مبانی نظری و پیشینه تحلیل پوششی داده ها
50 صفحه
همراه با منابع
تلاش برای تابعی کردن رابطه بین نهاده ها ستاده ها و تعیین حداکثر ستاده قابل حصول از نهاده ها، منجر به طرح توابع تولید پارامتری در سیر مطالعات اقتصادی گردید. توابعی مانند کاب-داگلاس، لیون تیف، کششی ثابت و ... در نظریه های اقتصاد خرد با این انگیزه ایجاد شده اند. پیش فرض تابعی در عمل به دلیل پیچیدگی تبدیل نهاده های متفاوت به ستاده های نامتجانس و مختلف به خصوص با پیچیدگی نقش عواملجدید، در سازمان های کنونی غیرعملی به نظر می رسد(فارسیجانی و آرمان و حسین بیگی و جلیلی[1]، 1390).
یکی از روش های غیرپارامتری، جهت اندازه گیری کارائی و بهره وری واحدهای اقتصادی، روش تحلیل پوششی داده ها است که اولین بار بنکر، چارنز و کوپر[2] در سال 1974، مفاهیم و مدلCCR را ارائه دادند. در واقع تحلیل پوششی داده ها یک مدل برنامه ریزی خطی برای داده های مشاهده شده می باشد که روش جدیدی برای تخمین تجربی مرز کارایی را فراهم می کند. منظور از DMU واحد سازمانی یا یک سازمان مجزاست که توسط فردی به نام مدیر یا رئیس و یا مسئول اداره می شود به شرط آنکه آن سازمان دارای فرایند سیستمی باشد بعنی تعداد عوامل تولید به کار گرفته تا تعدادی محصول به دست آید. ماهیت تجربی و نداشتن مفروضات دست و پاگیر، سبب استفاده از تحلیل پوششی داده ها در تخمین مرز کارایی است (حمزه پور و محمدی[3]، 1391).
[1]فارسیجانی، حسن؛ آرمان، محمدحسین؛ حسین بیگی، علیرضا؛ جلیلی، اعظم
[2]Banker,R.D.,Charnes,A.,&Cooper,W.W
[3]حمزه پور، مهدی؛ محمدی، روح اله