لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
با تعریف ساده می توان گفت کانسپت ها ایده هایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت ، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این ترتیب کانسپت ها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل می دهند.
این بحث ذریی تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی
کانسپت ها:
همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکورنوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسولان دانشگاه اینچنین که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکورنوریه کانسپت را به اجرا در آورد : به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد. و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.
شش واژه ای که دترپی می آید مترادف هایی برای جست جوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان می شود:
اندیشه های 1-معمارانه 2- نگاره ها 3- ایده های فراسازمانده ، 4- سارتی 5- ایکمن 6- مترجمان بی واسطه یا از این قبیل اندیشه های معمارانه معطوف به یک ویژگی (فن – معمارانه) خاص هستند مانند نور آفتاب ، فضا ، ترتیب فضاها ، همبستگی فرم ساده و یا نحوه قرار گیری در منظری بخصوص که هر کدام می توانند بر روند طراحی بنا تاثیر گذار باشند. به این صورت که این ویژگی آرکیتکتونیکی پایه اخذ تصمیمات در طراحی خواهد بود. یک نگاره ، یک الگو یا ایده همین است که در طول طراحی پروژه تکرار می شود. در سطح پایین می تواند یک نقش هندسی به خصوص باشد که در سرتاسر یک طرح مشاهده می شود. همچنین این نگاره می تواند سطوح بالاتری هم داشته باشد. در کتابی به نام نگاره نور (light id theme) که در باره هاگری هنری کیمبل است ، لویی کان تغییرات آفتاب را در فصول مختلف و همچنین در طول یک روز واحد را عاملی بسیار با اهمیت در راستای تکمیلی یک اثر شایسته می داند. در طراحی این گالری کان تلاش کرده تا این کیفیت متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند.
ایده های فراسازمانده مربوط به ترکیب بندی هندسی و سلسله مراتب کلی بخش های مختلف پروژه می باشد. طراحی شهری و طراحی محیط های دانشگاهی مثالهای شفاف و واضحی هستند که در آنها ابتدا یک الگو کلی نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج تکمیل می شود. یک ایده فراسازمانده به قسمت های مختلف تا جایی که نظام کلی باشند اجازه تنوع و تغیر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجیینا یک نمونه خوب برای این مطلب است.
هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که با ایجاد سازه ای کافی امکانی به وجود آید که در آن هر یک از بخش ها ضمن آنکه خصوصیات شخصی دارند همانطورهم مانع کل باشند. در طرح جفرسون این مساله کاملا به اجرا در آمده به صورتی که اگر چه یک نظام کلی مشهود است اما هر یک از بنا ها هویت مخصوص خود را دارا هستند.
در پروژه های یزرگ گاهی طراحی مسیرهای عبور (سیرکولاسیون) در جای ایده فراسازمانده قرار می گیرند. برای مثال در پروژه نوره هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت ، اوباتا کاسابوم – ایجاد و توسعه فضاها در اطراف مسیرهای عبور انتخاب هوشمندانه طراحان بوده و چرا که این کار آنها باعث شده تعداد بازدید کنندگان از حداکثر پیش بینی شده هم فراتر رود.
در قرن نوزدهم میلادی در مدرسه نورآر فرانسه روش آموزش متفاوتی شکل گرفت که اسکیس (esquisse) و طرح خام (parti) از فرآورده های مفهومی و گرافیکی آن هستند در این روش دانشجویان باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح بالا ارتقاء می دادند. از آنها خواسته می شد تا ابتدا کانسپت و طرح اولیه را در چند ساعت ابتدایی کاربردی پروژه مشخص کنند و تا انتها به این طرح وفادار بمانند. ادوارد ب=لاربی بارنز برای توصیف رابطه کانسپت و دیاگرام اولیه با پروژه کامل شده و این که این کانسپت و دیاگرام باید ساده شده آن پروژه باشند از اصطلاح برگردان مترجمان بی واسطه (Literal translation) بهره گرفت. به عقیده بارنز کانسپت یک پروژه باید حتی با یک طراحی ساده روی یک دستمال کاغذی هم قابل بیان و ارائه باشد. به شکلی که این دیاگرام اولیه به وضوح شفافیت ساختمان تمام شده روی همان دستمال کاغذی مشاهده کرد. به گفته او : یک بنا می باید دارای طرحی قوی و معمارانه – نه مجسمه شکل یا نقاشی وار – باشد طرحی که مرتبط با فعالیت درون ساختمان باشد ..................هر وقتی از یک معمار سوال می شود که روی چگونه ساختمانی کار می کنی؟ او باید بتواند به سرعت طرحی ذهنی یا دیاگرامی از ایده معمارانه خود ارائه کند.
