لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تغذیه کودکان
کودک و شیر گاو شیر گاو,چه وقت و چه مقدار
شیر مادر شیر مادرو جلوگیری از ایجاد چاقی
بی اشتهایی کودکان عادت بد غذایی در کودکان
کودک و شیر گاو
کودکان قبل از سن یکسالگی نباید شیر گاو مصرف کنند. تعجب نکنید زیرا بدن نوزادان به شیر مادر- و نه شیر فرآوری نشده گاو- نیاز دارد و اگر مادری نمیتواند بنا بر دلایلی به کودک خود شیر بدهد بهتر است به دنبال شیر خشک غنی شده با آهن که از شیر معمولی درست شده باشد بگردد.این به معنای اجتناب کلی از مصرف شیر گاو نیست بلکه بیانگر این لست که مصرف شیر مادر و شیر های خشک غنی از اهن در درجه اول اولویت قراردارند. به عبارت دیگر شیر گاو بهترین منبع دربردارنده مواد غذایی برای نوزادان نیست.
حقیقت این است که در تولید شیرهای خشک شیر گاو بعنوان منبع پروتئین، چربی و کربوهیدرات استفاده میگردد. اما مواد دیگری نیز هنگام تولید به آن افزوده می شود.
اگر بجای شیر خشک به نوزاد شیر گاو فرآوری نشده داده شود بعد از مدتی ممکن است علایم کمبود بعضی از مواد مغذی نظیر آهن، اسیدهای چرب ضروری و ویتامین E ظاهر گردد. شیر گاو همچنین دارای مقادیر بیش از حد لازم سدیم است که این مقدار اصلا برای نوزاد نیاز نیست. همچنین از آنجایی دستگاه گوارشی نوزاد هنوز تکامل نیافته است لذا مصرف مقادیر زیاد پروتئین موجب از دست دادن خون- از ناحیه روده ای معده ای- و به تبع آن کاهش ذخیره آهن در بدن نوزاد گردد. بنابراین قبل از سن یکسالگی تنها مصرف شیرهای خشک فرآوری و غنی شده میتوانند نیازهای تغذیه ای نوزادان را برآورده نماید.همچنین در مورد کودکانی که ممکن است بطور ارثی آمادگی ابتلا به آلرژی غذایی داشته باشند عدم مصرف هر نوع شیری غیر از شیر مادر میتواند باعث شود که دستگاه گوارشی آنها بخوبی تکامل یافته و احتمالا در سنین بعد ار یکسالگی بتواند بدون ابتلا به عوارض این آلرژی از هر نوع شیرو غذایی که تمایل دارند استفاده نماید.
اگر چه هنوز بطور کامل اثبات نشده است اما دلایل زیادی که وجود دارد بیان میدارند در مورد کودکانی که بطور ارثی استعداد ابتلا به دیابت وابسته به انسولین را دارند مصرف زودهنگام شیرهای غیر از شیر مادر –قبل از یک سالگی- میتواند یک عامل تسهیل کننده و تسریع بخش باشد. همچنین بیان میشود که ترکیبی از استعداد ارثی و مصرف زودهنگام از شیر گاو میتواند موجب بروز دیابت کودکان گردد.
چه هنگام میتوانید به کودکانتان شیر گاو بدهید؟
برای اولین سال زندگی شیر مادر یا شیر خشک مهمترین منبع شیر به شمار می آید. شیر گاو برای اولین سال زندگی اصلا مناسب نیست اما از حدود 7 ماهگی به بعد کمی شیر گاو و یا غذاهایی که حاوی مقادیر کمی شیر گاو هستند میتوانند به عنوان یک غذای کمکی مورد استفاده قرار بگیرند.میتوانید شیر را با غذاهای جامد مثل پوره سیب زمینی یا برنج مخلوط کنید و یا میتوانید مقدار کمی شیر را با میوه های تازه مخلوط نمایید. با افزودن ادویه و پوره سبزیجات به شیر میتوانید یک غذای لذیذ و خوشمزه برای کودکتان تهیه کنید.
