لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
پیشگفتار
کار آفرینی زمینه های لازم را برای یافتن فرصتها در بازار کار وتولید برای توانایی فردی مورد بررسی قرار می دهد و مجموعه دانش و مهارتهایی را که برای ورود به بازار کار مورد نیاز است و همچنین راهبردهای لازم را برای موفقیت در کسب و کار ارائه می نماید تا پس ازفراغت ازتحصیل چنانچه تمایل داشته باشی به جای استخدام و کار برای دیگران در حد توان مالی و تخصصی به تنهایی یا به کمک دوستان و نزدیکان نسبت به راه اندازی و اداره یک واحد کوچک صنعتی،کشاورزی،خدماتی ویا هنری برای کسب وکارتولیدی اقدام نمایی.سرعت روند تحولات فن اوری واقتصادی درجهان به گونه ای است که حتی راه اندازی و اداره واحدهای تولیدی وخدماتی کوچک نیز نیازمند اطلاعات و دانش است که در این مجموعه سعی شده است این گونه اطلاعات در حد امکان و ضرورت ارائه شود.روحیه و تفکر کار افرینی هم در واحد های بزرگ تولیدی و خدماتی و هم درواحد های کوچک کاربرد فراوان دارد و می تواند خلا قیتها ، نواوریها و موفقیتهای زیادی را به دنبال داشته باشد اما جایگاه اصلی توسعه تفکر کار آفرینی در واحد های کوچک تولیدی و یا خدماتی است.
مقدمـه :
توجه و علاقه انسان ها به گل و نقش گیاهان در زندگی بشر موضوعی کاملا شناخته شده است. گل از دیر باز به عنوان نمادی برای ابراز عشق و محبت و همچنین ابزاری برای ادای احترام شناخته شده است. چنانکه در اوایل قرن بیستم ، بقایای دسته ای از گل های بریده در مقبره فرعون کشف شد که متعلق به هزار سال پیش از میلاد مسیح بود. هر بخش از اندام های مختلف گیاهان زیبایی خاص خود را داراست . به این جهت استفاده از گل های بریده به موازات توجه به انواع گیاهان آپارتمانی دارای رونق فراوان است. همچنین به دلیل افزایش روزافزون شهر نشینی و خصوصا آپارتمان نشینی و دوری هر چه بیشتر افراد از طبیعت ، میل به نگهداری از گیاهان در محیط آپارتمان افزایش بیش از پیشی یافته است. علاوه بر تقاضای بازار داخلی برای انواع گل ها و گیاهان زینتی با در نظر داشتن حجم زیاد تقاضا در عرصه بینالمللی و موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب ایران برای کشت انواع گیاهان ، پرورش و صادرات انواع گل و گیاهان زینتی میتواند سهم کشور را در بازار تجارت این محصولات ارتقا بخشیده و موجب عاید شدن درآمد ارزی مناسبی برای اقتصاد کشور گردد. اجرای این طرح به عنوان یک فعالیت تولیدی ، ضمن اینکه گامی به سوی افزایش توان تولیــد ( و صادرات ) کشور در بخش محصولات کشاورزی به شمار میرود، میتواند بســــترساز اشتغال به کار نیروهای متخصص ( خصوصا در علوم کشاورزی ) و فاقد تخصص گردد. ضمن اینکه بانوان کارآفرین نیز میتوانند با پیاده سازی این طرح، گامی در جهت توسعه میهن بردارند.