کانسپت ها و طراحی معماری
شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گرد آوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسایل کاری هوشمندانه است کاری به عقیده بسیاری از طراحان ، معماران ، منتقدان نویسندگان هنرمندان متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری نا آشنا است. همچنین دانشجویان اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارند. اولین مانع مربوط به چگونگی برقراری ارتباط . دومین مانع مربوط به کمبود تجربه و سومین مانع مربوط برقراری سلسله مراتب هستند.
اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است یخت ترین کار این این نیست که چگوننه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه چگونه باید آن را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند ، تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان مترعه در ذهن خود برقرار سازند ، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است متاسفانه بسیاری دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد . پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کارآغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائما نقد و اصلاح شوند.
لویی کان نوشته ای این نکته را یاد آور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحی های اولیه بین همه دانشجویان عمومیت دارد:
روزی دانشجویی جوان نزد من آمد تا سوالی بپرسد. او گفت در ذهن خود فضاهایی پر جذبه را تجسم کرده . فضاهایی که جریان وار بر می خیزند و شکل می گیرند. بدون آغاز و بدون پایان . از جنس ماده یکپارچه بدون بست و اتصال و به رنگ های سفید و طلایی . و پرسید چگونه است که وقتی اولین خط را بر روی کاغذ قرار می دهد رویای او شروع به رنگ باختن می کند؟ این پرسش خوبی است ... پرسشی است در باب پیمایش پذیرها و پیمایش ناپذیرها .. برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد.
زمینه دوم مشکلات و موانع هم در مواقع توسعه یافته همان قسمت اول است. کانسپت ها شکل است خصوصا اگر موضوعی تازه و ناشناخته در معماری باشند. از آنجایی که بسیاری از ساختمان شکل دادن های ساخته شده از کانسپت بی بهره اند و ازآنجایی که اکثر منتقدان و معماران از نوشتن درباره آنها خودداری می کنند. این مساله که طراحان پویا کانسپت و درک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
با تعریف ساده می توان گفت کانسپت ها ایده هایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت ، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این ترتیب کانسپت ها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل می دهند.
این بحث ذریی تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی
کانسپت ها:
همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکورنوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسولان دانشگاه اینچنین که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکورنوریه کانسپت را به اجرا در آورد : به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد. و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.
شش واژه ای که دترپی می آید مترادف هایی برای جست جوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان می شود:
اندیشه های 1-معمارانه 2- نگاره ها 3- ایده های فراسازمانده ، 4- سارتی 5- ایکمن 6- مترجمان بی واسطه یا از این قبیل اندیشه های معمارانه معطوف به یک ویژگی (فن – معمارانه) خاص هستند مانند نور آفتاب ، فضا ، ترتیب فضاها ، همبستگی فرم ساده و یا نحوه قرار گیری در منظری بخصوص که هر کدام می توانند بر روند طراحی بنا تاثیر گذار باشند. به این صورت که این ویژگی آرکیتکتونیکی پایه اخذ تصمیمات در طراحی خواهد بود. یک نگاره ، یک الگو یا ایده همین است که در طول طراحی پروژه تکرار می شود. در سطح پایین می تواند یک نقش هندسی به خصوص باشد که در سرتاسر یک طرح مشاهده می شود. همچنین این نگاره می تواند سطوح بالاتری هم داشته باشد. در کتابی به نام نگاره نور (light id theme) که در باره هاگری هنری کیمبل است ، لویی کان تغییرات آفتاب را در فصول مختلف و همچنین در طول یک روز واحد را عاملی بسیار با اهمیت در راستای تکمیلی یک اثر شایسته می داند. در طراحی این گالری کان تلاش کرده تا این کیفیت متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند.
ایده های فراسازمانده مربوط به ترکیب بندی هندسی و سلسله مراتب کلی بخش های مختلف پروژه می باشد. طراحی شهری و طراحی محیط های دانشگاهی مثالهای شفاف و واضحی هستند که در آنها ابتدا یک الگو کلی نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج تکمیل می شود. یک ایده فراسازمانده به قسمت های مختلف تا جایی که نظام کلی باشند اجازه تنوع و تغیر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجیینا یک نمونه خوب برای این مطلب است.
هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که با ایجاد سازه ای کافی امکانی به وجود آید که در آن هر یک از بخش ها ضمن آنکه خصوصیات شخصی دارند همانطورهم مانع کل باشند. در طرح جفرسون این مساله کاملا به اجرا در آمده به صورتی که اگر چه یک نظام کلی مشهود است اما هر یک از بنا ها هویت مخصوص خود را دارا هستند.
در پروژه های یزرگ گاهی طراحی مسیرهای عبور (سیرکولاسیون) در جای ایده فراسازمانده قرار می گیرند. برای مثال در پروژه نوره هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت ، اوباتا کاسابوم – ایجاد و توسعه فضاها در اطراف مسیرهای عبور انتخاب هوشمندانه طراحان بوده و چرا که این کار آنها باعث شده تعداد بازدید کنندگان از حداکثر پیش بینی شده هم فراتر رود.
در قرن نوزدهم میلادی در مدرسه نورآر فرانسه روش آموزش متفاوتی شکل گرفت که اسکیس (esquisse) و طرح خام (parti) از فرآورده های مفهومی و گرافیکی آن هستند در این روش دانشجویان باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح بالا ارتقاء می دادند. از آنها خواسته می شد تا ابتدا کانسپت و طرح اولیه را در چند ساعت ابتدایی کاربردی پروژه مشخص کنند و تا انتها به این طرح وفادار بمانند. ادوارد ب=لاربی بارنز برای توصیف رابطه کانسپت و دیاگرام اولیه با پروژه کامل شده و این که این کانسپت و دیاگرام باید ساده شده آن پروژه باشند از اصطلاح برگردان مترجمان بی واسطه (Literal translation) بهره گرفت. به عقیده بارنز کانسپت یک پروژه باید حتی با یک طراحی ساده روی یک دستمال کاغذی هم قابل بیان و ارائه باشد. به شکلی که این دیاگرام اولیه به وضوح شفافیت ساختمان تمام شده روی همان دستمال کاغذی مشاهده کرد. به گفته او : یک بنا می باید دارای طرحی قوی و معمارانه – نه مجسمه شکل یا نقاشی وار – باشد طرحی که مرتبط با فعالیت درون ساختمان باشد ..................هر وقتی از یک معمار سوال می شود که روی چگونه ساختمانی کار می کنی؟ او باید بتواند به سرعت طرحی ذهنی یا دیاگرامی از ایده معمارانه خود ارائه کند.
کانسپت ها و طراحی معماری
شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گرد آوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسایل کاری هوشمندانه است کاری به عقیده بسیاری از طراحان ، معماران ، منتقدان نویسندگان هنرمندان متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری نا آشنا است. همچنین دانشجویان اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارند. اولین مانع مربوط به چگونگی برقراری ارتباط . دومین مانع مربوط به کمبود تجربه و سومین مانع مربوط برقراری سلسله مراتب هستند.
اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است یخت ترین کار این این نیست که چگوننه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه چگونه باید آن را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند ، تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان مترعه در ذهن خود برقرار سازند ، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است متاسفانه بسیاری دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد . پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کارآغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائما نقد و اصلاح شوند.
لویی کان نوشته ای این نکته را یاد آور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحی های اولیه بین همه دانشجویان عمومیت دارد:
روزی دانشجویی جوان نزد من آمد تا سوالی بپرسد. او گفت در ذهن خود فضاهایی پر جذبه را تجسم کرده . فضاهایی که جریان وار بر می خیزند و شکل می گیرند. بدون آغاز و بدون پایان . از جنس ماده یکپارچه بدون بست و اتصال و به رنگ های سفید و طلایی . و پرسید چگونه است که وقتی اولین خط را بر روی کاغذ قرار می دهد رویای او شروع به رنگ باختن می کند؟ این پرسش خوبی است ... پرسشی است در باب پیمایش پذیرها و پیمایش ناپذیرها .. برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد.
