لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حضرت امام سجاد (ع)
مومن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد
ولادت:چهارمین امام معصوم،حضرت علی بن الحسین علیهالسلام، شخصیتی که جدّ بزرگوارش، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، او را بهترین فرد روی زمین بعد از پدرش معرفی نموده است، در مدینه منوره در سال 38 هجری چشم به دنیا گشودند. مادر امام شهربانو، دختر یزدگرد سوم ـ آخرین پادشاه سلسله ساسانی ـ بوده است.امام چهارم حضرت علی بن الحسین علیه السلام القاب متعددی دارد: زین العابدین، سید العابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، امام المومنین، منار القانتین، الخاشع، اَلمتهجّد، الزاهد، العابد، العدل، البکّاء، السجّاد، ذوالثَفنات، امام الامّه، ابوالائمه، الزّکی، الامین.دوران زندگی امام سجاد (ع) :دورانی که امام سجاد(ع) در آن زندگی می کرد، همه ارزش های دینی دستخوش تحریف و تغییر امویان قرار گرفته بود و احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان بود. حجاج عبدالملک را مهم تر و برتر از رسول خدا(ص) می شمرد و برخلاف نصوص دینی ازمسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپرد. در سایه چنین حکومتی آشکار بود که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرده و ارزش های جاهلی چگونه احیا شده است(1)؛ به طوری که دو خطر بزرگ جامعه اسلامی را تهدید می کرد:فرهنگ های متنوع بیگانهخطر تجمل پرستی از این رو لازم بود در زمینه علمی کاری انجام شود تامسلمانان به اصالت فکری و شخصیت قانون گذاری ویژه خود که از کتاب و سنت در اسلام الهام می گیرد، واقف گردند. در اینجا ضرورت یک حرکت اجتهادی (اطلاع رسانی قوی) به نظر می رسید تا در چهارچوب تعالیم اسلامی، افق فکری مسلمانان گسترش یابد و بذر اجتهاد و تلاش ازبرای یافتن راه حق در دل آن ها افشانده شود و این کاری بود که امام سجاد(ع) بدان دست یافت. خطر دوم ناشی از پیشامد امواج رفاه و آسایش در جامعه اسلامی بود که عشق سوزانی راکه از ارزش های اخلاقی و پیوندهای روحی در مسلمانان پدید آمده بود را خاموش می کرد. امام علی بن الحسین(ع) این خطر را احساس کرد و فهمید که جامعه دچار انحراف شده و روحیه رفاه طلبی و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود ندارد، بنابراین امام سجاد(ع) توانست از دعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی ایجاد کند. امام(ع) در این سنگر قدرت بس شگرف تصویرهای روشنی ازجامعه اسلامی و وظیفه مسلمانان را در برابر کفرگویان معین می کند و مبارزه آنان را با منکرات مطرح می سازد. دعای او نشان دهنده این مطالب است که در هر حال ولو این که همه امکانات مبارزه از یک نفر گرفته شود و به فرض این که تنها هم باشد، باز هم مسئولیت تلاش و کوشش از او سلب نمی گردد و باید از دعا به عنوان حربه مبارزه در راه حق استفاده شود. صحیفه سجادیه؛ زبور آل محمد صلی الله علیه و آله1. دعا، منبعى براى معارفشناخت «صحیفه سجادیه» را مىتوان گامى در جهت آشنایى با «معارف اسلام» دانست و در زمینه «عقاید» و «اخلاق» و «شناختهاى دینى» به آن مراجعه کرد. جهت شناخت دین، منابعى وجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
