لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
سپاس و ستایش خدای یکتایی را سزد که جهان ، جملگی به اراده او هست گردید و به هنر بی نظیر او به زینت های بسیار آراسته گشت . نقاش زبر دست ، طبیعت را بر دو زمره زن و مرد بیافرید تا در کار زار زندگی یار و غمخوار همدگر باشند و در پیمودن راه کمال مکمل یکدیگر . خانه خاموش قلب این دو را به اتش مهر و محبت میان هم روشن و نورانی ساخت و انس و الفت این دو مایه بقاء نسل و تداوم حیات گردید .
زن و مرد هر از یک گوهر افریده شدند و در نظام هستی هر دو یک مسیر را می پویند و یک مقصد را می جویند . لیک برای انکه راه پر فراز و نشیب را کاروانیان اسان تر طی کنند و امور سفر به نحوی موثرتر انجام پذیرد ، هر کدام به گونه ای بار مسئوولیت را به دوش کشیده و هر کدام وظایفی معین را عهده دار گشته اند . دستهای مهربان افرینش نیز تن و روان این دو را به گونه ای تراشیده که در این مسیر مقدر برای انجام وظایف خود به نیکی مهیا باشند و همپا و همدل یکدیگر به سوی شاهد مقصود پیش بروند .
بر این اساس زن و مرد در عین حال که از آفرینشی یکسان برخوردارند و فضیلت و شرافت آنها در نظام هستی و نزد خداوند برابر است ، هر کدام مختصات روحی و جسمی ویژه ای نیز برای خود یافته اند که انها را برای ایفاء نقش خود در طبیعت تواناتر می سازد .
تفاوت میان زن و مرد در اجتماع نیز از همین ویژگی های روحی و جسمی ایشان نشأت می گیرد . زن و مرد در اجتماعی نقش های گوناگونی را می توانند بر عهده گیرند ، لیک حضور آنها در پست های مختلف به توانایی و قابلیت های ذاتی این دو وابسته است . توانایی های جسمی ، ذهنی و عاطفی هر کدام موجب می شود که در برخی جایگاه های اجتماعی و برخی مشاغل حضور بیشتر و موفق تری داشته باشند و در برخی دیگر حضوری کم رنگ تر و کم جلوه تر . از جمله حساس ترین و مهم ترین جایگاه های اجتماعی که نابرابری حضور زن و مرد در ان به گونه ای چشمگیر خود نمای می کند پست های مدیریتی است .
بحث نابرابری حضور این دو و سنگین تر بودن کفه ترازو به نفع مردان در پست های مدیریتی آن چنان واضح و مبرهن است که نگارنده نیازی به ارائه امار و ارقام برای اثبات ان نمی بیند . شاید بسیاری از ما ان گاه که واژه مدیریت را بشنویم بی درنگ مردی میانسال با موهای جو گندمی و عینک ظریف و کت و شلوار اتو کشیده را در ذهن بیاوریم که خونسرد و متین به نظر می رسد و آرام و شمرده صحبت می کند و ... شاید ان گاه که برای ملاقات با یک مدیر در اتاق انتظار به سر می بریم هیچ کدام این تصور را نداشته باشیم که لحظاتی دیگر با یک خانم روبرو خواهیم شد . گویا ذهن ما عادت کرده تنها مردان را به عنوان مدیر در بخش های مختلف سازمانی بشناسد و مرد بودن مدیرها برای ذهن ما به نوعی شرطی شده است .
آنچه در این نوشتار سعی داریم بدان بپردازیم دلایل موثر در این نابرابری است . اینکه چه عواملی سبب می شود تا خانمها که نیمی از جامعه بشری را تشکیل می دهند سهمی بسیار کمتر از 50 % در جایگاه های مدیریتی را به خود اختصاص دهند و در ادامه نیز اشاره ای خواهیم داشت که این عدم مساوات میان خانمها و آقایان در مدیریت چه پیامدهای مثبت و منفی را در پی دارد .
چند جمله راجع به مدیریت
نخست به این مهم باید بپردازیم که در این نوشتار منظور از مدیریت چیست؟ مدیریت در لغت به معنای گردانندگی است و انچه امروزه از این واژه مستفاد می گردد پیش بردن عوامل در راستای مورد نظر می باشد .
به عبارت کلی تر مدیریت یعنی توانایی رسیدن به هدف . آمال و ارزوهای انسان نامتناهی است . لیک منابع و امکاناتی که در جعان در اختیار اوست محدود می باشد . مدیریت به انسان این توانایی را می دهد که به خواسته ها و تمنیات خود در چارچوبی معقول جامة عمل بپوشاند . مدیر فردی است که با بهره گرفتن از امکانات محدود اهداف عالی خود را محقق می سازد .
هر کدام از ما در زندگی شخصی و خصوصی برای خود مدیرانی هستیم و ماحصل زندگی ما نتیجه مدیریت ماست .
انچه موضوع بحث ماست مدیریت در سطح کلان جامعه است . جوامع بشری به حسب نیازهای خود سازمان ها ، ارگان ها و نهادهای دولتی و خصوصی کوچک و بزرگ را بنیان نهاده اند و برای تامین حقوق مختلف خود به انها متکی هستند .
اهداف یک جامعه و خواسته های کلی مردم از طریق این نهادها و سازمان ها پیگیری و محقق می شود . نقش این سازمان ها در پیشبرد جوامع حساس و