خلاصه وتاریخچه طرح
موضوع طرح :پرورش گل و گیاهان زینتی قاصدک
ظرفیت : 900 هزار شاخه گل بریده و 20 هزار گلدان گیاه آپارتمانی
محل اجرای طرح : قابل اجرا در سراسر کشور
سرمایه گذاری کـل: 53/635 میلیون ریال
سهم آوردة متقاضی: 53/65 میلیون ریال
سهم تسهیلات: 570 میلیون ریال
دورة بازگشـت سرمایه: 25 ماه
تاریخچه طرح : 5/5/ 1384
بیان مسئله
پرورش گل و گیاهان زینتی
فرضیات موجود
1- میزان تولید گل و گیاهان زینتی ایران در برنامه دوم چه تغییراتی داشته است؟
سطح زیر کشت گلها و گیاهان زینتی ایران از 7/30 میلیون متر مربع در سال 1374 به 1/31 میلیون متر مربع در سال 1378 افزایش یافت. در جریان اجرای برنامه دوم در سال 1377 سطح زیر کشت گلها و گیاهان به حداکثر 6/34 میلیون متر مربع نیز رسید.تولید گل شاخه بریده در برنامه دوم از حدود 3/754 میلیون شاخه به 8/851 میلیون شاخه در سال 1378 افزایش یافت. طی همین دوره، تولید گل شاخه بریده در سال 1377 حداکثر به 7/870 میلیون شاخه نیز رسید.در زمینه گلهای گلدانی نیز میزان تولید در برنامه دوم از 9/47 میلیون گلدان در آغاز برنامه به 3/43 میلیون گلدان در پایان برنامه کاهش داشت، این در حالی بود که سطح تولید آن در سال 1375 حداکثر 3/49 میلیون گلدان بود. در همین حال تولید انواع درخت و درختچه از 6/40 میلیون اصله در سال 1374 به حداکثر 4/86 میلیون اصله در سال 1378 بالغ شد.
2- تولید گلها و گیاهان زینتی ایران در برنامه سوم مطابق با پیشبینی دفتر امور گل و گیاهان زینتی، دارویی و قارچهای خوراکی چقدر افزایش مییابد؟
تولید گلها و گیاهان زینتی در برنامه سوم به طور متوسط حدود 15 درصد افزایش مییابد و به 550 میلیون شاخه گل بریده، 34 میلیون گلدان (گل گلدانی) و 57 میلیون اصله درخت و درختچه خواهد رسید که از طریق افزایش سطح کشت و بهبود عملکرد تحصیل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مقدمه
انسان همواره با انبوهی از گزینههای رفتاری رو به دوست که فقط میتواند از شمار محدودی از آنها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنیها بدوزد، به بخشی از شنیدهیها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندامهای خود را برای انجام برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوختههای علمی و مهارت علمی، دایرة گزینهها به صورت تصاعدی گسترش مییابد، به طوری که هر لحظه هزاران کار امکان انجام مییابد و گزینش دشوار و دشوارتر میشود.
برای ترجیح و تعیین گزینهها، عوامل گوناگونی وجود دارد که از جمله میتوان به شکوفایی غرایز و افزایش خواستههای آنها، احساس ناامنی و نیز به عادت، تقلید، تلقین و سایر عوامل روانی و اجتماعی اشاره کرد. اما مهمتر از همه، عامل عقلانی یعنی «گزینش آگاهانه» است که با در نظر گرفتن همة گزینهها و بررسی تأثیر هر یک در سعادت و کمال نهایی انسان، ترجیح و تعیین گزینههای برتر، والاتر و ارزشمندتر را به عهده میگیرد و نقش خود را در شکل گیری ارادة انسانی ایفا میکند. راز برتری حقیقی انسان را باید در برخورداری از همین عامل و به کارگیری آن جستجو کرد.
در این مقاله سعی شده است که تمامی عوامل و ابزاری که رادر شناخت ابعاد وجودی انسان مهم میباشند را بررسی کرده و به عنوان الگویی برای رسیدن به موفقیت به معنای واقعی آن قرار داد باشد که مقبول باشد.
اومانیسم یا اصالت انسان بطور اعم به نظامی فلسفی یا اخلاقی گفته میشود که انسان مدار و فردگر است و انسان و خواست و ارادة او را محور همة امور میداند. اما به طور اخص به نهفتی گفته میشود که در قرن چهاردهم میلادیدر اروپا پدید آمد که در آغاز با کلیسانی نقی نداشت اما بعد از مدتی به مخالفت با ارباب کلیسا پرداخت و به جرح و تعدیل متون مذهبی پرداخت. با حاکمیت بینش افسانگرا یا نه در فرهنگ اروپا همه چیز دگرگون شهر چون تا آن زمان همة فعالیتها جنبه ی الهی داشت و انسان از جایگاه ویژهای برخوردار بود و اعتقاد بر این بود که حضرت مسیح برای نجات او آمده همچنین در سلسله مراتب همتی انسان در زمرة مخلوقات قرار داشت، عنایت و مقصود او خداوند بود و هستی او منوط به ارادة خداوند بود و خلاصه همة امور حول محور اعتقاد به خدا دور میزد. اما در بینش جدید انسان جایگزین خدا شد مرکز ثقل تمام ارزشها و عنایت همة امور قرار گرفت. انسان خود را بریده از آسمان و پیوند خورده با زمین میدانست و رستگاری و بهشت موعد را در زمین طلب میکرد. هدفش کسب علم و در نهایت تحصیل قدرت بود زیرا منادیان علم جدید هدف اصلی علم را تحصیل قدرت و سلطة انسان بر طبیعت میدانستند. به هر ترتیب انسان باید تنها با تکیه بر استعداد ها و تواناییهای وجود خود سرنوشت خود رابسازد و بر آن حاکم گردد.
