انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

دانلود پروژه مصرف گرایی بلای قرن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مصرف‌گرایی یعنی استفاده از کالاها به منظور رفع نیازها و امیال . این عمل نه تنها شامل خرید کالاهای مادی، بلکه در برگیرنده خدمات نیز است . در جوامع نوین مصرف گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است . برای مصرف گرایی مقدار زیادی وقت، انرژی، پول، خلاقیت و نوآوری تکنولوژیکی مصرف می شود. مطالعه مصرف گرایی در جوامع جدید از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا مصرف‌گرائی نه تنها مسئله مصرف گرایان است بلکه تولید کنندگان و توزیع‌کنندگان کالاها و خدمات نیاز به درک خصوصیات و ویژگی های آن دارند. به همین لحاظ است که در علوم اجتماعی، جامعه شناسان، اقتصاد دانان و روان شناسان معاصر به تحلیل های همه جانبه آن می پردازند و هر اندیشمندی از یک زاویه خاص به آن توجه دارد.

مصرف گرایی نوین به شکل بی رویه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامه ریزی است . مصرف گرایی بی رویه پدیده ای بین المللی است و چارة آن باید در دو بعد خرد و کلان صورت گیرد. باید مصرف گرایی در هر جامعه را در یک زمینه وسیع تر اجتماعی در نظر گرفت زیرا امروزه تولید و توزیع از مرزهای یک کشور گذر کرده و دورافتاده ترین نقاط یک جامعه به مرکزی ترین مراکز تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است.

هدف مقاله حاضر بررسی چهار نکته اساسی در رابطه با مصرف گرایی نوین است . نخست ظهور مصرف گرایی نوین و پیدایش فرهنگ خاص آن باید واکاوی گردد. دوم، می بایستی یک تجزیه و تحلیل از الگوهای مصرف‌گرایی نوین در قرن بیستم در جوامع توسعه یافته و چگونگی اشاعه و نفوذ آن بعنوان بخشی از فرهنگ جوامع در حال توسعه ارائه گردد. سوم، تعیین تفاوتهای مصرف گرایی در بین اقشار و گروههای اجتماعی مختلف از دیگر نکته های اصلی است . چهارم، مقاله به لزوم برنامه ریزی برای الگوهای مصرف گرایی نوین خواهد پرداخت . مقاله لزوم انجام پژوهشهای جامع در این زمینه را بحث خواهد کرد. به نظر می رسد هرچه می گذرد لزوم انجام تحقیقات در این زمینه بیشتر احساس می گردد.

ظهور مصرف گرایی نوین و پیدایش فرهنگ خاص آن

مصرف گرایی نوین در اثر گسترش سرمایه داری در اروپا بوجود آمد . یک دیدگاه در مورد توسعه سرمایه داری در اروپا بر اساس نوشته های جامعه شناس بزرگ ماکس وبر بر این باور است که در اروپا در اثر اشاعه تفکرات لوتر و کالوین بر این باور است که در اروپا در اثر اشاعه تفکرات لوتر و کالوین مبنی بر سخت کارکردن، صرفه جویی ، سرمایه گذاری و ایجاد مؤسسه های اقتصادی بود که روحیه سرمایه داری بوجود آمد و به تدریج به یک نظام اجتماعی تبدیل شد . از لحاظ نظری، در این جا یک تضاد بین تبیین پیدایش سرمایه داری و توسعه مصرف گرایی بوجود می‌آید . اما واقعیت امر این است که سرمایه‌داری از همان ابتدای پیدایش دارای یک هدف اصلی به نام (سودسازی) بوده است . برای چنین هدفی، تولید بیشتر، فروش بیشتر، سرمایه گذاری بیشتر و مجدداً تولید بیشتر مد نظر است . به عبارت دیگر در یک چرخه، هدف فروش کالاهای بیشتر و در نتیجه سود بیشتر است .

ابتدا فکر می کردند که طبقات بالا و اشراف خریداران اصلی کالاهای سرمایه داری باید باشند. اما به تدریج متوجه شدند که سرمایه داری با تولید انبوه نیاز به مصرف‌کنندگان انبوده دارد. از آنجا که طبقات بالا از کمیت کافی برخوردار نبودند، پس بنابراین نیاز به مصرف کنندگان انبوه به زودی نمایان شد.

در تولیدهای اولیه، نخست رفع نیازهای بیولوژیک را مدنظر داشتند. اما از آنجا که نیازهای بیولوژیک انسان محدود است، لذا باید نیازهای غیربیولوژیک در جوامع برای مصرف کالاها بوجود آید . نیاز غیربیولوژیک هم در جایی محدود می شد. اما تولید کنندگان می بایستی خصلت تولید انبوه خود را بعنوان یکی از اهداف ، از دست نمی دادند. به همین منظور بود که در جوامع سرمایه داری نیازهای کاذب بوجود آمد تا کالاهای انبوه سریعاً مصرف شوند. مصرف انبوه بر پایه کالاهای بی‌دوام امکان پذیر بود.

در غرب، گسترش زندگی شهری و شهرنشینی با جنبه های روانی و اجتماعی خاص خود زمینه را برای مصرف گرایی به عنوان سبکی خاص از زندگی بوجود آمد. نخست در ابتدای قرن بیستم، این سبک خاص با الگوهای فرهنگی جدید در میان افراد طبقه بالا و متوسط شهری رواج پیدا کرد. در شهرها فروشگاههای بزرگ تأسیس شدند و فرهنگ مصرف گرایی را القاء کردند. در این فرهنگ ویژه یک شعار اصلی رواج پیدا کرد و آن اینکه تا می‌توانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن . بر پایه همین شعار بود که رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شد . افراد در خرید بیشتر و مصرف بیشتر از یکدیگر سبقت می گرفتند و تقریباً مصرف گرایی به نوعی وجهه اجتماعی تبدیل گردید.