پیشگفتار
از جمله مسائل جامعه ، دوری نسل جوان از معارف اسلامی است و آن که این مشکل را بهتر از همه حس کرده و بیتابانه در پی رفع آن است همین نسل جوان است . تنها کسانی میتوانند به این نیاز جامعه و به درستی پاسخ گویند که از یک سو خود فرهنگ اسلامی را از سر چشمههای اصیل آن فرا گرفته باشند و از سوی دیگر به زبان زمان خویش سخن بگویند و حال و هوای روزگار نسل جوان را درک کنند . استاد شهید مرتضی مطهری در شمار معدود کسانی بود که از شرایط لازم برای آشنا ساختن نسل امروز با اسلام بر خوردار بود . او نماینده راستین حوزههای علمیه در دانشگاههای امروز بود ، چون زبان نسل جوان را میدانست و میفهیمد ، پیام این نسل را میشنید و به حوزههای علمیه میبرد . وی مشکل دوری نسل جوان را از فرهنگ اسلامی به خوبی و به هنگام شناخته و راه حل آن را نیز دریافته بود و بسیاری از آثار خود را دقیقا در جهت رفع این مشکل تألیف کرد . مجموعه " آشنایی با علوم اسلامی " که پس از شهادت آناستاد به چاپ میرسد از قبیل همین آثار است . این مجموعه را استاد برای جوانانی نوشت که نخستین گام را در راه آشنایی با معارف اسلامی برداشتهاند و سعی او همه این بود که در این سلسه ، سادگی و اختصار - را در عین صحت - اساس قرار دهد و راه را برای ورود آنان به فضای روح پرور فرهنگ اسلامی باز کند . این سلسه دروس ، در اصل ، تقریرات درسهای آن استاد برای دانشجویان سالهای اول و دوم دانشکده " الهیات و معارف اسلامی " در زمان حیات استاد و با اجازه ایشان ، به دفعات متعدد در دانشگاه صنعتی شریف تدریس میشده است . استاد شهید قصد داشت این سلسه دروس را قبل از انتشار مورد بازبینی قرار دهد و در آن جرح و تعدیل و نظم و ترتیب تازهای اعمال کند . دریغ که این فرصت به دست نیامد و شمع روشن زندگانی او توسط منافقان خاموش گشت . شاگردان آن شهید با آنکه از قصد و نیت او برای تجدید نظر در این نوشتهها آگاه بودند ، پس از شهادت استاد ، بهتر آن دانستند که این مجموعه را بی هیج تغییر و تبدیل وتقریبا به همان صورت که بود ، منتشر سازند . اینک نخستین دفتر این مجموعه که " آشنایی با منطق و فلسفه اسلامی " است در دسترس جوانانی قرار میگیرد که در پی شهادت او ، جنازهاش را با فریاد " معلم " شهیدم راهت ادامه دارد " بدرقه کردند . رحمت خدا بر روان پاکش باد . " آشنائی با فلسفه اسلامی " را میتوان به طور کلی به سه بخشتقسیم کرد . در بخش اول که شامل درسهای اول و دوم است استاد به توضیحاتی کلی درباره فلسفه و فلسفه اسلامی پرداختهاند . در این بخش معنای فلسفه در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی و تفاوت علم و فلسفه مورد بحث فرار گرفته و به شبهات مربوط به معنی متافیزیک و جدا شدن علوم از فلسفه اشاره شده است . بخش دوم - از درس سوم تا ششم - گذاری است تحلیلی به تاریخ فلسفه و به طور کلی تفکر در فرهنگ اسلام . در این بخش ، استاد نخست به اختصار روشهای چهارگانه فلسفه مشاء و اشراق و نیز کلام و عرفان و تفاوت آنها را با یکدیگر شرح داده و سپس سیر طبیعی این چهار بینش و نزدیکی آنها را با یکدیگر و تبلور آنها را در حکمت متعالیه ترسیم کردهاند و آنگاه با تفصیل و توجه بیشتری معنی و اهمیت حکمت متعالیة ملاصدرا و کتاب گرانقدر " اسفار اربعه " را بیان کردهاند . بخش سوم که از درس ششم آغاز میگردد ، با تقسم بندی مسائل فلفسه شروع میشود و به دنبال آن روشی اتخاذ میشود که تا پایان جزوه ادامه مییابد . مطابق این روش ، استاد بدون آن که بخواهند وارد مباحث دقیق و استدلالی فلسفی شوند ، صرفا مفاهیم و اصطلاحات مهم فلسفه اسلامی را توضیح دادهاند . در این بخش مفاهیمی از قبیل " وجود و ماهیت " ، " عینی و ذهنی " ، " حدوث و قدم " ، " ثابت و متغیر " ، " علت و معلول " و " وجوب و امکان و امتناع " مورد بحث قرار گرفته است . در هر قسمت ، استاد - چنانکه شیوه همیشگی ایشان بود - اشارات تاریخی را فروگذار نکرده و بدون اقامه براهین ، نحوه برخورد فلاسفه مسلمان را با مفاهیم مورد نظر بیان کردهاند . این جزوه ، چنان که استاد نیز توجه داشتند ، محتاج تجدید نظر و تکمیل بود . شرح و بحثی که درباره مفاهیم آمده ، همه جا یکسان و یک اندازه نیست . در بعضی موارد ، نظیر بحث پیرامون تضاد و حرکت ، پس از نخستین تقریر ، مطالبی افزودهاند که با اختصار سایر موارد هماهنگ نیست . مهم این است که این چزوه با همه فراز و فرودی که در آن است مانند بسیاری از آثار بزرگواز ، ابتکاری و راهگشاست . اهمیت آنان در این است که برای نخستین بار ، خوانندهای که از فلسفه اسلامی هیچ نمیداند میتواند بدون فرو افتادن در دشواریهای فنی و بحثهای استدلالی طولانی ، طعم این فلسفه را بچشد وبا آن آشنا شود . شاید این نخستین بار باشد که یکی از استادان مسلم فلسفه اسلامی به طرح بحثهایی کلی و تاریخی و مقایسهای درباره فلسفه اسلامی میپردازد . مستشرقان و استادان غرببی فلسفه اسلامی در این باب آثاری تألیف کردهاند اما آنان فلسفه اسلامی را از مسیر و مجرای اصیل آن دریافت نکردهاند . این گونه توضیحات در میان استادان قدیم ما نیز معمول نبوده است . هر چند این جزوه ، جزوه کوچکی است از اندیشههایی که مطهری از این دست در سینه داشت ، با این همه ، در ضمن آن نکات بدیع و تقسیم بندیهای تازهای دیده میشود که خاص وی و حاصل تجربه طولانی او در تحصیل وتدریس فلسفه اسلامی است . امید است این نوشته بتواند مقدمه و مدخلی باشد برای هموار ساختن راه ورود به مباحث اصلی و آشنایی با اصول فلسفه اسلامی . لازم به ذکر است که این کتاب برای چاپ جدید بازبینی شد و از آنجا که متن دستخط استاد شهید در دست نبود ، در موارد اندکی که نسبت به چاپ گرشته اصلاحاتی لازم آمد ، این اصلاحات جهت حفظ امانت ، داخل ( کروشه ) قرار داده شد . شورای نظارت بر نشر آثار شهید مرتضی مطهری
چرا شیعه را جعفری می نامند؟علی حاجی محمدیبا کمی دقت و تامل در زندگانی امامان از جمله امام جعفر صادق علیه السلام، روشن می شود که ملقب شدن مذهب شیعه به جعفری بی جهت نبوده است. لیکن از آنجا که در این مختصر امکان بررسی تمامی ابعاد زندگانی آن حضرت میسر نیست لذا تنها به ذکر موارد کوتاهی بسنده می کنیم.