لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل اوّّل
مقدمه
کارهای دستی
1-1-مقدمه :
کارهای دستی
برای اکثر مردم می تواند رضایت بخش و برای بعضی هم لذّت بخش باشد ، ولی این رضایت و لذّت زمانی به پایان می رسد که اجرای کار به صورت عملی تکراری و یک محیط یکنواخت و دائمی به شیوة تکلیفی ساده و بدون هیچ گونه رقابت درآید .
وظیفه هایی که چنین ویژگیهایی دارد ، می تواند استفاده از دستگاههای مجهز به وسایل خودکار یا اتوماسیون را مد نظر قرار دهد . همچنین نیاز به تولید انبوه ، مرغوبیت کالا و کیفیت یکنواخت باعث شده که صنعت امروزه هر چه بیشتر خود را به سمت دستگاههای مجهز به وسایل خودکار کامپیوتری یا اتوماسیون کامپیوتری سوق دهد . در حال حاضـر اکثر خودکار سازهای مّولد طوری به وسیله ماشین و یا دستگاهها طراحی شده اند که بتوانند تعیین شدة قبلی را که در محیط تولیدی به دقت و فقط برای یک منظور ساخته شده است انجام دهند . تغییر ناپذیری و گرانی دستگاههایی که معمولاً به نام دستگاههای اتوماسیون سخت معروف اند ، باعث شده که روبات با داشتن قابلیت
تغییر پذیری در اجرای کار برای تولیدات متفاوت و ارزانتر در محیطهای مختلف به فراوانی در خطوط تولید به کار گرفته شود .
امروز می بینیم که در کشورهای پیشرفته صنعتی چگونه علم روباتیک در تکنولوژی وصنعت به طور وسیع گسترش یافته و همین امر باعث شده که این علم مورد تحقیق و بررسی بیشتری قرار گیرد و تکامل و پیشرفت زیادی در زمینه های مختلف روبات مانند حرکت شناسی یا سینماتیک ، دینامیک ، برنامه نویسی ، برنامه ریزی ، کنترل ، حس تشخیص و هوشمندی ماشین صورت گیرد.
آزادی حرکت و قابلیت تغییر پذیری روبات باعث گسترش استفادة علم و روباتیک شده است . امّا متأسفانه هنوز وقتی صحبت از طراحی و کاربرد روبات می شود ، معیاری که بتوان با آن کاربرد روبات را مورد سنجش قرار داد وجود ندارد ، غیر از خصوصیات مکانیکی مانند قابلیت تکرار کار یا حداکثر قدرت جا به جایی بار به وسیله روبات از دیگر ویژگیهای آن سرعت و شتابی است که روبات میتواند از خود ارائه دهد . با آگاهی از این نوع اطلاعات مکانیکی که تولید کنندة روبات در دسترس استفاده کننده گان قرار می دهد ، هنوز مشکل بتوان کیفیت کامل کاربرد یک روبات را معلوم کرد . چون روبات سیستمی است مرکب از یک تکنولوژی که دارای عامل مکانیک و کنترل است ، در نتیجه خصوصیات حرکت شناسی و دینامیک روبات باید به خوبی طراحی شوند که به سادگی قابل کنترل باشند . طبیعی است که روبات باید از نقطه نظر کنترل نیز مورد بررسی قرار گیرد . روباتهای صنعتی مختلفی وجود دارند که می توانند در خطوط تولید متفاوت مورد استفاده قرار گیرند . سازندگان روباتهای صنعتی در امر نامگذاری روباتها تا حدودی به تعریفهای مشترک دست یافته اند که می توان آنرا به صورت زیر دسته بندی کرد :
1- روبات با کمتر از 5 درجه آزادی – بهم پیوستن خودکار (Automation Assembely )
2- روبات با 5 درجه آزادی - جا به جا کردن ( Pick and place )
3- روبات با بیشتر از 5 آزادی – کنترل مسیر و دقت ( Path & Precision control )
همان طور که مشاهده می شود کاربرد و قابلیت روبات با درجه آزادی آن رابطه مستقیم دارد ( در فصلهای آینده در این باره بیشتر صحبت خواهیم کرد ).
