لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده
خلفای فاطمی توجه فوق العاده ای به اهل علم و کمال داشتند و از این رو دربار آنان مجمع علماء و فضلاء شده بود. شهرت علام نوازی و عالم دوستی ائمه فاطمی سبب شد که عده زیادی از علماء و ادباء و فلاسفه و حکماء و فقها و شعراء به دربار مصر روی آورند و اکثر آن ها مورد الطاف شاهانه واقع و از ندمای خاص دربار شدند و بعضی از آن ها بعد از کسب فیض و علم به میهن خود مراجعت می نمودند. فاطمیان که حامی علم و دانش بودند مدارس و دانشگاه ها و کتابخانه ها و دارالفنون را تشکیل دادند که در دوره آن ها استاتید و ارباب علم و دانش و اقسام آلات و ادوات علمی تهیه شده بود درهای آن خزانه علم و ادب بروی افراد برایگان گشوده بود تا که مردم در تمام اوقات آنچه را که می خواستند و می توانستند استفاده نمایند.
خلفای فاطمی همیشه در این دارالعلوم مجالس تحقیق منعقد می نمودند و علماء و اساتید و طالبین فضل و هنر در آن مجالس شرکت می کردند این گونه مجالس بر حسب شعبات مختلف خود از ریاضی دان ها و پزشکان و اهل منطق و غیره تشکیل می گردید و در آنها علمای هر طبقه با لباس مخصوص به خود شرکت می نمودند برای ترقی علوم هیئت و نجوم در اکثر مراکز رصدخانه هائی بنا نمودند و علمای ادب و استادان فن را از اسیا و ندلس دعوت می کردند.
ائمه فاطمی در فلسفه و حکمت نیز پیشقدم بودند در عهد آنها همان طوری که مصر مرکز علوم دینی بود مهد فلسفه و حکمت نیز می شد.
علم دوستی و هنرپروری فاطمیان از کتاب خانه های آنها پیداست که چه ذخائر علمی گران بها و نادری را گرد آورده بودند. در کتابخانه مخصوص قصر امام کتاب های نادری دیده می شد که قبل از آن در جایی دیده نشده بود. مقریزی در کتاب خود وقایعی را ذکر می کند که بزرگی و عظمت آن را به خوبی می رساند این کتابخانه یکی از عجایب روزگار بود که در تمام ممالک اسلام کتابخانه ای بزرگتر از آن وجود نداشت تعداد کتب این کتابخانه قریب ششصد و یکهزار جلد بود.
مقدمه
دولت فاطمیان در صفحات شرق مغرب اسلامی طلوع کرد در مشرق همسایگی آن یعنی مصر پاگرفت و پس از 270 سال در همان سرزمین غروب کرد این دولت یکی از درخشان ترین دوران های تمدن اسلامی را ثبت کرده است. حکومت اسماعیلی مذهب فاطمی زمانی که توانست در مصر امپراطوری قدرتمندی را بنا نهد برای دو سلطه دینی و سیاسی آن روزگار یعنی خلافت عباسی و سلطنت سلجوقی رقیبی اصلی به شمار می رفت و تهدیدی جدی برای ان دو بود به رغم درگیری های شدید فکری سیاسی و نظامی این دو قدرت و وابستگان آن ها با این دولت شیعی اسماعیلی که حتی هجوم گسترده صلیبی ها علیه مسلمین را تحت الشعاع قرار داده بود فاطمیان توانستند دولتی با مشخصاتی ویژه در تاریخ بنیان گذارند.
الحاکم بامرا... 411-386 هجری قمری :
ابوعلی منصور در ربیع الاول 375 هجری ولادت یافت و در سال 383 هجری ولیعهد شد و روزی که پدرش درگذشت با او بیعت شد و لقب الحاکم بامرا... یافت.
در رمضان 386 هجری در حالی که به 12 سالگی نرسیده بود دوران حکومت الحاکم را می توان چهار قسمت کرد :
دوره اول : از سال 381 تا 390 هجری قمری. که الحاکم در امور دخالت نداشت قدرت ابتدا در دست ابن عمار و سپس در دست برجوان بود.
دوره دوم : از سال 390 تا 395 هجری. الحاکم در اوان جوانی قدرت را در دست گرفت و تعصب شدیدی نسبت به مذهب فاطمی نشان داد و هم اهل ذمه و هم مسلمانان غیر اسماعیلی را تحت فشار قرار داد.
دوره سوم : از ال 396 تا 401 هجری. در این دوره الحکام متوجه دو امر شد یکی فرو نشاندن شورش ابورکوه و دیگری فرونشاندن و چاره جوی برای طغیان نیل که سه سال از 398 تا 401 ادامه داشت.
