انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مسجد کبود تبریز 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

مسجد کبود تبریز، فیروزه‌ی اسلام

بنای تاریخی ـ مذهبی مسجد کبود از آثار ارزشمند دوره قراقویونلو می‌باشد که به دستور جهانشاه که شهر تبریز را پایتخت خود قرار داده بود و به سرکاری عزالدین قاپوچی بنا گردیده و با استناد به کتیبه برجسته سردرب به سال 870ه‍.ق ساختمان آن به اتمام رسیده است. نام این مسجد به لهجه محلی، «گوی مسجد» است.

بنای اصلی در مقام مسجد مقبره، دارای صحن وسیعی بوده که در آن مجموعه‌ای از ساختمان‌ها از جمله مدرسه و حمام و خانقاه و کتابخانه ساخته شده بود که متاسفانه آثاری از آنها بجای نمانده است.

 

خصوصیت بارز و شهرت وافر مسجد کبود با معماری ویژه تلفیقی و اعجاب‌انگیز آن بیشتر به خاطر کاشیکاری معرق و تلفیق آجر و کاشی، آجری نقوش پرکار و در حد اعجاز آن می‌باشد که زینت‌بخش سطوح داخلی و خارجی بنا بوده است. در متن کتیبه برجسته سردرب باشکوه و پرنقش و نگار آن، عمارت مظفریه و نیز نام نعمت «الله بن محمود البواب»، خطاط و احتمالاً طراح نقوش که از هنرمندان برجسته خوشنویسی آذربایجان بوده، درج شده است.

چنین تصور می‌شود که ساختمان مسجد کبود به مثابه یادمانی از پیروزی‌های جهانشاه برپا گردیده است، به طوری که در این خصوص می‌توان به سوره فتح که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینت‌بخش دورتادور بالای شبستان بزرگ می‌باشد، اشاره نمود. نام جهانشاه در کتیبه بالای درب ورودی نقش بسته که قبلاً روکش طلایی داشته است.

مسجد کبود دارای دو مناره باریک و بلند در منتهی الیه شرق و غرب ضلع شمالی بوده است. در پشت درب ورودی به شبستان بزرگ، یک بیت شعر فارسی به خط ثلث نوشته شده بدین مضمون:

کردار بیار و گرد گفتار مگرد چون کرده شود، کار بگویید که که کرد

بنای این مسجد بسیار عالی، نمای آن که پنجاه قدم ارتفاع دارد، هشت پله از سطح زمین اطراف کرسی دارد و از خارج دیوارهای آن همه از کاشی اعلی به رنگ‌های مختلف پوشیده شده است. از طرف داخل با نقش و نگارهای زیبا به سبک معماری اعراب و کلمات بسیار به خط عربی از طلا و لاجورد زینت یافته است. از دو طرف بنا دو مناره با برج خیلی بلند، اما کم‌قطر ساخته‌اند و در میان آنها راه‌پله تعبیه شده است که بالا می‌رود و سطح ظاهر منارها هم کاشی است و این آجرهای منقش براق زینت معمولی است که در ایران ابنیه را بدان می‌آرایند.

درب مسجد چهار پا بیشتر عرض ندارد و در وسط یک تخته سنگ سفید شفافی تراشیده شده که بیست و چهار پا طول، یعنی ارتفاع و دوازده پا عرض آن سنگ است و در میان سطح داخلی آن نمای بزرگ مسجد خیلی زیبا و عظیم به نظر می‌آید، از راه‌رو و مسجد داخل گنبد می‌شود که سی و شس قدم قطر آن است. این گنبد از طرف داخل روی دوازده مجردی بنا شده که شانزده مجردی هم از خارج تکیه‌گاه آن است و این مجردی‌ها خیلی بلند و شش پای مکعب حجم آنها است، در پایین ستون‌های سکویی از مرمر سفید ساخته شده که زیر آن خالی و خانه خانه است، برای اینکه کفش‌ها را هنگام داخل شدن به مسجد می‌کنند و در آن حفره‌ها بگذارند.

