لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان:
ساخت چرخدنده
تهیه کننده:
کک
تقدیم به مهندس سهرابیبرای طراح مکررا لازم می شود که قدرت را از یک شفت به شفت دیگری منتقل کند بطوریکه نسبت سرعت دورانی معینی بین دوشفت مذکورحفظ شود. همچنین ممکن است یک حرکت زاویه ای مشخص لازم بشود.
سیستمهای چرخند ه ای گوناگونی جهت تامین این هدف طراحی و ساخته شده اند که به طور بی صدا و با افت اصطکاکی خیلی کمی کار می کنند. برا ی اینکه چرخنده ها به نرمی و بدون نوسان کار بکنند به دندانه های آنها شکل هندسی مخصوصی می دهند. نسبتهای دندانه چرخنده وهمچنین انداره های دندانه های ان استاندارد شده اند. این کار باعث تسهیل محاسبات طراحی و همچنین کاهش تعداد ابزار لازمه (تیغ فرزها) بحداقل مقدار خود می گردد. برای ساخت چرخنده ها باید از موادی استافده گردد که استحکام مقاومت در مقابل خستگی و سایش آنها مناسب باشد. اگر بنا بر این باشد که هزینه های ساخت کالا بحداقل خود برسد باید از روش ساخت و بازرسی ساده تری استفاده کرد. طراح باید تمام این مسائل را مدنظر قرار دهد.
دندانه های سیکلوئیدی:
همچنین با استفاده از قمستهای منحنی اپی سیکلوئید و هیپوسیکلوئید در طرح دندانه چرخدنده نیز می توان قانون چرخدنده ها LAW OF TOOTH GEARING را تامین کرد . این منحنی توسط نقطه ای بر محیط دایره مولد که درجدار خارجی یا داخلی دایره گام چرخدنده بطور بدون لغزش می غلتد رسم می شود.
قبلا چرخدنده های سیکلوئیدی چدنی با دندانه های ریخته شده بطور وسیعی مورد استفاده قرار می گرفت. اصولا فرم ابزار برش(تیغ فرزها) لازم جهت ساخت چرخدنده های اینولیوت ساده تر از فرم ابزرا لازم برای ساخت چرخدنده های سیکلوئیدی است و بهمین دلیل چرخدنده های اینولیوت جانشین چرخدنده های سیکلوئیدی شده اند.تغییر فاصله مرکزی چرخدنده ها هیچگونه اثری بردندانه های لینولیوت ندارد ولی در مورد چرخدنده های سیکلوئیدی انیطور نیست یعنی اگر فاله مراکز چرخدنده ها دقیقا حفظ نشود عمل دندانه ها صحیح نخواهد بود.
در حال حاضر عمده ترین دلیل استفاده از چرخدنده های سیکلوئیدی استفاده متعصبانه از طرح سیکلوئیدی در مودر سیستم مرکب 141 می باشد. روتورهای ROOT POSISTIVE BLOWER نیز به شکل سیکلوئید می باشد.
انواع گامهای داندانه ها
در محاسبات چرخدنده ها چهار نوع گام مختلف زیر مورد استفاده قرار می گیرند.
گام دایره ای: فاصله یک نقطه موجود در روی یکی از دندانه ها از نقطه نظیر در روی دندانه مجاور – در طول دایره گام – را گام دایره ای می نامند.
گام قطری: عبارت است از تعداد دندانه های چرخدنده به ازای یک اینچ از قطر گام.
روشهای تولید:
دندانه دنده ها (چرخدنده ها) بوسیله عملیات فرزکاری milling یا ژنراتینگ(مولدی)generating تشکیل می شوند.
تیغ فرز:
دنده های ساده را می توان در روی ماشین فرز و با براده برداری از بین دندانه ها توسط تیغ فرز فرم تراش ساخت یک نوع تیغ فرز فرم تراش در شکل نشان داده شده است.
سیستم دنده های مرکب 14 معمولا بدین روش ساخته می شوند. چون منحنی های تشکیل دهنده لبه های دندانه ها با تغییر تعداد دندانه ها در یک چرخدنده تغییر می کنند لذا برای هر گام 8 نوع تیغ فرز لازم است البته لازم بذکر است که چرخدنده های با اندازه های نهتلف می توانند گام یکسان داشته باشند. 8 تیغ فرز مذکور و محدوده عمل range هر یک از آنها در زیر آمده است.