ریشه واژه روبات از لغت روباتا که در زبان (( چک )) به معنی کار است گرفته شده است . انجمن روبات بریتانیا (( BRA )) ربات را چنین تعریف می کند :
روبات دستگاهی است با قابلیت برنامه ریزی مجدد و طراحی ویژه که توانایی به حرکت در آوردن قطعه ، ابزار کار و یا ابزار خاص تولید را دارد تا طبق یک برنامه ریزی مشخص برای انجام کاری معین در رابطه با یک تولید خاص به کار گرفته شود .
تعریف دیگری از روبات که خیلی متداول است و امروزه کاربرد بیشتری دارد از طرف اینستیتو روبات آمریکا عنوان شده است :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در بحثها، توافق بر سر اهداف، گوش دادن فعال، نحوه بروز عدم توافق، شیوه تصمیمگیری، نحوه بیان انتقادات، نحوه بروز احساسات، نحوه عمل، سبک رهبری، بازخور و بازنگری.
با جمعبندی نظرات فوق، میتوان ویژگیهای یک گروه اثربخش را بر اساس مطالعات انجام شده به شرح نمودار 1 دانست؛ این عوامل عبارتند از ]6[:
1. غنی بودن طرح شغل. گروههای کاری اثربخش معمولاً دارای طرح شغلی هستند که از ویژگیهای غنای شغلی برخوردار است. بعنوان مثال، وظیفه مورد نظر به خوبی درک شده است، و اعضای گروه با یکدیگر برای تحقق وظیفه نهایی همکاری میکنند.
2. احساس توانمندی. یک گروه کاری مؤثر گروهی است که اعتقاد داشته باشد بدون نیاز به تأیید اولیه از سوی مافوق میتواند درباره روش حل مسایل مختلف تصمیمگیری کند.
3. وظایف و پاداش به هم وابسته. وابستگی وظیفهای در گروههای اثربخش عبارتست از اینکه یک عضو برای تکمیل کار خود نیازمند همکاری و تکمیل بخشی از کار گروه توسط دیگران است. وابستگی پاداش نیز عبارتست از اینکه اعضای گروه در جهت تحقق هدف مشترکی کار میکنند و حداقل بخشی از پاداشی که دریافت میکنند منوط به تحقق هدف گروهی است.
4. ترکیب و اندازه مناسب. گروهی که از اعضای متفاوت به لحاظ تجربه، دانش و سطح تحصیلات بهره میبرد معمولاً در حل مسائل موفقتر است. همچنین تنوع فرهنگی اعضای گروه میتواند خلاقیت و ارائه راهحلهای مختلف را افزایش دهد. اما باید توجه داشت در صورتی که همه اعضای گروه بتوانند تعاملات با کیفیت بالایی با یکدیگر داشته باشند میتوان از مزیتهای تنوع در گروه استفاده کرد. بنابراین تعامل هم باید تعامل کاری و هم تعامل اجتماعی گروه را در بر داشته باشد. گروهها باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا از عهده انجام کار برایند اما وقتی بیش از حد بزرگ میشوند گروه میتواند دچار ابهام در وظیفه و عدم هماهنگی شود. همچنین در گروههای بزرگ، انسجام کمتری نیز به چشم میخورد.
5. پشتیبانی خوب از گروه. یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای کاری مؤثر دریافت حمایتهای مناسب از سوی سازمان است. از پشتیبانیهای اساسی میتوان به ارائه اطلاعات مورد نیاز، هدایت اعضای گروه، ارائه امکانات و فنآوریهای مورد نیاز، و قدردانی و ارائه پاداش اشاره کرد.
6. فرایندهای اثربخش در گروه. بسیاری از فرایندهایی (فعالیتها) که در گروه قرار دارند میتواند بر اثربخشی گروه مؤثر باشند. یکی از اینها میتواند اعتقاد و باور گروه به انجام کار باشد. همچنین اثربخشی میتواند هنگامیکه افراد در درون گروه به یکدیگر کمک میکنند و به این ترتیب تعاملات مثبت را افزایش میدهند، افزایش یابد.
7. تبعیت از فرایندها و رویهها. احتمال موفقیت تیمهایی که به پیروی از فرایندها و رویههای کاری اعتماد دارند بیشتر است. تبعیت از چنین فرایندها و رویههایی به خروجی با کیفیت گروه منجر خواهد شد.
8. آشنایی با کار و همکاران. آشنایی عبارتست از دانش خاصی که اعضای گروه نسبت به کار، همکاران و محیط کاریشان دارند. تجربیات مفید از دیگر عواملی است که به افزایش کیفیت کار گروه منجر میشود.
