لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
فرهنگ ، مانترین وجه زندگی بشر توصیف شده است. در تعریف این منشور چندوجهی، دیدگاههای گوناگون متفکران و اندیشندان، دست یابی به یک فصلمشترک را دشوار می سازد. اما در تعریفی نسبتاً عام فرهنگ را می توان مجموعه ای از معارف، اعتقادات، اخلاق و آداب و رسوم و نیز جهت گیری هایی برشمرد که در ابعاد مختلف، مسائل عمده ی هستی و حیات رابرای بشر وجوامع بشری معنا و مفهوم می بخشند.
فرهنگ را میتوان روح بالنده ی بشر توصیف کرد. روح بی تابی که در تقابل مستمر جوامع انسانی، تاثیر می پذیرد و با خلق هویت واقعی انسان جوهره ی او را عینیت می بخشند. فرهنگ، دژ حیات یک ملت است که برفراز قله ی هستی یک ملت بنا می شود. فرهنگ صحیح، شخصیت فردی و اجتماعی بشر را شکل می دهد در سایه ی روشن هجوم اندیشه ها، رازهای سربه مهرزندگی را برای اوفاش می سازد و در تاریکی اوهام شمع پرفروغ چگونه بودن رابر می افزود. فرهنگ مبنایی است برای توجیه رفتار انسان، انسان ها برای توجیه کردن اعمالش در کارها باید به فرهنگ رجوع کنند. فرهنگ افعال انسان را تک به تک شکل می دهد. فرهنگ هر جامعه را ثقل معنوی ان اجتماع در مجموعه هستی نیز تعریف کرده است انقلاب اسلامی در متن و جوهره ی اصلی خویش انقلابی فرهنگی است. با توجه به واقعیات موجود، تشکیل در وجود تهاجم فرهنگی نشان دهندهی نوعی ضعف خصلتی و یا بینشی است.
مخاطبان تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی واقعیتی است که وجوه پنهان آن بسیار فراتر از تابعاد آشکار آن است به همین دلیل درک آن نیاز ضد دقت نظر و حساسیت ک امل به ارزش های انقلابی- اسلامی است. تهاجم فرهنگی مخاطبان خاص و عامی دارد که به دقت انتخاب شده اند و در قبلا هر یک از آنها روش های خاصی به کار گرفته می شود. در طیف اول انی مخاطبان، قشرهای تحصیل کرده و دانشگاهی و بهتعبیر دیگر کسانی قرار دارد که از دیدگاه سازمان دهندگان تهاجم فرهنگی، کادرهای آینده نظام محسوب می شوند. در گوره دوم مخاطبان هجوم فرهنگی غرب، توده های مردم به عنوان حامیان اصلی و بدنه ی نظام قرار دارند. تاسیس دانشگاه در کشور اگر چه می توانست در روند رشد و توسعه گام بلند ی باشد اما به دلیل خود باختگی طراحان آموزش عالی در برابر فرهنگ غرب و ضدیّت رژیم پهلوی با دین و مذهب، پایه گذار انحافی عمیق در کشور به ویژه در نسل دانشگاهی شد. تحلیل ها و واقعیاتی که بخشی از آنها بازگو شد، کارگزاران تهاجم فرهنگی ا به ااین جمع بندی رسانده است که انرژی عمده ی خود را بر روی قشرهای جوان و دانشگاهی یا مدیران آینده ی نظام را تحت تاثیر معیارهای مورد نظر غرب قرار دهند و از این طریق منافع خود را تامین کنند. برای تغذیه فکری غیردانشگاهی قشرهای تحصیل کرده و تکنوکرات ها نیز در چهارچوب سناریوی کلی تهاجم فرهنگی، ورشهایی پیش بینی شده است. در مجموعه ی این روشها نشریات تبلیغ کننده یا ررزش های لیبرالیستی جایگاه ویژه ای دارند. برای طیف دوم ماطبان تهاجم فرهنگی یعنی توده های مردم نیز، مبلغّان و مروّجان فرهنگ واحد جهانی سرمایه گذاری هنگفتی کرده اند. مردم مسلمان در واقع عقبه ی انقلاب اسلامی به شمار می آیند و دشمن درصدد است با بمباراه فرهنگی- تبلیغاتی این عقبه و تغییر ارزش های اسلامی- انقلابی آن، تکیه گاه استراتژیک را از بین ببرد.