زمینه دوم مشکلات و موانع هم در مواقع توسعه یافته همان قسمت اول است. کانسپت ها شکل است خصوصا اگر موضوعی تازه و ناشناخته در معماری باشند. از آنجایی که بسیاری از ساختمان شکل دادن های ساخته شده از کانسپت بی بهره اند و ازآنجایی که اکثر منتقدان و معماران از نوشتن درباره آنها خودداری می کنند. این مساله که طراحان پویا کانسپت و درک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
ابعاد گفت و گوی ایالات متحده و جمهوری اسلامی در مورد عراق
پذیرش قدرت ایران
شاید بتوان یکی از مهم ترین ویژگی های عراق جدید را تاثیر گذاری و نقش افرینی طیف وسیعی از گروه های داخلی بازیگران منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای در روند تحولات سیاسی – امنیتی و اقتصادی این کشور تلقی کرد . فارغ از نقش عوامل ساختاری سیاسی – اقتصادی و پیشینه تاریخی و نقش متفاوت گروه های داخلی عراق در شرایط کنونی این کشور در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ایلات متحده امریکا دارای نقشی عمده و بر جسته در روند جدید دولت- ملت سازی در عراق هستند . با این حال چنین به نظر می رسد که نقش افرینی این دوبازیگر عمده فقط در چهار چووب یک تعامل سازنده امکان پذیر خواهد بود . از این رو نمی توان نقش ایران را نادیده گرفت و اساسا هر طرحی در مرود عراق جدید که در حالت چالش با جمهوری اسلامی ایران و یا در تعارض با امنیت ملی ایران قرار داشته باشد . با دشواری های اساسی مواجه خواهد شد . در 3 دهه گذشته ایران و امریکا هر یک به دنبال حذف دیگری از صحنه بوده اند اما تداوم بی ثباتی و نا امنی در عراق و حتی تشدید ان و نگران یهای موجود در خصوص احتمال گسترش بحران عراق به یک منازع منطقه ای موجب شد که الگوها و سیاست های یکجانبه گرایانه از سوی امریکا و تلاش این کشور برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران از معادلات منطقه ای با توجه به نفوذ غیر قابل انکار ان مورد بازبینی قرار گیرد . ازاین رو با توجه به نا کار امدی و عدم نتیجه بخشی راهبردهای چند ساله گذشته امریکا در عراق و پیامدهای زیانبار ان برای کل منطقه و به ویژه مردم عراق به تدریج مسئولین امریکایی مجبور به اعتراف به اشتباهات و عدم کار امدی راهبرد قبلی خود شده اند . گزارش بیکر همیلتون تشکیل اجلاس شرم الشیخ و مذاکرات ایران و امرای در تاریخ 7 خرداد نشانه های تغییر تدریجی سیاست امریکا می باشد. در این نوشتار به برخی از ابعاد سیاست ها و منافع و اقدامات ایران و امریکا در عرصه عراق و سپس نقاط اشتراک انها در ایجاد ثبات و جریان امنیت سازی در عراق پرداخته می شود .
رویکرد یکجانبه گرایانه امریکا در عراق
حمله امریکا به عراق با هدف تثبیت هژمونی امریکا در جهان تضمین امنیت اسرائیل و در قالب رویکرد یکجانبه گرایانه نومحافظه کاران انجام شد حمله به عراق که در طرح خاورمیانه بزرگ نو محافظه کاران امریکا به عنوان مرحله نخست ایجاد دگرگونی در ساختار این منطقه تلقی می شد در جهت تدیل عراق به یک دولت سرمشق دموکراتیک و لیبرال منطبق با نسخه امریکایی ان برای تمام کشورهای خاورمیانه بود . از انجا که این طرح بدون در نظر گرفتن واقعیات موجود و منافع سایر قدرت های بزرگ جهانی از یک سو و قدرت های منطقه ای از سوی دیگر و صرفا در جهت تامین منافع ژئوپلتیک و ژئواکونومیک امریکا طراحی شده بود از همان ابتدا با مشکلات اساسی مواجه شد .
سیاست یکجانبه گرایی امریکا در عراق تنها به حمله به این کشور محدود نمی شود و امریکا حتی در مراحل اولیه اشغال نیز بر ان بود تا شرایط و روند دولت ملت سازی جدید در این کشور را صرفا بر اساس منافع و اهداف خود به پیش ببرد .
بر اساس طرح های اولیه امریکا عراق به کشوری دموکراتیک ولیبرال با نقش برجسته شیعیان سکولار به رهبری افرادی مانند ایاد علاوی به عنوان دولتی سرمشق در جامعه عرب همکار استراتژیک امریکا و دارای مواضعی غیر خصمانه در قبال اسرائیل و در هایت موازنه گرا و حتی رقیب ایدئولوژیک ایران تبدیل می شد . البته در این روند سایر قدرت های جهانی نی زاز تاثیر گذاری قابل توجه در معادلات خاورمیانه کنار گذاشته می شدند .
