لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 99 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اول
نگاهی به سیر تاریخی پیدایش پوشاک
لباس همان سطح هر چیزی است و در لایه های اولیه، هر فاعل شناسان با آن درگیر میشود در مفهوم عربی معنای ستر کردن، پوشاندن، مخفی کردن، و حتی بدل کردن را یادآوری می شود و پوشاننده شده را آن طور به نمایش می گذارد که اقتضای ظاهری اش باشد.
این امر که بشر، براینشان دادن خود را از قدیم الایام مانند حیوانات (که در زمان های خاص مثل جفت گیری یا نزاع تغییر ظاهر می دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازی اولین قدم د ر راه مفاهیم جدید پوشش را برداشته است، ما را به این گفته ویل دورانت که «هنر در میان قبایل وحشی از نقش تزئینی و لباس پوستی و خال کوبی برخاسته» راهنما میشود. بشر نخستین، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها یا نقوشی زینت می داده تا در «جلب نظر» یا «جعل نظر» خود را نوع خاصی نشان دهد. به مرور استفاده از رنگ به دلیل عدم ثبات از میان رفت و خال کوبی (Taboo) با هزار نیش سوزن جایگزین آن شد، سیر آرایش بدن پس از استفاده از پوست حیوانات کم کم به دوران جدیدتری رسید و بشر با دستیابی به تکنولوژی نساجی الیاف را به صورت پارچه تولید کرد و مفاهیم پوشش را تحت تاثیر قرار داد. در این سیر تکامل آن نقوش و رنگهایی که با خالکوبی و رنگ کردن بدن یا با استفاده از پوست حیوانات و قطعات بدن آنها یا شاخ و برگ گیاهان، انسان را به نحوی دیگر نشان می داد یا می پوشاند به منسوجات منتقل می شد و پیشرفت فن آوری، ظواهر و نقوش جادویی، دینی، خانوادگی، طبقه بندی حرف، سطوح اجتماعی و غیره ... را به سوی تولید شکل یافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعی و نیز تکنولوژی نساجی و پوشاک را به سمت اشاعه و حفاظت از معانی و ظواهر کشاند.
هزاره دهم ق.م دوره ای است که اصطلاحاً دوران نوسنگی نامگذاری شده است و معمولاً با نامهایی چون عصر استقرار، عصر دهکده نشینی، عصر کشاورزی و عصر دامداری نیز شهرت داشته و به عنوان یکی از ادوار مهم تاریخ تکامل بشر از بعد فنی و معنوی محسوب می شود. باید گفت، پیش از تاریخ اطلاع دقیقی از جوامع انسانی در دست نیست و آنچه گفته شد بیشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر می رسد، پیش از این تاریخ انسان ها همانند گله های حیوانی در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادی ملموسی جز اشیای سنگی به دست نیامده است. و اما در مورد پوشاک، بافت و تاریخ آن، که محور اصلی موضوع است و شاید بتوان آنرا به دوران پیش از نوسنگی نسبت داد، دوره ای که با نامهای میان سنگی، پارینه سنگی و یا دوره پیش از تاریخ نامگذاری شده و از دو تا هفت میلیون سال پیش آغاز و تا ده هزار سال پیش (آغاز دوره نوسنگی) ادامه داشته است. برای شناخت دقیق تر از تاریخ بافت و پوشاک آنرا در سه مقوله:
1- پارچه و طرح 2- فرم و شکل 3- دوخت لباس
مورد بررسی قرار می دهیم.
پارچه و طرح لباس
احتمال داده می شود اولین لباس ها توسط گروه های انسانی که به ویژه در مناطق سردسیر زندگی می کردند تهیه شده است. آنها بعد از آن که حیواناتی مانند گوزن، ماموت، گاو و حتی اسب را شکار می کردند کم کم به این نتیجه رسیدند که می توان از پوست آنها برای پاپوش و یا تن پوش استفاده کرد و قطعاً فیزیک این حیوانات و تناسب آن با یک نیم تنه برای انسان تبلور این اندیشه را در ذهن آنها بیشتر کرد که مثلاً بعد از شکار یک حیوان بزرگ، با کندن پوست آن می شود از این پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم این عادت در بعضی از انسان ها (پاره ای قبایل در آفریقا و آمریکای لاتین) وجود دارد که علاقه مندند خود را به شکل حیوانات درآورده و نقشی را ایفا نمایند. حتی در نقش برجسته های باستانی نیز گاهی موجوداتی با پیکر انسان و سر حیوانی و یا بالعکس حیواناتی که سر انسان دارند، دیده می شود.
پس این احتمال وجود دارد که تفکرات این گونه، ریشه در دوران بسیار قدیم داشته باشند، یعنی زمانی که بشر از پوست حیوانات برای تهیه تن پوش استفاده می کرده است.
همانگونه که پیداست فرم پوست به صورتی است که گویا یک خط از زیر گردن تا انتهای بدن که به پاها و باسن ختم می شود ادامه دارد که می توان پس از جدا کردن سر، از همان خط روی پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنمای بسیار مناسبی بود و طبیعت، خود به انسان کمک کرد تا چگونه از پوست حیوانات به عنوان البسه استفاده کند. این روش هنوز هم در بسیاری از مناطق سردسیر از جمله مناطق عشایر نشین شمال خراسان و یا اسکیموهای قطب شمال دیده می شود که از پوست حیوانات برای خود لباس تهیه می کنند.
آنچه مسلم است تاریخ استفاده از پوست برای تهیه پوشاک به دوران خیلی گذشته می رسد که مطمئناً بافت در آن هنوز جایگاهی نداشته و در آغاز دوران نوسنگی میتوان حدس زد که انسان کماکان از همان تجربه های گذشته استفاده می کرده است. ولی در نمونه هایی که از نقاط باستانی «علی کش» ، «گنج دره» و «تپه سیلک»، از سال های هفت، هشت و نه هزار قبل از میلاد به دست آمده آثاری از بافت دیده می شود که با توجه به قدرت آن می توان گفت این فن قبل از هنر سفال گری شکل گرفته است. برای نمونه در کف اتاق های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
محیط پیدایش اسلام
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود "صنم " و "وثن " * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : " نسب ‘ حسب و عصب "
و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت . وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
................................................................................................................................................................................
* بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می نامیدند
کمیت گرایی‘ فخر فروشی ‘ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‘ افسانه های باستانی ‘ اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام:
اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود . ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود . و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند " حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و... رابرخوردار بود . که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت . و همچنین در چنین جامعه ای شان زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .
تاریخ جاهلیت و مفهوم آن :
از ریشه " جهل " است . ولی از کتب لغت بر می آید که مراد از آن به غیر از این معنا به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
نگرشى جدید بر قانون دیات - سیر تاریخى پیدایش نظام دیات
چکیده: یکى از مباحث قابل بررسى در فقه اسلامى قانون حاکم بر دیات است. نگارنده در این مقاله، ابتدا نگرشى تاریخى به قانون دیات در جهان قبل از اسلام دارد و سپس به بررسى نظام دیات در دین اسلام مىپردازد و نظر فقهاى مذاهب گوناگون را در مورد ماهیتحقوقى نظام دیات بیان مىدارد. در پایان، تعداد و کیفیتسه مورد (دینار، درهم و حله) از موارد ششگانه دیات مورد بررسى قرار مىگیرد.
نظام دیات در جهان قبل از اسلام
الف: در مجموعه قوانین حمورابى
ضمن کاوشهاى باستانشناسى که در منطقه شوش بین سالهاى 1899 تا 1902 انجام شد، یک گروه فرانسوى موفق به کشف یکى از پرارزشترین منابع تاریخ حقوق، یعنى «مجموعه قوانین حمورابى» شدند. این مجموعه قوانین، بر سنگى به طول دو و نیم و به عرض یک و نیم متر حک شده و قدیمیترین و کاملترین قوانین مربوط به حدود چهار هزار سال پیش بر آن منقوش شده است. (2) مجموعه قوانین حمورابى با توجه به زمان تدوین آن، یکى از شاهکارهاى تاریخ قانون و قانونگذارى است که به ادعاهاى افتخارآمیز کسانى که قوانین روم و یونان را تنها منبع قوانین فعلى و برجستهترین آنها مىدانند خاتمه مىدهد.
این مجموعه قوانین مشتمل بر 282 ماده است که در مورد مقررات مدنى، تجارى، کیفرى، روابط بین زن و شوهر و حقوق زن تدوین شده است. بخش قابل توجهى از قوانین این مجموعه را قوانین کیفرى به خود اختصاص داده است. نظام قصاص و دیات در این مجموعه بر اساس امتیازات طبقاتى است و با مجرمین در مورد پرداخت دیه به طور یکسان برخورد نمىشود. مطابق این مجموعه قوانین، قصاص وقتى قابل اعمال است که مرتکب عمدا دیگرى را به قتل رسانده باشد یا عضوى از اعضاى او را شکسته و یا او را مجروح کرده باشد. جرح غیرعمدى، طبق مندرجات ماده 206 فقط موجب پرداخت هزینه مداواى شخص مجروح مىشده و ضارب ناگریز به پرداخت آن بوده است. در ضرب و جرح غیرعمدى که منتهى به فوت مىشده، ضارب را به دلیل غیرعمدى بودن قتل به قصاص محکوم نمىکردند، اما باید نیم مانا نقره به عنوان دیه به اولیاى دم مىپرداخته است.
ب: در حقوق روم
حقوق روم از قدیمیترین و مهمترین حقوقهاى قضایى به شمار مىآید و مىتوان از آن به عنوان منبع تاریخى بیشتر قوانین امروز غرب نام برد. درواقع، حقوق روم سالهاى طولانى در تدوین قانون الهام بخش حقوقدانان اروپایى بوده است. از مشهورترین قوانین رومى «قانون الواح دوازدهگانه» است که جزئیاتش در پنج لوح آخر آن ذکر شده است. (3) در قانون الواح براى اولین بار جرایم به دو دسته جرایم عمومى و خصوصى تقسیم شده است. (4)
در حقوق روم، هم قصاص از جانى را پذیرفته بودند و هم دیه را; بدین معنا که شخص مورد تجاوز حق داشته یا با شخص متجاوز درباره پایان دادن دعوا توافق کند یا در صورت عدم توافق قصاص نماید. البته باید توجه داشت که در حقوق روم قصاص فقط در مورد اعضا و جوارح (مثلا چشم در برابر چشم) بوده است.
جایگزینى نظام دیه با نظام قصاص در نزد رومیها، پس از طى مراحل تکاملى مبنى بر جلب رضایت اولیاى مقتول یا خود مجنىعلیه صورت مىگرفته است. در قانون الواح امکان صلح بین جانى و مجنىعلیه و پرداخت مبلغى از سوى جانى جایز دانسته شده و این، همان نظام دیات در قانون مذکور است. از جمله کیفرهایى که دادگاههاى روم علیه جنایتکاران صادر مىکردند مىتوان اعدام و پرداخت دیه را نام برد.
ج: در حقوق آنگلوساکسون
اولین مجموعه قانون آنگلوساکسونها در انگلیس، در قرن هفتم میلادى، نوشته شد. در این مجموعه، سیستم کاملى جهت جبران ضررهاى بدنى بیان شده که در جامعه انگلیس به صورت یک عرف پذیرفته شده در آمده است. بنابر این مجموعه قوانین، مقدار دیه نفس با توافق بین دو طرف دعوا تعیین مىشده است; یعنى طرفین دعوا اختیار داشتند تا نوع و میزان جبران ضرر را تعیین کنند. مقدار دیهاى که جانى به خانواده مجنىعلیه مىپرداخته، در حالتهاى مختلف متفاوت بوده (چون در آن زمان، بخشى از جامعه انگلیس را طبقه بردگان تشکیل مىدادند که متعلق به فئودالها بودند) و جانى با پرداخت دیه، از هرگونه مسئولیت دیگرى معاف مىگردیده است.