باتوجه به تاریخ زندگانی امامان علیهم السلام پی می بریم که هیچ یک از ایشان در اظهار و آشکار ساختن آنچه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نزد آنان به امانت نهاده بود، به اندازه امام صادق علیه السلام فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند. به عبارت دیگر، آن موقعیتی که حضرت در اشاعه فرهنگ مذهب در بعد وسیع آن پیدا کرد، امامان دیگر بدست نیاوردند. جمع شدن چند امر، زمینه را مساعد کرد تا امام ششم بتواند معارف را به صورت عینی و ملموس برای مردم جلوه گر ساخته و دانشهای موروث از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را منتشر سازند از جمله:1-دوران طولانی سی ساله امامت و زعامت آن حضرت فرصت و موقعیتی فراهم کرد که برای سایر امامان پیش نیامد.2-دوران امام صادق علیه السلام، عصر شکوفایی دانش، فقه، کلام، مناظره و حدیث بود و هم در روزگار آن حضرت بدعت ها، نوآوری ها، گمراهی ها، نظرات و مذهب ها نیز رواج داشت و این فرصتی بود که امام عالم و آگاه توانست طی آن، علم و دانش خود را آشکار نموده و ریشه گمراهی ها و مذهب های پوچ و باطل را خشک کند و آراء و نظرات برخاسته از هواهای نفسانی را از بین ببرد و حق را آشکار و حقیقت را منتشر نماید.3-در زمان امامت آن حضرت، بنی هاشم در یک آسایش و رفاه نسبی بسر می بردند که در دوران دیگر امامان از این آسایش چندان خبری نبود.البته این ها چند عامل از عواملی بود که سبب شدند علوم و دانش های امام صادق علیه السلام منتشر شود، اما این عوامل و فرصت ها برای امامان دیگر فراهم نشد و وجود کتب حدیث، فقه، اخلاق، مناظرات و غیر این ها از کتاب های معارف و علوم که مملو از بیانات آن امام است، شاهد صدق این مطلب است.بر این اساس مذهب امامیه به این علت به نام امام صادق علیه السلام جعفری نامیده شده که آن همه علوم از او منتشر گشته و آن همه حدیث از آن حضرت فرا گرفته شده است. از این گذشته اصولا انتساب شیعه امامیه به آن حضرت در عصر خود آن امام صورت گرفته است. بر طبق حدیث منقول از آن حضرت در جلد دوم اصول کافی، ایشان در ضمن وصیت هایشان به اصحاب فرموده اند:«هرکدام از شما که تقوی و پرهیزکاری پیشه کنید و متدین، راستگو، امین، درستکار، خوش اخلاق و نیکورفتار باشید، مردم می گویند او جعفری است و من خوشحال می شوم و اگر چنین نباشد ننگ و عارتان متوجه من می شود و مردم می گویند این گونه است تربیت جعفر.»از جمله شواهد دیگر که شیعه امامیه در عصر خود امام «جعفری» نامیده شده، حکایتی است که در جلد 47 بحارالانوار در شرح حال امام آمده است که: قاضی ای بود به نام شریک، روزی محمدبن مسلم (که از شاگردان و اصحاب معروف و مشهور امام بوده) و ابوکربیه ازدی، باهم برای ادای شهادتی نزد آن قاضی حاضر شدند. قاضی اندکی در چهره آنان دقیق شده و گفت: جعفریان، فاطمیان.باید توجه داشت که هیچ کمالی به سودمندی و پایداری علم نمی رسد، مثلا عبادت و بندگی، شجاعت و کرم هرچند خصائل برجسته ای هستند اما در عین حال اثر موقت دارند و پس از مرگ انسان تنها نام نیکو برای دارنده آن باقی می گذارند لیکن علم و دانش مادامی که آن دانش باقی است نفع و سود آن برای شخص دانا نیز پایدار و باقی است و با اذعان به این که علم امام صادق علیه السلام همانند علم پیامبر و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حدیث 814 :
امام سجاد (ع) : و تضرع و زاری و توجه و روآوردنم را به سوی خود بالاتر( فزونتر ) از روآوردن روآورندگان و سپاسگزاریم را درباره تو بالاتر از سپاس سپاسگزاران گردان
و اجعل رغبتی إلیک فوق رغبة الراغبین ، و حمدی إیاک فوق حمد الحامدین .