اما روند تحولات عراق پس از فروپاشی رژیم بعث نشان داد که دولت امریکا در محاسبه و ارزیابی های خود در خصوص عراق پس از اشغال دچار اشتباهاتی فاحش شده است . زیرا با پافشاری رهبران سیاسی و مذهبی شیمی بر الگوهای دموکراتیک در روند دولت ملت سازی از یک سو و بروز اشوب و نا امنی و مخالفت گروه های شور شسی و معارض با نیروهای اشغالگر از سوی دیگر شرایط بر خلاف طرح اولیه امریکا به پیش رفت پیروزی شیعیان در قالب ائتلاف عراق یکپارچه و در 2 انتخابات برگزار شده در سال 2005 و تسلط انها بر ارکان قدرت و به حاشیه رانده شدن شیعیان سکولار مانند ایاد علاوی حاکی از ان بود که طرح امریکا برا یایجاد دولتی با ماهیت لیبرال سکولارو همسو با منافع و اهداف امریکا و اسرائیل نا کام مانده است و این امر روند سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا را با دشواری جدی مواجه می کند مسئله دیگری که پیشبرد طرح اولیه امریکا را به چالش کشید . اقدامات گروه های مخالف روند سیاسی جدید مانند بعثی ها و گروه القاعده بود که بسیاری فراتر از ارزیابی های امریکا عمل کردند و در جنگی نامتقارن نا کار امدیارتش امریکا را اشکار کردند البته حمایت های مادی و معنوی برخی از کشورهای عرب همسایه و جوامع سنی از این گروه ها عامل عمده تداوم اقدامات خشونت بار انها محسوب می شود .
شرایط جدید و ناخواسته عراق یعن یایجاد دولتی با محوریت شیعیان ائتلاف عراق یکپارچه و اقدامات سر سختانه بعثی ها و گروه القاعده باعث شد که امریکا در مواجهه با تناقضات و دشواری های پیشرو استراتژی متفاوت و حتی در برخی مقاطع متناقضی را در پیش گیرد . در سال 2006 امریکا به تدریج استراتژی پیروزی را کنار گذاشت و استراتژی لوگیری از شکست را در پیش گرفت ابعاد اصلی این استراتژی عبارت از چرخش نسبی به سوی سنی ها و کاهش حمایت زا شیعیان عراق بودند که در مواردی چون عدم تمایل به توانمند سازی سیاسی و نظامی امنیتی دولت نوری مالکی به دلیل تردیدهای پیش رو جلوه گر شد . بعد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 55
ابعاد گفت و گوی ایالات متحده و جمهوری اسلامی در مورد عراق
پذیرش قدرت ایران
شاید بتوان یکی از مهم ترین ویژگی های عراق جدید را تاثیر گذاری و نقش افرینی طیف وسیعی از گروه های داخلی بازیگران منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای در روند تحولات سیاسی – امنیتی و اقتصادی این کشور تلقی کرد . فارغ از نقش عوامل ساختاری سیاسی – اقتصادی و پیشینه تاریخی و نقش متفاوت گروه های داخلی عراق در شرایط کنونی این کشور در میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای جمهوری اسلامی ایران و ایلات متحده امریکا دارای نقشی عمده و بر جسته در روند جدید دولت- ملت سازی در عراق هستند . با این حال چنین به نظر می رسد که نقش افرینی این دوبازیگر عمده فقط در چهار چووب یک تعامل سازنده امکان پذیر خواهد بود . از این رو نمی توان نقش ایران را نادیده گرفت و اساسا هر طرحی در مرود عراق جدید که در حالت چالش با جمهوری اسلامی ایران و یا در تعارض با امنیت ملی ایران قرار داشته باشد . با دشواری های اساسی مواجه خواهد شد . در 3 دهه گذشته ایران و امریکا هر یک به دنبال حذف دیگری از صحنه بوده اند اما تداوم بی ثباتی و نا امنی در عراق و حتی تشدید ان و نگران یهای موجود در خصوص احتمال گسترش بحران عراق به یک منازع منطقه ای موجب شد که الگوها و سیاست های یکجانبه گرایانه از سوی امریکا و تلاش این کشور برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران از معادلات منطقه ای با توجه به نفوذ غیر قابل انکار ان مورد بازبینی قرار گیرد . ازاین رو با توجه به نا کار امدی و عدم نتیجه بخشی راهبردهای چند ساله گذشته امریکا در عراق و پیامدهای زیانبار ان برای کل منطقه و به ویژه مردم عراق به تدریج مسئولین امریکایی مجبور به اعتراف به اشتباهات و عدم کار امدی راهبرد قبلی خود شده اند . گزارش بیکر همیلتون تشکیل اجلاس شرم الشیخ و مذاکرات ایران و امرای در تاریخ 7 خرداد نشانه های تغییر تدریجی سیاست امریکا می باشد. در این نوشتار به برخی از ابعاد سیاست ها و منافع و اقدامات ایران و امریکا در عرصه عراق و سپس نقاط اشتراک انها در ایجاد ثبات و جریان امنیت سازی در عراق پرداخته می شود .
