لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کارت شبکه
کامپیوترها جهت اتصال به هم و استفاده از برنامه هاى هم و اشتراک برنامه ها از نظر سختافزارى احتیاج به کارت شبکه یا LAN Card دارند. که بهطور معمول در بازار دو نوع کارت معمول می باشد.
یک قسم آنها کارتهاِی 10 در 10 بوده و قسم دیگر کارتهای 10 در 100 میباشند. جهت کنترل اتصال درست کارت شبکه به کامپیوتر مى توانید روى آیکون My Computer کلیک راست نموده و ازقسمت Properties پوشه Device manager را انتخاب نمایید.
در بین ابزارهاى نصب شده باید در قسمت Network adapters ،نام ومشخصات کارت شبکه شما وجود داشته باشد. اگر در این بخش علامت سوال یا تعجب به شکل زرد رنگ وجود داشته باشد نشان مىدهد که راه انداز (Driver ) کارت شبکه شما ناقص بوده و درست نصب نشده است و بایستى طبق روشهاى Hardware settings آنرا برداشته(Remove) و با Refresh ، یا از قسمت Add new hardware در بخش کنترلپنل ( Control panel ) درایور یا راه انداز مناسب و صحیح آنرا نصب نمایید.
آشنائی با کارت شبکه
کارت شبکه ، یکی از مهمترین عناصر سخت افزاری در زمان پیاده سازی یک شبکه کامپیوتری است . هر کامپیوتر موجود در شبکه ( سرویس گیرندگان و سرویس دهندگان ) ، نیازمند استفاده از یک کارت شبکه است . کارت شبکه ، ارتباط بین کامپیوتر و محیط انتقال ( نظیر کابل ها ی مسی و یا فیبر نوری ) را فراهم می نماید .
اکثر مادربردهای جدیدی که از آنان در کامپیوترهای شخصی استفاده می گردد ، دارای یک اینترفیس شبکه ای onboard می باشند . کامپیوترهای قدیمی و یا کامپیوترهای جدیدی که دارای اینترفیس شبکه ای onboard نمی باشند ، در زمان اتصال به شبکه ، می بایست بر روی آنان یک کارت شبکه نصب گردد.شکل زیر یک نمونه کارت شبکه را که دارای یک پورت RJ-45 است را نشان می دهد .
وظایف کارت شبکه
برقراری ارتباط لازم بین کامپیوتر و محیط انتقال
تبدیل داده : داده ها بر روی گذرگاه ( bus ) کامپیوتر به صورت موازی حرکت می نمایند . نحوه حرکت داده ها بر روی محیط انتقال شبکه به صورت سریال است . ترانسیور کارت شبکه ( یک ارسال کننده و یا دریافت کننده ) ، داده ها را از حالت موازی به سریال و بالعکس تبدیل می نماید .
ارائه یک آدرس منحصربفرد سخت افزاری : آدرس سخت افزاری (MAC ) درون تراشه ROM موجود بر روی کارت شبکه نوشته می گردد . آدرس MAC در واقع یک زیر لایه از لایه Data Link مدل مرجع OSI می باشد . آدرس سخت افراری موجود بر روی کارت شبکه ، یک آدرس منحصربفرد را برای هر یک از کامپیوترهای موجود در شبکه ، مشخص می نماید . پروتکل هائی نظیر TCP/IP از یک سیستم آدرس دهی منطقی ( آدرس IP ) ، استفاده می نمایند . در چنین مواردی قبل از دریافت داده توسط کامپیوتر ، می بایست آدرس منطقی به آدرس سخت افزاری ترجمه گردد .
انتخاب کارت شبکه
برای انتخاب یک کارت شبکه ، می بایست پارامترهای متعددی را بررسی نمود :
سازگاری با معماری استفاده شده در شبکه : کارت های شبکه دارای مدل های متفاوتی با توجه به معماری استفاده شده در شبکه ( اترنت ، Token ring )می باشند . اترنت ، متداولترین معماری شبکه در حال حاضر است که در شبکه هائی با ابعاد بزرگ و کوچک ، استفاده می گردد .