دوره چهارم : از سال 401 تا 411 هجری. در این دوره الحاکم سیاست چندگانه و متغیری داشت در رفتارش با مردم بر حسب دین و مذهبشان فرق می کرد چنین سیاستی گرچه خشم عامدی مصریان را برانگیخت ولی به استقرار امیت و حفظ اخلاق عمومی کمک کرد و به هرج و مرجی که در اوایل حکومت الحاکم بر جامعه گسترده بود پایان داد.
ابتدا قدرت در دست برجوان خازن که حال حافظ و لله الحاکم بود و در دست امیرحسین بن عمار رهبر ترکان بود ابن عمار موفق شد برجوان را کنار گذارد خود با لقب امین الدعوه به رتق و فتق امور دولت بپردازد. برجوان با منجوتکین حاکم ترک نژاد شام و حبش رهبر بربرها متحد شدند و سرانجام او را در سال 390 هجری از کار برکنار و کشتند.
برجوان قدرت را در دست گرفت و بربرها هم به طور تدریجی ضعیف شده و رو به زوال نهادند تا اینکه منصور بن یوسف بن بلقین در آفریقای شمالی و بربرها شورش کردند ولی برجوان موفق به سرکوبی آنان شد. برجوان که شروع به خودکامگی کرده بود کشته شد و حبش هم درگذشت. بنابراین الحاکم خود قدرت را به دست گرفت و حسین بن جوهر را وزیر خود ساخت در سال 393 هجری عیسی بن سطوری و فهد که دیوان مالی را اداره می کردند به سبب فساد کشته شدند.
شورش ابورکوه در سال 397 هجری آغاز شد به قولی او یک شاهزاده ی اموی بود گویا به نام ولید بن هشام که از دربار اندلس طرد شده بود و به برقه آمد و جمعیتی از عرب و بربر به دور خود گرد آورد و چون طرز رفتار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معرفی سمپاش میکرونر
مقدمه:
باتوجه به مشکلات عدیده کار با سمپاشهای مرسوم از جمله ایجاد ذرات بسیار غیریکنواخت، مصرف آب و سم زیاد، تأثیرپذیری کم سمپاشی و نیاز به قطعات یدکی گران قیمت همراه با قیمت خرید اولیه بالا ایده استفاده از دیسک چرخان (Spining Disc) برای ایجاد ذرات ریز و یکنواخت 60 سال قبل ارائه گردید. زمانی که یک فرد انگلیسی به نام ادوارد بالس در جادهای خیس با ماشین خود به سمت منزل میرفت و چرخهای ماشینهای کناری آب جاده را به صورت ذراتی ریز به شیشههای اتومبیل او پرتاب مینمود، او مشاهده کرد که مقدار کمی از آب توسط چرخهای اتومبیل به صورت ذرات ریز
و در عین حال یکنواخت شیشههای ماشین او را کاملاً پوشاند. وی دریافت که اگر همین اصل در سمپاشی گیاهان بکار رود مقدار کمی از محلول سم میتواند پوششی کامل و یکنواخت را بر روی گیاهان ایجاد نماید. یکی از کمپانیهای معتبر که نقش اصلی را در تولید انواع سمپاشهای میکرونر داشته است، کمپانی میکرون (MICRON) در انگلستان به مدیریت آقای بالس بوده از سال 1975 تلاشهای ارزندهای در تولید و عرضه انواع سمپاشهای میکرونر داشته است.
اصول کار میکرونر:
سمپاشی با قطرات کنترل شده که به اختصار CDA
(CONTROLED DROPLED APPLICATION) نامیده میشود روش بسیار مؤثر برای مبارزه با آفات، بیماریهای گیاهی و علفهای هرز میباشد که ضمن ایجاد ذرات یکنواخت و یکسان، حداقل محلول سم در هکتار را بکار میگیرد. سمپاشهای مرسوم محدودهای وسیع از قطرات را از نظر اندازه تولید مینمایند. قطرات درشت سم در روی برگها به یکدیگر پیوسته و تشکیل قطرات درشتتری میدهند این قطرات درشت به طرف پایین غلتیده و روی خاک میافتند و سبب آلودگی میشوند. قطرات بسیار ریز نیز در نتیجه بادبردگی (drift) از دسترس هدف دور میشوند. لذا لازم است که باتوجه به هدف سمپاشی از اندازه مشخصی از قطرات استفاده شود تا نتیجه مطلوب از عملیات بدست آید. جدول ذیل اندازه مناسب قطر ذرات را باتوجه به نوع آفت نشان میدهد.