اهداف تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در کلیت خود اهداف متعددی را دنبال می کند که هریک از آنها بر مبنای در جه ای اهمیت و اولویت، بخشی از سناریوی هجوم فرهنگی غرب را به خود اختصاص داده اند. اما آنچه در جوهره ی تمامی این اهداف جاری است ضریب با دین و مذهب است. خمینی کبیر به عنوان رهبر ملّت مسلمان ایران در تمامی مراحل شکل گیری، پیروزی و استمرار نهضت، کلیه ی مواضع، تاکتیک ها و استراتژیک انقلاب را از متن و جوهره ی دین استخراج می کرد و این وقعیت از همان آغاز، سلطه گران را سخت در اندیشه رو برد. صلابت امام خمینی در پایداری و استقامت در برابر تمامیت کفر و شرک و نفاق، د رحقیقت تجلّی قدرت دین و هدایت زندگی بشر و جلوه ای از نفوذ فوق العاده ی علمای بیدار اسلام در توده های ملّت بود که معاندان با نهضت اسلامی را نیز وادا به اعتراف کرده است. نظریه پردازان ه جوم فرهنگی قطب های قدرت، به ترویج جدایی دین از سیاست به عنوان زمینه ساز تحقق اهداف ضد اسلامی- ایران خود به ویژه از راه های غیرمستقمی، امید فراوان بسته اند.
از دیگر اهداف تهاجم فرهنگی غرب و روشنفکران وابسته به مبانی انقلاب اسلامی ترویج جدایی دین از سیاست است. تاریخ نشان می دهد که هرگاه ملت های مسلمان با درک عیمق از اصول اسلامی، حضور در صحنه ی سیاست را بر خود ؟؟؟ دانسته اند و د رپرتو اسلام به حل مشکلات خود اندیشیده اند، ارتقای کیفی و رند پیشرفت واقعی آن جامعه نیز شتاب محسوس یافته است. سلطه گران تاریخی نیز بر همین مبنا، همواره تلاش کرده اند از توجه مسلمانان به مسائل سیاسی جلوگیری کنند و دین اسلام را در محدودة احکام و عبادات فردی محصور سازند؛ اما تجربه ی اساسی ملت مسلمانان ایران در اعتقاد به یگانگی دین و سیاست که سرنگونی رژیم ستمشاهی و تاسیس حکومت اسلامی را به دنبال آورد، نظریة یگانگی دین و سیاست را در ساله های پس از پیرورزی انقلاب به تدریج در افکار عمومی ملّت های مسلمان نفوذ داده و منشأ بیداری و تحرّک و قیام شده است. نظریه پردازان هجوم فرهنگی قطب های قدرت، به ترویج جدایی دین از سیاست به عنوان زمینه ساز تحقق اهداف ضد اسلامی – ایرا خود به ویژه از راه های یغرمستقیم، امید فاوان بسته اند.
« خط نفوذ» عنوانی استکه صاحب نظران برای تبیین خط مشی اجرایی تهاجم هنگی غرب برگزیده اند. بر اساس این خط مشی، عناصری که ناخودآگاه یا خودآگاه به دام ترویج اندیشه های غربی لغزیده اند، در مراکز مختلف علمی، فرهنگی، ا جتماعی، اقتصادی و سیاسی شناسایی می شوند و مورد حمایت مستقیم یا غیرمستقیم قرار می گیرند. هم زمان عناصر مورد نظر در حرکتی بعلی و نامحسوس تلاش می کنند به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عنوان
صفحه
مقدمه
1
بیان مسئله
2
تعریف کم روئی
5
اهمیت مسئله کم روئی
6
مراحل آزمون مسئله کم روئی
8
نظریه ریموند – دوسن لوران در پدیده کم روئی
10
علل و عوامل کم روئی از نظر ریموند دوسن لوران
11
نظریه ژان شاریته و تامهو برانیه در پدیده کم روئی
14
علل و عوامل مؤثر در تربیت خانوادگی از نظر شاریته و برانیه
14
نتیجه گیری
15
فهرست منابع
17
فهرست مطالب
مقدمه :
کم روئی یک پدیده روانی اجتماعی می باشد . روانی از آن جهت که ما بسیاری از افرادکم رو را مشاهده می کنیم که ظاهراً هیچ ویژگی غیر عادی ندارند . اما خود در درون خود احساس کم رو بودن را دارند و اجتماعی به این دلیل که این احساس ضعف در جمع بروز می کند .
