لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
سخنی ازحضرت علی ( ع ) درموردقیامت
علی ( ع ) به بازاربصره آمدومردم رادیدآنچنان سرگرم خریدوفروش هستندکه گویی خودراازیادبرده وازهدف انسانی به کلی غافل شده اند. بامشاهده این منظره طوری متأ ثرگردیدکه بشدت گریست . سپس فرمود: ای بندگان دنیاوای کارگذاران اهل دنیا، شماکه روزهاسرگرم معامله وسوگندخوردنیدوشبهابابیخبری دربسترخواب آرمیده ایدوبین روزوشب ، ازآخرت وحساب وکتاب آن غافلیدپس چه وقت خودرابرای سفری که درپیش داریدمجهزمی کنیدوبرای آن توشه برمی داریدودرچه زمانی به روزقیامت می اندیشیدوبه فکرمعادمی افتید.
کتاب الحدیث : روایت های تربیتی ازاهل بیت
منبع :
برگرفته ازکتاب قرآن
اگرجوان مومنی قرآن بخواند، قرآن باگوشت وخون اوآمیخته می شود.
یعنی شخصیت چنین جوانی قرآنی می شود.
(( مطلب درموردجامعه شناسی ))
امام خمینی ( ره ) فرمودند:
نهضت برای اسلام نمی تواندمحصورباشددریک کشورنمی تواندمحصورباشددرحتی کشورهای اسلامی . نهضت برای اسلام همان دنباله نهضت انبیاست . نهضت انبیاء برای یک محل نبوده است پیغمبراکرم اهل عربستان است لکن دعوتش مال عربستان نبوده محصورنبوده به عربستان دعوتش مال همه عالم است .
دچاریعنی عاشق
وفکرکن که چه تنهاست
اگرکه ماهی کوچک دچارآبی بی کران باشد
وعشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که
غرق ایمانم
سهراب سپهری
اعمال انسان مانندکوهی است هنگامی که درکوه فریاد می کشیم صدابه طرفمان بازگشت داردواعمال انسان نیزهمین طوراست به این معنی که هنگامی که کاری خوب یابدانجام می دهیم سزای آن به طرفمان برمی گردد.
واقعیت آشکاراین است که نوع تفکرما، برچگونگی برخوردمابازندگی تأثیرمی گذارد.
ازکتاب : زندگی کنیم یافقط زنده باشیم
نویسنده : هایدن سارجنت
مترجم : وحیدلفضلی راد
می دانی :
بشربه جای اینکه پول درآوردتازندگی کند، زندگی می کندتاپول درآورد.
ای گرامی :
بدان که زندگی آن گونه که می پنداری سهل وآسان نیست
ومشکلات آن ، آن طورکه فکرمی کنی پیچیده نیست .
منبع : دفترخاطرات
فراموش نکنیم که هیچ تغییری درمابی آنکه سخت بکوشیم ودستهایمان کثیف گرددحاصل نخواهدآمد. پس بگو:
من وجوددارم من هستم من اینجاهستم من درحال شدن هستم تنهامن هستم که زندگیم رامی سازم تنهامن ونه هیچکس دیگرمن بایدباکمبودهاخطاهاوگناهان واشتباهات خودرودرروقرارگیرم . ازنبودن من هیچکس به قدرمن رنج نخواهدبردامافرداروزدیگری است ومن بایدتصمیم بگیرم که رختخواب راترک کرده دوباره زندگی کنم وگرزندگی کنم واگرشکست بخورم نه توراسرزنش می کنم نه زندگی راونه خدارا.
هیچ وقت ازخودناامیدنشوید .فقط مهم اینست که شماانسان هستید .وجسم بی جان نیستید.
از: شارل بودار
دشمن
جوانی من آسمان پرابری بودکه تنهالحظه ای چندخورشیدفروزان درآن درخشیدباران رعدچنان درباغ هستی من یغماگری کردکه اکنون دیگرازمیوه های گوارای این باغ چیزی برجای نمانده است حال خزان روح من فرارسیده بایدابزارکارفراهم آوردوزمین سیلاب زده این باغ راکه درآن جابجاخزه هایی به تیرگی گورپدیدآمده زیروروکرد.