شیر گاو,چه وقت و چه مقدار
از چه هنگام میتوان به کودک شیر گاو داد؟ در اولین سال زندگی یک کودک شیر مادر و شیر های خشک بهتر از شیر گاو تشخیص داده شده اند و شیر گاو اصلا برای این امر مناسب نیست . اما از حدود 7 ماهگی کمی شیر گاو و یا غذاهایی که حاوی مقادیر بالای شیر هستند بعنوان مهمترین مکمل های غذایی به غذای کودکان افزوده می گردد.
راههای زیادی برای آغاز استفاده از شیر گاو وجود دارد مثلا میتوانید آنها را به پوره ها و غذاهای کودکان- تهیه شده از غلات- استفاده نمایید. همچنین میشود مقداری شیر کامل را با میوه های تازه مخلوط کرد و مصرف نمود. با ترکیب نمودن کمی شیر کامل و پوره سبزیجات و کمی ادویه یک غذای عالی برای نوزادان و کودکان تهیه نمود.
هر چه سن کودکان افزایش می یابد نگرانی از کمبود کلسیم نیز افزایش می یابد. بیش از بیست درصد از کودکان مقادیر ناکافی از کلسیم را دریافت میکنند. این امر بدان علت است که اکثر کودکان از نوشیدنیهایی استفاده میکنندکه حاوی مقادیر ناکافی سدیم می باشد.
سالهای اولیه زندگی یک کودک زمان رشد و تکامل استخوانهای اوست لذا مصرف مواد غذایی حاوی کلسیم زیاد در این سن بسیار مفید میباشد. در این مورد شیر یک نوشیدنی خوب و مفید است زیرا قند موجود در شیر(لاکتوز) و همچنین ویتامینD موجود در آن از عواملی هستند که موجب افزایش جذب کلسیم می شوند.
نکات مهم در مورد شیر و کودک
v شیر کامل گاو را نباید تا یکسالگی به کودکان داد.
v کودکانی که دارای سابقه ابتلا به آلرژی و یا دیابت وابسته به انسولین نباید تحت هیچ عنوانی و به هیچ مقداری قبل از پایان یکسالگی به غیر از شیر مادر و شیر خشک هیچ نوع دیگر از شیر را مصرف نمایند.
v مصرف شیر به عنوان یک غذای مکمل تنها بعد از هفت ماهگی توصیه میشود.
v بعد از یکسالگی دریافت مقادیر کافی شیر موجب میشود که یک منبع غنی کلسیم بدست آورید.
استفاده از شیر مادر بجای استفاده از شیر خشک میتواند موجب جلوگیری از ایجاد چاقی گردد.
به تمام مزیت های استفاده از شیر مادر بجای شیرخشک این نکته را هم اضافه کنید که استفاده از شیر مادر میتواند موجب جلوگیری از ایجاد چاقی در سالهای بعدی زندگی یک کودک بشود. بر طبق نتایج آزمایشی که در مجله انجمن پزشکی آمریکا American Medical Assiciation درج شده است کودکانی که در شش ماهه اول زندگی شان بوسیله شیر مادر تغذیه شده اند در سن 14 سالگی 22% کمتر از کودکانی که بوسیله شیر خشک تغذیه شده اند به عارضه چاقی دچار میگردند. علاوه بر این هر چه مدت زمان شیردهی بوسیله مادر بیشتر باشد احتمال ابتلای کودک به عارضه چاقی در سنین نوجوانی کاهش می یابد.