در آن دوران، دیه مقتول به سه جزء تقسیم مىشده است: یک جزء آن به دلیل از دست رفتن یکى از رعایاى پادشاه به پادشاه داده مىشد، جزء دیگر را مالک (فئودال) به دلیل از دست دادن یکى از افراد خود برمىداشت و جزء سوم آن بین افراد خانواده مجنىعلیه تقسیم مىشد. (5)
د: در حقوق عصر جاهلیت
اعراب جاهلى نظام پرداخت دیات را جهت پایان بخشیدن به انتقام و منازعات خونى، تا حدودى جبران خسارت وارده و عدم توسل به زور براى جلوگیرى از جنگ و خرابیهاى حاصل از آن اعتبار بخشیدند. به نحوى که براى جانى و قبیلهاش این امکان به وجود آمد که با توافق مجنىعلیه یا اولیاى او پرداخت دیه جایگزین قصاص شود. این شیوه نو، تحول بسیار مهمى را در حیات قبایل عرب به وجود آورد، زیرا در لابهلاى متون تاریخى به مواردى برمىخوریم که اولیاى مقتول به گرفتن دیه بسنده کردند; اگر چه مقدار این دیه براى همه اشخاص مساوى نبود و بر حسب درجات قبایل و شان و منزلت مقتول تفاوتهایى داشت. به این معنا که هنگام اخذ دیه، اختلاف طبقاتى و موقعیت مقتول در نظر گرفته مىشد. به عنوان مثال دیه مردى که از طبقه اشراف بود با دیه مردى که از طبقه پستتر از اشراف بود تفاوت داشت.
در بین قریش میزان معمولى دیه ده شتر بود که این میزان به قولى بعد از نذر عبدالمطلب، جد پیغمبر اکرم(ص)، به صد شتر رسید. (6) دیه امرا و بزرگان به هزار شتر نیز مىرسید. دیه حلیف، نصف دیه صریح و دیه زن، نصف دیه مرد بود.
در مورد پرداخت دیه، اصل بر این بود که در صورت قدرت جانى بر پرداخت آن، از خود او گرفته شود و در صورت عدم توان او بر پرداخت دیه از «عصبه»، یعنى بستگان نزدیک جانى که با او رابطه خونى دارند گرفته شود. (7)
کیفیت مجازات در میان اعراب زمان جاهلیت
ساکنان شبه جزیره عربستان، در عصر جاهلیتبه دو گروه «بدو» یا بادیهنشین و «حضر» یا شهرنشین تقسیم مىشدند. حضر ساکنان شهرهاى بزرگ بودند و تعدادشان نسبتبه بدو، که قسمت اعظم اعراب بادیهنشین را تشکیل مىدادند، بسیار اندک بود. با وجود این، در زمینه احکام دیه و فصل منازعات خونى اختلاف چندانى با یکدیگر نداشتند.
بادیهنشینان، قبایل متجاوز و جنگجویى بودند که تعصبات قبیلهاى بر آنان حاکم بود; به طورى که این عصبیت، یگانه وسیله حمایت افراد قبیله از تجاوزات بیگانگان به حساب مىآمد و عامل مؤثرى براى از بین رفتن شخصیت مستقل افراد قبیله و ایجاد شخصیتحقوقى براى آنان بود. افراد یک قبیله به دلیل اینکه خون واحدى در رگهایشان جارى بود، حیات اجتماعى واحدى داشتند و برخوردى که با افراد قبیله خود داشتند با رفتارى که با افراد دیگر قبایل داشتند متفاوت بود. در نتیجه، یک قبیله همچون دولتى قائم به ذات و مستقل عمل مىکرد و در شئون داخلى و خارجى خود حاکمیت مطلق داشت. اساس زندگى اجتماعى و سیاسى داخل قبیله مبتنى بر اصل تضامن افراد و تساوى کامل آنان در حقوق بود. مالکیت افراد به طور اشتراکى و جمعى بود و اموال قبیله به همه افراد آن تعلق داشت. مذهب نیز مذهب همه افراد قبیله بود.
حفظ امنیت و فصل خصومات بین افراد یک قبیله به شیخ و رئیس قبیله مربوط مىشد و او بود که در صورت تحقق جرمى در داخل قبیله حکم صادر مىکرد.
اعراب در عصر جاهلیتبه صورت پراکنده زندگى مىکردند و یک حکومت مرکزى که بتواند تمام قبایل را طبق قوانین و مقررات واحدى گرد هم جمع کند نداشتند; ولى یک نظام حاکم بین همه قبایل وجود داشت و آن این بود که «قتل کیفر قتل است» یا «قتل، بازدارندهترین عامل ارتکاب قتل است».
نظام دیات در دین اسلام
دین مقدس اسلام درباره نظام دیات، روش جدیدى بنا نکرد، بلکه آن را به همان مفهوم عرفى و عقلایى که متداول بود، پذیرفت. البته این بدان معنا نیست که اسلام براى نظام دیات، توسعه قائل نشد; بلکه اسلام با قراردادن مقررات ویژهاى قانون دیه را مضبوط ساخت تا از اعمال سلیقههاى شخصى و سنتهاى قبیلهاى ممانعتبه عمل آورد. به عنوان مثال در عصر جاهلیت، حسب و نسب اشخاص موجب افزایش مقدار دیه بود، ولى اسلام درباره دیه نفس، دیه جراحات و دیه اعضا و جوارح، نسبتبه همه به طور یکسان قانون وضع کرد و این معنا را به شکل امضایى و به نحو قضیه حقیقیه تشریع کرد.
الف: تشریع نظام دیات به نحو قضیه حقیقیه
تشریع احکام و قوانین در همه جوامع عقلایى به نحو قضیه حقیقیه است. این قانون کلى در مورد نظام دیات نیز جارى است. به این معنا که هرگاه موضوعش با قیود و شرایطى که در فعلیت آن قانون دخالت دارد موجود گردد، قانون دیات نیز نسبتبه اشخاص فعلیت مىیابد.
با عنایتبه روایات وارده از ائمه اطهار(ع) که فرمودهاند: «کانت الدیة فی الجاهلیته ماة من الابل فاقرها رسول الله(ص)» (8) و همچنین با توجه به آنچه ذکر شد، معلوم مىشود که نظام دیات در مجموعه قوانین حمورابى، در حقوق رومیها و آنگلوساکسونها و نیز در دوران اعراب حکم امضایى بوده است و اسلام هم این حکم عقلایى را، که بدون شک اثر مثبت در نظم عمومى و امنیت جامعه و تا حدودى جبران خسارتهاى بدنى و جانى دارد، به همان مفهوم عرفى و عقلایى آن امضا فرموده و مورد تایید قرار داده است.