در اکثر اجتماعات بشری حیا همواره امری پسندیده و نیکو به حساب آمده است . اما باید بین حیا و کم روئی تفاوت قائل شد . حیا همواره امری اختیاری است حال آنکه کم روئی امری غیر اختیاری می باشد . کم روئی فرد را از بسیاری از اعمال که هیچگونه منافاتی با رعایت ادب و شئونات اسلامی ندارد و صرفاً یک حالت جمعی دارد ، باز می دارد . کم روئی پدیده ای است که سرتاسر زندگی فرد کم رو را تحت تاثیر خود قرار می دهد و بسیاری از استعدادهای او را از بین می برد و فرد از صحنه زندگی اجتماعی نیز ضعف و نا توان ظاهر می سازد .
"برانیه کم روئی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود و سرانجام جسم او را نیز از تحرک می اندازد . "
افراد کم رو از رفتارهای اجتماعی بیشتر منفعل ظاهر می شون تا فعال ، آنها از قرار گرفتن در جمع می ترسند و هنگامی که در جمع ظاهر می شوند ، خود را گم می کنند و احساس درد و رنج می کنند و اگر هم بخواهند مطلبی را در جمع ابراز کنند ، فراموشی بر آنها قلبه می کند مثل اینکه مغز آنها از کار افتاده است .
آنها در بر قرار کردن ارتباط با دیگران نیز ضعیف هستند و بیشتر افرادی گوشه گیر می باشند و به همین دلیل اگر هم افراد خوبی باشند و دارای استعدادهای زیادی باشد همچنان ناشناخته باقی می مانند و کسی به آنها توجهی نمی کند و در بسیاری از اوقات توانایی دفاع از حقوق خود را نیز ندارند . آنها در زندگی حرفه ای ، تحصیلی ، زناشویی و سایر جنبه های زندگی اگر هم به صورتی بلقوه قوی باشند در عمل ضعیف هستند و زندگی برای آنها لذت واقعی را ندارد . زندگی آنها پر از مشکل و دردسر می باشد .
چنین می نماید که یک موجود نامرئی که همان کم روئی می باشد . جسم و جان آنها را در قفس قرص و محکمی زندانی کرده است که امکان شکوفاسازی استعدادها و بلند پروازی را از آنها گرفته است . آنها دئر عالم درون خود می دانند که از بسیاری از دیگران برترند و می توانند بسیاری از کارها را که دیگران از انحجام آن نا توان اند ؛ انجام بدهند ، اما هر بار که در عمل می خواهند کاری انجام بدهند متوجه می شوند که در چنگال هیولایی نا مرئی هستند که روح آنها را اسیر کرده است ، توانایی های آنها را می گیرد و افکار متعالی آنها را سرکوب می کند . این قفس است که موتد اولیه آن شرایط اجتماعی و محیطی فراهم می شود و سازندگان اصلی آن والدین فرد می باشند و بعد هم بستگان و دوستان و معلم ها ، اما باید توجه داشت که اگر سازندگان اصلی نخواهند این قفس شوم را بسازند دیگران نمی توانند اهمیت داشته باشند .
در اینجا باید به این هم توجه داشت که از یک طرف ساختن و نساختن این قفس جادوئی زیاد هم ساده نیست چه بسیار پدر و مادرانی که به این کم روئی فرزند خود پی میبرند اما نمی دانند چه کار باید بکنند و نمی دانند چطور شد که فرزند آانها کم رو بار آمد .
از طرفی دیگر کم روئی همانند بسیاری از پدیده های روانی – اجتماعی دیگر در هر فرهنگ شکل ظاهر خود را دارد . بنابراین با توجه به مطالب بالا مطالعه کم روئی ضرورت زیادی دارد و جا دارد که محققان و پژوهش گران به طور جدی به مطالعه ان بپردازند ، اما متأسفانه این موضوع تا به حال مورد کم توجهی قرار گرفته است . و مطالعه ای که در مورد آن صورت نگرفته است . امید است که این تحقیق شایسته مطالعه باشد .