الگوهای مصرف‌گرایی نوین

توسعه انواع فروشگاههای بزرگ ( مواد غذایی، اسباب منزل، پوشاک، وسایل الکتریکی و ... ) در زیر یک سقف، مردم را به مصرف گرایی انبوه عادت داد. افراد در محیطی قرار می گرفتند که کالاهای متنوع را در یک جا جلوی چشمان خود می‌دیدند. هم زمان، مدگرایی بوجود آمد که بر اساس آن کالاها برای دوره های معینی ( یا محدودی ) تبلیغ و استفاده می شدند. مردم به این سمت هدایت می شدند که کالاها را در زمان محدودی استفاده کنند.

مصرف گرایی می بایستی سهل و آسان گردد. پس ابزار مصرف گرایی باید مهیا می شد . در این جوامع وسایل ارتباط جمعی به مهمترین ابزار مدگرایی و تبلیغ برای کالاها تبدیل شدند. دو نوع ابزار مصرف گرایی در جوامع رواج پیدا کرد: نخست حراج های پی در پی کالاها و دیگری اشاعه کارتهای اعتباری. در کشورهای توسعه یافته، در طول یک سال به بهانه های متعدد حراج کالاها وجود دارد . در حراج کالاها، از یک روان شناسی استفاده می شود و آن ایجاد احساس نیاز کاذب است . مشتری جنسی را که در حراج می بیند، فکر می کند که نیاز دارد، در حالی که اگر حراج نبود چنین احساسی به او دست نمی داد. از سوی دیگر، فرد در بازار باید احساس کند که همه وقت، پول برای خرید دارد. در اینجا مسئله از طریق مکانیزم کارت های اعتباری حل می شود. به عبارت دیگر هرگاه احساس نیاز کردی، حتی اگر پول نقد هم نداشته باشی، با داشتن کارت اعتباری، در واقع پول به همراه خود داری. بنابراین نیاز هست ( اما از نوع کاذب) توانایی خرید هم هست ( به شکل مصنوعی ) .



خرید و دانلود دانلود پروژه مصرف گرایی بلای قرن


دانلود پروژه درون گرایی و برون گرایی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

بابک پرهام

 

کشاکش درون‌گرایی جهان‌ستیز

و برون‌گرایی جهان‌آمیز در تاریخ ایران

 

در احوال اجتماعی اقوام دو نگره‌ی برون‌گرایی و جهان‌آمیزی از یک سو، و درون‌گراییِ خودبین و جهان‌ستیز از سوی دیگر، می‌توانند درشکل و محتوایِ رفتار فردی و اجتماعی تعیین کننده باشند. بدینسان در تاریخ شکل‌گیری و رشد تمدن‌ها، با تقابل دو نیروی متضاد روبرو خواهیم بود: نیروهای باز و آمیزش‌جو در برابر نیروهای بسته و خود‌گرا. بر پایه‌ی همین منطق در فلات ایران، مانند بسیاری دیگر ازسرزمین‌های مهاجرپذیر، از تشکیل اولین امپراطوری جهانشمولِ باستانی (هخامنشیان) تا ظهور حکومت‌های ایلخانان مغول و سپس شکل‌گیری سلسله‌ی خودگرایِ شیعیان صفوی، کشاکشِ این دو نگره‌ی ذهنی در نقش آفرینیِ فرهنگ ایرانیان از عوامل سرنوشت‌ساز بوده است.

***

خصلت جهان‌گرا و جهان‌جوی ایرانیان که ترکیبی بود از ریشه‌های کهن در عصر جهانگیری‌های باستان و ره‌آورد مهاجرت‌های قومی پس از سقوط دولت ساسانی از قرن یکم تا پنجم خورشیدی، سرانجام در قرن دهم خورشیدی پس از نبرد معروف شاه اسماعیل و تاسیس سلسله‌ی صفوی، که از یک سوی شعله‌ی نوزایش سیاسی ـ کشوری ایرانیان بود و از سوی دیگر خاکسترِ یک خاموشیِ فرهنگی ـ تمدنی، در یک خواب تاریخی اندر غلطید. چهره‌هایی چون ملاصدرا هم نتوانستند از این خاکستر شعله‌ای برافروزانند. این خاموشی و خواب فرهنگی که نتیجه‌ی خودگرایی ایرانیان در عصر صفوی بود سپس با بیشتر از یک سده خاموشی و بی‌لیاقتی سیاسی قاجارها تکمیل شد و شرایط یک بحران کامل تمدنی را در یک دو راهی تاریخی برای ایرانیان به وجود آورد: نوزایش تمدنی در برابر از هم‌گسیختگی تمدنی. ایران ذاتا و اصالتا یک سرزمین و تمدن مهاجرپذیر است؛ زبان فارسی بهترین شاهد این پدیده‌ی تاریخی است. زبان فارسی، مانند انگلیسی نزد مهاجران اروپایی در آمریکای شمالی، گشوده‌ترین واقعیت فرهنگی از میان رودان تا ورارود بوده و همچنان هست؛ شاهنامه‌ی فردوسی و دیگر آثار ادب فارسی مانند دیوان سعدی‌، مثنوی‌های مولانا و نظامی گواهان تاریخی این واقعیت‌اند که روح ایرانی در طول چندین قرن از برخورد میان انواع تمدن‌ها هم سوخت فرهنگی گرفته و هم انرژی مدنی تولید کرده است. تمدن ایرانی از خراسان بزرگ تا دجله و فرات و تا یونان و بندر اسکندریه، درِ گزینش را بر هیچ قوم و آیینی نبست. از کوچه و بازار بلخ و مدارس نیشابور تا بازار و دربار خلافت در بغداد زبان فارسی جوهر فرهنگی گرفت و متون ادبی و علمی تولید کرد. (1) و واقعیت تاریخی این است که هویت یا آنچه ما جوهره‌ی تمدنی ایرانیان و نه پارسیان می‌دانیم درطول دویست سال در قرن چهارم و پنجم خورشیدی محتوای بیدار و شکل زنده‌ی خود را ساخت. ایرانی امروز بدون بنیادهای فرهنگی که میراث این دو سده هستند نخواهد توانست به نوزایش توأمان خود (دولت ـ ملت) جایگاهی تمدنی ببخشد. این به معنای بازگشت به ریشه‌های کهن نیست بلکه مقصود از آن برخورد اومانیستی و عالمانه با این ریشه‌های اشتراک روحانی است که روش‌های بحثی و ذوقِ گفتاری را نزد ایرانی مدرن خواهد کرد و قابلیت پذیرش علمی او را هرچه بیشتر گشوده و وسیع. به ویژه که از چهار قرن پیش به این سوی تسلط سیاسی بنیادهای غیرعلمی در فرهنگ ایرانی یک سد تمدنی در برابر حرکت تاریخ در این سرزمین ایجاد کرده است.

