انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

آفتاب دهی خاک

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

آفتاب دهی خاک ( soil solarization )

مقدمه:

بیماریهای خاکزی و آفات خسارات بسیار زیادی را در زمینهای کشاورزی و محصولات کشاورزی در دنیا بوجود می آورند.در مورد گیاهان جالیزی و میوه ها و … برخی از بیماریهای خاکزی علفهای هرز و نماتد بطور نسبی با آفتکش ها، قارچکش ها و علف کشها در خاک کنترل شده اند مانند متیل بروماید کلر، کلرین و    .

 اما استفاده از ضدعفونی کننده های خاک برای کنترل آفات همیشه آثار زیانباری برروی جانوران و انسان داشته است و باعث شده که علاوه بر هزینه بالا و پیچیده بورن روشهای آفت زدایی اثرات سمی مهم برروی گیاهان و خاک بجا بگذارد.

   Soil solarizationیک روش غیر شیمیایی است که بسیاری از آفات و پاتوژنهای خاکزاد را کنترل می کند. از این تکنیک ساده انرژی حرارتی خورشید جذب میشود و تغییرات فیزیکی و شیمیایی و بیولوژیک در خاک بوجود می آید. صفحات پلاستیکی شفاف از جنس پلی اتیلن برروی سطح خاک مرطوب در ماههای گرم تابستان گذاشته می شود و درجه حرارت خاک را به سطحی می رساند که برای بسیاری از پاتوژنهای خاکزاد گیاهی و بذر علفهای هرز و نماتدها و جوانه های گیاهان انگل و کنه های ساکن در خاک کشنده است.

 این روش برای گیاهان جالیزی و یکساله بهترین نتایج بهتری را داشته است. هرچه کرت بزرگتر باشد کنترل  مؤثرتر است. 

مناطق بزرگتر از 30 اینچ بهتر جواب می دهد زیرا کرتهای کوچکتر از 30 اینچ دارای یک اثر مسیریابی در لبه های خارجی دارند.

 

عملیات     soil solarization:

   soil solarizationدر کارونیای جنوبی بخوبی انجام میشود. بهمین دلیل هرچه درجه حرارت در ماههای تابستان بالاتر باشد و هر چقدر پلاستیک را بمدت بیشتری در جای خود    بگذاریم به نتایج بهتری می رسیم. مدت زمان طولانی لازم است تا نتایج قابل قبولی برای از بین بردن علفهای هرز مقاوم بدست آید.

    Soil solarizationشامل 5 مرحله می باشد که می بایست همه را بدقت و بترتیب انجام دهیم.که شامل مراحل زیر است:

 

1-آماده سازی خاک

اولین گام در انجام فرایند    soil solarizationشخم زدن بستر زمین و آماده سازی آن برای کشت می باشد تا بعد از عملیات  soil solarization از تغییر دادن و بهم زدن خاک جلوگیری شود. چنانچه بعدأ خاک را شخم زدیم دانه های علفهای هرز را به سطح خاک می آوریم و این در شرایطی است که بذر برخی از علفهای هرز که در عمق می باشند از بین نرفته اند.

  بهترین نتایج فقط تا عمق 3-2 اینچ بالایی سطح خاک بدست می آید بهتر است تجهیزات آبیاری و کودها را قبل از  soil solarization به خاک اضافه کنیم.

بسیار مهم است که منطقه ای که می خواهد عملیات  soil solarization روی آن انجام صاف باشد و از دانه های علفهای هرز و باقیمانده، گیاهان و کلوخ پاک باشد زیرا این مواد باعث می شود که پلاستیک از سطح زمین بلند شود و حداکثر میزان حرارت موقعی بدست می آید که پلاستیک به سطح زمین نزدیک باشد و باید از بوجود آمدن محفظه های هوایی بوسیله کلوخ های بزرگ و شکافهای عمیق در سطح زمین جلوگیری کرد. سطح خاک باید مسطح و نرم شود و یک سطح صاف بوجود آید تا در زمان آبیاری آب بطور یکنواخت در خاک نفوذ کند و آنرا مرطوب سازد.

2- آبیاری خاک   

خاک باید بخوبی آبیاری شود و چون باعث می شود که ارگانیسمها به حرارت حساس تر شوند و به علاوه رطوبت باعث میشود که گرما سریع تر و در عمق بیشتری در خاک نفوذ کند.

  خاک را می توان پس از گذاشتن لوله های پلاستیکی بوسیله روش آبیاری قطره ای آبیاری کرد.

  آبیاری در زیر سطح پلاستیکی معمولاً آفت ها را کمی زودتر و بمقدار بیشتری کنترل می کند.

