لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آموزشگاه سماء مشهد
زیر نظراستاد:
سرکارخانم حسینی
تهیه وتنظیم :
مجتبی فخارزاده
موضوع مقاله :
شریعتی وتاریخ اسلام
آموزشگاه :
سماء مشهد
ورودی84دکتر علی شریعتی در تاریخ 2/9/1382 در روستای کاهک چشم به جهان گشود . پدر او نخستین سازندة ابعاد روحش بود و از همان کودکی او را با کتابهایش و دوستانش آشنا کرده بود. علی در سال 1319 وقتی هفت ساله بود در دبستان «ابن یمین» مشهد ثبت نام کرد.
او در سن سیزده سالگی وارد دبیرستان فردوسی شد و مغزش در آن زمان با فلسفه رشد می کرد و دلش با عرفان داغ می شد. و در شانزده سالگی وارد دانشسرای مقدماتی شد، او در سال اول دانشسرا بصورت جدی در فعالیتهای سیاسی حضور نداشت، اما در سال دوم همه چیز عوض شد. و در سال 1339 انجمن اسلامی دانشجویان را تأسیس کرد. او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشسرا در روز بیستم مهر 1331 در ادارة فرهنگ آموزش و پرورش استخدام گردید. در مهر ماه سال 1336 بخاطر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود و پدرش به همراه شانزده نفر دیگر دستگیر و به زندان قزل قلعه برده شدند. دکتر شریعتی در اردیبهشت 1338 برای انجام کارهای اداری به خارج اعزام گردید و در آنجا تحقیق درباره حلاج، سلمان و فاطمه (س) را انجام داد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
سال شمار زندگی 2
زندگی نامه 4
مجموعه آثار 28
خلاصه مقاله 30
منابع ومأخذ 31
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن .doc :
از ژرفای نماز
سوره حمد
بسم الله الرحمن الرحیم -به نام خداى رحمان و رحیم.
به نام خداوندى که دارنده رحمتى همگانى و بخشنده رحمتى همیشگى است.
این جمله، سرآغاز همه سوره هاى قرآن، سرآغاز نماز، سرآغاز همه کارها و فعالیتهاى یک مسلمان است.یعنى شروع همه کارها فقط به نام خداست، همه چیز انسان، آغاز زندگى اش و تمامى جلوه هاى زنده بودنش به نام خداست.مسلمان به نام خدا روزش را شروع مى کند و به نام او بر تلاش روزانه خود نقطه پایان مى گذارد.با یاد او به بستر مى رود و با استعانت او سر از بستر برمى دارد و فعالیت روزانه خود را از سر مى گیرد و سرانجام با نام او و یاد او چشم از این جهان برمى گیرد و رهسپار سراى جاویدان مى شود.
الحمد لله رب العالمین -ستایش و سپاس مخصوص خداست که مدبر جهانیان و جهانهاست. همه ستایشها و سپاسها مخصوص اوست، چون همه عظمتها از آن او و همه رحمتها از سوى اوست.او مجمع همه خصلتهاى ستوده است و همه نیکیها و نیکوکاریها از سرچشمه وجود اوست.پس ستایش او ستایش نیکى و نیکوکارى است و جهت دهنده به همه کوششهایى که به هواى نیکى و نیکوکارى انجام مى گیرد.
هر کس در خود چیزى از خصلتها و رفتارهاى قابل ستایش مى بیند باید آن را از فیض رحمت و لطف خدا بداند، زیرا خداست که در انسان، مایه هاى نیکى را به کار برده و ذات و سرشت او را آماده و جویا و پذیراى نیکى و فضیلت ساخته و به او قدرت تصمیم-که ابزار دیگرى است در راه نیکو شدن و نیکویى کردن-بخشیده است.
این بینش راه خودبینى و خودشگفتى را بر انسان مى بندد همچنان که از بى مصرف گذاردن یا بیهوده مصرف کردن خصلتهاى نیک و توانهاى نیکى آفرین در وجود آدمى جلوگیرى مى کند.
