لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
پیشگفتار
پوکی استخوان یا استئوپروز، عبارت از حالتیست که در اثر تخریب بافت استخوانی، تودهای استخوان کاهش یافته سرانجام به شکستگی استخوان منجر میشود (تعداد و اندازهی تیغههای استخوانی بافت استخوانی کاهش مییابد.
تودهی استخوانی هر فرد معمولاً در 30 تا 35 سالگی به بیشترین حد خود میرسد. پس از این سن، کم شدن توده استخوان به صورت یک روند طبیعی آغاز میشود. در واقع با افزایش سن، مقدار استخوانی که تخریب میشود، بیشتر از مقداری است که ساخته میشود. اگر بتوانیم ساختمان داخلی بافت استخوانی را با میکروسکوپ ببینیم، در حالت طبیعی، شبیه کندوی عسل است که با تخریب بافت استخوانی در این کندو اندازهی فضاهای خالی بزرگتر میشود و به عبارتی پوکتر میشود. بدین ترتیب، استخوانها نازک و شکننده میشوند، به حدی که به راحتی و حتی به خودی خود میشکنند.(مخصوصاً در ناحیه سر استخوان ران که در گودی استخوان لگن جا دارد، ستون مهرهها و مچ دست). زمان یائسگی عامل خطر دیگری برای پوکی استخوان است، بطوریکه بعضی، عملاً پوکی استخوان را فقط بیماری دوران یائسگی میدانند. هنگام یائسگی، مقدار هورمون (استروژن) در بدن زنان خیلی کم میشود. پایین آمدن این هورمون در خون، از دست دادن (استحکام) استخوان و پوکی آن را سبب میشود. پوکی استخوان، بیماری خاموش نیز نامیده میشود، زیرا ممکن است شما متوجه هیچ علامتی نشوید. طی سالها ممکن است استخوانهایتان را از دست بدهید، اما ندانید که پوکی استخوان دارید، تا زمانیکه ناگهان یکی از استخوانهایتان بشکند. بعضی مواقع، وجود برخی از بیماریها مثل پرکاری تیروئید، کم کاری غدد جنسی، آرتریت روماتوئید، یا مصرف بعضی از داروها مثل کورتن و لووتیروکسین باعث کم شدن قدرت استخوانها و در نتیجه پوکی آنها میشود.
مقدمه
ورزش به تقویت استخوانها کمک میکند. تمریناتی که کشیدگی متعادل در تاندونها ایجاد میکنند، ساخت استخوان را تحریک مینمایند. بی تحرکی میتواند باعث از دست دادن ساختمان استخوانهای بدن شود.
خوابیدن یا نشستن طولانی مدت میتواند موادمعدنی استخوانها را کاهش دهد. شما با ورزش کردن تراکم استخوانی را افزایش خواهید داد. پیادهروی، آهسته دویدن، دوچرخه سواری، طناب بازی ورزشها هوازی مناسبی هستند چرا که به استخوانها کمک میکنند تا وزن بدن را تحمل کنند، البته در صورتیکه با قدرت انجام گیرند. در صورتیکه روزانه ۳۰ دقیقه از هرکدام از این تمرینات بالا را انجام دهید، به تقویت ساختار استخوانی بدنتان کمک بسیاری خواهید کرد.
نقش ورزش در پوکی استخوان
ورزش یک اصل مهم برای حفظ استخوان هاست که توسط پزشکان و مردم پذیرفته شده است دو مکانیسم جداگانه یعنی فعالیت عضلانی و تحمل وزن، در حفظ تراکم استخوانی طبیعی اهمیت دارد. در افراد طبیعی و سالم که مدتی استراحت مطلق داشته اند، انجام تمرینات در وضعیت خوابیده و روی یک دوچرخه ثابت هیچ تاثیری در کاهش تحلیل کلسیم نداشته است. تحلیل مواد معدنی استخوان در فضانوردان در زمان سفر های فضایی گزارش شده است حتی در زمانی که برنامه شدید ورزشی را نیز اجرا نموده اند. تحمل وزن اگر چه مفید و لازم است ولی به تنهایی کافی نیست. بنابراین اعمال نیروی فشارنده کافی به استخوان و تحریک فعالیت عضلات مربوطه برای جلوگیری از تحلیل استخوانی لازم است. یعنی ترکیبی از فعالیت های تحمل وزن و تقویتی می تواند تراکم استخوانی را افزایش دهد ولی این ورزش ها هم باید شدید بوده و هم باید بطور مداوم انجام شود که این برنامه شاید برای یک فرم جوان یا میان سال برای پیشگیری از پوکی استخوان در سنین بالا مفید و عملی باشد ولی اکثرا برای افراد مسن که دارای پوکی استخوان هم می باشند غیر قابل و غیر عملی است. این بیماران اکثرا یک برنامه ورزشی آهسته و تدریجی شامل تمرینات هوازی و ورزش های سبک را بهتر تحمل می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
پیشگفتار
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
« سعدی»
حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است . جانداران دیگر زندگی خود را مدیون موا هب طبیعت و غرایز خویشند و بدون تفکر و تلاش ویژه و با استفاده مستقیم از مواهب طبیعت زندگی می کنند . اما انسان ، تنها در دورانی کوتاه از تاریخ در وضعیت صرفا طبیعی زیسته و به سد جوع قتاعت کرده است . بشر از همان سپیده دم تاریخ با به کارگیری هوش و آگاهی و فعالیت های پبچیده مغزی خویش به ابزار سازی پرداخته و ماده و طبیعت را به خدمت خود درآورده است .