ایمان به نوع بشر و پذیرش عظمت و توانایی انسان و نهایتاً پرستش او از دیگر خصوصیات این عصر است. در این عصر شخصیت و فردیت افراد از اهمیت والایی برخوردار بود. هر کس وظیفه داشت تا با مدد گرفتن از قوای عقلانی و استعدادهای خود در جهت کمال و دست یابی به آرمانهای مقالی بشر گام بردارد و مقصود از ساخت جامعه آن بود تا امکانات لازم جهت شکوفایی استعدادهای افراد فراهم گردد. آراء این دوره بر عقل و خلاقیت اندیشه انسان طبیعت و علم و پیشرفت تمدن بشریکه داشت و این امور به این جهت مهم بود که بشر را به سعادت دنیوی رهنمون میساختند. آزادی انسان از ویژگیهای بارز این عصر بشمار میآید که هیچ چیز بنابراین آزادی را محدود میکرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مقدمه
انسان همواره با انبوهی از گزینههای رفتاری رو به دوست که فقط میتواند از شمار محدودی از آنها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنیها بدوزد، به بخشی از شنیدهیها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندامهای خود را برای انجام برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوختههای علمی و مهارت علمی، دایرة گزینهها به صورت تصاعدی گسترش مییابد، به طوری که هر لحظه هزاران کار امکان انجام مییابد و گزینش دشوار و دشوارتر میشود.
برای ترجیح و تعیین گزینهها، عوامل گوناگونی وجود دارد که از جمله میتوان به شکوفایی غرایز و افزایش خواستههای آنها، احساس ناامنی و نیز به عادت، تقلید، تلقین و سایر عوامل روانی و اجتماعی اشاره کرد. اما مهمتر از همه، عامل عقلانی یعنی «گزینش آگاهانه» است که با در نظر گرفتن همة گزینهها و بررسی تأثیر هر یک در سعادت و کمال نهایی انسان، ترجیح و تعیین گزینههای برتر، والاتر و ارزشمندتر را به عهده میگیرد و نقش خود را در شکل گیری ارادة انسانی ایفا میکند. راز برتری حقیقی انسان را باید در برخورداری از همین عامل و به کارگیری آن جستجو کرد.
در این مقاله سعی شده است که تمامی عوامل و ابزاری که رادر شناخت ابعاد وجودی انسان مهم میباشند را بررسی کرده و به عنوان الگویی برای رسیدن به موفقیت به معنای واقعی آن قرار داد باشد که مقبول باشد.
اومانیسم یا اصالت انسان بطور اعم به نظامی فلسفی یا اخلاقی گفته میشود که انسان مدار و فردگر است و انسان و خواست و ارادة او را محور همة امور میداند. اما به طور اخص به نهفتی گفته میشود که در قرن چهاردهم میلادیدر اروپا پدید آمد که در آغاز با کلیسانی نقی نداشت اما بعد از مدتی به مخالفت با ارباب کلیسا پرداخت و به جرح و تعدیل متون مذهبی پرداخت. با حاکمیت بینش افسانگرا یا نه در فرهنگ اروپا همه چیز دگرگون شهر چون تا آن زمان همة فعالیتها جنبه ی الهی داشت و انسان از جایگاه ویژهای برخوردار بود و اعتقاد بر این بود که حضرت مسیح برای نجات او آمده همچنین در سلسله مراتب همتی انسان در زمرة مخلوقات قرار داشت، عنایت و مقصود او خداوند بود و هستی او منوط به ارادة خداوند بود و خلاصه همة امور حول محور اعتقاد به خدا دور میزد. اما در بینش جدید انسان جایگزین خدا شد مرکز ثقل تمام ارزشها و عنایت همة امور قرار گرفت. انسان خود را بریده از آسمان و پیوند خورده با زمین میدانست و رستگاری و بهشت موعد را در زمین طلب میکرد. هدفش کسب علم و در نهایت تحصیل قدرت بود زیرا منادیان علم جدید هدف اصلی علم را تحصیل قدرت و سلطة انسان بر طبیعت میدانستند. به هر ترتیب انسان باید تنها با تکیه بر استعداد ها و تواناییهای وجود خود سرنوشت خود رابسازد و بر آن حاکم گردد.