در عبارت رب العالمین (پروردگار و مدبر جهانیان و جهانها) هم وجود عوالم و جهانهاى دیگر و هم خویشاوندى و پیوستگى این همه باهم احساس مى شود.نمازگزار در مى یابد که بجز این عالم و در ماوراى نظرگاه تنگ و محدود او و پشت این حصارى که او براى زندگى خود فرض کرده، گیتیها و گردونها و عالمها و جهانهاى دیگر هست و خداى او خداوندگار سراسر این پهنه عظیم است.این احساس، تنگ نظریها و کوته بینیها را در او از بین مى برد، به او جرئت و حس تکاپو مى بخشد، از عبودیت خدا احساس غرورى در او پدید مى آورد و در بندگى خدا عظمت و شکوهى عجیب بدومى نمایاند.
از سوى دیگر مى بیند که همه موجودات، انسانها و حیوانات و گیاهان و جمادات و آسمانها و عوالم بیشمار هستى، بندگان خدایند و رب و مدبر و پروردگار این همه، اوست.مى فهمد که خداى او تنها خداى نژاد او یا ملت او یا خداى انسانها نیست، خداى آن مورچه خرد و آن گیاه ضعیف نیز هست، خداى آسمانها و کهکشانها و اخترها نیز هست. با درک این حقیقت احساس مى کند که تنها نیست، مى فهمد که با تمام ذرات عالم و با تمام موجودات ریز و درشت خویشاوند است، با همه انسانها پیوسته و مرتبط است. همگان برادران و همسفران اویند و این کاروان عظیم یکسره راهى یک هدف و در رکت به سوى یک جهت است.
این رابطه و پیوستگى او را نسبت به همه موجودات مکلف و متعهد مى سازد.نسبت به انسانها تعهد هدایت و کمک، و نسبت به دیگر موجودات تعهد شناختن و در راه درست و مناسب با هدف آفرینششان به کار افکندن.
الرحمن الرحیم -خداى رحمان و رحیم.
رحمت عام او-به صورت نیروهاى پدیدآورنده و قوانین حیاتبخش و انرژیهاى ادامه دهنده-بر سر همه موجودات گسترده است و همه چیز و همه کس تا دم مرگ و نابودى از این رحمت برخوردار است (رحمان) .و از سویى، رحمت اختصاصى اش، رحمت هدایت و اعانتش، و رحمت پاداش و عطوفتش بندگان شایسته و انسانهاى صالح را شامل مى شود. این رحمت از همین نشاة، مانند خط روشنى در مد وجود این موجودات ارزنده و شریف تا مرگ و از پس مرگ تا رستاخیز و تا سرمنزل نهایى وجود انسان با آنها هست (رحیم) .پس خدا بخشنده رحمتى همگانى و موقت، و رحمتى همیشگى و اختصاصى است.
یاد کردن از صفت رحمت پروردگار در دیباچه قرآن و در آغاز نماز و در آغاز هر سوره نشانه آن است که مهر و رافت پروردگار، نمایانترین صفت او در عرصه آفرینش و وجود است و برخلاف قهر و نقمت او که مخصوص است به معاندان و لجوجان و مفسدان و تبهکاران، رحمت او شامل و همه گستر و همه گیر مى باشد (1) .
مالک یوم الدین -خدایى که مالک و صاحب اختیار روز جزاست.
روز جزا، روز پایان و فرجام و عاقبت است.همه تلاش براى عاقبت مى کنند.مادى بى خدا و خداپرست در این شریکند که هر دو در راه فرجام و عاقبت به تکاپویند.تفاوت در این است که هر یک عاقبت را به نوعى فهمیده اند.