ب: بررسى ماهیتحقوقى نظام دیات
نوع ضمان و تعهد نسبتبه ماهیتحقوقى دیه مسلما عقدى و قراردادى محسوب نمىشود، اما درباره اینکه چنین مسئولیتى جنبه کیفرى صرف داشته باشد یا جنبه مدنى صرف و یا ترکیبى از آن دو، اختلاف نظر وجود دارد. به طور کلى سه دیدگاه عمده در مورد ماهیتحقوقى نظام دیات ابراز شده است:
1) گاه بر اساس برخى ویژگیهاى مسئولیت کیفرى از جمله قابلیت تغلیظ و تشدید در زمان و مکان خاص، تحدید شرعى یا قانونى میزان و مبلغ آن، نظام دیات رنگ مسئولیت کیفرى به خود مىگیرد.
2) گاه بر اساس برخى از خواص و آثار مسئولیت مدنى از جمله پرداخت آن به شخص متضرر یا وراث او و عدم پرداخت آن به خزانه دولت، جبران خسارت و ضمان قهرى تلقى مىشود.
3) گاه به دلیل وجود برخى از خواص و آثار مسئولیت کیفرى و مدنى در دیه، نظریهاى مبنى بر اینکه ماهیتحقوقى دیات آمیختهاى از هر دو مسئولیتباشد شکل مىگیرد.
ج: نظر فقهاى مذاهب گوناگون در مورد ماهیتحقوقى نظام دیات
در عصر جاهلیت از طریق نظام دیات هم درصدد بودند که خسارات وارده را جبران کنند و هم جانى را به کیفر اعمال خود برسانند. این نظر با آراى فقهاى امامیه نزدیک است.
در میان فقهاى مذاهب اربعه شافعیه و حنبلیه معتقدند:
دیات جمع دیه است و آن عبارت است از مالى که بر اثر جنایت وارده بر مجنىعلیه به اولیاى دم در صورت قتل نفس و یا به خود مجنىعلیه در صورت ضرب و جرح پرداخت مىگردد. (9)
فقهاى حنفیه اعتقاد دارند:
دیه از ادا مشتق شده است و عبارت است از مالى که در مقابل تلف نفس ادا مىگردد. (10)
نظر فقهاى مالکیه این است که:
دیه عبارت است از چیزى که در مقابل قتل نفس به عنوان خون بها به ولى دم ادا مىگردد. (11)
آنچه از مجموع آراى مذاهب اربعه به دست مىآید (حنفیه و بعضى از مالکیه به طور صریح، شافعیه و حنبلیه) این است که دیه ظهور در جبران خسارت دارد و قهرا جنبه کیفرى و مجازات ندارد. بنابراین دیه به عنوان مالى در ازاى اثر جنایتبه مجنىعلیه یا بستگان او پرداخت مىشود.
کاوشى در خصوص موارد ششگانه در نظام دیات
یکى از موضوعاتى که لازم است در مورد آن بحث و بررسى صورت گیرد، عناوین ششگانه دیات است. با طرح پرسشهایى مىتوان ماهیتحقوقى موارد ششگانه در نظام دیات را روشن کرد. برخى از این پرسشها عبارت است از:
1) آیا عناوین ششگانه، باصولها، موضوعیت دارد؟
2) آیا قیمتیکى از این عناوین ملاک و پایه است و بقیه موارد به اعتبار تساوى قیمت آنها با پایه ذکر شده، مشخص مىشوند و خودشان باصولها هیچگونه موضوعیتى ندارند؟
3) آیا قیمت صد شتر در نظام دیات پایه استیا قیمت و ارزش هزار دینار؟
فقهاى عظام، در وجوب تخییرى انواع ششگانه دیات اتفاق نظر دارند. به این معنا که معتقدند جانى در مقام ادا مىتواند یکى از انواع ششگانه دیات را انتخاب کند و بپردازد. همچنین متفقند که هر یک از شش نوع دیه، فى نفسه، اصل و بدل از غیر خود نیست. لکن به نظر مىرسد با توجه به روایات وارد شده و نظامهاى حقوقى دنیا قبل از اسلام دیهاى که به عنوان اصل و پایه انتخاب شده هزار دینار (برابر با 750 مثقال طلاى صیرفى) است و پنج نوع دیگر دیه به این اعتبار عنوان شده است که در زمان صدور روایتیا زمان تشریع حکم، توان خرید هر یک از انواع پنجگانه (صد شتر، دویست گاو، هزار گوسفند، دویستحله و ده هزار درهم) از لحاظ قیمت معادل با توان خرید هزار دینار برابر بوده است. البته این معنى قابل انکار نیست که در روایات متعدد، ملاک را صد شتر یا قیمت صد شتر قرار دادهاند و ما - ان شاء الله - در مقام جمع بین روایات، با در نظر گرفتن اعتبار عقلایى، پایه و اصل را بیان خواهیم کرد.
الف: نظر اهل تشیع
1) صحیحه عبدالرحمن بن حجاج:
قال: سمعت ابن ابی لیلى یقول: کانت الدیة فی الجاهلیة ماة من الابل فاقرها رسول الله(ص) ثم انه فرض على اهل البقر ماتى بقرة، و فرض على اهل الشاة الف شاة ثنیة، و على اهل الذهب الف دینار، و على
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
پیدایش و ظهور فراماسونری در ایران
‹‹ فراماسونری ›› واژه ای است که درفرهنگ سیاسی معادل نوعی تشکیلات مخفی است که طرز تفکر اعضای آن برمبنای اصالت انسان در برابر همه حقایق و واقعیتها شکل گرفته است ، در ایران با توجه به عملکرد لوژهای فراماسونری این واژه در برداشتی عام وکلی مترادف سرسپردگی به بیگانگان وبه تعبیری مجمع روشنفکران وابسته عنوان شده است . درمورد تاریخچه فراما سونرها درایران داستا نهای متفاوتی نقل شده است ، اما ظاهرا در یک نکته نباید تردید کرد و آن اینکه تشکیل لوژهای فراماسونری در ایران از شیوه هایی بوده که نخستین بار انگلیسیها آن را مورد استفاده قراردادند .