تیغ فرزها در هر محدوده فقط برای حداقل تعداد دندانه صحیح هستند موقعیکه تعداد دندانه چرخدنده مورد تراشکاری به طرف راست (بیشتر) محدوده عمل تیغ فرز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کار کردن با آبجکتها :
یککلمه اسرارآمیزمعروفدربرنامهنویسی object-oriented programin در این قسمت در مورد عناوین زیر توضیح خواهیم داد.
اشیا چه هستند ؟
اجزا تشکیل دهنده اشیا چیست ؟
عملیاتی که میتوان بر روی اشیا انجام داد چگونه است ؟
اشیا پیش ساخته قابل دسترس asp چیست ؟
یک مجموعه چیست ؟
اشیا چه هستند ؟
در مورد ماشین خود فکر کنید یک آبجکت یک تکه نرمافزار قابل استفاده مکرر میباشد که شامل اطلاعات و توابع وابستهای باشد که چیزهای حقیقی را مهیا کنند.
چرا آبجکتها میتوانند در صفحههایی که مینویسید مفید باشند ؟
آبجکتها به افزایش سطح تجرد در صفحههایتان کمک مینمایند. به شما گفته میشود که به صورت تصادفی یک پرچم انتخابی را نمایش دهید. میتوانید در میان لیست پرچمها یکی را انتخاب کنید به این صورت که تابع random که اعداد تصادفی تولید میکند را اجرا کرده و سپس کدی را برای بنویسید.
میتوانید تمام این کارها را هر زمان که میخواهید یک پرچم را نمایش دهید انجام دهید. امّا سادهتر آن است که تمام کارهایی را که میخواهید انجام شود در داخل یک آبجکت که یک پرچم را به صورت تصادفی نمایش میدهد بنویسید.
بعد از این کار احتیاج دارید به اینکه فقط چیزی مانند RANDOM BANER را بنویسید پس از آن اگر بخواهید به سیستم نمایش پرچم خود چیزی را اضافه یا تغییری دهید فقط احتیاج دارید که یک تکه از کد را تغییر دهید.
و حتّی بهتر آن است که به دنبال آبجکتهایی بگردید که اشخاص دیگر آنها را نوشتهاند و شما نیز میتوانید در برنامة خود از آنها استفاده کنید.
استفاده از توابع در سادهتر کردن و خواناتر کردن کدهایتان کمک میکند و آبجکتها نیز که در سطح بعدی قرار دارند همین مزایا را دارند.
ساختن بلاکهایی از آبجکتها :
آبجکتهای برنامهنویسی از چیزهایی تشکیل شدهاند که آبجکتها را توصیف میکنند و چیزهایی که آبجکتها با آنها میتوانند کارهایی را انجام دهند. چیزهایی که آبجکت را توصیف میکنند PROPERTIES نامیده میشوند.
خصوصیّات PROPERTIES :
خصوصیّات یک آبجکت را توصیف میکنند.
اگر یک آبجکت داشتید که پرچمها را به صورت تصادفی نمایش میدهد ممکن است که خصوصیّاتی برای نمایش چیزهایی مثل URL یک کاربر وقتی که پرچم در حال نمایش است را داشته باشید که ممکن است برای پرچمهای مختلف تغییر کنید همچنین میتوانید خصوصیّاتی برای نمایش طول و عرض تصویر داشته باشید که ممکن است برای تمامی پرچمها یکسان باشد.
در برنامهنویسی خصوصیّات همانند متغیرها کار میکنند میتوانید به خصوصیّات یک آبجکت به روش زیر دسترسی پیدا نمایید :
ObjectvariableName.property
پس اگر متغیر از نوع آبجکت به نام objlesson با یک خصوصیّت به نام Name داشتید میتوانید مقدار خصوصیّت Name را به روش زیر تنظیم نمایید :
<%objlesson.Name = "joe" %>
و میتوانید مقدار خصوصیّت Name را به صورت زیر چاپ کنید :
< %Response.write(objlesson.Name) = %>
بعضی از خصوصیّات پنهان میباشند. خیلی چیزهای را که در ساختن بیشتر آبجکتها به کار رفته است را نخواهید دانست. برخی خصوصیّات ممکن است برای شما پنهان باشد این مسئله اهمیّتی ندارد از آنجا که شما از مستندسازی استفاده میکنید احتیاجی به دیدن همه چیزها ندارید.