مادى، عاقبتش ساعتى دیگر، روزى و سالى و چند سالى دیگر، پیرى و فرسودگى و سالخوردگى است، اما خداپرست دیدش وسیع و مد نگاهش بسى از این دورتر است.از نظر او دنیا بسته و محدود و حصاردار نیست.جهان او وسیع و آینده اى نامحدود است و این مستلزم امیدى بى پایان و تلاشى خستگى ناپذیر است.کسى که مرگ را موجب قطع امید نداند و انتظار پاداش و نتیجه کار را با مردن از دست ندهد، مى تواند تا آخرین لحظه زندگى نیز با همان شور و تحرک آغاز کار به عمل و تلاش خداپسند خود ادامه دهد.
یادآورى اینکه در هنگامه رستاخیز و جزا مالک و صاحب اختیار خداست به نمازگزار توان جهت گیرى درست مى بخشد، به اعمال و تلاشهاى او جهت و سمت خدایى مى دهد.زندگى و همه جلوه هاى زنده بودنش براى خدا و در راه خدا مى شود، همه چیز و همه کار او در راه تکامل و تعالى بشریت-که تنها راه خداپسند است-به کار مى افتد.از سوى دیگر تکیه بر پندارهاى بیهوده و امیدهاى بى اساس را از او باز مى گیرد و امید راستین به عمل را در او تقویت مى کند.
اگر در این نشاة، رویه ها و نظامهاى غلط و منحرف کننده به سست عنصران و فرصت طلبان اجازه داده است که با لاف و ریا و دروغ و فن و فریب، سامانى براى خود فراهم آورند و بى عمل و بى تلاش، پاداش عمل و تلاش را غاصبانه تصرف کنند، در آن نشاة و آن عالم که همه کاره و سررشته دار همه امور، خداى دانا و عادل است دغلکارى و فریب ممکن نیست و کس را بى عمل مجال بهره و پاداش دست نخواهد داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
علوم اسلامی را که اکنون موضوع بحث است چند گونه می توان تعریف کرد و بنا به هر تعریف ,موضوع فرق می کند.
علومی که موضوع و مسائل آن علوم اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است که اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات می شود , یهنی قرآن و سنت , مانند علم قرائت , علم تفسیر , علم حدیث , علم کلام نقـلی , علم فقه , علم اخلاق نقلی.
علوم مذکور در فوق به علاوه علومی که مقدمه آن علوم است , علوم مقدمه مانند:ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت ومعانی و بیان و بدیع و غیره مانند کلام عقلی , اخلاق عقلی , حکمت الهی , منطق , اصول فقه , رجال و درایه .
علومی که به نحوی جزء و اجبات اسلامی است , یعنی علومی که تحصیل آن علوم و لو به نحو واجب کفایی بر مسلمین واجب است و مشمول حدیث نبوی معروف می گردد : طلب العلم فرضیه علی کل مسلم یعنی دانش طلبی بر هر مسلمانی واجب است . می دانیم علومی که موضوع و مسائل آنها اصول و یا فرئع اسلامی است و یا چیزهایی است که به استناد آنها آن اصول و فروع اثبات میشود , واجب است تحصیل و تحقیق شود , زیرا دانستن و شناختن اصئل دین اسلام براى هر مسلمانى واجب عینى است و شناختن فروع آن واجب کفایى است. شناختن قرآن و سنت هم واجب است زیرا بدون شناخت قرآن و سنت شناخت اصئل و فروع اسلام غیر میسر است و هم چنین علومى که مقدمه تحصیل و تحقیق این علوم است نیز از باب مقدمه واجب واجب است .
علومی که در حوزه هاى فرهنگى اسلامى رشد و نما یافته است اعم از آنکه از نظر اسلام , آن علوم واجب و لازم بوده, یا نه و اعم از آنکه آن علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است یا نه , ولی بهر حال در جامعه اسلامى و در میان مسلمانان راه خود را طى کرده است , مانند نجوم احکامى ( نه نجوم ریاضى ) و بعضى علوم دیگر
علم منطق
علم منطق :
یکى از علومى که از جهان خارج وارد فرهنگ اسلامى شد و پذیرش عمومى یافت , و حتى به عنوان مقدمه اى بر علوم دینى جزء علوم دینى قرار گرفت , علم منطق است .