صحیفه سجادیه
حدیث 815 :
امام سجاد (ع) : و هنگام نیازمندیم به سوی تو ( مراد هنگام نگرانی و گرفتاری است چون انسان همیشه به خداوند سبحان نیازمند است ) خوارم مساز ( من را از رحمتت بی بهره مگردان ) و به وسیله آنچه در درگاهت نیکویی کرده ام ( اعمالی که پنداشته ام به آنها خشنودیت را به دست آورده ام در حالی که همان اعمال موجب هلاک و تباهی من شده چون به طوری که شایسته نیکویی است نبوده ) هلاکم مکن ( گوییا این جمله اشاره است به فرمایش خدای تعالی " سوره 18 ، آیه 103 " : قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا ( آیه 104 ) الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا یعنی " ای پیغمبر ما به مردم " بگو : آیا شما را به زیانکارترین آگاه سازم ؟ آنان کسانی اند که سعی و کوششان در زندگانی دنیا " بر اثر کردارهای نیکو نما " تباه گشته و می پندارند که کار نیکو می کنند . گفته اند : هر که کار خیر و نیکی بجا آورد و بنیاد آن بر اخلاص و ایمان نباشد مندرج در این آیه است ) و دست رد بر پیشانیم مزن ( من را از درگاهت نومید بازمگردان ) به آنچه ( کرداری که ) به وسیله آن دست رد بر پیشانی ستیزه کنندگان با خود زده ای ، زیرا من فرمانبرنده توام ، می دانم ( باور دارم ) که حجت و دلیل ( در هر حکمی ) تو را است ، و تو به فضل و بخشش سزاوارتر ، و به احسان و نیکی کردن سود رسانده تر ، و شایسته ای که از ( کیفر ) تو بترسند ، و سزاواری ( گناهان را ) بیامرزی ، و به عفو نمودن شایسته تری که عقاب نمایی ، و به پوشاندن ( گناه ) نزدیکتری که آشکار سازی
و لا تخذلنی عند فاقتی إلیک و لا تهلکنی بما أسدیته إلیک ، و لا تجبهنی بما جبهت به المعاندین لک ، فإنی لک مسلم ، أعلم أن الحجة لک ، و أنک أولی بالفضل ، و أعود بالاحسان ، و اهل التقوی ، و اهل المغفرة ، و أنک بأن تعفو أولی منک بأن تعاقب ، و أنک بأن تستر أقرب منک إلی أن تشهر .
صحیفه سجادیه
حدیث 816 :
امام سجاد (ع) : پس ( اکنون که این گونه مهربانی ) من را زنده دار به زندگی پاکیزه ای ( زندگی با روزی حلال ) که به آنچه می خواهم پیوسته شود ، و به آنچه دوست دارم پایان یابد ، در صورتی که آنچه را نمی پسندی بجا نیاورم ، و آنچه را نهی کرده ای مرتکب نشوم ، و بمیران مردن کسی که نور و روشناییش ( راهنمایش به بهشت ) در پیش رویش و از سمت راستش می رود ( حضرت باقر - علیه السلام - فرموده : روز رستاخیز برای هر که نور " راهنمای به بهشت " باشد " از عذاب و سختیهای آن روز " رهایی می یابد ، و برای هر مؤمنی نوری است )
فاحینی حیوة طیبة تنتظم بما ارید ، و تبلغ ما احب من حیث لا اتی ما تکره ، و لا ارتکب ما نهیت عنه ، و أمتنی میتة من یسعی نوره بین یدیه و عن یمینه .
صحیفه سجادیه
حدیث 817 :
امام سجاد (ع) : و من را در درگاهت خوار ( مطیع ) و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان ، و چون با تو خلوت کرده تنها به سر برم ( از جز تو چشم پوشیده به راز و نیاز بپردازم ) فروتن و در میان بندگانت بلند مرتبه و سرفرازم نما ، و از کسی که از من بی نیاز است ( درخواستی نکرده و نمی کند ) بی نیازم ساز ( چنان کن که من هم از او چیزی نخواهم ) و بر فقر و نیازمندیم به درگاهت بیافزا ( تا درخواستم از تو و راز و نیازم با تو فزونی یابد )
و ذللنی بین یدیک ، و أعزنی عند خلقک ، وضعنی إذا خلوت بک ، و ارفعنی بین عبادک ، و أغننی عمن هو غنی عنی ، و زدنی الیک فاقة و فقرا .
صحیفه سجادیه
حدیث 818 :
امام سجاد (ع) : و از شماتت و شادی دشمنان و پیشامد غم و اندوه و ذلت و خواری ( نزد مردم ) و رنج و گرفتاری ( در کارها ) پناهم ده ، من را در آنچه ( گناهانی که ) بر آن از من آگاهی ( به رحمتت ) بپوشان ( عفو فرما ) به آنچه ( گناهی که ) می پوشاند ( می گذرد ) توانای گرفتن از روی عنف و سختی اگر بردباریش نبود ، و عقاب کننده بر گناه اگر مکث و شتاب نکردنش نبود ( حلم و مکث در انجام کاری مانع از قدرت او نیست ، بلکه مانع از مقدور که آن گرفتن از روی عنف و عقاب است می باشد ، چون قدرت او پیش از فعل