انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

آشنایی با سبک هنری کوبیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آشنایی با سبک هنری کوبیسم - cubism

به نام خدا

کوبیسم cubism :

جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید. کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.جنبش کوبیسم توسط "پیکاسو" و "براک" بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت(1914-1907) با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم(مکعب گرایی) را به لویی وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند، او به استناد گفته ی ماتیس در باره ی « خرده مکعب های براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود. به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که رمانتیسم دلاکروا، گیرایی حسی در امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد. پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا طبیعت بیجان را موضوع کار قرار دادند. در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند. آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند. با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن تراز ها(پلانها)ی پشتنما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم وجسمیت اشیا نشان داده شد.

 

کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.کوبیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می کنند: مرحله ی اول که آن را « پیشاکوبیسم» یا « کوبیسم نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود این مرحله با تکمیل پرده «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد. ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.

 

در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند.در دومین مرحله (1912-1910) که آن را "کوبیسم تحلیلی" می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود.

 

در مرحله سوم(1912-1914) با عنوان "کوبیسم ترکیبی" آثاری منتج ازفرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند، اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.کوبیسم بر جنبشهای انتزاعگرا چون کنستروکتیویسم، سوپرماتیسم و دِ استیل اثر گذاشت. امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند.

عکاسی کوبیستی:در عکاسی کوبیستی از نوعی کلاژ بهره می گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت( در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است.

نمونه ای عکسهای Tim Thompson عکاس کوبیست :

 



خرید و دانلود  آشنایی با سبک هنری کوبیسم


آشنایی با سبک هنری کوبیسم cubism 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

آشنایی با سبک هنری کوبیسم - cubism

مقدمه:

کوبیسم cubism :

کوبیسم یا حجم‌گری یکی از سبک‌های هنری است.

کوبیسم در فاصله سال های 1908-1907 به عنوان سبکی جدی در نقاشی و تا حد محدودتری در مجسمه‌سازی ظهور کرد،که از نقاط عطف هنر غرب به شمار می آید.

جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید. کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.جنبش کوبیسم توسط "پیکاسو" و "براک" بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت(1914-1907) با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم(مکعب گرایی) را به لویی وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند، او به استناد گفته ی ماتیس در باره ی « خرده مکعب های براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود. به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که رمانتیسم دلاکروا، گیرایی حسی در امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد. پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا طبیعت بیجان را موضوع کار قرار دادند. در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند. آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند. با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن تراز ها(پلانها)ی پشتنما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم وجسمیت اشیا نشان داده شد.

کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.کوبیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می کنند: مرحله ی اول که آن را « پیشاکوبیسم» یا « کوبیسم نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود این مرحله با تکمیل پرده «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد. ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.

معرفی

واژه کوبیسم از ریشه Cube به مکعب اخذ شده. کوبیستها کوشش می کنند تا کلیت یک پدیده(وجوه مختلف یک شیء) را در آن واحد در یک سطح دو بعدی عرضه کنند،کوبیسم از این جهت مدعی رئالیسم بود،ولی نه رئالیسم بصری و امپرسیونیستی بلکه رئالیسم مفهومی.آنها همچنین در تلاش بودند تا ذهنیت خود را از اشیا و موجودات به صورت اشکال هندسی بیان کنند.از این رو آنچه را که در واقعیت است به گونه ای که در چشمان ما قابل رویت است نمی بینیم.

مراحل

کوبیسم به دو مرحله تقسیم می شود:

کوبیسم تحلیلی 12-1911



خرید و دانلود  آشنایی با سبک هنری کوبیسم   cubism 30 ص


تحقیق در مورد کوبیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کوبیسم

مقاله کوبیسم که کار مشترک آلبر گلز و ژان متسینگر است در مقایسه با مقاله " نقاشان کوبیسم" نوشته آپلینراز معروفیت کمتری برخوردار است .از علل این امر میتوان به آوازه و شهرت بیشتراین شاعر ، زیبایی نوشتار او و همچنین در دسترس بودن آن اشاره کرد .اما تردیدی وجود ندارد که مقاله "کوبیسم" از نظر مطرح نمودن آرا و افکار نقاشان این مکتب وهمچنین ارائه منطقی تر فرضیه هنری دارای سندیت بیشتری  است.

