لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
پیشگفتار
از جمله مسائل جامعه ، دوری نسل جوان از معارف اسلامی است و آن که این مشکل را بهتر از همه حس کرده و بیتابانه در پی رفع آن است همین نسل جوان است . تنها کسانی میتوانند به این نیاز جامعه و به درستی پاسخ گویند که از یک سو خود فرهنگ اسلامی را از سر چشمههای اصیل آن فرا گرفته باشند و از سوی دیگر به زبان زمان خویش سخن بگویند و حال و هوای روزگار نسل جوان را درک کنند . استاد شهید مرتضی مطهری در شمار معدود کسانی بود که از شرایط لازم برای آشنا ساختن نسل امروز با اسلام بر خوردار بود . او نماینده راستین حوزههای علمیه در دانشگاههای امروز بود ، چون زبان نسل جوان را میدانست و میفهیمد ، پیام این نسل را میشنید و به حوزههای علمیه میبرد . وی مشکل دوری نسل جوان را از فرهنگ اسلامی به خوبی و به هنگام شناخته و راه حل آن را نیز دریافته بود و بسیاری از آثار خود را دقیقا در جهت رفع این مشکل تألیف کرد . مجموعه " آشنایی با علوم اسلامی " که پس از شهادت آناستاد به چاپ میرسد از قبیل همین آثار است . این مجموعه را استاد برای جوانانی نوشت که نخستین گام را در راه آشنایی با معارف اسلامی برداشتهاند و سعی او همه این بود که در این سلسه ، سادگی و اختصار - را در عین صحت - اساس قرار دهد و راه را برای ورود آنان به فضای روح پرور فرهنگ اسلامی باز کند . این سلسه دروس ، در اصل ، تقریرات درسهای آن استاد برای دانشجویان سالهای اول و دوم دانشکده " الهیات و معارف اسلامی " در زمان حیات استاد و با اجازه ایشان ، به دفعات متعدد در دانشگاه صنعتی شریف تدریس میشده است . استاد شهید قصد داشت این سلسه دروس را قبل از انتشار مورد بازبینی قرار دهد و در آن جرح و تعدیل و نظم و ترتیب تازهای اعمال کند . دریغ که این فرصت به دست نیامد و شمع روشن زندگانی او توسط منافقان خاموش گشت . شاگردان آن شهید با آنکه از قصد و نیت او برای تجدید نظر در این نوشتهها آگاه بودند ، پس از شهادت استاد ، بهتر آن دانستند که این مجموعه را بی هیج تغییر و تبدیل وتقریبا به همان صورت که بود ، منتشر سازند . اینک نخستین دفتر این مجموعه که " آشنایی با منطق و فلسفه اسلامی " است در دسترس جوانانی قرار میگیرد که در پی شهادت او ، جنازهاش را با فریاد " معلم " شهیدم راهت ادامه دارد " بدرقه کردند . رحمت خدا بر روان پاکش باد . " آشنائی با فلسفه اسلامی " را میتوان به طور کلی به سه بخشتقسیم کرد . در بخش اول که شامل درسهای اول و دوم است استاد به توضیحاتی کلی درباره فلسفه و فلسفه اسلامی پرداختهاند . در این بخش معنای فلسفه در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی و تفاوت علم و فلسفه مورد بحث فرار گرفته و به شبهات مربوط به معنی متافیزیک و جدا شدن علوم از فلسفه اشاره شده است . بخش دوم - از درس سوم تا ششم - گذاری است تحلیلی به تاریخ فلسفه و به طور کلی تفکر در فرهنگ اسلام . در این بخش ، استاد نخست به اختصار روشهای چهارگانه فلسفه مشاء و اشراق و نیز کلام و عرفان و تفاوت آنها را با یکدیگر شرح داده و سپس سیر طبیعی این چهار بینش و نزدیکی آنها را با یکدیگر