Ref: DuBrin, 2004: 292
نمودار 1: عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه کاری (مدل تحقیق)
با توجه به آنچه بیان شد و بر اساس مدل تحقیق (نمودار 1)، سئوال اصلی این تحقیق این است که «آیا ویژگیهای گروههای اثربخش و غیراثربخش با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند؟». برای پاسخ به این سئوال، سئوالات فرعی ذیل مطرح میشوند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .docx :
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
نویسنده: سودابه رشیدی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
راه کارهای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تاثیر آن در پیشرفت تحصیلی
1-طرح مطالب درسی به صورت پرسش های جالب : مطلب یا موضوعی را که می خواهیم کودک و نوجوان یادبگیرد ، به صورت پرسش یا پرسش هایی روشن و جالب که آنها را به فعالیت ذهنی و پویندگی ترغیب نماید ، مطرح کنیم . باید تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نیاز به وجود آید .
2-دانش آموزان در اثر شکست در درسی نسبت به آن نگرش منفی پیدا می کنند باید به آنها کمک کرد تا با کسب موفقیت در درس جدید ، به تصویری مثبت از توانایی خود دست یابند زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود .
3-تجربه و تماس مستقیم با مطالب درسی : سعی نمایید تا دانش آموزان آنچه را که می خواهند یادبگیرند با آن تماس پیدا نموده و تجربه مستقیم و عملی داشته باشند .
4-اهداف آموزشی مورد انتظار از دانش آموزان را در آغاز درس برای آنها بازگو نمایید . اهداف باید روشن و متناسب با توانایی دانش آموزان باشد .
5-اجرای نقش : بهتر است در زمینه برخی از موضوعات ازجمله تاریخ ، ادبیات ، دینی و … دانش آموزان را تشویق نماییم تا موضوع مورد نظر را به صورت نمایش در آورند . اجرای نمایش در تفهیم مسائل تربیتی و اخلاقی بسیار مفید و مؤثر می باشد .
6-در شرایط مقتضی و مناسب از تشویق های کلامی استفاده کنید . مثلا“ خوب ، آفرین ، مرحبا و …
7-باید شرایطی فراهم شود تا دانش آموز موفقیت خود را احساس کند زیرا هیچ چیز همانند خود موفقیت به موفقیت کمک نمی کند .
8-تکالیف ارائه شده نه باید بسیار مشکل باشد و نه ساده ، از ارائه تکالیف یکنواخت باید پرهیز کرد و به عبارتی تکالیف باید خاصیت برانگیختگی داشته باشند .
9-مشخص کردن نحوه انجام کار برای یادگیرنده : کاری را که دانش آموز قرار است انجام دهد باید دقیقا“ مشخص شود .
10-تبادل نظر با دانش آموزان در باره مشکلات درسی و شرکت دادن آنها در طرح نقشه های کار و فعالیت
11-استفاده از نمرات و آزمون ها برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
12-علاقه مندی یاددهنده به موضوع : دربسیاری از مواقع مشاهده می کنیم که بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آنهاست . معلمی که در زنگ انشاء ، ورقه های ریاضی را تصحیح می کند یا در ساعت ورزش به بافندگی مشغول می شود ، عملا“ به یادگیرندگان می گوید که برای این فعالیت ارزش قائل نیست .
13-مطالب آموزشی را باید از ساده به دشوار ارائه کرد . می توان با فعال سازی دانش آموز به هنگام تدریس در او ایجاد انگیزه نمود .
14-به وضع جسمانی دانش آموزان و وضع ظاهری کلاس باید توجه نمود . کلاس درس را باید از نظر ظاهری و روانی تبدیل به محیطی امن و آرام نمود .
15-از مقایسه نمودن دانش آموزان با یکدیگر خودداری نمایید .
16-قدردانی از کار دانش آموز او را به کوشش و تلاش بیشتر و دلبستگی به درس وادار خواهد نمود .
17-برقراری ارتباط بین مطالب درسی با واقعیات زندگی در ایجاد انگیزه مؤثر می باشد .
18-بلافاصله دانش آموز را از میزان پیشرفت در کارش مطلع نمایید . آگاهی از نتیجه کار در هر مرحله از آموزش ، دانش آموز را از عملکرد خود آگاه نموده و باعث می شود تا به تقویت نقاط مثبت و اصلاح نقاط ضعف و منفی خود بپردازد .