انگلیسیها درسال 1800 میلادی هنگام سلطنت ‹‹ فتحلیشاه قاجار ›› سه تن جاسوس کهنه کار خود ‹‹ سرهارد فورد جونز ›› ، ‹‹ جیمز موریه ›› و ‹‹ جی فریزر ›› را به ایران فرستادند تا با بررسی زمینه های تشکیل لوژفراماسونری اولین گامها را بردارند . این سه تن سالها به ارزیابی رجال ، اشراف و روشنفکران ایرانی پرداختند ود نهایت تعدادی از افراد مستعد آنها را به محفل فراماسونری کشاندند ، لوژهای اولیه را بعدها ‹‹ میرزا ملکم خان ›› گسترش داد.
فراماسونری در تاریخ صد ساله اخیر ایران مرکز ثقل تجمع و هدایت جریان ‹‹ روشنفکری وابسته ›› محسوب می شود ، بسیاری از شخصیتهای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی دوران قاجار و پهلوی در لوژهای مختلف عضویت داشتند ومملکت را آن گونه که بیگانگان می خواستند اداره می کردند .
فراماسونری درشهرهای مختلفی مانند تهران ، شیراز و آبادان محافل سری دا شتند و با تشکیل هسته های مختلف درمراکز سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و بویژه فرهنگی نبض کشور را عملا در دست گرفته بودند .
درتهران ، کلیسای انجیلی آمریکاییها در خیابان ‹‹ قوام السلطنه ›› ( سی ام تیر کنونی ) مرکز جلسات فراماسونرها بود نشریه ‹‹ شرق الوند›› چاپ فرانسه سالها پیش نوشت ‹‹ امکان ندارد ما فراماسونرها نبرد خود را با ادیان متوقف سازیم ، برای یک فراماسون ضرر است که خود را از قید دین و هرگونه اعتقاد به خدا آزاد سازد .››
فراماسونرها با اعتقاد به انسان مداری ، لیبرالیسم فراگیر وهمه جانبه ضدیت با دین درنشر تعلیم وتربیت غربی و مسخ فرهنگ ملی –مذهبی مردم ایران تلاشهای سازمان یافته ای داشتند . روشنفکران وابسته ای که به خدمت لوژها در می آمدند همه همت خود را صرف تبلیغ ارزشهایی می کردند که سنخیتی با باورهای مردم نداشت . فراماسونرها طلایه دار وابستگی به بیگانگان بودند وباسازماندهی پنهان ، کنترل مملکت را در دست گرفته بودند فاسد کردن خانواده ها و از بین بردن ارزشهای اخلاقی ، از اصول اعتقادی آنها به شمار می آمد . مبلغان اصلی فراماسونری به صراحت اعلام می کردند ‹‹ عفت و پاکدامنی مطلق نزد ما فراماسونرهای مرد وزن امر غلطی است زیرا چنین عفتی برخلاف امیال طبیعی انسان می باشد .››
دربیوگرافی ‹‹ ملکم خان ›› آمده است : ملکم درتاریخ نشر مدنیت غربی مبتکر واقعی اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی بود ، فلسفه عقاید سیاسی او در واقع تسلیم مطلق و بلا شرط درمقابل تمدن اروپایی بود .وی می گفت : ‹‹ ماحتی نباید به خود اجازه دهیم درصدد اختراع باشیم .›› ملکم خان عقیده داشت ایران درتمامی ارکان سیاسی و اقتصادی باید اصول تمدن غربی را بپذیرد ، چرا که آیین ترقی همه جا بالاتفاق حرکت می کند .
نقش روشنفکرهای وابسته درخود باختگی فرهنگی
جریان روشنفکری درایران از دوران قاجار به بعد بیمار و و ابسته متولد شد ، در طول تاریخ ای سرزمین همیشه عناصر روشن بین ومتفکری وجود داشته اند که با اندیشه های پیشرو و متعالی خود فرهنگ مردم را غنا میبخشیدند وملت را به حرکت و پویش فرامی خواندند ، اما باگذشت زمان شعار این افراد رو به کاهش نهاد وروشنفکری درایران بتدریج به جریان وابسته ای تبدیل شدکه عناصر وسردمداران آن یا شیفته غرب بودند و یا کعبه آمال خود را درشرق جستجو می کردند .مهمترین ویژگی کارنامه روشنفکران ، وابستگی است .آغاز نهضت مشروطیت وبروز افکار جدید درجامعه ، فرصت مناسبی بود که روشنفکران وابسته با جدیت بیشتری به نشر معیارها و مبانی فرهنگی بیگانگان بپردازند .‹‹ فتحعلی آخوند زاده ›› سردمدار جریان روشنفکری وابسته به شرق بود و اگر از لحاظ تاریخی اولین بانی نفوذ اندیشه جدید در ایران نباشد به لحاظ تأثیر عملی در تحقیق هدف شوم خود ، اولین عنصر مؤثر دراین زمینه بوده است . وی که عملا در نظام فکری روسیه پرورش یافته بود در تأثیر پذیری کامل از اندیشه های بیگانگان به تألیف نمایشنامه های ایرانی دست زد .دراین نمایشنامه ها که به تقلید از نویسندگان اروپایی تحریر می شد ، فرهنگ ملی و مذهبی ایران مورد استهزاء و تمسخر قرار می گرفت و باهجو باورهای مردم ، آرمانهای بیگانه راه نجات از بدبختیها ، معرفی می شد .مبارزه اوبادین و دینداری ، روح غالب اکثر نوشته های وی را تشکیل می دهد و ذکر نمونه ای از آنها خالی از فایده نخواهد بود :
‹‹… ای کاش کسی پیداشده وملت ما رااز رسوم نکوهیده اسلام آزادنمودی ، اما نه به رسم نبوت وامامت که خلاف مشرب من است ، بلکه به رسم حکمت و ‹‹ فیلسوفیت ›› و … ‹‹ اگر جهنم راست است ، خالق رحیم وعادل درنظرها یک وجود نامحبوب ، یک وجود مکروه ظالم مشاهد ه می شود ، وهرآینه دروغ است ،پس ای ظالمان دین ،چرا بیچاره عوام را از نعمات پروردگار عالم محروم می سازید ؟ چرا عیش اوراتلخ می کنید و چرا نمی گذارید علوم وصنایع یاد بگیرد .دنیا محل اقتباس است . اما بدانید که جهنم و بهشت مسلمانا ن هردو درشمار لغویات است (1).››
اهانتهای بی شمار میرزا فتحعلی به مقدسات و اعتقادات دینی قابل نقل نمی باشد . بی عفتی و هرزه درایی، ظاهرا شگرد دیرپای استعمار است تا قداست اعتقادات نزد افکار عمومی شکسته شود و در مرحله بعد باسلاح عقل ، آن هم از نوع ناقص و منحرف ومحدود شده آن وبه رخ کشیدن رشد تکنولوژی غرب ، حقایق مخدوش و مهجور گردد .