و تبلور آنها را در حکمت متعالیه ترسیم کردهاند و آنگاه با تفصیل و توجه بیشتری معنی و اهمیت حکمت متعالیة ملاصدرا و کتاب گرانقدر " اسفار اربعه " را بیان کردهاند . بخش سوم که از درس ششم آغاز میگردد ، با تقسم بندی مسائل فلفسه شروع میشود و به دنبال آن روشی اتخاذ میشود که تا پایان جزوه ادامه مییابد . مطابق این روش ، استاد بدون آن که بخواهند وارد مباحث دقیق و استدلالی فلسفی شوند ، صرفا مفاهیم و اصطلاحات مهم فلسفه اسلامی را توضیح دادهاند . در این بخش مفاهیمی از قبیل " وجود و ماهیت " ، " عینی و ذهنی " ، " حدوث و قدم " ، " ثابت و متغیر " ، " علت و معلول " و " وجوب و امکان و امتناع " مورد بحث قرار گرفته است . در هر قسمت ، استاد - چنانکه شیوه همیشگی ایشان بود - اشارات تاریخی را فروگذار نکرده و بدون اقامه براهین ، نحوه برخورد فلاسفه مسلمان را با مفاهیم مورد نظر بیان کردهاند . این جزوه ، چنان که استاد نیز توجه داشتند ، محتاج تجدید نظر و تکمیل بود . شرح و بحثی که درباره مفاهیم آمده ، همه جا یکسان و یک اندازه نیست . در بعضی موارد ، نظیر بحث پیرامون تضاد و حرکت ، پس از نخستین تقریر ، مطالبی افزودهاند که با اختصار سایر موارد هماهنگ نیست . مهم این است که این چزوه با همه فراز و فرودی که در آن است مانند بسیاری از آثار بزرگواز ، ابتکاری و راهگشاست . اهمیت آنان در این است که برای نخستین بار ، خوانندهای که از فلسفه اسلامی هیچ نمیداند میتواند بدون فرو افتادن در دشواریهای فنی و بحثهای استدلالی طولانی ، طعم این فلسفه را بچشد وبا آن آشنا شود . شاید این نخستین بار باشد که یکی از استادان مسلم فلسفه اسلامی به طرح بحثهایی کلی و تاریخی و مقایسهای درباره فلسفه اسلامی میپردازد . مستشرقان و استادان غرببی فلسفه اسلامی در این باب آثاری تألیف کردهاند اما آنان فلسفه اسلامی را از مسیر و مجرای اصیل آن دریافت نکردهاند . این گونه توضیحات در میان استادان قدیم ما نیز معمول نبوده است . هر چند این جزوه ، جزوه کوچکی است از اندیشههایی که مطهری از این دست در سینه داشت ، با این همه ، در ضمن آن نکات بدیع و تقسیم بندیهای تازهای دیده میشود که خاص وی و حاصل تجربه طولانی او در تحصیل وتدریس فلسفه اسلامی است . امید است این نوشته بتواند مقدمه و مدخلی باشد برای هموار ساختن راه ورود به مباحث اصلی و آشنایی با اصول فلسفه اسلامی . لازم به ذکر است که این کتاب برای چاپ جدید بازبینی شد و از آنجا که متن دستخط استاد شهید در دست نبود ، در موارد اندکی که نسبت به چاپ گرشته اصلاحاتی لازم آمد ، این اصلاحات جهت حفظ امانت ، داخل ( کروشه ) قرار داده شد . شورای نظارت بر نشر آثار شهید مرتضی مطهری
چرا شیعه را جعفری می نامند؟علی حاجی محمدیبا کمی دقت و تامل در زندگانی امامان از جمله امام جعفر صادق علیه السلام، روشن می شود که ملقب شدن مذهب شیعه به جعفری بی جهت نبوده است. لیکن از آنجا که در این مختصر امکان بررسی تمامی ابعاد زندگانی آن حضرت میسر نیست لذا تنها به ذکر موارد کوتاهی بسنده می کنیم.