لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
کلیاتى در بحث اعجاز 1
اعجاز در لغت 1
اعجاز و معجزه در اصطلاح 1
بهترین معجزه (فلسفه تنوع معجزات) 2
ویژگى هاى دیگر قرآن 3
معجزات پیامبران 4
انواع معجزات 5
انواع معجزات 5
معجزات پیامبران 6
معجزه رسول اکرم(ص) 7
جاودانگی اعجاز قرآن و تحدی 8
اعجاز قرآن کریم 8
قرآن در زمان و مکان نمیگنجد 9
لازمه خاتمیت معجزهای جاودانه است 10
تحدی قرآن 12
اعجاز عام قرآن 13
معجزات امام زمان 14
1.حقّ پسرعموها 14
2.شمشیر فراموش شده 15
3. عزل خادم معصیت کار 15
4. پانصد درهمی که بیست درهم کم داشت 15
5. دستبند قلابی 15
6. نیاز به کفن 16
7. دکانها به جای قرض 16
8. کتمان نیابت به فرمان امام(ع) 16
9. نهی از زیارت کاظمین 17
10. نام و نسب غیرواقعی 17
11. چرخاندن انگشت و بیان حاجت 17
12. درخواست نانوشته 18
13. تغییر توقیع بر اساس سؤال جدید 18
معجزات حضرت عیسی 19
داستان حقیقی کابالا 20
گوساله طلایی 20
از مصر باستان تا کابالا 22
کابالا، تعالیمی مخالف اصول آفرینش 27
کلیاتى در بحث اعجاز
فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم کلام , در بخش پیامبرشناسى است , و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد. بنابراین پاسخ به این سؤال که چه نیازى به معجزه است و چرا پیامبران بـه اعـجـاز روى مـى آوردنـد, خـارج از حـوزه علوم قرآنى است . در این جا فقط به این نکته اشاره مـى کنیم که یکى از راه هاى شناسایى پیامبران راستین از مدعیان دروغین , اعجاز بوده است .
زیرا اعـطـاى چـنـیـن قدرتى ازسوى خداوند بر انجام کارهایى که در توان هیچ بشرى نبوده است به کسانى که ادعاى دروغین نبوت دارند به گمراهى مردم و اغرا به جهل ایشان مى انجامید. و این با هدف رسالت که هدایت و سعادت مردم است منافات مى داشت .
اعجاز در لغت
در لـغـت بـراى ایـن واژه سه معنا ذکر گردیده است که عبارتند از: فوت و از دست دادن , ناتوان یافتن و ناتوان نمودن .
قاموس مى گوید: اعـجـزه الشى ء: فاته وفلانا: وجده عاجزا وصیره عاجزا, یعنى آن چیز از او فوت گردید.
اعجز فلانا, یعنى او را ناتوان یافت و یا ناتوان نمود.
اعجز فى الکلام : ادى معانیه بابلغ الاسالیب , یعنى مطالب را با رساترین شیوه بیان نمود.
راغب در مفردات گوید: ریـشـه و اصـل واژه عـجز, تاءخر از چیزى و وقوع آن به دنبال امرى است ولى در عرف به معناى قصور و ناتوانى از انجام کار, متداول گردیده است .
مـراد وى از این بیان آن است که معناى اصلى عجز همان تاءخر است , ولى چون افرادضعیف و نـاتـوان مـعـمـولا متاءخر از دیگران و به دنبال آنان مى باشند, این لغت مترادف باضعف استعمال مى گردد.
اعجاز و معجزه در اصطلاح
الـمـعـجـز الامر الخارق للعادة , المطابق للدعوى المقرون بالتحدى .
این بیان طریحى هـمـان تـعـریـف اصطلاحى از اعجاز و معجزه است .
معجزه امرى است خارق العاده که مطابقت با ادعاى نبوت داشته همراه با تحدى است .
آیة اللّه خوئى در تعریف اعجاز مى گوید: اعـجـاز کـارى اسـت کـه پـیامبران برگزیده الهى که مدعى منصب نبوت ازجانب خداوند, ارائه مـى نمایند به طورى که خرق نوامیس طبیعى نموده ,دیگران از آوردن مانند آن ناتوان باشند و آن چیز که معجزه نامیده مى شود,خود شاهدى بر صدق ادعاى آنان است .
بهترین معجزه (فلسفه تنوع معجزات)
بهترین معجزه , معجزه اى است که مشابه صنعت و فن رایج در زمان خود باشد.
زیرا دانشمندان هر فـن بـا اشـراف و احاطه اى که به رموز و جزئیات و اصول کارخویش دارند, بهتر از دیگران قادر به تشخیص و تصدیق معجزات پیامبران خواهندبود.