ایمان به نوع بشر و پذیرش عظمت و توانایی انسان و نهایتاً پرستش او از دیگر خصوصیات این عصر است. در این عصر شخصیت و فردیت افراد از اهمیت والایی برخوردار بود. هر کس وظیفه داشت تا با مدد گرفتن از قوای عقلانی و استعدادهای خود در جهت کمال و دست یابی به آرمانهای مقالی بشر گام بردارد و مقصود از ساخت جامعه آن بود تا امکانات لازم جهت شکوفایی استعدادهای افراد فراهم گردد. آراء این دوره بر عقل و خلاقیت اندیشه انسان طبیعت و علم و پیشرفت تمدن بشریکه داشت و این امور به این جهت مهم بود که بشر را به سعادت دنیوی رهنمون میساختند. آزادی انسان از ویژگیهای بارز این عصر بشمار میآید که هیچ چیز بنابراین آزادی را محدود میکرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام خمینى و آزادیها
در کشور ما، هرچند در نزد روشن فکرها و عالمان آگاه و دل سوز، در رابطه با سرنوشت ایران و اسلام، از آزادى سخن مىرفت، اما کشانیده شدن این مقوله پرسش انگیز به میان جامعه و مردم کوچه و بازار، از دوران مشروطیت آغاز گشت. آزادیخواهى و عدالتطلبى در عصر استبداد زده قاجار، بسیارى را دل باخته خویش ساخته و در راه نجات و پدید آوردن حاکمیت ملتبرانگیخته بود. در این جهت، نمىتوان نقش و تاثیر سخنان بیدارگرانه فیلسوف و مفسر بزرگ سید جمال الدین اسدآبادى را نادیده انگاشت. (1) مخاطبان وى در میان تحصیل کردههاى متقدم و متجدد - در داخل و خارج از کشور - به میزان شایستهاى به خود آگاهى اجتماعى و تاریخى دستیافته، و پس از تبعید و شهادت او در دوره ناصرى و مظفرى تاثیرگذار بودهاند. (2) به هر حال در طى سالیانى که بر ما گذشت، همچنان آزادى، ذهن و جان ایرانیان را به خود مشغول داشته و شهیدها برگرفته است.
در این مجال مىکوشیم تا از نظرگاه رهبر فقید انقلاب ، مفهوم و گستره آزادى را به دست آوریم. بىگمان، جنبش 15 خرداد - که طلیعه حرکت دینى - سیاسى نوینى در سده اخیر تاریخ کشورمان شناخته مىشود - در پى نهضت ملى نفت و انقلاب مشروطیت رخ داده وبى ارتباط با مقوله آزادى خواهى نیست. از این رو، ضرورت تحلیل آزادى از منظر رهبرى نهضت اجتناب ناپذیر است. کوتاهى در ارایه مفاهیم معقول آزادى و تحقق آن در ابعاد فردى و جمعى، خواه ناخواه بر روند حرکت ملت، تاثیرهاى نامطلوبى نهاده و دین و انقلاب مبتنى بر آن را دچار ابهام و چالش و آسیب پذیرى مىسازد. مشاهده آثار گسست نسلهاى انقلاب، بیش از پیش لزوم پرداختن به آرمان آزادى و روشن گرى نسبتبه مرزهاى آن و همچنین اقدام خیرخواهانه اجتماعى در نیل به حقوق شهروندى را آشکار مىگرداند. پیش از نقل سخنان و مواضع رهبرى در رابطه با آزادى، تاملى در گفتارهاى مرتبط با آن خواهیم داشت و از نقد و نظر اندیشه ورزان دینى آگاه خواهیم گشت.
دکتر على شریعتى، ضمن آن که آزادى را در نگاه زلال و فطرى مذهب، برخوردار از ژرفایى در خور تقدیر تلقى مىکند، در بستر تاریخى و فکرى مغرب زمین، دچار تنگناى معنوى و اجتماعى مىنگرد. مىتوان آزادى جنسى و فردى را از آن جمله برشمرد.
