لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست :
مقدمه
تعریف تیز هوش
طبقه بندی تیزهوشها
سرچشمه های تیز هوشی
شناسایی کودکان تیز هوش
ویژگیهای تیز هوشان
خصایص جسمانی کودکان تیز هوش
آموزش کودکان تیز هوش
اگر تیز هوشی یا استعداد را شناسایی نکنیم چه خواهد شد؟
انتظارات بزرگ ، خواسته های ناعادلانه
آزمونهای هوش
خلاصه
منابع
مقدمه :
منابع انسانی میهن ما به هیچ وجه محدودتر از منابع غنی طبیعی آن نیست.
ما درکشوری زندگی می کنیم که برای رسیدن به استقلال و پیشرفت همه جانبه در زمینه های فردی و اجتماعی ، علمی و فرهنگی به شخصیتهای رشد یافته و به دلهای بیدار و مغزهای اندیشمند و دستهای ماهر و توانا نیازمند است.
چنین شخصیتها و مغزها و دلها و دستهایی باید تربیت شوند ، برای چنین منظوری ضروری است که متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسی و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش آنچه در توان دارند به کار گیرند و لزوم تعلیم و تربیت منابع انسانی کشورمان و بویژه کودکان تیزهوش و با استعداد را تبیین کنند و اشاعه دهند.
به نام خدا
تعریف تیزهوش
کودکان تیز هوش چه کسانی هستند ؟ آیا آن دسته از افرادی هستند که خلاقیت دارند و رهبران نسل آینده خواهند بود ؟
از نظر تعریف به کودکی تیز هوش گفته می شود که با کمک فکر و استدلا و استفاده از فرآیندهای ذهنی عالی بتواند قضاوت صحیح بکند و دارای استعداد خاص در کارهای خلاقه باشد. کودکان تیزهوش و با استعداد کسانی هستند که برطبق تشخیص افراد صلاحیتدار و اهل فن به دلیل استعدادهای برجسته خود قادر به عملکردهای عالی هستند.
اسمیت و ریس تیزهوشی را اینگونه تعریف کردهاند « فردی با قوای ذهنی عالی ، نیروی خلاقیت و دارای انگیزه های خاص و با ارزش که کودک را کاملاً از همسالان متمایز می کند و او توانایی این را دارد که سهم وارزش قابل قبولی در اجتماع خود داشته باشد. »
در تقسیم بندی وکسلر به کودکانی که هوشبهر از 130 به بالا داشتند کودکان تیزهوش یا طبقه بندی تیز هوشها پر استعداد می گفتند که 2.2% افراد را تشکیل می دهند.
افراد تیز هوش را به چهار دسته تقسیم می کنند :
تیز هوشهای خلاق :
علاوه بر هوش سرشار ، برتری این افرا د برای خلق و ایجاد مسائل هنری وابداع از همان ابتدا مشخص است . عقیده بر این است که برای توفیق در ایجاد آثار هنری باید مراحل مختلفی طی شود و عبور از این مراحل لازمه دست یافتن و خلق هنر است . مراحل به شرح زیر است :
الف – مرحله تهیه و آمادگی
ب- مرحله پنهانی یا نهفتگی
ج- جرقه فکری
د- مرور تکرار
تیز هوشهای درس خوان
این کودکان به مفاهیم مجرد توجه بیشتری دارند و بهتر ، سریعتر و بیشتر از دیگران مطالب کتاب را یاد می گیرند و تعداد کتابهایی که خوانده اند به مراتب زیاد است .
از لحاظ نگارش نیز این افراد برتری دارند و تعداد نوشته ها و رونویسیها زیاد است.
مسلماً اعضای خانواده و تهیه وسایل تحصیل در پیشرفت این کودکان نقش مهمی دارد زیرا از یک طرف باعث به کار انداختن قدرت و استعدادهای کودک می شود واز طرف دیگر برنامه ها طوری تنظیم می شود که کودک احساس خستگی نکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فلسفه برای کودکان از جمله شاخه های جدید رشته فلسفه محسوب می شود، اما در این شاخه از مباحث پیچیده فلسفی خبری نیست بلکه در واقع آموزشی است برای روشمند کردن تفکر . در این مقاله اهداف و برنامه های فلسفه برای کودکان از سوی رئیس مرکز تحقیقاتی فلسفه برای کودکان آرژانتین بررسی شده است.