این گنبد از طرف داخل با آجرهای کوچک مربع از کاشی‌های الوان مختلف گل و بوته‌دار موزاییک شده که در میان آنها به تناسب جملات و آیات عربی گنجانیده و به قدری خوب به هم اتصال داده‌اند که گویا یک پرده نقاشی است که تمام با درجه و پرگار ساخته شده است. از این گنبد داخل یک گنبد کوچکتری می‌شود که خیلی قشنگتر از اولی است:‌ در عمق آن از سنگ مرمر شفاف سفید چیزی ساخته شده که شباهت به دری که باز نمی‌شود، دارد.

 

این گنبد مجردی ندارد، اما ازاره‌ی آن به قدر هشت پا ارتفاع از سنگ مرمر سفید است و سنگ‌ها به عرض و طولی است که مایه تعجب و حیرت است. تمام این گنبد از مینای بنفشه رنگ است که روی آن اقسام گل‌های صاف نقاشی شده، سطح خارجی هر دو گنبد هم از همین کاشی‌ها است، ولی نقاشی آنها برجسته می‌باشد. روی گنبد اولی گل‌های سفید روی زمینه‌ی سبز و گنبد دومی ستاره‌های سفید روی زمینه سیاه نقش شده و همه این رنگ‌ها به بیننده لذت و فرح می‌دهند.

نزدیک درب ورودی که از گنبد بزرگ داخل گنبد کوچک می‌شوند، طرف چپ منبری از چوب گردو به دیوار تکیه داده‌اند که نجاری آن تعریفی نداشت، اما طرف دست راست یک منبر دیگر از همان چوب به دیوار تکیه داده‌اند. بالای سر آن سایبانی از همان چوب افراشته و دور محل نشیمن آن از چوب نرده کوچکی ساخته شده و چهارده پله دارد. در سمت جنوب مسجد دو تخته سنگ خیلی بزرگ سفید شفاف که نور خورشید از آن می‌گذرد، نصب شده است. وقتی آفتاب به آنها می‌تابد، سرخ رنگ می‌شود، به طوری که چند لحظه بعد از غروب آفتاب هم می‌توان به روشنایی و تلالو آنها مکتوب را قرائت کرد.

شبستان بزرگ را از سه طرف رواق‌ها دربر گرفته و بر بالای آن گنبد دو پوشی به قطر تقریبی 17 متر قرار گرفته است. شبستان کوچک که در حکم مکانی خصوصی و مقبره سلطنتی درنظر گرفته شده بود، در سمت جنوب بنا واقع شده و با قطعات سنگ مرمر ازاره‌بندی شده بود که آیات قرآنی به خط زیبای ثلث و به صورت برجسته زینت‌بخش قسمت فوقانی سنگ‌ها است.

کاشیکاری آن صرفاً به رنگ لاجوردی و عمدتاً از قطعات شش ضلعی کار شده بود و تمام سطح سقف آن زرنگاتر (نقاشی با آب طلا) و کف شبستان‌ها به احتمال قوی مرمرین بوده است. نقش و نگار نقاشی معرف مسجد شامل گره‌بندی‌های هندسی، گل و بوته اسلیمی و کتیبه‌های مختلف که مجموعاً حکایت از زیبایی خارق‌العاده‌ای داشته است.



خرید و دانلود  مسجد کبود تبریز 37 ص


مسجد کبود تبریز 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

مسجد کبود تبریز، فیروزه‌ی اسلام

بنای تاریخی ـ مذهبی مسجد کبود از آثار ارزشمند دوره قراقویونلو می‌باشد که به دستور جهانشاه که شهر تبریز را پایتخت خود قرار داده بود و به سرکاری عزالدین قاپوچی بنا گردیده و با استناد به کتیبه برجسته سردرب به سال 870ه‍.ق ساختمان آن به اتمام رسیده است. نام این مسجد به لهجه محلی، «گوی مسجد» است.