  آبیاری بارانی، قطره ای بهترین نتایج را دارند. آبیاری باید بمقداری انجام     که آب روی خاک نایستد و تماماً نفوذ کند. 

3- کندن شیار ( گودال )

می بایست یک گودال به عمق 8-6 اینچ دور تا دور محیط کرت خود حفر کنیم که برای قرار دادن لبه های پلاستیک درون آن مورد استفاده قرار میگیرد.

 4- پوشاندن

 سطح خاک را با پلاستیکی که توسط اشعه uv تشعشع دید را می پوشانیم. این پلاستیک ها می بایست شفاف باشند ( نه سیاه و نه رنگی ) و دارای ضخامت 4-1 متر می باشند.

  پلاستیک را تا آنجا که ممکن است می کشیم و وقتی کاملاً در محل خود قرار گرفت گودال را از خاک پر می کنیم و لبه های پلاستیک را می پوشانیم.

  این کار باعث میشود که پلاستیک در جای خود ثابت بماند و از رفتن هوا به زیر آن یا دزیدن و حرکت هوا در زیر آن جلوگیری می کند.



خرید و دانلود  آفتاب دهی خاک


آیا بیمار مبتلا به روان گسیختگی ( اسکیزوفرنی ) می تواند ازدو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

آیا بیمار مبتلا به روان گسیختگی ( اسکیزوفرنی ) می تواند ازدواج کند؟

همیشه روانپزشکان با پرسش های بیشماری از سوی بیماران و خانواده آنها درمورد ازدواج بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا که در سن ازدواج قرار دارد، مواجه هستند. در این گونه موارد ، متخصص ، متناسب با تجارب خود و بررسی زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیمار توصیه های لازم را به عمل می آورد. در پس این سوالات انگیزه های متفاوتی نهفته است.

خانواده بیمار دغدغه های متعددی دارد:

- آیا پس از فوت والدین کسی هست که از بیمار مراقبت کند؟

- آیا می شود با ازدواج، بیماری را درمان و یا متوقف کرد؟

- آیا تأمین نیاز جنسی بیمار در بهبودی وی مؤثر است؟

- آیا مجرد بودن باعث بیماری او شده است؟

بیمار نیز اشتغالات فراوان درخصوص ازدواج دارد:

- والدین و آشنایان خیلی اصرار به ازدواج من دارند. نمی دانم اقدام کنم یا نه ؟

- آیا ازدواج برای وضعیت روانی من مفید است؟

- فکر ازدواج من را نگران می کند ؛ آیا این نگرانی به حالم مضر است؟

- دلم می خواهد ازدواج کنم آیا کسی حاضر است همسر من شود؟

- آیا این بیماری مانعی برای ازدواج من هست؟

در این مقاله ی مختصر ، سعی می شود به ابهامات فوق پرداخته شده و در حد امکان راهکارهای عملی به بیماران و خانواده آنها ارائه شود. ابهامات بیشتر را می توانید از متخصصین و پزشک معالج خود جویا شوید.

قدم اول: برای یافتن پاسخ سؤالات خود ابتدا بهتر است مهمترین ابهام خود و یا بیمار خود را روشن کنید. در این جا سه حالت اساسی طرح می شود:

حالت 1: بیمار قصد دارد بچه دار شود و مانند سایر افراد جامعه خانواده تشکیل دهد.

حالت2: نیاز جنسی ، مهمترین مشکل بیمار است ولی او قصد تشکیل خانواده مجزا را ندارد.

حالت3: بیمار قصد ازدواج ندارد ولی پدر و مادر برای تأمین مراقبت از بیمار برای سال های آینده قصد دارند او را متأهل کنند.

قدم دوم: برای این که بدانیم فرزند بیمارما در کدام یک از حالات فوق قرار دارد توصیه می شود:

1- با بیمار درخصوص ازدواج گفتگو کنید.

2- با بیمار تا حد امکان روشن و شفاف صحبت کنید.

3- سعی نکنید دریکی دو جلسه به نتیجه برسید، می توانید موضوع گفتگو را باز گذاشته و تا حصول نتیجه به مذاکره خود ادامه دهید.

4- گفتگو را به صحنه ی بحث و بگو مگو نکشانید.

5- سعی نکنید چیزی را به بیمار تحمیل کنید.

6- صحبت و مذاکره در مورد ازدواج معمولاً با خجالت و رودربایستی همراه است، ولی بهتر است گام به گام ، مذاکرات شفاف تر شود.

7- مذاکره در خصوص ازدواج، خصوصی و بدون حضور سایر اعضا خانواده و فرزندان باشد.

8- حتماً لازم است به مکنونات قلبی بیمار پی ببرید و در گرفتن پاسخ و اخذ تصمیم عجله نکرده و فقط به پاسخ بله یا خیر از سوی بیمار اکتفا نکنید.