          گلز و متسینگر در سال 1910 برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کردند. در این زمان هر دوی آنها از زبان  تصویری جدیدی که اولین جرقه های آن توسط پیکاسو و براک زده شده بود استفاده  می کردند . در سال 1911 در "سالن مستقلان" اتحادی بین گلز ، متسینگر ، لژه ، دلنه و لوفو کنیه به منظور ایجاد یک حرکت هنری خودآگاه شکل گرفت . اگر چه پیکاسو و براک از این حرکت برکنار ماندند اما کوبیسم طی ماههای بعد بابرگزاری نمایشگاههای عمومی ، نوشتن مقالات و تبادل بی وقفه نظرات و اندیشه ها در استودیوهایPuteaux  وCourbevoie   به رشد خود ادامه داد . برخلاف دو پایه گذار این سبک که آثارشان از طبیعت  بی جان ، فضاهای داخلی کافه ها و استودیوها وآثار بدن لخت ارتباط آشکاری با مسائل اجتماعی نداشت ، اما دیگر اعضای گروه از جمله نقاشانی چون برادران ژاک ویون ، مارسل دوشان و ریموند دوشان – ویون موضوعات مدرن تری مانند شهرها و حومه صنعتی آنها را انتخاب می کردند .این افراد در سال 1912 در نمایشگاهSection d’Or که از مهمترین وقایع قبل از جنگ بود شرکت جستند . درست چند هفته پیش از این نمایشگاه بود که مقاله کوبیسم انتشار یافت . گلز و متسینگر مقاله کوبیسم را در ماههای قبل از برگزاری نمایشگاه فوق که پویا ترین واقعه در تاریخ کوبیسم است به رشته تحریردر آوردند . برخلاف پیکاسو و براک که بیشتر سکوت اختیار می کردند و ترجیح می دادند دیگران به جای آنان سخن بگویند ، اعضای گروه  Puteauxتمایل شدیدی به ابراز عقاید و نظرات خود داشتند . با توجه به مصاحبه ها و مقالات انتشار یافته بین سالهای 1911 و1913 میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مقاله کوبیسم حاوی نظرات دو پایه گذار این مکتب و همچنین دیگر اعضای گروه است .این مقاله برای اولین بار در سال 1912 توسط انتشارات فیگارو  منتشر شد و اولین ترجمه آن به زبان انگلیسی نیز در سال 1913توسط انتشارات فیشر نشریافته است.

کوبیسم

          لغت کوبیسم که در این مقاله به کار رفته تنها نشان دهنده سوژه مورد بحث بوده و معنای لغوی آن یعنی حجم به هیچ وجه توضیح دهنده تحولی که در نقاشی به وقوع پیوست نیست. در اینجا هدف ارائه تعریفهای مختلف در این زمینه نیست .از نظر ما پرداختن به نوعی از هنر که در چارچوب هنر تعریف شده نمی گنجد به خودی خود ارزشمند و لذت بخش است. حتی اگر ما در این تلاش شکست بخوریم چیزی را از دست نداده ایم و تنها در مورد کاری سخن گفته ایم که مشتاقانه اوقات خود را وقف آن نموده ایم .            

قسمت اول

          برای مشخص شدن اهمیت کوبیسم باید به زمان گوستاوکوربه بازگردیم. این نقاش پس از آنکه دیوید و اینگرس به دوران ایده آلیسم مادی پایان دادند به جای هدر دادن وقتش با تکرارهای بیهوده در جهت رسیدن به رئالیسمی که می توان آن را در تمام کارهای مدرن مشاهده کرد شروع به تلاش نمود با این حال او همچنان از روشهای تصویری متداول استفاده می کرد. او به این نکته توجه نداشت که برای کشف یک رابطه حقیقی لازم است هزاران موضوع سطحی و ظاهری فدا گردد. او بدون کمترین تلاش فکری هرآنچه را که شبکیه چشمش به او می گفت می پذیرفت. او به این نکته توجه نداشت که آنچه ما از دنیا مشاهده می کنیم نتیجه تفکرات ماست  و اینکه چیزهایی که بیشترین تاثیر را روی مادارند لزوماٌ از نظرحقایق تجسمی غنی ترین نیستند .

           واقعیت چیزی عمیق ترو پیچیده تر  از دستورالعمل های آکادمیک است. کوربه مانند کسی بود که برای اولین بار به اقیانوس می نگرد اما به جای آنکه به عمق آن توجه کند مسحور امواج آن می گردد. با این حال ما نمی توانیم وی را سرزنش کنیم چراکه خوشحالی امروزمان را به او مدیونیم.

