لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آندره پل ژید
ما همگی با کتاب مائده های زمینی که در سال ۱۸۹۷ به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت آشنا هستیمدر کتابهای دبیرستانمان درباره اش خوانده ایم ...آندره پل ژید در سال ۱۸۶۹ یه دنیا آمد .آندره ژید از نظر ذهنیت و روحیه به آینده تعلق داشت ؛وی «زمان متغیر» را فعالانه تجربه می کرد و در تلاش ساختن آینده بود.ژید از پسزمینه مذهبی دوگانه ای بر خوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش کاتولیک بود ؛کاتولیکی بسیار دیندار و جزمی تر از شوهرش . به فاصله کمی پس از تولد آندره ، پدرش درگذشت .پسر درکنار دو بانوی سختگیر مذهبی (مادر و مادربزرگش) رشد کرد و البته راه و روش زنانه را هم آموخت.حساس بودنش موجب شد که احساس جنسی تند و تیزی پیدا کند. به استمنا پناه برد ، نتوانست آن را ترک کند و از فشار احساس گناه آن رنجها بد .«تا بیست و سه سالگی از هرگونه ارتباط جنسی برکنار بودم و رنج می بردم . چنان آشفته و پریشان بودم که همه جا می گشتم تا بلکه لبی پیدا کنم و لبانم را بر آن بچسبانم.»برای منحرف کردن تب و تاب جنسی اش در این شرایط به نوشتن دست زد .اولین کتاب خود را به نام یادداشتهای آندره والتر در بیست و دو سالگی منتشر کرد ، این کتاب داستان جوانی را باز می گوید که در نهایت ، خو آندره ژید بود .در سال ۱۸۹۱ که به الجزیره سفر کرد ، برای اولین بار با فاحشه ای خوابید .چهار سال بعد در افریقا ، باز هم با اسکار وایلد دیدار کرد ، و تحت تاثیر او دل به دریا زد و به همجنس گرایی تن در داد .با این همه به هنگام بازگشت به فرانسه با دختر عموی خود ، مادلن روندو ازدواج کرد (۱۸۹۵)آندره ژید این زن را که «ام» (مخفف امیلین) مینامید ، بیشتر به سبب شخصیت والای او دوستش می داشت تا زیباییش.آنقدر که می دانیم ، هرگز با این زن همبستر نشد . (میگویند ژید از خواهرزاده اش صاحب دختری شد)زمانی که همسرش محرومیت جنسی خود را با اعتقادات شدید کاتولیکی اش تسلی می داد ، آندره ایمان مذهبی خود را به تدریج وا می نهاد .ژید در دفتر خاطرات محرمانه خود ، دو تعریف و یک اعتراف را یادداشت می کند :« من به کسی می گویم «بچه باز» که (همانطور که از خود کلمه بر می آید) عاشق پسرهای جوان باشدو به کسی می گویم «همجنس گرا» که به مردان بالغ گرایش دارد ...بچه بازها که من هم یکی از آنان هستم ، بسیار نادرند ولی همجنس گراها بسیار بیشتر از آنند که من در ابتدا فکر می کردم ....اینکه این عشقها چگونه به وجود می آیند ، و این روابط چگونه شکل می گیرند ، برای من کافی نیست تا بتوانم بگویم امری طبیعی است.من عقیده دارم که خوب است . هرکدام از دو انسان درگیر این رابطه ، با چنین کاری در درون خود ، تعالی ، اعتماد و رضایت خاطر احساس می کند .»ژید مانند بسیاری برای توجیه امیال خویش در برابر محرمات مذهبی ، فلسفه ای بنیاد نهاد .همانطور که در ابتدا نوشته ام گفتم در سال ۱۸۹۷ در کتاب مائده های زمینی به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت .او در این کتاب چنین استدلال می کند که تمام امیال طبیعی ، سودمند و مایه تندرستی است ، و بدون این امیال زندگی لطف خود را از دست می دهد .« وقتی از عملی لذت می برم ، برای من دلیل خوبی است که باید ، آن عمل را انجام بدهم. »بنابراین « لذتی را که موجب شادی و سرور جانت و امیال عاشقانه ات می شود ،و مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است ، سیراب کن ! »چنان زندگی کن که « زندگیت فارغ از ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل می کند ، پذیرای هر رویدادی باشد . »اما ژید خطر افراط کاری را به خواننده کتاب خود هشدار می دهد . و در آخر ، از او می خواهد که :« کتاب مرا به دور بینداز ، مگذار متقاعدت کند ! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری می تواند برایت پیدا کند ...به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست ، مگر یکی از هزاران شیوه رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی ! »ژید سالها بت «پیشروها» بود .و محافظه کاران او را «منحرف کننده جوانان» می دانستند .او پاسخ میداد ؛ سقراط نیز (که اکنون یکی از خدایان این محافظه کاران محسوب می شود) از چنین تهمتهایی آزار ها دیده بود.چون توضیحات درباره عقاید و اخلاقیات و زندگی وی کمی طولانی شد ؛ این صحبت ها را پایان میدهماگر کسی لازم میداند درباه هر کدام از نویسندگان یا هر موضوعی بیشتر صحبت کنیم موضوعی با نام آن در تالار تالار مقاله ، کتاب و نویسندگان احداث نماید زیرا که اینجا جایش نیست.نام بعضی از کتابان وی عبارتند از:مائده های زمینی (۱۸۹۷) ، خلاف اخلاق (۱۹۰۲) ، پسر گمراه (۱۹۰۷) ، در تنگ (۱۹۰۹) ، زندگی اسکار وایلد (۱۹۱۰) ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آندره پل ژید
ما همگی با کتاب مائده های زمینی که در سال ۱۸۹۷ به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت آشنا هستیمدر کتابهای دبیرستانمان درباره اش خوانده ایم ...آندره پل ژید در سال ۱۸۶۹ یه دنیا آمد .آندره ژید از نظر ذهنیت و روحیه به آینده تعلق داشت ؛وی «زمان متغیر» را فعالانه تجربه می کرد و در تلاش ساختن آینده بود.ژید از پسزمینه مذهبی دوگانه ای بر خوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش کاتولیک بود ؛کاتولیکی بسیار دیندار و جزمی تر از شوهرش . به فاصله کمی پس از تولد آندره ، پدرش درگذشت .پسر درکنار دو بانوی سختگیر مذهبی (مادر و مادربزرگش) رشد کرد و البته راه و روش زنانه را هم آموخت.حساس بودنش موجب شد که احساس جنسی تند و تیزی پیدا کند. به استمنا پناه برد ، نتوانست آن را ترک کند و از فشار احساس گناه آن رنجها بد .«تا بیست و سه سالگی از هرگونه ارتباط جنسی برکنار بودم و رنج می بردم . چنان آشفته و پریشان بودم که همه جا می گشتم تا بلکه لبی پیدا کنم و لبانم را بر آن بچسبانم.»برای منحرف کردن تب و تاب جنسی اش در این شرایط به نوشتن دست زد .اولین کتاب خود را به نام یادداشتهای آندره والتر در بیست و دو سالگی منتشر کرد ، این کتاب داستان جوانی را باز می گوید که در نهایت ، خو آندره ژید بود .در سال ۱۸۹۱ که به الجزیره سفر کرد ، برای اولین بار با فاحشه ای خوابید .چهار سال بعد در افریقا ، باز هم با اسکار وایلد دیدار کرد ، و تحت تاثیر او دل به دریا زد و به همجنس گرایی تن در داد .با این همه به هنگام بازگشت به فرانسه با دختر عموی خود ، مادلن روندو ازدواج کرد (۱۸۹۵)آندره ژید این زن را که «ام» (مخفف امیلین) مینامید ، بیشتر به سبب شخصیت والای او دوستش می داشت تا زیباییش.آنقدر که می دانیم ، هرگز با این زن همبستر نشد . (میگویند ژید از خواهرزاده اش صاحب دختری شد)زمانی که همسرش محرومیت جنسی خود را با اعتقادات شدید کاتولیکی اش تسلی می داد ، آندره ایمان مذهبی خود را به تدریج وا می نهاد .ژید در دفتر خاطرات محرمانه خود ، دو تعریف و یک اعتراف را یادداشت می کند :« من به کسی می گویم «بچه باز» که (همانطور که از خود کلمه بر می آید) عاشق پسرهای جوان باشدو به کسی می گویم «همجنس گرا» که به مردان بالغ گرایش دارد ...