American Medicall Association The Gournal of
بی اشتهایی کودکان
غذا نخوردن کودکان یکی از مشکلات رایج تغذیه ای موجود در خانواده هاست سوال این است که والدین در مقابل این عمل چه میکنند ؟ تهدید و ارعاب ؟ ضرب و شتم ؟ مقایسه با دیگران ؟به زور خوراندن غذا ؟ تطمیع با خوراکیهای بی ارزش یا به اصطلاح هله هوله ؟ و ....؟کدام یک از راهها صحیح است ؟از نظر بنده هیچکدام
اگر کودکتان غذا نمیخورد باید او را نزد کارشناس تغذیه و همچنین در صورت نیاز نزد روانشناس ببرید.
بنظر من اگر از کودکتان - مخصوصا اگردختر است - بخواهید در بعضی از کارهای بی خطر آشپزی به شما کمک کند هنگامی که سفره را پهن کردید به همه اعلام کنید که غذای امروز را با کمک فلانی آماده کرده اید و از اهل خانه هم بخواهید- ولو اینکه از آشپزی شما ناراضی هستند- از غذا تعریف کنند مسلما این برخورد باعث خواهد شد که بچه نسبت به غذائی که خودش تهیه کرده است رغبت نشان داده و مقدار بیشتری از آنرا بخورد.
راه دیگر اینست که ببینید کودکتان برای غذا خوردن چه شرایطی را برای شما در نظر میگیرد و حتی الامکان آن را بپذیرید و فراموش نکنید آنچه از نظرما نامعقول است شاید برای کودکتان - در آن شرایط - کاملا معقول و پذیرفتنی است و قبول آن باعث بهبود وضعیت روحی کودک میشود.
حتما قضیه ابن سینا و شاهزاده ای را که فکر میکرد گاو است را میدانید. شاهزاده به هیچ وجه غذا نمیخورد و میخواست تا قصابی را برای ذبح کردنش احضار کنند.ابن سینا در هیات قصاب نزد شاهزاده رفت و گفت،این گاو لاغر است به او غذا بدهید تا فربه شود.آنگاه او را قربانی خواهم کرد.آنوقت شاهزاده شروع به خوردن غذا کرد هنگامی که کمی غذا خورد حالش بهبود یافت و سالم شد.
با کودکان هم باید همین گونه برخورد کرد. یکی از اساتیدمان تعریف میکرد: کودکی را برای رژیم درمانی نزدش آورده بودند که بشدت لاغر بود و به هیچوجه حاضر به خوردن غذا نمیشد مگر اینکه خواسته اش را- که از نظر خانواده غیر معقول بود- عملی میکردند. این بچه از پدرش که از قضا وقدر یک نظامی بوده میخواست تا او را روی یخچال بگذارد و خودش به اتفاق همسرش(مادر بچه) دور میز غذا خوری برقصند تا او غذایش را بخورد. خانواده از انجام این کار طفره میرفتند و بچه هم متقابلا از خوردن غذا سر باز میزد.
هنگامی که استادمان انجام این کار را از والدین کودک طلب کرد آنها ابتدا طفره رفتند اما بعد از اصرار او قبول کردند. بعد از مدتی کودک خوب شد و به حالت عادی بازگشت.
عادت بد غذایی در کودکان
یکی از بزرگترین مشکلات در زمینه تغذیه کودکان و نونهالان, عادات بد غذایی است. علت ایجاد این عادات و اصلاح نشدنشان چیست؟ علم فیزیک بیان میدارد که برای اینکه بر آیند دو نیروی همراستا و خلاف جهت صفر باشد باید آن دو نیرو با هم برابر باشند.
یکی از نیروهای تغذیه ای موجود در جامعه نیروی عادات بد غذایی است. علل و عوامل زیادی باعث بوجود آمدن آن میشود از جمله اعتقادات قدیمی خرافی, روزنامه ها و مجلاتی که از افراد بی اطلاع یا کم اطلاع برای نوشتن اطلاعات تغذیه ای یاری میگیرند و ... . نیرویی عظیم تر نیز آنها را یاری میکند و موفق میگرداند نیروی (( تبلیغات مواد غذایی از جعبه جادویی )) و نیروی جهالت تغذیه ای ناشی از آموزش کم یا ناصحیح مسائل تغذیه ای از رسانه های جمعی بخصوص تلویزیون.