او به آنچه مستقیم در دسترس داشته اکتفا نکرده ، بلکه همواره در تلاش و تکاپو و جستجو بوده است تا با استفاده از آنچه در دسترس دارد به آنچه در دسترس ندارد اما نیاز به آنرا احساس می کند دست یابد و بدین ترتیب کار وی هر روز پیچیده تر شده و از مرحله طبیعی و غریزی بیشتر فاصله گرفته و جنبه « فرهنگی » یافته است . « مصنوعات » و ساخته های دست بشر ، هر روز بیش از پیش او را از محیط طبیعی دور و تار و پود ساخته های خود وی گرفتار کرده است .
از سوی دیگر ، زندگی اجتماعی مستلزم همکاری و همیاری و برآوردن نیازهای متقابل است ؛ این امر منجر به تقسیم کار و توسعه تخصص ها و مهارتهای مختلف شده و بر پیشرفت کمی و کیفی کار و آثار ونتایج آن افزوده است و روابط اجتماعی و سازمان یافته او را در غالب نهاد ها ، موسسات و واحدهای کم و بیش وسیع و تخصصی گسترش داده است . « کار » انسان نه فقط با تجربه و دانش او در آمیخته ، بلکه به صورت یک امر فرهنگی و ارزشی جلوه گر شده است و بدین سان بین اندیشه، کار و روابط اجتماعی پیوندی ناگسستنی پدید آمده تمدن و فرهنگ بشری در گرو این سه ویژگی است و این3 عامل از عوامل اساسی و ویژه تاریخ به شمار می رود . به عبارت دیگر ،انسان با اندیشه و عمل به پیش می رود و هیچ یک از این دو به تنهایی کار ساز نیست هر چند گاهی ناسازگار می نماید :
کار زی کاردان رو به شتاب همچو «گو» کش گذر به چوگانست
جز به خردمند مفرما عمل گرچه عمل کار خردمند نیست
جامعه شناسی که به تدریج از رویکردهای صرفا نظری به عرصه کار و عمل پرداخته ، در « جامعه شناسی کار و مشاغل » زمینه گسترده تر و باروری یافته است که ساختار روابط اجتماعی را – که در عصر جدید اهمیت ویژه و روز افزونی پیداکرده است – نشان می دهد و بسیاری از نارساییها و ضعفهای حیات فردی واجتماعی انسان را – که در نبود کار و فعالیت ثمر بخش به کژ رفتاری و آسیبهای اجتماعی ومشاغل کاذب منجر می شود – آشکار می سازد . به این ترتیب « جامعه شناسی کار و مشاغل » از دستاوردها و فراوردهای عصر صنعت به شمار می رود و به ظاهر حاصل تکنولوژی و مسائل ناشی از آن است ؛ نباید فراموش کرد که عنصر آن همواره در جامعه وجود داشته و خاصه در هنر و ادبیات و فرهنگ جامعه (اشعار ، ضرب المثلها ، داستانها و قصه ها) تجلیات متفاوت و گاه جالبی داشته است و این خود نمودار پیوندهای مرئی و نامرئی فراوانی است که بین کار و فرهنگ جامعه در هر زمان و مکانی وجود دارد . بعلاوه آیین ها و ایدئولوژی ها چه در گذشته و چه در زمان حاضر ، نسبت به کوشش و فعالیت انسان عنایت خاصی دارند و ارزش کم و بیش ویژه ای برای آن قائلند که گاه صورتهای متناقضی پیدا می کند . چناچه زمانی کار یدی را جزء کارهای پست می شمرند و زمان دیگر و در آیین دیگر بالاترین رتبه و ارزش را برای آن قائلند . گاهی ارزش کار را بر اساس سود و منافع صرف مادی و اقتصادی می سنجند و زمانی به عنوان ارزش حیاتی برای رشد نوع بشر و نجات و فلاح او می شناسند .