" فلسفه برای کودکان " یک برنامه آموزشی است که این امکان را فراهم می آورد تا کودکان و نوجوانان افکار پیچیده خود را شکل دهند. از این رهگذر استدلال، تفکرات انتقادی، خلاقانه و نوعدوستی آنها نیز زیاد می شود. این برنامه نظام مند و تدریجی است که بیشتر برای کار روی کودکان 4 تا 18 ساله طراحی شده است. با در نظر داشتن علایق کودکان و با توجه به این موضوع که آنها را بیشتر تحریک کنند و این مساله با کارهای روش مند به اجرا در می آید. این برنامه به گونه ای طراحی شده است که کنجکاوی و اعجاب کودکان را بر انگیزد. هدف این است که به بالاترین میزان فکر سامان یافته، در مجموعه ای از سئوالات دست پیدا کرد. این برنامه در جوامعی اجرا می شود که اعضای آن جامعه به سختی کار می کنند به منظور این که چیزهای بیشتری بدانند، به علاوه قصد دارند که به معنای جهان و جامعه ای که در آن زندگی می کنند نیز پی ببرند.
یک فیلسوف آمریکایی به نام Mathew lipman ( ماتیو لیپمن ) در سال 1969 فلسفه برای کودکان را به وجود آورد و تاکنون بیش از 50 کشور از سراسر جهان برنامه های او را اجرا کرده اند. هدف این طرح تبدیل کردن کودکان و نوجوانان به فیلسوف های حرفه ای، نبود، بلکه شکل دهی و نگهداری تفکرات و طرز فکر انتقادی . خلاقانه و نوعدوستی آنها بود. این برنامه بر اساس زیر شکل گرفته بود:
تعدادی متون فلسفی به وسیله فیلسوفانی نوشته شده است که هم بطور عملی و هم بصورت نظری روی فلسفه برای کودکان کار می کنند. این متون معرف اساس و پایه مباحث فیلسوفانه اند و با هدف آموزشی نوشته شده اند. ( به این دلیل است که از هیچ یک از متون ادبی صرف استفاده نمی کنیم. به همین علت است که به آنها " قصه و رمان " نمی گوییم. هر چند که ما از استفاده از متون اجتناب می کنیم اما مسلما" از تعدادی از آنها به عنوان ابزاری کمکی برای برخی بحثها که قبلا" صورت گرفته است، استفاده می کنیم. به این جهت در پاره ای از اوقات استفاده از تصاویر، متون ادبی، فیلم یا هر منبع دیگری، مناسب تر به نظر می رسد. کتابهای راهنما برای معلمان که در آن می توانند برنامه های متنوع بحث و گفتگو یا تمرین را بیابند، دستیابی به هدف برنامه ریزی شده را تسهیل می کند. علاوه بر آن اگر این کتابها حاوی تعدادی پیشنهاد باشد، با این نگرش که این برنامه نه تنها فلسفی، است بلکه آموزشی نیز هست، نیازمند تعهدات اخلاقی برای استمرار کار معلمان و ایجاد فرصتهای کلی به وسیله معلمان و مدارس برای دانش آموزان است، که تمام اینها تلاشی مستمر را طلب می کنند. طراحی دقیق برنامه برای معلمان به گونه ای که آنها بتوانند بدون کوچکترین تردیدی، اطمینان داشته باشند کاری که اجرا می شود تنها افکار پیچیده و بحثهای فلسفی را شکل می دهد نه چیزی شبیه به آن مثل بحثهای علمی و مذهبی و گروه درمانی، روش شناسی تربیتی و آموزشی که منجر به تبدیل یک کلاس درس به مجموعه ای از سئوالات می شود.
برنامه آموزشی :
مسائل آموزشی به زبان روز ارائه می شود. برنامه در سطوح مختلف ساخته شده است بدین منظور که با دوره های مختلف سنی هماهنگ باشد. این کار معرف یک نظام زنجیره ای است، به این صورت که یک طرح به صورتی کاملا" عمیق تر در دوره های بالاتر دوباره مورد مطالعه قرار می گیرد و همزمان موضوعات و بحثهای جدید نیز ارائه می شود.
با در نظر داشتن علائق و نیازهای کودکان برنامه زیر که حرکتی مارپیچی دارد طراحی شده است، بدین صورت که طرحها باید هر بار به صورتی عمیق تر مورد بررسی و بازبینی قرار گیرند.