علم منطق از متون یونانى ترجمه شد , واضح و مدون این علم ارسطاطالیس یونانى است.این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت , اضافاتى بر آن شد و به سر حد کمال رسید . بزرگترین منطقهاى ارسطویى که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفاى بو على سینا است , منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است.
تعریف منطق :
منطق < قانون صحیح فکر کردن > است . یعنى قواعد و قوانین منطقى به منزله یک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هر گاه بخواهیم درباره برخى از موضوعات علمى یا فلسفى تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را این مقیاسعا و معیارها بسنجیم و ارزیابى کنیم که بطور غلط نتیجه گیرى نکنیم , منطق براى یک عالم و فیلسوف که از آن استفاده مى کند نظیر شاقول یا طراز است که بنا از وجود آنها براى ساختمان استفاده مى کند و مىسنجد که آیا دیئارى که بالا برده است عمودى است یا نه ؟ و یا آیا سطحی که چیده است افقى است یا نه؟
فائده منطق :
از تهریفى که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق نیز روشن مى شود معلوم شئ فایده منطق جلوگیرى ذهن است از خطاى در تفکر ؛ تفکر عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر براى بدست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم . در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوى یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوى آن مطلوب براى تبدیل آن به معلوم.
ذهن آنکاه که فکر مىکند و می خواهد از ترکیب و مزدوج کردن معلومات خویش مجهولى را تبدیل به معلوم کند , باید به آن معلومات شکل نظم و صورت خاص بدهد . یعنى معلومات قبلى ذهن تنها در صئرتى مولد و منتج مىشوند که شکل و صورت خاصى به آنها داده شود منطق قواعد و قوانین این نظم و شکل را بیان مى کند .
خطاى ذهن :
ذهن آنگاه که تفکر مى کند و امورى را براى امرى دیگر قرار میدهد ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. منشاء خطا یکى از دو امر ذیل ممکن است باشد :
آن مقدماتى که آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض کرده خطا و اشتباه باشد . یعنى مقدماتى که مصالح استدلال ما را تشکیل مىدهد فاسد باشد.
نظم و شکل و صورتى که به مقدمات داده شده غلط باشد یعنى هر چند مصالح استدلال ما صحیح و درست است ولى شکل استدلال ما غلط است.
خطا سنجى منطق ارسطویى منحصراً مربوط به شکل و صورت استدلال , اما سنجش خطاى ماده استدلال از عهده منطق ارسطویى خارج است , لهذا منطق ارسطویى را منطق صورت مى نامند .
موضوع منطق :
موضوع علم عبارت است از آن چیزى که آن علم در اطراف آن بحث مىکند و هر یک از مسائل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانى است از یکى از احوال و خواص و آثار آن . عبارتى که منطقیین و فلاسفه در تعریف موضوع علم بکار برده اند اینست : موضوع کل علم هو ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه یعنى موضوع هر علم آن چیزىاست که آن علم درباره عوارض ذاتى آن بحث مىکند.
در اینجا دو نظریه است :
علت این امر اینست که مسائل هر علمی بالاخره در اطراف یک حقیقت معینى بحث میکند . مثلا علت هم خانواده بودن مسائل حساب اینست که همه آنها در اطراف عدد و خواص و آثار اعداد است و علت هم خانوادگی و قرابت مسائل هندسى اینست که همه آنها در اطراف مقدار مى باشند.
نظریه دوم اینست که پیوند مسائل علوم با یکدیگر ناشى از آثار و فوایدى است که بر آنها مرتب میشود. فرضا یک عده مسائل در اطراف یک موضوع معین نباشد , هر مسئله ای مربوط به موضوع جداگانه ای باشد اگر آن مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضىکه به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و اشتراک داشته باشند کافى است که قرابت و هم خانوادگى میان آنها برقرار گردد و ضمناا آنها را از مسائل دیگرى که علم دیگر بشمار میرود متمایز کند. ولى این نظریه صحیح نیست اینکه یک عده مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضى که به دانستن آنها تعلق میگیرد وحدت و سنخیت پیدا مى کند ناشى از شباهت ذاتى لأن مسائل بیکدیگر استو شباهت ذاتى آن مسائل بیکدیگر ناشى از اینست که همه أن مسائل از حالات و عوارض موضوع واحدی می باشند.
