لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مقدمه :
زندگی مشترک نیز مانند هر امر و پدیدة دیگر، آسیب ها و آفت های خاص خود را دارد و یکی از این آسیبهای بزرگ و عمدة زندگی مشترک، وجود رابطة نامشروع است (کاوه، 1383). می دانیم که رابطة نامشروع جنسی از دیرباز تاکنون ادامه دارد ، یعنی از زمانی که پیوند ازدواج در جامعه مجاز شمرده شد . از لحاظ تاریخی- قبل از اسلام- از وقتی روابط نامشروع جنسی در ده فرمان موسی از جمله گناهان شمرده شد ، این مسئله اهمیت یافت. این واقعیت که رابطة نامشروع جنسی کار خطایی است و حتی گناه شمرده می شود، از طریق جامعه در وجود ما کاشته شده است و در فرهنگ و دین ما وجود دارد و ما با آن بزرگ می شویم. به رغم تکفیر اجتماعی و دینی رابطة نامشروع، این پدیده همیشه مطرح بوده و با ما است(Layton Tholl , 2003 ). بی وفایی و خیانت، چنانچه در خانواده ای روی دهد ، بیش از همه همسری را که مورد بی وفایی واقع شده ، مورد آسیب قرار خواهد داد و موجب مختل شدن بهداشت روان و از دست دادن تعادل عاطفی و رفتاری وی خواهد شد . در این میان ، فرزندان نیز از آسیب های وارد شده به ساختار خانواده بی نصیب نخواهند ماند ( کاوه ، 1383 ) .
البته بی وفایی و خیانت از اموری است که نیاز است تحقیقات و پژوهشهای بیشتری در مورد آن انجام گرفته و به بررسی علل آن پرداخته شود و نتایج آن بصورت گسترده در اختیار عموم، به ویژه همسران قرار گیرد ، تا از مواهب آن بهره مند شوند ( کاوه ، 1383 ).
بیان مسئله :
احتمالاً هر مشاوری در خانواده درمانی یا زوج درمانی، با ضربه روحی و مخرب عواطف و روابط زناشویی بعد از کشف رابطه نامشروع روبرو شده است(Rubinstein & Ivanir, 1999). طبق آخرین اخبار آمار گیری 17% طلاق ها در آمریکا در اثر بروز روابط نامشروع بوده است و 70% زنان دارای همسر و 45% مردان دارای همسر از رابطه نامشروع همسرانشان بی اطلاع بودهاند ( Lyton tholl, 2003 ). در کشورهای مختلف درباره عوامل و دلایل وجود پدیده رابطه نامشروع و روشهای درمان و پیشگیری آن تحقیقات و نظریات مختلفی بیان شده است. اما در کشورمان هنوز پژوهش علمی و چشمگیری در این زمینه نشده است و ما هنوز به درستی نمیدانیم که آثار مخرب این پدیده چگونه محیط خانواده را که محیط عاطفی و مدرسه حقیقی مهر و محبت است، تهدید میکند.
در این میان مسئله ای که نظر پژوهشگر را به خود جلب کرده است، این است که : چه عواملی موجب گرایش زنان و مردان متأهل به رابطه نامشروع جنسی می شود؟
با توجه به ویژگی های مسئله پژوهش، به دنبال مسئله و پرسش اصلی و همچنین با توجه به شواهد، عقاید و نظریات متخصصان و کارشناسان، پرسشهای زیر مطرح می شود :
آیا نارضایتی از روابط جنسی همسران موجب گرایش آنان به روابط نامشروع می شود؟
آیا نارضایتی از روابط عاطفی همسران موجب گرایش آنان به روابط نامشروع می شود؟
آیا عدم اطمینان و سوء ظن نسبت به همسر و حس انتقام جویی نسبت به وی موجب گرایش زن و شوهر به روابط نامشروع می شود؟
آیا نوعی تنوعطلبی بعضی از زن و شوهران موجب گرایش آنان به روابط نامشروع میشود؟
آیا بین گرایش به روابط نامشروع با مدت زمانی که از ازدواج افراد می گذرد، رابطه وجود دارد؟
آیا دلایل گرایش به روابط نامشروع در بین زنان و مردان متأهل متفاوت است؟
آیا میزان گرایش به روابط نامشروع در میان زنان و مردان متأهل متفاوت است؟
هدف اصلی :
هدف اصلی در پژوهش حاضر شناخت عواملی است که موجب گرایش زنان و مردان متأهل به ایجاد روابط نامشروع جنسی می شود.