قدم سوم: پس از این که خود را ( یا بیمار خود را) در یکی از حالات سه گانه قدم اول طبقه بندی نمودید، بهتر است به شرایط و مقدمات هریک از آنها توجه کنید:

حالت اول: آیا بیمار تمایل به داشتن بچه و تشکیل خانواده دارد؟

خوشبختانه در عصر حاضر با اقدامات درمانی مؤثر و در دسترس بودن داروهای بهتر، کم عارضه تر و مؤثرتر بسیاری از بیماران روان گسیخته مانند سایرشهروندان می توانند زندگی نسبتاً معمولی داشته باشند.

ازدواج برای بیماران منافع زیادی به همراه دارد مانند:

1- ارضای نیازهای عاطفی.

2- تشکیل خانواده و ایجاد حمایت خانوادگی.

3- تأمین مراقبت بیشترتوسط همسر و فرزندان بیمار.

4- ارضای نیاز جنسی.

برای ازدواج بهتر است شرا یط زیر رعایت شود:

الف- همسر بیمار از بیماری وی اطلاعات لازم را داشته باشد.

ب- در مورد ابهامات و طول بیماری آگاهی یابد.

ج- به سؤالات همسر آینده بیمار با متانت و بدون مخفی کاری پاسخ داده شود. در صورت لزوم همسر آینده بیمار می تواند با اجازه بیمار ، نزد پزشک معالج رفته و اطلاعات لازم در حد آگاهی های لازم برای خود کسب نماید.

بدین ترتیب برای انتخاب همسر برای بیمار مبتلا به بیماری روان گسیختگی بهتر است:

1- از بلند پروازی اجتناب کنیم.

2- تأمین نیازهای اولیه واساسی بیمار از جمله کسب حمایت خانوادگی و تأمین نیاز عاطفی او، را در اولویت قرار دهیم ، نه طبقه بندی اقتصادی – اجتماعی همسر آینده بیمار را.



خرید و دانلود  آیا بیمار مبتلا به روان گسیختگی ( اسکیزوفرنی ) می تواند ازدو


تحقیق در مورد مولانا2 (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

« مولانا جلال الدین محمد مولوی »

 

6ربیع الاول سال 604هجری قمری:« مولانا جلال الدین محمد مولوی» عارف ، متفکر و شاعر پرآوازه ایرانی متولد شد. او از اهالی بلخ بود اما همراه پدر به قونیه رفت و سالیان متمادی در این شهر زندگی کرد. مولانا درحلب و دمشق ، مسند وعظ و خطابه داشت. درقونیه تدریس می کرد و دراین ایام بعد از آشنایی با شمس تبریزی روحش پریشان و آشفته شد و تدریس را رها کرد. مردم قونیه و شاگردان مولانا شمس را از قونیه بیرون راندند اما بار دیگر بر پریشانی مولانا افزوده شد. سرانجام شمس به قونیه بازگشت اما در سال 645 هجری قمری ناپدید شد و تا ابد داغ هجر او بر دل محزون مولانا نشست. از آن پس مولوی به تهذیب نفس پرداخت و سرودن مثنوی را آغاز کرد. از دیگر آثار این شاعر پرآوازه « فیه مافیه ، کلیات شمس و مجالس سَبعِه» را می توان نام برد.