حشرات پرنده
حشرات روی سطح گیاه
(خزنده)
بیماریهای گیاهی
علفهای هرز
50 – 10
میکرون
150-30
میکرون
150 – 30
میکرون
300 – 100
میکرون
یک روش مؤثر برای کنترل اندازه قطرات در یک محدوده کاملاً مشخص، استفاده از تکنولوژی میکرونر یا نازلهای چرخان است. در این روش مایع سم در وسط یک دیسک چرخان ریخته شده و روی سطح دوار به صورت یک لایه نازک گسترش یافته و به شکل قطراتی کاملاً مجزا در میآید.
با این روش اندازه قطرات محلول سم (قطر ذرات) در کنترل خواهد بود و بدلیل ایجاد ذرات ریز و کاملاً یکنواخت حجم محلول سم پاشیده شده 20 – 10 برابر کمتر از مقدار مورد استفاده در سمپاشیهای مرسوم خواهد بود. از ویژگیهای صفحات چرخان وجود شیارهای فوقالعاده ظریف در لبه آن است که همچون مخزنی برای محلول سم به شمار میرود و باعث ایجاد ذراتی کاملاً یکنواخت از محلول سم میشود.
میکرونرها را میتوان بر روی انواع سمپاشهای بومدار پشت تراکتوری، سمپاش اتومایز و همچنین بر روی سمپاشهای بومدار پشتی نصب نمود. تکنولوژی استفاده از میکرونر از نظر مناسبت و سازگاری با شرایط کاری کشاورزان ایران از جایگاه بالایی در بین سایر تکنولوژیهای موجود برخوردار است چرا که باتوجه به خصوصیات کشاورزان همچون ضعف بنیه مالی و پایین بودن سطح سواد ایشان، این سمپاشها از قیمت خرید اولیه و هزینه تعمیر و نگهداری پایینی برخوردارند و کشاورزان با یک آموزش 1 ساعته قادر به کار با این سمپاشها هستند. هزینههای عملیاتی اینگونه سمپاشها نیز باتوجه به صرفهجویی قابل توجه در میزان محلول مصرفی تا حد زیادی کاهش مییابد. از نظر سهولت و انعطافپذیری عملیاتی نیز از جمله مکانیسمهای ساده، فاقد صدا و لرزش محسوب میشوند و میتوان باتوجه به شرایط محصول از میکرونرها برای سمپاشی زراعتهای کوتاه و بلند و همچنین سمپاشی باغات بخوبی بهره برد.
اصولا سمپاشهائی که درمبارزه با علفهای هرز مزارع باسموم هورمونی ازجمله املاح مختلف علفکش 2,4-D , 2,4-D مورد استفاده قرار میگیرند تجربه نشان داده است که در این قبیل سمپاشها بقایای سموم علفکش هورمونی با شستشوی عادی ازبین نرفته و هنگام استفاده مجدد ازاین سمپاشها باسموم حشره کش ،قارچکش و غیره برعلیه آفات و بیماری های گیاهی باقیمانده علفکشهای مذکور درداخل سمپاش ایجاد خسارت در محصولات زراعی رانموده است و ازآنجائی که اختصاص دادن یک سمپاش فقط برای علفکشهای هورمونی در بسیاری از موارد برای کشاورزان مقدور نبوده لذا دراین بررسی مواد مختلف پاککننده و جاذب برای ازبین بردن بقایای سموم فوقالذکر موردآزمایش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
متالوژی
علم شناخت و استخراج فلزات و هنر کار روی آنها را ««متالوژی»» میگویند. این علم ، جداسازی مواد معدنی از سنگ معدن آنها ، ذوب ، تصفیه و تولید شمش ، بهبود خواص و تهیه آلیاژها و فن کاربر روی فلزات و شکل دادن آنها را دربر میگیرد.
مقدمه
از زمانی که انسان ، فلز را شناخت، متالوژی را بهعنوان یک هنر فرا گرفت. صنعت متالوژی از دیر باز در جهان به عنوان یک صنعت مادر شناخته شده ، با پیشرفتهای روز افزون تکنولوژی نقش آن اشکار میگردد. تحقیقات باستان شناسی نشان میدهند که اولین اقوامی که موفق به کشف و استفاده از آن شدند، ساکنان فلات ایران بودند. با در نظر گرفتن این سابقه کهن ، همچنین نقش روز افزون فلزات در زندگی بشر و وجود معادن غنی متعدد در ایران ، شایسته است که دست اندرکاران صنعت متالوژی در شناسایی این رشته و افزایش آگاهی عمومی در این زمینه کوشا باشند.