"این کلمه [آزادى] در مذهب یک بعد بىنهایت عمیق دارد، اما در تاریخ و در فلسفههاى ماتریالیستى جدید، معناى خیلى خلاصه شده سطحى و بدون دامنه دارد، به هر حال آزادى یکى از ابعاد اساسى وجود انسان است". (3)
بهره گیرى منفى پارهاى از افراد و اقوام بشرى از آزادى، نمىتواند توجیه کننده شیوه استبدادى باشد و موجب سلب آزادىها - که بستر ساز استعدادهاى روانى و عقلانى و اجتماعى انسان است - گردد. آفرینش آدمى و آزادى، پیوندى تنگاتنگ داشته و بدون آن نیل به مقام انسان کامل ممکن نیست. پیامبران ابراهیمى با دعوت به توحید و تقوا، در واقع از سویى آزادگى و آزادى مردم را خواستار بودند و از سویى دیگر، طریق برخوردارى معقول و مقبول از آزادى و اختیار را نمایاندند.
استاد محمد تقى جعفرى، پس از بررسى مفاهیم رهایى و آزادى طبیعى محض توام با انتخاب هدف، و آزادى تصعید شده و اختیار، به منظور تعریف آزادى، آن را در کنار حق حیات و حق کرامت، به عنوان حق آزادى مىنشاند.
"این حق[آزادى] مانند حق حیات و حق کرامت از عنایات خداوندى است که بر بندگانش مرحمت فرموده است. لذا با کمال صراحت مىگوییم: مزاحمتبا حق حیات و کرامت و آزادى، در حقیقت مخالفتبا مشیتبالغه خداوندى است". (4)
از این منظر متعالى، انسان هنگامى به آزادى معقول دست مىیابد که در برخوردارىهاى فردى و جمعى خود، به آگاهى و شناخت هدفهاى والاى زندگى انسانى و امکان وصول بدان همه نایل گشته باشد. بدین سان، آزادى زمینهساز کمال عقلانى و اجتماعى بشر است و نمىتوان مردمان را از برکات آن بىنصیب ساخت. هر نوع بینش و کوشش مغایر با حق آزادى انسانها، خلاف فطرت الهى بوده و حیات و کرامت انسانى را دستخوش آسیب مىسازد.
استاد مرتضى مطهرى ، با بیان نزاع میان ارباب کلیسا و قدرت از یک سو، و مردم و مصلحان جامعه از دیگر سو، بر سر حاکمیت و حقوق انسانى و اجتماعى شهروندان، یادآور مىشود که : "از نظر فلسفه اجتماعى اسلامى، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسوولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسؤول مىسازد. " (5) بدین سان، آنان که به نام خدا و مذهب، تنها از تکلیف سخن مىرانند و حقوق مردم، به ویژه آزادى را نادیده مىانگارند، درصدد احیاى نزاع دین و آزادى اند. شهید مطهرى، در تطبیق اسلام و مسیحیت کلیسایى، آشکارا از همخوانى مفاهیم دینى با آزادى، سخن به میان مىآورد و اختناق اجتماعى را با آموزههاى قرون وسطایى کلیسا سازگار مىشمارد.
"از نظر اسلام مفاهیم دینى همیشه مساوى با آزادى بوده است. درستبرعکس آنچه. . . در غرب جریان داشته، یعنى این که مفاهیم دینى مساوى با اختناق اجتماعى بوده است" (6) .
امام خمینى (قدس سره) ، بر این باور است که : یکى از بنیادهاى اسلام، آزادى است. . . فطرتا یک انسان، آزاد[آفریده] شده است". (7) رهبرى در این منظر، پیش از آن که عنوان حکومت را پذیرا باشد، رویکرد خدمتگزارانه خواهد داشت. حاکم مسلمان در تامین و تضمین حقوق مردم به خصوص آزادى که برآمده از فطرت توحیدى آنان است، گام برمى دارد. پاس داشتن آزادىهاى ملت، خدمت ماندگار و تاثیرگذار است که رهبر شایسته برعهده خویش مىشمارد.
"اگر به من بگویند خدمتگزار; بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبرى مطرح نیست، خدمت گزارى مطرح است. اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم". (8)
در برابر اهانتشاه و دستگاه طاغوتىاش به مردم انقلابى، امام بر آشفته شده و آزادى خواهى و استقلال طلبى یک ملت را نشانه تمدن و حاکى از حقوق اولیه بشر تلقى مىکند.