رویکرد یکجانبه گرایانه امریکا در عراق
حمله امریکا به عراق با هدف تثبیت هژمونی امریکا در جهان تضمین امنیت اسرائیل و در قالب رویکرد یکجانبه گرایانه نومحافظه کاران انجام شد حمله به عراق که در طرح خاورمیانه بزرگ نو محافظه کاران امریکا به عنوان مرحله نخست ایجاد دگرگونی در ساختار این منطقه تلقی می شد در جهت تدیل عراق به یک دولت سرمشق دموکراتیک و لیبرال منطبق با نسخه امریکایی ان برای تمام کشورهای خاورمیانه بود . از انجا که این طرح بدون در نظر گرفتن واقعیات موجود و منافع سایر قدرت های بزرگ جهانی از یک سو و قدرت های منطقه ای از سوی دیگر و صرفا در جهت تامین منافع ژئوپلتیک و ژئواکونومیک امریکا طراحی شده بود از همان ابتدا با مشکلات اساسی مواجه شد .
سیاست یکجانبه گرایی امریکا در عراق تنها به حمله به این کشور محدود نمی شود و امریکا حتی در مراحل اولیه اشغال نیز بر ان بود تا شرایط و روند دولت ملت سازی جدید در این کشور را صرفا بر اساس منافع و اهداف خود به پیش ببرد .
بر اساس طرح های اولیه امریکا عراق به کشوری دموکراتیک ولیبرال با نقش برجسته شیعیان سکولار به رهبری افرادی مانند ایاد علاوی به عنوان دولتی سرمشق در جامعه عرب همکار استراتژیک امریکا و دارای مواضعی غیر خصمانه در قبال اسرائیل و در هایت موازنه گرا و حتی رقیب ایدئولوژیک ایران تبدیل می شد . البته در این روند سایر قدرت های جهانی نی زاز تاثیر گذاری قابل توجه در معادلات خاورمیانه کنار گذاشته می شدند .
اما روند تحولات عراق پس از فروپاشی رژیم بعث نشان داد که دولت امریکا در محاسبه و ارزیابی های خود در خصوص عراق پس از اشغال دچار اشتباهاتی فاحش شده است . زیرا با پافشاری رهبران سیاسی و مذهبی شیمی بر الگوهای دموکراتیک در روند دولت ملت سازی از یک سو و بروز اشوب و نا امنی و مخالفت گروه های شور شسی و معارض با نیروهای اشغالگر از سوی دیگر شرایط بر خلاف طرح اولیه امریکا به پیش رفت پیروزی شیعیان در قالب ائتلاف عراق یکپارچه و در 2 انتخابات برگزار شده در سال 2005 و تسلط انها بر ارکان قدرت و به حاشیه رانده شدن شیعیان سکولار مانند ایاد علاوی حاکی از ان بود که طرح امریکا برا یایجاد دولتی با ماهیت لیبرال سکولارو همسو با منافع و اهداف امریکا و اسرائیل نا کام مانده است و این امر روند سیاست های یکجانبه گرایانه امریکا را با دشواری جدی مواجه می کند مسئله دیگری که پیشبرد طرح اولیه امریکا را به چالش کشید . اقدامات گروه های مخالف روند سیاسی جدید مانند بعثی ها و گروه القاعده بود که بسیاری فراتر از ارزیابی های امریکا عمل کردند و در جنگی نامتقارن نا کار امدیارتش امریکا را اشکار کردند البته حمایت های مادی و معنوی برخی از کشورهای عرب همسایه و جوامع سنی از این گروه ها عامل عمده تداوم اقدامات خشونت بار انها محسوب می شود .