تشیع سیاسی صفوی مانند تسلط زرتشتیان اواخر عصر ساسانی گشودگی فرهنگی را یگان یگان محدود کرد و اعضای روح ایرانی را هر چه بیشتر نسبت به یکدیگر منزوی ساخت. در نتیجه از یک سوی تحقق بالنده‌ی آن چیزی که به زبان هگلی روح قومی خوانده می‌شود به تاخیر افتاد، ضمن آن که از سوی دیگر، احساس ضرورت چنین تحققی در همان اعضای از هم منزوی به صورت آرمان بیدار ماند.

با ورود حکمت علمی ـ تجربی از غرب و آشنایی و آمیزش روانی دستاوردهای آن با میراث عقل‌گرایان و حکیمان ایرانی پس از اقدامات امیرکبیر و سپس کوشش‌های بنیادین نسل اول و دوم روشنفکران مشروطه اندک اندک، شرایطی فراهم شد که آن روح خودگرای جهان‌ستیز برخاسته از تشیع صفوی تا حدودی پس زده شود. خودگرایان درباری و مذهبی با وجود نفوذ فرهنگی‌شان در میان مردم کوچه و بازار و به رغم تمام اقدامات ارتجاعی‌شان نتوانستند با جریان و جنبشِ اولین رویکردهای مدرنیته‌ی ایرانی‌ها که دراعلامیه‌ی مشروطیت و تشکیل دولت ملی تاریخیت یافت مقابله کنند. مشروطه‌ی ایرانی مانند فدرالیسم آمریکایی، ورای یک بحث فکری برای توجیه درون‌گرایی قومی، گفتار ناتمام یک ذائقه‌ی قومی در جهت اعمال یک روحیه‌ی برون‌گرا بود. مشروطه‌خواهان، چنانکه بعضی گمان می‌کنند، مقلد فکریِ ایدئولوژی آتاترکی نبودند؛ بلکه آنها مجریان یک گشودگی روحی با هدف پاسخگویی به نیازهای تفکر تجربی بودند. برای آنها مدرنیته چه در غرب و چه در شرق جغرافیایی و اجتماعی یک مفهوم فلسفی داشت. زیرا آنها به مقدمه‌ی روانشناختی این نگرش که مدرنیته به عنوان یک دستاورد انسانی محصول تجربه‌های دوران‌های تاریخ بشر است و در نتیجه هضم قومی و موضعیِ آن نزد فرهنگ‌های متفاوت بومیِ غرب یا شرق بدون یک برون‌گرایی جهان‌آمیز غیرممکن است پی‌برده بودند. در حالی که مشکل امروز ما با روشنفکران یا به بیان واقع‌گرایانه‌تر با عقل‌گرایانِ همچنان خودگرای، روحیه‌ی مذهب‌ستیزی یا صوفی‌گری پوپولیستی آنهاست. این طور به نظر می‌رسد که برای آنها گفتار عرفی‌گرایی دستاوردی است که با مباحث دین‌ستیزی اجتماعی یا جهان‌ستیزی اجتماعی به دست می‌آید. شاید به این دلیل که این عقل گرایانِ در خود منزوی هنوز نتوانسته‌اند فردیت و جامعیت را به مفهوم روح قومی در فلسفه‌ی هگلی، یا به معنی ساختار قومی در اندیشه‌های مونتسکیو، دریابند. گویی هنوز بخش مهمی از روشنفکران و نخبگان سیاسی ایران برون‌گرایی جهان‌آمیز و درون‌گرایی جهان‌ستیز را در فرهنگ و تاریخ اندیشه در ایران شناسایی نکرده‌اند و به همین دلیل شناخت اینان از فلسفه‌ی کلاسیک و اندیشه‌های متفکران عصر مدرنیته در غرب اغلب محدود به برداشت‌های سطحی است.

