لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 108
معماری یونان باستان
نام و شهرت خدایان یونانی مذهب یونانی ها یک پدیده طبیعی گسترش یافته بود.خدایان یونانی ها شخصیت یافته یک عنصر ویژه بودند یا به عنوان قهرمان شناخته شده بودند و هر شهر یا منطقه اولویت ها، مراسم و سنتهای خود را داشت.هیچ مقام کشیشی در آن دوره رایج نبود و کشیش ها عضای یک طبقه انتصاری نبودند ولی زندگی معمولی اجتماع را هدایت می کردند.اسامی خدایان اصلی یونان و آنچه بدان مشهورند به شرح زیر است:
زئوس(zeus)- عالی ترین خدایان و فرمانروای آسمان ها
هرا(Hera)- همسر زئوس، خدای ازدواج
آپولو(Apollo)- خدای قانون و منطق ، هنر و موسیقی و شعر سرایی ، یابنده شهرها
آتنا(Athena)- خدای فرزانگی و آموزش
پوسیدون(Poseidon)- خدای دریا
دیونوسوس(Dionysus)- خدای شراب ، جشن و خوشگذرانی
دیمیتر(Demeter)- خدای زمین و کشاورزی
آرتمیس(Artemis)- خدای شکار
هرمس(Hermes)- پیام رسان خدایان
آفرودیت(Aphrodite)- خدای بازرگانی
هفاستوس(Hephaestus)- خدای آتش، شعله و خداوند جعلی صنایع دستی
آرس(Ares)- خدای جنگ
هادس(Hades)- خدای زیر زمین
خدای زئوس ، پوسیدون و هادس به عنوان «بزرگترین سه خدا» نیز شناخته می شدند زیرا از همه قدرتمندتر بودند.همچنین هراکلس یا هرکول Heracles) یا (Hercules خدای قدرت و زور بازو یا خدای جمع محسوب می شد.
معماری عمومی یونان
معبد رایجترین و بهترین نوع شناخته شده معماری عمومی یونان است و معبد عملکرد یکسانی مانند کلیسای مدرن نداشت.زیرا منبر زیذ آسمان باز در اراضی شهری یا در معبدی مقدس و قبل از معبد قرار می گرفت.معابد به عنوان ذخیره کنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت.معابد به عنوان ذخیره گنجینههای مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت یا به عنوان مکان باستان بت ها بود ولی از زمان فیدیاس (Pheidias) به یک کار هنری بزرگ تبدیل شد.معبد جایی برای زاهدان خدا بود و در آنجا مجسمه ها ، کلاه خودها و اشلحه خو را به عنون صدقه رها می کردند.فضای داخل معبد یا سلا (cella) به عنوان جا خزینه قرار می گرفت و معمولاً یک ردیف دیگر از ستون داشت.
از دیگر فرمهای به کار رفته توسط یونانی ها تولوس (Tholos) یا معبد دوار است که بهترین نمونه آن تولوس تئودوریوس(Teodorios) در شهر دلفی است که برای پرستش آتنا (خدای فرزانگی و آموزش) اختصاص داده شده است؛ پروپولیا (propylon) که به منزله ورودی جایگاههای مقدس است.( که بهترین نمونه آن پروپولیا آکروپولیس آتن است.)؛ خانههای فواره ای که در آن زنان کوزههای خ.د را از یک فواره عمومی پر می کردند؛ و استوا (stoa) که یک فضای بلند و کشیده و یک ردیف ستون در یک سمت استکه این ردیف به عنوان مغازه در مراکز تجاری شهرهای یونانی بکار گرفته می شد.نمونه کامل یک استوا، استوای آتولوس در آتن وجود دارد.شهرهای یونانی با اندازههای قابل توجه یک ژیمناسیوم (gymnasium) یا پالاسترا ( palaestra)داشتند که یک مرکز اجتماعی برای شهروندان مرد بود.این فضاهای محصور شده به آسمان باز می شدند و فضایی برای مسابقات قهرمانی و ورزش بودند.