بنای اصلی در مقام مسجد مقبره، دارای صحن وسیعی بوده که در آن مجموعه‌ای از ساختمان‌ها از جمله مدرسه و حمام و خانقاه و کتابخانه ساخته شده بود که متاسفانه آثاری از آنها بجای نمانده است.

 

خصوصیت بارز و شهرت وافر مسجد کبود با معماری ویژه تلفیقی و اعجاب‌انگیز آن بیشتر به خاطر کاشیکاری معرق و تلفیق آجر و کاشی، آجری نقوش پرکار و در حد اعجاز آن می‌باشد که زینت‌بخش سطوح داخلی و خارجی بنا بوده است. در متن کتیبه برجسته سردرب باشکوه و پرنقش و نگار آن، عمارت مظفریه و نیز نام نعمت «الله بن محمود البواب»، خطاط و احتمالاً طراح نقوش که از هنرمندان برجسته خوشنویسی آذربایجان بوده، درج شده است.

چنین تصور می‌شود که ساختمان مسجد کبود به مثابه یادمانی از پیروزی‌های جهانشاه برپا گردیده است، به طوری که در این خصوص می‌توان به سوره فتح که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینت‌بخش دورتادور بالای شبستان بزرگ می‌باشد، اشاره نمود. نام جهانشاه در کتیبه بالای درب ورودی نقش بسته که قبلاً روکش طلایی داشته است.

مسجد کبود دارای دو مناره باریک و بلند در منتهی الیه شرق و غرب ضلع شمالی بوده است. در پشت درب ورودی به شبستان بزرگ، یک بیت شعر فارسی به خط ثلث نوشته شده بدین مضمون:

کردار بیار و گرد گفتار مگرد چون کرده شود، کار بگویید که که کرد

بنای این مسجد بسیار عالی، نمای آن که پنجاه قدم ارتفاع دارد، هشت پله از سطح زمین اطراف کرسی دارد و از خارج دیوارهای آن همه از کاشی اعلی به رنگ‌های مختلف پوشیده شده است. از طرف داخل با نقش و نگارهای زیبا به سبک معماری اعراب و کلمات بسیار به خط عربی از طلا و لاجورد زینت یافته است. از دو طرف بنا دو مناره با برج خیلی بلند، اما کم‌قطر ساخته‌اند و در میان آنها راه‌پله تعبیه شده است که بالا می‌رود و سطح ظاهر منارها هم کاشی است و این آجرهای منقش براق زینت معمولی است که در ایران ابنیه را بدان می‌آرایند.

درب مسجد چهار پا بیشتر عرض ندارد و در وسط یک تخته سنگ سفید شفافی تراشیده شده که بیست و چهار پا طول، یعنی ارتفاع و دوازده پا عرض آن سنگ است و در میان سطح داخلی آن نمای بزرگ مسجد خیلی زیبا و عظیم به نظر می‌آید، از راه‌رو و مسجد داخل گنبد می‌شود که سی و شس قدم قطر آن است. این گنبد از طرف داخل روی دوازده مجردی بنا شده که شانزده مجردی هم از خارج تکیه‌گاه آن است و این مجردی‌ها خیلی بلند و شش پای مکعب حجم آنها است، در پایین ستون‌های سکویی از مرمر سفید ساخته شده که زیر آن خالی و خانه خانه است، برای اینکه کفش‌ها را هنگام داخل شدن به مسجد می‌کنند و در آن حفره‌ها بگذارند.

این گنبد از طرف داخل با آجرهای کوچک مربع از کاشی‌های الوان مختلف گل و بوته‌دار موزاییک شده که در میان آنها به تناسب جملات و آیات عربی گنجانیده و به قدری خوب به هم اتصال داده‌اند که گویا یک پرده نقاشی است که تمام با درجه و پرگار ساخته شده است. از این گنبد داخل یک گنبد کوچکتری می‌شود که خیلی قشنگتر از اولی است:‌ در عمق آن از سنگ مرمر شفاف سفید چیزی ساخته شده که شباهت به دری که باز نمی‌شود، دارد.