***

اگر از همین زاویه‌ی دید انتقادی به تاریخ آمریکا نظری بیفکنیم، به نتایجی مشابه خواهیم رسید و خواهیم دید که مدرنیزاسیون سرمایه‌داری نزد آمریکاییان برخلاف مدرنیزاسیون کلنیال در اروپا و مدرنیزاسیون قبیله‌ای در شرق، ماورای میراثِ درون‌گرای شرق و غرب، قابلیت جهان‌آمیز نیروهای برون‌گرا یا به بیان ساده‌ترتحرک سازنده‌ی تمدن‌ها را در نظر دارد. این حقیقتی است که برای نوعی از "روشنفکران" که در بالا بدان اشاره کردیم قابل تشخیص نیست. بنابراین اینان این نکته را که امروز امپراطوری آمریکا قدرت‌هایی را دشمن اصلی خود می‌داند که در برابر چنین نگرشی قرار بگیرند هنوز به عنوان یک حرکت طبیعی تاریخ نپذیرفته‌اند. پس در چنین شرایطی کاملا قابل پیش‌بینی خواهد بود که حکومت مغانی به دلیل ضعف‌های ارزشی و فکری فراوان در برابر امپراطوری آمریکا بکوشد از خصوصیت درون گراییِ جهان‌ستیز "روشنفکران"ِ با خویش نا آشنایِ ملی ـ مذهبی در جهت یاغی‌گرایی ایلی ـ دینی و مقاصد انسان ستیزش بهره‌مند بشود و به زبان رهبر "معظم‌اش" «انقلابش را با موشک‌های میانبرد مجهز به کلاهک هسته‌ای صادر بکند» و این یاغی‌گری را هم با همان زبان روشنفکری ملی مذهبی در شرق نامه‌های خودگرایش حق طبیعی مردم بداند. به همین دلیل خاص از میان انبوه کشورهای اسلامی که تفکر یا احساسات آمریکایی ستیزی در آنها جایگاه عمومی، بنیادین و گسترده‌ای دارد روان‌شناسان آمریکایی جمهوری اسلامی را دشمن اصلی تشخیص دادند. و این به خاطر این واقعیت است که آمریکاستیزی که نمونه‌ای از روحیه‌ی خودگرا است در ایران با آن که هیچ پایگاهی میان عموم و بویژه جوان‌ها و بانوان ندارد ولی همچنان میان بخش مهمی از نخبگان و بخصوص روشنفکران، اساتید، روزنامه‌نگاران و سیاستمداران، یعنی عناصر ظاهرا متجدد جامعه‌ی ایرانی‌، یک منبع اندیشه و گفتار است؛ پس گه‌گاه می‌تواند با تکیه به امکانات مدرنیزاسیون اجتماعی (مطبوعات) و اقتصادی (درآمدِ نفت) یاغی‌گری بکند بخصوص هنگامی که از کمک و حمایت ساختارهای مدرن جهانی (دول و بازار اروپایی) هم برخوردار باشد. مدرنیزاسیونِ حکومت مغانی در ذات خود مهاجر پذیرِ جهانگیر و مهاجرت‌گرایِ جهان‌دوست نیست بلکه خودگرا و یاغی است. زیرا هم حکومتش و هم اکثر عناصر "روشنفکرش" اراده‌ی هضم روانی ـ فکری مدرنیته در مقیاس تجربی ـ تراژیک حرکت تاریخ را نداشته‌اند و هنوز هم ندارند. سرراست و بدون لکنت زبان باید گفت: این نوع "روشنفکری" از نخبگان مطبوعاتی و سیاسی تا فرهیختگان دانشگاهی‌اش فرق چندانی با زهد سیاسی و اجتماعی قاجار ندارد. زیرا به دلیل خودگرایی و در نتیجه ناخویشتنی این روشنفکری است که در انیران امروز نه به معنای واقعی اسلام دیانت می‌کند، (اگر نه دیوارهای تشیع علوی و صفوی با آجرِ جمهوری کاشیکاری حکومتی نمی‌شد)؛ نه جمهوری واقعیتی است، زیرا جمهوریت متکی به فضیلت انسانی و زمینی است؛ و نه یک پادشاه نماد حکومت مشروطه است، (چون اگر بود مغ شاهنشاهی نمی‌کرد). این معجون نافرمانروا و نافرمانبردار به زبان حکیمانه «نه ملت دارد نه دولت». کشورداری در عین اینکه یک مفهوم نوین نیست و یک واقعیت متحرک تاریخ بشر است ذهنیت حرکات‌اش می‌تواند با از هم گسستن مرزهای منطقی میان مقدساتِ ایمان آسمانی (دین، مذهب، آیین) و دست آوردهایِ حکمت زمینی (پول نفت، فنآوری هسته‌ای و موشکی) در همین قرن بیست و یکم،



خرید و دانلود دانلود پروژه درون گرایی و برون گرایی


احساسات ملی گرایی در نتر فارسی 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

دکتر سید عین الحسن

احساسات ملی گرایی در نثر فارسی

واژه ناسیونالیسم یا ملی گرایی عبارت است ازتکیه برخواستا ، علائق و اراده ی جمعی ملت و تظاهر خاص آن در اشاعه ی فرهنگ و حفظ آن در اثر تهاجم بیگانگان .

نکته بارز این جنبش های ملی پیشرفت و اعتلاء کشور بوده است . ناسیونالیسم بین ایرانیان بر وجه دفاع از سرزمین مادری ، دفاع از موجودیت ایرانی خویش در مقابل تهاجم خارجیان ،حفظ سنن و آداب خود و رونق بخشیدن به به زبان مادری بوده است.

در حالی که ایرانیان شاید یکی از قوم های قدیم تاریخ باشند که سرزمینشان برای قرن های طولانی جولانگاه اشغال گران عرب و مغول و ترک بوده است و در حالی که ایرانیان تحت فشار حکمرانان بیگانه بسر برده اند ،

اما هیچ وقت قادر نبوده اند که سنن و آداب خود را پشت سر گذاشته تأ ثیرات خارجی رابر خود مسلط کنند .