سازگاری با throughput شبکه : در صورتی که یک شبکه اترنت سریع (سرعت 100Mbps ) پیاده سازی شده است ، انتخاب یک کارت اترنت با سرعت 10Mbps تصمیم مناسبی در این رابطه نخواهد بود . اکثر کارت های شبکه جدید قادر به سوئیچینگ اتوماتیک بین سرعت های 10 و 100Mbps می باشند ( اترنت معمولی و اترنت سریع )
سازگاری با نوع اسلات های خالی مادربرد : کارت های شبکه دارای مدل های متفاوتی با توجه به نوع اسلات مادربرد می باشند. کارت های شبکه PCI درون یک اسلات خالی PCI و کارت هائی از نوع ISA در اسلات های ISA نصب می گردند . کارت شبکه می بایست متناسب با یکی از اسلات های خالی موجود بر روی مادربرد، انتخاب گردد. اسلات آزاد به نوع مادربرد بستگی داشته و در این رابطه گزینه های متعددی نظیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
صلح حدیبیة
برگرفته از کتاب: زندگانى حضرت محمد (ص)
نویسنده: رسولى محلاتى
در ماه ذى قعده سال ششم بود که رسول خدا (ص) در خواب دید با یارانش به مکه رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق گشتهاند. پیغمبر این خواب را براى اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها داد و به دنبال آن از مسلمانان و قبایل اطراف مدینه دعوت کرد با او براى انجام عمره به سوى مکه حرکت کنند.
قبایل مزبور بجز عده معدودى دعوت آن حضرت را نپذیرفتند و تنها همان مهاجر و انصار مدینه بودند که اکثرا آماده حرکت شدند و به همراه آن حضرت از مدینه بیرون رفتند.
همراهان آن حضرت را در این سفر برخى هفتصد نفر و برخى یک هزار و چهارصد نفر نوشتهاند.
پیغمبر اسلام مقدارى که از مدینه بیرون رفت و به «ذى الحلیفة» - که اکنون به نام مسجدى که در آنجا بنا شده به «مسجد شجره» معروف است - رسید جامه احرام پوشید و هفتاد شتر نیز که همراه برداشته بود نشانه قربانى بر آنها زد و از جلو براند تا به افرادى که خبر حرکت او را به قریش مىرسانند بفهماند که به قصد جنگ بیرون نیامده بلکه منظور او تنها انجام عمره و طواف خانه خداست.
پیغمبر اسلام و همراهان همچنان «لبیک» گویان تا «عسفان» که نام جایى است در دو منزلى مکه پیش راندند و در آنجا به مردى بشیر نام - که از قبیله خزاعه بود برخورد و اوضاع را از او جویا شد و بشیر در پاسخ آن حضرت عرض کرد: قریش که از حرکت شما مطلع شدهاند براى جلوگیرى از شما همگى از شهر خارج شده و زن و بچههاى خود را همراه آوردهاند و سوگند یاد کردهاند تا نگذارند به هیچ قیمتى شما داخل مکه شوید و خالد بن ولید را با دویست نفر از جلو فرستاده تا خود نیز به دنبال او برسند و خالد با همراهان تا «کراع الغمیم» (1) آمدهاند.
پیغمبر فرمود: واى بر قریش که هستى خود را در این کینه توزیها از دست دادهاند چه مىشد که اینها از همان آغاز مرا با سایر قبایل عرب وا مىگذاردند تا اگر آنها بر من پیروز مىشدند مقصودشان حاصل مىشد، و اگر من بر آنها غالب مىشدم قریش اسلام را مىپذیرفتند اگر این کار را هم نمىکردند با نیرو و قوه با من مىجنگیدند، اینها چه مىپندارند؟ به خدا سوگند من در راه این دینى که خدا مرا بدان مبعوث فرموده آن قدر مىجنگم تا خدا آن را پیروز گرداند یا جان خود را بر سر این کار گذارده و کشته شوم!
به دنبال آن، رو به همراهان کرده فرمود: کیست تا ما را از راهى ببرد که با قریش برخورد نکنیم؟
مردى از قبیله اسلم که راههاى حجاز را خوب مىدانست پیش آمده و انجام این کار را بر عهده گرفت سپس جلو افتاده و مهار شتر پیغمبر را به دست گرفت و از میان درهها و سنکلاخهاى سخت آنها را عبور داده و پس از اینکه راههاى دشوار و سختى را پشت سر گذاردند به فضاى باز و وسیعى رسیدند و همچنان تا «حدیبیه» که نام دهى است در نزدیکى مکه - و فاصله آن تا مکه یک منزل راه بود - پیش رفتند.
در آنجا به گفته ابن اسحاق - ناگهان شتر از رفتن ایستاد و دیگر پیش نرفت. پیغمبر دانست که در این کار سرى است و از این رو وقتى اصحاب گفتند: شتر وامانده و نمىتواند راه برود؟ فرمود: نه، وانمانده بلکه آن کس که فیل را از رفتن به سوى مکه بازداشت این شتر را هم از حرکت باز داشته است و من امروز هر پیشنهادى قریش بکنند که دایر بر مراعات جنبه خویشاوندى باشد مىپذیرم و به دنبال آن دستور داد همراهان پیاده شوند و در آنجا منزل کنند. لشکر اسلام در آن سرزمین فرود آمد اما از نظر بى آبى رنج مىبردند و از این رو به رسول خدا (ص) عرض کردند: در این سرزمین آبى یافت نمىشود؟ پیغمبر اسلام از تیردان چرمى خود، تیرى بیرون آورد و به براء بن عازب داد و فرمود: آن را در ته یکى از این چاهها فرو بر، و او چنان کرد و به دنبال آن آب بسیارى از چاه خارج شد و همگى سیراب شدند.