اولین دیدگاه که اساسی روش شناختی دارد، این است که برنامه ها باید منجر به بالا رفتن توانایی های ارتباطی، بیانی، مشارکتی و همکاری میان کودکان شوند و مفاهیمی و دروغ شناخته شوند.
این روش روی یادگیری زبان متمرکز شده است به همراه اشکال منطقی که در گفتگوهای روزانه بچه ها پنهان است. همچنین روی افزایش آگاهی ژرف نمایی نیز تاکید ویژه ای دارد: ژرف نمایی در گفتگوهای فلسفی، شباهت ها، تفاوت ها و طبقه بندی ها و همچنین تفکر روی تجارت روزانه شخصی.
به مجرد این که بچه ها با دانش حقایق چندگانه و فعال ( تغییرات همیشگی و دائم ) آشنا شدند، برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
عقبماندگی ذهنی را نمیتوان بصورت یک پدیده مطلق تعریف کرد بلکه باید به عنوان پدیدهای چند بعدی که وجوه مختلف آن به فیزیولوژی،روانشناسی،پزشکی،تعلیم و تربیت و جامعهشناسی مربوط میگردد مورد بررسی قرار داد. . حدود 3%جمعیت یک جامعه را کمتوانان ذهنی تشکیل میدهند .چون خانواده این بنیادیترین واحد اجتماع اولین عضو در گیر در گروه است وبهداشت روانی این هسته اجتماعی همواره مورد توجه و اهمیت قرار داشته است لذا این امرجامعه را ملزم میدارد تا کمتوان ذهنی را بعنوان یک معضل اجتماعی و نه فردی مورد توجه، بررسی و حمایت قرار دهد .
آنجه در این مقاله مورد نظر است شناخت کودکان کمتوان ذهنی وسطح تواناییهای آنها در گروههای مختلف و نیز بررسی بهداشت روانی خانواده های آنان و آشنایی با واکنشهای رایج والدین در مواجه با معلولیت ذهنی فرزندشان ، میباشد.
تعریف و طبقه بندی کودکان کمتوان ذهنی
علایم بالینی نظیر، تاخیر در راه رفتن ، تاخیر در حرف زدن ، عدم استقرار و سکون ، عدم توانایی در انجام امور در حد سن خود و مانند آن ، زنگهای خطری هستند که میتوانند پیشآگهی کمتوانی ذهنی به حساب آیند.
طبق تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا (:(AAMD
" عقبماندگی ذهنی مربوط میشودبه کنش عمومی هوش که به طورمعنیدار یا قابل ملاحظهای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نقایصی دررفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد پدیدار شده است".
برای تسهیل در شناخت توانایی کودکان کمتوان ذهنی و به منظور ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی، آنان را به سه گروه تقسیم کردهاند :
-کمتوان ذهنی آموزشپذیر:
این افراد دارای هوشبهر۵۴تا۶۹بوده و حدود 70 تا 80 درصد جمعیت کمتوانان ذهنی را تشکیل میدهند. به دلیل آنکه شناسایی و تشخیص این کودکان در سنین پایین مشکل است معمولاآنها در سنین مدرسه شناسایی میشوند.کودکان کمتوان ذهنی آموزشپذیر از لحاظ یادگیری مطالب درسی نسبت به کودکان همسن خود به نحو بارزی عقب هستند و در مهارتهای تحصیلی میتوانند درطول تمام سالهای تحصیلی حداکثر تا کلاسهای سوم- چهارم-پنجم ابتدایی پیشرفت داشته باشند.لذا اصطلاح آموزشپذیر به حداقل آموزشپذیری در زمینههای درسی؛مهارتهای اجتماعی و شغلی اطلاق میگردد(افروز؛1370).این افراد در هر سنی که باشند از لحاظ هوش و سایرقوای ذهنی ؛ در حد کودکان 8 تا 10 ساله باقی میمانند.
-کمتوان ذهنی تربیتپذیر:
این گروه دارای هوشبهر 50-25 میباشند و حدود 10 تا 20 درصد کل کمتوانان ذهنی را تشکیل میدهند.کودکان کمتوان ذهنی تربیت پذیر به خلاف گروه آموزشپذیربه خاطر مشخصات کلینیکی و جسمانی از دوران نوزادی و طفولیت قابل شناسایی و ازهمان ابتدا درراهرفتن ، حرفزدن ، مهارتهای خودیاری به طور قابل ملاحظهای دچار کندی و ضعف هستند.به طور کلی هدفهای تربیتی آنان در جهت رسیدن به خودیاری و خودکفایی در زمینههای فردی و اجتماعی است.این گروه ازافراد درهر سنی که باشند درحدود تواناییهای ذهنی کودکان 6 تا 7 ساله باقی میمانند.