کافی است تلویزیونتان را روشن کنید تا ببینید هر ساعت چند بار برنامه های آن قطع میشود و چقدر از فضای بین برنامه ای به تبلیغات تخصیص می یابد. شاید خودتان هم توجه کرده باشید که قسمت عمده این تبلیغات مربوط به میان وعده ها و کمک غذاهاست. این مواد بر دو نوعند یا از اصل و ریشه برای سلامتی مضر تشخیص داده شده اند و یا اینکه مضر نیستند( اما مفید هم نیستند) اما خوردن زیادتر از حد آنان باعث جلوگیری از مصرف غذاهای اصلی و مفید خواهد شد که نتیجه این امر سوتغذیه میباشد.
بهر صورت در این میان هم تلویزیون با پخش این همه تبلیغات تلویزیونی و عدم ارائه برنامه های آموزشی تغذیه ای چه در سطح بزرگسال و چه در سطح خردسال و همچنین والدینی که اغلب برای ساکت کردن کودکان خود و یا از سر خود باز کردن شان بدون هیچ محدودیتی امکان خرید و تهیه انواع تنقلات غیر سودمند و میان وعده های غیر لازم برای کودکان را فراهم میکنند از سویی دیگر به نوعی در ایجاد و دامن زدن به عادات بد غذایی موثرند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
در فصل یک تعدادی از مشکلات مربوط به جامعهی پیچیدهی امروز را توضیح دادم، مشلکاتی که کودکان در سالهای اصلی رشد و نمو خود باید با آنها دست به گریبان شوند. بدیهی است که مشاوران تمام راهحلها را برای این مسائل نمیدانند اگرچه به نظر میرسد مطالب زیادی چاپ میشود و کمابیش توسط مشاوران اعمال میگردد. در این فصل روشهای پیشنهادی نویسنده برای کار با این کودکان دارای احتیاجات و مشکلات مخصوص مطرح میشود. پیشنهادات شامل مراقبت، چگونگی محیط مشاور، و مهیا نمودن بستری آماده برای احتیاجات کودک است. خواننده ممکن است بخواهد به ضمائم A وB برای طرق مخصوص حل مشکلات رفتاری که ممکن است وابسته به این مسائل اجتماعی باشند مراجعه نماید.
این مسائل شامل: بدرفتاری با کودکان، طلاق، تشکل خانواده پس از طلاق، زندگی با یکی از والکدین، مردم و فوت اعضا خانواده، الکلی، کودکان نانآور خانوداه، افراد اوباش و خشونت است.
بدرفتاری با کودکان
کنگرهی بدرفتاری با کودکان را چنین معرفی مینماید: صدمات فیزیکی یا فکری، تجاوز جنسی، بیمبالاتی و غفلت در رفتار، بدرفتاری با کودکان زیر سن 18 سال توسط شخصی که وظیفهی آسایش و فراهم آوردن رفاه کودک را در مواقع تهدید و زیان آسایش و رفاه و سلامت کودک دارد، (گروه تحقیقات و سلامت و رفاه اجتماعی ایالات متحدهی آمریکا 1975). کمیتهی ملی مشاوران مدرسه در آمریکا مقالهای در مورد بیان مطلب بدرفتاریکودکان در سال 1988 منتشر کرد که آن را این طور تعریف میکند:
زدن ضربات و تحمیل چیزی اگر تصادفی نباشد بر روی بدن کودک، خسارات روانی مداوم و انکار احتیاجات روانی و فکری او (262)
مثالهای ذکر شده در این بدرفتاری با کودک شامل: کبودی وسیع، سوختگی، پارگی، تاول یا فشار و استثمار او است، صدماتیکه نمیشود توضیح داد مانند: تجاوز جنسی، آزار و اذیت، استثمار، خسارات فکری و روحی مثل دست زدن به او و دعوا در خانه والدین داری مشکلات روانی و رفتاری ظالمانه است.