رفت و آمد فرستادگان قریش و رد و بدل پیامهاى صلح
قرشیان که تصمیم گرفته بودند به هر قیمتى شده نگذارند پیغمبر اسلام به آن صورت وارد مکه شود و آن را براى خود خوارى و ذلت و ننگ مىدانستند و مىگفتند: اگر محمد بدین ترتیب به مکه در آید صولت و قدرت ما در نزد عرب شکسته خواهد شد و حرمت ما از میان خواهد رفت، با لشکرى انبوه از مکه بیرون آمده بودند و پیغمبر اسلام نیز همه جا با گفتار و رفتار خود مىخواست بفهماند که براى جنگ با قریش بیرون نیامده و جز انجام مراسم عمره و طواف و قربانى منظور دیگرى ندارد، از این رو وقتى بدیل بن ورقاء خزاعى، مکرز بن حفص و حلیس بن علقمه رئیس «احابیش» (2) و به دنبال همه عروة بن مسعود ثقفى که شخصیت بزرگى بود به نزد رسول خدا (ص) آمدند و با آن حضرت مذاکره کرده و هدف او را از این سفر و آمدن تا پشت دروازه مکه مىپرسیدند پاسخ همه را به یک گونه مىداد و به طور خلاصه به همه مىفرمود:
- ما براى جنگ نیامدهایم بلکه منظورمان زیارت خانه خدا و انجام عمره است، سپس مىخواهیم این شتران را قربانى کرده گوشت آنها را براى شما واگذاریم و باز گردیم!
فرستادگان که این سخنان را مىشنیدند و وضع مسلمانان را نیز مشاهده مىکردند که همگى در حال احرام هستند و اسلحهاى جز یک شمشیر که آن هم در غلاف است همراه نیاوردهاند و شتران را نیز که همگى نشانه قربانى داشتند از نزدیک مىدیدند خشمناک به سوى قریش باز مىگشتند و هر کدام به نوعى آنها را ملامت کرده و به دفاع از مسلمین برخاسته و مىگفتند:
- چرا مانع زیارت زائرین خانه خدا مىشوید؟ و چرا هر آدم بىنام و نشانى حق دارد به زیارت خانه خدا بیاید ولى زاده عبد المطلب با آن همه عظمت و شرافت خانوادگى و دودمان سادات مکه حق زیارت ندارد؟ ما از نزدیک مشاهده کردیم که اینان لباس جنگ نپوشیده و هر کدام دو جامه احرام بیش در تن ندارند، شتران قربانى را که همگى علامت قربانى داشتند و در اثر طول کشیدن زمان قربانى کرکهاى خود را خورده بودند به چشم خود دیدیم! چرا دست از لجاجت و کینه توزى بر نمىدارید؟
قریش در محذور سختى گرفتار شده بودند، از طرفى ورود مسلمانان را به مکه که دشمنان سر سخت خود مىدانستند و بزرگان و پهلوانان نامى آنها به دست ایشان کشته شده بودند براى خود بزرگترین ننگ و شکست مىدانستند و حاضر نبودند به چنین خفت و خوارى تن دهند و زبان شماتت عربها را به روى خود باز کنند، از سوى دیگر روى هیچ قانونى حق نداشتند از زایرین خانه خدا - هر کس که باشد - جلوگیرى کنند و او را از انجام مراسم عمره یا حج باز دارند، از این رو در کار خود سخت متحیر بودند.
بخصوص که بسختى مورد اعتراض و انتقاد فرستادگان خود نیز قرار گرفته بودند تا آنجا که بیم یک اختلاف داخلى و محلى نیز میان آنها مىرفت. حلیس بن علقمه - رئیس احابیش - وقتى از نزد محمد (ص) بازگشت به قریش گفت: به خدا سوگند اگر جلوى محمد را رها نکنید و مانع زیارت او شوید من با شما قطع رابطه خواهم کرد و احابیش را از دور شما پراکنده خواهم ساخت.