خلاصه شرح حال مولوی از بستان السیاحه

عالم عامل و عارف کامل صاحب علم الیقین مولانا جلال الدین محمد بن محمد بن الحسین البلخی قدس سره مولود شریفش در قبة الاسلام بلخ از بلاد خراسان در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری روی نمود. پدران آنجانب از علما و فضلای کبار آن دیار بوده اند. گویند مولانا در کودکی به هر سه یا چهار روز یک بار افطار می نمود و در سن شش سالگی با والد خود مولانا بهاالدین محمد ملقب به سلطان العلما او را اتفاق سفر افتاد . مولانا بهاالدین در نیشابور با جناب شیخ فریدالدین عطار قدس سره ملاقات نموده جناب شیخ کتاب اسرار نامه را که یکی از مولفات خود بود به مولانا جلال الدین عنایت فرمود و به مولانا بهاالدین گفت که این فرزند را گرامی بدار زود باشد که از نفس گرم آتش به سوختگان عالم بزند. سپس مولانا بهاالدین جناب شیخ را وداع کرده عازم بیت الله الحرام گردید و به بغداد آمد و در بغداد بزرگان و دانشمندان لوازم احترام نسبت به آن جناب به جای آوردند مولانا بهاالدین در آنجا مدت یک ماه تفسیر بسم الله فرمود چنانکه تقریر روز اول به ثانی نسبت نداشت . جمعی که طرف سلطان علاالدین کیقباد سلجوقی از کشور روم به دارالخلافه بغداد آمده و آن تقریر دلپذیر را استماع نموده بودند چون به روم بازگشتند از مناقب مولانا آنچه مشاهده کرده بر سلطان عرضه داشتند. سلطان را در غیاب اعتقادی راسخ در حق وی پدید آمد و تمنای ملاقات مولانا را داشت. تا اتفاقا مولانا را عزیمت حجاز افتاد و از آنجا به طرف شام عبور فرمود و در آنجا مولانا سید برهان ترمذی که از مریدان و همراهان وی بود رحلت نمود و در حین وفات به مولانا بهاالدین وصیت کرد که شما به طرف روم عزیمت فرمایید که جهت شما در آنجا فتوحی باشد . مولانا قبول نموده به مدینه ارزنجان آمده در خانقاه عصمتیه تاج ملک خاتون عمه سلطان علاالدین نزول فرمود و پس از مدتی اقامت به طرف روم رهسپار گردید. چون به صحرای قونیه رسید سلطان با جمیع اکابر و ارکان دولت مولانا را استقبال نموده به شهر درآورند و به منزلی که در خور آنجناب بود در آورده و خدمات به جای آوردند. در آن اوان مولانا جلال الدین به سن 14 سالگی بود و در آن صغر سن از علمای بزرگ به شمار می آمد . چون والد بزرگوارش در سنه 631 رحلت نمود مولانا به موجب وصیت والد بر مسند افاده قدمت گذاشت و لوای نشر علوم و درس فنون و امر معروف و نهی از منکر برافراشت و ذات ملک صفات او را از ریاضات و مجاهدات و مکاشفات روی داد و به صحبت حضرت خضر (علی نبینا و آله السلام) رسیده و جمعی کثیر از عرفای عصر را ملاقات نمود آخرالامر نمود به خدمت تاج العارفین مولانا شمس الدین تبریزی رسیده و ارادت او را از جان و دل برگزید وبا یکدیگر در خلوت صحبت داشتند . مولانا طریقه سماع و فرجی و وضع دستار به مثابه ایشان ساخت و همین ترتیب او علم معرفت بر سر عالم بر افراشت جنانکه خود می فرماید :

هزاران درج و در آرد بناگوش ضمیر من از آن الفاظ وحی آسای شکر بار شمس الدین

ز عقل و روح ها بگذر حجاب عقل بر هم در دو سه منزل از آنسوتر ببین بازار شمس الدین نقل است که چون شمس الدین در عالم طلب سیاحت می کرد به مدمت بابا کمال الدین جندی قدس سره رسید و مرید او گردید . روی بابا به شمس فرمود :‌ باید بروم رفته در آنجا سوخته ایست وی را مشتعل گردانی بنا به فرموده بابا، شمس الدین به روم آمد و مولانا جلال الدین را ملاقات فرمود . ملاقات شمس الدین با مولانا را اخبار مختلف است. از جمله چون شمس الدین به روم آمد و مولانا را ملاقات نمود مولانا در کنار حوضی نشسته و کتابی چند در نزد او بود شمس الدین از مولانا پرسید این چه مصاحف است ؟ مولانا گفت :‌اینها را قیل و قال گویند تو را با آنها چکار . شمس الدین کتابها را در آب انداخته و مولانا را متحیر ساخت . مولانا از روی تاسف و تاثر روی بدو کرده و گفت ای درویش چندین علوم بود که دیگر یافت نمی شود فاسد و ضایع ساختی . شمس الدین دست دراز کرده کتابها را از آب بیرون آورد بدون آنکه آب در آن اثر کرده باشد. مولانا از این مشاهده پرسید : این چه سری بود که به ظهور پیوست ؟ شمس الدین فرمود :‌که این از ذوق و حال است تو را از آن چه خبر؟ پس از این مولانا مرید شمس الدین گشت و تا مدت شش ماه در خلوت با یکدیگر صحبت می داشتند تا اینکه دوستان مولانا شور و غوغا بر آورده طعن وتشنیع به شمس الدین زدند که سرو پا برهنه شکم گرسنه ای ظهور نموده مقتدای مسلمانان را گمراه کرده است . شمس الدین ناچار به صوب تبریز روان گردید و مولانا را سوز عشق زبانه کشید و در فراق شمس الدین اشعار سوزناک گفتن گرفت و بالاخره طاقتش طاق شده به سوی تبریز شتافت و پس از زحمات زیاد مطلوب را دریافت و به اتفاق به روم بازگشته چندگاهی خالی از اغیار مشغول صحبت شدند باز حسودان غوغا بر آوردند. این بار شمس الدین به طرف شام فرار نمود مولانا در فراق او قرار و آرام نداشت و پس از چندی مولانا فرزند خود بهاالدین ولد را به شام فرستاد تا شمس الدین را به شام بازگرداند و بنا به خواهش و تمنای مولانا دوباره شمس الدین به روم بازگشت و پس از مدتی معاندین او را کشته و در چاهی انداختند. مولانا بنا به خوابی که دیده بود جنازه شمس الدین را از چاه بیرون آورده در محلی مدفون ساخت . آورده اند مولانا بعد از واقعه حایله شمس الدین پیوسته اندوهناک و بی قرار بود تا اینکه خاطر حزین خود را به صحبت و تربیت حسام الدین چلپی که یکی از شاگردان و مریدان خاص و محبوب و منظور او بود معطوف ساخت و کتاب مثنوی مشهور را بنا به استدعای وی به رشته نظم درآورد و به نور هدایت جان گمراهان ضلالت را از ظلمت جهالت برهانید. الحق کتابی بدین نظم و نسق به زبان فارسی چشم زماه ندیده و گوش روزگار نشنیده به مرتبه ای مقبول و مطبوع عرفا گردیده که شیخ بهاالدین عاملی قدس سره با آن همه فضل و کمال در تعریف آن می فرماید :