بیان مسئله
یکی از اصول اصادی در تحقیق تعریف موضوع می باشد بنابر طاین ابتدا موضوع نحقیق خودم را بیان می کنم که بررسی مسئله کم روئی
کم روئی معادل واژۀ Shyness است . ریمون دوسن لاران کم روئی را در سه بعد بررسی میکند :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عنوان
صفحه
مقدمه
1
بیان مسئله
2
تعریف کم روئی
5
اهمیت مسئله کم روئی
6
مراحل آزمون مسئله کم روئی
8
نظریه ریموند – دوسن لوران در پدیده کم روئی
10
علل و عوامل کم روئی از نظر ریموند دوسن لوران
11
نظریه ژان شاریته و تامهو برانیه در پدیده کم روئی
14
علل و عوامل مؤثر در تربیت خانوادگی از نظر شاریته و برانیه
14
نتیجه گیری
15
فهرست منابع
17
فهرست مطالب
مقدمه :
کم روئی یک پدیده روانی اجتماعی می باشد . روانی از آن جهت که ما بسیاری از افرادکم رو را مشاهده می کنیم که ظاهراً هیچ ویژگی غیر عادی ندارند . اما خود در درون خود احساس کم رو بودن را دارند و اجتماعی به این دلیل که این احساس ضعف در جمع بروز می کند .
در اکثر اجتماعات بشری حیا همواره امری پسندیده و نیکو به حساب آمده است . اما باید بین حیا و کم روئی تفاوت قائل شد . حیا همواره امری اختیاری است حال آنکه کم روئی امری غیر اختیاری می باشد . کم روئی فرد را از بسیاری از اعمال که هیچگونه منافاتی با رعایت ادب و شئونات اسلامی ندارد و صرفاً یک حالت جمعی دارد ، باز می دارد . کم روئی پدیده ای است که سرتاسر زندگی فرد کم رو را تحت تاثیر خود قرار می دهد و بسیاری از استعدادهای او را از بین می برد و فرد از صحنه زندگی اجتماعی نیز ضعف و نا توان ظاهر می سازد .
"برانیه کم روئی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود و سرانجام جسم او را نیز از تحرک می اندازد . "
افراد کم رو از رفتارهای اجتماعی بیشتر منفعل ظاهر می شون تا فعال ، آنها از قرار گرفتن در جمع می ترسند و هنگامی که در جمع ظاهر می شوند ، خود را گم می کنند و احساس درد و رنج می کنند و اگر هم بخواهند مطلبی را در جمع ابراز کنند ، فراموشی بر آنها قلبه می کند مثل اینکه مغز آنها از کار افتاده است .
آنها در بر قرار کردن ارتباط با دیگران نیز ضعیف هستند و بیشتر افرادی گوشه گیر می باشند و به همین دلیل اگر هم افراد خوبی باشند و دارای استعدادهای زیادی باشد همچنان ناشناخته باقی می مانند و کسی به آنها توجهی نمی کند و در بسیاری از اوقات توانایی دفاع از حقوق خود را نیز ندارند . آنها در زندگی حرفه ای ، تحصیلی ، زناشویی و سایر جنبه های زندگی اگر هم به صورتی بلقوه قوی باشند در عمل ضعیف هستند و زندگی برای آنها لذت واقعی را ندارد . زندگی آنها پر از مشکل و دردسر می باشد .
چنین می نماید که یک موجود نامرئی که همان کم روئی می باشد . جسم و جان آنها را در قفس قرص و محکمی زندانی کرده است که امکان شکوفاسازی استعدادها و بلند پروازی را از آنها گرفته است . آنها دئر عالم درون خود می دانند که از بسیاری از دیگران برترند و می توانند بسیاری از کارها را که دیگران از انحجام آن نا توان اند ؛ انجام بدهند ، اما هر بار که در عمل می خواهند کاری انجام بدهند متوجه می شوند که در چنگال هیولایی نا مرئی هستند که روح آنها را اسیر کرده است ، توانایی های آنها را می گیرد و افکار متعالی آنها را سرکوب می کند . این قفس است که موتد اولیه آن شرایط اجتماعی و محیطی فراهم می شود و سازندگان اصلی آن والدین فرد می باشند و بعد هم بستگان و دوستان و معلم ها ، اما باید توجه داشت که اگر سازندگان اصلی نخواهند این قفس شوم را بسازند دیگران نمی توانند اهمیت داشته باشند .
در اینجا باید به این هم توجه داشت که از یک طرف ساختن و نساختن این قفس جادوئی زیاد هم ساده نیست چه بسیار پدر و مادرانی که به این کم روئی فرزند خود پی میبرند اما نمی دانند چه کار باید بکنند و نمی دانند چطور شد که فرزند آانها کم رو بار آمد .
