انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مقاله درمورد جانشینی حضرت علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رسـول خـدا(ص ) بـراى هـر چـه رسمى تر شدن امر جانشینى امیرمؤمنان (ع ) مراسمى را به شیوهمعمول آن روزگار اجرا کرد. این مراسم عبارت بود از گذاشتن عمامه بر سرحضرت على (ع ). اعـراب در آن روزگـار تـاج نـداشـتند و عمامه به منزله تاجشان بود. پیامبر بزرگواراسلام (ص ) عـمامه خود را که (سحاب ) نام داشت ,بر سر حضرت على (ع ) گذاشت وبدین ترتیب بطور رسمى وى را به عنوان جانشین تعیین کرد. روایتهاى گوناگونى در این باره نقل شده است . از آن جمله اینکه پیامبر(ص ) با دست خود عمامه را بـر سـر حـضـرت على (ع ) نهاد و از روبه رو به وى نگریست , آن گاه رو به اصحاب کرد و فرمود: تـاجـهـاى فرشتگان چنین است . روایتهاى دیگرى بیانگر آن است که پیامبر(ص ) پس از گذاشتن عـمـامـه , جـمـلـه مـعـروف (هـر کـس کـه مـن مـولاى اویـم این على (ع ) مولاى اوست ) را نیز فرمود. برخى از افراد گفته اند: سخن رسول خدا(ص ) مبنى بر دوست داشتن على (ع ) دلالت برجانشینى وى پس از آن حضرت نمى کند و تنها بیانگر این امر است که باید على (ع ) رادوست داشت .در پاسخ باید گفت : اول آنکه شنوندگان گفتار رسول خدا(ص ) برداشتى غیر از دوستى داشتند, چـرا کـه مـراسـم بیعت انجام دادند. دوم , به فرض آنکه سخن پیامبر(ص ) تنها بردوستى على (ع ) دلالـت کند, خود بیانگر آن است که توجه پیامبر(ص ) به دلیل شایستگى و لیاقتى بود که على (ع ) داشـت . اگـر هـم پیامبر(ص ) بروشنى نگفته بود که على (ع )جانشین پس از من است , مردم خود بـایـد مـى دانستند که پس از پیامبر(ص ) کسى را به جانشینى برگزینند که بیش از دیگران موردتوجه و علاقه حضرتش بوده است . بـراسـتـى اگر توجه و دوستى پیامبر(ص ) نمى توانست ملاک انتخاب باشد, چرا نسبت به دیگران عـنـوان مى شود که مورد عنایت پیامبر بوده اند و مواردى بسیار کم اهمیت را ـ برفرض درستى ـشـاهـد مـى آورنـد . حـقـیـقت امر این است که دست سیاست بازى ,فضیلت و شایستگى حضرت على (ع ) را ندیده گرفت و او را از صحنه کنارزد.

      جانشینى على (ع ) و کامل شدن دین

حادثه غدیر از جنبه دیگرى نیز قابل دقت و اهمیت است . به عقیده بسیارى از مفسران آیه زیر که ازکـامـل شـدن دیـن اسلام و نومیدى کافران خبر مى دهد در روز غدیر خم و پس از تعیین حضرت على (ع ) به جانشینى پیامبر نازل شده است .... الـیـوم یـئس الـذیـن کـفـروا مـن دیـنکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و (( اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... )) امـروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد زنند نومید شدند, پس شما از آنان نترسید و از من بیمداشـتـه بـاشـیـد. امروز دین شما را کامل گردانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و آیین اسلام را برایتان برگزیدم .از ایـن آیـه اسـتفاده مى شود که انتخاب حضرت على (ع ) ضمانتى براى اجراى احکام دینى بود. در حـقـیقت با تعیین على (ع ) به عنوان مرجع مردم در امور اسلامى , دین اسلام به درجه کمال خود رسید و رسول خدا(ص ) با انجام این کار بزرگ ادامه کار را به اهل آن سپرد و رسالت الهى اش را به پایان برد.سپاه اسامه رسـول خـدا(ص ) در واپـسـیـن روزهـاى زنـدگـى , سـپـاهـى براى جنگ بارومیان تدارک دیدکـه فرماندهى آن با جوانى به نام (اسامة بن زید) بود. آن حضرت بر شرکت افراد در این سپاه تاءکید فـراوان ورزیـد و کـسانى را که از رفتن خوددارى کنند نفرین کرد. تنها چند نفر را ازرفتن معاف کـرد کـه حـضـرت عـلى (ع ) از جمله آنان بود. با این وجود تعداد زیادى از افرادکه گردانندگان صحنه سقیفه از سرشناس ترین آنها بودند, از رفتن سر باز زدند و به شهربازگشتند. بـراستى پافشارى و شتاب پیامبر(ص ) در اعزام سپاه اسامه براى چه بود؟ شکى نیست که یک علت آن مقاصد نظامى بود, اما رخدادهاى بعدى سبب دیگرى را هم آشکارمى سازد. حقیقت امر این بود که پیامبر(ص ) مى خواست عناصر مزاحم استقرارجانشینى حضرت على (ع ) را از مدینه دور سازد. آن حـضـرت بـا آگـاهـى از روحیه یارانش بخوبى پیش بینى مى کرد که با جانشین او به مخالفت بـرمـى خیزند. از این رو, مى خواست راه توطئه را ببندد, ولى آنان با سرپیچى از فرمان پیامبر(ص ) هدفهاى خویش را عملى ساختند.