شهرهای یونانی همچنین نیاز به یک بولتریون (bouleterion) یا اتاق شورا بود؛ ساختمان بلند که بهعنوان دادگاه ومکانی برای اجتماع شورای شورای شهر استفاده می شد، زیرا یونانی ها از تاق و گنبد استفاده نمی کردند زیرا نمی توانستند با این روش ساختمان هایی با فصضاها و دهنههای باز بسازندو بولترین ها ردیف هایی از ستونهای داخلی بود که سقف را نگه می داشتند.هیچ نمونه ای از این ساختمان ها بر جا نمانده است.بالاخره، هر شهر یونانی یک (theatre) داشت که هم برای اجتماعهای عمومی و هم اجراهای دراماتیک استفاده می شد.این نمایش ها از مراسم مذهبی ریشه می گرفتند و آنها تا قرن 6 ق .م مجسمههای کلاسیک خود را بهترین نوع فرهنگ یونانی می پنداشتند.تئاترها عموماً در مکانهای تپه ای ساخته می شدند و ردیفهای نشستن نیمه دایره به دور صحنه نمایش (orchestra) داشتند.پشت صحنه نمایش یک ساختمان کوتاه (skene) وجود داشت که به عنوان فضای ذخیره و فضای لباس پوشیدن و فضایی برای پشت صحنه سازی صحنه نمایش بود.تعدادی از تئاترهای یونانی تقریباً سالم مانده اند و مشهورترین آن تئاتر اپیداروس (epidaurus) نام دارد.
درونخانه
محل درونخانه (به رنگ خاکستری) در نیایشگاه یونانی.
به اتاق درونی و میانی نیایشگاهها در معماری کلاسیک روم و یونان دَرونخانه یا مَقصوره یا صِلّا (به رومی: Cella) گفته میشود.
در دوران باستان تندیسهای آیینی و بتهای ویژهٔ مورد احترام آن معبد را در درونخانه نگه میداشتند.در درونخانهها معمولاً میزها یا پاسنگهایی نیز قرار میدادند تا هدایا و قربانیها را بر روی آن بنهند.سنگهای گرانبها، کلاهخودها، نیزههای و تندیسهای نذری زیادی به اینگونه نیایشگاهها اهداء میشد و درونخانههای بسیاری از پرستشگاههای رومی و یونانی بهصورت گنجینههای پرمایهای در آمدهبود.
دورجستونی
نقشهٔ یک پرستشگاه دورجستونی.
دورَجسُتونی (یونانی قدیم: ὁ δίπτερος،تلفظ: اُ دیپتِرُس) نوعی نیایشگاه یونانی است که در آن دورتادور بخش اصلی ساختمان نیایشگاه کاملاً با دو ردیف ستون احاطه شدهباشد.
پرستشگاههای دورجستونی شکل گستردهتر پرستشگاههای دورستونی هستند که در آنها یک ردیف ستون گرداگرد ساختمان ساخته میشد.
از نمونههای این گونه نیایشگاهها میتوان به این دو اشاره کرد:
نیایشگاه آرتمیس در اِفِسوس
نیایشگاه آپولو در دیدیما
رخبام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
واحد ساوه
موضوع :
معماری تماشاخانه و شیوة اجرا در تئاتر یونان باستان
نام استاد :
سرکار خانم ماندانا معتمد
دانشجو :
یونس کوثری 860917350
معماری تئاتر
مکان اجرای تئایردر یونان معمولاً وابسته به حریم خدایان بود. پیش از برپاییهای مسابقات دراماتیک مکانهایی از این نوع فراوان بودند. محققان معتقدند فضاهای تئاتری اولیه در سرزمین یونان چهارگوش یا مستطیل شکل بوده اند. منشأ شکل ساختمان تئاتر هرچه باشد، تئاتر یونان در سدهی پنجم اصولاً دایرهای شکل بوده است. از طرفی با آنکه تئاترهای دیگری نیز در یونان وجود داشتند، مورخان تنها به تئاتر دیونوسوس توجه نشان داده اند چرا که کلیهی نمایشنامههای موجود یونانی در آنجا اجرا شده اند.