اولین کمونیست هاچه کسانی بودند؟
درسال 1843 شخصی به نام کارل مارکس که درآن تاریخ فقط 24 سال داشت ، سردبیرروزنامه ای درشهرکلن درپروس بود. مارکس که طرفداردموکراسی بود، ضمنامقالاتی نیزدرباره سوسالیسم می نوشت . ولی طولی نکشیدکه پلیس (( پروس )) جلوی کاراین روزنامه راگرفت . ومارکس عازم پاریس گردید. ولی درآنجاهم بخاطرنوشتن مقالاتی که خوشاینددولت فرانسه نبود، پلیس فرانسه بوی اخطارکردکه خاک فرانسه راترک کند.بالاخره مارکس درانگلستان اقامت گزیدودرآنجابودکه باشخص آلمانی الاصل دیگری بنام (( فردریک انگلس )) آشناگردید. انگلس مدیریت کارخانه ای راکه متعلق به پدرش بود، بعهده داشت . این دومردجوان ، پیروعقایدمشترکی که داشتندباین نتیجه رسیدندکه سیستم سرمایه داری دارای معایبی است که قابل اصلاح نیست .
بنابراین دنیااحتیاج به سیستم جدیدی داردواین سیستم راکمونیسم نامیدند. سپس درسال 1847 مارکس وانگلس ، پیروانی راازملیت های مختلف یعنی آلمان ، فرانسه ، ایتالیا، روسیه وحتی سوئیس دورخودجمع کردندواتحادیه کمونیست رابوجودآوردندوبرای تفهیم مقاصداین اتحادیه ، کتاب معروف (( تئوری کمونیست )) رابه سال 1848 چاپ ومنتشرکردند. وپس ازآن تاریخ بودکه کمونیسم صاحب نفوذوقدرت بسیارگردیدوشایدغیرازانجیل ، هیچ کتابی تابحال باین اندازه به زبانهای مختلف دنیاترجمه نشده باشد. درسال 1966 بیشترازیک جمعیت جهان زیرسلطه حکومت هایی بوده اندکه رهبرانشان عقیده به مراسم کمونیستی داشته اند. باوجودیکه عقایدکمونیسم بصورت امروزی اش ، دراواسط قرن نوزدهم پایه گذاری شده است پاره ای ازآنهااززمانهای بسیارقدیم نیزوجودداشته است .
بچه هامی پرسند چگونه ، چرا ، کجا ( جلد1 و 2 )
ماری التینگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
توصیه امام خمینی ( ره ) به جوانان
جوانان و دام منافقان
تفسیرهای شیطانی و تحمیل خواستههای خود بر مفاهیم نورانی مانند قرآن و نهجالبلاغه، یکی از شیوههای گمراهسازیِ منافقان بوده و هست. بر این اساس حضرت امام خمینی رحمهالله پس از پیروزی انقلاب، به تمامی جوانان هشدار دادند: «جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروهها که میخواهند به اسم اسلام پایههای آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند، و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهجالبلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط، نمیشود اسلامشناس شد. در حقیقت تمسک به قرآن و نهجالبلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایههای کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز! هوشیار باشید [و] با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقینِ بلندگوی غرب و منحرفین... را بررسی نمایید».
وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسانها، جنایتی بزرگ و جبرانناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشههای شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروسهای فکری و شبهههای ویرانگر عقیدتی پدید میآید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانشهای دینی و قوی ساختن بنیانهای اعتقادی است. حضرت امام رحمهالله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زدهها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومتهای ضد انسانی آنها و عمال آنها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری میفرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشههای وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواستههای شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمهالله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که میدانند با آشنایی ملتها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملتها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و میکوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوهگر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتبهای رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دینباور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنههای مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کردهاند. بر همین اساس، امام خمینی رحمهالله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «اینجانب در این نفسهای آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره میباشد. امید است دانشمندان و متفکران روشنضمیر، مزایای مکتب نجاتبخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملتها، و مربی نفوس و مکمل نقیصههای نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».
امام خمینی رحمهالله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمهالله حکیمی ژرفاندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوششهای بیشائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».
جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفادههای خیانتآلود از واژه آزادی را مجاز نمیداند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده میشود. بر همین اساس است که امام راحل رحمهالله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بیبند و باری و لجام گسیختگی میانجامد، منع فرموده است: «اینها که آزادی میخواهند، اینها که میخواهند جوانهای ما آزادباشند، قلمفرسایی میکنند برای آزادی جوانهای ما، چه نحو آزادی را میخواهند؟ میخواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانهها باز باشد، به طور آزاد مشروبخانهها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانهها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است.... باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود».
جوانان و اصلاح نفس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تعلیم و تربیت کودکان ( اصول و مبانی آموزش و پرورش )
اصل فعالیت :
اولین و مهمترین اصل در تعلیم و تربیت، اصل فعالیت است. دانش آموز ، باید در تمام مراحل یادگیری فعال باشد و هیچگاه منفعل و منزوی باقی نماند. بلکه در تمام زمینه ها مشارکت فعال داشته باشد تا موجب یادگیری بیشتر او گردد . بنابراین ، اصل فعالیت به نشاط فعلی دانش آموز می پردازد.
اصل کمال :
ما باید دانش آموز را از آنچه که هست ، به حد کمال برسانیم. اصل کمال به آینده کودک توجه دارد و رسیدن از نقصان به کمال است. در اینجا ، زمان حال کودک نادیده گرفته می شود و برای رسیدن به کمال، باید سختی ها را تحمل کند.
اصل آزادی :
دانش آموز باید به ویژه در دوره پیش دبستانی و دبستان ، در برخی از زمینه ها به فعالیت آزاد بپردازد . او نباید همیشه به فعالیتهای هدایت شده بپردازد، بلکه باید فرصت فعالیتهای آزاد را نیز داشته باشد ، تا از طریق آزادی ، به کمال و پیشرفت نائل گردد .
اصل سندیت :
اصل سندیت ، در برابر اصل آزادی قرار دارد و بیانگر این است که دانش آموز باید در مقاطع مختلف تحصیلی ، بر اساس برنامه درسی از پیش طراحی شده، آموزش ببیند . سندیت، یعنی تعلیم و تربیت دارای نظام ساختاری می باشد. مثال های سندیت برنامه درسی ، سندیت معلم و سندیت علم می باشد.
اصل تناسب وضع و عمل :
بر مبنای این اصل ، فعالیتهای مربیان باید متناسب با میزان رشد فکری، عاطفی ، ذهنی ، اجتماعی و نیازهای فراگیران باشد .
یکی از مربیان معروف آلمانی به نام استنبرگ گفته است :
فعالیتهای مربیان باید منطبق بر وضعیت عقلانی، عاطفی، اجتماعی، درجه رشد ذهنی و میزان درک و تجارب گذشته دانش آموز باشد و نیازها و علائق دانش آموز، اساس عمل مربی قرار گیرد .
اصل تفرد :
در آموزش باید به تفاوتهای فردی و وضعیت دانش آموز توجه کرد و نباید نسبت به همه فراگیران یک نگاه کلی داشت. همه باید در جهت رشد همگام با وضع موجود خود، تشویق شوند. در تعلیم و تربیت، دانش آموز باید منفرد و مشخص بوده، با دیگری تفاوت داشته باشد و در نتیجه، آموزش و پرورش فردی و تفرد مدنظر می می باشد.
اصل اجتماع :
در تعلیم و تربیت ، فراگیران باید اجتماعی و اجتماع پذیر شوند و با ارزشها و هنجارهای اجتماعی آشنا گردند. بر اساس این اصل، دانش آموز باید از اهداف فردی چشم پوشی کرده، به اهداف گروهی بیندیشد و به دنبال منافع اجتماعی باشد. به همین دلیل، این اصل در مقابل اصل تفرد قرار می گیرد.
اصول تعلیم و تربیت، اصول موضوعه هستند. این اصول، در علوم دیگر شکل می گیرند و در تعلیم و تربیت به کار گرفته می شوند.
مبانی اصول تعلیم و تربیت، روانشناسی رشد، روانشناسی یادگیری (قوانین و قواعد یادگیری )، جامعه شناسی فرهنگی و مباحث دینی می باشد.