رسول خدا(ص ) وقتى دریافت کسانى که باید از مدینه بیرون مى رفتند سرپیچى کرده وکنار بستر آن حـضـرت نـشـسته اند, متوجه توطئه گردید.کاغذ و قلم خواست و فرمود:مى خواهم چیزى را بـنویسم که پس از من هرگز گمراه نشوید, ولى آنان مانع شدند و یک تن از آنان (عمر) بى ادبانه گفت : بیمارى بر او چیره شده این مرد هذیان مى گوید. وقـتـى رسـول خـدا(ص ) دیده از جهان بر بست هم او میان مردم آمد و براى جلب توجه اذهان به سـوى خـودش فـریـاد زد: مـحـمد هرگز از دنیا نرفته است . هر کس بگوید او مرده سروکارش با شـمشیر من خواهد بود. پس از ساعتى ابوبکر از بیرون مدینه رسید و به میدان آمد و به اصطلاح او را بـه خـطـایـش آگاه ساخت که نه محمد(ص ) نیز همانندپیامبران گذشته از میان مردم رفته است .بـه این ترتیب , مردم در یک سردرگمى واقع شدند و سپس آن دو با ابوعبیده جراح همراه شده به مـحـل سـقـیـفـه بـنـى سـاعده رفتند و فردى را که مورد نظر خودشان بود به جانشینى پیامبر برگزیدند, و از این لحظه به بعد, مسیر تاریخ اسلام بطور کامل عوض شد و به سویى رفت که مورد خواست و رضایت خدا و رسولش نبود.خـوشـبختانه براى جانشینى امام خمینى(قدسره ) در نظام , مشکلى اساسى پیش نیامد,اگر چه مـشـکـلـى بود و به لطف الهى برطرف شد. در واقع درس آموزى از حادثه رحلت پیامبر(ص ) این نـتـیجه را براى نظام ما به بار آورد که خبرگان امت به سرعت جانشین امام را تعیین کردند. اگر خـداى نکرده امام خمینى قدس سره , خود آقاى منتظرى را از قائم مقامى خلع نمى کرد, سرنوشت انقلاب نگران کننده بود.

الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله محمد و على آله و اصحابه و من تبعه بإحسان الى یوم الدین.

 

با تشکر از رد فعل حسنه ى شما که ناشى از حب و مودت شما به اهل البیت و همچنین آرامش و مدارا براى شنیدن رأیى که قبولش مقدارى برایتان سخت آمده .

بنده اینجا قسمتى از سخنان خودتان را برایتان ترجمه مى کنم :

"فکلمه علی ( رضی الله عنه ) وقال : إنک استبددت علینا بالأمر وکنا نرى أن لنا حقا لقرابتنا من رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ، فلم یزل یکلم أبا بکر حتى فاضت عینا أبی بکر ، ثم بایعه العشیة " . قوله ( ولم یتباعد العهد ) الواو للحال یشکی إلیه ( صلى الله علیه وآله ) من أمته بعده فی تظافرهم على غصب حقه وحقها ( علیهم السلام ) وهضمها على قرب عهدهم به ( صلى الله علیه وآله ) وطراوة ذکره أو الذکر الذی هو القرآن الآمر بإکرام ذوی القربى ، وزعمتم أن لا إرث لنا ، أفحکم الجاهلیة تبغون ، ومن أحسن من الله حکما لقوم یوقنون * ( ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخاسرین"

در اینجا امام علی (ع ) مى گوید: تو أمر خودت را بر ما تلقین کردى و در حالیکه ما بخاطر نزدیکى و خویشاوندى مان به رسول الله ( صلى الله علیه و اله و سلم ) حقى ( خلافت و حکم ) براى خودمان قائل مى داشتیم.

اینجا به روشنى امام على سبب طلب خلافت از جانب خود را " خویشاوندى " به رسول الله دانسته و سخنى از حکم خدایى و امامت خدایى ندارد و نسبت آنرا نیز " امامت الهى " نمى شناسد!

و بعد چشمان ابوبکر از گفتار على گریان شده و سپس على با ابوبکر بیعت مى کند.

 

این همان موضوعى است که خواستم نظر شما را بدان جلب کنم.

مجتمع مسلمانان بعد از رسول اسلام صلوات الله علیه یک مجتمعى آزاد بوده و هر کس مى توانسته خود را کاندید در انتخابات آزاد کرده و این کلام امام علی در حقیقت نقضى شدید به اعتقاد شماست که فکر مى کنید " امامت منصبى و مقامى الهى ست و مردم در آن دستى نداشته و حتى خود امام نیز به اختیار خودش امام بعدى اش را انتخاب نمى کند بلکه خداوند به او امر مستقیم داده و بایستى بر آن رویه جلو رود ! "

 

امامت بنابه اعتقاد شما ، همان نبوت است که به شکل و نامى دیگر ادامه یافته و در حقیقت حق انتخاب را از مردمان برداشته و آنرا به خدانسبت داده است.

نبوت به امر خدا ختم یافته یعنى دیگر کسى نمى تواند سخن و امر خود را ماوراء بشر توصیف کرده و مردم را به تعبد بدان دعوت کند.

البته ما عصمت صحابه و آل بیت را قبول نداشته و آنان را در امور زندگى شان مجتهدانى که سعى خود را در خدمت این دین به کار گرفته ، مى دانیم .

 

و در اینجا نظر شما را به این مورد نیز جلب مى کنم:

در عبارات زیر که انتساب آنرا به دختر رسول الله صلى الله علیه و على اله وسلم ، غیر ممکن مى بینم ، فاطمه (ع ) با یاد کردن آیه ى " وارث شدن سلیمان از داود " و آیه ى " طلب کردن زکریا ( ع ) از خدا وارثى که از آل یعقوب و او ارث برده و او را مورد رضا قرار دهد " سخن رانده .