"مردم که قیام کرده اند، آزادى مىخواهند! . . . این مردمى که آزادى و استقلال مىخواهند، اینها وحشى نیستند، اینها متمدناند که آزادى و استقلال مىخواهند. وحشى ها، آنها هستند که استقلال و آزادى را از اینها گرفته اند. استقلال و آزادى، دو تا چیزى است که از حقوق اولیه بشر است". (9)
بدین گونه حکومتهایى که با آزادى و استقلال مردم، سر ناسازگارى گرفته و آنان را سرگرم امور معیشتى و دغدغههاى شخصى و فرقهاى مىسازند، راه خیانت را طى مىکنند. رهبر فقید انقلاب، چنین حاکمیتهاى جفا پیشهاى را بیگانه با تعالى و تمدن دانسته و به نوعى مشروعیت این قدرتهاى جبار و طاغوتى را زیر سؤال مىبرد. این همه از آن روست که آنان، مردم را به جرم آزادى خواهى - که در واقع نمایان گر جوشش فطرى و انسانى شان مىباشد - محکوم به تحقیر و نابودى مىکنند. رواج آزادىهاى فردى و بىدردسر یا حمایت از آزادىهاى جنسى و لجام گسیخته، از سوى ارباب قدرت، مفهومى غیر از وحشت آنان در برابر میزان - که همانا آراى ملت آزاد و به پا خاسته است - تداعى نمىکند. امام خمینى، با چنین مواضعى در قبال رنوشتشهروندان، نشان مىدهد که حاکمیت مشروع و کارآمد و برخوردار از رغبت و حمایت ملى را در بستر فریادهاى آزادى خواهانه و استقلال طلبانه، امکانپذیر مىداند. حکومت، آن گاه که فراخناى این بستر را بر نمىتابد و به بهانههاى واهى و با تمسک به شعارهاى دروغین، از تامین مطالبات فطرى ملت در جهت نیل به خلیفه الهى خویش سرباز مىزند، منش و روش طاغوتىاش را آشکار مىسازد. امام خمینى با رهبرى ملتبزرگ ایران در انقلاب مبتنى بر خواستههاى انکارناپذیر فطرى و اجتماعى - آزادى و استقلال - خدمت گزارى صادقانهاش را به دین و میهن خود متجلى ساخت. جانبدارىهاى آن پیشواى وارسته، پیش از انقلاب و پس از آن در دوران حاکمیت جمهورى اسلامى از آزادى ملت، حاکى از ارج دادن به این حق طبیعى و موهبت الهى بود. نگاهى به موضع گیرى امام در برابر شاه حاکى از جایگاه بلند آزادى شهروندان در قبال قدرت فرمانرواست.
"شاه هم مىگوید که اعطا آزادى مىخواهم بکنم! یکى نیست که بگوید: آقا تو چه کاره اى! که اعطا آزادى مىخواهى بکنى؟ آزادى که قانون اساسى به مردم داده است، شما اعطا مىخواهى بکنى! تو چه کاره هستى که مىخواهى اعطا بکنى؟ . . . کسى که همه مسوولیتها به گردن اوست، باید بیاید پیش ملت - باید این چیز بشود - این اگر هم بخواهد برود، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاکمهاش کنند تا این همه خون ریزى یى که این آدم کرده است، جواب بیاید بدهد. تا این آزادى که از مردم[سلب] کرده استبیاید جواب بدهد". (10)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
مقدمه
آدمی در اوایل پیدایش زندگی اجتماعی خود به طور تصادفی به حساب و چگونگی محاسبه پی برد تا بتواند چرخه زندگی خود را بچرخاند.
اجتماعات اولیه زندگی ثابتی نداشتند و پیوسته در حال کوچ کردن بودن بنابراین زندگی آنها وابسته به وضعیت آب و هوا بود به همین خاطر آنها زمستان را در مناطق گرمسیر به سر می بردند و همیشه طوری محاسبه می کردند که زمستان را در سختی به سر نبرند.
هرچه از عمر این زمین می گذرد آدمی در حال پیشرفت و تکامل است به طوری که در چند دهه اخیر انسان از وسایل متفاوتی برای محاسبه استفاده نموده است به طور مثال از چورتکه به کامپیوتر رسیده و برنامه های خود را از قبل تعیین می کنند. تا آینده ای آسان در پیشه رو داشته باشد.