شرایط جدید و ناخواسته عراق یعن یایجاد دولتی با محوریت شیعیان ائتلاف عراق یکپارچه و اقدامات سر سختانه بعثی ها و گروه القاعده باعث شد که امریکا در مواجهه با تناقضات و دشواری های پیشرو استراتژی متفاوت و حتی در برخی مقاطع متناقضی را در پیش گیرد . در سال 2006 امریکا به تدریج استراتژی پیروزی را کنار گذاشت و استراتژی لوگیری از شکست را در پیش گرفت ابعاد اصلی این استراتژی عبارت از چرخش نسبی به سوی سنی ها و کاهش حمایت زا شیعیان عراق بودند که در مواردی چون عدم تمایل به توانمند سازی سیاسی و نظامی امنیتی دولت نوری مالکی به دلیل تردیدهای پیش رو جلوه گر شد . بعد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت
مقدمه: دغدغهی این نوشتار یافتن روابطی است که اثر کوبریک،2001 ادیسهی فضایی، را درمناسبتش با چنین گفت زرتشت نیچه جای میدهد. دراین راستا از پنجمین نوع از نقد فرامتنیت ژنت، بیش متنیت، استفاده شده است. ازاین منظرچنین گفت زرتشت نیچه یک بینامتن و یا اگر بخواهیم ازاصطلاح ژنت استفاده کنیم، یک پیش متن برای 2001 ادیسهی فضایی، ساختهی کوبریک است. کوبریک از رمزگانهای موجود در ژانرعلمی تخیلی به سوی عناصر با معنایی ازچنین گفت زرتشت حرکت کرده است، به بیان دیگر او با بهره برداری نشانه شناسانه ازساختار پیش متن، و انتقال و جایگشت عناصرآن، به روابط دلالتی جدید دست یافته است.
در میان تمام آثار نیچه، چنین گفت زرتشت، اثری است که بیش از سایرین ازصحنه پردازیهای ادبی بهره برده است و کوبریک علاوه بر استفاده از صحنهها و واژههای کلیدی فلسفه نیچه، به منظور تاکید بیشتر، در موسیقی متن، سمفونیایی از اشتراوس به همین نام را انتخاب کرده است. نوشتار پیش رو شاید اندکی بازی باوری و بیقیدی نیز به همراه داشته باشد زیرا بیش ازآنکه خواست جستجوی حقیقت درمیان باشد، عملی چون نگاه کردن به تصاویر گوناگون است و نه صرفا انطباق آن با نسخهی اصلی. هدف اصلی از انجام این رویه مواجه کردن دو چهره با هم در دو عرصهی مختلف است، قصد این است تا بار دیگرو البته این بار با واژگان نیچه به تماشای فیلم بنشینیم.
متن:
فیلم کوبریک همانند کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است که هر کدام از این فصلها مرحلهایی از تحول و فرا رفتن انسان را نشان میدهد. فصل اول با عنوان «پیدایش بشر» با نمایش دستهایی ازمیمونها به منزلهی نیای انسان آغازمیگردد ودرنهایت پس از پیدایی لوح در ماه و گریز فضانوردان از برابر آن خاتمه مییابد. سه فصل بعد تماما مربوط به سفینه ی هال، غلبهی دیو برآن و بازگشتش به زمین است. اما چرا درفیلم بر پیوستگی میان بشر ابتدایی وفضانورد تاکید شده و هر دو در یک فصل قرار داده شده اند؟ نیچه سه گونه بشررا در کتاب خویش معرفی میکند، بوزینه، انسان و ابرانسان.
«من به شما ابر انسان را میآموزانم... بوزینه در برابرانسان چیست؟ چیزی خنده آور یا چیزی مایهی شرم دردناک. انسان در برابر ابرانسان همین گونه خواهد بود ...روزگاری بوزینه بودید هنوز نیز انسان ازهر بوزینه، بوزینهتر است.»
در کنارآن انسان را نیز به انسان والاتر، واپسین انسان و انسانی که میخواهد نابود شود، تقسیم میکند. انسان از نظر نیچه تنها با فرارفتن از ارزشهای پیشین است که میتواند گذشتهی خویش را نجات دهد و یا خود را از گذشتهاش رهایی بخشد. حال چرا فضانوردان که ازهمه جهت با بوزینگان متفاوتند، هنوز چیزی مایهی شرم یا چیزی از گذشته با خود دارند؟ نیچه نوع دیگری از تقسیم بندی را نیز برای بشرقایل است، او در بخش سه دگردیسی جان، سه گونه جان را ازهم متمایزمیکند، شتر، شیر و کودک.