اهمیت مسئله :
در طول زندگی زناشویی، شاید بزرگترین آسیب روحی که یک فرد ممکن است متحمل شود، به استثنای مرگ فرزند یا همسر، کشف رابطه نامشروع زوجین است. چون اصل غیر قابل بحث حاکم بر زناشویی، وفادار ماندن نسبت به یکدیگر است. با کشف این نوع رابطه، اعتماد و وفاداری زوج زیر سؤال می رود و نسبتاً تخریب می شود و روابط زوجین سیر نزولی بیشتری پیدا می کند. ( Lusterman,1995 ).
با شناخت این عوامل و نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل آنها، می توان تعارضها و کشمکش میان زوجها، استرسها، ناراحتی ها، عقاید و انتظارات نادرست و غیر منطقی زوجین را درزندگی مشترک شناخت و آگاهاندن مسئولان و زوجین گامی در جهت کاهش این معضلات برداشت و در نتیجه، به ایجاد محیط سالم در خانه و جامعه، محکم بودن بنیان خانواده، کاهش روابط نامشروع و در نتیجه آن کاهش آسیبهای اجتماعی همچون خودکشی، طلاق، اختلالات رفتاری و روابط نابهنجار و نظایر آن کمک کرد.
بیان فرضیه :
فرضیه اول : بین میزان نارضایتی از روابط جنسی زنان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم : بین میزان نارضایتی از روابط جنسی مردان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم : بین میزان نارضایتی روابط عاطفی زنان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم : بین میزان نارضایتی روابط عاطفی مردان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم : بین میزان سوءظن و حس انتقام جویی زنان از بی وفایی همسرشان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه ششم : بین میزان سوءظن و حس انتقام جویی مردان از بی وفایی همسرشان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه هفتم : تنوع طلبی زنان موجب گرایش آنان به رابطه نامشروع جنسی نمی شود؟
فرضیه هشتم : بین میزان تنوع طلبی مردان و گرایش به رابطه نامشروع جنسی رابطه وجود دارد.
فرضیه نهم : بین رضایت از روابط جنسی افراد با جنسیت و مدت زمانی که از ازدواج آنان میگذرد رابطه وجود دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
دانشگاه جامع علمی کاربردی بنیاد
رشته هتلداری
موضوع:
روایتی از پیامبران {حضرت لوط (ع) - حضرت سلیمان (ع)}
و غزوات حضرت محمد (ص) {غزوه طائف - غزوه دومة الجندل}
استاد راهنما:
آقای داوری
گرد آورنده: اصغر همتی
بهار 1388
لوط
ابراهیم (علیه السلام) از مصر کوچ کرد و لوط را به همراه خود برد. در مدّتیکه درمصر اقامت داشت خداوند مال بسیاری از گوسفندان و غیر آن روزیش فرموده بود. بههمین جهت آن بقعه از سرزمین بیتالمقدس گنجایش گوسفندان ویرا نداشت. ناچار لوطاز عمویش جدا شد و با قسمتی از گوسفندان بشهر سدوم رهسپار گشت. اهل سدوم بدمردمی بودند و چنان فساد اخلاق در آنها رخنه کرده بود که از هیچ گناهی روی گرداننبودند و در اثر آلودگی دلها شرم و حیا نداشت. هیچ عمل زشتی را ترک نمیکردند و نیز ازجهت رفتار و پندار پستترین مردم عصر خود بودند. با راهزنی روزگار میگذرانیدند وخیانت را حتّی بر رفیق روا میداشتند. بر سر راهها کمین کرده مزاحم مسافرین میشدندو ناله و زاری هیچکس در دلهایشان اثر نمیکردند. دارای دینی بودند که آن دین ایشان رااز تبه کاریها باز دارد و نه شرمی و آزرمی، نه موعظه واعظی را میپذیرفتند و نه بهنصیحت عاقلی توجه میکردند و گرما این همه انواع