تاریخچه
دوره فلزات ، بعد از عصر حجر و از حدود 6 تا 7 هزار سال قبل از هجرت آغاز شده است. شاید مس اولین فلزی است که بطور خالص و طبیعی و جدا از مواد معدنی مورد استفاده بشر قرار گرفته است. انواع سنگهای مس از ظاهری فلزی با رنگهای مختلف مانند نیلی ، لاجوردی ، سبز ، طلایی و سرخ برخوردار میباشند. این امر میتواند یکی از عوامل توجه بشر اولیه به ترکیبات حاوی مس باشد.برخی معتقدند که گویا اولین بار ذرات طلا که در کنار ماسههای کنار رودخانهها پراکنده بودند، توسط بشر شناسایی شدند. مصریان و شاید هندیان بیشتر از سایر ملل در استخراج طلا از سنگهای آن توفیق داشتند، اما در ایران از دوره هخامنشی ، آثار متعددی از طلا و نقره خصوصا در کنار رود جیحون و در شهر همدان کشف شده است. با گذشت زمان فلزات دیگری مانند نقره ، سرب ، آنتیموان و قلع نیز کشف شدند و بشر توانست با استفاده از آتش ، ذوب فلزات را تجربه نموده ، آلیاژهای مختلف را بدست آورد. بهعنوان مثال ، از مخلوط کردن قلع و مس ، مفرغ بدست آمد و به این ترتیب ، عصر مفرغ شروع شد.
روشهای تولید مصنوعات فلزی
ریختهگری
ریختهگری ، عبارت از شکل دادن فلزات و آلیاژها از طریق ذوب ، ریختن مذاب در محفظهای به نام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق شکل محفظه قالب میباشد. این روش ، قدیمیترین فرآیند شناخته شده برای بدست آوردن شکل مطلوب فلزات است. اولین کورههای ریختهگری از خاک رس ساخته شده است که لایههایی از مس و چوب به تناوب در آن چیده شده است و برای هوا دادن از فوتک بزرگی استفاده میکردند.ریختهگری هم علم است و هم فن و هم هنر است و هم صنعت. به هر میزان که ریختهگری از حیث علمی پیشرفت میکند، ولی در عمل هنوز تجربه ، سلیقه و هنر قالب ساز و ریختهگر است که تضمین کننده تهیه قطعهای سالم و بدون عیب است. این فن از اساسیترین روشهای تولید میباشد، بدلیل اینکه بیشتر از 50 درصد از قطعات انواع ماشین آلات به این طریق تهیه میشوند. فلزاتی که خاصیت پلاستیکی کمی دارند با قطعاتی که دارای اشکال پیچیده هستند، به روش ریختهگری شکل داده میشوند.
متالوژی پودر
با وجود اینکه از نظر تاریخی ، متالوژی پودر از قدیمیترین روشهای شکل دادن فلزات است، اما تولید در مقیاس تجارتی با این روش ، از جدیدترین راههای تولید قطعات فلزی است. در دوران باستان از روشهای متالوژی پودر برای شکل دادن فلزاتی با نقطه ذوب بالاتر از آنچه در آن زمان داشتند، استفاده میشد. اولین بار در اوایل قرن نوزدهم بود که پودر فلزات با روشی مشابه آنچه امروزه بکار میرود، با متراکم نمودن بهصورت یکپارچه در آورده شد.متالوژی پودر ، فرایند قالبگیری قطعات فلزی از پودر فلز توسط اعمال فشارهای بالا میباشد. پس از عمل فشردن و تراکم پودرهای فلزی ، عمل ««تف جوشی»» در دمای بالا در یک اتمسفر کنترل شده ، انجام میگیرد که در آن ، فلز متراکم ، جوش خورده ، بهصورت ساختمان همگن محکمی پیوند میخورد.
شکل دادن
در فرآیند شکل دادن با استفاده از روشهای مختلف مانند نوردکاری ، آهنگری ، اکستروژن ، کشیدن ، پرس کاری ، چرخشی ، الکترومغناطیسی و الکتروهیدرولیکی و غیره ، محصول بهصورت نهایی شکل داده میشود.
جوشکاری
بطور کلی ، جوشکاری ، عمل اتصال دادن قطعات فلزی به یکدیگر ، توسط گرم کردن محلهای تماس تا حالت ذوب و تخمیر است که اتمهای هر دو قطعه فلز در منطقه جوش در هم نفوذ کرده ، پس از سرد شدن اتصال محکمی ایجاد میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
نویسنده: استاد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
الله نور السموات و الارض مثل نوره...