ایشان  ( فاطمه رضی الله عنها ) خود را همانند آنان ( سلیمان و یحیى ) به طلب ارث خود از رسول الله صلوات الله علیه پرداخته ، که با نظرى به قرآن و زندگى آن انبیاء ثابت مى شود که هیچ هدف آن انبیاء ارث مال نبوده بلکه " ارث نبوت " بوده است.

اولاً ، داود (ع) صاحب اولاد فراوان بوده ( بیش از صد ) و اگر قرار بود از ارث مال سخن آید به همه آن فرزندان یکسان مى رسید و لازم نبود خداوند فقط به ذکر سلیمان اکتفاء کند.

خداوند سلیمان را وارث نبوت و ملک از داود ساخت .

ثانیاً ، نبى الله زکریا   (ع ) خود فردى بنابه روایات نجار بوده و مالدار نبوده که از خداوند طلب وارث مال نماید .

در ضمن در درخواست نبى الله زکریا  (ع) به خوبى واضح است که او مى خواهد صاحب فرزندى باشد که همانند خودش و یعقوب " نبی " باشد .

زیرا او مى فرماید : رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا .

خداوندا از جانب خودت به من یک " ولی " بخشایش فرما که از من ارث برده و از آل یعقوب و او را از مورد رضاى خودت قرار ده.

و هنگامى که خداوند بشارت یحیى نبی ( ع ) را به او داد، کاملاً واضح شده که این همان در خواست ذکریا بود ( درخواست فرزندى که بر مقام نبوت باشد )  .

اینهم سخنانى که به سیدة فاطمه رضی الله عنها نسبت داده شده ، دوباره مراجعه کنید.

أیها ( 1 ) معشر المسلمین ، أأبتز إرث أبی ، یا بن أبی قحافة ؟ ! أبى الله ( عزوجل ) ( 2 ) أن ترث أباک ولا أرث أبی ؟ ! لقد جئت شیئا فریا ، جرأة منکم على قطیعة الرحم ، ونکث العهد ، فعلى عمد ما ترکتم کتاب الله بین أظهرکم ونبذتموه ، إذ یقول الله ( عزوجل ) : * ( وورث سلیمان داود ) * ( 3 ) . ومع ما ( 4 ) قص من خبر یحیى وزکریا إذ یقول * ( رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا ) * ( 5 ) . وقال ( عزوجل ) : * ( یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الانثیین ) * ( 6 ) وقال ( تعالى ) : * ( إن ترک خیرا الوصیة للوالدین والاقربین ) * ( 7 ) . فزعمتم أن لا حظ لی ، ولا أرث من أبی ! أفخصکم الله بآیة أخرج أبی منها ؟ ! أم تقولون أهل ملتین لا یتوارثون ( 8 ) ؟ ! أو لست وأبی من أهل ملة واحدة ؟ ! أم أنتم بخصوص القرآن وعمومه أعلم من النبی ؟ !

" فأتبعها رافع بن رفاعة الزرقی ، فقال لها : یا سیدة النساء ، لو کان أبو الحسن تکلم فی هذا الامر وذکر للناس قبل أن یجری هذا العقد ، ما عدلنا به أحدا . فقالت له بردنها : " إلیک عنی ، فما جعل الله لاحد بعد غدیر خم من حجة ولا عذر "

عجیب اینکه بعد از خطبه اى طولانى که به فاطمة سلام الله علیها نسبت داده شده ، شخصى بنام رافع بن رفاعة الزرقی به دنبال ایشان آمده و مى گوید : اى خانم خانمها ، اگر ابو الحسن ( امام على ) در این موضوع ( فکر مى کنم منظورش امامت ) حرفى زده بود و مردم را یاد آورى نموده بود قبل از این عقد ( بیعت ) ، ما کسى را به او ترجیح نمى دادیم .

و سخن ما نیز اینست ، آیا امام على (ع) برخلاف امر خدا و رسول ، مردم را از راهنمایى دور کرده و آنان را در امرى " خلاف خدا و رسولش " همراهى مى کند؟!

فقال أبو بکر لها : صدقت یا بنت رسول الله ، لقد کان أبوک بالمؤمنین رؤوفا رحیما ، وعلى الکافرین عذابا ألیما ، وکان - والله - إذا نسبناه وجدناه أباک دون النساء ، وأخا ابن عمک دون الاخلاء ( 7 ) آثره على کل حمیم ، وساعده على الامر العظیم ، وأنتم عترة نبی الله الطیبون ، وخیرته المنتجبون ، على طریق الجنة ( 8 ) أدلتنا ، وأبواب الخیر لسالکینا ( 9 ) . فأما ما سألت ، فلک ما جعله أبوک ، مصدق قولک ، ولا اظلم حقک ، وأما ما سألت من المیراث فإن رسول الله قال : " نحن معاشر الانبیاء لا نورث

در عبارات فوق ، ابوبکر صدیق با حق شناسى و محبت تام و شناسایى حق اهل البیت ، با تکرار حدیث رسول اسلام (ص) نشان مى دهد که اولیت و برترى نزد  او التزام به حدیث رسول الله صلى الله علیه و اله و سلم است.