انجمن ASCA غفلت و بیتوجهی به کودک را چنین معرفی میکند: فراهم نکردن غذای لازم، مراقبت، لباس، پناهنگاه و خانه، سرپرستی در امور، مراقبت پزشکی برای کودک. ص 262 و این رفتار را به عنوان سرپرستی نکردن و بیتوجهی در امور پزشکی، غیبت غیرقانونی یا غیرعادی از مدرسه، کار بیش از حد، استثمار کودک، سوءتغذیه یا ترک او توضیح میدهد. (ASCA 1988)
علاوه بر این بدرفتاری عبارت است از: رفتار بد روانی، فیزیکی و یا جنسی با کودک. Bachman , Moeller و Moeller در سال 1993 نوشتند که: کشف بدرفتاری روانی بسیار مشکل است اگرچه خلاصهی مطالب آنها 6 دسته بدرفتاری روانی را معرفی مینماید:
1- بدنام کردن و خار کردم کودک در رابطه با تواناییهای او ظرفیتهای او و خواستههای او اظهار نظرهای فکری او.
2- کنار گذاشتن و جدا کردن او از جامعه
3- تهدید
4- توقع زیاد بدون در نظر گفتن سن او
5- اعمال روشهای سخت؛یرانه شدید و تعرضآمیز که از استفادهی زیاد مواد مخدر و الکل حاصل میشود.
6- فراهم نکردن مراتب لازم برای کودکانی که از نظر فکری به طور جدی معلول هستند.
Jonison در سال 1990 بدرفتاری فیزیکی را استفاده از وسایل بر روی بدن کودک و ضرر و زیان بافتهای آن که از سرخی یک سیلی شورع میشود و زخم ناشی از حرارت، اشیاء تیز، مواد شیمیایی، یا داروها و موادمخدر میداند. مرکز بینالمللی سوءرفتار با کودکان و غفلت از آنها در ایالات متحده تمجاوز و بدرفتاری جنسی را چنین ارزیابی مینماید: کاری که روی یک کودک صورت میگیرد توسط یک شخص بزرگتر برای تحریک جنسی کودک و برانگیختن میل جنسی او از طرف تجاوز کننده (در سال 1993 توسط Moeller, Bachmam)
به علت تعاریف مختلف از بدرفتاری با کودکان در جوامع و کشورهای مختلف و از آن جایی خیلی از وقایع مربوط به بدرفتاری با کودکان گزارش نشده است یا بد گزارش شده است، شیوع بدرفتاری با کودکان را نمیتوان راحت رد یک جا ارزیابی نمود.
به علاوه همان طور که اظهارنامه سلامت روانی هاروارد اشراه میکند (جولای 1993ص1) همهی خانوادهها یک نوع نظم و روش یکسان و قوانین یکسان در مورد کودکان و برهنگی آنها و لمس کردن و بوسیدن، ندارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امروزه باوجود پیشرفتهای علمی و فن آوریهای شگرف تمدن بشری، پیشگیری و درمان معلولیت های مختلف و محو پدیده ناخوشایند نابینایی ـ به جز در مواردی بسیار معدود ـ آرزویی بیش نیست. نابینایان به عنوان قشر غیرقابل اغماضی از جامعه در سطوح مختلف سنی مطرحند. کودک نابینا برای نخستین بار در فضای خانواده نفس می کشد. افراد خانواده نخستین کسانی هستند که کودک نابینا حضور آنها را درک می کند. بنابر این پدر ومادر کودک نابینا نخستین آموزگاران و سازندگان بنای شخصیتی اویند.