من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی او چو قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضل .

وفات مولانا : جون جلد ششم به پایان رسید عارضه ای بر بدن شریف مولانا روی نموده و در آن بیماری در سنه 672 از جهان فانی به عالم جاودانی رحلت فرمود . مزار شریفش در شهر قونیه در غایت اشتهار و زیارتگاه ابنای روزگار می باشد.

بیداری -راه هدایت

از بزرگترین طلایه داران عرفان و تصوف مولانا جلال‌الدین رومی است که در جای جای مثنوی و دیوان شرق بلکه در جای جای زندگی خود عرفان و تصوف را به شکلی عملی به دوستداران دیدار خداوند نشان داده است و راه سیر و تکامل فردی را که نتیجه آن سیر و تکامل اجتماع است معرفی نموده است . هر جا که سخن از عرفان و معنویات است نام مولانا می درخشد و هر جا که گمگشته ای در نقطه‌ای از نقاط این عالم به دنبال خود می‌گردد ناخودآگاه این بیت زیبای او را دلیل راه خود می‌کند :

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دلخویشتنم

ز کجـــا آمــده‌ام آمدنم بهر چـه بـود به کـجا می‌روم آخـر ننمایی وطنم

مانده‌ام سخت عجب کز جه سبب ساخت مرا یا چه بودست مراد وی از این ساختنم

و در اصطلاح عرفا این بیداری آغاز راه سیر و سلوک به سوی خداست و کسانی که از تعلقات پست دنیوی خسته شده‌اند و عرصه پست دنیا را کوچکتر از آن دیده اند که سیمرغ جان خود را در آن به پرواز در آورند با پر مردانگی و همت به دنبال مقصود



خرید و دانلود تحقیق در مورد مولانا2 (word)


سیستم مکان یابی جهانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

سیستم مکان یابی جهانی ( Global Positioning System ) یک سیستم هدایت (ناوبری) ماهواره ای اســت شـامل شبکه ای از 24 ماهواره درگردش که درفاصله 11 هزارمایلی ودر شش مدارمختلف قراردارند . در واقع یک سیستم راهبری و مسیریابی ماهواره ای است که از شبکه ای با 24 ماهواره تشکیل شده است و این ماهواره ها به سفارش وزارت دفاع ایالات متحده ساخته و در مدار قرار داده شده اند. این سیستم در ابتدا برای مصارف نظامی تهیه شد ولی از سال 1980 استفاده عمومی آن آزاد و آغاز شد. خدمات این مجموعه در هر شرایط آب و هوایی و در هر نقطه از کره زمین در تمام ساعت شبانه روز در دسترس است. پدید آوردنگان این سیستم، هیچ حق اشتراکی برای کاربران در نظر نگرفته اند و استفاده از آن رایگان است.

لازمه هرگونه آشنایی با GPS فراگیری ماهیت اصلی این ماهواره ها می باشد . اولین ماهواره GPS درفوریه 1978 پرتاب شد . وزن هرماهواره تقریباً / 2000 پاوند ودارای صفحات آفتابی به پهنای 17f می باشد . و قدرت فرستنده آن 50 وات ویا کمتر است. هر ماهواره 2 سیگنال ارسال می کند: L1 و L2 . GPS های غیر نظامی از فرکانس 42MHZ.1575 :L1 اسـتــفــاده می کننند .