و براى اینکه همه ى موضوعات قاطى و مخلوط نشود ، موضوع دفن فاطمه سلام الله علیها را یا به موضوعى جدا یا مختصراً این سؤال را طرح کنم که :

آیا امام على (ع ) تمام مسلمانان و صحابه را با خبر و بر نماز جنازه ى همسر خود خواند و بعد با روبرویى به ابوبکر گفت: تو اجازه ى نماز خواندن ندارى ؟!

 

و همه ى مسلمانان بر این امر که نماز جنازه " سنت کفایت" است ، تأکید دارند .

یعنى ، اگر عده اى خواندند ، دیگر واجب بودن آن از بقیه برداشته مى شود.

و اینکه امام على در شبانه خلیفه ى مسلمانان را خبر نداده ( در صورت صحیح بودن خبر ) جز این نیست که لزومى بر این امر نبوده است.

و در باره ى مخفى بودن قبر فاطمه سلام الله علیها این سؤال وارد است :

آیا در کتابهایتان ننوشته که " امام حسن علیه السلام " بنابه وصیتى در کنار مادر دفن شد؟

اگر قبر حسن رضی الله عنه معلوم شده بود ، قبر مادر در کنار او بوده و یکى از شیعیان نیز کتابى نوشته که ثابت کرده که قبر سیدة فاطمة (ع) معلوم بوده است. ( برایتان نشان و مؤلف آنرا مى آورم ، زیرا الآن به خواطرم نیست )

باز تکرار مى کنم که کتابها مخلوطى از حقیقت و دروغ است و هدفى جز به زیر سؤال قرار دادن اهل بیت و صحابه نیست.

زیرا آنان حمل کننده ى این کتاب ( قرآن ) و حفظ آن و سنت رسول بوده اند .

و دشمنان اسلام به خوبى مى دانند که با زیر سؤال قرار دادن اولین نسل همزمان رسول اسلام ، بزرگترین ضربه ى خود را بر این دین که به سوى شرق و غرب منتشر مى شده ، نشانه داده اند.

زیرا بیعت اهل بیت با صحابه و همکارى آنان در خلافت اسلامى جز شریک بودن آنان در تصمیم هاى آنان نیست.

 

از الله تعالى طلب دارم که در این روزهاى مبارک به آن راهى هدایت کند که رسول خاتم محمد بن عبد الله صلى الله علیه و على آله وسلم بوده و اهل بیتش نیز بر آن منهج راه نهاده و مردم را رهنما مى شدند.

واقعه غدیر خم

کتاب: فروغ ولایت ص 124 تا 142

نویسنده: استاد جعفرسبحانى

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم در سال دهم هجرت براى انجام فریضه وتعلیم مراسم حج‏به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجة الوداع‏» نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبیست هزار تخمین زده شده‏اند.

مراسم حج‏به پایان رسید وپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم راه مدینه را،در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه میکردند وجز کسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در



خرید و دانلود مقاله درمورد جانشینی حضرت علی


مقاله درمورد اثر گرمابرحالت مواد( میعان ) 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

به نام خدا

موضوع درس : اثر گرمابرحالت مواد( میعان )

هدف کلی : دانش آموزان درپایان درس باید بدانند اثرگرمابرحالت موادچیست ومیعان رابتوانند تعریف کنند

رفتارهای ورودی : بعدازاینکه واردکلاس شدم سلام واحوالپرسی می کنم وخودم رامعرفی می کنم برای آشنایی بیشتر بابچه ها حضور وغیاب کرده وبه چهره ها نیز نگاه می کنم سپس کتابشان رامعرفی کرده ودرمورد تیتر درس آن روز توضیح می دهم

هدفهای جزئی : بیشترتوجه کردن بچه ها به تغییر حالات مواد وتأثیر آن دروضعیت زندگی ما

ارزشیابی تشخیصی : سوالاتی راازبچه ها می پرسم تابدانم چقدردرس جلسه قبل رایادگرفته اند وسوالاتی ازدرس جدید نیز می پرسم تابدانم آیا کسی درکلاس هست که دراین مورد اطلاعاتی داشته باشد یا درس جدید رامطالعه کرده باشد

هدفهای رفتاری : من انتظار دارم درپایان درس دانش آموزان بتوانند میعان راتعریف کنند

روش تدریس : روش من ترکیبی ( سخنرانی , پرسش وپاسخ وکارعملی ) همراه است

ارزیابی مرحله ای : همان طور که درحال تدریس هستم سوالاتی راازبچه ها می پرسم تا حواس آنها به درس جلب شود

نحوه ارائه مطالب: ابندا درسم راباسوال میعان چیست آغاز می کنم ومی پرسم تغییرحالات ماده رامی دانند بعدخودم آنراتعریف کرده ومثال می زنم تبدیل بخاربه مایع را میعان یعنی مایع شدن می نامند

وقتی یک ظرف آب رادراتاق می گذارید همان طور که تعدادی ازمولکولهای آب پیوسته بخار می شوند وبه هوا می روند تعدادی از مولکولهای بخار آب موجود درهوانیز که پیوسته به هر سو درحال حرکت اند ممکن است به طور اتفاقی وتصادفی به سطح آب برخورد کنند ودراثر ربایش مولکولهای سطح آب به آب باز گردند دراین حالت میعان رخ داده است

هرچه مقدار بخارآب موجود درهوا بیش تر باشد احتمال برخورد مولکولهای بخارآب باسطح مایع وبازگشت آن به مایع بیشتر است وقتی درهوای یک اتاق آن قدر بخارآب وجودداشته باشد که اگر ظرف آبی درآن اتاق قراردهیم تعدا مولکولهایی که ازسطح مایع جدامیشوند باتعداد مولکولهایی که به مایع باز می گردند مساوی باشد می گوییم هوای اتاق ازبخار آب اشباع یاسیر شده است درچنین حالتی دیگر آب ظرف دراثر تبخیر کاهش نمی یابد

