لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .docx :
امانت خیانت صداقت
در بعضى از روایات گذشته ، اشاره لطیفى به این معنى شده بود آنجا که پیامبر اکرم صلىّ اللّه علیه وآله و سلّم مى فرمود: ((لاتزال امّتى بخیر ما تحابّوا و تهادوا و اءدّوا الامانة و اجتنبوا الحرام ...فاذا لم یفعلوا ذلک ابتلوا بالقحط و السّنین ؛ پیوسته امّت من در مسیر خیر (و برکت ) هستند مادام که نسبت به یکدیگر محبّت دارند و کمک مى کنند و امانت را رعایت مى نمایند، و از حرام پرهیز مى کنند... هنگامى که این کارها را ترک کنند گرفتار قحطى و خشکسالى مى شوند)).(227)
از سوى پنجم امانت به مفهوم گسترده که شامل مسایل علمى نیز مى شود، سبب پیشرفت علوم و دانش ها است ، دانشمندان امین و با صداقت سعى مى کنند در مطالعات و آزمایش هاى خود دقّت به خرج دهند و آنچه را بازیافته اند بى کم و کاست در اختیار دیگران بگذارند، و همین سبب پیشرفت علم و دانش است در حالى که اگر اصل امانت از مطالعات علمى برداشته شود، ممکن است سبب گمراهى افراد ناآگاه گردد.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى خوانیم که فرمود: ((کلّ ذى صناعة مضطرّ الى ثلاث خلال یجتلب بها المکتسب و هو اءن یکون حاذقا بعمله ، مؤ دّیا للامانة فیه ، مستمیلا لمن استعمله ؛ هر صاحب صناعتى لازم است سه صفت داشته باشد که به وسیله آنها کسب و کار خود را رونق دهد، نخست این که در کارش ماهر باشد، و امانت را در آن ادا کند، و نسبت به کسانى که آنها را به کار مى گیرند عطوف و مهربان باشد)).(228)
این نکته نیز حائز اهمّیّت است که امانت انسان را به صداقت و راستى دعوت مى کند همان گونه که صداقت و راستى انسان را به سوى امانت فرامى خواند زیرا صداقت نوعى امانت در گفتار است ، و امانت نوعى صداقت در عمل ، به این ترتیب هر دو به یک ریشه در دو چهره مختلف باز مى گردند.
لذا در احادیث اسلامى از امیرمؤ منان على علیه السّلام آمده است که فرمود: ((اءلامانة تؤ دّى الى الصّدق ؛ امانت انسان را به صدق و راستگویى دعوت مى کند)).(229)
و در حدیث دیگرى از همان امام همام مى خوانیم : ((اذا قویت الاءمانة کثر الصّدق ؛ هنگامى که امانت تقویت شود، صداقت فزونى مى یابد)).(230)
* * *
انگیزه هاى امانت و خیانت
کسانى که به سراغ خیانت مى روند، و آن را بر امانت ترجیح مى دهند غالبا به منافع زودگذر مى اندیشند، زیرا خیانت در بسیارى از موارد منافعى کم یا زیاد، به صورت سریع و زودرس در اختیار خیانت کننده قرار مى دهد بى آنکه به زیان هاى هنگفت ناشى از آن بیندیشند.
این افراد که گرفتار حرص و آز و طمع هستند کمتر به عواقب خیانت مى اندیشند زیرا منافع زودرس پرده بر چشم و گوش و عقل آنها مى افکند.
آنها بر اثر ضعف ایمان و عدم توجّه به قدرت لایزال خداوند قادرمنان که روزى را تضمین کرده ، و به امانت داران پاداش هاى دنیا و آخرت را وعده داده است ، چشم بر هم گذارده ، و همه این ها را به دست فراموشى سپرده و در دام خیانت گرفتار مى شوند.
بنابراین سرچشمه هاى خیانت را مى توان امور زیر شمرد:
1- ضعف ایمان و عقیده و عدم توجّه به توحید افعالى خداوند، و حاکمیت او بر همه چیز.