 

این گنبد مجردی ندارد، اما ازاره‌ی آن به قدر هشت پا ارتفاع از سنگ مرمر سفید است و سنگ‌ها به عرض و طولی است که مایه تعجب و حیرت است. تمام این گنبد از مینای بنفشه رنگ است که روی آن اقسام گل‌های صاف نقاشی شده، سطح خارجی هر دو گنبد هم از همین کاشی‌ها است، ولی نقاشی آنها برجسته می‌باشد. روی گنبد اولی گل‌های سفید روی زمینه‌ی سبز و گنبد دومی ستاره‌های سفید روی زمینه سیاه نقش شده و همه این رنگ‌ها به بیننده لذت و فرح می‌دهند.

نزدیک درب ورودی که از گنبد بزرگ داخل گنبد کوچک می‌شوند، طرف چپ منبری از چوب گردو به دیوار تکیه داده‌اند که نجاری آن تعریفی نداشت، اما طرف دست راست یک منبر دیگر از همان چوب به دیوار تکیه داده‌اند. بالای سر آن سایبانی از همان چوب افراشته و دور محل نشیمن آن از چوب نرده کوچکی ساخته شده و چهارده پله دارد. در سمت جنوب مسجد دو تخته سنگ خیلی بزرگ سفید شفاف که نور خورشید از آن می‌گذرد، نصب شده است. وقتی آفتاب به آنها می‌تابد، سرخ رنگ می‌شود، به طوری که چند لحظه بعد از غروب آفتاب هم می‌توان به روشنایی و تلالو آنها مکتوب را قرائت کرد.

شبستان بزرگ را از سه طرف رواق‌ها دربر گرفته و بر بالای آن گنبد دو پوشی به قطر تقریبی 17 متر قرار گرفته است. شبستان کوچک که در حکم مکانی خصوصی و مقبره سلطنتی درنظر گرفته شده بود، در سمت جنوب بنا واقع شده و با قطعات سنگ مرمر ازاره‌بندی شده بود که آیات قرآنی به خط زیبای ثلث و به صورت برجسته زینت‌بخش قسمت فوقانی سنگ‌ها است.

کاشیکاری آن صرفاً به رنگ لاجوردی و عمدتاً از قطعات شش ضلعی کار شده بود و تمام سطح سقف آن زرنگاتر (نقاشی با آب طلا) و کف شبستان‌ها به احتمال قوی مرمرین بوده است. نقش و نگار نقاشی معرف مسجد شامل گره‌بندی‌های هندسی، گل و بوته اسلیمی و کتیبه‌های مختلف که مجموعاً حکایت از زیبایی خارق‌العاده‌ای داشته است.



خرید و دانلود  مسجد کبود تبریز 37 ص


تحقیق؛ امیر سپهبد علی صیاد شیرازی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در کبود گنبد مشهد در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه ای خاص برخودار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه مند شد.