و نیز عروة بن مسعود ثقفى - که مورد احترام همه قریش بود - وقتى از نزد رسول خدا (ص) بازگشت و به چشم خود دیده بود که پیغمبر اسلام چه احترام و عظمتى در نظر مسلمانان دارد تا آنجا که اگر تار مویى از سر و صورت او بر زمین مىافتد فورا آن را از زمین برداشته و نگهدارى مىکنند و یا در وقت وضو نمىگذارند قطره آبى ازوضوى آن حضرت بر زمین بریزد و هر قطره آن را شخصى از آنها براى تبرک مىبرد و به سر و صورت و بدن خود مىمالد. . . به قریش گفت:
- اى گروه قریش من به دربار پادشاهان ایران و امپراتوران روم و سلاطین حبشه رفتهام و چنین احترامى که پیروان محمد از او مىکنند در هیچ کدام یک از دربارهاى آنها ندیدهام و با این ترتیب هرگز او را تسلیم شما نخواهند کرد و از دورش پراکنده نخواهند شد، اکنون هر فکرى دارید بکنید! و هر تصمیمى که مىخواهید بگیرید!
رسول خدا (ص) نیز که مامور به جنگ نبود، مىکوشید تا کمترین بهانهاى براى جنگ به دست قریش ندهد و به هر ترتیبى شده مىخواست خونى ریخته نشود و شمشیرى کشیده نشود و حرمت ماه محرم شکسته نگردد، و اگر چنین کارى هم مىشود از طرف قریش شروع شود تا آنها متهم به نقض حرمت ماه حرام گردند نه مسلمانان.
اسارت مکرز بن حفص به دست مسلمانان
قرشیان که سخت در محذور افتاده بودند مکرز بن حفص را که به شجاعت و بىباکى معروف بود با چهل پنجاه نفر از سوارکاران ورزیده مامور کردند تا در اطراف لشکر مسلمانان جولانى بزنند و اگر بتوانند کسى را از ایشان دستگیر ساخته به نزد قریش ببرند تا گروگانى از مسلمانان در دست قریش باشد و بلکه از این راه بتوانند پیشنهادهاى خود را برایشان بقبولانند، اما مکرز و همراهان نیز نتوانستند کارى انجام دهند و همگى به دست نگهبانان لشکر اسلام اسیر گشته و آنها را به نزد پیغمبر اسلام بردند و رسول خدا (ص) به همان جهت که مامور به جنگ نبود دستور داد آنها را آزاد کنند و با اینکه آنها پیش از اسارت خود به سوى مسلمانان تیراندازى کرده و آزار زیادى رسانده بودند و حتى به گفته برخى: یکى از مسلمانان را نیز به نام ابن زنیم به قتل رسانده بودند، به دستور پیغمبر، همگى آزاد شده سالم به سوى قریش بازگشتند.
عذرخواهى عمر از فرمان رسول خدا (ص)
در این وقت پیغمبر اسلام(ص)عمر را خواست و بدو فرمود: بیا و به نزد قریش برو و منظور ما را از این سفر براى آنان تشریح کن و پیغام ما را به گوش آنها برسان!
عمر که از قریش بر جان خود مىترسید صریحا از انجام این کار عذر خواست و گفت: یا رسول الله از قبیله بنى عدى کسى در مکه نیست تا از من دفاع کند و من از قریش مىترسم و بهتر است براى این کار عثمان را بفرستى که خویشانى در مکه دارد و مىتوانند از او حمایت کنند. (3)
پیغمبر خدا که دید عمر حاضر به انجام این دستور نیست عثمان را مامور این کار کرد و عثمان به مکه آمد و ابتدا به خانه ابان بن سعید - پسر عموى خود - رفت و از او خواست تا وى را در پناه خود قرار دهد تا پیام رسول خدا (ص) را به قریش برساند و ابان او را در پناه خود قرار داده و به نزد قریش برد و عثمان پیغام آن حضرت را رسانید.
قریش با اکراه سخنان او را گوش دادند و در پاسخ گفتند: ما اجازه نمىدهیم محمد به این شهر درآید و طواف کند ولى خودت که به اینجا آمدهاى مىتوانى برخیزى و طواف کنى؟
عثمان گفت: من پیش از پیغمبر این کار را نخواهم کرد و تا او طواف نکند من طواف نمىکنم، و به دنبال آن قرشیان نگذاردند عثمان به نزد پیغمبر باز گردد و او را در مکه محبوس کردند.
بیعت رضوان
از این سو خبر به مسلمانان رسید که عثمان را کشتهاند! و به دنبال این خبر هیجانى در مسلمانان پیدا شد و رسول خدا (ص) نیز که در زیر درختى نشسته بود فرمود: از اینجا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
سال نوآوری و شکوفایی نوید بخش فردایی بهتر
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی در آغاز سال 1387 و نامگذاری سال نوآوری و شکوفایی در آستانه ورود نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به دهه چهارم را می توان از جهات مختلف مورد توجه و بررسی قرار داد که به برخی از آن جهات اشاره می شود.