بچه بازها که من هم یکی از آنان هستم ، بسیار نادرند ولی همجنس گراها بسیار بیشتر از آنند که من در ابتدا فکر می کردم ....اینکه این عشقها چگونه به وجود می آیند ، و این روابط چگونه شکل می گیرند ، برای من کافی نیست تا بتوانم بگویم امری طبیعی است.من عقیده دارم که خوب است . هرکدام از دو انسان درگیر این رابطه ، با چنین کاری در درون خود ، تعالی ، اعتماد و رضایت خاطر احساس می کند .»ژید مانند بسیاری برای توجیه امیال خویش در برابر محرمات مذهبی ، فلسفه ای بنیاد نهاد .همانطور که در ابتدا نوشته ام گفتم در سال ۱۸۹۷ در کتاب مائده های زمینی به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت .او در این کتاب چنین استدلال می کند که تمام امیال طبیعی ، سودمند و مایه تندرستی است ، و بدون این امیال زندگی لطف خود را از دست می دهد .« وقتی از عملی لذت می برم ، برای من دلیل خوبی است که باید ، آن عمل را انجام بدهم. »بنابراین « لذتی را که موجب شادی و سرور جانت و امیال عاشقانه ات می شود ،و مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است ، سیراب کن ! »چنان زندگی کن که « زندگیت فارغ از ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل می کند ، پذیرای هر رویدادی باشد . »اما ژید خطر افراط کاری را به خواننده کتاب خود هشدار می دهد . و در آخر ، از او می خواهد که :« کتاب مرا به دور بینداز ، مگذار متقاعدت کند ! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری می تواند برایت پیدا کند ...به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست ، مگر یکی از هزاران شیوه رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی ! »ژید سالها بت «پیشروها» بود .و محافظه کاران او را «منحرف کننده جوانان» می دانستند .او پاسخ میداد ؛ سقراط نیز (که اکنون یکی از خدایان این محافظه کاران محسوب می شود) از چنین تهمتهایی آزار ها دیده بود.چون توضیحات درباره عقاید و اخلاقیات و زندگی وی کمی طولانی شد ؛ این صحبت ها را پایان میدهماگر کسی لازم میداند درباه هر کدام از نویسندگان یا هر موضوعی بیشتر صحبت کنیم موضوعی با نام آن در تالار تالار مقاله ، کتاب و نویسندگان احداث نماید زیرا که اینجا جایش نیست.نام بعضی از کتابان وی عبارتند از:مائده های زمینی (۱۸۹۷) ، خلاف اخلاق (۱۹۰۲) ، پسر گمراه (۱۹۰۷) ، در تنگ (۱۹۰۹) ، زندگی اسکار وایلد (۱۹۱۰) ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آندره پل ژید
ما همگی با کتاب مائده های زمینی که در سال ۱۸۹۷ به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت آشنا هستیمدر کتابهای دبیرستانمان درباره اش خوانده ایم ...آندره پل ژید در سال ۱۸۶۹ یه دنیا آمد .آندره ژید از نظر ذهنیت و روحیه به آینده تعلق داشت ؛وی «زمان متغیر» را فعالانه تجربه می کرد و در تلاش ساختن آینده بود.ژید از پسزمینه مذهبی دوگانه ای بر خوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش کاتولیک بود ؛کاتولیکی بسیار دیندار و جزمی تر از شوهرش . به فاصله کمی پس از تولد آندره ، پدرش درگذشت .پسر درکنار دو بانوی سختگیر مذهبی (مادر و مادربزرگش) رشد کرد و البته راه و روش زنانه را هم آموخت.حساس بودنش موجب شد که احساس جنسی تند و تیزی پیدا کند. به استمنا پناه برد ، نتوانست آن را ترک کند و از فشار احساس گناه آن رنجها بد .«تا بیست و سه سالگی از هرگونه ارتباط جنسی برکنار بودم و رنج می بردم . چنان آشفته و پریشان بودم که همه جا می گشتم تا بلکه لبی پیدا کنم و لبانم را بر آن بچسبانم.»