او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانواده های نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند. او سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1342 موفق به اخذ دیپلم گردید. او در سال 1343 در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد. علی از بدو ورود به دانشکده به جدیت در درس و پای بندی به مذهب شهرت یافت. و سرانجام در مهرماه 1346 در رسته توپخانه دانش آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. او پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشگر تبریز و سپس لشگر زرهی کرمانشاه منتقل شد. او در سال 1350 برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان کلاس و جدیت در تحصیل سرانجام خود از استادان زبان انگلیسی شد.ستوان یک علی صیاد شیرازی تصمیم گرفت با دختر عمویش، خانم عفت شجاع ازدواج کند اما به دلیل این که محمود، عموی علی، از مخالفان شاه بود، ساواک با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت مبارک موافقت کرد. علی در سال 1352 به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل از ایالت اوکلاهما، در منطقه ای نظامی، با موفقیت طی کرد. در این دوره فشرده ستوان همچون مبلغی مذهبی به دعوت آمریکاییان به اسلام می پرداخت و در مجالس بحث و مناظره آنان شرکت می کرد. او در بین آشنایان جدیدش به مرد مذهبی مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید و روحیه ای با نشاط به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان ـ مرکز توپخانه ـ منتقل کرد. علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید. او در نامه ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه های مذهبی بحمدالله پیش می رویم مخصوصاً در آن قسمت که می دانید». این جمله حساسیت ضد اطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. جالب این است که هرکس از افسران را به مراقبت وی می گماردند یا تحت تأثیر روحیه او قرار می گرفت و گزارش مثبت برای او رد می کرد یا صیاد را از مراقبت و مأموریت خود خبر می داد و یا از اول با چنین مأموریتی مخالفت می کرد.

 

سروان صیاد هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی تقیه را کنار گذارد و در ارتش علناً به دفاع از علمای اسلام و حکومت اسلامی پرداخت و سرانجام به دلیل این که در بین افسران، تبلیغات ضد رژیم می کرد، ضد اطلاعات از قرار دادن جنگ افزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در 19 بهمن دستگیر و زندانی شد اما دیری نپایید که انقلاب به پیروزی رسید و او هم مانند همه مردم ایران آزاد شد.

 

دوره دوم زندگی سرهنگ صیاد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز می شود: او پس از پیروزی انقلاب اسلامی با  رحیم صفوی و حجت الاسلام سالک آشنا می شود و با یکدیگر پیمان می بندند که از پادگانهای اصفهان حفاظت نمایند. اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنایی وی با حضرت آیت ا... خامنه ای می گردد و از اینجا سرنوشت صیاد به کلی تغییر پیدا کرد. پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه سردار صفوی به غرب اعزام می گردد. و با هماهنگی ارتش و سپاه سنندج را آزاد می کنند. لیاقتهای سرگرد در کردستان موجب می گردد تا با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ با بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی موجب برکناری وی و خلع دو درجه می گردد. اما دیری نپایید که بنی صدر سقوط کرد و شهید رجایی به ریاست جمهوری رسید و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام می شود. سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشگرهای 64 ارومیه و 28 کردستان و تیپ های 23 نیروی ویژه هوا برد و تیپ 30 گرگان شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد. در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادت ها و لیاقتها توسط رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. او با هماهنگی با سپاه قهرمان پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، 8، 9، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزی های بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورد که بی شک در تاریخ امت اسلامی به عظمت خواهد ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد آیت الله خامنه ای و تصویب رهبر انقلاب به سمت نمایندگی امام در شورای عالی دفاع منصوب شد. در سال 66 به درجه سرتیپی نایل آمد. سرتیپ صیاد شیرازی در سال 67 در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم منافقین قرار گرفته بود شرکت و با روحیه ای بسیجی ضربات محکمی را بر پیکر مزدوران منافق وارد کرد. سرانجام صیاد شیرازی در مقام جانشینی ریاست ستاد کل به خدمت مشغول شد. تیمسار سرتیپ صیاد شیرازی در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد. 

پس مانده‏های زخم خورده مرصاد در صبح روز 21 فروردین 78 ، فاتح بزرگ فتح‏المبین و بیت‏المقدس و یکی از بزرگترین سرمایه های کشور را آماج  تیرهای کینه خود قرار دادند و قامت استوار امیر ارتش اسلام را به خاک افکندند.

 

یک خاطره

رضا ایرانمنش هنرپیشه و جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس نقل می کند که؛ در طول‌ دوران‌ بازیگری‌ خاطرات‌



خرید و دانلود تحقیق؛ امیر سپهبد علی صیاد شیرازی