پدر ومادری که بطور غیرمنتظره کودک نابینایی را در آغوش می گیرند با احساسی آمیخته با ناباوری و عدم قبول این واقعیت ناخواسته، اضطراب اندیشه «چه کنم» امروز و نگرانی و وحشت «چه خواهد شد» فردا، روبرو می شوند. این احساس مخرب در روحیه و احساسات این طفل کوچک و معصوم اثر می گذارد. احساس ناامنی را در ضمیر او تقویت می کند. اتکای به نفس را از او می گیرد و به خود یاری و استقلال وی زیان می رساند. به همین جهت آموزش و راهنمایی پدر ومادر کودک نابینا در درجه اول ضروری تر از خود اوست. والدین کودک نابینا، نابینایی او را فاجعه یی بزرگ می پندارند و نمی دانندکه درک آنها از فرزندشان به کلی با درک وی از خودش متفاوت است. کودک نابینا ابتدا اصلاً نمی دانسته که از چه چیزی محروم شده و یا چه چیزی را از دست داده است و دیگران با او متفاوتند.
این ناآگاهی از خود، تا مدتها ادامه دارد. کودک نابینا در سنین پیش از دبستان آمادگی پذیرش آموزشهایی را دارد که به کسب محارتهای خودیاری منجر می شود. لیکن از آنجایی که بیشتر مراحل یادگیری در این سنین از طریق تقلید صورت می گیرد، شایسته است دیگر حواس وی به حدی تقویت شوند که بتوانند جایگزین حس بینایی شوند. در حین تقویت حواس در هر فرصت مناسب با گفتن مطالبی شیرین و جذاب محیط پیرامون او را توصیف و قابل درک نمود تا قادر به تقلید شود. همچنین باید به رشد حرکتی و تقویت مهارتهای جهت یابی کودک توجه خاصی داشت. کودک در این سنین دارای انرژی فراوان و هیجان بسیار، برای تحرک وبازی است و بتدریج به تفاوتهای خود با دیگران پی می برد.
کم کم به محدودیتهای خود می اندیشد، و احساس عدم امنیت نسبت به محیط پیرامونش در وی به وجود می آید. در این زمان باید کودک را دریافت. باید او را با محیط آشنا کرد تا احساس امنیت کند.
شرایط شرکت او را در بازیهای گروهی با همسالانش فراهم ساخت. او را با توانمندیهای خود آشنا کرد و مقدمات بروز استعدادها و توانایی هایی را فراهم ساخت. اگر کودک رها شده و در خود فرو رود، بتدریج از فرآیند رشد عقب مانده و از بستر طبیعی اجتماع منزوی می شود.
بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتهایی ایجاد می کند، ولی این محدودیت ها به آن اندازه نیست که فرد نابینا را از تمام فعالیت های آموزشی، فراگیری حرفه و تجربه اندوزی محروم گرداند. چه بسیارند افراد نابینا که در آموزش بسیاری از علوم و فنون از بینایان نیز بهتر عمل کرده اند. نابینایان در علوم انسانی پیشرفتی قابل توجه دارند. در موسیقی ممتاز می شوند.
برخی از کارها را مشترکاً با بینایان انجام می دهند. فکر و دست آنان با کمک و دید بینایان بر بسیاری از مشکلات فایق می آید.
آموزش و پرورش کودکان و بخصوص نابینایان درگرو اتحاد مستمر و محکم اولیا خانه و مدرسه امکان پذیر می گردد. متولیان امور آموزشی و پرورشی باید از وحدت رویه و وفاق کامل و تقسیم کار مناسبی برخوردار باشند تا اجرای صحیح وظایفشان، به اهداف عالی هم نزدیک شود. اولیاً خانه و مدرسه دانش آموز نابینا، ضمن برقراری جلسات و ملاقات های مستمر و مکرر، آموزش و پرورش فرزندشان را جریان می دهند و از هر گونه وقفه یا عدم هماهنگی جلوگیری می کنند. به این ترتیب تحصیل دانش آموز نابینا بی وقفه استمرار خواهد داشت، تا چشمان خاموش او بتواند فانوس راه خود و دیگران باشد.