تعلیم و تربیت به عنوان یک علم ( علوم تربیتی ) دارای مبانی و علوم پایه است . مبانی آن به دو قسمت تقسیم می شود :
1-مبانی علم که مشتمل بر سه شاخه است :
الف ) مبانی زیست شناختی
ب ) مبانی جامعه شناختی
ج ) مبانی روانشناختی
2-مبانی فلسفی که شامل فلسفه و اخلاق می باشد
مبانی زیست شناختی، به اندام داشن آموز بر می گردد. برای مثال، پرورش ماهیچه ها و عضلات بزرگ و کوچک دانش آموز را مورد توجه قرار می دهد.
در مبانی جامعه شناختی، به مطالعه تأثیر گروهها، فرهنگ، عوامل اجتماعی و تشخیص رفتار دانش آموز در دوره پیش دبستانی و دبستان پرداخته می شود.
در مبانی روانشناختی، به مطالعه ماهیت انسان، انگیزه خواهی، انگیزه یادگیری، نیازها، علائق فرد و ارتباط روانشناختی آنها پرداخته می شود. در اینجا، هر چه ما خودپردازنده مثبت دانش آموز را بیشتر تقویت کنیم، به همان نسبت، انگیزه یادگیری وی قوی تر می گردد.
مبانی فلسفی، در مورد ارزش ها و اهداف تعلیم و تربیت به مطالعه می پردازد. برخی معتقدند که مبانی فلسفی، از سایر مبانی علمی مهمتر می باشند، زیرا اهداف، فقط در فلسفه تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار می گیرند و تعلیم و تربیت بدون غایت ، ممکن نیست . در تعلیم و تربیت، انتقال ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردار است و هدف ، تشکیل یک نظام ارزشی در فرد می باشد . اما بحث درباره اینکه ارزشها کدامند ؟ چه منابعی دارند ؟ چگونه شکل می گیرند ؟ چگونه انتقال داده می شوند ؟ و ... ، در مبانی فلسفی مورد مطالعه و پژوهش قرار می گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
خطبهاى از آن حضرت ( ع ) آن را خطبه غرّاء نامیدهاند که از خطبههاى شگفتانگیز آن حضرت ( ع ) است .
حمد خدایى را که به قدرت خود برتر است و پیروز و ، به فضل و بخشایش خود بر همگان نزدیک . بخشنده هر فایدتى است و دفع کننده هر سختى و بلایى است .
سپاس مىگویم او را ، به سبب بخششهاى عطوفتآمیزش و نعمتهاى او که همگان را از آن نصیب است . ایمان مىآورم به او ، که مبدأ همه چیزها و آغاز کننده آفرینش است و از او هدایت مىطلبم ، که هم نزدیک است و هم راه نماینده . از او یارى مىخواهم ، که هم قاهر است و هم قادر و بر او توکل مىکنم ، که هم کفایتکننده است و هم یارى دهنده و شهادت مىدهم ، که محمد ( ص ) بنده و رسول اوست ، او را فرستاده است تا فرمانهایش را روان دارد و حجت را بر همه تمام کند و مردمان را از عذاب او بترساند ، پیش از آنکه روز رستاخیز فرا رسد .
اى بندگان خدا ، شما را به ترس از خدا سفارش مىکنم . خداوندى که برایتان مثلها آورده و مدت عمر هر یک از شما را معین کرده است . آنکه پیکرهاى شما به جامهها بیاراسته و اسباب معیشتتان فراهم ساخته و به کردارهایتان احاطه دارد و پاداش هر یک از شما را بر سر راه مهیا داشته . خداوندى که نعمتهاى فراوان و عطایاى بىشمار خود را خاص شما گردانید و به حجتهاى آشکارتان هشدار داد . یک یک شما را بر شمرد و براى هر یک مدت عمرى مقرر داشت . بدانید ، که شما را در این جهان که سراى آزمایش و عبرت است مىآزمایند و به حساب آنچه گفتهاید یا کردهاید خواهند رسید . دنیا آبشخورى تیره است و گل آلود . ظاهرش دلفریب است و باطنش هلاک کننده . فریبى است زودگذر و فروغى است غروبکننده و سایهاى است ناپایدار و زوال یابنده و تکیهگاهى است فرو ریزنده . فریبندگى کند تا انس گیرد به او ، کسى که از آن گریزان است و دل بندد به او ، آنکه او را ناخوش دارد . آنگاه چموشى کند و لگد پراکند و دامهاى خود بگسترد و تیرهاى خود در کمان راند و آدمى را در کمند مرگ افکند و به خوابگاهى تنگ و بازگشتگاهى دهشتآورش کشد تا به عیان پاداش اعمال نیک و کیفر کردارهاى بد خویش بنگرد . و اینچنیناند کسانى
[ 155 ]
که پس از این مىآیند و جانشین گذشتگان مىشوند ، زیرا مرگ از هلاک کردنشان باز نایستد و بازماندگان نیز از ارتکاب گناه دست باز ندارند و از کرده پشیمان نشوند ، بلکه از رفتار پیشینیان پیروى کنند و پى در پى مىگذرند و مىروند تا به سر منزل فنا رسند .
چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپرى شد و رستاخیز مردم فرا رسید ،
خداوند آنها را از درون گورها یا آشیانههاى پرندگان یا کنام درندگان یا هر جاى دیگر که مرگ بر زمینشان زده است ، بیرون آورد ، در حالى ، که در انجام فرمانهاى خداوندى شتاباناند و بیدرنگ به سوى بازگشتگاه او به پیش مىروند و خاموش ، صف در صف ، در منظر الهى ایستاده . آنگاه بانگ منادى حق به گوششان رسد . جامه خضوع و فروتنى و فرمانبردارى و ذلّت و خوارى بر آنان پوشیده شود . در آن روز ، هیچ حیلهاى به کار نیاید و آرزوها منقطع شود و دلها غمگین و از حرکت ایستاده ، آوازها به خشوع آمیخته و به پستى گراییده ، سر و روى غرق عرق ، وحشت بر آنها چیره .
بانگ مهیب آن منادى که تمیز دهنده حق از باطل است و آنان را فرا مىخواند که براى گرفتن جزاى اعمال خویش از ثواب یا عقاب در حرکت آیند ، لرزه بر اندامها اندازد . بندگانى هستند ، آفریده شده به قدرت قاهره او و پرورش یافته در تحت سیطره او نه به دلخواه خود . در چنگال مرگ گرفتار آمده در گورها جاى گرفته .
پیکرهایشان پوسیده گردیده ، تنها و بىکس از گورها بیرونشان آورند تا پاداش عمل خود ببینند و آن وام ، که به گردن دارند ، بگزارند و چون به حسابشان برسند ، نیکان و بدانشان از یکدیگر جدا شوند . در این جهان ، مهلتشان دادند تا راه رهایى خویش بیابند و از گمراهى به در آیند همانگونه که کسانى را که خواستار خشنودى و آشتى آنان باشند مهلت دهند و ظلمت شبهات از آنان زدودهاند . به حال خود رهایشان کردهاند تا خود را مهیا کنند همانند اسبانى که خواهند به میدان مسابقت روند . و بیندیشند که چسان حقیقت را بازجویند و اعمال نیک را بشناسند و در ایام زندگى و فرصتى که حاصل کردهاند از نور معرفت پرتوى برگیرند . چه زیبا و شگفتانگیز است این مثلهاى راست و درست و این اندرزهاى شفابخش ، اگر به دلهاى پاک و گوشهاى شنوا و رأیهاى ثابت و خردهاى دوراندیش راه یابند .
پس از خداى بترسید همانند کسى که شنید و خاشع شد و چون از روى نادانى گناهى کرد به گناه خویش اعتراف نمود و از سرانجام کار خود بیمناک گردید و عمل
[ 157 ]
کرد و از عقوبت پروردگار به هراس افتاد و به اطاعت شتافت و به مرحله یقین رسید و کارهاى نیکو کرد . چون اندرزش دادند ، اندرزها را پذیرا آمد و چون بر حذرش داشتند ، حذر نمود و باز گردید و توبه کرد و به خدا روى آورد و به دوستان خدا اقتدا کرد که بر مثال ایشان رود . چون راه راست را به او نشان دادند او نیز بدید و بشناخت و چابک وار قدم در راه طلب نهاد . و تا در گناهان نیفتد ، از هر گناه بگریخت . اندوخته سراى آخرت به دست آورد و باطن خویش پاکیزه ساخت و سراى آخرت بیاراست ،
براى روزى که از این جهان رخت برمىبندد و بدان راه پرخطر گام مىنهد و براى هنگام نیازمندى و جاى تنگدستى ، تا سبب پشتگرمى او شود ، زاد راه مهیا ساخت و براى آن سراى ، که جاى اقامت ابدى اوست ، پیشاپیش بفرستاد . پس اى بندگان خداى ، از خداى بترسید و آن کنید که شما را براى آن آفریده است و از او بیمناک باشید بدان حد که شما را از خود بیم داده است . تا شایسته آن نعمت جاوید شوید ،
که براى شما مهیا کرده است تا وعدهاى که به بندگان خود داده برآورد ، که وعده او همواره راست است ، و از بیم رستاخیز او دور باشید .