از طرفی دیگر کم روئی همانند بسیاری از پدیده های روانی – اجتماعی دیگر در هر فرهنگ شکل ظاهر خود را دارد . بنابراین با توجه به مطالب بالا مطالعه کم روئی ضرورت زیادی دارد و جا دارد که محققان و پژوهش گران به طور جدی به مطالعه ان بپردازند ، اما متأسفانه این موضوع تا به حال مورد کم توجهی قرار گرفته است . و مطالعه ای که در مورد آن صورت نگرفته است . امید است که این تحقیق شایسته مطالعه باشد .
بیان مسئله
یکی از اصول اصادی در تحقیق تعریف موضوع می باشد بنابر طاین ابتدا موضوع نحقیق خودم را بیان می کنم که بررسی مسئله کم روئی
کم روئی معادل واژۀ Shyness است . ریمون دوسن لاران کم روئی را در سه بعد بررسی میکند :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
کمرویى; علل پیدایش و راههاى درمان آن
مقدمه:
انساناصالتاموجودىاست اجتماعى و نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران. بسیارى از نیازهاى عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیتهایش فقط از طریق تعاملبین فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مىگردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با دیگرانو پذیرش مسؤولیت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظامهاى تربیتى است. در دنیاى پیچیده امروز، یعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژى برتر انکارناپذیر است.
در هر جامعهاى درصد قابل توجهى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آنکه تمایلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از کمرویى محبوس و زندانى مىکنند و شخصیت واقعى و قابلیتهاى ارزشمند ایشان در پس تودهاى از ابرهاى تیره کمرویى ناشناخته مىماند.
چه بسیار دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان، کارگران و... هوشمند و خلاقى که در مدارس، دانشگاهها، ادارات، کارخانجات و... فقط به دلیل کمرویى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پیشرفت تحصیلى و شغلى و قدرت خلاقیت و نوآورى نمره کمترى عایدشان مىشود; چرا که کمرویى یک مانع جدى براى رشد قابلیتها و خلاقیتهاى فردى است.
پدیده کمرویى در بین بزرگسالان و افراد مسن بسیار پیچیدهتر از جوانان است و چنین پیچیدگى روانى ممکن است در اغلب موارد نیازهاى درونى، تمایلات، انگیزهها، قابلیتها، فرصتها، هدفها و برنامه شغلى، حرفهاى و اجتماعى جوانان ایشان را به طور جدى متاثر و دگرگون کند.
پرداختن به پدیده کمرویى و بررسى مبانى روانشناختى آن از اینرو حائز اهمیت است که تقریبا همه ما بهگونهاى تجاربى از کمرویى را در موقعیتهاى مختلف داشتهایم. اما نکته مهمتراین است که بعضىها درهمهشرایطوموقعیتهاى اجتماعى به کمرویى قابل توجهى دچار مىشوند. بنابراین مىتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونهاى دچار کمرویى شدهاند. اما پدیده کمرویى داراى درجات مختلفى است:
- بعضىها صرفا در مواقع و موقعیتهاى خاص دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در برخى از مواقع و موقعیتها دچار کمرویى مىشوند;
- بعضىها در غالب مواقع و موقعیتها دچار کم رویى مىشوند;
- بعضى از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان که شمارشان نیز قابل ملاحظه است، تقریبا در همه موقعیتهاى اجتماعى دچار کمرویى مىشوند.
روندتحولات اجتماعى گویاى این حقیقت است که مساله کمرویى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پیچیدگى روابط بین فردى وتشدیدفشارهاىاجتماعى، رقابتها، گوشهگیرىها، تکروىها، عزلت گزینىها و تنهایىها گستردهتر و شدیدتر مىشود و درصد بیشترى از جوانان و بزرگسالان را فرا مىگیرد که مىتواند به تدریجبه صورت نوعى بیمارى روانى درآید. مگر اینکه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روشهاى تربیتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشدید آن جلوگیرى کنیم.
کمرویى چیست؟
یکی از تعاریف کمرویی ـمشکل پیدا کردن در برقراری یک ارتباط خوب با اطرافیان است.برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رویی پدید میاوردممکن است باعث ایجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعیتی ـخجالتی بودن میتواند اثرات سویی بر روابط فرد بگذارد.یکی دیگر از مشکلات افراد خجالتی این است که در شرایط خاص نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.دکتر فیلیپ زیمباردو یکی از پیشگامان مطالعه در مورد کمرویی می گوید :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.این افراد نمیدانند که چگونه باید یک مکالمه را اغاز نمایند و یا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.