باتوجه به تاریخ زندگانی امامان علیهم السلام پی می بریم که هیچ یک از ایشان در اظهار و آشکار ساختن آنچه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نزد آنان به امانت نهاده بود، به اندازه امام صادق علیه السلام فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند. به عبارت دیگر، آن موقعیتی که حضرت در اشاعه فرهنگ مذهب در بعد وسیع آن پیدا کرد، امامان دیگر بدست نیاوردند. جمع شدن چند امر، زمینه را مساعد کرد تا امام ششم بتواند معارف را به صورت عینی و ملموس برای مردم جلوه گر ساخته و دانشهای موروث از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را منتشر سازند از جمله:1-دوران طولانی سی ساله امامت و زعامت آن حضرت فرصت و موقعیتی فراهم کرد که برای سایر امامان پیش نیامد.2-دوران امام صادق علیه السلام، عصر شکوفایی دانش، فقه، کلام، مناظره و حدیث بود و هم در روزگار آن حضرت بدعت ها، نوآوری ها، گمراهی ها، نظرات و مذهب ها نیز رواج داشت و این فرصتی بود که امام عالم و آگاه توانست طی آن، علم و دانش خود را آشکار نموده و ریشه گمراهی ها و مذهب های پوچ و باطل را خشک کند و آراء و نظرات برخاسته از هواهای نفسانی را از بین ببرد و حق را آشکار و حقیقت را منتشر نماید.3-در زمان امامت آن حضرت، بنی هاشم در یک آسایش و رفاه نسبی بسر می بردند که در دوران دیگر امامان از این آسایش چندان خبری نبود.البته این ها چند عامل از عواملی بود که سبب شدند علوم و دانش های امام صادق علیه السلام منتشر شود، اما این عوامل و فرصت ها برای امامان دیگر فراهم نشد و وجود کتب حدیث، فقه، اخلاق، مناظرات و غیر این ها از کتاب های معارف و علوم که مملو از بیانات آن امام است، شاهد صدق این مطلب است.بر این اساس مذهب امامیه به این علت به نام امام صادق علیه السلام جعفری نامیده شده که آن همه علوم از او منتشر گشته و آن همه حدیث از آن حضرت فرا گرفته شده است. از این گذشته اصولا انتساب شیعه امامیه به آن حضرت در عصر خود آن امام صورت گرفته است. بر طبق حدیث منقول از آن حضرت در جلد دوم اصول کافی، ایشان در ضمن وصیت هایشان به اصحاب فرموده اند:«هرکدام از شما که تقوی و پرهیزکاری پیشه کنید و متدین، راستگو، امین، درستکار، خوش اخلاق و نیکورفتار باشید، مردم می گویند او جعفری است و من خوشحال می شوم و اگر چنین نباشد ننگ و عارتان متوجه من می شود و مردم می گویند این گونه است تربیت جعفر.»از جمله شواهد دیگر که شیعه امامیه در عصر خود امام «جعفری» نامیده شده، حکایتی است که در جلد 47 بحارالانوار در شرح حال امام آمده است که: قاضی ای بود به نام شریک، روزی محمدبن مسلم (که از شاگردان و اصحاب معروف و مشهور امام بوده) و ابوکربیه ازدی، باهم برای ادای شهادتی نزد آن قاضی حاضر شدند. قاضی اندکی در چهره آنان دقیق شده و گفت: جعفریان، فاطمیان.باید توجه داشت که هیچ کمالی به سودمندی و پایداری علم نمی رسد، مثلا عبادت و بندگی، شجاعت و کرم هرچند خصائل برجسته ای هستند اما در عین حال اثر موقت دارند و پس از مرگ انسان تنها نام نیکو برای دارنده آن باقی می گذارند لیکن علم و دانش مادامی که آن دانش باقی است نفع و سود آن برای شخص دانا نیز پایدار و باقی است و با اذعان به این که علم امام صادق علیه السلام همانند علم پیامبر و