جناح مقابل روشنفکران وابسته به روس ، منورالفکرهایی قرار داشتند که غرب را تمدن برتر تاریخ می پنداشتند . ‹‹ میرزا ملکم خان ›› از چهرهای مشهور این جناح است .اوسعی کرد باسیاست به منظور خود دست یابد ، وی که بنیانگزار یکی از لژهای فراماسونری در ایران است شیوه دیگر ی را برای پیشبرد کارش اتخاذ کرد که اوسعی نمود افکارش حتی ظاهر مذهبی نیز به خود بگیرد . میرزا ملکم خان ‹‹ اخذ تمدن بدون تصرف ایرانی ›› را مطرح کرد و سپس این ایده بر انقلاب مشروطیت نیز حاکم شد .
میرزاملکم خان و روشنفکران وابسته امثال اوار عوامل مهم عقب ماندگی فرهنگی جهان سوم محسوب می شوند ، خود باختگی و خودکم بینی این گونه افراد دربرابر پیشرفتهای صنعتی و مادی غرب آنها را خواسته یا ناخواسته به پایگاههای داخلی مهاجمان فرهنگی مبدل می سازد .تاریخ اکثر کشورهای آفریقایی و آسیایی گواه این مدعاست که تأثیر پذیری روشنفکران از معیارها وباورهای غربی آنها را عملا به مدافعان سرسخت تقلید از غرب تبدیل کرده است .
روشنفکران وابسته که درمحافل غربی از آنها باتعبیر نخبگان فرهنگی یاد می شود در شاخه های مختلف علم و ادب و هنر حضوری فعال دارند ودر آثار خود پنهان ویا پیدا تقلید از الگوهای غربی راتنها راه رسیدن به رفاه و آسایش و خوشبختی توصیف می کنند .باورهای روشنفکران عمدتا بامعیارها توده های مردم متفاوت بوده تا جایی که آنها از تاریخ و فرهنگ ملتت خود احساس شرم می کنند .
‹‹ جلال آل احمد ›› ازجمله معدود روشنفکران مستقل به شمار می آید که نجات کشور راتنها با تکیه برفرهنگ خودی و اندیشه و افکار عمومی و مذهبی ممکن می دانست .
‹‹ آل احمد ›› سالها بعد در زمینه جریانات روشنفکری ‹‹ مشروطیت ›› وپیامدهای آن نوشت ‹‹ روزی که شیخ فضل ا… نوری شهید شد ، روزی بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را برسر دارهمچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بربام سرای این مملکت افراشته شد و اکنون درلوای این پرچم ماشبیه به قومی از خود بیگانه ایم و درلباس و خانه وخورد وخوراک ومطبوعاتمان وازهمه خطرناکتر درفرهنگمان ‹‹ فرنگی مابانه ›› می پروریم و فرنگی مابانه راه حل ومشکل را می جوییم .››
آل احمد در کتابی با عنوان ‹‹ غربزدگی ›› بازهم اشاره و تأکید براین نکته دارد ‹‹ مجموعه عوارضی که درزندگی وفرهنگ وتمدن و روش اندیشه مردمان نقطه ای ازعالم حادث شده است به هیچ سنتی به عنوان تکیه گاهی وبی هیچ تداومی در تاریخ وبی هیچ مدرج تحول یابنده ای ››
واشاره ای بسیار ظریف ودقیق به پیامدها ی آن :
‹‹ تاپیش از این سه قرن اخیر ، ما همیشه درحسد یا رقابت با غرب بوده ایم ن، اما اکنون دیگر احساس رقابت در ما فراموش شده و احساس درماندگی برجایش نشسته .عین غربیها لباس می پوشیم ، عین غربیها غذا می خوریم ، عین غربیها آرایش می کنیم ، جوری که انگار ملاکهای خودمان منسوخ شده است .
آل احمد در کتابی به نام ‹‹ خدمت و خیانت روشنفکران ›› مبانی اصول و جریان حاکم برروشنفکری درایران را تا زمان پهلوی بررسی می کند ، وی با شناخت درونی از جریان تاریخی روشنفکری از زمان مشروطیت به بعد 3 خصیصه را ویژگی عمده این جریان می داند .
‹‹ فرنگی مابانه ›› بی دینی یا تظاهر به آن ، سوم ‹‹ درس خواندگی ›› یا تعبیر دیگر دانشگاهی بودند .