و از این خطبه خداوند شما را گوش عطا کرد ، تا آنچه را که درخور شنیدن و نگهداشتن است بشنوید و نگه دارید . و چشم داد تا ظلمت نابینایى را فروغ بینایى بخشد . و اندامهایى بخشید که خود اجزایى در بر دارند و هر یک از اندامها را در جاى مناسب خود قرار داد ، در ترکیب خاص خود و بر دوام . و کالبدى در رسانیدن منافع خود همچنان بر پاى . و دلهایى که روزى خود مىطلبند . همه در نعمتهاى او غرقهاند و رهین منت او هستند . و ارزانى داشت ، آنچه عافیت را عطا کند و بلا را مانع آید .
خداوند براى هر یک از شما زمانى معین کرده که پایان آن بر شما پوشیده داشته . و برایتان از آثار گذشتگان عبرتها بر جاى نهاده ، چیزهایى که از آنها بهره مىیافتند و نصیب خویش بر مىگرفتند . بسى مهلتشان داد تا بهره خویش برگرفتند و مرگ شتابان بر سرشان تاخت و میان آنها و آرزوهایشان جدایى افکند در حالى که ، در ایام تندرستى براى روز بازپسین توشهاى فراهم نکردند و در اوان جوانى در اندیشه
[ 159 ]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
سخنی ازحضرت علی ( ع ) درموردقیامت
علی ( ع ) به بازاربصره آمدومردم رادیدآنچنان سرگرم خریدوفروش هستندکه گویی خودراازیادبرده وازهدف انسانی به کلی غافل شده اند. بامشاهده این منظره طوری متأ ثرگردیدکه بشدت گریست . سپس فرمود: ای بندگان دنیاوای کارگذاران اهل دنیا، شماکه روزهاسرگرم معامله وسوگندخوردنیدوشبهابابیخبری دربسترخواب آرمیده ایدوبین روزوشب ، ازآخرت وحساب وکتاب آن غافلیدپس چه وقت خودرابرای سفری که درپیش داریدمجهزمی کنیدوبرای آن توشه برمی داریدودرچه زمانی به روزقیامت می اندیشیدوبه فکرمعادمی افتید.
کتاب الحدیث : روایت های تربیتی ازاهل بیت
منبع :
برگرفته ازکتاب قرآن
اگرجوان مومنی قرآن بخواند، قرآن باگوشت وخون اوآمیخته می شود.
یعنی شخصیت چنین جوانی قرآنی می شود.
(( مطلب درموردجامعه شناسی ))
امام خمینی ( ره ) فرمودند:
نهضت برای اسلام نمی تواندمحصورباشددریک کشورنمی تواندمحصورباشددرحتی کشورهای اسلامی . نهضت برای اسلام همان دنباله نهضت انبیاست . نهضت انبیاء برای یک محل نبوده است پیغمبراکرم اهل عربستان است لکن دعوتش مال عربستان نبوده محصورنبوده به عربستان دعوتش مال همه عالم است .
دچاریعنی عاشق
وفکرکن که چه تنهاست
اگرکه ماهی کوچک دچارآبی بی کران باشد
وعشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که
غرق ایمانم
سهراب سپهری
اعمال انسان مانندکوهی است هنگامی که درکوه فریاد می کشیم صدابه طرفمان بازگشت داردواعمال انسان نیزهمین طوراست به این معنی که هنگامی که کاری خوب یابدانجام می دهیم سزای آن به طرفمان برمی گردد.
واقعیت آشکاراین است که نوع تفکرما، برچگونگی برخوردمابازندگی تأثیرمی گذارد.