یک انسان متفکر و یا یک شرکت موفق شرکتی است که دارای برنامه ریزی درست باشد
تاریخچه شرکت کرج کنسرو( شوبران):
شرکت تولیدی شوبران تولیده کننده انواع ترشیجات و مرباجات از سال 1354 شروع به کار نمود و شرکت آن واقع در کرج- مهرشهر- بلوار ارم- خیابان طالقانی می باشد.
این شرکت دارای محصولات متنوعی می باشد از قبیل:
انواع شورها مانند: خیارشور، کلم، مخلوط و غیره.
انواع ترشیجات مانند: لیته، مخلوط، گل کلم، سیر و غیره.
انواع مرباجات مانند: هویج، بالنگ، سیب، به، آلبالو، پرتقال، توت فرنگی، سه میوه و غیره.
در کل این شرکت دارای 24 نوع محصول می باشد.
قابل ذکر است که این شرکت مواد اولیه اش را از قبیل میوه جات سبزیجات و غیره را به طور مستقیم از دست کشاورزان خریداری می نماید.
شرکت تولیدی کرج کنسرو تا سال 77 به کار خود ادامه داد ولی در این سال به علت مشکلاتی که بین سهام داران آن و از طرف دیگر در مدیریت آن به وجود آمد کار این واحد تولیدی تا 2 سال به تأخیر افتاد و بعد از دو سال با نام جدیدی به نام کرج کنسرو( شوبران) به فعالیت خود ادامه داد البته این بار با سهام داران و مدیریت جدید.
فعالیت شرکت:
شرکت کرج کنسرو( شوبران) محصولات تولید شده خود را به نقاط مختلفی توزیع می کند و علاوه بر کلیه نقاط داخل کشور این شرکت تولیدات خود را به خیلی از کشورهای دیگر صادر می کند درست است که تولیدات آن به میزانی نمی رسد که بتواند سفارشات داخلی خود را تأمین نماید ولی به علت سود زیادی که در صادرات به کشورهای عربی از جمله عربستان، عراق، پاکستان، ارمنستان و افغانستان دارد بیشتر مایل به صادرات است تا ورود محصولاتش به بازارهای داخلی.
یک موضوع دیگر که در فعالیت این شرکت وجود دارد این است که شرکت اغلب محصولات خود را به صورت عمده و بدون لیبل شرکت خود به شرکتهای دیگر می فروشد و آن شرکتها با لیبلهای منحصر به خود تولیدات این شرکت را به بازار منتقل می کنند به همین دلیل است که این شرکت نتوانسته آن طور که باید نامش را در بازار داخلی مطرح کند.
شرکت کرج کنسرو( شوبران) اغلب کارهای خود را به صورت سنتی و دستی انجام می دهد و از دستگاههای پیشرفته در این شرکت خبری نیست.
این شرکت به غیر از تولیدات کنسروی خود چیز دیگری را تولید نمی کند بنابراین تمامی شیشه جات و قوطیها و وسایل دیگر بسته بندی را از شرکتهای دیگر از قبیل شرکت مریم خریداری می کند.
یک سری دیگر از تولیدات این شرکت به شرکتهای دیگر برای مصارف خودشان یعنی، صبحانه و نهار پرسنل شان فروخته می شود.
مالکیت شرکت:
شرکت کرج کنسرو( شوبران) از لحاظ مالکیت به صورت سهامی خاص می باشد و متشکل از سه شریک که هر کدام به طور مساوی در این شرکت سهیم می باشند و یکی از این شرکها به عنوان مدیر کل این واحد تولیدی فعالیت می کند.
این شرکت علاوه بر مدیر کل دارای 3 مدیر دیگر یعنی مدیر تولید و مدیر فروش و مدیر مالی می باشد سهام این شرکت 3 قسمت مساوی می باشد که هر کدام توسط شرکها وارد شرکت شده است سرمایه این شرکت متشکل از سرمایه نقدی و غیرنقدی می باشد منظم و حسابداری دقیق باشد.
بسیاری برنامه ریزی را مربوط به علم مدیریت می دانند در حالی که اگر به طور دقیق به علم مدیریت بنگریم خواهیم دید که مدیریت زیرمجموعه ای از حسابداری است زیرا مدیران با استفاده از اطلاعات حسابداری به برنامه ریزی می کنند.