گناه دلهای سیاه ایشان را اشباع نکردو عطش قلبهای تشنة بجنایت و خیانت ایشان را ننشانید و به همین جهت گناه جدید دیگریاز خود اختراع گناهی که تا آنروز سابقه نداشت و کسی بفکر ارتکاب آن نیافتاده بود، زنانو همسران را گذاشته و با پسران خود شهوت میباختند. و ای کاش این ننگ و عار وزشتکاریرا پنهان میکردند و یا درصدد خلاصی از آن بودند. هرگز، بلکه با گستاخیهرچه تمامتر مردم را نیز با ارتکاب آن تشویق و دعوت میکردند و خلاصه در بدبختی وضلالت خود سخت پافشاری هم داشتند تا آنجا که منکرات در میان آنان کاملاً شایع شد ودلها دوستدار گناه و فاحشه گردید و چون کارشان بدینجا کشیده شد که ضلالت را برهدایت ترجیح دادند و شیطان برایشان مسلط و شهوات را در نظر ایشان جلوه داد، خداوندسبحان به لوط (ع) وحی فرستاد تا ایشان را براه راست دعوت و از ارتکاب این گناه ومنکرات نهی کند. لوط (ع) هم دعوت خود را اعلام و رسالت خود را اعلان داشت ولکنگوشهای قوم از شنیدن دعوت او کر و چشمهایشان کور و در دلهایشان از قبول نصیحتوی قفل شده بود، لذا بفسق و فجور خود ادامه داده و در ضلال خود پافشاری کردند نهتنها متنبّه نشدند بلکه دلهای ظلمانی و نفسانی امّاره بسوء و افکار آلوده وادارشان ساختتا رسول خدا را از میان خود بیرون کنند لذا او و مؤمنین باورا تهدید کردند که اگر ازحرفهای خود دست برندارند از قریه خارجشان کنند، با اینکه لوط گناهی مرتکب نشده بودتنها بدی او این بود که گناه نمیکرد و ایشان را به راه راست هدایت میکرد.
لوط (ع) وقتی دید مردم از اطاعت او گریزان و روی گردانند ایشان را به عذاب خداتهدید کرد و لکن نه تنها از تمدیدش نترسیدند بلکه به مسخرهاش پرداختند، اما لوط بااصرار و پشتکار هرچه بیشتر ایشان را موعظه کرده و از سوء عاقبت تحذیر مینمود. آنهادست از زشتیهای خود برنداشته بلکه در عوض علاقه بیشتری به گناه نشان میدادند و بالوط بمبارزه پرداخته گفتند اگر راست میگوئی آن عذاب را که ما را مستحق آن میدانیبیاور.
لوط (ع) از پروردگار خود درخواست کرد که او را بر آن مردم نصرت داده و عذابیدردناک برایشان بفرستد و سزای کفر و عناد و فسق و فجورشان را بدهد و بیش از اینایشان را مهلت ندهد که اگر بمانند عادت زشت و پلیدشان به سایر قبائل هم سرایت خواهدکرد. آری عضو فاسد را باید از بین برد، چه فسادهایی که در زمین انجام دادند و چهمنکراتی که مرتکب شدند و چه سمتها که در حق مظلومان روا داشتند آیا از راه حقجلوگیری نکردند؟ و آیا برای شنیدن نصایح پیغمبرشان خود را به کری و کوری نزدند واز راه حق اعتراض نکردند؟
خداوند دعای لوط (ع) را مستجاب فرمود و فرشتگان خود را فرستاد تا عذاب را برمردم ستمگر سدوم نازل کند. فرشتگان خدا نخست بمنزل ابراهیم (ع) وارد شدند.ابراهیم(ع) گمان کرد رهگذرانی هستند به مهمانی آمدهاند لذا دستور داد غذا برایشانآورند چون دید دست به سوی غذا نمیبرند نزد خود گفت لابد سر دشمنی دارند و از دردشمنی بدینجا آمدهاند. لذا در خود احساس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
حوزه علمیه قم
حوزه علمیه قم یکی از حوزههای علمیه مهم شیعیان است که در شهر قم قرار دارد.
تاریخچه
شهر قم در سال ۲۳ هـ .ق در آخرین سال زندگی عمر به دست مسلمانان فتح شد.[۱] و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعریها» به قم (سال ۸۳ هـ .ق) برمیگردد.