-کمتوان ذهنی حمایتی:
بهره هوشی این دسته از کمتوانان ذهنی زیر25 می باشد وحدود 3 تا 5 درصد کل کمتوانان ذهنی را تشکیل میدهند و اصطلاحا آنان را "ایزوله" یا "پناهگاهی" مینامند.هیچگونه آموزش و تربیتی در مورد آنان نتیجه بخش نبوده و نیاز فوقالعاده به کمک مستمر در انجام کارهای شخصی دارند.در بالاترین سطح در حد کودکان سه ساله هستند.(داورمنش،1376)
خانواده و کودک کمتوان ذهنی
همانطور که در بالا توضیح داده شد کودکان کمنوان ذهنی معمولا با علایم بالینی تاخیر در گفتار؛ تاخیر در مهارتهای حرکتی و... قابل شناسایی هستند .کودکی که تا 3 سالگی هنوز توانایی تکلم ندارد و یا ازلحاظ رشد حرکتی نمیتواند بایستد یا راه برود دارای پیش آگهی کم توانی ذهنی است.معمولا والدین؛ خصوصا مادران اولین کسانی هستند که این تاخیر را درک میکنند؛ امانحوه برخوردشان بنا به شرایط روحی و شخصیتی ،متفاوت است. گروهی تاخیر کودک خود را انکار کرده ؛ آن را به عوامل خارجی نسبت میدهند و یا با مقایسه با افرادی که دیر به این توانائیها دست یافتهاند در صددتوجیه تاخیر رشدی کودک خود برمیآیند.گروهی آنرا پنهان نموده و سعی میکنند کمتر کودک را در جمع اطرافیان حاضر نمایند و گروهی نیز با احساس گناه و تقصیرسعی در ارائه خدمات ویژه و حمایت بیرویه از وی مینمایند .اما آنچه مهم است اینکه بهداشت روانی خانواده با بحران قبول این معضل روبرو است و گذراز آن رنج فراوانی را به خانواده تحمیل میکند. والدین این کودکان را میتوان با توجه به عکس العملهای متفاوتی که نسبت به کم توانی ذهنی فرزندشان دارند به دو گروه تقسیم کرد:والدین پذیرنده ؛ والدین ناپذیرا.
والدین پذیرنده
عکسالعملی که جنبه سازندگی و تطابق دارد آنست که والدین ؛واقعیت عدم تواناییهای فرزند خود را بادرک منطقیو عاقلانه قبول میکنند.مسلما اینگونه برخورد منافع بسیاری هم کودک و هم برای والدین بدنبال آورده؛ضمنابرای سایر اعضاء خانواده و بالطبع برای کل جامعه نیز بسیار مفید و سودمند میباشد.
بدون شک گذر از بحران پذیرش و رسیدن به تفکر منطقی توسط والدین مسئله سادهای نیست و بستگی کامل به بلوغ روانی و راهنمایی صحیح آنان دارد.نتیجه این تفکر منطقی را در رشد کودک میتوان بوضوح مشاهده کرد زیراکودکی که والدینش با امید تلاش میکنند تا به نهایت تواناییهای خود دست یابد، با کسب اندک توانایی مورد تشویق و توجه قرار گرفته و سعی در کسب تواناییهای جدیدتر مینماید .
والدین ناپذیر
این گروه ازوالدین که معمولا اکثریت قریب به اتفاق والدین کودکان کمتوان ذهنی را تشکیل میدهند، در رویارویی با کمتوانی ذهنی فرزندشان روحیه خود را باخته و با نشان دادن واکنشهای غیرمنطقی وضعیت را از آنچه که هست خرابتر میکنند.چنین والدینی از نظر نوع واکنش؛ به دو گروه تقسیم میشوند: والدین پنهان کننده؛ والدین انکار کننده.(داورمنش ؛1376)
این واکنشها نباید عمدی و آگاهانه از طرف والدین تلقی گردد؛ بلکه باید به عنوان واکنش در مقابل موقعیتی که نسبت به خودشان تهدید کننده احساس میکنند، یعنی قبول کمتوانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی
مقدمه و تاریخچه
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
اجتماع برای مصلحت ، تعجب یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود. پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به ۴ دسته تقسیم کرد :
۱. ملانکولی یا مالیخولیا
۲. مانی یا جنون شور و شوق
۳. جنون
۴. عقب ماندگی ذهنی
بعد از پنیل ، یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای « آویرون » فرانسه پیدا شد . کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید .
همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد .
این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در امریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد امریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون در آمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و … ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .
ترقیات روز افزون علوم پزشکی ، جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر علل عقب ماندگیها تدریجاً و تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است .
شرایط بهداشتی ، تغذیه کودکان ، پیدایش آنتی بیوتیکها و سایر داروها در درمان بیماریهای خاص که شایعترین علل عقب ماندگیهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی کاسته است .
هوش :
روانشناسان زیادی درباره هوش و آزمونهای آن کار کرده اند . هوش یک صفت فرضی و یک مفهوم انتزاعی است پس آنچه مورد مطالعه قرار می گیرد آثار هوش است نه خود هوش . هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادهاست.
حافظه ، دقت ، یادگیری و ادراک و … در آن اثر دارد و این وضعیت از فردی به فرد دیگر فرق می کند .
هر یک از روانشناسان با توجه به مکتب خاصی که مورد قبولشان است در مورد هوش و عقب ماندگی ، نظراتی ارائه داده اند که در اینجا مختصراً نگاهی به نظریه پیاژه می اندازیم .
پیاژه روان شناس سوئیسی تعریف هوش و عقب ماندگی را اینطور بیان می کند :
هوش نتیجه تأثیر دائمی و متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به طور متعادل صورت گیرد موجب توانایی سازگاری با محیط و پیشرفت هوش می شود . کودک در مراحل مختلف رشد تصاویر ذهنی مختلفی دارد که از تصاویر ساده شروع شده و به تصاویر پیچیده تری می رسد .
بنظر وی گذشتن از این مراحل یعنی از مراحل پائین و رسیدن به مراحل بالاتر بستگی به رشد هوش ، ساختمان عصبی و بدنی روابط اجتماعی و تجارب زندگی فرد دارد .
اهمیت و ارزش نظریه پیاژه در هوش این است که پدیده های روانی و بخصوص هوش دارای الگوی مخصوص و از یک نظام کلی که اساس آن تجارب اولیه و عکس العملهای کودک از بدو تولد حتی قبل از آنکه قادر به تکلم باشد شروع می شود .
این عکس العملهای حسی و حرکتی هستند که موجب می شوند کودک بتواند روابط محسوس عینی و عملی بین اشیاء و حوادث را بطور منظم یکی بعد از دیگری کشف کرده و پاسخهای عملی و درست به وضعیتهای مختلف می دهد . از همین جا پیاژه عقب مانده را افرادی از جامعه می داند که در مراحل پائین رشد هوشی متوق می شوند و در آنها کششهای نهاد قوی و زیاد است .
بطور کلی معلوم می شود که عقب ماندگان ذهنی افرادی از جامعه هستند که از نظر فعالیتهای ذهنی نسبت به همسالان خود نارسائی داشته و در نتیجه از توانائی یادگیری ، همسازی با محیط ، بهره برداری از تجربیات ، درک مفاهیم قضاوت و استدلال صحیح به درجات مختلف محرومند و نارسایی فعالیتهای ذهنی آنها از بدو تولد یا مراحل اولیه کودکی وجود دارد در هر صورت هر عقب ماندگی و اختلال ذهنی یک مورد اختصاصی است و احتیاج به راه حل فردی دارد .
علل عقب ماندگی
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود :
۱. اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و …
۲. عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . بعلت رابطه بسیار نزدیک بین مادر و جنین باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید : « اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست » . دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارند عبارتند از :
۱. بیماریهای مادر :
سفلیس ، بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس و …
۲. سن مادر و حالات روانی او :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا صورت گرفته است. در فرضیه های ارائه شده است علت اصلی عقب ماندگی این دانش آموزان
1- عوامل دوران بارداری
2-ازدواج فامیلی
3-عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی و غیره ذکر گردیده است.
جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدرسه طلوع می باشند
نمونه آماری 6 نفر از دانش آموزان این مدرسه می باشد.