قدیمیترین مشخصهی تئاتر دیونوسوس وجود ارکسترا (یا محل رقص) بود در اصل ساختمان تئاتر را احتمالاً در دامنهی تپه میساختند، زیرا تماشاگران می توانستند روی تپهها بنشینند یا بایستند و نمایشهای همسرایی را که قدیمیتر از تراژدی بودند تماشا کنند. در سدهی ششم گاه یک تراس در پای تپه می ساختند و در آن یک ارکسترای گرد به قطر 22 متر، در جانب محل تماشاگران قرار میدادند و یک قربانگاه به نام تیمل در مرکز این دایره قرار میگرفت. با استثناهای ناچیزی ارکسترا تا دوران مسیحیت بدون تغییر ماند.
منشأ ساختن صحنه، یا اسکین احتمالاً به بعد از رواج ارکسترا میرسد از آنجا که اسکین به معنای «کلبه» یا «چادر» است ساختمان صحنه احتمالاً ازساختمان رختکنهای موقتی ناشی شده است و بعدها توسط نویسندهی خلاقی جزء صحنه گردیده است.
تغییر اساسی در تئاتر دیونوسوس هنگامی رخ داد که پریکلس بنای اُدئون (یا تالار موسیقی) را در سال 440 در جوار آن ساخت. در این زمان به جای دیوار منحنی تراس در ارکسترا دیوار راستی قرار داده شد در طرف داخل دیوار، رو به تماشاگران، ده شیار بر روی دیوار تعبیه شد. اکثر مورخان معتقدند تعبیهی این شیارها برای آن بود تا بتوان تیرهایی را که اتاق صحنه بر آن سوار می شد در آنها جاسازی کرد. علاوه بر آن، یک برآمدگی سنگی یا تراس از دیوار به طرف ارکسترا کار گذاشتند که کاربرد آن برای ما روشن نیست، اما می توان حدس زد که این برآمدگی پایه ای بوده تا دستگاههای متعلق به صحنهی تئاتر را بر آن استوار کنند. این بناهای ناقص تنها مدارکی هستند که از ساختمان تئاتر در سدهی پنجم به دست آمده است.
وسایل مورد نیاز در نمایشنامههای موجود بسیار ساده است: یک یا چند در که به طرف محل بازی گشوده میشد، و یک سطح ایوان مانند بر روی سقف، یا سکویی در طبقهی دوم که برای ظهور خدایان یا نمایش نقاط مرتفع مثل کوه به کار می رفت.
آیا پس زمینهی همهی صحنه های نمایش همان نمای خارجی سنتی ساختمان صحنه بوده یا دکورهای دیگری نیز برای صحنه های مشخص تر ساخته میشد؟ در پاسخ آنچه اهمیت دارد آن است که بین دکورسازی قبل و بعد از زمانی که ساختمان صحنه بوجود آمد تمایز قایل شویم، زیرا احتمالاً هنگامی که اسکین پس زمینهی صحنهی نمایش شد وضع دکورسازی عوض شد.
معمولاً چنین فرض می شود که پس از 458 پیش از میلاد، همهی نمایشها، اسکین را به عنوان پس زمینهی صحنه مورد استفاده قرار دادند. اسکین به سادگی می تواند نیازهای همهی نمایشنامههای موجود را برآورد زیرا اکثر نمایشنامهها در مقابل یک معبد، یک قصر، یا انواع دیگر بناها اتفاق میافتند. اما اینجا سؤال دیگری پیش میآید که نمایشنامههایی که در مقابل غارها، یا در بیشهزارها یا در اردوگاههای نظامی اتفاق میافتند چگونه صحنهای داشته اند؟ برای پاسخ به این سؤال مورخان و محققین پاسخهای متفاوتی داده اند که عبارتند از:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عناصر شهری یونان
عناصر اصلی شهر یونانی عبارتند از : آکروپلیس ، حصار شهر ، اگورا ، محجلات مسکونی ، یک یا چند محل تفریحی و فرهنگی ، یک منطقه مذهبی (اگر جدای از آکروپلیس باشد ) ، اسکله و بندر و احتمالا یک منطقه صنعتی ، پرینه بهترین نمونه شکل گیری این عناصر جز دو عنصر اخیر در قالب یک شهر می باشد .