کلی و جزیى :
یکی دیگر از بحثهای مقدماتى منطق بحث کلى و جزیى است .تصورات کلى و تصورات جزیى :
تصورات جزیی یک سلسله صورتها است که جز بر شخص واحد قابل انطباق نیست , در مورد مصداق این تصورات کلماتى از قبیل " چندتا" کدامیک " معنى ندارد.
ادراک کلى , علامت رشد و تکامل انسان در میان جانداران است . راز موفقیت انسان – بر خلاف حیوانات-
به درک قوانین جهان و استخدام آن قوانین و ایجاد صنایع و تشکیل فرهنگ و تمدن ، همه در ادراک کلیات نهفته است .منطق که ایزار صحیح فکر کردن است هم با سروکار دارد هم با کلى ، ولى بیشتر سرو کارش با کلیات است .
نسب اربعه :
از جمله مسا ئلی که لازم است دانسته شود ، انواع رابطه و نسبتی است که دو کلی با یکد یگر ممکن است داشته باشند . هر کلی را نظر با ینکه شامل افراد بسیاری است ، اگر آن را با یک کلی دیگر که آن نیز شامل یک سلسله افراد است مقاسیه کنیم یکی از چهار نسبت ذیل را با یکدیگر خواهند داشت:
تبا ین تساوی عموم و خصوص مطلق عموم و خصوص من وجه
زیرا یا اینست که هیچیک از این دو کلی بر هیچیک از افراد آن کلی دیگر صدق نمی کند و قـلمرو هـر کدام ازاینهـا ازقـلمرو دیگری جدا است،در این صورت نسبت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
مقدمه :
هر چند که از بدو پیدایش بتون ، تحول اندکی در آن به وجود امده ، لکن طیف وسیع کاربرد بتون عملا ً بیانگر این مطلب است که مزایای بیشماری که این نوع مصالح از آن برخوردار است ، سایر موارد آن را تحت شعاع قرار می دهد .
در طراحی یک پروژه ،بکار گیری مصالح مناسب ،مقاوم و ارزان از مهمترین ظایف یک مهندس به حساب می آید.یکی از مهمترین و ارزان ترین مصالح موجود که در دنیا کار برد وسیعی دارد ،بتون است. مزایایی که بتون از آن برخوردار است باعث شده که مورد علاقه اکثر مهندسین ،طراحان و کارفرمایان باشد. از عمده ترین مزایای بتون ،امکان به کار گیری آن در اغلب مناطق جغرافیایی،استفاده از مصالح طبیعی و ارزان ،دارا بودن هزینه ی کم در مقایسه با حجم زیاد عملیات،شکل پذیری آن با توجه به اشکال هندسی طرح، امکان مکانیزه کردن عملیات عدم نیاز به نگهداری پر خرج بنا در طول عمر بهره برداری و ... است.
بکارگیری بتون غیر مسلح بعلت تردی آن به غیر از سازه های وزنی عملا ً کاربرد چندانی ندارد . این عیب عمده ی بتون در عمل ،با مسلح کردن آن به وسیله ی میله های فولادی یا آرماتور برطرف می گردد . امّا از انجایی که آرماتور منحصرا ً بخش کوچکی از مقطع را تشکیل می دهد ، تصور این که مقطع بتون یک مقطع ایزوتوپ و هموژن است ، چندان صحیح نخواهد بود.
به منظور شرایط ایزوتوپی و نیز کاهش ضعف شکنندگی و تردی جسم بتون تا حد ممکن ، در چند دهه ی اخیر از رشته های نازک و نسبتا ً درازی که در تمام حجم بتون ، بطور همگن و درهم پراکنده می گردد استفاده می شود.