1- نامگذاری سال 1387 به سال نوآروی و شکوفایی را می توان در راستای چشم انداز بیست ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به منظور دستیابی به اهداف چشم انداز بیست ساله و دستیابی به افق های تعیین شده در این سند ارزیابی کرد. برای رسیدن به این هدف مهم باید همه مسئولان تلاشی مضاعف و جدی تر داشته باشند و از تمام ظرفیتها چه در عرصه داخلی و یا بین المللی برای دستیابی به پیشرفت های بزرگ استفاده کنند.
2- همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید فرمودند: نوآوری و شکوفایی یک ضرورت و نیاز اساسی کشور است. دستیابی به دو شاخصه مهم پیشرفت و عدالت اجتماعی که پیش نیاز ورود به دهه چهارم جمهوری اسلامی ایران می باشد تنها از طریق نوآوری و شکوفایی و انجام کارهای خارق العاده و بزرگ در کشور عملی خواهد شد و در این مسیر همه اعم از مسئولان، نمایندگان محترم مجلس و آحاد مردم باید کمک نمایند که زمینه های تحقق ایندو شاخص ملی را فراهم نمایند.
3- نوآوری و شکوفایی دو واژه کلیدی، اساسی و فوق العاده مهم در تحول و پیشرفت ملت ها و کشورها می باشند. شکل گیری فرهنگ و تمدن ملی در هر سرزمینی مرهون نوآوری و شکوفایی در زمینه های مختلف علمی ،آموزشی، فرهنگی و خدمات اجتماعی است. وقتی به تاریخ مراجعه می کنیم و برگ برگ تاریخ را ورق می زنیم فرهنگ و تمدن ایران را مملو از آثار علمی،پژوهشی،ادبی و معماری مشاهده می کنیم که هر یک میراث جاودانه و ماندگاری است و بزرگان زیادی در این عرصه تلاش کرده و آثار گرانبها و فاخری از خود به جای گذاشته اند که امروز افتخار ما ایرانیان در عرصه بین المللی است.
4- پیشرفت وشکوفایی محصول نوآوری، خلاقیت و ابتکار اندیشمندان در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، فنی و مهندسی و... است ولیکن باید توجه داشت نوآوری در جامعه به الزاماتی نیازمند است که به برخی از آنها اشاره می گردد.
- فضای عمومی کشور باید به سمت نوآوری و خلاقیت حرکت کند به گونه ای که از انجام کارهای تقلیدی (مونتاژ)، استفاده از الگوها و مدل های(در مدیریت اقتصادی) تکراری و شکست خورده بپرهیزد و پیروی از مدل ها و الگوهای غیر مفید سایر کشورها مذموم تلقی گردد.
- در نوآوری، خلاقیت و شکوفایی صرفاً نباید به حوزه علمی فنی و مهندسی اکتفا کرد بلکه لازم است به حوزه علوم انسانی- اجتماعی توجه ویژه ای معطوف گردد. زیرا بخش عمده ای از تغییر در ساختار فرهنگی و اجتماعی مرهون نوآوری و شکوفایی در حوزه علوم انسانی و انجام تحقیقات بنیادین و کاربردی در این حوزه است که متأسفانه در چند سال گذشته مغفول مانده است.
- ایجاد بستر لازم و مؤثر جهت ظهور و بروز نوآوری و خلاقیت های علمی و فنی ، خصوصاً در مراکز علمی ، آموزشی کشور اعم از مراکز آموزشی وابسته به وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری.
- توجه ویژه دولت محترم و خدمتگزار و سایر مسئولین به نوآوری و اختصاص بودجه مناسب جهت انجام تحقیقات بنیادین و کاربردی، تجهیز و توسعه مراکز آزمایشگاهی، حمایت از نخبگان و آثار علمی آنان، پشتیبانی در ایجاد آسایش و رفاه اجتماعی مناسب برای نخبگان، نوآوری مخترعین و مبتکرین و...
- ایجاد معاونت توسعه و نوآوری در تمامی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی حتّی در وزارت آموزش و پرورش، ساماندهی پروژه های تحقیقاتی، جلوگیری از تحقیقات تکراری و موازی و...
5- مهمترین مجموعه تأثیر گذار در ایجاد فضای نوآوری، خلاقیت، تخصیص منابع، بسیج امکانات و ایجاد هماهنگی و تعامل میان بخش های مختلف حوزه مدیریت خصوصاً مدیران ارشد و بلندپایه است.