          ادوارد مانه در جایگاهی بالاتر قرار دارد . رئالیسم او نیز در سطحی پایین تراز ایده آلیسم اینگرس است و " المپیا" ی

 

او در مقایسه با " اودالیسک " سنگین تر است. علت علاقه ما به این نقاش به خاطر آن است که شهامت این را داشت تا مرزهای سنتی را زیر پا بگذارد .آنچه در مورد او اهمیت دارد شیوه کار او است  نه موضوعات آنها و همین شیوه زیبا و واقع گرایانه در چگونگی بیان آثارش وی را در زمره نقاشان برجسته رئالیسم قرار می دهد .

          پس از مانه شکافی در حرکت به سوی رئالیسم پدید آمد و این جنبش به دو بخش رئالیسم سطحی و رئالیسم ژرف تقسیم گردید که اولی مربوط به امپرسیونیستها مانند مانه، سیسله و .. و دومی مربوط به سزان است. هنر امپرسیونیست ها دارای نوعی بیهودگی است . در این سبک سعی می شود با استفاده از رنگها زندگی  خلق گردد، اما طرحهای به کار رفته از ارزش چندانی برخوردار نیستند. نقاشان این سبک حتی بیش از کوربه به شبکیه چشم خود متکی اند. البته آنان خود از این امر آگاه بودند ولی دلیل کار خودرا ناسازگاری قابلیتهای ذهنی وهنری عنوان می کردند .

          حقیقت این است که  نمیتوان یک حرکت را از عواملی که باعث به وجود آمدن آن می شوند جدا کرد. ما قصد نداریم بگوییم که حرکت امپرسیونیسم از ابتدا اشتباه بوده است. دچار تکرار شدن آفت هر هنری است و قانون زمان را در مورد یک هنر نقض می کند. مانه و پیروانش افق گسترده تری را درامپرسیونیسم پدید آوردند. آنها هیچگاه سعی نکردند نقاشی را به پدیده ای دکوراتیو، سمبلیک ویا اخلاقی تبدیل کنند. اگرچه آنها نقاشان بزرگی نبودند در هر حال نقاش بودند و همین برای ستایش آنها کافی است.

          مردم سعی کرده اند از سزان یک نابغه بسازند. آنها بر این باورند که او چیزهای زیادی می دانست اما آنها را علناٌ ابراز نمی کرد، شاید چون همراهان خوبی نداشت. سزان جزء کسانی است که تاریخ را جهت می بخشند و درست نیست که وی را با ونگوگ یا گوگن مقایسه نمود. او با چشمانی نافذ به دنبال حقیقت ژرف بود و اگرچه خود به حیطه ای که درآن رئالیسم و روحانیت نورانی به هم می پیوندند نرسید، خود را وقف رسیدن به آن نمود. او به ما پویایی جهانی را می آموزد. ما از او یاد می گیریم که تغییر رنگها باعث تغییر ساختار سوژه می گردد و اینکه نقاشی کردن به معنای تقلید یک شیء با استفاده از خطوط و رنگها نیست بلکه هنر به وجود آوردن نوعی آگاهی تجسمی از جهان است .

  هر کس که سزان را درک کند به درک معنای کوبیسم نیز نزدیک خواهد بود. می توان اینطور گفت که  تفاوت این مکتب با مکاتب قبلی در شدت و قوت آن است. برای درک این حقیقت لازم است روند پیدایش و توسعه رئالیسم را از نظر بگذرانیم. روندی که با رئالیسم سطحی کوربه آغاز و به رئالیسم ژرف سزان ختم می گردد .

          برخی معتقدند که چنین روندی چارچوب های سنتی را مخدوش می کند. سوال این است که این عده منطق خود را بر چه چیزی پایه گذاشته اند؟ تا آنجا که ما می دانیم آینده متعلق به این عده نیست؛ از طرف دیگر بسیار ساده لوحانه خواهد بود اگر منطق خود را بر پایه گذشته بنا کنیم. از آنجا که کوبیسم هنر نقاشی و مفهوم آن را به سمت جلو سوق می دهد، مکتبی کاملاً مشروع و معتبر است و امروزه تنها مفهوم ممکن از هنر تصویری را شامل می شود. به عبارت دیگر در حال حاضر کوبیسم خود نقاشی است.