آکروپلیس نام عمومی است که به تپه دفاعی اولیه شهر اطلاق می شود . مرکز مرتفع شهرهای قدیمی تر یونان و قلعه محصور بسیاری از شهرهای مستعمراتی ان با این نام خوانده می شدند . آکروپلیس که در ابتدا تمامی شهر را در خود جای می داد به تدریج یا به بخش مقدس و مذهبی شهر بدل گردید چنانکه آتن نمونه بارز آن است و یا تخلیه شده و خارج از محدوده بوده و مستقیما پیرامون آکروپلیس واقع شده بود . به حصار دفاعی پیرامون آن نیازی نبود در مواقع هجوم شهروندان به درون آکروپلیس پناه می بردندتا آنکه یا شهر سقوط می نمود و یا دشمنان دست از حمله باز می داشتند ، و با توجه به اینکه اکثر ساختمانهای مهم در آکروپلیس واقع بودند تنها بخشی از خانه های نسبتا ارزشمند از بین می رفتند .
آگورا فقط یک فضای عمومی در شهر نبوده بلکه مرکز شهر و قلب تپنده ان محسوب می شده است . علی رغم پراکندگی و اختصاصی شدن اجتناب ناپذیر فعالیتها طی زمان ، آگورا بخش اعظم فعالیتهای گوناگون خود را حفظ نمود . آگورا اساسا تمایمت خود را حفظ نموده و حداقل در برابر پراکندگی و فروپاشی به شدت مقاومت نموده . این مکان که محل اجتماع همیشگی تمام شهروندان بوده به یکباره بوجود نیامده بلکه صحنه حیات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی روزانه جامعه بوده است . در شهرهای طراحی شده ، آگورا تا حد امکان در مرکز فیزیکی شهر واقع شده بود و در شهرهای بندری نیز آگورا در کنار بندر قرار می گرفت . در شهرهای طراحی نشده محل طبیعی آگورا در حد فاصل میان دروازه شهر و آکروپلیس بوده ، در آتن این نکته به وضوح دیده می شود .
آگورا معابد ، تئاتر ، ورزشگاه و غیره در مکانهای مقدس باستانی و یا محلهای مناسب و قابل دسترسی قرار گرفته بودند و واحدهای مسکونی فضاهای خالی را پر می کردند .
روم و امپراتوری
بر اساس افسانه های باستان شهر رم در سال 753 ق . م پایه گذاری شده است . تاریخ روم به سه دوره تقسیم می شود . دوره پادشاهی 510-753 ق . م . دوره جمهوری 27-509 ق . م . و دوره امپراتوری 27 ق . م . 330 میلادی تا سال 270 ق . م و قبل از جنگهای پونی (جنگهای سه گانه روم با کارتژ قدیم) رومیان بر ان بودند تا به حاکمیت خود بر شبه جزیره ایتالیا تحقق بخشند . پس از جنگهای پونی بر علیه کارتژیها که بین سالهای 264 تا 146 ق . م . در جریان بود مصمم شدند که به صورت قدرتی جهانی درا»ده و معتقد بودند که سرزمینهای غرب بایستی تحت حاکمیت یک نژاد آریائی و نه سامی قرار داشته باشد . در سیصد ساله بعد از جنگ رومیان محدوده امپراتوری خود را مرتبا گسترش دادند . تا ا«که در طی حکومت تراجان روم به نهایت وسعت خود رسید . تراجان پس از فتح بین النهرین و سومر محدوده شرقی امپراتوری روم را از فرات به دجله تغییر داد . جانشین وی هادریان این مناطق و ارمنستان را ترک گفت اما در عوض استحکامات مرزی را بطور موفقیت آمیزی برای یک دوره اگر چه نه آرام اما صلح آمیز تحکیم نمود . گرچه در دوره مارکوس آرلیوس جهت جریانات تغییر نمود از این پس روم در موضعی دفاعی قرار گرفت و بدین ترتیب دوره نزول و سقوط روم آغاز شد .