نقش مدیران و میزان تأثیر گذاری آنان در فراهم سازی چنین بسترهایی بسیار مهم و کلیدی است و انتظار می رود در سال نوآوری و شکوفایی، دولت محترم تدابیر لازم را برای حمایت و پشتیبانی از نوآوران، خالقان آثار بدیع و نو و متفکران و شایستگان حوزه علم و اندیشه به عمل آورد.
سال نوآوری و شکوفایی در امتداد سال اتحاد ملی و سال پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم
سحر بیان مقام معظّم رهبری مدظله العالی و تسلّط ایشان به انواع فنّ بیان و تبحّرشان در استفاده از کلمات و خلق و ایجاد و ابداع واژگان و اصطلاحات نو و جدید به گونهای است که هر کس میتواند به قدر توان خویش از آن حظّ و بهره برد، یک اقتصاددان از فرمایشات معظّمله به همان اندازه بهره میگیرد که یک سیاستمدار از سخنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
ومقدمه
زن انسانی است شریک زندگی مرد و هر دو چون کشتی و کشتی بان هستند که با همکاری یکدیگر کشتی را به ساحل نجات برسانند. اسلام برای زن ارج و حق و قوانین معتدلی مقرر فرموده تا زندگی مشترک در سلیقه های مختلف و نیروهای متضاد درونی و خواسته ها و تمایلات نفسانی و اصطکاک منافع و مضار با اعتدال مطلوب پایان یابد آن خالقی که بشر را آفرید و زن را به آرامش و آسایش خاطر مرد و کارخانه تولید مثل و انسان سازی خلق کرد خداوند است که بر طبق استعداد و ظرفیت و خواسته های غریزی و طبیعی برای مرد و زن محدودیت های تشریعی و تمایلات قائل شد تا با آزادی مطلق موفقیت های خود را از دست ندهند.
اسلام نظر به این دقایق لطیف داشته که به زن و مرد توصیه و تاکید فرمود باید در محدوده عفاف در حرکت باشند و نسبت به هم طبق تعلیمات عالیه قرآن عمل کنید. اگر مرد یک لحظه از حال زن غفلت نماید ویا زن یک لحظه در وظیفه و کار شوهرداری و بچه داری سهل انگاری کندحیات فردی و اجتماعی آنهابه خطر می افتد.
اسلام روابط نامشروع جنسی را حرام و در صورت ثبوت و شهود زنا معلق به هشتاد تازیانه و برجرم سنگباران است نموده تا عفت عمومی زن در جامعه محفوظ بماند و زن مسلمان مطلقا مورد تهمت قرار نگیرد.
عده زنان پیامبر اسلام (ص):
در تعداد زنان پیامبر اختلاف است. برخی 11 تن دانسته اند:
ام حبیبه رمله 2- ام سلمه هنه 3- جویریه 4- حفصه
5- خدیجه 6- زینت بنت حجش 7- زینت هلالیه 8- سوده
9- صفیه 10- عایشه 11- میمونه
با همه اینها زفاف شده و نه تن ایشان از خدیجه و زینب هلالیه در حین وفات آن حضرت زنده بودند.
برخی تعداد ازدواج را 12 نفر نوشته اند و ریحانه بنت یزید را که از قبیله بنی نضیر است و از اسراء بوده و بدان حضرت اختصاص یافته و پس از آن ادا کردن تزویج فرمود.
بعضی شماره ازدواج را 15 نفر دانسته و جمعی 18 نفر نوشته اند. طبری در اعلام الوری 21 زن گفته که ام شریک، اسماء، سینا، عالیه، عمره، فاطمه، قتلیه، لیلی و ملیکه را افزوده و زنی که بدون نام پدرش شکایت به پیغمبر نمود که شوهرش به علت کسالت طلاق داده در حالی که اصلاً مریض نشده است. پیغمبر او را هم گرفت.
ولی آن چه مسلم است با 11 زن شرط زفاف به عمل آورده و بقیه موهبه النفس بوده یا مواصلت نشده است.
علامه مجلسی 22زن برای پیغمبر نقل نموده است که با 12 نفر زفاف نموده و با 10 نفر دیگر زفاف نشده است و در حین وفات فقط 9 نفر زنده بوده اند.
سی زن:
علامه برهان الدین حلبی در سیره الحبیبه می نویسد:
پیغمبر سی زن خطبه کرد که برخی خود را عرضه داشتند و تقاضای همسری نمودند. بعضی خود را به پیغمبر خدا هبه کردند و برخی را که کنیز بودند آزاد ساخته و به مناسبت قومیت با قبایل بزرگ و خویشاوندی که جلب محبت نماید تا اسلام آورند و بعضی را به امر خدای بزرگ سبب پیشرفت اسلام و خواهش خاندان آنها در حباله نکاح آورد.