 

24 ماهواره که دور زمین در گردش هستند(شکل1)

ماهواره ها درحال حرکت می باشند و درعرض 24 ساعت دوبارکامل بـــرگرد زمیــن می گردنــــــد . (هرروز دوبار ) باسرعتی درحدود 108 مایل درثانیه ) ماهواره های GPS به نام NAVSTAR شناخته می شوند...هر ماهواره حدوداً 10 سال فعال می ماند وجایگزینی ماهواره ها بموقع انجام گشته و ماهواره های جایگزین به فضا پرتاب می گردند . برنامه شبکه GPS هم اکنون تا سال 2006 تنظیم وجایگزینی های لازمه ترتیب داده شده اند.مسیر گردش ماهواره ها آنها را بین عرض جغرافیایی 60 درجه شمالی و60 درجه جنوبی قرارمی دهد . این امر به معنی آن است که درهرنقطه از زمین ودرهرزمان می توان سیگنال های ماهواره أی را دریافت نمود. وهرچه به قطبهای شمال – جنوب نزدیک شویم نیز همچنان ماهواره های GPS را خواهیم دید . هرچند دقیقاً در بالای سرما نخواهند بود واین در دقت وصحت عمل آنها در این نقاط تاثیرمی گذارد . یکی از بزرگترین مزایای رهیابی بوسیله GPS نسبت به روشهای دیگر زمینی آن است که این سیستم درهر شرایط جوی و بدون توجه به نوع کاربرد گیرنده GPS بخوبی کارمی کند.ماهواره های GPS24 عدد ماهواره GPS در مدارهایی بفاصله 24000 هزار مایل از سطح دریا گردش می کنند. هر ماهواره دقیقا طی 12 ساعت یک دور کامل بدور زمین می گردد. سرعت هریک 7000 مایل بر ساعت است. این ماهواره ها نیروی خود را از خورشید تامین می کنند. همچنین باتری هایی نیز برای زمانهای خورشید گرفتگی و یا مواقعی که در سایه زمین حرکت می کنند بهمراه دارند. راکتهای کوچکی نیز ماهواره ها را در مسیر صحیح نگاه می دارد. به این ماهواره ها NAVSTAR نیز گفته می شود. در اینجا به برخی مشخصه های جالب این سیستم اشاره می کنیم:     • اولین ماهواره GPS در سال 1978 یعنی حدود 35 سال پیش در مدار زمین قرار گرفت.     • در سال 1994 شبکه 24 عددی NAVSTAR تکمیل گردید.     • عمر هر ماهواره حدود 10 سال است که پس از آن جایگزین می گردد.     • هر ماهواره حدود 2000 پاوند وزن دارد و طول باتری های خورشیدی آن 5.5 متر است.     • انرژی مصرفی هر ماهواره، کمتر از 50 وات است. GPS چگونه کار می کند؟؟ماهواره های این سیستم، در مداراتی دقیق هر روز 2 بار بدور زمین می گردند و اطلاعاتی را به زمین مخابره می کنند. گیرنده های GPS این اطلاعات را دریافت کرده و با انجام محاسبات هندسی، محل دقیق گیرنده را نسبت به زمین محاسبه می کنند. در واقع گیرنده زمان ارسال سیگنال توسط ماهواره را با زمان دریافت آن مقایسه می کند. از اختلاف این دو زمان فاصله گیرنده از ماهواره تعیین می گردد. حال این عمل را با داده های دریافتی از چند ماهواره دیگر تکرار می کند و بدین ترتیب محل دقیق گیرنده را با اختلافی ناچیز، معین می کند. گیرنده به دریافت اطلاعات همزمان از حداقل 3 ماهواره برای محاسبه 2 بعدی و



خرید و دانلود  سیستم مکان یابی جهانی


تحقیق در مورد مولانا2 (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

« مولانا جلال الدین محمد مولوی »

 

6ربیع الاول سال 604هجری قمری:« مولانا جلال الدین محمد مولوی» عارف ، متفکر و شاعر پرآوازه ایرانی متولد شد. او از اهالی بلخ بود اما همراه پدر به قونیه رفت و سالیان متمادی در این شهر زندگی کرد. مولانا درحلب و دمشق ، مسند وعظ و خطابه داشت. درقونیه تدریس می کرد و دراین ایام بعد از آشنایی با شمس تبریزی روحش پریشان و آشفته شد و تدریس را رها کرد. مردم قونیه و شاگردان مولانا شمس را از قونیه بیرون راندند اما بار دیگر بر پریشانی مولانا افزوده شد. سرانجام شمس به قونیه بازگشت اما در سال 645 هجری قمری ناپدید شد و تا ابد داغ هجر او بر دل محزون مولانا نشست. از آن پس مولوی به تهذیب نفس پرداخت و سرودن مثنوی را آغاز کرد. از دیگر آثار این شاعر پرآوازه « فیه مافیه ، کلیات شمس و مجالس سَبعِه» را می توان نام برد.