آنچه که عده ای غربزدگی می نا مند،گاه بیماری ناشناخته ای می شودکه دستاورد های پیشرفت علمی غرب رامطلقاً منکوح اعلام می کند.

اما ایرانیان به پذیرش جنبه های مثبت دستاوردهای غرب هر چندگاه به خطا رفته و طریق تقلید نیز آمده اند،ولی استخوان بندی ایران هنوز تکیه تام وتمام بر فرهنگ ملی دارد؛ که میراث دار آن نیز محسوب می شود.

به عنوان نمونه ،می توان گفت جشن عید نوروز و سیزده بدر که با هز و مرتبت برگزار می شود، و همچنین برگزاری جشن مهرگان ،جشن برداشت محصول در تمام اکناف کرمان ،فارس ،اصفهان تا لرستان و کردستان از مظاهر این تمایل ملی است.

در مورد غربزدگی جلال آل احمد چنین می نویسد:«جای انکار نیست که ما امروز در حال تأ سف بسر می بریم .نزدیک است که از گذشته خود ببریم و حال آنکه با حال پیوندی نداریم .آیا می توانیم نقاش و نویسنده و مورخ و نقاد از خارج بیاوریم،یا هنرپیشه برای آنکه در تئاترها و فیلم های ما بازی کند ،یا گویندۀ رادیو برای ما فارسی درست حرف بزند و به ما بیاموزد که چگونه زبان خود را تکلم کنیم؟»

نا سیونالیسم در ادبیات جدید هم برجسته کردن تمام آنچه ملی تلقی می شود برمی گردد.از نویسندگانی که در این باره بتوانند مورد توجه قرار گیرند می توان از میرزا آقا خان کرمانی ،ملکم خان،دهخدا،محمد حجازی،جمالزاده و صادق هدایت نام برد.

ایرانیان در طول تاریخ یک جنگ بزرگ ایدئولوژیک داخلی وهر دو جنگ تأثیر بزرگی روی مردم گذاشتند.جنگ نخست جنگ اعراب و ایرانیان است که تا حدی جنگ یک مردم خاص مذهبی با یک تمدن درخشان است و جنگ دوم جنگ مشروطه خواهان با استبداد طلبان است .

قیامی است که روی اجتماع تأثیر می گذارد و مانند قیامهای اجتماعی دیگر موجب به هم ریختن نظامی می شود.با مشروطیت اجتماع نه فقط در سیاست ،در دستگاه حکومتی دگرگون می شود بلکه این دگرگونی در ادبیات هم راه می یابد.

ابتدا به بررسی تأثیرات جنگ اول یعنی جنگ با اعراب می پردازیم.قابل توجه می باشد که ایران تنها کشوری بود که بعد از حمله اعراب و قبول اسلام به عنوان مذهب ،زبان خود را حفظ کرد.با گسترش دامنه ی نفوذ عرب ها و سختگیری و بیدادگری آنهاو دولت دست نشانده ی ایشان ایستادگی مردم ایران نیز افزون تر می شد و برای نگهداری زبان وفرهنگ ملی بزرگ مردانی چون ابن مقفع و فردوسی به میدان آمدند و با اینکه برخی رسم ها به تندی دگرگون می شد،روح ایرانی در در برابر استیلای بیگانه در قفا بیدار و نغمه ها و داستان های دیرین و خاطره ی پهلوانان قدیم در افکار زنده ماند.

نویسندگان ایرانی سعی بر آن داشتند که نثری بنویسند که در اذهان مردم مسأله ملیت و ناسیونالیسم رازنده کند و تکیه بر فرهنگ گذشته ایران کندو تا آنجا که برایشان مقدور بود می کوشیدند نثری باشددوراز لغت های عربی که نمونه بارز این گونه نثر نوشته های ناصر خسرو و ابومنصور می باشد. به طور مثال ، می توانیم از نثر ابو منصور یاد کنیم که در قرن چهارم می زیسته:

«آفتاب برآمدن را باختر خواندند و شام و یمن را مازندران خواندند و عراق و کوهستان را شورستان خواندند و ایران شهر از رود آموست تا رود مصرو این کشور های دیگر پیرامون اویند و از این هفت کشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنر .و آنکه از سوی باختر است چینیان دارند وآنکه از سوی راست اوست هندوان دارندوآنکه از راست بربریان دارند و از چپ روم خاوریان و مازندریان دارندو این دیگر همه ایران زمین است».

در دوران ماقبل مشروطه نویسندگان احساسات و عواطف ملی خود را به شکل مقایسه ای بیان می کردند .بالخصوص این شیوه در داستان نویسی رواج داشت.آنها فرهنگ و تمدن غنی ایران قبل از حمله اعراب و رکود فرهنگی بعد از حمله اعراب را مورد مقایسه قرار می دادند و سعی داشتند شکوه و تمدن گذشته را یاد آور شوند و در واقع می خواستند به مردم بگویند که نباید بگذارند گذشته فراموش شودو نباید فراموش کنند که چه بوده اند !از بهترین و اندیشمندترین نویسندگان ناسیونالیست در دوره ی ما قبل مشروطه باید از میرزا آقاخان کرمانی یاد کرد.

به نقل از او در کتاب «آدمیت» چنین بر می آید:

«ای ملت ایران در اوراق تاریخ این خطه ملیه غور کنید و نیک بیندیشید که زمانی ایران زمین قلب جهان بود

وشمع انجمن آفاق.حال در زاویه خمول خزیده وسستی و جمود امراض و منافع شخصی در خود گرفتار شده اید.پیش از این شر دفتر دانایی بودید،اکنون در ظلمت غفلت پژمرده اید و پرتو اقبالتان به کسالت و قلت همت مکددگشته».