برای منحرف کردن تب و تاب جنسی اش در این شرایط به نوشتن دست زد .اولین کتاب خود را به نام یادداشتهای آندره والتر در بیست و دو سالگی منتشر کرد ، این کتاب داستان جوانی را باز می گوید که در نهایت ، خو آندره ژید بود .در سال ۱۸۹۱ که به الجزیره سفر کرد ، برای اولین بار با فاحشه ای خوابید .چهار سال بعد در افریقا ، باز هم با اسکار وایلد دیدار کرد ، و تحت تاثیر او دل به دریا زد و به همجنس گرایی تن در داد .با این همه به هنگام بازگشت به فرانسه با دختر عموی خود ، مادلن روندو ازدواج کرد (۱۸۹۵)آندره ژید این زن را که «ام» (مخفف امیلین) مینامید ، بیشتر به سبب شخصیت والای او دوستش می داشت تا زیباییش.آنقدر که می دانیم ، هرگز با این زن همبستر نشد . (میگویند ژید از خواهرزاده اش صاحب دختری شد)زمانی که همسرش محرومیت جنسی خود را با اعتقادات شدید کاتولیکی اش تسلی می داد ، آندره ایمان مذهبی خود را به تدریج وا می نهاد .ژید در دفتر خاطرات محرمانه خود ، دو تعریف و یک اعتراف را یادداشت می کند :« من به کسی می گویم «بچه باز» که (همانطور که از خود کلمه بر می آید) عاشق پسرهای جوان باشدو به کسی می گویم «همجنس گرا» که به مردان بالغ گرایش دارد ...بچه بازها که من هم یکی از آنان هستم ، بسیار نادرند ولی همجنس گراها بسیار بیشتر از آنند که من در ابتدا فکر می کردم ....اینکه این عشقها چگونه به وجود می آیند ، و این روابط چگونه شکل می گیرند ، برای من کافی نیست تا بتوانم بگویم امری طبیعی است.من عقیده دارم که خوب است . هرکدام از دو انسان درگیر این رابطه ، با چنین کاری در درون خود ، تعالی ، اعتماد و رضایت خاطر احساس می کند .»ژید مانند بسیاری برای توجیه امیال خویش در برابر محرمات مذهبی ، فلسفه ای بنیاد نهاد .همانطور که در ابتدا نوشته ام گفتم در سال ۱۸۹۷ در کتاب مائده های زمینی به دفاع پرشوری از «لذت و ...» پرداخت .او در این کتاب چنین استدلال می کند که تمام امیال طبیعی ، سودمند و مایه تندرستی است ، و بدون این امیال زندگی لطف خود را از دست می دهد .« وقتی از عملی لذت می برم ، برای من دلیل خوبی است که باید ، آن عمل را انجام بدهم. »بنابراین « لذتی را که موجب شادی و سرور جانت و امیال عاشقانه ات می شود ،و مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است ، سیراب کن ! »چنان زندگی کن که « زندگیت فارغ از ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل می کند ، پذیرای هر رویدادی باشد . »اما ژید خطر افراط کاری را به خواننده کتاب خود هشدار می دهد . و در آخر ، از او می خواهد که :« کتاب مرا به دور بینداز ، مگذار متقاعدت کند ! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری می تواند برایت پیدا کند ...به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست ، مگر یکی از هزاران شیوه رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی ! »ژید سالها بت «پیشروها» بود .و محافظه کاران او را «منحرف کننده جوانان» می دانستند .او پاسخ میداد ؛ سقراط نیز (که اکنون یکی از خدایان این محافظه کاران محسوب می شود) از چنین تهمتهایی آزار ها دیده بود.چون توضیحات درباره عقاید و اخلاقیات و زندگی وی کمی طولانی شد ؛ این صحبت ها را پایان میدهماگر کسی لازم میداند درباه هر کدام از نویسندگان یا هر موضوعی بیشتر صحبت کنیم موضوعی با نام آن در تالار تالار مقاله ، کتاب و نویسندگان احداث نماید زیرا که اینجا جایش نیست.نام بعضی از کتابان وی عبارتند از:مائده های زمینی (۱۸۹۷) ، خلاف اخلاق (۱۹۰۲) ، پسر گمراه (۱۹۰۷) ، در تنگ (۱۹۰۹) ،