تفسیر این آیه کریمه در دو قسمتبحثشد:یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهى که فرمود «الله نور السموات و الارض» و قسمت دوم درباره تمثیلى که آیه کریمه ذکر فرموده است، در واقع خانهاى یا خانههایى را در نظر مىگیرد که با چراغى-با همان ترتیبى که جلسه پیش عرض کردم-روشن است و این را مثلى نه براى ذات خدا بلکه براى نور خدا در خلق ذکر مىکند.راجع به مفاد این مثل مطالبى عرض کردم و وعده دادم که نتیجه آن را در این جلسه بیان کنم.
هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش
همان طورى که قبلا عرض کردم، این آیه کریمه از آیاتى است که نظر بیشتر مفسرین و غیر مفسرین را جلب کرده است.
مطلبى را که شاید تا اندازهاى مفاد این آیه را روشن کند برایتان عرض مىکنم و آن اینکه در روایات ما یک مطلبى در باب «معرفة الله» یعنى در باب خداشناسى آمده است که در ابتدا به نظر بسیار سخت و دشوار مىرسد و آن این است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به ذات خودش شناخته مىشود، و بلکه در روایات ما تعبیر عجیبى آمده است، ظاهرا عبارت این است: «کل معروف بغیره مصنوع» یعنى هر چیزى که او را فقط و فقط به وسیله شىء دیگر باید شناخت او مخلوق است و خدا نیست، و این، جمله عجیبى است که «خدا به ذات خودش شناخته مىشود و غیر خدا به خدا شناخته مىشود» در صورتى که ما این طور فکر مىکنیم-و خیال مىکنیم که راه منحصر هم این است-مىگوئیم ما عالم را به خود عالم مىشناسیم یعنى مخلوق را به خود مخلوق مىشناسیم و خدا را به وسیله مخلوق مىشناسیم.حتى بعضى از نویسندگان اسلامى -که ابتدا از مصریها شروع شد و بعد هم به غیر مصریها سرایت کرد-گفتند اساسا راه شناختن خدا منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق یعنى پس از شناختن مخلوق باید شناخت، و حتى این انحصار را به گردن قرآن گذاشتند.این مطلب به این صورت یعنى به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطى است، [البته] براى مردم مبتدى این طور است، یعنى براى متذکر کردن مبتدیها به خدا، راه ابتدایى و کلاس اول همین است، که خود قرآن هم این کار را کرده است و مخلوقات را آیات و نشانههاى خدا مىداند، ولى از این راه، انسان فقط یک نشان اجمالى و مبهمى از خدا پیدا مىکند بدون آنکه به آنچه که نامش معرفتخدا و شناسایى خداست [دستیابد].
مطلب دیگر این است که در قرآن کریم به یک اصلى برخورد مىکنیم-که در جلسه قبل هم اشاره کردم-و آن اصل هدایت است، یعنى قرآن هیچ موجودى را کور و گمراه نمىداند، همه موجودات را بینا و راه یافته مىداند.بگذریم از انسان به حکم اینکه مکلف است راهى را خودش پیدا کند و یک گمراهى نسبى در سطح تکلیف پیدا مىکند، در نظام تکوین عرض مىکنم (1) .
اصل هدایت در قرآن
در آیات قرآن به مساله هدایت همه موجودات، تصریح مىکند، از زبان موسى(ع)نقل مىکند که وقتى فرعون گفتخداى تو کیست، خدایت را به ما معرفى کن، گفت:
«ربنا الذی اعطى کل شىء خلقه ثم هدى» (2) در این جمله به دو برهان اشاره شده است:یکى برهان نظم که خدا به هر مخلوقى آنچه را که برایش امکان داشت و شایستگى داشت داد، یعنى نظام موجود، «ثم هدى» مطلب دیگرى است، یعنى بعد هم هر موجودى را نسبتبه آینده خودش و هدف خودش و کمال خودش روشن کرد و راهنمایى نمود.
در سوره اعلى مىخوانیم: «الذی خلق فسوى و الذی قدر فهدى» (3) .و من در بین مفسرین تنها «فخر رازى» را دیدم که متوجه این نکته شده است-و ظاهرا این تعبیر از او باشد-که:براى اولین بار قرآن این نکته را براى مردم بیان کرد که اصل نظام مخلوقات یک مطلب است و یک شاهد بر وجود حق است و اصل هدایت موجودات مطلب دیگر و شاهد دیگرى بر وجود حق است.جهان از آن جهت که یک ماشین استیک حساب دارد، [به عبارت دیگر نظام مخلوقات یک اصل است]و اینکه یک نیروى مرموز ناشناختهاى «غریزه مانند» هر موجودى را به جلو مىکشاند اصل دیگرى است.حال هدایت موجودات و اینکه خداوند هر موجودى را به مقصدى از مقصدها هدایت کرده چگونه است؟این هم درست مثل مساله معرفت است، یعنى هر موجودى اول به سوى خدا هدایت مىشود، بعد به سوى مقصد دیگر، یعنى خداوند «غایة الغایات» است و هر مقصدى مقصد بودن خودش را از خدا دارد.