2- غلبه هوا و هوس و دنیا پرستى .
3- چیره شدن حرص و آز و طمع بر انسان .
4- نیندیشیدن به پیامدهاى خیانت در زندگى مادى و معنوى .
5- رها کردن تلاش و کوشش هاى مستمر براى رسیدن به مقصود از طریق مشروع به خاطر تنبلى و ضعف اراده .
و با توجّه به این امور، نقطه مقابل آن که انگیزه هاى امانت است روشن مى شود.
امانت از ایمان و یقین به پروردگار عالم و علم و قدرت او و اعتماد به وعده هاى او سرچشمه مى گیرد، امانت زائیده عقل و درایت و توجه به عاقبت امور و نتایج کارها است .
امانت دلیل بر واقع بینى انسان ، و رهایى او از چنگال اوهام و پندارهاى هوس آلود است .
امانت از شخصیّت بالا و والاى انسان سرچشمه مى گیرد، چرا که حاضر نمى شود خود را به مال و مقام و مواهب زودگذر مادى که از طریق خیانت حاصل مى شود بفروشد.
و در یک کلمه امانت مولود فهم و شعور و عقل و ایمان و اخلاص و شخصیّت است . گاه مى شود که عامل خیانت فقر و ظلم است ، و گروه هایى که به حقوق مشروع خود در جامعه نمى رسند، و به این جهت تحت فشار فقر قرار مى گیرند، و دست آنها به خیانت آلوده مى شود، و به همین دلیل در دستورهاى اسلامى آمده است که براى حفظ امانت قاضى در قضاوتش باید او را از بیت المال به طور کامل اراده کرد.
امیرمؤ منان على علیه السّلام در عهدنامه مالک اشتر که عالى ترین برنامه مدیریت است مى فرماید: ((وافسح له فى البذل ، ما یزیل علّته ، و تقلّ معه ، حاجته الى النّاس ، و اءعطه من المنزلة لدیک مالا یطمع فیه غیره من خاصّتک لیاءمن بذلک اغتیال الرّجال له عندک ، فانظر فى ذلک نظرا بلیغا؛ و در بذل و بخشش به او (قاضى ) سفره سخاوتت را بگستر آن گونه که نیازمندى اش از میان برود، و حاجتى به مردم پیدا نکند، و از نظر مقام و منزلت آن قدر مقامش را نزد خودت بالا ببر که هیچ یک از یاران نزدیکت به نفوذ کردن در او طمع نکند، و از توطئه این گونه افراد نزد تو در امان باشد، و در این موضوع با دقّت بنگر)).(231)
این بحث را با حدیث پُرمعنایى از امام صادق علیه السّلام پایان مى دهیم ، حدیثى که نشان مى دهد سرچشمه هاى خیانت بسیار متنوع است ، و براى حفظ امانت ، باید به تمام آن سرچشمه ها توجّه کرد، مى فرماید: ((من اؤ تمن على اءمانة فادّاها فقد حلّ اءلف عقدة من عنقه من عقد النّار، فبادروا باداء الاءمانة ، فانّ من اؤ تمن على اءمانة و کّل به ابلیس ماءة شیطان من مردة اءعوانه لیضلّوه و یوسوسوا الیه حتّى یهلکوه الّا من عصمه اللّه عزّوجلّ؛ هر کس امانتى به او سپرده شود و آن را ادا کند هزار گره از گره هاى آتش دوزخ از گردن او گشوده است ، پس در اداى امانت تعجیل کنید، چرا که هر امانتى به کسى بسپارند ابلیس یک صد نفر از شیاطین از دستیارانش را ماءمور او مى کند تا او را گمراه سازند، و در دل او وسوسه خیانت کنند تا هلاکش کنند مگر کسى که خداوند متعال او را حفظ کند)).(232)
راه پیشگیرى و درمان
پرورش روح امانت در افراد و پیش گیرى از خیانت در سایه تقویت مبانى ایمان امکان پذیر نیست ، زیرا همان گونه که در بحث گذشته آمد، یکى از ریشه هاى عمده خیانت شرک و عدم اعتقاد کامل به قدرت پروردگار و رازقیّت او است . افراد ضعیف الایمان به گمان این که اگر دست به خیانت نیالایند در زندگى عقب مى مانند، و منافع آنها تاءمین نمى شود، تن به ذلّت خیانت مى دهند امّا هنگامى که پایه هاى ایمان تقویت شد، توکّل و اعتقاد بر خدا، و اطمینان به وعده هاى تخلف ناپذیر او سبب مى شود که راه انحراف شرک را براى وصول به مواهب زندگى نپیماید.