یکی از نویسندگان پیش ازمشروطه که در تاریخ ادبیات معاصر ایران اهمیت خاصی دارد ،میرزا ملکم خان می باشد.میرزا ملکم خان در اثر خود به نام «خواب و بیداری» سبب بروز مسایل دوران قبل از مشروطه و هرج ومرج آن دوران رابا تعمق ادبی عنوان می کند و حوادث را به شکل رویا در پیش چشم خواننده می آورد.

در این داستان نویسنده که در خانه دوستانش مهمان بوده ،ازغیبت او خسته می شود و در گوشه ای می خزد و در خواب می بیند که جوانی در خیابان ناصری تهران است با پیرمرد سپید مویی که جامه ی فاخر وجواهر نشان در بردارد در حال گفتگو است.

ناگهان ولگردان و دزدان از هر سو به پیرمرد حمله ور می شوند ،اورا می زنند و جواهراتش را به غارت می برند.نویسنده ماجرا را دنبال می کند تا هیئت آن جوان و پیرمرد و دزدان برایش معلوم شود. به او می گویند که نام پیرمرد ثروتمند «ایران زمین» است و نام جوان «مرزبان» و آن دزدان و غارتگران نیز فرزندان خود پیر مرد هستند که شرافت و غیرت خود را زیر پا گذارده اند .نویسنده که ازاین راز آگاه می شودبه اطرافیان خود می گوید که باید به« مرز بان» یاری کرد «ایران زمین» را از دزدان رهانید.در این حال از آن سوی خیابان دسته ای سرباز مسلح ظاهر می شوند.

سر دسته ی آنها غیاث الدوله است .آنان به یاری پیرمرد می آیند . غیاث الدوله سر پیرمرد را بر زانوی خود می گیردو افراد او جامه های پاره شده ی پیرمرد را به هم می دوزند و بر زخم های او مرهم می نهند .نویسنده به آنان نزدیک می شود و می بیند که مرهم به زهرآلوده است و نخی که با آن جامه های پیرمرد را می دوزند

فرسوده است و شربتی که بر گلویش می ریزند سمی است.

دزدان نیز به خیانت و رذالت آنان پی می برند و دوباره به پیرمرد حمله آور می شوند.نویسنده در آخر می گوید که از خواب بیدار شدم و به سوی میدان ناصری رفتم و در خیابان دیدم وزراء به همراه گروههای مسلح به وزارت عدلیه می رفتند و رویای خود را یاد آوردم.میرزا ملکم خان در این داستان خیالی مرادش از تمثیل



خرید و دانلود  احساسات ملی گرایی در نتر فارسی 11 ص


احساسات ملی گرایی در نتر فارسی 11 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

دکتر سید عین الحسن

احساسات ملی گرایی در نثر فارسی

واژه ناسیونالیسم یا ملی گرایی عبارت است ازتکیه برخواستا ، علائق و اراده ی جمعی ملت و تظاهر خاص آن در اشاعه ی فرهنگ و حفظ آن در اثر تهاجم بیگانگان .

نکته بارز این جنبش های ملی پیشرفت و اعتلاء کشور بوده است . ناسیونالیسم بین ایرانیان بر وجه دفاع از سرزمین مادری ، دفاع از موجودیت ایرانی خویش در مقابل تهاجم خارجیان ،حفظ سنن و آداب خود و رونق بخشیدن به به زبان مادری بوده است.

در حالی که ایرانیان شاید یکی از قوم های قدیم تاریخ باشند که سرزمینشان برای قرن های طولانی جولانگاه اشغال گران عرب و مغول و ترک بوده است و در حالی که ایرانیان تحت فشار حکمرانان بیگانه بسر برده اند ،

اما هیچ وقت قادر نبوده اند که سنن و آداب خود را پشت سر گذاشته تأ ثیرات خارجی رابر خود مسلط کنند .

آنچه که عده ای غربزدگی می نا مند،گاه بیماری ناشناخته ای می شودکه دستاورد های پیشرفت علمی غرب رامطلقاً منکوح اعلام می کند.

اما ایرانیان به پذیرش جنبه های مثبت دستاوردهای غرب هر چندگاه به خطا رفته و طریق تقلید نیز آمده اند،ولی استخوان بندی ایران هنوز تکیه تام وتمام بر فرهنگ ملی دارد؛ که میراث دار آن نیز محسوب می شود.

به عنوان نمونه ،می توان گفت جشن عید نوروز و سیزده بدر که با هز و مرتبت برگزار می شود، و همچنین برگزاری جشن مهرگان ،جشن برداشت محصول در تمام اکناف کرمان ،فارس ،اصفهان تا لرستان و کردستان از مظاهر این تمایل ملی است.

در مورد غربزدگی جلال آل احمد چنین می نویسد:«جای انکار نیست که ما امروز در حال تأ سف بسر می بریم .نزدیک است که از گذشته خود ببریم و حال آنکه با حال پیوندی نداریم .آیا می توانیم نقاش و نویسنده و مورخ و نقاد از خارج بیاوریم،یا هنرپیشه برای آنکه در تئاترها و فیلم های ما بازی کند ،یا گویندۀ رادیو برای ما فارسی درست حرف بزند و به ما بیاموزد که چگونه زبان خود را تکلم کنیم؟»

نا سیونالیسم در ادبیات جدید هم برجسته کردن تمام آنچه ملی تلقی می شود برمی گردد.از نویسندگانی که در این باره بتوانند مورد توجه قرار گیرند می توان از میرزا آقا خان کرمانی ،ملکم خان،دهخدا،محمد حجازی،جمالزاده و صادق هدایت نام برد.