خلاصه شرح حال مولوی از بستان السیاحه

عالم عامل و عارف کامل صاحب علم الیقین مولانا جلال الدین محمد بن محمد بن الحسین البلخی قدس سره مولود شریفش در قبة الاسلام بلخ از بلاد خراسان در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری روی نمود. پدران آنجانب از علما و فضلای کبار آن دیار بوده اند. گویند مولانا در کودکی به هر سه یا چهار روز یک بار افطار می نمود و در سن شش سالگی با والد خود مولانا بهاالدین محمد ملقب به سلطان العلما او را اتفاق سفر افتاد . مولانا بهاالدین در نیشابور با جناب شیخ فریدالدین عطار قدس سره ملاقات نموده جناب شیخ کتاب اسرار نامه را که یکی از مولفات خود بود به مولانا جلال الدین عنایت فرمود و به مولانا بهاالدین گفت که این فرزند را گرامی بدار زود باشد که از نفس گرم آتش به سوختگان عالم بزند. سپس مولانا بهاالدین جناب شیخ را وداع کرده عازم بیت الله الحرام گردید و به بغداد آمد و در بغداد بزرگان و دانشمندان لوازم احترام نسبت به آن جناب به جای آوردند مولانا بهاالدین در آنجا مدت یک ماه تفسیر بسم الله فرمود چنانکه تقریر روز اول به ثانی نسبت نداشت . جمعی که طرف سلطان علاالدین کیقباد سلجوقی از کشور روم به دارالخلافه بغداد آمده و آن تقریر دلپذیر را استماع نموده بودند چون به روم بازگشتند از مناقب مولانا آنچه مشاهده کرده بر سلطان عرضه داشتند. سلطان را در غیاب اعتقادی راسخ در حق وی پدید آمد و تمنای ملاقات مولانا را داشت. تا اتفاقا مولانا را عزیمت حجاز افتاد و از آنجا به طرف شام عبور فرمود و در آنجا مولانا سید برهان ترمذی که از مریدان و همراهان وی بود رحلت نمود و در حین وفات به مولانا بهاالدین وصیت کرد که شما به طرف روم عزیمت فرمایید که جهت شما در آنجا فتوحی باشد . مولانا قبول نموده به مدینه ارزنجان آمده در خانقاه عصمتیه تاج ملک خاتون عمه سلطان علاالدین نزول فرمود و پس از مدتی اقامت به طرف روم رهسپار گردید. چون به صحرای قونیه رسید سلطان با جمیع اکابر و ارکان دولت مولانا را استقبال نموده به شهر درآورند و به منزلی که در خور آنجناب بود در آورده و خدمات به جای آوردند. در آن اوان مولانا جلال الدین به سن 14 سالگی بود و در آن صغر سن از علمای بزرگ به شمار می آمد . چون والد بزرگوارش در سنه 631 رحلت نمود مولانا به موجب وصیت والد بر مسند افاده قدمت گذاشت و لوای نشر علوم و درس فنون و امر معروف و نهی از منکر برافراشت و ذات ملک صفات او را از ریاضات و مجاهدات و مکاشفات روی داد و به صحبت حضرت خضر (علی نبینا و آله السلام) رسیده و جمعی کثیر از عرفای عصر را ملاقات نمود آخرالامر نمود به خدمت تاج العارفین مولانا شمس الدین تبریزی رسیده و ارادت او را از جان و دل برگزید وبا یکدیگر در خلوت صحبت داشتند . مولانا طریقه سماع و فرجی و وضع دستار به مثابه ایشان ساخت و همین ترتیب او علم معرفت بر سر عالم بر افراشت جنانکه خود می فرماید :