زندگی امروز حاکی از ایده های نوینی است که مبتنی بر پرورش تفکر و استدلال افراد می باشد. ایجاد عادت به تفکر و استدلال در کودکان بوسیله پرورش خلاقیت امکان پذیر است و این امر برعهده خانواده و مدرسه است.خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر و مفهوم جدید است لذا برای خلاق بودن باید آنگونه فکر کرد که دیگران فکر نمی کنند.کودکی که دچار آسیب بینایی است ممکن است دوره های حساس رشد را به خوبی طی نکند و با مشکلات اجتماعی و عاطفی بسیاری مواجه شود. بینایی، انگیزه تعامل با دیگران و کشف محیط را در کودک ایجاد می کند، بنابراین ضروری است که والدین و مربیان این کودکان، محیط را برای پرورش همه جانبه آنان مهیا سازند و حتی می توان انتظار را از این حد نیز فراتر برد و با اتخاذ روشهایی ساده به پرورش خلاقانه آنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نگاهی به :
( کودکان و دانش آموزان ناشنوا )
افراد ناشنوا قادرند بیاموزند که صحبت کنند
و با همه افراد ارتباط بر قرار نمایند
آشنایی با کودکان و دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا
کودکان و دانش اموزان نا شنوا اگر چه در حقیقت به خاطر نقص شنوایی از نظر رشد کلی ( رشدهوشی ) عموما از دانش آموزان نا بینا ضعیف تر هستند ، اما مانند آنان بسهولت قابل تشخیص و شناسایی نیستند . از جمله مشکلات اساسی آنان در زمینه گویایی است .
اختلالات گویایی نتیجه ای است از نقص شنوایی ، البته بجز در مواردی که اختلالی در دستگاه صوتی فرد بوجود می آید . دانش آموزان نا شنوا نه تنها ازنظر رشد عمومی ضعیف هستند بلکه در طول زندگی از نظر مهارت های برقراری ارتباط زبانی ، مانند درک مفاهیم و معانی کلمات ، صحبت کردن ، خواندن و نوشتن همواره دچار اشکال عمده و کندی قابل ملاحظه ای هستند . از آنجایی که زبان عامل مهمی است در بر قراری روابط اجتماعی و آموزش و یاد گیری علوم مختلف ، بدیهی است که مشکل دانش آموزان نا شنوا به مراتب بیشتر از صرف نقص حس شنوایی است . البته کودکانی که بطور موقت شنوایی خود را از دست می دهند و یا آنانی که با استفاده از وسایل کمک شنوایی از قبیل سمعک نقص شنوایی خود را جبران می نمایند ، چندان نیاز به معلم و آموزش وپرورش استثنایی ندارند . لازم است اولیای چنین کودکانی به شیوه ای مطلوب راهنمایی شوند تا از مراقبت های لازم پزشکی و خدمات سنجش شنوایی و غیره بهرمند گردند . در هر حال در کلاس درسنیز باید تسهیلات ضروری جهت سازگاری هر چه بیشتر دانش آموز فراهم گردد . معمولا درحدود 5 در صد از کل کودکان سنین مدرسه رو در مقایسه با دیگر کودکان به نحوی دارای درجاتی از نارسایی های شنوایی هستند ، از این گروه 5 در صد ، در هر ده نفر یک یا دو نفر می بایست تحت پوشش آموزش وپرورش استثنایی قرار گیرند . در برنامه های آموزشی وپرورشی و درمانی دانش آموزان نا شنوا، همکاری های همه جانبه مسئولان ومتخصصان مختلف از جمله اولیاء ،پزشکان ، روانپزشکان و معلمان ویژه گفتار درمانی و . . . ضروری است .