ایرانیان در طول تاریخ یک جنگ بزرگ ایدئولوژیک داخلی وهر دو جنگ تأثیر بزرگی روی مردم گذاشتند.جنگ نخست جنگ اعراب و ایرانیان است که تا حدی جنگ یک مردم خاص مذهبی با یک تمدن درخشان است و جنگ دوم جنگ مشروطه خواهان با استبداد طلبان است .

قیامی است که روی اجتماع تأثیر می گذارد و مانند قیامهای اجتماعی دیگر موجب به هم ریختن نظامی می شود.با مشروطیت اجتماع نه فقط در سیاست ،در دستگاه حکومتی دگرگون می شود بلکه این دگرگونی در ادبیات هم راه می یابد.

ابتدا به بررسی تأثیرات جنگ اول یعنی جنگ با اعراب می پردازیم.قابل توجه می باشد که ایران تنها کشوری بود که بعد از حمله اعراب و قبول اسلام به عنوان مذهب ،زبان خود را حفظ کرد.با گسترش دامنه ی نفوذ عرب ها و سختگیری و بیدادگری آنهاو دولت دست نشانده ی ایشان ایستادگی مردم ایران نیز افزون تر می شد و برای نگهداری زبان وفرهنگ ملی بزرگ مردانی چون ابن مقفع و فردوسی به میدان آمدند و با اینکه برخی رسم ها به تندی دگرگون می شد،روح ایرانی در در برابر استیلای بیگانه در قفا بیدار و نغمه ها و داستان های دیرین و خاطره ی پهلوانان قدیم در افکار زنده ماند.

نویسندگان ایرانی سعی بر آن داشتند که نثری بنویسند که در اذهان مردم مسأله ملیت و ناسیونالیسم رازنده کند و تکیه بر فرهنگ گذشته ایران کندو تا آنجا که برایشان مقدور بود می کوشیدند نثری باشددوراز لغت های عربی که نمونه بارز این گونه نثر نوشته های ناصر خسرو و ابومنصور می باشد. به طور مثال ، می توانیم از نثر ابو منصور یاد کنیم که در قرن چهارم می زیسته:

«آفتاب برآمدن را باختر خواندند و شام و یمن را مازندران خواندند و عراق و کوهستان را شورستان خواندند و ایران شهر از رود آموست تا رود مصرو این کشور های دیگر پیرامون اویند و از این هفت کشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنر .و آنکه از سوی باختر است چینیان دارند وآنکه از سوی راست اوست هندوان دارندوآنکه از راست بربریان دارند و از چپ روم خاوریان و مازندریان دارندو این دیگر همه ایران زمین است».

در دوران ماقبل مشروطه نویسندگان احساسات و عواطف ملی خود را به شکل مقایسه ای بیان می کردند .بالخصوص این شیوه در داستان نویسی رواج داشت.آنها فرهنگ و تمدن غنی ایران قبل از حمله اعراب و رکود فرهنگی بعد از حمله اعراب را مورد مقایسه قرار می دادند و سعی داشتند شکوه و تمدن گذشته را یاد آور شوند و در واقع می خواستند به مردم بگویند که نباید بگذارند گذشته فراموش شودو نباید فراموش کنند که چه بوده اند !از بهترین و اندیشمندترین نویسندگان ناسیونالیست در دوره ی ما قبل مشروطه باید از میرزا آقاخان کرمانی یاد کرد.

به نقل از او در کتاب «آدمیت» چنین بر می آید:

«ای ملت ایران در اوراق تاریخ این خطه ملیه غور کنید و نیک بیندیشید که زمانی ایران زمین قلب جهان بود

وشمع انجمن آفاق.حال در زاویه خمول خزیده وسستی و جمود امراض و منافع شخصی در خود گرفتار شده اید.پیش از این شر دفتر دانایی بودید،اکنون در ظلمت غفلت پژمرده اید و پرتو اقبالتان به کسالت و قلت همت مکددگشته».

یکی از نویسندگان پیش ازمشروطه که در تاریخ ادبیات معاصر ایران اهمیت خاصی دارد ،میرزا ملکم خان می باشد.میرزا ملکم خان در اثر خود به نام «خواب و بیداری» سبب بروز مسایل دوران قبل از مشروطه و هرج ومرج آن دوران رابا تعمق ادبی عنوان می کند و حوادث را به شکل رویا در پیش چشم خواننده می آورد.

در این داستان نویسنده که در خانه دوستانش مهمان بوده ،ازغیبت او خسته می شود و در گوشه ای می خزد و در خواب می بیند که جوانی در خیابان ناصری تهران است با پیرمرد سپید مویی که جامه ی فاخر وجواهر نشان در بردارد در حال گفتگو است.

ناگهان ولگردان و دزدان از هر سو به پیرمرد حمله ور می شوند ،اورا می زنند و جواهراتش را به غارت می برند.نویسنده ماجرا را دنبال می کند تا هیئت آن جوان و پیرمرد و دزدان برایش معلوم شود. به او می گویند که نام پیرمرد ثروتمند «ایران زمین» است و نام جوان «مرزبان» و آن دزدان و غارتگران نیز فرزندان خود پیر مرد هستند که شرافت و غیرت خود را زیر پا گذارده اند .نویسنده که ازاین راز آگاه می شودبه اطرافیان خود می گوید که باید به« مرز بان» یاری کرد «ایران زمین» را از دزدان رهانید.در این حال از آن سوی خیابان دسته ای سرباز مسلح ظاهر می شوند.

سر دسته ی آنها غیاث الدوله است .آنان به یاری پیرمرد می آیند . غیاث الدوله سر پیرمرد را بر زانوی خود می گیردو افراد او جامه های پاره شده ی پیرمرد را به هم می دوزند و بر زخم های او مرهم می نهند .نویسنده به آنان نزدیک می شود و می بیند که مرهم به زهرآلوده است و نخی که با آن جامه های پیرمرد را می دوزند

فرسوده است و شربتی که بر گلویش می ریزند سمی است.