متدها :
متد عبارت است کارهایی که میتوانید با یک آبجکت انجام دهید. متدهای مرتبط با برنامهنویسی با آبجکتها نیز احتیاج به اطلاعات دارند. توابع و سابروتینها این اطلاعات را از طریق آرگومانها دریافت میکنند. بنابراین متدها نیز همین کار را انجام میدهند. متدها مانند توابع ممکن است صفر یک یا تعداد بیشتری آرگومان داشته باشند. متدها از مقادیر دریافت شده خصوصیّات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بین جهانبینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئىاست و زیر پوشش «علم کلى» (جهانبینى) قرار دارد; چون این علم موضوعخود راکهنفس و قواى آن است اثبات مىکند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را همعلوم طبیعى اثبات مىکند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهانبینىاظهار نظر مىکند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مىشود جهانبینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولىجهانبینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.
در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مىشود. پیغمبر اکرمصلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مىبرد و مىفرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع» چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مىشود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزندهاى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.
البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مىآید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیهالسلام) در باره آن فرمودهاند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه» .
بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشستهاند علم نافع به شمار نمىآیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا» و نیز مىفرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست. کسى که علم را براى مقامهاى دنیا، جلب
1. مراد از «علم کلى» که عهدهدار اثبات موضوع علم اخلاق و سایر علوم جزئى است همان فلسفه نظرى است که متکفل هستىشناسى و شناختحقایق (جهانبینى) است و از آن به «علم اعلى» نیز تعبیر مىشود.
توجه و احترام مردم و یا برخوردارى از زرق و برق بیشتر طلب کند، خود را ارزان مىفروشد. او عالم است ولى عاقل نیست. و دیگران که راه دنیا را طى کردهاند، بیشتر و بهتر از این شخص، حطام دنیا را فراهم کردهاند و از آن لذت مىبرند. پس این گونه از علوم هم علوم غیر نافع به شمار مىآید.
نیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه «همام» در وصف متقیان مىفرماید: «ووقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم» و این تنها در باره سامعه نیستبلکه در مورد سایر اعضا هم هست، یعنى جز به علم نافع، به چیز دیگرى گوش نمىدهند; به این معنا که الفاظ آن را مىشنوند و معانى را ادراک مىکنند ولى وقتى سودمند نبودن آن را ببینند رها مىکنند; مثلا، درسوره «زمر» مىفرماید: «فبشر عباد× الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» آنان، نخست اقوال و مکاتب گوناگون را مىشنوند و سپس تشخیص مىدهند که کدام زیانبار و کدام نافع است و آنگاه به آنچه نافع است دل مىسپارند و گوش مىدهند. گوش فرادادن یعنى اطاعت کردن و پذیرش.
قرآن کریم در این زمینه مىفرماید: «لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر» یعنى اگر گوش شنوا مىداشتیم و اطاعت مىکردیم از اصحاب آتش نبودیم. بنابراین، علم اخلاق گرچه جزو علوم جزئى به شمار مىآید ولى در باره کلىترین علم، اظهار نظر مىکند و مىگوید فراگیرى این علم، نافع است، توحید براى نفس خیر و شرک براى آن شر است.
مسئله توحید و شرک، جزو جهان بینى و مسائل الهى به شمار مىآید و در علم کلى مطرح است ولى مسئله پذیرش توحید یا شرک را علم اخلاق بر عهده مىگیرد و جایگاه علم اخلاق از نظر اشراف بر همه علوم و مسائل، جایگاه بلندى است.