بـه هـمـیـن جـهت و با توجه به شرایط محیطى هر پیامبر, حکمت الهى ایجاب نموده است که هر پیامبرى به معجزه اى خاص , نظیر آنچه در عصر و محیط خویش رایج است , مجهز گردد.
در زمـان حضرت موسى (ع ) که دوران رواج جادوگرى است , خداوند معجزه اى چون عصا و ید بیضا به او مى دهد و ساحران که تفاوت جادوگرى و اعجاز را بهتراز دیگران مى دانند, درمى یابند کـه کـار موسى (ع ) قابل معارضه و مقابله نیست .
به همین خاطر است که ساحران اولین گروهى هـستند که پس از دیدن معجزه موسى (ع )به او ایمان مى آورند.
باز به همین دلیل است که نیرنگ فـرعـون براى فرار از شکست خویش ـکه به آنان مى گوید: موسى استاد شما در جادوگرى بوده اسـت (595) آهـرچـنـد در افـراد معمولى , مؤثر و کارگر افتاد, ولى بر خود ساحران هیچ گونه تاءثیرى در پى نداشت .
در عصر مسیح (ع ) وقتى طب در میان یونانیان رواج پیدا مى کند و پزشکان دریونان و مستعمراتش مـثل فلسطین و سوریه طبابت هاى اعجاب آور انجام مى دهند,معجزه حضرت عیسى (ع ) در مقام پیامبر برگزیده الهى بیناکردن کوران , درمان امراض غیر قابل علاج و بلکه احیاى مردگان است .
در عـصر ظهور اسلام , آنگاه که فنون ادب در میان عرب به اوج خود مى رسد وخطیبان و ادیبانى کـه از فـصـاحـت و بـلاغـت بـیـشـترى برخوردارند, به عنوان خداوندان سخن مورد تشویق قرار مـى گـیرند و بازارهایى معین براى عرضه اشعار نغز و زیباى آنان به وجود مى آید و تقدیر از آنان تا بدان جا مى رسد که هفت قصیده از بهترین اشعار آنان که با آب طلا نوشته شده است , بر خانه کعبه آویـزان مـى گردد, پیامبر اکرم باسلاحى قدم در این کارزار مى گذارد که همه ارباب سخن را به حیرت وا مى دارد.
آنچه او عرضه مى کند در همان هیاءت و قالبى است که آنان خود را در آن سرآمد روزگارمى دانستند.
آرى , عظیم ترین معجزه پیامبر اسلام (ص ) یک کتاب است .
در اصـول کافى روایتى از امام هشتم (ع ) نقل گردیده است که حضرت در پاسخ به فلسفه اختلاف مـعـجـزات پـیامبرانى چون موسى (ع ) و عیسى (ع ) و محمد(ص )فرموده است : دلیل این اختلاف غلبه پیامبران بر فنون رایج در عصر خویش بوده است.
ویژگى هاى دیگر قرآن
علاوه بر ویژگى فوق العادگى و هماهنگى قرآن نسبت به فن رایج در محیطشبه جزیره عربستان , ایـن کـتاب آسمانى , نسبت به معجزات پیامبران گذشته ازامتیازات خاصى برخوردار است که به اختصار ذکر مى گردد.
1. فرهنگى و تربیتى (عقلى ): معجزات سایر پیامبران نظیر شفاى مریضان وزنده نمودن مردگان و غـرق فـرعونیان و... تنها براى اثبات حقانیت آنان بود و دیگرجنبه هدایتگرى و تربیتى نداشت .
در حـالـى که قرآن با روح و روان انسان ها سروکاردارد و افکار بشرى را با عالى ترین اندیشه هاى الهى تغذیه مى نماید و به حق مى توان قرآن را کتابى فرهنگ آفرین به حساب آورد.
2. جـاودانگى : قرآن تنها معجزه پایدار و جاودانه است و از این ویژگى برخورداراست که لزومى به همراهى آورنده اش با خود ندارد و در هر دوره و عصرى خودگویاى حقانیت خویش است .
3. قـابـلیت دسترسى : معجزات پیامبران الهى فقط براى مردم زمان خود آن هم عده اى محدود و گـاه مـعدود قابل رؤیت بوده است .
اما دسترسى به قرآن براى همگان میسر است .
به عبارت دیگر قـرآن , محدودیت زمانى و مکانى معجزات دیگر را ندارد.
هر کسى مى تواند در هر زمان این معجزه را در کنار خود داشته باشد.
راغب در اعجازالقرآن گوید: مـعـجـزاتى که پیامبران آورده اند دوگونه بوده است : حسى و عقلى .
حسى همان است که با چشم دیـده شـود, مانند ناقه صالح , طوفان نوح و عصاى موسى .