لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
الگوی تدریس
الگو به نمونه کوچکی از یک شیء بزرگ یا به مجموعهای محدود از اشیای بیشمار گفته میشود که ویژگیهای مهم و اصلی آن شیء بزرگ یا اشیا را داشته باشد. الگویس تدریس نیز چهارچوب ویژهای است که عناصر مهم تدریس در درون آن قابل مطالعه است و شناخت و آگاهی از عناصر و عوامل مذکور میتواند معلم را در اتخاذ روشهای مناسب تدریس کمک کند.
نگاه اجمالی
تدریس کار آسانی نیست. معلم در تدریس با عوامل مختلف و متعددی سروکار دارد که کنترل مجموعه آنها ممکن است محیط را بوجود آورد که یادگیری مطلوب و موثر در آن صورت گیرد. این عوامل مختلف و بطور کلی جامعهای که معلم و شاگرد در آن زندگی میکنند در کیفیت تدریس معلم تاثیر میگذارد. بدیهی است که معلم نمیتواند همه عوامل مذکور را تحت کنترل خود در آورد.بنابراین معلم در ایجاد موقعیت مناسب یادگیری قادر به تغییر و کنترل بسیاری از عوامل نیست اما تا حدی میتواند با تعیین هدفهای صریح اجرایی و اتخاذ الگو و روشهای مناسب تدریس و تهیه و بکارگیری تجهیزات لازم و ایجاد نوعی ارتباط سالم با شاگردانش ، کیفیت تدریس خود را دست خوش تغییر و تحول و پیشرفت بکند.
چرخه یادگیری
یادگیری ما را نمی توان با مقیاسی مانند عقربه سوخت ماشین اندازه گیری کرد که از خالی تا پر تغییر میکند. ما با مرور دوباره آنچه که قبلا آموخته ایم و بازاندیشی در افکار وطرحهایمان برای یادگیری در آینده ، یاد میگیریم. وهمیشه چیزهای بیشتری برای آموختن وجود دارد.معروف ترین چرخه یادگیری "چرخه کولب" است که چهار مرحله را برای یادگیری شناسایی کرده است:
تجربه
عمل
تفکر
مفهوم ساختن
این مدل نشان میدهد که ما چگونه از طریق تجربه و از مقایسه تجربه خودمان با دیگران یاد میگیریم که چگونه تجربه هایمان را تحلیل کنیم و برای کارهای جدیدی برنامه ریزی کنیم. اگر تمام فازهای این چرخه را طی کنیم "یادگیری تجربی" ، چنانکه به این اسم مشهور است، به تجربه اندک ما محدود نمی شود.
سبک های یادگیریهمه ما به یک روش یاد نمی گیریم. ما گرایش داریم روش هایی را که با آنها راحت تر هستیم انتخاب کنبم و بقیه روشها را کنار بگذاریم. این نکته مهم است که ما از سلیقه مان در مورد سبک های یادگیری باخبر باشیم تا بتوانیم:• از روش های یادگیری مان استفاده کنیم که با آموزش خاصی که فرا میگیریم، سازگار باشد.• یادگیری مان را در روش های ضعیف تر بهبود بخشیم.نکته مهم آن است که بدانیم " سبک های یادگیری" خصوصیات فردی افراد نیستند و ما همه در شرایط متفاوت سبک های متفاوتی را به کار میگیریم. هر چند، معمولا ما یک یا دو سبک را بر بقیه ترجیح میدهیم. به گفته هانری و مامفورد (1986) برای اینکه چرخه یادگیری (چرخه کولب را نگاه کنید) را کاملا طی کنیم، باید هر چهار سبک یادگیری را در پیش گرفت. ضعف یا قبول نکردن هر کدام از این سبک های یادگیری ، فرآیند یادگیری را دچار مانع میکند.
رویکردهای یاددهی - یادگیری
مکاتب رفتارگرایی، شناختگرایی و انسانگرایی با نظر به مبانی معرفت شناسی آنها بررسی و مقایسه شدهاند. آنگاه، جایگاه هر یک از این رویکردها در تحقق اهداف نظام آموزشی مشخص شده است . روش اصلی تحقیق در این رساله، تحلیل محتوی است و مقولههای مورد بررسی برای تحلیل دادهها بر پایهء الگوی نظری تحقیق مشخص شدهاند. در این الگو رویکرد یاددهی - یادگیری بصورت منظومهای در نظر گرفته شده است که بررسی آن باید با توجه به چهار مؤلفهء - مبانی فلسفی، اهداف ، فرایند و نتایج صورت پذیرد. منابع دادهها در این مجموعه به دو دسته تقسیم شدهاند: 1)آثار نمایندگان مکاتب مورد بررسی - رفتارگرایی(اسکینر)، شناختگرایی(پیاژه) و انسانگرایی(راجرز)- و 2)آثار پیشگامان فلسفی این مکاتب . و بالاخره از تحلیل دادهها نتایج زیر بدست آمده است : الف : رویکردهای یاددهی - یادگیری مکاتب مورد بررسی از نقطه نظر توالی فعالیتها معلم و شاگرد، نقش معلم و شاگرد و نیز نحوهء ارتباط آنها در فرایند یاددهی - یادگیری با هم تفاوت دارند. معذلک تفاوت مشاهده شده میان رویکردهای مکاتب شناختگرایی و انسانگرایی چندان قابل توجه نیست . ب : رویکرد مکتب رفتارگرایی مبتنی بر معرفتشناسی تجربهگراست ، در حالیکه رویکرد مکتب شناختگرایی مبتنی بر معرفتشناسی خردگرا و رویکرد انسانگرایی مبتنی بر معرفتشناسی شهودگراست . تفاوت مشاهده شده در جهتگیریهای معرفت شناختی، نقش