در بحثهاى آینده کاملا روشن مىشود که هدف نهایى نبوت، نیل انسان متعالى به لقاء الله استبه طورى که نه ملاقات کننده و نه اصل ملاقات ملحوظ باشد و نه مقصود، بلکه تنها خداوند که ملاقات مىشود، مشهود و مقصود باشد، و به تعبیر دیگر، رهنمود نبوت در ارائه روش روشن و هدف آشکار خلاصه مىشود و آن روش، مجاهدت و این هدف، مشاهدت است، به طورى که نه اصل جهاد اکبر، که راه است مقصود خواهد بود; زیرا جهاد وسیله است نه هدف; و نه اصل شهود، مطلوب بالذات است; زیرا آنچه مطلوب ذاتى است مشهود است نه شهود و نه شاهد، چون سالک واصل فانى، نه فناى خود را مىنگرد و نه خود را که فانى است مىبیند و پژوهش مىکند و مىطلبد بلکه فقط ذات بىکران الهى را که مشهود است مىنگرد و دیگر هیچ. این مطلب در طلیعه این کتاب سنگ زیربناى همه مطالب بعدى است; زیرا اخلاق الهى بر پایه وحدت پىریزى شده و با دستمایه توحید، که اساس و محور جهانبینى اسلامى است، استقرار مىیابد و لازم توحید به نحو اجمال همین است که بازگو شد و به نحو تفصیل در جاى جاى متن کتاب به لطف الهى خواهد آمد.
اکنون باید بررسى شود، اخلاق با تاثیر شگرفى که در تغییر حقیقت انسان و سازندگى او دارد، از کجا مایه مىگیرد؟
انسان، حقیقتى متفکر و مختار است و معلوم است که امر اعتبارى نمىتواند حقیقتى خارجى را بسازد; ولى امر اعتبارى با واسطههایى از امر حقیقى اخذ مىشود; امر اعتبارى براى پیدایش حقایق اعتبارى، زمینه مىشود; یعنى همان طور که حوادث جهان، که امور حقیقى و تکوینى است، در گیاهان، حیوانات و نباتات مؤثر است و هر کدام کار خود را طبق حوادث خارج، تنظیم مىکنند، انسان هم کارهاى خود را طبق حوادث خارج، تنظیم مىکند، وامور اعتبارى وى منشا حقیقى و تکوینى دارد.
بایدها و نبایدهاى اخلاقى
از آن جا که انسان موجودى ادراکى است و کارهاى خود را با اختیار و اراده انجاممىدهد تا آن جا که مىفهمد آنها را بر اساس «باید» و «نباید» تنظیم مىکند;اما آن جا که ادراک ندارد خود را آزاد مىپندارد; مثلا مىگوید من در هواىسرد باید لباس ضخیم بپوشم تا سرما نخورم و در هواى گرم باید لباسنازکبپوشم تا از گرما آسیب نبینم چنانکه در گرسنگى و سیرى این چنین است.
انسان در فصول گوناگون، تصمیمهاى مختلفى مىگیرد و بایدها و نبایدهاىگوناگونى دارد، حتى در شبانه روز نیز بایدها و نبایدهاى گوناگونى دارد;زیرا حوادث یکسان نیست; مثلا گاهى، وقت کار و گاهى وقت استراحت است. این بایدها و نبایدها از کیفیتبرخورد انسان با حوادث، پیدا مىشود; بهعبارت دیگر، انسان بایدها و نبایدها را بر اساس روابطى که بین خود و جهانتکوین مىبیند تنظیم مىکند. این که مىگوید: «من باید این کار را انجامبدهم»، خود وظیفه و توصیه اخلاقى است; اما وقتى مىگوید: «من اگر این کار را بکنم، چنین اثرى دارد و اگر آن کار را نکنم، آن اثر را ندارد» کار اخلاقى نیست.
بیمارى و درمان جان و تن
به عنوان مثال، پزشک دوگونه دستور و بیان دارد: یکى از آن جهت که پزشک است، راهنمایى پزشکى مىکند و دیگر از آن جهت که انسانى آموزنده است، دستورهاى ارشادگونه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
چکیده :
از بهترین و عالی ترین اعمال دینی ، امر نماز است که اسلام به آن توجه زیادی کرده است و برای آن آثار و فوائد زیادی در آیات و روایات مطرح نموده است ، اگر چه عبادت در تمام ادیان آسمانی وجود دارد و لیکن بهترین و زیباترین نوع عبادت همین نمازیست که در اسلام به شکل و کیفیت خاصی آمده و مسلمانان دعوت به خواندن آن شده اند . در قرآن کریم فلسفه خلقت را عبادت خدای تعالی بیان شده است . که در این راستا نماز نقش مؤثری را ایفا می کند ، زیرا اکمل عبادت خدای تعالی نماز است.