19-استفاده از علائق یادگیرنده : مربیان و والدین میتوانند با شناسایی علائق دانش آموز از آن استفاده مطلوب نمایند .
20-مقابله با بازدارنده های عاطفی و هیجانی که موجب دلسردی و کاهش علاقه دانش آموز به درس و تحصیل می شود . مثلا“ معلمی ممکن است از دانش آموز توقع زیاد داشته باشد و یا پس از ورود به کلاس به هیچ دانش آموزی اجازه ورود ندهد و یا تکالیف سنگین تعیین کند ، زیاد درس بدهد ، سخت نمره دهد و گاهی تبعیض روا دارد .
21-انگیزش از راه سرمشق گیری : معلم در این شیوه از شخصیتی خاص تمجید و تجلیل نموده و او را یک نمونه و سرمشق ارزشمند و قابل احترام معرفی می کند و دانش آموزان نیز از طریق همانند سازی با آن به درس و مدرسه علاقه مند می شوند .
22-تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان
23-آموزش برنامه ریزی به دانش اموزان از طریق رفتار و گفتار و کردار خود در کلاس درس و ارائه نظرات مشورتی به آنها درتهیه برنامه
24-در آمیختن درس با تفریح و بازی دانش اموزان را به یادگیری بیشتر علاقه مند می سازد .
منابع :
-اسپادرینگ . چریل ، انگیزش در کلاس درس ، ترجمه : اسماعیل بیابانگرد و محمدرضا نائینیان
-بلوم .س ، ویژگی های آدمی و یادگیری آموزشگاهی ، ترجمه : علی اکبر سیف
-بیابانگرد.اسماعیل ، راهنمایی والدین و معلمان در تربیت و آموزش کودکان
-شهرآرای . مهرناز ، روان شناسی یادگیری کودک و نوجوان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
تاثیر آموزش کار آفرینی بر رشد کسب و کارهای جدید
مهارتهای جدید باید منجربه تغییرات رفتاری گردد و یاد گیرنده را در دستیابی به اهدافش یاری رساند.
هر ساله حدود ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه خالص در ایالات متحده امریکا صرف سرمایه گذاری بر روی کسب و کارهای جدید در بخش خصوصی میشود. تنها ۲ درصد از این مقدار توسط موسسات سرمایه گذاری و یا بانکها تامین میشود.تا ۱۰ درصد دیگر آن نیز از بازار سهام و یا بازارهای عمومی حاصل میگردد. این ارقام نشان میدهد که حداقل ۸۸% از سرمایه خالص مورد و یا منابع غیر رسمی تامین میشود. برخی از اوقات به نقش اعتبارات دولتی در پویایی و رشد یک کسب و کار بیش از اندازه اهمیت داده می شود. مطالعات اخیر نشان می دهد که حتی کسب و کارهای کوچک درسطوح پایین بعد از دریافت یک یا دو وام به سطح ثابتی از رشد می رسند و برای مدتی درآن سطح متوقف میشوند.
در پس هر کسب و کار در حال رشد ایده ای قابل دسترسی نهفته است و هر ایده ای از کارآفرینی با انگیزه و با اطلاعات کافی سربرون میآورد. با وجود اینکه در توسعه کسب و کارهای موجود ابزارهای رایگانی نیزوجود دارند اما این مقاله به بهینه سازی استفاده از آموزش که عموما ابزار رایگانی نیست در ترویج و سرعت بخشی به رشد کسب و کار می پردازد. در واقع آموزش فرایندی است که برای ترغیب به یاد گیری مهارتهای جدید سازماندهی شده است. مهارتهای جدید باید منجربه تغییرات رفتاری گردد و یاد گیرنده را در دستیابی به اهدافش یاری رساند. ارزش این آموزشها به محیط پیرامون آنها بستگی دارد. به طور مثال اخبار نسبتا قدیمی در تلویزیون بعنوان یک رسانه ارزش چندانی ندارد اما در روزنامه ها هنوز خریداران زیادی دارد. ارائه اطلاعات درست به مشتری واقعی آن و در زمان مناسب یکی از فعالیتها یی است که به سرعت در دنیا رواج یافته است.
فراهم نمودن زمینه های مناسب آموزش
بسیاری از آموزشهایی که به افراد مختلف ارائه میشود به دلیل مناسب نبودن برنامه زمانی و یا فقدان زمینه های لازم اتلاف می گردد.