از این 30 زن با 13 زن همبسته شدند و بقیه افتخار خویشاوندی و نسبت او را حفظ می کردند و افتخار داشتند و در حقیقت تمام این زنها در ده سال مدینه بود و با آن گرفتاریهای شگفت انگیز که در 84 جنگ داشتند بنابراین این جنبه شهوت و هوسرانی نبود بلکه از نظر مصالح اجتماعی و دینی و پیشرفت اسلام به امر خدا این زنان را خطبه و نکاح می کرده است.
برخی زنان پیامبر را 15 برخی 18 بعضی 21 نفر را نوشته اند تا 22 نفر هم ذکر شده که با 13 زن همبستر شد که آنها عبارتند از:
خدیجه، 2- ام سلیمه، 3- میمونه، 4- زینت بنت حجش، 5- ماریه قبطیه، 6- عایشه، 7- حفصه، 8- ام حبیبه، 9- سوده، 10- جویریه، 11- صفیه، 12- ام شریک، 13- زینت بنت خزیمیه بوده اند و بقیه خدمتگذار موهوبی بوده اند.
رسول خدا پس از رحلت 9 زن در خانه داشت:
عایشه، 2- حفصه، 3- ام سلمه، 4- سوده، 5- زینب، 6- میمونه، 7- ام حبیبه، 8- صفیه، 9- جویریه که نکاحیه بوده اند.
ام شریک و ماریه پس از پیغمبر زنده بودند.
زنانی که قبل از رحلت دور شدند:
عالیه، 2- قتلیه، 3- فاطمه دختر ضحاک، 4- شیشاً،5- اسماء بنت شراجیل، 6- ملیکه لبثیه، 7- عمره بنت یزید، 8- لیلی بنت حطیم.
امهات المؤمنین:
لقبی که پیغمبر به زبان عربی به زنان خود داد برای 11 نفر بود:
خدیجه، 2- عایشه، 3- حفصه دختر عمر، 4- ام حبیبه، 5- ام سلمه، 6- سوده بنت زمعه، 7- زینت بنت حجش، 8- زینب الهلالیه، 9- میمونه، 10- جویریه، 11- صفیه.
6نفر از قریش 4نفر از عرب و یک نفر از اسرائیلیه.
در حین رحلت پیغمبر 9 نفر زن باقی مانده بودند و دو نفر، زینب و خدیجه از دنیا رفته بودند.
حدیجه بنت خویلد را در مکه عقد بست در 25 سالگی خود در چهل سالگی خدیجه.
عایشه بنت ابی بکر پس از خدیجه در مکه عقد بست و سال اول هجرت در مدینه زفاف نمود.
سوده بنت زمعه را پس از خدیجه در مکه عقد بست و قبل از عایشه زفاف کرد و او از بنی بخار بود.
ام سلمه بنت ابی امیه در مدینه در شوال سال 4 تزویج کرد، نامش رمله یا هند بنت ابی امیه بود و در 84 سالگی وفات نمود.
حفصه بنت عمر را در ماه مبارک رمضان سال 3 تزویج کرد.
ام حبیبه بنت ابی سفیان سال 7 عقد بست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه
کاملاً روشن است که سرنوشت هر سازمان را مدیران آن سازمان تعیین میکنند. درهر سازمان، هر چند امکانات فراوان و کارکنان لایق و کاردانی وجودد داشته باشد، ولی بدون رهبری و مدیریت علاوه بر اینکه از استعدادها و سرمایهها استفاده صحیح نمیشود. چه بسا امکانات و استعدادها تبدیل به نیروی مخرب سازمان میگردد.
یک مدیر کاردان میتواند سرمایههای اندک سازمان را افزایش دهد، استعدادهای خفته را بیدار سازد و همه افراد را در یک جهت مشخص هدایت نماید. در چنین سازمانی همه افراد راه و مقصد خود را به خوبی میشناسند و برای رسیدن به هدف، به دنبال رهبر و مدیر خود میشتابند.
روش گزینش مدیران: گزینش مدیران، مسئولان و سرپرستان از مشکلترین و حساسترین کارهای هر کارفرماست، کوچکترین اشتباه در گزینش مدیران، بزرگترین اشتباه در حق سازمان است که حداقل نتیجه آن، از هم پاشیدگی تدریجی سازمان خواهدبود. لذا درمرحله گزینشافراد برای احراز پستها، مسئولیتها باید دقت ویژهای داشته، افراد را به روشی صحیح انتخاب کنید. اگر در این مرحله موفق شوید بیشترین وقت خود را به جای اینکه صرف جابجایی مدیران و رفع افسردگی و خیانت برکنارشدگان نمایید، صرف توسعه سازمان و بیرون راندن رقیبان از میدان خواهید نمود.