یکی از فرزندان «مالک بن عامر اشعری» عبدالله نام داشت و عبدالله پسری به نام «سعد» داشت، سعد دارای دوازده پسر بود و آنها از راویان امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان در کوفه بودند و فرزندان و نوادگان آنها بیش از صد نفر جزو راویان حدیث از امامان دیگر بودند که پنج نفر از پسران سعد در زمان حجاج همزمان با شکست عبدالرحمان بن محمد بن اشعث، در برابر سپاه حجاج، وارد قم شدند و نقش به سزایی در گسترش تشیع در قم ایفا نمودند.[۲] شیخ محمد رازی مینویسد: «اغلب مورخین قم نوشتهاند قم با ورود «اشعریها» دگرگون شده و مرکز علماء و محدثان و راویان و فقها گردید...»در نیمه دوّم قرن اوّل زمینه برای پیریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد و امامان اهل بیت شیعیان از چنین حوزهای خبر میدادند، از امام صادق نقل شدهاست که«به زودی کوفه از مؤمنان خالی میگردد، و علم از آن همچون ماری که در لانهاش جمع میشود، جمع و برچیده میگردد و سپس در شهری که آن را «قم» میگویند آشکار میشود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد...» حوزه علمیه قم در سالهای بعدی رو به تکامل گذاشت، عباس فیض مینویسد:
در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد... و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه به طور رسمی در آن تدریس میشد. که از این مکتب اساتید بلند آوازهای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرانموده بود او را کشت.[۵]
ورود امام رضا امام هشتم شیعیان در سال ۲۰۰ هجری به قم، و استقبال مردم از او بیانگر وجود زمینههای مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد و به تبع آن پدیدار شدن حوزه علمیه شیعی و پررونق بودهاست. سید ابن طاوس مینویسد: «خانهای که رضا در آن جا میهمان شد در زمان حاضر (قرن هفتم) مدرسهای است که محل بحث طلّاب میباشد.»[۶]در سال ۲۰۱ هـ .ق به دنبال ورود امام رضا به خراسان معصومه دختر امام موسی کاظم از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد و در راه در اثر بیماری درگذشت و در شهر قم به خاک سپرده شد. ورود معصومه به قم، و مرقد او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه در گسترش تشیع گردید، و در کنار آن نقش به سزایی در تحکیم و گسترش حوزه علمیه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته صادق، کاظم و رضا داشت.در قرنهای پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّهای برای تحصیل به این شهر میآمدند و مدارس دایری داشت. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم شرح داده و میگوید:
مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ میباشد و کتابخانههایی پر از کتب فرقههای مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و... پر رونق بودند.[۷][۸]حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمداران شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون ملا صدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، شیخ بهائی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند.[۹] قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس میشد. مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه میباشد.
در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سالها حوزه علمیه وارد مرحله تازهای از حیات خود شد.
حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات میداد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود. با ورود آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه آن چنان تجدید حیات شد که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند.
بعد از مرگ آیتالله حائری، با ورود آیتالله بروجردی به قم و بر اثر توجهات ایشان رونق کامل یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید. مدارس، کتابخانهها، درس و بحثها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گستردهای فعال شد و در زمان تصدی ایشان عده علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.پس از پیروزی انقلاب، حوزه به مرحله تازه سیاسی، اقتصادی وارد شد و گسترش چشمگیری یافت. هم اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند و تشکیلات حوزه با مجهز بودن به فن آوری روز به روند تکاملی خود ادامه میدهد.