کاری که نه کار توست مسپار راهی که نه راه توست مسپر
یا :
کاری گزیده باید کردن از آنکه کار گر ناگزیده باشد ، ناکرده نیکتر
اگر فرهنگ خود را بکاویم و اشعار ، ضرب المثلها ، داستانها و فصول و بخشهای خاص کتبی را که در مسئله اشتغال و کار و فعالیت و موضوعات مربوط به آن مانند بیکاری و تنبلی و کسالت و کاهلی وارد شده است بررسی کنیم ، گنجینه پایان ناپذیری می یابیم که اهمیت و ارزش فرهنگی کار را در آن آیین و تاریخ ما نشان می دهد . از غزالی تا فیض کاشانی و از فردوسی و ناصر خسرو تا مولوی و ابن یمین و از سعدی و جامی تا ... همه جا به اشعار و عبارات نغزی بر می خوریم که به ایما و اشاره و تعبیرات بدیع و زیبا انسان را به کار و کوشش و پرهیز از تضییع وقت و کسالت و بیکاری فرا می خواند و به تدبر و تامل در آثار و نتایج عمل و فعالیت دعوت می کند . بر رعایت اخلاق کار ، اجتناب از علم بی عمل ، لزوم سپردن کار به کاردان (اهمیت مهارت و تخصص و...) و کسب تجربه برای کار نیکو کردن تاکید می کند و درباره عار نداشتن از کار و به کار گرفتن ابزار و رعایت دقت و تدبر و تلاش و کوشش در راه معیشت و قبول رنج کار ... پندهای نیکویی به ما می آموزد .
با توجه به اینکه بنیانگذار علم جامعه شناسی ، ابن خلدون ، فصل مبسوطی را به کار و شغل و اقتصاد و معیشت اختصاص داده و در کنار سیاست و اقتصاد و دانش و مذهب و شهر نشینی و سایر قلمروها و نهاد های اجتماعی حرفه و فن را از ارکان (علم عمران) شمرده است ، پی می بریم که توجه به اهمیت کار و اشتغال و تدبر در ابعاد و جایگاه آن در تاریخ اندیشه و علم و فرهنگ ما ریشه دارد و بحث درباره این موضوع چیزی نیست که یکباره جامعه صنعتی برای ما به ارمغان آورده باشد .
امروز اگر بخواهیم از بن بست عقب ماندگی و وابستگی رهایی یابیم و نیاز شصت میلیون مصرف کننده را با اتکا به خود و حفظ استقلال و حیثیت ملی و دینی خود برآورده سازیم ، چاره ای جز آن نداریم که تلاشهای خود را مضاعف سازیم و با گسترش دامنه کار و فعالیت علمی و پژهشی و توسعه اقتصاد ملی و با برنامه ریزی های اساسی ودراز مدت راه پیشرفت را برای نسل آینده هموار سازیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
پیشگفتار
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیکند (ریچارد کانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسساتانتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور کول ( A. Cole )،1946).
ـ کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، 1982).ـ کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن( Wilken )، 1980)
ـ کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدة کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردة ایجاد جوامع محلی،ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کارموردنظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
ـ مک کلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کرهایفرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند کهکارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند. ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر بهمخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگریهمچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد. ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهة 1990 مینویس ن د: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد.کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند. ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه بهمنابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها،سازمانها و جامعه میباشد. ـ دیوید مک کران ( D. Mckeran ) و اریک فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) کارآفرینان را افرادینوآور، بافکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کارمیکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است: بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکة اصلی در توسعة اقتصادی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
پیشگفتار
کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در بازار کار وتولید برای توانایی فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به بازار کار مورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای دیگران در حد توان مالی و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی است.
