لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
« فصل اول »
مقدمه
چکیده تحقیق
بی سوادی یکی از مسائل عمده اکثر کشورهای جهان سوم است که ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشکیل می دهد.
بررسی های اخیر سازمان یونسکو و بسیاری از سازمانهایی که در ارتباط با سوادآموزی یا آموزش بزرگسالان در کشورهای مختلف فعالیت می کنند نشان می دهد که این مسئله مشکلی همگانی است و محدود به کشورهای جهان سوم نیز نمی شود. این بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله حاد و لاینحل اکثر کشورهای جهان سوم است ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته صنعتی نیز هست. اما مسئله بی سوادی به دلیل افزایش بی سوادان روز به روز اهمیت بیشتری می یابد.
با توجه به اینکه کسب مهارتهای سواد اولیه پله های نردبان دانش و آگاهی است، بی سواد ماندن درصد بالایی از افراد جامعه وسیله ای برای عدم آگاهی و فقدان تخصص و مهارتهای لازم برای ایجاد جامعه ای مستقل، آگاه و تواناست.
با وجود اینکه ی سالهای متمادی، برنامه های مبارزه با بی سوادی به صور مختلف در اغلب کشورهای جهان سوم رونق داشته ولی به دلیل رشد جمعیت بر تعدد بی سوادان جهان افزوده شده است. بدین وسیله لازم است از افرادی که در تهیه این پروژه من را یاری نموده اند قدردانی شود. ابتدا از ریاست محترم نهضت سوادآموزی شهرستان نیشابور و راهنمایان تعلیماتی و کادر اداری نهضت قدردانی می شود و و پس از آن از آموزشیارانی که صادقانه پاسخ دادند و سوادآموزان و نوسوادان که همکاری کردند سپاسگذاری می شود.
مقدمه
معمولاً برای پدیده هایی چون عقب ماندگی اقتصادی، فقر، جهل و وابستگی دلایلی متفاوت بیان می شود. این پدیده ها در دایره بسته ای فرض می شوند که هر کدام تشدید کننده دیگری است. نقطه آغاز همه این پدیده ها بیسوادی و جهل است که از بزرگترین معضلات هر جامعه محسوب می شود.
با اندکی تعمق و تفحص در سرنوشت جوامع بشری از ادوار دور تا کنون، می توان به این نتیجه رسید که قسمت اعظم مسائل بشری که تنها بخشی از آن در این جا عنوان گردید، نه تنها از بی سوادی که از سواد نیز هست، چرا که مسائل و مشکلات جوامع به اصطلاح عقب افتاده و کشورهای جهان سوم حتی فقر و جهل آنها نیز معلول عواملی است که در اثر سیاست گذاریها، مدیریت ها و برنامه ریزی ها جوامع پیشرفته که غنی و باسواد نیز هستند به وجود آمده است.
پس آنچه در این ماجرا حائز اهمیت است، تعهد اخلاقی و وجدان آگاه سیاسی حکومتها و دولتها و اتخاذ خط مشی های بشردوستانه، اصولی، واقع بینانه بر اساس شرایط موجود در هر جامعه است.
همچنان که شاهدیم در محافل و جوامع مختلف از هر طریق وسائل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی به طور مداوم از انسانیت، بشردوستی، آزادی دموکراسی، زدودن فقر و جهل و بی سوادی داد سخن به میان می آید که در اصل هدف جز نقض حقوق بشر، از میان برداشتن و دموکراسی، استثمار و در نتیجه فقر و نادانی، بردگی، جنگ و مسائل گوناگون دیگر نیست. به همین دلیل ملتهایی که با تلاش و از خودگذشتگی بسیار و پس از مبارزات طولانی، خود را از زیر سلطه استعمار و استثمار رها می سازند در اولین مرحله پس از کسب آزادی و استقلال، به ایجاد دگرگونی های اساسی در روابط اقتصادی و اجتماعی جامعه می پردازند و به عنوان اساسی ترین رکن این تغییر به اجرای برنامه های سوادآموز و آموزش بزرگسالان می پردازند. زیرا این حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که جهل و نادانی خود عاملی است که به بازگرداندن دست جنایتکاران و استثمارگران جهانی کمک می کند. در واقع هرگونه تحول و تغییر سازنده بدون توجه کافی به برنامه های سوادآموزی و آموزشی بزرگسالان مخصوصاً در کشورهای جهان سوم که دارای درصد بالای بی سوادی هستند، غیرممکن است.