آل احمد می نویسد : ‹‹ روشنفکر ایرانی انسانی است که نسبت به محیط بومی خود بیگانه است و بااطرافیان احساس همدری نمی کند ، وی آرایی جدا از همه مردم دارد و به گونه ای دیگر زندگی می کند، با سنتها و گذشته خود و تاریخ ملت خویش بیگانه است و هرجا امکان یابد به ستیز با آن برمی خیزد ، بریدن از سنت میراث تاریخی و ملی و احساس همدلی کردن با ارزشها و آداب بیگانه از مشخصات دیگر ا وست .››
ویژگی دیگر که زنده یاد آل احمد به استناد عملکرد ، روشنفکران ایرانی برای آنان برمی شمارد ‹‹ لا مذهبی ›› وضد یت با دین و ارزشهای دینی است :
‹‹ یک واقعیت موجود است و آن اینکه روشنفکر غربزده ما به وسوسه حکومتهای وقت ازهمان اول که درس خواندن و ز فرنگ برگشتن را آموخت ، شروع کرد به لا مذهبی ، از کتابهای جلاالدوله و ملکم خان بگیر تا کسروی واز جنجال بها ییگری بگیر تا حرف و سخن اصلی حزب توده ، اغلب آنها همیشه با یک دنباله روی کودکانه در دعوای مدام حکومت و روحانیت ، طرف حکومت را گرفتند . ازقضیه ‹‹ تحریم تنباکو ›› بگیر تا کشتار بی رحمانه 15 خرداد 42 درتمام این صد ساله اخیر روشنفکران ایرانی مردد درمیان حکومت و مردم در آخرین دقایق ‹‹ طرف حکومت را گرفتند .›› تصویری که این روشنفکر ملی و مذهبی ازیک روشنفکر وابسته ارائه می کند قابل تأمل است . ارزیابی نقش روشنفکران وابسته در تاریخ نوین ایران مشخص می سازد که عملکرد عناصر اصلی این جریان با چنین تصویری منطبق است و آل احمد با تیز هوشی و روشن بینی خود این واقعیتها را درتاریخ ثبت کرده است : ‹‹ عقیده نداشتند تحصیل در جامعه ودر اکثریت مردم ، روشنفکر ایران را همیشه آزار داده واو را وادار کرده است به آرزوهای دور و دراز دامن بزند، روشنفکر ایرانی را بانوع سرگرمیهای مشغول می کنند تا از سیاست دل زده شود ، رفاه نسبی وی که به قیمت حرمان اکثریت فراهم آمده مانع از آن می شود که در غم دیگران شریک شود ، چنین می شود که کم کم خنگ می شود یا مالیخولیایی یا هروئینی یا مدرنیسم ویا غربزده و یا از اثر افتاده و مهمتر از همه اینکه کم کم ایده آلها را رها می کند و آدمی می شود ازنظر اجتماعی بی خاصیت ، سلب حیثیت شده وعقیم که به دلیل بریدگی ازمردم غالبا در انجمنهای در بسته و پاطوقهای مخصوص خود زنگی می کند .››
باکودتای سوم اسفند 1229 و آغاز سلطنت رضاشاه ، تهاجم فرهنگی غرب به ایران که پیش از آن بیشتر از کانال فکری و از طریق روشنفکران غرب زده صورت می گرفت ، سلاح سیاست وزور سرنیزه ، نیز مجهز شد و بیش از پیش بنیانهای فرهنگی اسلام را مورد هجوم قرار داد و برای محو کامل فرهنگ اسلامی و سبطره همه جانبه فرهنگ مبتذل غرب برنامه ریزی دقیقی به عمل آمد . دراین باره رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند (1):
تهاجم فرهنگی ، علیه ملت ما مشخصا از دوران رضا خان شروع شد . البته قبل از او مقدمات تهاجم فراهم شده بود . قبل از او کارهای فراوانی کرده بودند و روشنفکرهای وابسته را در داخل کشور ما کاشته بودند . من نمی دانم آیا جوانهای نسل انقلاب تاریخچه 150 تا 200 سال اخیر را درست خوانده اند یا نه و همه دغدغه من این است که جوان انقلابی امروز نداند که ما بعد ازپشت سرگذاشتن چه دورانی امروز درایران مشغول چنین حرکت عظیی هستیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
به نام خدا
پیدایش جهان
دید کلی
جهان از کهکشانهای ابرخوشهای بزرگی که توسط حجم وسیعی از فضای خالی احاطه شدهاند، تشکیل شده است. هر کهکشان شامل میلیاردها ستاره است که این ستارهها نیز از ماده درست شدهاند. ماده نیز از ذرات بسیار ریز و نامرئی تشکیل شده است. عمدهترین این ذرات عبارتند از: پروتون ، نوترون و الکترون. این ذرات معمولا باهم جمع شده و اتمها را بوجود میآورند. پروتون و نوترون از ذرات ریزتری به نام کوارک تشکیل شدهاند. با قبول نظریه انفجار بزرگ ، به میلیاردها سال قبل (زمان وقوع انفجار) بر میگردیم. دانشمندان تصویر زیر را از آن زمان ارائه دادهاند.
اولین ذرات
در اولین ثانیه انفجار بزرگ ، احتمالا کوراکها نقش مهمی داشتهاند. در نخستین میلیونم یک ثانیه ، آنها سه به سه ترکیب شده و نوکلئونها را بوجود آوردهاند. جهان در ثانیه اول ، محتوای پنج ذره (پروتونها ، نوترونها ، الکترونها ، فوتونها و نوتروینوها میباشد. این ذرات بطور تصادفی حرکت میکنند و در این حرکت برخوردهای زیادی باهم میکنند و گاهی هم عمل جذب اتفاق میافتد. یک پروتون با یک نوترون ، ترکیب شده ، سادهترین سیستم هستهای یعنی دوترون (هسته هیدروژن سنگین) را تشکیل میدهند. ولی بزودی با برخورد یک نوترون ، آنها از هم جدا میشوند.
/
اولین هستهها
در ثانیه اول دما کاهش مییابد و به حدود یک میلیارد درجه میرسد. در این دما فوتونها کمترین انرژی لازم برای شکستن دوترون را دارند. پس تعداد و عمر دوترونها افزایش مییابد و دوترونها شروع به جذب نوترون و پروتون میکنند و انواع هستههای هیدروژن و هلیوم را تشکیل میدهند. اثرات ویرانگر حرارت اجازه فعالیت زیادی به نیروهای هستهای را نمیدهد. مجددا با کاهش حرارت ، تکامل سیستم هستهای ادامه پیدا میکند. این تکامل چند دقیقه طول میکشد.