کاربرد اینگونه رشته ها یا الیاف در بتون و بطور کلی در ملات ها قدمت تاریخی دارد.انواع الیافی که در ربع قرن اخیر بطور وسیع در بتون و ملات های سیمانی مورد استفاده قرار می گیرد ، الیاف شیشه ای ، پلی اتیلن ، فولادی ،آزبست و نایلونی می باشد که اثر هر یک از انواع الیاف بر خواص و تکنولوژی بتون مبحث جداگانه و طولانی به خود اختصاص میدهد.
در مجموعه ی حاضر منحصرا ً اثر الیاف فولادی بر رفتار بتون های مسلح به این نوع الیاف مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
کاربرد الیاف فولادی به منظور بهبود بخشیدن به خواص بتون ، کاربرد وسیعی را در سازه های بتونی و بتون مسلح پیدا کرده است.دلیل این کاربرد گسترده ،مزایای بیشمار فنی و اقتصادی در استفاده از الیاف فولادی در جسم بتون می باشد.
اثرات مثبت کاربرد الیاف فولادی به شرح ذیل می باشد:
افزایش مقاومت خمشی
افزایش مقاومت برشی
افزایش مقاومت کششی
افزایش مقاومت در برابر بارهای دینامیکی به ویژه بارهای ضربه ای
افزایش مقاومت مقطع در قبال ترک خوردگی
افزایش مقاومت در میزان جذب انرژی
کاهش در میزان انقباض،خزش و سایش سطحی.
با توجه به این اثرات مهم در خواص بتون خالص ، تولید و کاربرد الیاف فولادی در کشورهای صنعتی جهان از طیف وسیعی برخوردار شده و در حال حاضر انواع الیاف فولادی با مشخصات فنی و موارد کاربرد گوناگون به صورت صنعتی تولید انبوه می گردد.
نظری گزرا به آمار مصرف الیاف فولادی در کارهای بتونی در کشورهای صنعتی نشان می دهد که تنها ظرف 10 سال گذشته بالغ بر چندین هزار متر مربع از کف سالن های صنعتی ، باند فرودگاه ها ، روسازی بزرگراه ها و... با بتون مسلح به الیاف فولادی اجرا شده است.
از انجایی که در ایران و سایر ممالک خاورمیانه الیاف از نوع فولادی تولید و یا وارد نمی شود ، اغلب مهندسین و مشاورین از چنین تکنولوژی وتکنیکی که به خواص و مقاومت بتون بهبود می بخشد ، بی اطلاع بوده و یا اطلاع کمی دارند، و افراد مطلع از وجود چنین تکنیکی ، کاربرد الیاف را به علت عدم دسترسی آسان و ارزان نبودن آن یک تکنیک لوکس در طرح های بتونی تلقی می کنند .
مجموعه ی حاضر تلاش دارد تا این تکنولوژی را که سالهاست در سایر کشورها مورد استفاده قرار می گیرد ، در ایران نیز بشناساند.
کاربرد بتون الیافی در وضع کنونی کشور به دلایل اقتصادی ،بخصوص از نظر تامین الیاف فولادی صنعتی چه به صورت وارداتی و چه تولیدی مقرون به صرفه نبوده و مشکلات تازه ای را در جهت وابستگی های جدید به کشورهای بیگانه در صنایع عمرانی به ارمغان خواهد آورد .
با توجه به فراوانی تفاله های صنعتی که از بابت مواد اولیه آن ها باالاجبار ارز زیادی از کشور خارج می شود و فضاهای زیادی در قطب های صنعتی و جوار جاده های کشور اشغال می شده و می شود ، این انگیزه را به وجود آورد تا با توجه به مزایای بتون مسلح با الیاف فولادی و نیاز به استفاده از این تکنولوژی در طرح های عمرانی کشور ، از این تفاله های صنعتی با توجه به دلایل فوق به عنوان الیاف فولادی استفاده می گردد.