هزاران درج و در آرد بناگوش ضمیر من از آن الفاظ وحی آسای شکر بار شمس الدین

ز عقل و روح ها بگذر حجاب عقل بر هم در دو سه منزل از آنسوتر ببین بازار شمس الدین نقل است که چون شمس الدین در عالم طلب سیاحت می کرد به مدمت بابا کمال الدین جندی قدس سره رسید و مرید او گردید . روی بابا به شمس فرمود :‌ باید بروم رفته در آنجا سوخته ایست وی را مشتعل گردانی بنا به فرموده بابا، شمس الدین به روم آمد و مولانا جلال الدین را ملاقات فرمود . ملاقات شمس الدین با مولانا را اخبار مختلف است. از جمله چون شمس الدین به روم آمد و مولانا را ملاقات نمود مولانا در کنار حوضی نشسته و کتابی چند در نزد او بود شمس الدین از مولانا پرسید این چه مصاحف است ؟ مولانا گفت :‌اینها را قیل و قال گویند تو را با آنها چکار . شمس الدین کتابها را در آب انداخته و مولانا را متحیر ساخت . مولانا از روی تاسف و تاثر روی بدو کرده و گفت ای درویش چندین علوم بود که دیگر یافت نمی شود فاسد و ضایع ساختی . شمس الدین دست دراز کرده کتابها را از آب بیرون آورد بدون آنکه آب در آن اثر کرده باشد. مولانا از این مشاهده پرسید : این چه سری بود که به ظهور پیوست ؟ شمس الدین فرمود :‌که این از ذوق و حال است تو را از آن چه خبر؟ پس از این مولانا مرید شمس الدین گشت و تا مدت شش ماه در خلوت با یکدیگر صحبت می داشتند تا اینکه دوستان مولانا شور و غوغا بر آورده طعن وتشنیع به شمس الدین زدند که سرو پا برهنه شکم گرسنه ای ظهور نموده مقتدای مسلمانان را گمراه کرده است . شمس الدین ناچار به صوب تبریز روان گردید و مولانا را سوز عشق زبانه کشید و در فراق شمس الدین اشعار سوزناک گفتن گرفت و بالاخره طاقتش طاق شده به سوی تبریز شتافت و پس از زحمات زیاد مطلوب را دریافت و به اتفاق به روم بازگشته چندگاهی خالی از اغیار مشغول صحبت شدند باز حسودان غوغا بر آوردند. این بار شمس الدین به طرف شام فرار نمود مولانا در فراق او قرار و آرام نداشت و پس از چندی مولانا فرزند خود بهاالدین ولد را به شام فرستاد تا شمس الدین را به شام بازگرداند و بنا به خواهش و تمنای مولانا دوباره شمس الدین به روم بازگشت و پس از مدتی معاندین او را کشته و در چاهی انداختند. مولانا بنا به خوابی که دیده بود جنازه شمس الدین را از چاه بیرون آورده در محلی مدفون ساخت . آورده اند مولانا بعد از واقعه حایله شمس الدین پیوسته اندوهناک و بی قرار بود تا اینکه خاطر حزین خود را به صحبت و تربیت حسام الدین چلپی که یکی از شاگردان و مریدان خاص و محبوب و منظور او بود معطوف ساخت و کتاب مثنوی مشهور را بنا به استدعای وی به رشته نظم درآورد و به نور هدایت جان گمراهان ضلالت را از ظلمت جهالت برهانید. الحق کتابی بدین نظم و نسق به زبان فارسی چشم زماه ندیده و گوش روزگار نشنیده به مرتبه ای مقبول و مطبوع عرفا گردیده که شیخ بهاالدین عاملی قدس سره با آن همه فضل و کمال در تعریف آن می فرماید :

من نمی گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی او چو قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضل .

وفات مولانا : جون جلد ششم به پایان رسید عارضه ای بر بدن شریف مولانا روی نموده و در آن بیماری در سنه 672 از جهان فانی به عالم جاودانی رحلت فرمود . مزار شریفش در شهر قونیه در غایت اشتهار و زیارتگاه ابنای روزگار می باشد.

بیداری -راه هدایت

از بزرگترین طلایه داران عرفان و تصوف مولانا جلال‌الدین رومی است که در جای جای مثنوی و دیوان شرق بلکه در جای جای زندگی خود عرفان و تصوف را به شکلی عملی به دوستداران دیدار خداوند نشان داده است و راه سیر و تکامل فردی را که نتیجه آن سیر و تکامل اجتماع است معرفی نموده است . هر جا که سخن از عرفان و معنویات است نام مولانا می درخشد و هر جا که گمگشته ای در نقطه‌ای از نقاط این عالم به دنبال خود می‌گردد ناخودآگاه این بیت زیبای او را دلیل راه خود می‌کند :

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دلخویشتنم

ز کجـــا آمــده‌ام آمدنم بهر چـه بـود به کـجا می‌روم آخـر ننمایی وطنم

مانده‌ام سخت عجب کز جه سبب ساخت مرا یا چه بودست مراد وی از این ساختنم

و در اصطلاح عرفا این بیداری آغاز راه سیر و سلوک به سوی خداست و کسانی که از تعلقات پست دنیوی خسته شده‌اند و عرصه پست دنیا را کوچکتر از آن دیده اند که سیمرغ جان خود را در آن به پرواز در آورند با پر مردانگی و همت به دنبال مقصود



خرید و دانلود تحقیق در مورد مولانا2 (word)