در گذشته اثار هنری ، معماری و شهرسازی رومیها با این پندار که کپی معمولی از کارهای یونانیاست نادیده انگاشته می شود . در حالی که یونانیان به عنوان هنرمند به معنای کامل کلمه شناخته شده بودند به رومیان تنها به عنوان مهندسان عملی که هیچگونه نظریه زیبایی شناسی خاص و مهمی نداشتند نگریسته می شد .
شهرسازی رومی
ت1اد بارز میان رشد ارگانیک و بی نظم شهر روم و نظم رسمی بسیاری از شهرهای کوچکتر رومی حتی از اختلاف میان آتن و شهرهای طراحی شده متعدد یونان بعد از عهد هیپوداموس بارزتر است . این امر یکی به دلیل وسعت و جمعیت بیش از حد رم جمعیت شهر در قرن دوم میلادی حداقل 000/200/1نفر تخمین زده شده است و همچنین در پیچیدگی ارتباط ساختمانهای ان بوده و تا حدی نیز به علت سادگی طرحهای مورد نظر مهندسان رومی برای شهرهای طراحی شده و کوچکتر می باشد .
همه اسکانهای شهری پایدار چه کسترا و چه شهرهائی که از منشائی خاص سرچشمه گرفته بودند بطور همانند دارای طرحهای استاندارد و ساده ای بودند . ونتاسیلوریوم یک شهر رومی بریتانیائی و تیمگاد در شمال آفریقا نمونه های خوبی هستند . البته چنانکه بعدا شرح داده خواهد شد نحوه توسعه بلوکهای مسکونی انها متفاوت است . شکل شهر معمولا مربع یا مستیطیل بوده در داخل این محوطه دو خیابان اصلی متقاطع ساخت خیابانها را پایه ریزی می کند . دکومانوس که از وسط شهر گذشته و کاردو که معمولا دکومانوس را بطور عمود قطع می نماید و تنها در جهت یک ضلع امتداد دارد خیابانهای فرعی طرح شطرنجی را کامل کرده و بلوکهای ساختمنی معروف به اینسولا را بوجود می اورند . منطقه فوروم مشابه رومی آگورای یونانی معمولا بر یکی از زوایای ایجاد شده در تقاطع دکومانوس و کاردو قرار دارد . معمولا فوروم از یک صحن با ستونهائی در اطراف آن و یک سالن جلسه مستقر در یک سوی ان بوجود می آمد . معبد اصلی ، معبد اصلی تئاتر و حمام عمومی که سکونت رومیان در بریتانیای مه الود و مرطوب را تا حدی تسهیل می نمود نیز در نزدیکی فوروم در مرکز شهر قرار داشتند . آمفی تئاتر یک عنصر وسیع کالبدی که مستلزم زمین شیب دار برای استقرار جایگاههای خود بود نیز معمولا در خارج شهر قرار داشت . در بعضی موارد بعلت تجهیزات دفاعی قوی امپراتوری در مرزها حصارها حذف می شدند . اما بعدها در ادوار پرآشوب تاریخ لزوم وجود این حصارها پیرامون شهر ثابت شد .
رم
اسکان اولیه
مبدأ پیدایش رم شهر هفت تپه ، دهکده هائی چند بوده که توسط قبایل لاتین پس از کوچ از کوههای جنوب شرقی به دشت تیبر آنها را بنا نمودند .