ازکتاب : زندگی کنیم یافقط زنده باشیم
نویسنده : هایدن سارجنت
مترجم : وحیدلفضلی راد
می دانی :
بشربه جای اینکه پول درآوردتازندگی کند، زندگی می کندتاپول درآورد.
ای گرامی :
بدان که زندگی آن گونه که می پنداری سهل وآسان نیست
ومشکلات آن ، آن طورکه فکرمی کنی پیچیده نیست .
منبع : دفترخاطرات
فراموش نکنیم که هیچ تغییری درمابی آنکه سخت بکوشیم ودستهایمان کثیف گرددحاصل نخواهدآمد. پس بگو:
من وجوددارم من هستم من اینجاهستم من درحال شدن هستم تنهامن هستم که زندگیم رامی سازم تنهامن ونه هیچکس دیگرمن بایدباکمبودهاخطاهاوگناهان واشتباهات خودرودرروقرارگیرم . ازنبودن من هیچکس به قدرمن رنج نخواهدبردامافرداروزدیگری است ومن بایدتصمیم بگیرم که رختخواب راترک کرده دوباره زندگی کنم وگرزندگی کنم واگرشکست بخورم نه توراسرزنش می کنم نه زندگی راونه خدارا.
هیچ وقت ازخودناامیدنشوید .فقط مهم اینست که شماانسان هستید .وجسم بی جان نیستید.
از: شارل بودار
دشمن
جوانی من آسمان پرابری بودکه تنهالحظه ای چندخورشیدفروزان درآن درخشیدباران رعدچنان درباغ هستی من یغماگری کردکه اکنون دیگرازمیوه های گوارای این باغ چیزی برجای نمانده است حال خزان روح من فرارسیده بایدابزارکارفراهم آوردوزمین سیلاب زده این باغ راکه درآن جابجاخزه هایی به تیرگی گورپدیدآمده زیروروکرد.
اولین کمونیست هاچه کسانی بودند؟
درسال 1843 شخصی به نام کارل مارکس که درآن تاریخ فقط 24 سال داشت ، سردبیرروزنامه ای درشهرکلن درپروس بود. مارکس که طرفداردموکراسی بود، ضمنامقالاتی نیزدرباره سوسالیسم می نوشت . ولی طولی نکشیدکه پلیس (( پروس )) جلوی کاراین روزنامه راگرفت . ومارکس عازم پاریس گردید. ولی درآنجاهم بخاطرنوشتن مقالاتی که خوشاینددولت فرانسه نبود، پلیس فرانسه بوی اخطارکردکه خاک فرانسه راترک کند.بالاخره مارکس درانگلستان اقامت گزیدودرآنجابودکه باشخص آلمانی الاصل دیگری بنام (( فردریک انگلس )) آشناگردید. انگلس مدیریت کارخانه ای راکه متعلق به پدرش بود، بعهده داشت . این دومردجوان ، پیروعقایدمشترکی که داشتندباین نتیجه رسیدندکه سیستم سرمایه داری دارای معایبی است که قابل اصلاح نیست .
بنابراین دنیااحتیاج به سیستم جدیدی داردواین سیستم راکمونیسم نامیدند. سپس درسال 1847 مارکس وانگلس ، پیروانی راازملیت های مختلف یعنی آلمان ، فرانسه ، ایتالیا، روسیه وحتی سوئیس دورخودجمع کردندواتحادیه کمونیست رابوجودآوردندوبرای تفهیم مقاصداین اتحادیه ، کتاب معروف (( تئوری کمونیست )) رابه سال 1848 چاپ ومنتشرکردند. وپس ازآن تاریخ بودکه کمونیسم صاحب نفوذوقدرت بسیارگردیدوشایدغیرازانجیل ، هیچ کتابی تابحال باین اندازه به زبانهای مختلف دنیاترجمه نشده باشد. درسال 1966 بیشترازیک جمعیت جهان زیرسلطه حکومت هایی بوده اندکه رهبرانشان عقیده به مراسم کمونیستی داشته اند. باوجودیکه عقایدکمونیسم بصورت امروزی اش ، دراواسط قرن نوزدهم پایه گذاری شده است پاره ای ازآنهااززمانهای بسیارقدیم نیزوجودداشته است .
بچه هامی پرسند چگونه ، چرا ، کجا ( جلد1 و 2 )
ماری التینگ