آیتالله محقق داماد در آستانه سالروز درگذشت موسس حوزه علمیه قم به تشریح نحوه تشکیل حوزه علمیه قم و تلاشهای انجام شده در این راه پرداخت و همچنین با توجه به گذشت یکسال از بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم اهتمام به کرسیهای آزاداندیشی و ضرورت تحول در حوزههای علمیه، دیدگاههای خود را در این زمینه مطرح کرد و گفت که مقام معظم رهبری جای نظریهپردازی را در حوزههای علمیه خالی دیده بودند. این استاد دانشگاه تاکید کرد که حوزههای علمیه باید پرورشدهنده فیلسوف، مجتهد، خطیب و نویسنده باشند. وی همچنین با گرامیداشت یاد آیتالله حائری یزدی و فضلای حوزه تاکید کرد که مردمیبودن آیتالله حائری و نزدیک شدن روحانیت و مردم باعث رشد و شکوفایی حوزه علمیه قم شد. آیتالله دکتر سیدمصطفی محقق داماد در گفتوگو با خبرنگار تاریخ و اندیشه ایسنا درباره آیتالله حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم اظهار کرد: مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دو بار توسط علمای اراک برای اقامات در شهر اراک دعوت میشوند. یک بار چند سالی میمانند و بعد آنجا را ترک میکنند، مجددا به عتبات عالیات برمیگردند و در کربلا مسکن میگزینند. در آنجا در شان و مرتبهای بودند که مقلد پیدا کردند، مرجعیت ایشان با داشتن رسالهای شروع شده بود. بار دوم که با فشار علمای اراک به اراک رفتند درسی را شروع کردند که کتاب البیعی که توسط آیتالله العظمی محمدعلی اراکی تقریر شده از نظر تاریخی مربوط به دورهی تدریس آن زمان است. اعدام شیخ فضلالله حالتی بسیار زشت و کریه در جامعه به وجود آورد رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ادامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
معنی " سیره "
ابتدا لغت " سیره " را معنی بکنم که تا این لغت را معنی نکنیم نمی توانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم . " سیره " در زبان عربی از ماده " سیر " است . " سیر " یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن " سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار . آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.
سبک شناسی
مسئله متد خیلی مهم است . مثلا در باب شعر ، رودکی را می گوئیم شاعر ، سنائی را هم می گوئیم شاعر ، مولوی را هم می گوئیم شاعر ، فردوسی را هم می گوئیم شاعر ، صائب را هم می گوئیم شاعر ، حافظ را هم می گوئیم شاعر . برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر ، شعر است دیگر ، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد ، شعر به سبک هندی داریم ، شعر به سبک خراسان داریم ، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد . سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از ...
خواجه نصیرالدین یک عالم است . ولی یک آدم وارد می داند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند . اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند ، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است .
یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است . بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است ، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند . مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع می کند. اگر می خواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است ، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد .
حال می آییم در رفتارها . رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد . سیره شناسی یعنی سبک شناسی . اولا یک کلیتی دارد : سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست . فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند ، ریاضتکشها یک سبک مخصوص به خود دارند . پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند و هر یک را که جدا در نظر بگیریم یک سبک مخصوص به خود دارد . مثلا : پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد . در اینجا یک نکته دیگر را باید عرض بکنم این که عرض کردم در هنر سبکها مختلف است ، در شعر سبکها مختلف است ، در تفکر سبکها مختلف است ، در عمل سبکها مختلف است این برای آدمهایی است که سبک داشته باشند.
اکثریت مردم اصلا سبک ندارند . خیلی افراد که شعر می گویند اصلا سبک ندارند ، سبک سرش نمی شود . خیلی از این هنرمندها ( شاید این کوبیستها اینطور باشند ) اساسا سبک سرشان نمی شود . خیلی از مردم در تفکرشان اصلا سبک و منطق ندارند ، یک دفعه به نقل استناد می کند یک دفعه به عقل استناد می کند ، یک دفعه حسی می شود ، یک دفعه عقلی می شود . اینها مادون منطقند . من به مادون منطق ها کار ندارم . در رفتار هم اکثریت قریب به اتفاق مردم سبک ندارند . به ما اگر بگویند سبکت را [ در رفتار ] بگو ، سیره خودت را بیان کن ، روشت را بیان کن ، تو در حل مشکلات زندگی [ چه روشی داری ؟ پاسخی نداریم ] . هر کسی برای خودش در زندگی هدف دارد ، هدفش هر چه می خواهد باشد ، یکی هدفش عالی است ، یکی هدفش پست است ، یکی هدفش خداست ، یکی هدفش دنیاست . بالاخره انسانها هدف دارند . بعضی افراد برای هدف خودشان اصلا سبک ندارند، روش انتخاب نکرده اند ، روش سرشان نمی شود ، ولی قلیلی از مردم اینجورند و الا اکثریت مردم دون منطقند ، دون سبکند ، دون روشند ، به اصطلاح هرج و مرج بر اعمالشان حکمفرماست وهمج رعاع هستند. سیره پیغمبر یعنی سبک پیغمبر ، متودی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می برد . بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست ،مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است . بحث ما در سبک پیغمبر است ، در روشی که پیغمبر به کار می برد برای هدف و مقصد خودش .