بیان مسئله
تاریخ تمدن سابقه تلاش انسان است در غلبه بر تقاضای محیطی که در آن زندگی می کند. در فرهنگهای مختلف افرادی که نمی توانند به نحوی مطلوب خود را با نمودها و تقاضاهای محیطی و فرهنگی سازی نمایند.
از نظر دیگران تعاریف و ویژگی های خاص به عنوان درمانده، ضعیف، عقب افتاده و... شناخته می شود.
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می کنند که عقب ماندگی ذهنی یک مرض یا بیماری مسری بوده و می تواند از فرد به فرد دیگر سرایت نماید و مانند سل و آبله میان کودکان دیگر هم سرایت کند با این تفاوت که بیماری ذهنی طولانی تر و سخت تر است. در بیان عقب ماندگی ذهنی باید گفت آن یک پدیده تک بعدی و ساده نمی باسد بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهن است. مسائل مربوط به عقب ماندگی از بعضی جهات تازگی ندارد. اما پیچیدگی مسأله عقب ماندگی ذهنی با توجه به تحقیقات انجام شده به حدی است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و علوم مختلف (پزشکی، روانپزشکی و ژنتیکی) تا کنون حدود دو هزار علت برای عقب ماندگی ذکر نموده اند و عوامل متعدد باعث بروز عقب ماندگی می شود از جمله باید به عوامل قبل و بعد و در حین زایمان و عوامل محیطی اشاره کرد.
مع الوصف در بسیاری از موارد علل عقب ماندگی ذهنی همچنان پوشیده مانده و نا مشخص است. طبق نظریه «اشترین» (1973) برای حدود نیمی از افراد عقب مانده ذهنی نمی توان به تشخیص علت شناسی نسبت داد و مدعی شد که حدود 3 درصد منابع شناخته شده عقب ماندگی ذهنی به عوامل ژنتیکی و حدود 30 درصد به عوامل محیطی منسوب می شود.
در تحقیق ها توسط «مرلند»1 در سال 1958 صورت گرفت نشان داده شده که اکثر مشکلات مربوط به لحظه تولد نتیجه اختلالهایی است که در ماه اولیه رشد جنین به وجود می آید و این اشکالات در هنگام تولدظاهر می شود شناخت کودکان عقب مانده ذهنی در سنین قبل از دبستان و شروع آموزش در سالهای نوپایی کمک قابل توجهی در کاهش درصد عقب ماندگی و افزایش مهارتهای اجتماعی می کند که خود می تواند در پذیرش این کودکان از طرف اجتماع مؤثر باشد.
از این طریق می خواهیم از آموزش آنها و رسیدن به اهداف اصلی تعلیم و تربیت و کفایت اقتصادی و سازگاری با محیط و مقبولیت اجتماعی گامهای مؤثری داریم.
با توجه به آخرین آمار سازمان استثنایی کل کشور از سال 1378 حدود 70 الی 80 درصد از جمعیت کودکان عقب مانده ذهنی را گروه آموزش پذیر تشکیل می دهند.
اگر مادر در دوران بارداری تحت نظر پزشک باشد احتمال وقوع حوادث ناگوار بسیار کم است. باید در نظر داشت که ارائه خدمات مختلف توانبحش و نگهداری عقب ماندگی ذهنی با توجه به آمار روزافزون آنها غیر ممکن است؛ لذا لازم است که مسئله ای با نام پیشگیری در اولویت برنامه مختلف مربوط به انواع بیماریها و معلولیتها قرار گیرد که با شناسایی زود هنگام و آموزش های لازم به خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی بتوان از بروز این پدیده جلوگیری نمود چون عقب ماندگی ذهنی معلول عوامل متعدد بیولوژیکی، اجتماعی، حتی گاهی اقتصادی است. در این تحقیق سعی بر این است که با توجه به شرایط خاص اقلیمی و بافت اجتماعی برنامه هایی طرح شود که بتوان با اجرای آنها خدمتی در جهت این کودکان انجام داد.
اهداف تحقیق:
در این تحقیق سعی شده است که با توجه به امکانات و منابع موجود به هدفهای زیر برسیم.
1- دلایل به وجود آمدن عقب ماندگی در کودکان
2- چگونگی پیشگیری از بوجود آمدن عقب ماندگی در کودکان
3- چگونگی رفتار با کودکان استثنایی