اینکه خدا نور آسمانها و زمین است و هر چیزى نورانیتخودش را از خدا دارد همان مطلب است که هر چیزى به خدا شناخته مىشود و خدا به خود، هر چیزى به خدا ظاهر است و خدا به خود ظاهر است، و هر چیزى به وسیله خدا «مهتدى الیه» است، یعنى به سوى او راه یافته مىشود و مقصد واقع مىشود، جز خدا که به ذات خودش مقصد و مقصود همه کائنات و همه موجودات است، و به همین دلیل است که قرآن همه موجودات و همه ذرات را داراى نوعى حیات و زندگى و شعور مىداند.در دو سه آیه بعد تصدیق مىکند: «الم تر ان الله یسبح له من فى السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه» این دیگر نتیجه منطقى همین مطلب است.نتیجه منطقى «الله نور السموات و الارض» همین است که: «ان من شىء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم» (4) .
همان طورى که موجودات درجات و مراتب دارند، به تناسب درجاتشان هدایتها هم فرق مىکند.جماد در حد خودش هدایت دارد، نبات در حد خودش، حیوان در حد خودش، و انسان از نظر فردى و اجتماعى درجات هدایتى دارد در حد خودش (5) .
در جلسه پیش عرض کردم که چه در روایات و چه در غیر روایات، یعنى کلمات مفسرین و علما، راجع به این مثل-که این مثل ناظر به چیست-بیانات مختلفى شده است.بعضى این مثل را براى کل جهان دانستهاند یعنى به اصطلاح مجموع این استعاره را یک چیز در نظر گرفتهاند که این دار وجود و دار هستى یک خانه تاریک نیست، خانهاى است که پرنورترین چراغها در آن وجود دارد(آن مثال چراغ را به عنوان مصداق پر نورترین چراغهاى عصر ذکر کرده است)پس جهان هستى تاریک و کور نیست، و بعضى این مثل را در مورد انسان پیاده کردهاند.راجع به انسان هم در جلسه پیش مطالبى عرض کردیم، حالا یک بیان مختصرى که جامع همه اینها باشد عرض مىکنیم.
انواع هدایت
مىگویند هدایت چند نوع است: «هدایت طبیعى» که در طبیعتبىجان هم وجود دارد. هدایتحسى» یعنى همین حواس ما.تمام اینها چراغهاى هدایتى است که در وجود انسان یا حیوان هست. «هدایت غریزى» که در هر حیوانى یک سلسله غرایز وجود دارد که حیوان را به سوى مقصدش رهبرى مىکند. «هدایت عقل» :
خود قوه عاقله یک نور است که به انسان داده شده است تا از این نور با تفکر و تدبر استفاده کند.دین خودش یک نوع هدایت دیگرى است که آن را «هدایت وحى» مىنامند.
این مثل را بعضى راجع به هدایت عمومى موجودات پیاده کردهاند و بعضى در مورد انسان(که البته برخى گفتهاند مقصود تمام هدایتهایى است که در انسان هست از حس و عقل و غریزه و حتى هدایت وحى، و بعضى آن را مخصوص «هدایت عقل» دانستهاند که گفتیم در بیان بو على چنین است).بعضى هم آن را در مورد «هدایت وحى» پیاده کردهاند که در روایات، این مطلب آمده است که «مشکات» قلب پیغمبر اکرم است و «مصباح» همان نور وحى است که بر ایشان نازل شده است، تا آخر، که قبلا عرض کردم.
هیچ مانعى ندارد که این آیه که در مقام بیان نور «هدایت الهى» است که جهان را پر کرده است، شامل همه اینها باشد، مخصوصا همین که عرض کردیم دو بیان در روایات آمده است که هر دو این را در مورد انسان پیاده کردهاند، یکى در مورد هر فرد انسان یعنى یک مؤمن و یکى در مورد جامعه انسانى از نظر هدایت وحى.
هر دوى اینها بیانات بسیار عمیقى استخصوصا با توجه به آیه بعد که مىفرماید: «فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» .