اما علیرغم این همه توجه اسلام به عبادت مخصوصاً نماز ، باز عده ای از مسلمانان به این امر مهم توجهی نداشته و براحتی آن را ترک می کنند و به خاطر بی توجهی آنها هم نسل نوجوان و جوان هم به این امر دینی بسیار مهم بی محبتی می نماید لذا در این رساله به بیان علل و ریشه های بی توجهی به نماز در این قشر پر نیرو و پر تحرک (نوجوان و جوان ) می باشد.
مقدمه :
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت .
هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات .
پس در هر نفسی ، دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی ، شکری واجب .
بنده نمی خواهم راجع به فلسفه نماز ، ضرورت نماز ، اهمیت نماز تحقیق کنم چون موضوع برای جامعه ما بسیار روشن و واضح است . از طرف دیگر کتابها و سخنان فراوانی در این باره نوشته و گفته شده و شکل دیگری را در بین این مسائل نمی دانم به ویژه در کشور ی که تاسیس نظام آن بر مبنای دستورات آسمانی و الهی بوده و طبعاً نماز یکی از زیباترین جلوه های این نظام آسمانی است و همه مردم ما هم مسلمانند و در اهمیت و ضرورت نماز مطالبی را می دانند .
اما مسئله و مشکل اصلی چگونگی گسترش و ترویج فرهنگ نماز و اعتلای این فریضه الهی در میان نسل نوجوان و جوان ما است.
به نظر بنده مهمترین عامل تاثیر گذار بر اهتمام و توجه به نماز و ترویج اعتلای این فریضه الهی در سطح کشور بویژه دانش آموزان عزیزمان ، ایمان و باور مسئولان تعلیم و تربیت است به این نکته مسئولان آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت و معلمان و مربیان عزیز و مدیران گرامی تعیین کنند که وظایف آنها فقط یک سری آموزش های کلاسیک نیست که فقط جنبه ای علمی و افزایش دانش آموزان عزیز توجه کنند خواندن و نوشتن و این مفاهیم نظری علمی کلاسیک ، نخستین و ابتدایی ترین وظیفه تعلیم و تربیت است ، این هدف نیست و تنها ما به این حد اکتفا نکنیم .
بلکه رسالت تعلیم و تربیت یک رسالت سه بعدی و همه جانبه است .
بعد اول : تربیت علمی که باید به آن توجه کنیم . بعد دوم : که مهمترین بعد است و آن تربیت دینی و معنوی و اخلاقی نسل جوان و نوجوان است در حقیقت انسان سازی و آدم سازی وظیفه بزرگ و مهم آموزش و پرورش است . این امر بیشتر ناظر بر این بعد انسانی و روحانی است که باید به آن توجه شود.
بعد سوم : توانمندی سازی نسل جوان به عنوان تربیت یک شهروند است که بتواند زندگی فردی و اجتماعی خودش را دنبال کند. هم تلاش برای اعتلای علمی و دانشی و اطلاعات و آگاهیها و هم تلاش برای رشد استعدادهای معنوی و اخلاقی و دینی نسل جوان و همچنین تلاش برای تربیت اجتماعی نسل جوان و نوجوان از وظایف بسیار مهم تعلیم و تربیت است که باید به آن توجه کند.
این سه بعدی است که می تواند فضای تعلیم و تربیت را بهتر سامان بدهد و جهت گیری ها را ناظر بر همه استعدادهای نسل نوجوان و جوان کند که نگاه یک بعدی باعث رشد سرطانی در ابعاد روحانی و به اصطلاح معنوی فرد نشود. بدیهی است وقتی که این باور در معلمان و مدیرانمان پیدا شد که همان طوری که برنامه ریزی می کنند برای کلاسهای درس و آموزشهای نظری به همین اندازه لااقل و بیشتر از این به خاطر اینکه هویت انسانی بستگی به آن ابعاد روحانی دارد باید ناظر به تربیت معنوی و اخلاقی باشند. این باور و یقین اگر در آنها ایجاد شود ، طبعاً برنامه ریزی ، سپاسگزاری و اهتمام می کند که وقتی تربیت دینی یک رکن شد ، نماز زیباترین تجلی پرستش و عبودیت می شود ، سپس حتماً برای آن برنامه ریزی جدی تری را انجام می دهند .