نتایج بررسی ها و تحقیقات آزمایشگاهی که در این راستا در دانشگاه فنی تبریز در بررسی مقاومت های خمشی ، فشاری ، کششی ، برشی و شکافتگی در طول مدت بیش از یکسال انجام گرفت ، نشان میدهد که تاثیراین نوع الیاف فولادی در بالابردن مقاومت بتن بسیار چشمگیر و شایان توجه است . بکار گیری اینگونه زایدات و تراشه های فولادی به عنوان الیاف فولادی نه تنها از بعد افزایش خواص بتن خالص حائز اهمیت است بلکه از بعد اقتصادی و کاهش آلودگی محیت زیست نیز اثرات بسیار مثبت و رضایت بخشی را در بر خواهد داشت .
مزایای اقتصادی این طرح از نظر هزینه و مخصوصا ً ارز خروجی از کشور دارای اهمیت فوق العاده ای است . بدین معنی که 10الی 30 درصد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
مقدمه :
جنس Ribes از تیره انگور فرنگی Grossulariaceae می باشد که در گذشته در تیره saxifragaceae بوده است . این جنس در ایران دارای چهار گونه شناخته شده به شرح زیر می باشد :
انگور فرنگی Ribes uva. – crispa L .
قره غات Ribes orientale Desf .
انگورفرنگی قرمز L. Ribes rubrum
انگور فرنگی سیاه Ribes nigrum L.
گالش انگور تیره گل Ribes melananthum Boiss & hohen
از بین این گونه ها تنها گونه Ribes melananthum Boiss & hohen . انحصاری ایران است و گونه های دیگر علاوه بر ایران در کشورهای اروپایی ، ارمنستان ، طالش ، قفقاز ، آناتولی ، شمال آفریقا و سیبری نیز پراکندگی دارند ( مظفریان ، و ، ۱۳٧۵) .
انگور فرنگی
نام علمی : Ribes uva. - crispa L .
syn: Ribes grossularia L. , R . reclinatum , R . caucusicum Adam ex Roemer& schultes
نام انگلیسی : Catberry , European gooseberry , wild gooseberry, common
gooseberry
نام آلمانی : Stachelbeeren , Gemein stachelbeer Stachelbeer- ribsel
نام ایتالیایی : Grossularia rossa , Uva spina , Grossularia giardini
نام فرانسه : Agrassol , G. a manqueriaux , G. des haies , Grosellier epineux
اسامی بومی محلی ایرانی : به زبان ترکی فرنگ اوزومی ، در رودسر ( دیو انگوری ) ، در مازندران در نور و کجور ( گالش انگور و گالش انگورک ) ، ریپ زوبروم می گویند .
نام عربی : ریباس
مشخصات گیاهشناسی :
گیاهی به فرم درختچه به ارتفاع ۱۶٠-۱۵٠سانتیمتر یا بیشتر (مظفریان ، و ، ۱۳٨۳ ) . خاردار با خارهای کم و بیش سه قسمتی و انشعابات گره دار می باشد .
دارای برگهایی منقسم به لوبهای عمیق دندانه دار ، ۵-۳ لوبه ، با قاعده ای گرد و کم و بیش قلبی شکل ، حاشیه آنها دارای دندانه های کند (ثابتی ، ح ) . پشت و روی برگها کرکدار یا سطح فوقانی تقریباُ بدون کرک و صاف به ابعاد ۴ ۴ سانتیمتر می باشد . دمبرگ تقریبا هم اندازه پهنک یا کمی بلند تر .
گلها کوچک به صورت ۳-۱ تایی ، به رنگ متمایل به سبز یا به ندرت ارغوانی ، دارای دمگلی با برگه ای پهن و کرکدار ، لوله کاسه گل استکانی و سبز رنگ ، با دندانه هایی به طول ۶-۳ و عرض ۲-۱ میلیمتر ، گلبرگها واژ تخم مرغی ، کوتاهتر از کاسبرگها ، خامه آن با کرکهای بلند و جدا می باشد (مظفریان ، و ، ۱۳٨۳) . گلها نوش فراوان تولید می کنند و