از سوى دیگر چون یکى از عوامل مهم خیانت ، نیاز است باید تا آنجا که مى شود نیازهاى معقول و مشروع کسانى را که تحت مدیریت انسان قرار دارند برآورده کنند مبادا نیازشان سبب شود که زنجیر طلایى امانت را پاره کنند و به خیانت روى آورند.
از سوى سوّم توجّه به عواقب شوم خیانت در دنیا و آخرت ، و رسوایى و محرومیت هاى ناشى از آن ، و سرافکندگى در برابر خلق و خالق و گرفتار شدن در چنگال فقرى که انسان از آن مى گریزد، به یقین از عوامل بازدارنده و از اسباب پیشگیرى و درمان خیانت است .
انسان هنگامى که به یاد این نصیحت لقمان به فرزند دلبندش مى افتد که مى گفت ((یا بنّى ادّ الاءمانة تسلم لک دنیاک و آخرتک وکن اءمینا تکن غنیّا؛ فرزندم امانت را ادا کن تا دنیا و آخرتت سالم باشد، و امین باش تا غنى شوى )).(233) با تمام وجودش تشویق مى شود که به سوى این فضیلت اخلاقى یعنى امانت حرکت کند، و از خیانت بگریزد.
اگر به این نکته توجّه کنیم که به گفته امیرمؤ منان على علیه السّلام : ((راءس الکفر الخیانة ؛ سررشته کفر خیانت است )).(234) و در جاى دیگر فرمود: ((راءس النّفاق الخیانة ؛ سررشته نفاق خیانت است )).(235) و در جاى دیگر فرمود: ((جانب الخیانة فانّها مجانبة الاسلام ؛ از خیانت کناره گیرى کنید که سبب کناره گیرى از اسلام است )).(236) از خیانت وحشت خواهیم کرد، و به عظمت این گناه که با کفر و نفاق و دورى از اسلام برابرى مى کند آشنا مى شویم ، و این عامل بازدارنده مهمى است .
هنگامى که به این حدیث تکان دهنده گوش فرادهیم که بنیان گذار اسلام پیامبر اکرم صلىّ اللّه علیه وآله و سلّم فرمود: ((اءربع لاتدخل بیتا واحدة منهنّ الّا خرب و لم یعمر بالبرکة الخیانة و السّرقة و شرب الخمر و الزّنا؛ چهار چیز است که یکى از آنها در خانه اى وارد شود، ویران مى گردد، و هرگز برکات الهى آن را آباد نخواهد کرد، خیانت ، سرقت ، شرب خمر، و زِنا))(237) به خطر خیانت به امانت ، بیشتر پى مى بریم .
بدیهى است جامعه اى نیز که یکى از این چهار چیز یا همه آن ها در آن وارد شود، مشمول همین حکم است ، ویران مى گردد و از برکت خالى مى شود.
* * *
این نکته نیز قابل دقّت است همان گونه که امانت داران باید در امانت خیانت نکنند، امانت گذاران نیز باید به هوش باشند که امانت خویش را به دست چه کسى مى سپرند، اگر کسى امانتش را به دست انسان بدسابقه اى