در یک روایت که جلسه قبل مقدارى از آن را عرض کردم، از یک تعبیرى در آیه استفاده شده است.در آیه این طور آمده است که مثل نور الهى و هدایت الهى مثل یک مشکات است-یک چراغدان-که در آن چراغى قرار بگیرد و آن چراغ در یک قندیل و شیشهاى قرار بگیرد.طبعا این سؤال به وجود مىآید که چرا اصلا قرآن این طور تعبیر کرده است، مىتوانستبگوید: «کمشکوة فیها زجاجة، فى الزجاجة مصباح(فیها مصباح)» چراغى باشد، اما مىگوید مشکاتى که در آن چراغى باشد، و بعد مىگوید و چراغ در شیشهاى.
روایات ما این آیه را این طور تفسیر کردهاند که مقصود این است که چراغ ابتدا در مشکاتى باشد و بعد این چراغ از مشکات به زجاجهاى منتقل شود، و سر اینکه آیه این طور ذکر شده این است که مقصود از «مشکوة» مشکات نبوت است و مقصود از «زجاجة» ولایت و امامت است و مقصود از آن درخت مبارک و پر برکتى که این مشکات و این زجاجه و این مصباح از او پیدا شده شجره ابراهیم است و[اینها]نتیجه دعاى ابراهیم است.این مطالبى که راجع به این آیه عرض کردم در واقع حاشیهاى بود راجع به مطالبى که در جلسه قبل عرض کرده بودم.
مقصود از «بیوت» چیست ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
انسان از نظر اسلام
مقدمه
انسان مهمترین موضوع مورد بحث همه مکتبها بوده و هست . مکتبهای الهی هدایت یک انسان را محور اصلی رسالت خود قرار دادهاند وهدف و نقش و تلاش بیوقفة خود را در هدایت و راهبری او جستجو کردهاند .
در مکتبهای غیر الهی نیز گرچه تغییر و تحولات تاریخ را به عوامل دیگری غیر از انسان نسبت دادهاند اما باز انسان به عنوان اصلیترین موضوع مورد بحث آنها مطرح شده است .
از آنجا که بخش اصلی و مهم مدیریت منابع انسانی است ، مهمترین بحث در مدیریت قطعا ً بحث پیرامون انسان خواهد بود . انسان در مکاتب الهی سرگذشت شگفت و جالبی دارد . میتواند مسیری طولانی و پرفراز و نشیب را بپیماد که از بلندای علیین تا پرتگاه سافلین فاصله دارد . او هدف آفرینش است و منبع تمامی خیرات و شرارتها . او جهان را به تسخیر خویش درمیآورد و در خلقتش ملائک به سجدة او فرمان داده میشوند .
از نظر اسلام و قرآن انسان موجودی است که از جهانی برتر به این کرة خاکی هبوط کرده است ، او امانت دار الهی ، مسجود ملائکه ، آگاه به اسماء الله و از همه بالاتر جانشین خدا در زمین است . او تنها موجودی است که در میان جانداران از آفرینشی دیگر است که در میان جانداران از آفرینشی دیگر است و دارای روح خدایی . در صورت انحراف میتواند به پرتگاهی سقوط کند که هیچ حیوان درندهای هرگز یارای آنهمه وحشیگری را ندارد و سرانجام موجودی است که در نهاد او مجموعهای از خصوصیات متضاد یافت میشود .
الف- خلقت انسان
در مورد خلقت انسان دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
1- اکثریت فلاسفه و دانشمندان به خصوص تا قرن هجدهم خلقت آدمی را همچون صاحبان ادیان الهی خلقتی مستقل دانستهاند و آن را به جریان تکامل انواع متصل نکردهاند .
2- در اواسط قرن هجدهم نظریه تحول توسط لامارک (1829-1744) مطرح شد و سپس مشهورترین فردی که روی این نظریه کارکرد چارلز داروین (1882-1809) است که کتاب معروف خو را به نام « بنیاد انواع و جریان آن در انتخاب طبیعی» به رشته تحریر در آورد . به دنبال انتقادهایی که از نظریه داروین شده ، نظریه موتاسیون (جهش) بوسیله دانشمند هلندی در اصلاح و تکامل نظریه داروین مطرح شد که مورد توجه دانشمندان جامعه شناسی چون مورگان و هولدان قرار گرفت .
3-خلقت انسان از نظر اسلام و قرآن با خلقت حضرت آدم که از پیامبران الهی است آغاز میشود . اسلام وبطور کلی مکتبهای الهی ، بیفرهنگی وتوحش انسانهای اولیه را رد میکنند و معتقدند که هبوط آدم و حوا به عنوان انسانهای نخستین به زمین خاکی سرآغاز زندگی انسان را تشکیل میدهد که همراه با تشکیل خانواده و فرهنگ الهی انسانی بوده است .