          در اینجا قصد داریم یک سوء تفاهم رایج را تصحیح نماییم. بسیاری از مردم تصور می کنند که نقاشان تازه کار باید بیشتر توجه خود را معطوف به نقاشی دکوراتیو نمایند، اما ایشان از مضرات محدود بودن به آن آگاه نیستند. نقاشی دکوراتیو شامل ارتباطی ظاهری بین خطوط و رنگها از یک طرف و یک شیء از طرف دیگر است و هدف از آن تنها جلب رضایت ذهن بیننده از مشاهده آن است. اما نقاشی دکوراتیو تنها یک وسیله است. هدف از یک اثر هدایت ذهن بیننده به ژرفای قوه تخیلش و کمک به وی جهت شناخت هستی است. مطمئنا در اینجا هدف ما بی ارزش کردن نقاشی دکوراتیو نیست.

          در نقاشی دیواری موضوعاتی ساده با استفاده از رنگهای مختلف به تصویر کشیده می شود.چنین اثری دارای ریتمی ساده، ظاهری رنگارنگ اما کاملا سطحی است. نقاشی با رنگ روغن به ما این اجازه را می دهد که کیفیت هایی چون عمق، تراکم و طول زمان را به نمایش بگذاریم. در این حالت اثر دارای ریتمی پیچیده تراست. نتیجه ای که از این مقایسه میتوان گرفت این است که نقاشانی که به جنبه های دکوراتیو اثر توجه بیشتری نشان می دهند احتمالا به نوعی در پی جبران ضعف خود اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کوبیسم


کوبیسم 17 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مقدمه

کوبیسم پیش از آنکه وارد ادبیات شود ، در نقاشی قدم به عرصه‌ی وجود گذاشت. در آغاز قرن بیستم هنوز اصول مکتب « اکسپرسیونیسم » بر عالم نقاشی حکم‌رانی می کرد .

مکتب‌های بعدی ، مانند مکتب مکتب های ادبی به نظریات افراطی و تندرو متمایل شدند و درگیری همیشگی میان طرف‌داران نو و نگهبانان اصول کهنه را بیدار کردند .

کژمکاتب « پیشرو » تقلید دنیای خارج و تشریح موبه مو قوانین کهن طرح و نقش را مسخره و تحقیر می‌کردند . مکتب اکسپرسیونیسم ، می‌خواست احساس‌های خاص هنرمند را ، ولو اینکه عجیب و غریب و استثنایی باشد ، بیان کند .

مکتب کوبیسم ، که هنر « انتزاع » است می‌کوشد تا بینش خود از اشیا و حتا موجودات را به صورت ترکیب اشکال هندسی درآورد . پایه گذاران این مکتب نخست «پیکاسو Picasso» (1881) و « براک » braque (1882) و « درن » draine (1880) و چند تن از طرفداران آنها بودند .

به‌طور خلاصه می‌توان این مکتب را چنین تعریف کرد که :کوبیست‌ها می‌خواهند در نقش هر منظره ، گذشته از آن قسمتی که به چشم دیده می شود ، قسمت‌های پنهان و نامرئی را نیز نشان دهند و تمام جهات و عناصر اساسی هر چیز را در عین واحد مجسم سازند . به این ترتیب کوبیست ها نقاشی را کاملا از حقیقت واقع دور می‌‌سازند ، یعنی نمونه‌ی آنچه را که نقاش کوبیست روی پرده آورده است ، هیچوقت به همان صورت در جهان خارج نخواهیم دید . تابلویی را در نظر بگیرید ، در این تابلو یک چپق ، یک گیتار ، که نیمی از ان دیده می‌شود و یک چرخ لکوموتیو و سبیل‌های راننده قطار و نیم‌رخی از زن نقاش ، وجود دارد . همه‌ی این چیز ها با هم مخلوط شده و سیم‌های تلگراف و اشعه‌ی آفتاب نیز به آنها اظافه گشته است . این تابلو « غروب در آتوی » نام دارد و معلوم است که نقاش می‌خواسته احساس‌های مختلف مربوط به یک لحظه را در یک‌جا گرد آورد .