کمرویى یک توجه غیر عادى همراه با ترس به خویشتن است که در یک موقعیت اجتماعى ظاهر مىشود و در نتیجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرایط عاطفى و شناختىاش متاثر مىگردد. یعنى زمینه بروز رفتارهاى خام و ناسنجیده و عکسالعملهاى نامناسب در وى فراهم مىشود. به دیگر سخن پدیده کمرویى به وجود مشکل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساسهاى آزار دهنده شخصى مربوط مىشود که همواره به صورت یک ناتوانى یا معلولیت اجتماعى ظاهر مىگردد. به کلام ساده کمرویى یعنى: «خود توجهى» فوقالعاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویى نوعى ترس یا اضطراب اجتماعى است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گریز دارد.
بنابراین فرد کمرو، از یک طرف نگران رو به رو شدن با افراد جدید است و از سوى دیگر از وارد شدن به اماکن جدید و کسب کار و تجارت تازه هراس دارد که مجموعه این حالات احساس عجز در عین توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که احساس کمرویى افراد، همیشه در برابر انسانها متبلور مىشود و نه حیوانات، اشیا و موقعیتهاى طبیعى و جغرافیایى.
نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی
کمرویى از دیدگاه بین فرهنگى
کمرویى یک پدیده گسترده و متنوعى است که در نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهاى مختلف معانى متفاوتى دارد. یک کودک یا نوجوان ممکن است از نظر روانشناسىاجتماعى فردى کمرو باشد، اما از نظر خانواده یا مدرسه به عنوان یک کودک یا نوجوان مؤدب و متین تلقى گردد. به عبارت دیگر بعضىها افراد کمرو را انسانهایى ساکت، مؤدب و محترم مىدانند و تصور مىکنند که این افراد، شهروندان سالم و بىآزارى هستند و برخى نیز افراد کمرو را انسانهاى مطیع، حرف گوشکن، مستعد و مقبول اجتماع مىدانند.
بعضى نیز کمرویى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مىکنند و آن را براى پسران یک ویژگى یا منش ناپسند مىدانند. در حالىکه کمرویى همانگونه که پیشتر اشاره شد یک معلولیت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصیت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.
برخى دیگر کمرویى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حیا و عفت مىدانند و آن را تایید و تمجید و تشویق مىکنند،
در حالىکه «حیا» یکى از برجستهترین صفات انسانهاى متعالى بوده، شاخص ایمان و بیانگر رشد مطلوب شخصیت است. به بیان دیگر قدرت خویشتندارى امرى ارادى وارزشمند است و برعکس، کمرویى پدیدهاى کاملا غیر ارادى، ناخوشایند و حکایتگر ناتوانى و معلولیت اجتماعى است.
انتظار این است که در جوامع اسلامى به ویژه در کشور ما با توجه به ارزشهاى والاى قرآنى و وظایف و تکالیف شرعى فردى و گروهى، پذیرش مسؤولیتهاى اجتماعى و اتصاف به فضیلتهاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون تردید مسلمانان کمرو نمىتوانند در انجام بعضى از وظایف و مسؤولیتهاى اجتماعى خود موفق باشند. فىالمثل خمیر مایه ایفاى وظیفه مهم امر به معروف و نهى از منکر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفید است.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مقدمه
سپاس و ستایش خدای یکتایی را سزد که جهان ، جملگی به اراده او هست گردید و به هنر بی نظیر او به زینت های بسیار آراسته گشت . نقاش زبر دست ، طبیعت را بر دو زمره زن و مرد بیافرید تا در کار زار زندگی یار و غمخوار همدگر باشند و در پیمودن راه کمال مکمل یکدیگر . خانه خاموش قلب این دو را به اتش مهر و محبت میان هم روشن و نورانی ساخت و انس و الفت این دو مایه بقاء نسل و تداوم حیات گردید .
زن و مرد هر از یک گوهر افریده شدند و در نظام هستی هر دو یک مسیر را می پویند و یک مقصد را می جویند . لیک برای انکه راه پر فراز و نشیب را کاروانیان اسان تر طی کنند و امور سفر به نحوی موثرتر انجام پذیرد ، هر کدام به گونه ای بار مسئوولیت را به دوش کشیده و هر کدام وظایفی معین را عهده دار گشته اند . دستهای مهربان افرینش نیز تن و روان این دو را به گونه ای تراشیده که در این مسیر مقدر برای انجام وظایف خود به نیکی مهیا باشند و همپا و همدل یکدیگر به سوی شاهد مقصود پیش بروند .