مثلا: پیغمبر تبلیغ می کرد . روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود ؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود ؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می کرد ، یک رهبر سیاسی بود برای جامعه خودش از وقتی که آمد به مدینه ، جامعه تشکیل داد ، حکومت تشکیل داد ، خودش رهبر جامعه بود . سبک و متود رهبری و پیغمبر در همان حال قاضی بود و میان مردم قضاوت می کرد . سبک قضاوتش چه سبکی بود ؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگی خانوادگی داشت، زنان متعدد داشت ، فرزندان داشت . سبک پیغمبر در " زن داری " چگونه بود ؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها چگونه بود ؟ پیغمبر دشمنان سرسختی داشت . سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود ؟ مدیریت پیغمبر در جامعه چه متودی بود ؟ و دهها سبک دیگر در قسمتهای مختلف دیگر که اینها باید روشن بشود
مفهوم مدیریت
پسندیده است پیش از تشریح مطالب، نخست تعریفی از واژۀ مدیریت و معانی پیچیدۀ وابسته به آن ارائه گردد. در این مورد، شاید نخستین پرسشی که در بسیاری از نشست های آموزشی در حیطۀ مدیریت مطرح می شود، مربوط به چگونگی طبقه بندی کردن این مفهوم است. عده ای مدیریت را به جهت نیازش برای به کار گیری فراوان روش های ریاضی، آماری و اقتصادی، با عنوان شاخه ای از دانش می شناسند و برخی نیز آن را به سبب کاربرد شاخه های انسانی از جمله روان شناسی، جامعه شناسی و رفتار شناسی که استفاده از آنها در مدیریت اجتناب ناپذیر است، آن را در یکی از زیر بخش های مربوط به هنر یا شاخه ای از دانش اجتماعی دسته بندی می نمایند. حال آنکه به واقع مدیریت حاصل تلفیقی از هر دوی این بخش ها و تجلیگاهی برای نمایانی یکسان برای هر دوی این زمینه ها (دانش و هنر) می باشد. به طور کلی، پیچیدگی نظام های اجتماعی و یا هر گونه تشکلی که قسمتی از آن به واسطۀ تجمع نیروی انسانی شکل می گیرد، اداره کردن آنان را از همین سبب بسیار دشوار کرده است، خصوصاً اینکه لزوم تلفیق ماهوی فنون و روش های متنوع دانش با جنبه های گوناگون هنری نیز یکی از عوامل فراهم آورندۀ پیچیدگی مزبور می باشد. اما به واقع مدیریتچیستووظایفیکمدیرشاملچهچیزهائیمیشود؟به تعبیری ساده و خصوصاً در مورد نهادهای غیر دولتی، می توان مدیریت را کارکردن با نیروی انسانی (به صورت عام) و در کنار آنها برای دستیابی به اهداف و آرمان های آن سازمان و تمامی مشارکت کنندگان اش، تعریف نمود. منظور از نیروی انسانی، تمامی افراد وابسته به مؤسسۀ مورد نظر می باشند که به نحوی در فعالیت های آن سازمان مؤثر، دخیل یا شریک هستند. در مورد سازمان های غیر دولتی تمامی مشارکت کنندگان یک نهاد اجتماعی از افراد درون سازمانی گرفته تا تمامی کاربران خدمات ارائه شده توسط آن، جزئی از نیروی انسانی مذکور می باشند. نکتۀ قابل تعمق در مورد این تعریف، تأکید آن بر وجود انسانی مشارکت کنندگان به عنوان اصلی ترین بنیان یک سازمان غیر دولتی و اهمیت اهداف آنان در کنار و هم پایۀ اهداف و آرمان های سازمانی مجموعۀ مورد نظر است.
در این مقاله به بررسی مدیریت پیامبر در جنگ و خانواده می پردازیم.
«پژوهشى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب »
زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشىها و سیاستهاى اصولى در حوزههاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوههاى جدید و بابهره گیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورتهاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساس ترین و سرنوشت سازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهت با اهمیت مىدانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آنچه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشت ساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شدهاست، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمىشود، بلکه موضوع اداره و بهرهگیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مىگیرد.
طرح مسئله
مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداکثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبت به انجام هرگونه اقدام تدافعى تصمیمگیرى کنند.