تامین آب آشامیدنی و دفع فاضلاب
شرح کامل عناصر متشکله شهر رم در همین بخش آمده است . با این همه نقش شبکه های آبرسان و فاضلاب در تعیین شکل شهری بررسی مستقل این شبکه را در اینجا الزامی می سازد . نهرهای متعدد و کم عمق اب و شبکه جمع آوری فاضلاب سطحی که به منظور زهکشی باتلاقها ایجاد شده بود و شبکه عظیم آبرسانهای معلق و مخازن آب مربوطه همگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 77 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فن خطابه :
یونانیان هم ذهنی سیاسی داشتند و هم مردمی مرافعه جو بودند، و فنون سخن گفتن برای آنها وسیله ای سودمند برای تأثیرگذاری بود، همانگونه که در مردم سالاری جدید اینگونه است؛ در حالی که بر حسب روحیه بی قرار آنها در خصوص کنجکاوی عقلانی، نظریه سخن گفتن در میان آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفت تا در اجتماعات جدیدی که اشتغال آن در آنها به همان اندازه حایز اهمیت است. پیش از زمان ارسطو چند رساله در باب ‹‹فن سخن آوری›› نوشت بوده اند؛ با این حال گلایه ارسطو این است که در آنها از عنصر استدلالی در خطابه غفلت کرده اند و موادی از قبیل برانگیختن احساسات در مخاطبان را بیش از اندازه پرورانده اند. خود ارسطو نقش توسل به احساسات را می پذیرد، اما تأکید می کند که احساسات باید از طریق خود سخن تولید شود نه از راه ترفندهای اتفاقی ناچیزی که در محکمه های یونانی معمول است.1 به واقع، ارسطو این نقص نویسندگان قبل را ناشی از این می داند که آنها بیشتر به خطابه در محکمه ها می پرداخته اند تا به شاخه سیاسی و اصیل تر این فن. او متعهد می شود که در هر دو جنبه آثار اسلافش را بهبود بخشد.2 بر عنصر استدلالی در خطابه در همان آغاز و در سراسر (رساله) تأکید شده است. خطابه به عنوان قرینه یا شاخه ای از دیالکتیک توصیف شده است.3 خطابه با دیالکتیک بیشتر ارتباط دارد تا با برهان علمی؛ همانند دیالکتیک با استدلال هایی سر و کار دارد که دانش هیچ علم خاصی را پیش فرض ندارند بلکه چنان اند که هر آدم عاقلی می تواند آنها را به کار بگیرد و از آنها پیروی کند. خطابه در اصل، همچون دیالکتیک، درباره هر موضوعی می تواند بحث کند، اما عملاً اغلب با موضوعاتی سر و کار دارد که مردم درباره آنها تبادل نظر می کنند و از این رو خطابه به علمی غیر از منطق مربوط است؛ خطابه ‹‹فرع دیالکتیک و فرع مطالعه ویژگی است که می توان به درستی سیاست نامید››،1 و صورت خود را از اولی و ماده اش را از دومی دارد.
خطابه عبارت است از ‹‹قدرت دریافتن راه های ممکن اقناع مردم در باب هر موضوعی معین››.2 اقناع کننده ها دوگونه هستند. خارج از صناعت، که از پیش موجود است و فقط باید به کار بسته شود (از قبیل گواهی و شکنجه و شهادت مستند) و صناعی، که باید توسط سخنران ابداع شود. از دومی سه گونه وجود دارد، آنهایی که منش خطیب را به بار می آورند (یعنی، ابزارهایی که خطیب به وسیله آنها مخاطبان را ترغیب میکند تا رأی مطلوبی درباره شخصیت او داشته باشند)، و آنهایی که در مخاطبان پدید آورنده احساسات اند، و آنهایی که به صرف نیروی استدلال برهان یا آنچه ظاهراً برهان است تولید میکنند. نخست اقناع کننده گونه سوم بحث شده است. این نوع اقناع کننده دو گونه فرعی عمده دارد. تمثیل، که نظیر خطابی استقرار است، و قیاس اضماری، یعنی نظیر خطابی قیاس.3 از این دو، دومی به تمام معنی روش خطابی است، یعنی ‹‹قسمت اصلی اقناع›› است.1 ‹‹استدلال از راه تمثیل نیز کمتر اقناع کننده نیست، اما ارسطو قیاس اضماری را بیشتر می پسندد.››2 البته شکل استدلال به کار بسته شده را شرایطی تعیین می کنند که خطیب تحت آن شرایط کار می کند. پس موضوعای که خطیب به آنها می پردازد چیزهایی هستند که ما درباره آنها تبادل نظر می کنیم، البته تا آنجا که این موضوعات بیرون از حوزه فنون و علوم معین قرار دارند؛ و مردمی که خطیب خطاب به آنان سخن می گوید کسانی هستند که نمی توانند رشته ای طولانی از استدلال را دنبال کنند. بنابراین خطیب با احتمالات سر و کار دارد (زیرا یقینات موضوع تبادل نظر نیستند)، و استدلال های کوتاه به کار می برد، و آنجا که به نظر می رسد مردم مقدمات را می پذیرند، آنها را به جای اینکه از اصول نخستین استنتاج کند مسلم فرض می کند.