اصول گزینش مدیر: الف) در امور کارگزاران ژرف بنگرید: برترین مدیر اولین قدم در گزینش را مطالعه و تحقیق کامل درباره منتخبین میداند. قبل از انتخاب افراد برای واگذاری مسئولیتها، در مورد منتخبین خود تحقیق کامل نمایید، چرا که وقتی پستی را واگذار میکنید، در واقع سرمایهها و اختیارات آن شغل را نیز واگذار نمایید، پس خوب بیندیشید که سرمایهها و اختیارات را به چه کسی میسپارد. اگر در مرحله گزینش، زمان بیشتری را صرف تحقیق و مطالعه در مورد منتخبین خود بنمایید، در آینده هرگز وقت و زمانی را برای رفع گرفتاریهای ناشی از گزینش اشتباه صرف نخواهید کرد.
بر مبنای ارزیابی درست به کارشان گمارید:
مدیران را قبل از انتخاب از جهات مختلف ارزیابی کنید چون مقام مدیریت در واقع مقام رهبری نیروها و سرمایههای سازمان است.
ملاکهای ارزیابی برای گزینش مدیران
1- امانتداری
امانتداری و درستکاری شخص را همراه با داشتن تخصص اولویت قرار دهد زیرا درستکاری بدون تخصص منجربه شکست میشود و تخصص بدون امانتداری خیانت را درپیدارد که هر کدام از این دو ضربه بر پیکر سازمان است . یک مدیر موفق باید تخصص تنظیم کارها و مهارت لازم را در هدایت نیروها برای رسیدن به هدف داشته باشد و علاوه بر آن در امانتداری و درستکاری نیز برتر از سایری باشد تا دیگران نیز هرگز به فکر خیانت و سوء استفاده شغلی نباشند.
2- شجاعت
شجاعت مدیر را در گفتن حقایق تلخ، در رویارویی با مشکلات و مواجه شدن با افرادی که ممکن است او را تهدید هم بنماید باید آزمود یک مدیر باید شجاعت ریسک در بعضی امور را داشته باشد و از شکست نهراسد. مدیری که از شکست میهراسد چگونه میتواند کارکنان خود را به نوآوری و خلاقیت تشویق نماید. مگر نه این است که مخترعان بزرگ جهان پس از چندین شکست و ناکامی به پیروزی بزرگ دست یافتهاند.
3- بردباری و پشتکار
همیشه کارها را کسانی با موفقیت به پایان میرسانند و در زندگی به پیروزی میرسند که پشتکار دارند افراد مایوس و ناامید را از خود برانید. این افراد همیشه از سختی کار، نبود ابزار و بیلیاقتی دیگران سخن میگویند. این گروه چون بردبار نیستند و پشتکار ندارند عوامل شکست را در دیگران جستجو میکنند و با منفیگویی خود را به دیگران نیز ناامیدی منتقل میکنند باید این گروه هر چه سریعتر برکنار شوند و به جای آنها افرادی را برگزید که در فرهنگ لغات آنها کار ناممکن وجود ندارد.
4- وارستگی از قید مادیات و جاه طلبی
افرادی که عاشق زندگی مرفه و مجلل هستند از هر فرصتی پلی میسازند برای رسیدن به اهداف مادی این گونه افراد با رشوه گرفتن، جعل اسناد و بدنام کردن موجب دردسر شما و سایرین میشوند برای رهایی از این مشکل افرادی را برگزیدند که به وضع مادی خود قانع بوده و حس جاه طلبیشان را به روشی نیکو کنترل کرده باشند.
5- نجابت
افرادی که ارزشهای اخلاقی را نادیده میگیرند و هیچ ترسی از رسوا شدن و بدنام بودن در میان جمع ندارند به محض رسیدن به موقعیت بهتر بیشتر از گذشته با انجام اعمال غیر اخلاقی آبروی سازمان را زیر سوال میبرند پس باید افرادی را برگزید که ازنجابت بیشتری برخوردار باشند.
ج- ازگزینش بر اساس انگیزههای شخصی بپرهیزید
در گزینش مدیر رابطه بازی نکنید و با سفارش دوستان و خویشان هیچ گاه افراد را منصوب ننمایید. این عمل شما را در آینده مجبور میکند به خاطر حفظ دوستی از خطاهای آنان چشم پوشی کنید و ایرادهای آنان را نبینید که این عمل موفقیت آمیز نخواهد بود.
د- از گزینش بر اساس خودخواهی بپرهیزید