اگر تااینجا سوالی ندارید یک سوال ازشما می پرسم : چرا درمحیط های مرطوب مثل حمام , لباسهای خیس دیرتر خشک می شوند

( جواب : چون درحمام بخارآب فراوانی وجوددارد هوای حمام ازبخار آب اشباع شده است وآب لباسهای دیگر تبخیر می شود )

دربعضی از مناطق کشور ما درفصل تابستان , گاهی هوااز بخار آب سیر می شود دراین حالت می گویند هواشرجی شده است . درهوای شرجی اگر چه بدن انسان عرق می کند اما به دلیل کند بودن سرعت تبخیر عرق روی پوست بدن خیلی دیر بخار میشود وچندان کمکی به خنک شدن بدن نمی کند .

میعان همیشه بر روی سطح مایع صورت نمیگیرد بلکه هر وقت بخار یک ماده سرد شود در هر نقطه ای وبر روی هر سطحی ممکن است میعان صورت گیرد مثلا در زمستان ها روی شیشه پنجره قطره های آب مشاهده میشود .یعنی چون در هوای اطاق مولکولهای بخار آب وجوددارد این مولکولها با شیشه ی سرد برخورد میکنند و به مایع تبدیل میشوند .

بعد سوالی که از بچه ها می پرسم : به نظر شما بارش باران چه ارتباطی با میعان بخار آب دارد ؟ از چند نفر ی جوات را می گیرم و بعد می گویم که : بر اثر سرد شدن و فشرده شدن ابر باران بوجود می آید .و به قطرات آب تبدیل میشود .

خوب :فرایند میعان وارون فرایند تبخیر یعنی تبدیل بخار به مایع است.

اگر مقداری بخار یک ماده را سرد کنیم (یعنی از آن گرما میگیریم ) هنگامی که به دمای میعان یا نقطه میعان خود میرسد شروع به مایع شدن میکند . دمای نقطه میعان یک ماده در شرایط یکان با نقطه جوش آن برابر است . یعنی مثلا اگر در فشار یک اتمسفر به آب صد درجه سلسیوس گرما بدهیم شروع به جوشیدن میکند و نیز اگر در همان فشار از بخار آب صد درجه سیلیسیوس گرما بدهیم شروع به مایع شدن میکند .

هر بخار به هنگام میعان همان قدر گرما از دست میدهد که به هنگام تبخیر میگیرد . بنا براین گرمای نهان ویژه میعان منفی گرما ی نهان ویزه تبخیر است . به این ترتیب گرمای نهان میعان mکیلوگرم بخار یک ماده از زیر محاسبه میشود :01=-m lv

علامت منفی نشان دهنده آن است که بخار هنگام میعان گرما از دست میدهد .

اگر در یک بشر (ظرف ) مقداری آب بریزید . آب بتدریج تبخیر میشود فشار ناشی از حضورمولکولهای بخار در بالای مایع ، فشار بخار مایع گفته میشود . جوشیدن زمانی رخ میدهد که فشار بخار مایع با فشار هوای روی سطح مایع (فشار محیط) برابر شود .

بعد آزمایشی را انجام میدهم : یک ظرف آب( بشر) را روی شعله آتش گذاشته تا به جوش آید . سپس یک کاسه فلزی بزرگ پر از یخ با یک بشقاب فلزی سرد را بالای ظرف میگذاریم (با دستگیره)

قطرات آبی روی کاسه ی فلزی تشکیل میشود .

این آزمایش را با آب نمک انجام دهید آیا آبی که جمع آوری میشود شور است ؟



خرید و دانلود مقاله درمورد اثر گرمابرحالت مواد( میعان )  9ص


زرتشت 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

« زرتشت »

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت (۶ فروردین ۱۷۶۸ ق.م. - ۵ دی ۱۶۹۱ ق.م. در بلخ) نام پیامبر ایرانی بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا; و سراینده گاثاها کهن‌ترین بخش اوستا است.

زرتشت توجه مورخین معاصر را حداقل به دو دلیل جلب کرده ‌است: یکی مبدل شدن زرتشت به شخصیت ای افسانه‌ای است چنانچه در طی سال‌های ۳۰۰ قبل از میلاد تا ۳۰۰ بعد از میلاد اعتقادات مبنی بر اینکه او از علوم غیبیه مطلع بوده و از رسوم جادوگری آگاه، رایج شده بود. دیگر برداشت یکتاپرستانه او از خدا بوده که باعث گمانه زنی‌های مورخین معاصر در مورد تأثیرپذیری مسیحیت و یهودیت از تعلیمات زرتشت شده ‌است.

بررسی زندگی زرتشت با دشواریهایی روبرو است که باعث شده مورخین در بهترین حالت زندگینامه‌هایی که از او نوشته شده را سست و در بدترین حالت آن را گمانه زنی محض بخوانند: یکی از این دشواری‌ها پاسخ به این سؤال است که چه بخشی از دین زرتشتی از دین قبیله‌ای که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشی از آن ناشی از دریافت‌های مذهبی و تعلیمات او می‌باشد؟ سؤال دشوار دیگر این است که دین زرتشتی دوره ساسانی تا چه حد دقیق تعلیمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال دیگر اینکه، متون بدست رسیده از این آیین مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوی، و نوشته‌های نویسندگان یونانی، تا چه حد تصویر دقیقی از نظریات زرتشت ارایه می‌کنند؟

ریشه و معنای نام :

در اوستا زَرَت اّشْتَرَ است. بیشتر از ده شکل برای نام زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد.