قیاس اضماری عمدتاً دو گونه است. استدلال های خاصی که به موضوع برخی علوم، مانند اخلاق یا طبیعیات ، مربوط اند؛ و استدلال های برگرفته شده از (توپوی، اصطلاحاً مواضع)، که لغتاً به معنی جاهایی است که استدلال ها در آن یافته می شوند، یعنی حوزه هایی که در آنها استدلال ها مکرر در ذهن می آیند. خطیب هر اندازه استدلال های خاص به کار ببرد بیشتر از حوزه خطابه خارج می شود؛ اما ارسطو با نظر به تعداد نسبتاً کم استدلال های عمومی موجود جایز می داند که خطیب استدلال های خاص نیز به کار ببرند، و نخست در مورد اینگونه استدلال ها بحث می کند. با نظر به شرایطی که خطیب تحت آنها کار می کند، اینگونه استدلال ها غالباً از اخلاق و سیاست برگرفته می شوند.1
اما او نخست سه گونه خطابه تشخیص می دهد. مخاطب ممکن است تماشاگر یا داور باشد، و داور اعمال ممکن است داور اعمال در گذشته یا در آینده باشد. از این رو سه گونه خطابه وجود دارد، 1- خطابه حقوق دان، که می کوشد نشان دهد بعضی مسیر آینده، به صلاح یا زبان بخش است؛ 2- خطابه وکیل مدافع که می کوشد قانونی یا غیرقانونی بودن عملی را در گذشته نشان دهد؛ 3- خطابه ‹‹نمایش››، که هدف آن نشان دادن شرافت یا پستی چیزی است که به عنوان چیزی که فعلاً موجود است بررسی می شود. ارسطو با طنز بدی می گوید خطیب سیاسی ممکن است بپذیرد که خط مشی که او از آن دفاع می کند ناعادلانه استع اما او نباید به هیچ دلیلی بپذیرد که آن به صلاح نیست؛ وکیل مدافع ممکن است اجازه دهد که موکلش موذیانه رفتار کند، اما هرگز اجازه نمی دهد که قانون را زیر پا بگذارد؛ مداح ممکن است به مدح خویش علاقه ای نداشته باشد، اما باید به هر قیمتی که شده ادعا کند که کارش از لحاظ اخلاقی درست است.2
ارسطو در ادامه بحث می کوشد انواع استدلال های متناسب با خطابه سیاسی (یکم، 8-4)، و با دکلمه (یکم، 9) و با التماس و تمنا در محکمه (یکم، 14-10) را نشان دهد، و پیوستی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد
دانشکدۀ هنر اردکان
موضوع تحقیق:
نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر
استاد مربوطه:
جناب آقای اشعاری
تهیه و تنظیم:
نرگس توسلی، مریم جوکاران، ملیحه صالحی
اعظم موسوی، رضوان میرمحمدی
زمستان 87
نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر
مقـــدمه :
در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس، ایالتی واقع شده بود که در روزگار باستان ”پارس“ نامیده میشد، که از آغاز دوره اسلامی مرکز آن شهر شیراز بوده است. در این منطقه از ایران سلسلهای به نام هخامنشیان به قدرت رسیدند توانستند سالها بر بخش بسیار مهمی از جهان فرمانروایی کنند. ”هخامنشیان از مهارت هنرمندان و صنعتگران ممالک زیر فرمان خویش بهره میگرفتند. از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تأثیر سایر ملل نیز دیده میشود. شاهان هخامنشی در مراکز حکومت خود... اقدام به ساختن کاخهای بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقیماندهاند. ستونها و سرستونهای باقیمانده از پایتختهای هخامنشیان نمونه بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا میکند. سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سر انسان و تن گاو وبال عقاب و گوش گاو هستند.“
در این مقاله سعی شده است تا با نگاهی به یکی از مهمترین عناصر معماری در بناهای اصلی ساخته شده در طول فرمانروایی سلسله هخامنشی یعنی ستون و زیرستون، و نمونههای مشابه در معماری دوره کلاسیک یونان و مصر باستان عظمت یادگارهای ایران باستان نماینده شود. بنا براین، جریان بررسی آثار از یونان و مصر آغاز شده و با بررسی ستونها و سرستونهای تخت جمشید و مجموعههای مشابه آن و مقایسه مختصر تمام مجموعه پایان مییابد.