میگویند روزی هانری ماتیس ، هنگام تماشای یکی از تابلوهای« براک » می گوید « اوه ، کوب‌(مکعب)های کوچولو را ببینید ! » از آن پس این لفظ به این‌گونه نقاشی اطلاق شد . کوبیسم در ادبیات

نخستین شاعری که کوبیسم را بت موفقیت وارد ادبیات کرد گیوم آپولینز (1881-1918) بود که از هواخواهن جدی کوبیسم در نقاشی محسوب می‌شد و کتابی با عنوان « نقاشان کوبیست » نوشته بود . آپولینز پیش از آن طرفدار مکتب سمبولیسم بود و سپس با حدت و ولع سرسامآوری به همه‌ی مکتب‌های پیشرو می‌پیوست و طرح جدیدی برای انها می‌ریخت و اصول تازه‌ای وضع می‌کرد و با نبوغ شعری و نفوذ کلام و قدرت تنوع و تازه‌جویی خود راه‌های شگفت‌انگیزی پیش پای شاعران جوان می‌گذاشت . اورا باید پیشوای مسلم همه‌ی سبک‌های جدید و تندرو و افراطی به شمار اورد . زیرا همه‌ی شاعرانی که پس از او بنای مکتب تازه‌ای را گذاشتند تحت تاثیر افکار و عقاید و اشعار او بوده اند .

او در سال 1910 به این فکر افتاد که شاعر ، مانند نقاش کوبیست به جای نشان دادن یک جنبه از هر چیز ، بهتر است ، تمام جهات آن را نشان دهد : بدین معنا که اجزای اشیا خارجی را « منتزع و مجرد » کند و اگر نتواند ، دست‌کم ترتیب و تنظیمی را که عادت ذهن ، به درک و بینش اشیا تحمیل کرده است را در‌هم بریزد و سپس آن اجزا را از نو پهلوی هم بچیند . بی آنکه آنها را با روابط منطقی و خاطره ، احساس و استشهاد و تصور و تصدیق به یکدیگر پیوند دهد . بدین‌طریق شاعر می‌تواند به واقعیت برتر ( سورئال ) نایل شود و روش خاصی برای دوباره آفریدن جهان به دست آورد .

خصوصیت این‌گونه شعر در این است که ، الف : ابتکار عمل را به دست الفاظ می‌سپارد ، صور ذهنی بدون پیوند منطقی ، گرم‌گرم از خاطر بیرون می‌جهند ( بنابر این نیاز به نقطه گذاری و علامات سجاوندی از بین می‌روند )

ب : تفنن و بدعت خاصی در طرز چیدن حروف چاپخانه به وجود می‌آید تا برای چشم نیز لذت و درک تازه‌ای حاصل شود ( نحوه‌ی چاپ بعضی از قطعات اشعار آپولینز ، به مناسبت موضوع و مضمون ، به شکل دل و قطره‌های باران – خون – و سیگار برگ و ساعت و کراوات است )

پ : شاعر در ساختمان جمله و قوانین دستور زبان و انتخاب و استعمال وزن‌های نادر و نامرسوم آزادی تامی می‌یابد .

اما با شروع جنگ جهانی اول و مرگ آپولینز ، کوبیسم ارزش و اعتبار خود را از دست داد و راه‌های تازه‌ای که آپولینز در شعر پیش گرفته بود ، مورد تقلید و پیروی شاعران آینده قرار گرفت و مکتب تازه‌ای مانند « سوررئالیسم » که ادامه دهنده کوبیسم بود را به وجود اورد .

پر کارترین نقاش تاریخ

درباره‌ی زندگی و آثار پابلو پیکاسو(1973ـ 1881) Pablo Picasso

پابلو پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است. او در نقاشی، مجسمه‌سازی، قلم‌زنی، طراحی و سفال‌گری هزاران اثر خلق کرده است. او مکتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک(Georges Braque) در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پردة نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد.

پیکاسو در بیست‌وپنجم اکتبر سال 1881 در مالاگا، شهری در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند یک نقاش تحصیل کرده به نام جوز روئیزبلنکو (Jose Ruis Blanco) و ماریاپیکاسو (Maria Picasso) بود که از سال 1901 نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر می‌دهد. پابلو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا می‌کند و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود. اصول اولیة نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می‌ساخت.

در سال 1895 به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند و پیکاسو در آنجا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالنجا (La Lonja) به تحصیل مشغول شد. در اوایل کار، دیدار او از مکانها و گروه‌های مختلف هنری تا سال 1899 در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود. در سال 1900 میلادی اولین نمایشگاه پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل 1904 در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیلة آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید.



خرید و دانلود  کوبیسم 17 ص