از سوی دیگر گسترش آموزش بزرگسالان و ریشه کن کردن بی سوادی یک ضرورت اخلاقی برای جامعه بین المللی محسوب می شود. بی سوادی با فقر پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین گروه های انسانی، در میان کسانیکه از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند غذا، بهداشت، مسکن و بی کاری رنج می برند و به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد تداوم بی سوادی سدی عظیم در راه توسعه است و مانع از آن می شود که میلیون ها نفر مرد و زن عنان زندگی خویش را در دست بگیرند. بی سوادی عاملی است که مبارزه علیه فقر، نابرابری ها و تلاش برای پایه گذاری روابط برابر و منصفانه در برابر افراد و ملتها را محکوم به شکست می کند. اگر شرایط و ویژگیهای کشورهای محروم را مورد بررسی دقیق قرار دهیم، ملاحظه می کنیم که بی سوادی هرچند خود معلول نارسایی های اقتصادی و اجتماعی است ولی در ایجاد و تشدید آنها نقش تعیین کننده ای دارد. استعمار جهانی که آگاهی و خلاقیت انسان ها را مانعی برای حضور و سلطه خویش در کشورهای جهان سومی می داند نیز از دیرباز سعی خود را بر این معطوف داشته است که با طرحهای درازمدت مانع رشد و شکوفایی استعدادهای مردم شود و برنامه های رنگارنگش از رواج سیستم های غلط آموزشی و طبعاً شیوع بیماری مدرک گرایی تا کمیته به اصطلاح پیکار یا بی سوادی و نظایر آن شامل این مدعاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
علل تشکیل کلاسهای درس چند پایه
مقدمه:
بر پایه آمار موجود حدود یک میلیون دانش آموز در کلاس های درس چند پایه در کشور ما مشغول به تحصیل می باشند که اکثر دانش آموزان کلاس های چند پایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومة شهرهای کوچک و دورافتاده تشکیل می دهند.
که شاید بی مهری و تا حدودی عدم توجه خاص به آموزش در مدارس چند پایه از سوی نظام آموزشی این محرومیت را دو چندان ساخته و می توان به جرأت گفت که همان گونه که دانش آموزان مدارس چند پایه از محرومیت خاصی در امربرخورداری از امکانات مختلف رفاهی برخوردارند معلمان و مدیر آموزگاران شاغل در این مدارس نیز مظلوم و محروم از خیلی امکانات خصوصاً آموزشی واقع گردیده اند. امید است که برگزاری چنین همایشی بتواند تا حد امکان از جنبه های مختلف اهمیت و ارزش کار در این مدارس را به ظهور و اثبات رسانده و مسئولین محترم نظام آموزشی نیز با علم و آگاهی از آن بتوانند زمینه های لازم را برای رفع محرومیت های موجود فراهم نموده تا ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور شاهد حضور نیروهای کارآمد، توانمند وفعال در امر آموزش مدارس چند پایه باشیم. چرا که کار در چنین مدارسی نعمت بزرگی است که شاید خیلی از ما معلمین اهمیت آن را درک نکرده و بیشتر سمتی کار در این مدارس برایمان تداعی شود امّا بنده مطمئن هستم زمینه تحقق اهداف مدرسه زندگی در چنین مدارس فراهم می باشد. امید است با شناخت چالش ها و مشکلات موجود بتوانیم حداکثر بهره را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود در راه خدمت به دانش آموزان محروم در مدارس چند پایه را نام ببریم. ان شاء الله
وضعیت موجود
قطعاً برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی همه جانبه ی وضعیت موجود می باشیم تا بتوانیم با شناخت کامل اهداف، برنامه ها، ابزارها و امکانات و روشها و محتوای آموزش و... در مدارس کوچک وضعیت مطلوبی را پی ریزی نمائیم که تحقق بخش شعار مدارس کوچک، مدیریان بزرگ- آینده ی سبز باشیم.