مقدمـه :
توجه و علاقه انسان ها به گل و نقش گیاهان در زندگی بشر موضوعی کاملا شناخته شده است. گل از دیر باز به عنوان نمادی برای ابراز عشق و محبت و همچنین ابزاری برای ادای احترام شناخته شده است. چنانکه در اوایل قرن بیستم ، بقایای دسته ای از گل های بریده در مقبره فرعون کشف شد که متعلق به هزار سال پیش از میلاد مسیح بود. هر بخش از اندام های مختلف گیاهان زیبایی خاص خود را داراست . به این جهت استفاده از گل های بریده به موازات توجه به انواع گیاهان آپارتمانی دارای رونق فراوان است. همچنین به دلیل افزایش روزافزون شهر نشینی و خصوصا آپارتمان نشینی و دوری هر چه بیشتر افراد از طبیعت ، میل به نگهداری از گیاهان در محیط آپارتمان افزایش بیش از پیشی یافته است. علاوه بر تقاضای بازار داخلی برای انواع گل ها و گیاهان زینتی با در نظر داشتن حجم زیاد تقاضا در عرصه بینالمللی و موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب ایران برای کشت انواع گیاهان ، پرورش و صادرات انواع گل و گیاهان زینتی میتواند سهم کشور را در بازار تجارت این محصولات ارتقا بخشیده و موجب عاید شدن درآمد ارزی مناسبی برای اقتصاد کشور گردد. اجرای این طرح به عنوان یک فعالیت تولیدی ، ضمن اینکه گامی به سوی افزایش توان تولیــد ( و صادرات ) کشور در بخش محصولات کشاورزی به شمار میرود، میتواند بســــترساز اشتغال به کار نیروهای متخصص ( خصوصا در علوم کشاورزی ) و فاقد تخصص گردد. ضمن اینکه بانوان کارآفرین نیز میتوانند با پیاده سازی این طرح، گامی در جهت توسعه میهن بردارند.
خلاصه وتاریخچه طرح
موضوع طرح :پرورش گل و گیاهان زینتی قاصدک
ظرفیت : 900 هزار شاخه گل بریده و 20 هزار گلدان گیاه آپارتمانی
محل اجرای طرح : قابل اجرا در سراسر کشور
سرمایه گذاری کـل: 53/635 میلیون ریال
سهم آوردة متقاضی: 53/65 میلیون ریال
سهم تسهیلات: 570 میلیون ریال
دورة بازگشـت سرمایه: 25 ماه
تاریخچه طرح : 5/5/ 1384
بیان مسئله
پرورش گل و گیاهان زینتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
پیشگفتار
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائهمیکند (ریچارد کانتیلون R. Cantillon در حدود سال 1730).
ـ کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی).
ـ کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسساتانتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی (آرتور کول ( A. Cole )،1946).
ـ کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، 1982).ـ کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده، جرقة رشد و توسعة اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن( Wilken )، 1980)
ـ کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف ( B - Kirchhoff )، 1994).
ـ رابرات لمب ( R.K .Lamb ) (1902) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدة کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردة ایجاد جوامع محلی،ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
ـ هربرتون ایوانز ( Herberton G.Evans ) (1957) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کارموردنظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
ـ ردلیچ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکنندهفعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
ـ مک کلهلند ( D.M,clelland ) (1961) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحداقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968) جنبة اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کرهایفرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
ـ کارلند ( J.c.carland ) (1984) معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد،شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
ـ چل ( E.chell ) و هاروث ( J.Haworth ) (1988) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند کهکارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابیبه ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند. ـ پیتردراکر ( P.draker ) (1985) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک وجدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
ـ ادی ( G.Eddy ) و الم ( k.olm ) (1985) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر بهمخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگریهمچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد. ـ تراپمان ( J. Torpman ) و مورنینگ استار ( G.Morningstar ) (1989) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهة 1990 مینویس ن د: کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد.کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند. ـ جفری تیمونز ( Jeffry Timmons ) (1990) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه بهمنابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها،سازمانها و جامعه میباشد. ـ دیوید مک کران ( D. Mckeran ) و اریک فلانیگان ( E.Flannigan ) (1996) کارآفرینان را افرادینوآور، بافکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کارمیکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام «جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است: بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکة اصلی در توسعة اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش ویعبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد. شومپیتر مشخصة اصلی کارآفرین را «نوآوری»میدانست و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف کرد. وی در کتاب «نظریة اقتصاد پویا» اشاره میکندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصة یک اقتصاد سالم هستند.