بر این اساس زن و مرد در عین حال که از آفرینشی یکسان برخوردارند و فضیلت و شرافت آنها در نظام هستی و نزد خداوند برابر است ، هر کدام مختصات روحی و جسمی ویژه ای نیز برای خود یافته اند که انها را برای ایفاء نقش خود در طبیعت تواناتر می سازد .
تفاوت میان زن و مرد در اجتماع نیز از همین ویژگی های روحی و جسمی ایشان نشأت می گیرد . زن و مرد در اجتماعی نقش های گوناگونی را می توانند بر عهده گیرند ، لیک حضور آنها در پست های مختلف به توانایی و قابلیت های ذاتی این دو وابسته است . توانایی های جسمی ، ذهنی و عاطفی هر کدام موجب می شود که در برخی جایگاه های اجتماعی و برخی مشاغل حضور بیشتر و موفق تری داشته باشند و در برخی دیگر حضوری کم رنگ تر و کم جلوه تر . از جمله حساس ترین و مهم ترین جایگاه های اجتماعی که نابرابری حضور زن و مرد در ان به گونه ای چشمگیر خود نمای می کند پست های مدیریتی است .
بحث نابرابری حضور این دو و سنگین تر بودن کفه ترازو به نفع مردان در پست های مدیریتی آن چنان واضح و مبرهن است که نگارنده نیازی به ارائه امار و ارقام برای اثبات ان نمی بیند . شاید بسیاری از ما ان گاه که واژه مدیریت را بشنویم بی درنگ مردی میانسال با موهای جو گندمی و عینک ظریف و کت و شلوار اتو کشیده را در ذهن بیاوریم که خونسرد و متین به نظر می رسد و آرام و شمرده صحبت می کند و ... شاید ان گاه که برای ملاقات با یک مدیر در اتاق انتظار به سر می بریم هیچ کدام این تصور را نداشته باشیم که لحظاتی دیگر با یک خانم روبرو خواهیم شد . گویا ذهن ما عادت کرده تنها مردان را به عنوان مدیر در بخش های مختلف سازمانی بشناسد و مرد بودن مدیرها برای ذهن ما به نوعی شرطی شده است .
آنچه در این نوشتار سعی داریم بدان بپردازیم دلایل موثر در این نابرابری است . اینکه چه عواملی سبب می شود تا خانمها که نیمی از جامعه بشری را تشکیل می دهند سهمی بسیار کمتر از 50 % در جایگاه های مدیریتی را به خود اختصاص دهند و در ادامه نیز اشاره ای خواهیم داشت که این عدم مساوات میان خانمها و آقایان در مدیریت چه پیامدهای مثبت و منفی را در پی دارد .
چند جمله راجع به مدیریت
نخست به این مهم باید بپردازیم که در این نوشتار منظور از مدیریت چیست؟ مدیریت در لغت به معنای گردانندگی است و انچه امروزه از این واژه مستفاد می گردد پیش بردن عوامل در راستای مورد نظر می باشد .
به عبارت کلی تر مدیریت یعنی توانایی رسیدن به هدف . آمال و ارزوهای انسان نامتناهی است . لیک منابع و امکاناتی که در جعان در اختیار اوست محدود می باشد . مدیریت به انسان این توانایی را می دهد که به خواسته ها و تمنیات خود در چارچوبی معقول جامة عمل بپوشاند . مدیر فردی است که با بهره گرفتن از امکانات محدود اهداف عالی خود را محقق می سازد .
هر کدام از ما در زندگی شخصی و خصوصی برای خود مدیرانی هستیم و ماحصل زندگی ما نتیجه مدیریت ماست .
انچه موضوع بحث ماست مدیریت در سطح کلان جامعه است . جوامع بشری به حسب نیازهای خود سازمان ها ، ارگان ها و نهادهای دولتی و خصوصی کوچک و بزرگ را بنیان نهاده اند و برای تامین حقوق مختلف خود به انها متکی هستند .
اهداف یک جامعه و خواسته های کلی مردم از طریق این نهادها و سازمان ها پیگیری و محقق می شود . نقش این سازمان ها در پیشبرد جوامع حساس و تعیین کننده است . به دیگر سخن سرنوشت یک جامعه در دست افرادی است که در سطوح