از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز، معانی بسیاری برای واژه زرتشت گفته‌اند.آنچه که مشخص است این است که این نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است. البته بیش‌تر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی این‌که چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است.

در جزء دوم این نام اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که نام وی با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد. در گذشته برای شتر از آن جهت که حیوان بسیار مفیدی بود ارج و منزلتی خاص قائل بودند و بر نوزادان خود نام شتر را با پسوندهای خاص بر نوزادانشان مینهادند. همچنین در نوشته‌های تخت جمشید از شتر به عنوان هدیه‌ای که به داریوش اهدا می‌شد نام برده شده‌است. برای نمونه فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است. گاه نیز نام خانوادگی که سپیتمه است، افزوده می‌شود و به صورت زرتشتر سپیتمه یاد می‌شود. البته این نام خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند که به معنی خاندان سفید است. نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده[ که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد

اسپیتامه نام خانوادگی زرتشت بوده‌است. در بند دوی همایشت آنجا که همای مقدس همچون دوستی به زرتشت نزدیک می‌شود وی را محترمانه با این نام خطاب می‌کند.

زمان زرتشت :

زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهش‌های دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. درباره تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس‌ و هرمی‌ پوس‌ نوشته‌اند که‌ زرتشت‌ پنج‌ هزار سال‌ پیش‌ از جنگ‌ تروا می‌زیسته‌ است‌. دیوجانس‌ لائرتیوس‌ نیز به روایت از هردمودروس‌ و کسانتوس‌ همین‌ دیدگاه را بازگو کرده‌است. روایات‌ ایرانی، که‌ برپایهٔ منابع‌ پهلوی مانند بندهشن‌ و ارداویرافنامه تکیه‌ دارند و پس‌ از زوال‌ نفوذ آیین زرتشت‌ نوشته‌ شده‌اند، زایش زرتشت‌ را سه‌ قرن‌ پیش از اسکندر مقدونی‌ می‌دانند.[۱۰] این‌ روایت‌ به‌ وسیلهٔ بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان ایرانی‌ پایدار ماند و تا قرن‌ گذشته‌ نیز اعتبار خود را حفظ‌ کرد. راه درست رفتن و به نتیجه رسیدن این است که گفته‌ها و نوشته‌های دانشمندان پیش از مسیح یونان را که نزدیک به ۲۵۰۰ سال از ما جلوتر بوده‌اند و از زرتشت و زمان او بهتر آگاهی داشته‌اند را بررسی کنیم و از روی آن‌ها به چگونگی این راز کهن پی بریم

اکزان توس :

نخستین مورخ یونانی که از زرتشت نام برده و زمانش را تعیین کرده‌است، اکزان توس (به انگلیسی: Xantus) یا خسانتوس لیدیایی می‌باشد که در قرن پنجم پیش از میلاد می‌زیست او در سدهٔ پنجم (۵۰۰-۴۵۰) پیش از میلاد مسیح میزیسته و نویسندگان دیگر از گفته‌های او یاد کرده‌اند. دیوژن لرتیوس (به انگلیسی: Diogenes Lartius) یونانی، در سال‌های نزدیک به دویست و ده (۲۱۰) پس از میلاد مسیح، پس از ذکر سخنانی از اکزان‌توس در دو نسخهٔ دستنویس، زمان زرتشت را با شمارهٔ ۶۰۰۰ (ششهزار) و در نسخهٔ دیگر با شمارهٔ ۶۰۰ (ششصد) سال پیش از لشکرکشی خشایارشا به سوی یونان یاد کرده‌است. در خبر دیوژنس لرتیوس، شمارهٔ ۶۰۰۰ (ششهزار) از دو راه دارای ارزش است.

نخست اینکه با گفته‌های شاگردان افلاتون و دیگر دانشمندان به خوبی سازگار است، در حالی که شمارهٔ ۶۰۰ (ششصد) با رای و نظر هیچ یک از دانشمندان سازگاری و نزدیکی ندارد.

دوم اینکه دیوژنس لرتیوس، علاوه بر نوشتهٔ اکزان‌توس، سخن دیگری را نیز از هرمودوروس (به انگلیسی: Hermodoros) شاگرد افلاتون یاد می‌کند که به گفتهٔ او زمان زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ ترویا (به انگلیسی: Troya) یاد می‌کند.

از این گفته‌ها چنین بر می‌آید که رای دیوژنس ششهزار سال پیش از لشکرکشی خشایارشا به یونان بوده و خواسته‌است با یادآوری از این شماره‌های هماهنگ، زمان پیغمبر ایران را نشان دهد. چون لشکریان خشایارشا که در سارد گرد آمده بودند در بهار سال چهارسد و هشتاد (۴۸۰) پیش از میلاد مسیح بو یونان روی آوردند، پس زمان زرتشت از روی شمارهٔ ششهزار، نزدیک به ششهزار و چهارصد و هشتاد (۶۴۸۰) سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. از سوی دیگر چون گرفتن ترویا و افتادن آن به دست یونانیان در سال هزار و یکصد و هشتادوچهار (۱۱۸۴) سال پیش از میلاد مسیح می‌شود. همانگونه که می‌بینیم نتیجهٔ این دو گفتار با اندک ناسازگاری نشاندهندهٔ یک زمامن است که نزدیک به ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را نشان می‌دهد. بی‌گمان سرچشمهٔ این دو خبر یکی است و این ناسازگاری اندک در برابر روزگاری بس دراز که از هشتاد و پنچ سدهٔ پیش یاد می‌کند، چندان ارزشی ندارد و به پایهٔ کار سستی نمی‌رساند. در اینجا باید این را یادآور شویم که این شماره‌ها زمان زاییده شدن زرتشت را نمی‌نمایاند، بلکه زمان زندگی او را نشان می‌دهد. چون آوازهٔ زرتشت از سی سالگی به بالا بوده که به پایهٔ راهنمایی مردم رسیده‌ است، از این رو باید سال‌های زندگی او را در آغاز این شماره‌هایی که یاد شد، دست کم نزدیک به چهل سال بدانیم.