اولین اتمها و مولکولها
حدود یک میلیون سال بعد ، وقتی دما به چند هزار درجه کاهش یافت، پیوندهای الکترومغناطیسی ایجاد میشود و اتمها متولد میشوند. (هیدروژن) تقریبا همزمان با اتمها مولکولها هم از ترکیب آنها بوجود میآیند. (هیدروژن و هلیوم)
آزادی نور
تا این زمان ، فضا پر از الکترونهای آزاد بود که مانع عبور نور میشوند، با تولد اتمها و مولکولها در اولین میلیون سال پیدایش کائنات ، دیگر الکترون آزادی وجود ندارد. بدین ترتیب نور میتواند حرکت کند و عالم را شفاف نماید. تا این مرحله کائنات در تیرگی بود و نور که ما از آن اطلاعات میگیریم، بلافاصله بعد از ساطع شدن ، جذب میشد. آنچه در بالا عنوان شد یک فرضیه احتمالی بیش نیست. نور حاصل از تابش فسیلی در این مرحله ساطع شد، لذا قدیمیترین فوتونهایی را دارد که میتوانیم اطلاعات اولیه را از آنها بدست آوریم.
/
سلسله مراتب جهان
حال جهان روند تکاملی خود را در پیش میگیرد و تا کنون که حدود 15 میلیارد سال از آن میگذرد بصورت ستارهها ، کهکشانها ، خوشهها و ابرخوشهها گسترش آن ادامه دارد. از کوارکها ، هستهها ، از اتمها به مولکولها ، از ستارگان به کهکشانها ، از خوشهها به ابرخوشهها ، جهان بر اساس سلسله مراتب حکیمانه خداوند سازمان یافته است. موجودیتهای مشابهی در این سلسله مراتب به هم میپیوندند و موجودیتهایی تازه با مراتب بالاتر را پدید میآورند. این سلسله مراتب از ذرات بسیار کوچک تا بینهایت بزرگ را شامل میشود.
تکامل کیهانی
مراحل عمده سازماندهی کاینات را به ترتیب زیر میتوان تقسیم بندی کرد:
تکامل هستهای: از کواکها به نوکلئونها ، از نوکلئونها به هستهها ، از هستهها به اتمها. این تکامل در کوره آغازین بوده و در دل ستارگان نیز ادامه دارد.
تکامل شیمیایی: از اتمها به مولکولهای ساده ، از مولکولهای ساده به مولکولهای عالی. در سطوح ستارهای ، فضای میان ستارهای و در اقیانوس زمینی اولیه این تکامل دیده میشود.
تکامل زیست شناختی: از مولکولهای عالی به سلولها ، از سلولها به گیاهان و حیوانـات. در اقیانوس زمین و قارهها وجود دارد.
طبق نظریه انفجار بزرگ ، جهان حدود 15 میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری عظیم بوجود آمد. جهان در آغاز بسیار کوچک ، درخشان ، داغ و متراکم بود، اما از آن زمان تا کنون ، در حال انبساط بوده است (شعاع کنونی جهان حدود 15 میلیارد سال نوری است ). طی این انبساط ، مقادیری از جرم آن متراکم شده و میلیاردها میلیارد ستاره را بوجود آورده است. این ستارگان در کهکشانهایی متمرکز شدهاند که حدود 10 میلیارد از آنها در جهان شناخته شده ، وجود دارد. این کهکشانها را که بوسیله گسترههای پهناوری از فضای خالی از یکدیگر جدا گشتهاند، در قالب خوشهها و ابرخوشهها گروه بندی میکنند.
/
جهان در آغاز به صورت نقطهای واحدو بدون اندازه و جرم بود.
جهان اولیه
اسطوره سرایان برای جهان آفرینشهای خیالی بسیار اختراع کردهاند که بیشتر آنها درباره آفرینش خود زمین است و بقیه جهان به سرعت به صورت آسمان یا سماوات از آن جدا شدهاند. بطور کلی ، آفرینش در گذشته بسیار دور صورت گرفته است. هر چند باید بخاطر داشته باشیم که از نظر انسانهای ما قبل تاریخ ، حتی مدت زمانی برابر هزار سال ، مؤثرتر از یک میلیارد سال نوری بوده است. البته داستان آفرینش ، که بیشتر با آن آشنا هستیم و در بخشهای اولیه تکوین آمده است و بعضی از مردم به آن معتقد هستند ، جرح و تعدیلی از اسطورههای بابلی است که با بیانی شاعرانه و با مضمونی اخلاقی ارائه شده است.
مبدأ جهان در انجیل
بسیار کوشش شده است تا بر مبنای اطلاعاتی که در انجیل آمده است، تاریخ آفرینش را بدست آورند. طلاب یهودی قرون وسطی تاریخ آفرینش را 3760 سال پیش از میلاد میدانستند و تقویم یهودیها مبدا تاریخ را از آن زمان به حساب میآورد. جیمز اوشر (James Ussher) ، سراسقف کلیسای انگلیکان (Angelican) در سال 1656 میلادی تاریخ آفرینش را محاسبه کرد و بر طبق نظر او آفرینش درست در ساعت 8 بعد از ظهر روز 22 اکتبر 4004 قبل از میلاد صورت گرفته است. بعضی از روحانیان کلیسای ارتدوکس (Orthadox) یونانی ، آفرینش را پیش از 5508 قبل از میلاد میدانستند.
نخستین ضربه بر عقاید روحانیون مسیحی
نخستین ضربتی که به این عقیده وارد شد کتاب «تئوری زمین» بود که جیمز هاتون (James Hatton) فیزیکدان اسکاتلندی در سال 1785 میلادی منتشر کرد. او کتاب خود را با این موضوع آغاز کرده بود که فرآیندهای طبیعی که بر سطح زمین روی میدهند (مانند پیدایش و فرسایش کوهها ، تغییر مسیر رودخانهها و غیره) تقریبا با همین سرعت در تمام عمر روی زمین روی دادهاند. از این اصل چنین بر میآید که برای پدید آمدن پدیدههایی که بر روی زمین مشاهده میشود، فرآیندها باید مدتی طولانی روی داده باشند. بنابراین عمر زمین نمیتواند هزارها سال باشد بلکه میلیونها سال است.
روش دیگر برای تخمین عمر زمین
راه دیگر برای اندازه گیری عمر زمین تخمین سرعت انباشته شدن نمک در اقیانوسها بود. این پیشنهاد نخستین بار ، پیش از سال 1715 ، بوسیله ادموند هالی (Edmond Halley) اختر شناس انگلیسی مطرح شد. رودها بطور پیوسته نمکها را میشویند و به دریا میبرند. چون در اثر تبخیر فقط آب خالص از آب دریا جدا میشود، غلظت نمک به تدریج زیاد میشود.