تعریف نا شنوایی
تا کنون تعریف دقیق و جامع و مانع و قابل قبول برای کلیه مراجع ذیصلاحاز ناشنوایی ارائه نگردیده است . علت فقدان چنین تعریفی از این بابت است که ناشنوایی تا حدود زیادی یک امر فردی است . به عبارت ، دیگر سن وقوع ناشنوایی علت ناشنوایی ، نوع ناشنوایی و میزان و درجه اختلال شنوایی از جمله عوامل بسیار مهمی در تعریف ناشنوایی و افراد ناشنوا محسوب گشته و نقش فوق العاده در برنامه ریزی های آموزشی دارند . در واقع برای آنکه از عهده یک برنامه ریزی صحیح و مناسب برای گروهی از دانش آموزان بخوبی فائق آئیم ، لاجرم می بایست فرد فرد آنان را به طور جداگانه و کامل مورد ارزیابی قرار دهیم . به عنوان مثال دانش آموزی که از زمان تولد و یا قبل از سنین سخن گفتن ناشنواست و کمترین تجربه زبانی ندارد با دیگر دانش آموزی که پس از آنکه مدتها می گوید و می شنود و مهارتهای زبانی را به طور طبیعی کسب می نماید و آنگاه دچار نقص شنوایی می گردد کاملا با هم متفاوت بوده و این تفاوت در برنامه ریزی های آموزشی آنان فوق العاده دخیل است . اما به طور کلی می توان گفت که افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشند ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند .
کودکان و دانش آموزان نیمه شنوا به دلیل آنکه نارسایی شنوایی آنان با درجات مختلفی ( از تخفیف تا شدید )می باشد معمولا قادرند با استفاده ویا بدون استفاده از وسایل کمک شنوایی از زبان بهرمند گردند واز طریق شنوایی قادر به صحبت کردن هم باشند اما در مقابل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و … ) مشخصه اصلی آنها می شود .
متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
تعریف کودک استثنایی :
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان ) و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان . و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند .
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود .
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد .
در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است .
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی . عقلانی ، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند .
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حجامت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه ( Special childern ) می گویند .
بطور کلی این کودکان را باید از سه نظر مورد مطالعه قرار داد :
· آنهایی که از بدو تولد به علت ناراحتیهای ارثی و اختلالات مادرزادی بیماری مشخصی دارند مانند منگولها ، هیدروسفالی و …
· کسانی که از ابتدا با وسایل تشخیصی می توان به بیماری آنها پی برد . مانند : اختلالات غدد مترشحه داخلی ، دررفتگی مادرزادی لگن و …
· افرادی که نقص عضو و بیماری آنها در طول رشد مشخص می شود .
مانند : فج مغزی ، غقب ماندگی ذهنی ، ضایعات و آسیبهای مغزی مختصر که باعث اختلال در خواندن ، نوشتن و …. کودک می شود .
نکته مهمی که در مورد آموزش کودکان استثنایی باید خاطر نشان شود این است که پیروزی و موفقیت بیمار فقط به میزان معلولیت بستگی ندارد بلکه میزان توانائیهای بیمار در به حرکت درآوردن اعضای سالم برای جبران قسمتهای معلول ، میزان فعالیت و پشتکار خودشان ، محیط خانواده و کاردانی مربیان نیز در این امر دخالت دارد .
طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی کلی ترین طبقه بندی ، که مورد قبول اکثریت متخصصان می باشد عبارت است از تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ :
۱. کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهای ذهنی از کودکان عادی متمایزند . در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند .
۲. کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند . در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند .
۳. کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد ، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی ، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانیهای حرکتی قرار دارند .
× گروه اول ، بعضی از افراد مبتلا به نارسائی رشد قوای ذهنی و کمبود فعالیتهای ذهنی هستند لذا نمی توانند در شرایط عادی با محیط خانوادگی ، تحصیلی ، اجتماعی ، شغلی سازش نمایند و عده ای بر عکس به علت داشتن هوش