خرید و دانلود  زرتشت 13 ص


ریجنالیسم 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

ریجنالیسم ( REGIONALISM )

ماهیت :

ریجنالیسم عنوان مکتبی در معماری است که در دهه های 1960-1970 شکل گرفت . کلمه ریجنالیسم از واژه انگلیسی Region که به معنای منطقه است ***و معادل فارسی آن منطقه گرایی است و در واقع معماری است که به متن و زمینه و شرایط محیطی و فرهنگی توجه می کند و یکی از شاخه های معماری پست مدرن است که شباهت های زیادی با معماری بومی ( محلی ) دارد و در این مکتب چون فرهنگ و خصوصیات و شرایط اقلیمی با عبور از هر منطقه به منطقه ای دیگر فرق می کند و شکلی تازه می یابد باید معماری هم تغییر کند چون در واقع معماری هم بر آمدی از آنهاست و با جهت گیری نسبت به شعارهای دوران مدرن ادامه یافت .

اهداف :

معماری هر منطقه باید متناسب با آن منطقه باشد که در آن بوجود آمده است .

هویت ***با استفاده از اشکال ومصالح و نهادهای محلی .

استفاده از امکانات محلی ( مانند مصالح بوم ***, تکنیکهای محلی و... ) .

مبارزه علیه استعمار و استعمار زدایی .

نقد معماری مدرن به ویژه معماری بین المللی ( به خصوص جهت گیری که نسبت گذشته و هویت محلی داشتند )

پست مدرنیسم) بستر و منشا ریجنالیسم (

 

معماری پست مدرن که در دهه های 50 و70 قرن بیست میلادی و همزمان با افول معماری مدرن و در جهت گیری مقابل با آن شکل گرفت . با شعارهایی چون توجه به متن , زمینه , ساختار , رشد همه جانبه , تاریخ , بستر فرهنگ و سنن و ... به وجود آمد . این محلات در بخش معماری و شهر سازی بیشتر متوجه خشکی و ساده گرایی افراطی سبک انترناسیونالیسم یا جهان وطنی بود که به مخالفت با هر گونه مفاهیم و ارزشهای سنتی و قومی است . بر عقل گرایی افراطی )راسیونالیسم ) استوار بود که به شیوه به این اهداف می رسیدند که همین دو شیوه هم بعدها در معماری رجینالیسمی مورد توجه قرار گرفت

گرایش به فرم و ظاهر Gray post modern

گرایش به محتوا White post modern

یکی از عناصر مورد اختلاف مدرن و پست مدرن در نحوه برخورد با سنن است و از جمله مشکلات ناشی از افراط در این سبک می توان به عواملی همچون سنت گرایی تا حد عتیقه پرستی , رجعت به گذشته های ارناستالیستی ( اصالت تزئینات ) , تنوع طلبی مجاهد و حصر ... توجه کرد . بعدها باعث به وجود آمدن معماری بومی و محلی و ریجنالیستس در دامان خود شد و بستر مناسب برای شکل گیری آنها بود که در بعضی موارد اشتراکات زیادی با هم دارند .

سبک بین الملل ) نقطه مقابل ریجنالیسم(

این سبک در سال 1932 با انتشار کتابی توسط جانسون و هیچکاک آغاز یافت .

امروزه فقط وفقط یک نظام با قواعد ثابت وجود دارد تا تز سبک معاصر یک واقعیت بسازد و در عین حال به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا قابلیت پذیرفتن تفسیرهای فردی را داشته باشد و تحول عمومی را موجب شود .

این سبک سه اصل اساسی دارد :



خرید و دانلود  ریجنالیسم 33 ص


مقاله درمورد کمپوزیسیون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

کمپوزیسیون ( ترکیب بندی ) در نقاشی

کمپوزیسیون در نقاشی دارای قالبهای کلی میباشد که بر اساس محتوی اثر و یا خلاقیت هنرمند انتخاب میشود.

این قالبها عبارتند از :

۱-:ترکیب عمودی: این نوع ترکیب عموما برای موضوعات عمودی و ایستا از جمله فرم ساختمانهای بلند یا چند درخت بلند ویا چند نفر در حالت ایستاده بکار میرود.

2- : ترکیب افقی: مورد استفاده این ترکیب موضوعات دارای سکون و آرام از جمله منظره دریا -خیابان بصورت نما یا شخصی در حالت استراحت از نمای جانبی بکار میرود.

3- : ترکیب مثلث: اغلب فرم چهره در ترکیب مثلث کار میشود ویا میتوان سوژه های متفاوتی را در این قالب کار کرد ولی در هر صورت آن موضوع دارای پویایی میشود.

در دوران رنسانس هنرمندان نقاش از این نوع ترکیب بسیار استفاده میکردند برای مثال نقاشی مونالیزا اثر داوینچی و باکره صخره ها اثر رافایل از این دست میباشد.