ان شاء الله
علل تشکیل کلاس هاس درس چند پایه:
به منظور تبیین هر چه بهتر وضع موجود لازم است نگاهی گذرا به علل تشکیل کلاس های درس چند پایه در سطح کشور داشته باشیم که تیتر وار به آن اشاره ای گذرا می نمایم:
1- کاهش جمعیت دانش آموزی
2- رفع نیازهای آموزشی افراد واجب التعلیم
3- موقعیت جغرافیایی خاص
4- نیازهای اداری- مالی
5- ایجاد امکان دسترسی همگانی به مراکز آموزشی
6- فضای فیزیکی- آموزشی
7- امکانات و تجهیزات آموزشی
8- نیروی انسانی و ....
با توجه به دلایلی که ذکر آن گذشت بهتر می توان وضعیت موجود کلاس های چند پایه را تبیین نمود.
1- وضعیت موجود (فضای فیزیکی – آموزشی)
وضعیت موجود در خصوص فضاهای فیزیکی مورد استفاده در امر آموزش مدارس کوچک (چند پایه) نشان می دهد که به نسبت مدارس مستقل از فضای مناسب مبتنی بر استانداردهای فنی و مهندسی برخوردار نمی باشد به طور مثال کلاس های مدارس چند پایه از لحاظ اندازه، زیر بنای مفید، و نوردهی وضعیت مناسب ندارد.
2- تجهیزات و امکانات
امروزه مدارس چند پایه همان گونه که گفتم اگرچه در مناطق محروم و غیربرخوردار تشکیل گردیده ولی از لحاظ تجهیزات و امکانات نیز متأسفانه محروم واقع گردیده و ما کمتر شاهد مدارس کوچک با امکانات و تجهیزات کافی در زمینه های مختلف خصوصاً امکانات آموزشی از جمله مواد و وسایل آموزشی و رسانه ها می باشیم.
3- انتخاب معلم
شاید یکی از مهمترین مسائل تأثیرگذار بر روند آموزش کلاسهای چند پایه انتخاب معلم برای چنین مدارسی می باشد.
در حال حاضر به دلیل مسائل و مشکلات معیشتی بیشتر مدیر آموزگاران مشغول به کار در مدارس چند پایه، معلمین با مدارک تحصیلی پایین و سابقة بالا می باشند که بتوانند از مزایای مدیرآموزگاری آن بهره مند گردند و از سوی دیگر معلمین چند پایه باز معلمینی هستند که دارای سوابق پایین و امتیازات پایین در نقل و انتقالات می باشند که این مهم در جای خود نیازمند توضیح و تفسیر می باشد که در این مقوله نمی گنجد.
4- وجود دانش آموزان در اندازه های سنی و سبک های مختلف یادگیری و بعضاً دارای مشکلات خاص رفتاری و... قطعاً در وضعیت موجود وجود دانش آموزان در اندازه های سنی مختلف و دارای مشکلات بعضاً یادگیری و رفتاری یکی از مشکلاتی است که وجود داشته و باید راهکارهایی برای رفع آن اندیشیده شود.
5- عدم تسلط بر امر برنامه نویسی و اجرای صحیح آن در کلاس های چند پایه
در وضعیت موجود به دلیل عدم آموزشها و مهارتهای لازم حرفه ای خاص معلمین چند پایه اکثر معلمین ما با نحوه برنامه نویسی و ایجاد هماهنگی و تلفیق بین دروس پایه های مختلف دچار ضعف می باشند.
6- مشکل کمبود وقت
شاید یکی از مشکلات مهمی که اکثر معلمین در مدارس چند پایه به آن اشاره می نمایند کمبود وقت و زمان کافی برای آموزش می باشد که باز هم به نظر بنده به دلیل عدم آشنایی به شیوه های فعال و تعاملی در امر تدریس می باشد.
7- نبود برنامه مدون و آموزشی در جهت بالا بردن سطح تخصص و توانایی های حرفه ای معلمین چند پایه به جرأت می توان گفت در طول بیست سال سابقه معلمی ام حتی یک دوره یا جلسه در خصوص بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی های شغلی و حرفه ای برای معلمین چند پایه در زمینه های مختلف که می توانسته راهگشا باشد برگزار نگردیده است.
8- حجم بالای تدریس محتوای آموزشی