یونان در دوران معاصر عصر هخامنشی در منطقهای دورتر، اما مربوط به هخامنشیان، یونانیان نیز تمدن و معماری خاص خود را برپا کرده بودند. یونانیها در این دوران که عصر کلاسیک هنر و معماری آنها به شمار میرود، معابدی بنا کردند چنان با شکوه و زیبا که هنوز هم مایه الهام معماران معاصر هستند. ”در معماری یونانی ستون عنصر اصلی شمرده میشد، یعنی ستون اصالت و اهمیت کل ساختمان را دارا بوده است.“ مهمترین آثار معماری یونانی بنای معابد بوده است، زیرا معابد یکی از مراکز مهم در شهرها محسوب میشدند. ”معمولاً معابد بر تپه و یا شالودهای بلند بنا میگردید تا از سایر ساختمانهای شهر متمایز شود.“ این بلندیها را در زبان یونانی آکروپلیس مینامند. آکروپولیسها دژهایی بودند که یونانیها در بلندی میساختند و کاربردهای متعددی داشتهاند: پناهگاه مردم در زمان جنگ، مسکن حکمرانان، و معبد و نیز مرکز عبادی و مرکز تجمع عمومی. آکروپولیس در شهر آتن یکی از مهمترین آکروپولیسهاست. این مجموعه در حدود 450 پیش از میلاد پس از جنگ ایران احداث گردید. ساختمانها و مجسمههای این منطقه به عنوان بهترین نمونه هنر و معماری یونان باستان به شمار میرود. از جمله ساختمانهای مهم این بلندی عبارتند از: - معبد پارتنون (Parthenon): معبدی شکوهمند برای الهه آتن.
- ایوان: (دروازه ورودی مرمری) به عنوان ورودی اصلی آکروپولیس
- معبد ارکتیوم (Erechtheum): قهرمان، و بنا بر برخی روایات اسطورهای یکی از خدایان تن، که جزئیات بسیار دقیقی دارد؛ و
- معبد نیکه (Nike): خدای بالدار پیروزی
ستونهای یونانی در سه قسمت یا شیوه عمده دستهبندی میشوند: شیوه دوری (Doric) متعلق به سرزمین اصلی یونان، شیوه ایونی (Ionic) متعلق به آسیای میانه و جزایر دریای اژه، و شیوه کورنتی (Corinthian) ، که در اینجا به اختصار به توضیح آنها میپردازیم:
شیوه دوری: سادهترین نوع ستونها با این شیوه ساخته شدهاند که شامل ستونهایی نیرومند، با سر ستونی ساده و تخت هستند. این شیوه در یونان و مناطق جنوب ایتالیا و سیسیل استفاده میشده است. این ستونها دارای شیارهای 16 تا 25 تایی هستند . (بر خلاف شیارهای 48 تایی ستونهای دروازه ملل تخت جمشید.) در این شیوه ستونها زیرستون ندارند. و مستقیما بر روی یک زمینه