4- : ترکیب دایره : در این قالب اجزای اصلی تصویر بنوعی در تابلو جایگری میشوند که فرمی دایره وار را ایجاد میکنند ودارای پویایی و حرکت است. اغلب در آثار نگارگری ما شاهد این نوع پرداخت تجسمی هستیم.

5- : ترکیب متقارن ( ترکیب قرینه) در قدیم بیشتر از این نوع قالب برای بیان هنری استفاده میشد اکثر آثار هنرهای سنتی اقوام مختلف دارای این نوع نگاه هستند.

در این ترکیب توازنی ساده بصورت قرینه برقرار میشود. اغلب نقوش قالی اسلیمیها و نگاره ها درارای ترکیب متقارن و متوازن هستند.

۶- : ترکیب منتشر : در این نوع ترکیب از فضای منفی خبری نیست فرمها بصورت منتشر و متعادل در فضای تابلو پخش شده اند نقاشیهای گل و مرغ و اکثر آثار آبستره دارای این قالب هستند.

۷- : ترکیب متعادل و نامتقارن ( دارای فضای منفی) این نوع ترکیب دست نقاش را برای ابداع و خلاقیت باز میگذارد و اجازه میدهد ترکیبهای زیبا ومتعادل و نو بوسیله نقاش خلق شود.

بعد از یادگیری اصول مربوط به مبانی هنرهای تجسمی در بحث نقطه و خط و قواعدی که بر آنها حاکم است و نقش و تاثیری که هر یک در هر قسمت از صفحه ایجاد می کنند ساده ترین روش برای ایجاد ترکیبی متعادل رعایت شکل ترازو برای قرارگیری فرمها بصورتی که از نظر بصری متوازن بنظر برسند می باشد .

ساده ترین و معمولی ترین شکل ترکیب بندی ترکیب متعادل و متقارن است .این نوع ترکیب بندی بیشتر در هنرهای سنتی از جمله طراحی قالی - تذهیب - فرم مشبکاری و نقوش سردر مساجد و ... دیده می شود که در عین اینکه دارای تعادل است چنانچه خطی از وسط آن بصورت عمودی رسم شود فرمها در دو طرف خط بصورت قرینه قرار گرفته اند.و تعادلی ساده و معمولی را به نمایش گذاشته اند .

اما در ترکیب متعادل و نامتقارن خلاقیت هنرمند جهت ایجاد فضاهای متنوع عمل نموده و برقراری تعادل از طریق پخش فرمها با اندازه های متفاوت موجب ایجاد تعادلی زیبا و متنوع می شود.

بعد از انتخاب نوع و اندازه کادر, اتود اولیه برای کار اصلی و یا ترکیب عناصری که طراح قصد طراحی وترکیب آنها را دارد شروع می شود .

- اقدام اولیه گرچه ظاهرا بسیار ساده است ولی تاثیر بسزایی در شکل ترکیب دارد عبارت است از انتخاب کادر عمودی یا افقی برای ترکیب , لازم بذکر است خیلی از عناصر موجود در یک تابلوی نقاشی را هم می توان در کادر عمودی ترکیب نمود و هم در کادر افقی ولی یکی از این حالات خلاق تر و زیباتر است .

- اقدام بعدی:چنانچه طراح بصورت مستقیم از منظره یا طبیعت بیجان کار می کند استفاده از منظره یاب می تواند او را برای انتخاب زاویه دید و حالت کلی ترکیب کمک نماید .

منظره یاب صفحه ایست که روی آن سوراخی مستطیل شکل متناسب با گستره یا بوم طراح وجود دارد که طراح آنرا مقابل چشمان خود گرفته و به جستجوی زاویه دید زیبا و حالت کلی ترکیب می پردازد که هنرجویان می توانند این وسیله را با قطعه ای مقوا درست کنند .

- گام بعدی در ایجاد یک ترکیب زیبا جایگیری اجزای ترکیب با توجه به شکل قرارگیری و تعداد اشکال و اندازه آنها نسبت به خطوط و نقاط طلایی تابلو است .

در ذیل صفحه مواردی که برای ایجاد یک ترکیب زیبا لازم الاجرا است ذکر می گردد .

- در ترکیب چند فرم در صفحه ابتدا فرم بزرگتر یا مهمتر ابتدا جایگیری می شود و بقیه فرمها در ارتباط با فرم اصلی ترکیب می شود .بدیهی است که نقاط و خطوط طلایی تابلو محل جایگیری فرم اصلی است .

- در یک ترکیب زیبا بخاطر تنوع لازم است اندازه اشکال متنوع باشد .

- تنوع قرارگیری فرمها در خطوط افق متنوع یکی دیگر از اصول ترکیب بندی است .

- لازم است اشکال همدیگر را ماسکه نکرده و روبروی هم قرار نگیرند .

- با توجه به خط زمین که در تابلو وجود دارد و موجب تقسیم فضای تابلو به دو قسمت منفی و مثبت می شود بایستی فضای منفی و مثبت در صورت خالی بودن پر شود .اما باید در نظر داشت که خوب است تابلو فضای نفس کشیدن داشته باشد و بصورت متراکم اشکال در کنار هم قرار نگیرند .

- چون از خصوصیات یک ترکیب زیبا هماهنگی فرم با فرم - فرم با کادر می باشد لازم است بوسیله خطوطی که از فضای ترکیب گرفته می شود فرمها را با کادر ارتباط داد .



خرید و دانلود مقاله درمورد کمپوزیسیون