«جان بردبار میپرسد گران کدام است؟ و این گونه چون شتر زانو میزند و میخواهد که خوب بارش کنند. جان بردبار میپرسد گرانترین چیز کدام است؟... چریدن از بلوط و علف دانش و برسرحقیقت درد گرسنگی روان را کشیدن؟... این است درآب آلوده پا نهادن آنگاه که آب حقیقت باشد... این است دوست داشتن آنانی که مارا خوار میدارند و دست دوستی به سوی شبح دراز کردن آنگاه که میخواهد ما را بهراساند؟»
هم بوزینگان و هم فضانوردان در مرحلهی دگردیسی جان شترند، هر آنچه که انسان زمانی مجبور به پیروی از آن بود و مرجع بیرونی داشت اکنون خود برای خویش وضع میکند. به تعبیر نیچه انسان به جای اینکه بگذارند که بارش کنند خود بر خویش بار مینهد، خاستگاه ارزشها که مبتنی بر فرمانبرداری بود همچنان بی تغییر باقی مانده است. بوزینگان بر سر آب آلودهی حقیقت به ستیز مشغولند، فضانوردان «فراپشت ستارگان از پی دلیل میگردند» و دست دوستی به سوی شبحی دراز کردهاند که در صورت احساس خطر همهی آنها را ازمیان خواهد برد.
چنین انسانهایی «مکانهایی را که زندگی درآنها دشواراست رها کرده اند... دیگر نه کسی توانگر می شود و نه تهی دست... یک رمه بی هیچ شبان همه یکسان میخواهند ویکساناند خوشی های کوچک روزانه دارند و خوشیهای کوچک شبانهای اما نگران تندرستی خویش نیز هستند.»
جان اما در نهایت بر ضد آموزههای خویش برمیآشوبد «اینجاست که جان شیرمی شود ومیخواهد آزادی فرا چنگ آورد و سرور صحرای خویش باشد.» دیو و فرانک در فیلم در مرحلهی دگردیسی جان شیرند آنها میخواهند با از مدار خارج کردن هال خودشان هدایت سفینه را برعهده گیرند اما در نهایت تنها دیو، کودک میگردد زیرا ویران گر و آفریننده است، هال- لوح کهن ارزشهایی که باید شکسته شود- به وسیلهی دیو از میان میرود و با کودک شدن او ارزشهای جدید بر اساس معنای زمین آفریده میگردد.
لوح سه بار در فیلم به نمایش میآید اما در این سه پیدایی خود حامل ارزشهای یکسانی نیست در صحنهی اول که مورد پذیرش میمونها قرار میگیرد، ارزشهای نهیلیستی یا همان ارزشهایی که برضد اراده ی کنشگر و آری- گو به زندگی هستند رادر بر دارد. پس از آن لوح در ماه ظاهر میشود این بار نیز فضانوردان چون دستهی میمونها اطراف آن گرد میآیند و گویی میخواهند چون بار قبل آموزههای آن را آری گویند، اما این لوح اکنون حاوی همان ارزشها نیست و آنها را با صدای گوش خراشی که ایجاد میکند از اطراف خود میرماند زیرا ارزشهای موجود در لوح براساس آموزههای زرتشت ومعنای زمین است. در فصل چهارم کتاب زرتشت، به اشتباه میپندارد که انسانهای آری- گو به زندگی را یافته است اما آنها انسانهای والاتر هستند و آری آنها به گفته نیچه چون آری خر دروغین است و در نهایت نیز با صدای شیر زرین یال زرتشت که نشان فرزندان زرتشت است ازبرابرغاراو میگریزند. پس لوح در ماه دارندهی همان آموزههای پیشین نیست بلکه آموزههایی از جنس سخنان زرتشت دارد. چرا سخنان زرتشت بر روی لوح نشان داده شده است؟ نیچه در فصل دوم کتاب از زبان زرتشت می گوید:
«ای انسانها در سنگ پیکرهایی خفته است، پیکرهی پندارهایم! وه که او چرا میباید در سختترین و زشت ترین سنگ خفته باشد؟ ... میخواهم آن را کمال بخشم زیرا سایهای سوی من آمده است زیبایی ابر انسان سایه سان سوی من آمده است»
لوح در این بخش فیلم بر روی ماه قرار دارد و ماه زمانی در آسمان پدیدار میشود که خورشید غروب کرده باشد، این صحنه نشانی از«ساعت پایین رفتن و فروشدن» خورشید