تصمیم پیامبر(ص) به حفرخندق یکى از بهترین نمونههاى تصمیم گیرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج کیلومتر با عرض تقریبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سه متر، مستلزم حجم عظیمى از خاکبردارى است، در حالى که تمام نیرویى که در اختیار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخش یک
مقدمه ای بر طراحی قالب
مقدمه
طراحی قالب که بخش بزرگی از مهندسی ابزار را تشکیل می دهد موضوعی پیچیده و جالب می باشد. همچنین یکی از ضروریترین بخشهای مباحث طراحی ابزار است. طراحان قالب به واسطه ی طراحی قالب هایی جهت تولید قطعات پرس کاری، وایجاد قطعات از ورقه های فلز،مونتاژ قطعات، و همچنین انجام پروسه های گسترده ی دیگری، به وجود آمده اند.
1_ کپی نقشه
پس از آنکه قالب روی کاغذ رسم طراحی شد، یک کپی از نقشه جهت استفاده آن در کارگاه تهیه می شود. این کارگاه جایی است که قالب در آن عملا ساخته می شود. با توجه به کچی نقشه، قالب ساز، قالب را دقیقا طبق خواسته ی طراح، می سازند.
چنین نقشه ای باید کامل و دقیق باشد و نماهای مورد نیاز، ابعاد، توضیحات، و خصوصیات را دقیقا بیان کند. اگر قالب ساز در حین کار مجبور به پرسش سوالات متعددی شود، مطمئنأ طراحی و نقشه ی ضعیفی به او ارائه شده است. طراحان قالب زبردست جهت کار یابی مشکلی ندارند و کمتر در دسترس هستند، زیرا صنعت پرس کاری و قالب سازی که طراحان با آن در تماس هستند، بسیار پر تحرک و پر کار می باشد. کپی نمونه نقشه درصفحه 4 نشان داده شده است.
قطعات پرسکاری
این گونه قطعات از ورقه هایی از مواد مورد نظر بریده و شکل داده شده اند.
به اطراف خود نگاه کنید هر جا ممکن است موجود باشد. بسیاری از قطعات ممکن است در لباس و بر روی بدنتان باشد.حلقه ای که بر روی انگشت دارید ویا بیشتر قطعات ساعت مچی ممکن است قطعات پرسکاری باشد. قلاب کمربند و حلقه هاای فلزی روی کفش، قاب عینک، گیره ی خودکار همگی قطعات پرسکاری می باشد. به اطراف هر اتاقی که نگاه کنید قطعاتی را می یابیید که از پرسکاری فلزات ایجاد شده اند. بیشتر قطعات اتصالات وسایل روشنایی، قطعات پرسکاری می باشد. همچنین در مورد دستگیره در، پوشش رادیاتورها، و زیر سیگاری. در خانه نیز قطعات پرسکاری یافت می شود،مانند:قابلمه یا تابه، کارد، چنگال،قاشق، قهوه جوش، قوطیهای فلزی، دستگیره قفسه بندیها، کتری و در قوطی باز کن.
یخچال نیز از ؤ پرسکاری تهیه شده است، اجاق گاز، تست نان و وسایل دیگر نیز چنین هستند. هر کدام از قطعات این وسایل به کمک 3الی 6 قالب ساخته شده است. هر اتومبیل صدها قطعه پرسکاری دارد. بزرگترین این قطعات درها و سقف است. ؤ کوچک دیگری استند که از زیر پوشش دیگر اجزاء هستند و ممکن است هیچ گاه به چشم نیایند. برای مثال حتی قطعات کوچک هم به قالبهای چند مرحله ای نیاز دارد که هر کدام مبالغ زیادی را جهت ساخت به خود اختصاص می دهد.علاوه بر آن، قالبهای مونتاژ هم ممکن است مورد استفاده قرار گیرد.
ماشینهای اداری نیز شامل گروه کثیری از قطعات پرسکاری می باشد.دستگاه تایپ نیز دارای صدها نمونه از این نوع قطعات است. این فهرست را می توان مرتبا ادامه داد،زیرا این قطعات پایان ناپذیر هستند. قطعات رادیو و تلویزیون نیاز به هزاران قالب دارد. همین موشکها، هواپیماها و قطارها. این وسایل سال به سال دچار تغییرات می شوند، بنابراین مستقیما به تعداد عظیمی قالب نیاز خواهد بود.