رشته ی وابستگی نوجوان و جوان به دنیا باریک تر است و به خدا نزدیک تر . فطرت پاکش ، از پلیدی زدوده است و هنوز به دنیا نیالوده.
پیوندش با خدا استوار است و پیمایش پایدار. اگر جامعه او را نیالاید ، خواستن جز خدا را نمی ستاید. خدا در همان نوجوان و جوان حضور دارد و بر باغ دلش بلور می بارد.
نماز حریم بار است و جوان و نوجوان فارغ از اغیار با او گفتگو می کند و در محراب عبادت یار برای عبودیت دلدار ، قامت می بندد ، قائمه ی حیات را به اقامه ی مناجات می پیوندد.
و از طرفی :
نماز ، زیباترین جلوه نیایش ، میراث همه انبیا الهی و بهترین هدیه آن برای ارتباط خلف به خالق خویش است و زیباترین تجلی نیایش را در سیمای نماز می توان به مشاهده نشست.
از بهترین و عالی ترین اعمال دینی ، امر نماز است که اسلام به آن توجه زیادی کرده است و برای آن آثار و فوائد زیادی در آیات و روایات مطرح نموده است اگر چه عبادت در تمام ادیان آسمانی وجود دارد و لیکن بهترین و زیباترین نوع عبادت همین نمازی است که در اسلام به شکل و کیفیت خاصی آمده و مسلمانان ، دعوت به خواندن آن شده اند.
در قرآن کریم فلسفه خلقت ، عبادت خدای تعالی بیان شده است و در حقیقت فلسفه خلقت جن و انس ، رشد یافتگی الهی و اخلاقی است ، که در این راستا نماز نقش موثری را ایفا می کند ، زیرا اکمل عبادت خدای تعالی نماز است در این رساله علل و ریشه های ترک نماز و راههای گسترش و تعمیق فرهنگ نماز است و مخاطب ما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن میبینیم چند نکته زیر را یادآور شویم: یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل میدهد و واقعگرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب میکند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛در اینجاست که میبینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، میفرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشهها و اندیشهها، راهبر و پیشوا
پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن میبینیم چند نکته زیر را یادآور شویم:
یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل میدهد و واقعگرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب میکند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛ در اینجاست که میبینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، میفرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشهها و اندیشهها، راهبر و پیشوای دلها و دلها، راهبر و پیشوای حواس و حواس، راهبر و پیشوای اندامهای آدمیاند.»[1] و بدین ترتیب، ریشههای رفتار آگاهانه انسان را با دقت بازمیگوید.
اسلام در همه این مراحل، تمامی تلاش و کوشش خود را در جهت پرورش انسان بهکار میگیرد:
الف ـ عنصر خردورزی غریزی را در انسان میپروراند و او را به تأمل و تدبر و تعقل و استدلال و نظر و امثال آنها، سوق میدهد.
ب ـ بر روشهای منطقی روند خردورزی انگشت میگذارد و از هر شیوه مغایر با گفتوگوی سالم و درستی که نتایج آنرا مورد خدشه قرار میدهد، دوری میجوید.
ج ـ عنصر عاطفی را میپروراند و آنرا با عشق ناب و اصیلی نسبت به پرشکوهترین محبوب یعنی پروردگار متعالی که جامع همه گونه کمال مطلق است، سیراب میسازد و عاطفه را به اوج والایی و شکوهش میرساند.
د ـ به شریعت مقدس خود، فطرت گرایی اصیلی را میبخشد که رفتارها را سامان میدهد و نقشه سعادت و خوشبختی آدمی را ترسیم میکند.