دزدان نیز به خیانت و رذالت آنان پی می برند و دوباره به پیرمرد حمله آور می شوند.نویسنده در آخر می گوید که از خواب بیدار شدم و به سوی میدان ناصری رفتم و در خیابان دیدم وزراء به همراه گروههای مسلح به وزارت عدلیه می رفتند و رویای خود را یاد آوردم.میرزا ملکم خان در این داستان خیالی مرادش از تمثیل



خرید و دانلود  احساسات ملی گرایی در نتر فارسی 11 ص


تحقیق جمع گرایی و فردگرایی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

نظریه جمع گرایی ،فردگرایی

جمع گرایی (به انگلیسی: Collectivism) واژه ایست که بر نوع تعامل رفتاری بین افراد , گروه‌ها و یا اقوام مختلف اطلاق می‌شود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار می‌شود . جمعگرایی نقطهٌ مقابل فردگرایی می‌باشد . جمعگرایی بر جامعه و گروه متمرکز می‌شود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواسته‌های شخصی او استوار است . جمعگرایی بر اساس همین گروه گرا بودن , خواستار کسب هویت از جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شدهٌ جمعی است و خودانگاشت‌های گروهی , خودانگاشت‌های فردی اعضا را به وجود می‌آورند . از جمله شاخصه‌های جوامع جمعگرا مراسم گروهی , رقصهای دسته جمعی , پدرسالاری و یا پیرسالاری و.. می‌باشد و به طور کل جوامع جمعگرا خوشنود تر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تایید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوبارهً آنها ندارند . در مقابل جوامع فردگرا , بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت می‌دهند و این اهمیت به هویت فردی , باعث می‌شود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمعگرا بار بیاید .[۱] گروهی جمعگرایی را در ارتباط با پدیده‌های « همه با هم گرایی » و یا « گروهی گرایی » می‌دانند و « کل گرایی » این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری , آن را غیرقابل تفکیک می‌نماید .

ویژگی‌های شخصیتی

اهداف گروهی در مقابل اهداف فردی اولویت دارند

هنجارها و ارزشها از طریق گروه مرجع . یا سنت و عرف تعیین می‌شوند

رضایت گروه و اکثریت اهمیت دارد

باورهای فرد توسط جمع تعیین می‌شوند

وابستگی بین اعضاء علقه‌های بین فردی و تجانس گروهی مهم هستند

از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده می‌شود

رابطه اعضاء تنگاتنگ است

روابط اجتماعی بین اعضاء اجباری بوده و اندازه گروه بزرگتر است

ورود و خروج به گروه به سادگی انجام نمی‌گیرد

دوستی‌ها و رفاقتها از عمق و استحکام بیشتری برخورداراست[۲][۳]

جمعگرایی سیاسی

روسو در کتاب معروف خود قرارداد اجتماعی مثالی از سیاسیون جمعگرا ارایه داده‌است که در آن به این امر اشاره می‌کند که جوامع انسانی براساس یک قرارداد ضمنی بین جامعه و اعضای جامعه سازماندهی می‌شوند و اصطلاح بیان کننده این قرارداد عباراتی مانند قدرت دولتی , حقوق و مسئولیت شهروندان فردگرا و... می‌باشد که بر اساس « اراده عمومی » انتخاب می‌شوند .[۴] بیشتر این جملات و اصطلاحات توسط جامعه شناسان و فیلسوفانی مانند مارکس و هگل القا شده‌است .

با توجه به گفته‌های مویرا گرانت , فلسفه سیاسی جمعگرایی به هرنوع فلسفه‌ای که در آن نقش گروه ( گروه مدرسه , بازی , همکلاسی, نژادی , ملی و... ) پر رنگ تر از نقش فردی افراد باشد باز می‌گردد . با توجه به بریتانیکا « جمعگرایی در قرن بیستم معانی و اصطلاحات مختلفی را به خودگرفت گاهی در جلد سوسیالیسم و کمونیسم شد و گاه نیز در جلد فاشیسم فرو رفت . آخرین جنبش جمعگرایی , سوشیال دموکراسی است که به دنبال کاهش بی عدالتی موجود در سرمایه داری بی قید و بند با توسل به مقررات و قوانین دولتی , به اشتراک گیری حقوقی و قوانین مالکیت خصوصی و عمومی می‌پردازد . در سیستم سوسیالیستی اقتصاد جمعگرایانه , یک بینش برای به حداکثر رساندن منافع جمعی و دارایی‌ها را با توسل به حداقل مالکیت خصوصی شخصی و حداکثر برنامه ریزی اقتصادی توسط دولت را عنوان می‌کند . به هر حال , جمعگرایی سیاسی به صورتی مداوم و جدی توسط دولت‌ها پشتیبانی نمی‌گردد و شاید اصلا ضرورتی در این کار نباشد .

در این بین یک تفاوت اساسی موجود است که بین تعریف آنارشیست‌ها از جمعگرایی و اینکه خود را جمعگرا معرفی می‌کنند برمی گردد . تفاوت اساسی آنارشیست‌ها با کمونیست‌ها در تعریف آنها بر سر جمعگرایی , از اینجا شروع می‌شود که کمونیست‌ها مالکیت خصوصی را انکار کرده و در پی برچیدن آن پیش رفته‌اند ولی آنارشیست‌ها , با اینکه مالکیت خصوصی را مرجه نمی‌دانند



خرید و دانلود تحقیق جمع گرایی و فردگرایی