آن چه در ادامه می آید می تواند نمایی از ابعاد بزرگ صنایع پرسکاری را پیش روی شخص قرار دهد. مهندسی پرسکاری در پنجاه سال اخیر در دامنه وسیعی رشد کرده است که زمینه ای برای فعالیت افراد با هوش می باشد.
2 _ نوار تغذیه
آن چه ملاحظه می شود، نوار تغذیه دسته گیرنده برای تیغ های اصلاح " Shick" می باشد. این قطعات در یک قالب چند مرحله ای برش و فرم داده شده است. با ورود کامل نوار تغذیه، با هر ضربه ی پرس یک قطعه کامل ایجاد می شود. این طرح به خوبی نشان می دهد که یک قطعه ی پرسکاری و پیچیده، چگونه به تعداد زیاد قابل تولیداست. البته پروسه باید به خوبی برنامه ریزی و قالب نیز به دقت طراحی شده باشد.
طراحی قالب
حال چگونه باید وارد مبحث طراحی قالب شد؟ باید آگاهانه و هوشیار عمل کرد. هر مطلبی را ابتدا باید کاملا فرا گرفت. در غیر این صورت نا امید شده و در گیر و دار پیچیدگیهای مطلب افتاده و دچار تعداد تنوع اصول گیج کننده ای شده که همگی باید آموخته شود. بنابراین قالب چیست؟ کلمه ی قالب(( Die)) بسیار کلی و جامع است و باید بخوبی تعریف شود. در متون انگلیسی این کلمه به دو معنی مورد استفاده قرار می گیرد. در معنای کلی به تمام قسمتهای ابزار پرسکاری اطلاق می شود و در معنای محدودتر به قسمت پایینی و یا ماتریس گفته می شود که در برابرقسمت بالایی ویا سنبه قرار می گیرد. در این کتاب کلمه ی قالب فقط به کل ابزار پرسکاری گفته خواهد شد.
در این مقدمه به اجزاء مختلف یک قالب و نحوه ی عملکرد آنها با یکدیگر پرداخته می شود. به علاوه مراحلی که جهت طراحی ساخت و بررسی یک قالب در کارگاه پرس استفاده می شود،مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. و نهایتا پروسه هایی که در قالبها صورت می گیرد فهرست شده و به تصویر کشیده می شود. در قسمتهای دیگر کتاب طراحی قالب و قسمتهای مختلف آن تشریح خواهد شد.
3 _ دستگاه پرس
شکل 1 _ 3 نمونه ای از دستگاه پرس است که قالبها در آن به کار افتاده تا قطعات پرسکاری را ایجاد کنند. ممیز پرس A که صفحه ای فلزی و ضخیم است به بدنه محکم شده است. بخش پایینی قالب به این میز بسته می شود و قسمت بالایی روی سینه پرس B متصل می شود. سینه پرس توسط یک لنگ، حرکتی رفت و بر گشتی به بالا و پایین خواهد شد. و ضمنا نوار تغذیه وارد مجموعه قالب می شود، سنبه که روی سینه پرس شده است، قطعاتی را از آن کنده و جدا می کند.
4 _ مجموعه ی کفشکها
شکل 1 _ 4 مجموعه ی کامل از کفشکهای قالب را نمایش می دهد،این مجموعه توسط تولید کنندگان مختلفی ساخته می شود و در ابعاد و انواع گوناگونی قابل خریداری باشد.دنباله ی کفشک بالا A در سینه ی پرس محکم می شود. در عمل قسمت بالایی کفشک B، نگهدارنده ی سنبه نامیده می شود و به همراه سنبه پرس بالا و پایین می رود.
بوش های C که در کفشک بالا هستند، روی میله ی راهنما D به صورت کشویی بالا و پایین می رود.این عمل باعث حفظ دقیق راستای حرکت قطعات قالب می باشد. نگه دارنده ی ماتریس یا کفشک پایین E، به میز پرس محکم شده است. این کار توسط پیچهایی صورت می گیرد که از شکاف F عبور کرده است. در بخش 17 (( روش انتخاب کفشکها )) انواع این قطعات مورد بررسی قرار گرفته و اصولی جهت انتخاب صحیح کفشکها ارائه خواهد شد.
5- نقشه قطعه کار
در شروع شناسایی اجزاء مختلفی که یک قالب را تشکیل می دهند، ابتدا به نقشه قطعه کار که یک رابطه است توجه شود . این قطعه باید از یک نوار