ﻫ ـ اراده قوی و آگاهی را پرورش میدهد که فراتر از هر انگیزه عاطفی برافروختهای، اطمینانمان میبخشد که جهتگیری عاطفه، جهتگیری درستی است و در عین حال آزادی خود در شکل دهی به رفتارها را حفظ میکند و از همین آزادی است که مسئولیت، زاده میشود. ما در شمار آن کسان نیستیم که "اراده" را "عواطف برافروخته" توصیف میکنند وگرنه گرفتار "جبری" میشویم که هم به لحاظ وجدانی و هم از نظر شرعی، غیرقابل قبول است. عواطف و احساسات نیز نقش مؤثر خود را بر اراده و رفتار آدمی دارند و هم از اینروست که اسلام به شیوهها و روشهای گوناگون، بر آن انگشت گذارده است؛ از جمله:
1ـ شیوههای ارشادی مستقیمی که ما را از هواهای لجام گسیخته و طغیانی برحذر میدارند. قرآن کریم میگوید: «أرایت من اتخذ الهه هواه أفانت تکون علیه وکیلا» (سوره فرقان ـ43) (آیا آن کس را دیدی که هوای نفس خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب توانی بود؟)
2ـ شیوههای غیرمستقیم از جمله استفاده از امثال و داستانهایی در ستایش از کسانی چون پیامبران که بر هواهای نفس و اراده خود تسلط یافتند و زمام آنرا در اختیار خود گرفتند.
3ـ ارایه الگوهای عملی از رفتار پیامبراکرم(ص) و دیگر پیشوایان اهل بیت بزرگوار و یاران گرامی آنحضرت که در مکتب وی پرورش یافتند .
4ـ فراخواندن مسلمانان به هرچه پرشکوهتر و والاتر ساختن عشق خود یعنی عشق به خدا، عشق به پیامبر و عشق به اهل بیت پاک و یاران مخلص آن حضرت (ص) که تنها در آنصورت، عواطف و احساسات در منظومهای پرشکوه و هماهنگ با اندیشه و آفریننده کار نیک، سامان میگیرند.
دوم: این روند تربیتی عواطف و احساسات در پی ریشهگیری و تعمیق ایمان به خداوند، جامع همه کمالات و نیز پیوند حداکثری انسان با او از یک سو و پروراندن تصور وی از هستی و زندگی با تأکید بر قرار گرفتن آندو بر اصولی که مهمترین آنها حق، عدالت، عشق و مهر و محبت است و اندیشه و عاطفه پس از قرار گرفتن در این فضا، راه کمال میپویند، از سوی دیگر انجام میپذیرد. سیره پیامبراکرم (ص) و سنت آنحضرت نیز در راستای ریشهای کردن این مفاهیم والا و ارایه تجسم عینی برتری از آنها مطرح میشود. برای توضیح بیشتر اشارهای به این اصول خواهیم داشت:
1ـ حق، راز هستی است
"راغب اصفهانی" در "مفردات" خود ـ با اندکی تصرف ـ میگوید: « حق، مطابقت و سازگاری همچون مطابقت لولای در با گردش پایدار آنست. حق را بر چند وجه گویند:
وجه نخست: برای پیدایش چیزی به علتی برگرفته از اقتضای حکمت . لذا خداوند متعال را "حق" میگویند: «ثم ردوا الى الله مولاهم الحق» (سوره انعام ـ62) (سپس به سوی سرور برحقشان، خداوند برگردانده میشوند.)
وجه دوم: برای پدید آورنده به اقتضای حکمت بهکار میگیرند، لذاست که گفته میشود: خداوند متعال، همه حق است: «وانه للحق من ربک» (سوره بقره ـ 149) ( و بیگمان این فرمان از سوی پروردگارت، راستین است.)
وجه سوم: از اعتقاد به چیزی مطابق با آنچه که در خود دارد، مثل اینکه بگوییم: اعتقاد و باور ما در رستاخیز و ثواب و ...، حق است: «فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق» (سوره بقره ـ 213) (... آنگاه خداوند به اراده خویش، مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند، رهنمون شد.)
وجه چهارم: برای کرده و گفته واقع طبق آنچه لازم است و به اندازه لازم و در زمان لازم است. مثل اینکه بگوییم: کردهات حق است. «حق القول منى لأملان جهنم» (سوره سجده ـ 13) ( اما گفته من چنین تحقق یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد.)[2]
میتوان از مجموعه کاربردهای فوق نتیجه گرفت که "حق" در عبارتی فشرده عبارت از «امر