قرآن کریم در دو گروه از آیات ، موضوع خلقت انسان را تبیین میکند . دسته اول آیاتی هستند که به جریان طبیعی خلقت انسان مربوط است که از ماده زمینی آغاز میگردد ،به صورت نطفه در میآید ، در مجرای تبدیلات جنینی به علقه و مضغه تبدیل میشود و پس از مرحله استخوان بندی و تکامل جنین ، تولد کودک صورت میگیرد . از جملة این آیات ، آیه 12 تا 14 سوره مؤمنون است :
و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین ثم جعلنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضعه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخالقین .
« ما انسان را از (حقیقتی) که از گل بیرون کشیده شده است ، آفریدیم سپس آن را بصورت نطفهای در قرارگاه محکم قرار دادیم ، آنکه نطفه را به علقه و علقه را به مضغه و مضغه را به استخوانها تبدیل نموده و به استخوانها گوشت پوشاندیم و سپس خلقت دیگری در اوایجاد کردیم ، پس پاکیزه و بخشنده برکت است خداوندی که بهترین آفریندگان است .»
از دسته دوم آیاتی هستند که آغاز خلقت انسان را تشریح میکنند ، و دربارة سجده فرشتگان و داستان آدم ابوالبشر که اولین انسان روی کره خاکی است دستور پروردگار را توضیح میدهند و خصوصیات او را بیان میکنند . از این دسته آیات موضوع استقلال خلقت انسان نسبت به سایر موجودات عالم و عظمت وخصوصیات انسان روشن میشود .
بنابراین خلقت انسان از نظر اسلام خلقتی است مستقل از سایر موجودات عالم و انسان از ابتدای خلقت دارای تمدن و زندگی خانوادگی و اعتقادات و گرایشات و تشخیص سود و زیان و خیر و شر و در معرض وسوسه شیطان و برخوردار از هدایت انبیاء بوده است .
ب- خصوصیات انسان از نظر اسلام
اسلام و قرآن خصوصیات انسان را به ارزشها و ضد ارزشها تقسیم میکند. اساسا ً آنچه که در زمینة بحث مدیریت انسانی مورد استفاده قرار میگیرد همین خصوصات انسان است که به ارزشها و ضد ارزشها تقسیم میشود و آثار آن مستقیما ً در مجموعة رفتار ، کردار و گفتار و بطور کلی زندگی انسان آشکار میگردد . در حقیقت سرگذشت خلقت انسان اولیه هر چه باشد تأثیر در زندگی امروز او نخواهد داشت اما خصوصیات انسان رابطه تنگاتنگی با فعالیتها و جهت گیریهای انسان دارد . برای توضیح انسان در جهان بینی اسلام ، خصوصیات انسان را به دو دسته تقسیم میکنیم یکی خصوصیات ارزشی و دیگری خصوصیات ضد ارزشی که هر یک از آنها را بطور جداگانه شرح میدهیم .
اول – خصوصیات ارزشی انسان
اگرچه خصوصیات مثبت یا ارزشهای انسان را دانشمندان مختلف ، متفاوت ذکر کردهاند اما بطور کلی آنچه که در بحث ما میتواند مورد نظر باشد عبارت از هفت خصوصیت است که به ترتیب آنها را بررسی میکنیم .
ارزشهای انسان در جهان بینی اسلامی
مهمترین خصوصیت که انسان از نظر قرآن دارا است مقام برجستة جانشینی خدا در زمین است که عظمت و اهمیت انسان را منحصر به فرد میکند . در قرآن ، انسان تحت عنوان خلیفه خدا در زمین مطرح شده و کلمة خلیفه بصورتهای مختلف در قرآن مجموعا ً 9 بار آمده است که دو مورد آن بصورت مفرد (شمارههای 1 و 2 زیر ) و 7 مورد بقیه بصورت جمع میباشد (شماره 3 تا 9 زیر): 5
(1) – سوره بقره آیه 30 تا 33 .
و اذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالو اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون . . . و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون .
« آنگاه که خداوند به ملائک فرمود : من خلیفهای بر روی زمین قرار خواهم داد ،ملائکه گفتند : آیا کسی را در زمین خلیفه قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی کند ؟ در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس میکنیم . خداوند فرمود که آنچه را که من میدانم شما نمیدانید . . . و میدانم آنچه را آشکار میکنید و آنچه را که پنهان میدارد . »
(2)- سوره ص آیه 26 :
یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق . . .
« ای داود ، ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم ، پس میان مردم به حق و درستی حکم کن . . . »
(3)-سوره انعام آیه 165 :