▪ به منظور موثر بودن آموزش سه شرط اصلی باید فراهم باشد:
۱) یادگیرنده باید با یک تغییر شدید مواجه گردد که این تغییر میتواند یک مشکل و یا یک فرصت باشد.
۲) یاد گیرنده باید بداند که این تغییر در حال وقوع است و یا در مدت کوتاهی به وقوع خواهد پیوست.
۳) ذهن یاد گیرنده باید در مقابل یادگیری یک مهارت جدید باز باشد باید خود بخواهد که یاد بگیرد تنها در این صورت است که میتواند مشکل خود را تا حدی رفع نماید و یا از فرصتی که برایش ایجاد شده است بهره جوید. به عبارتی شما می توانید کلاس درس خود را مملو از یادگیرندگان نمایید اما نمی توانید آنها را مجبور کنید که یاد بگیرند. به همین منظور شما باید درآنها انگیزه ایجاد کنید. ایجاد انگیزه همیشه مرتبط با ایجاد نیاز است. این نیاز ها می تواند نیازهای اصلی و اولیه و حیاتی ویا نیاز های پیچیده وبزرگتری باشد که سبب ارضای درونی فرد میگردد. آموزش در صورتی تاثیر گذار است که برخی از نیا زهای یاد گیرنده را مرتفع نماید.
ارزیابی نیازهای آموزشی
هر چقدر احساس نیاز بیشتر باشد آموزش مفیدتر و موثرتر خواهد بود. آموزش فرد برای مواجهه با موقعیت احتمالی درآینده نا مشخص اثر کمتری نسبت به اموزشی دارد که برای موقعیتی معلوم و در آینده ای نزدیک به فرد داده شود. از اینرو هرچقدر تخمین موقعیت آموزشی در تناسب با نیازها بیشتر و کاربرد آن شفاف ترباشد ایجاد انگیزه بیشتر خواهد بود. معمولا افراد هنگامی پی به نیاز خود میبرند که با مشکلی مواجه میگردند. مطالعاتی در مورد ۵۰۰ موسسه با هدف شناسایی متداولترین مسائلی که کسب وکار ها در طول رشد خود با آن روبرو هستند انجام شده است. بر مبنای این بررسی مشکلات متداول در ۴ زمینه دسته بندی شده است.
۱) بازار یابی و فروش که شامل:
ـ فروش کم
ـ وابستگی به مشتری
ـ افزایش رقابت
ـ مشکلات توزیع
ـ تبلیغات غیر موثر
۲) مدیریت مالی شامل:
ـ سرمایه در گردش نا کافی
ـ مشکلات جریان نقدینگی
ـ نبود کنترل کافی در مورد حاشیه سود وهزینه ها
۳) مدیریت منابع انسانی شامل:
ـ استخدام وگزینش
ـ جابجایی وتغییرکارکنان
ـ کمبود آموزش
۴) مدیریت عمومی شامل:
ـ فقدان تجربه مدیریتی
ـ کار بیش از اندازه مالک ومدیر
مشکلات مربوط به رشد مدیریتی
این مشکلات ممکن است برای کسانی که به امر آموزش مدیریت می پردازند عادی باشد اما برای نو کارآفرینان و تیمهای مدیریتی که در موقعیت رشد قرار دارند مسئله ایجاد مینماید.بررسی دیگری نیز در سال۱۹۹۲ انجام شد که از کار آفرینان خواسته شد زمینه هایی را که در طول دوران رشد کسب و کارشان توجه آنها را به خود معطوف میدارد بیان کنند.
▪ زمینه های اصلی که توسط کار آفرینان مطرح شد عبا رتند از:
ـ تحصیل منابع، شامل منابع مالی ومدیریتی واستعدادهای فنی
ـ توسعه استراتژی جدید بازار یا ارائه محصولی خاص در بازار
ـ ارتباطات
ـ تخصیص منابع که نیاز به استفاده از سیستمهای حسابداری بودجه بندی پیشرفته
ـ گردش کاری وافزایش تقاضا برای تخصصی کردن کارها
ـ روابط انسانی و کم شدن ارتباط مدیران با کارمندان
ـ تخصص فنی و نیاز بیشتر به تخصص در شرکت
ـ قابلیت دسترسی مالی