لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 175
منابع:
1- «پیشگیری و درمان آسیبهای ورزشی»- گردآوری و ترجمه (دکتر رضا قراخانلو- حسن دانشمندی- محمد حسین علیزاده) انتشارات سمت چاپ دوم «1385»
2- «آسیبشناسی ورزشی»- حمید خداداد- انتشارات بامداد- چاپ دوم «1384»
3- جزوهی درسی آسیبشناسی ورزشی- دکتر براتی- دانشگاه شهید رجایی «1387»
4- جزوهی درسی آسیبشناسی ورزشی- مهدی قیطاسی- دانشگاه تهران
فهرست مطالب:
اصول عمومی آسیبهای ورزشی
شکستگیها
اسپرین
دررفتگی
استرین
بیومکانیک آسیبهای ورزشی
قواعد پیشگیری «آمادگی جسمانی، آمادگی روانی، لوازم کار، بهداشت و مراقبتهای شخصی»
روشهای درمانی:
بررسی آسیبدیدگیهای بخشهای مختلف بدن
1- آسیبهای جمجمه
2- آسیبهای شانه
3- آسیبهای بازو
4- آسیبهای آرنج
5- آسیبهای ساعد
6- آسیبهای مچ دست
7- آسیبهای دست و انگشت
8- آسیبهای پشت
9- آسیبهای کشاله و مفصل ران
10- آسیبهای ران
11- آسیبهای زانو
12- آسیبهای پایین ساق پا
13- آسیبهای مفصل مچ پا
14- آسیبهای پا
آسیبهای اسکلتی (شکستگیها) سه استاد.
اصولاً باید شکستگی را یک آسیب بالقوه جدی تلقی کرد چون نه تنها اسکلت بلکه بافتهای نرم مجاور آن مانند عروق، اعصاب، تاندونها، رباطها، عضلهها و پوست دچار آسیب میشود.
شکستگی ممکن است نتیجهی یک ضربه مستقیم باشد مثل ضربه به ساق پا
یا غیرمستقیم باشد مثل از دست دادن تعادل و خوردن به زمین
«شکستگیها را میتوان به انواع طولی، عرضی، مایل، مارپیچی، فشرده، خرد شده، کمانی، ترکهای تقسیم کرد (جزوهی دکتر براتی)
هنگامیکه دو سر استخوان شکسته پوست را بشکافد شکستگی باز یا مرکب و زمانیکه پوست صدمه نبیند بسته یا ساده است.
اگر شکستگی سطح مفصل مجاور را نیز دربرگیرد شکستگی را مفصلی گویند.
شکستگی مفصلی:
داخل مفصلی: به داخل مفصل راه یافته است.
خارج مفصلی: به داخل مفصل راه نیافته است.
شکستگی ؟؟: نوع دیگری از شکستگی که در آن بخشی از استخوان که به ماهیچه یا رباط متصل است کنده میشود.
انواع مختلف جابهجایی استخوان در اثر شکستگی عبارت است از: زاویهدار شدن، چرخیدن و کوتاه شدن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 175
منابع:
1- «پیشگیری و درمان آسیبهای ورزشی»- گردآوری و ترجمه (دکتر رضا قراخانلو- حسن دانشمندی- محمد حسین علیزاده) انتشارات سمت چاپ دوم «1385»
2- «آسیبشناسی ورزشی»- حمید خداداد- انتشارات بامداد- چاپ دوم «1384»
3- جزوهی درسی آسیبشناسی ورزشی- دکتر براتی- دانشگاه شهید رجایی «1387»
4- جزوهی درسی آسیبشناسی ورزشی- مهدی قیطاسی- دانشگاه تهران
فهرست مطالب:
اصول عمومی آسیبهای ورزشی
شکستگیها
اسپرین
دررفتگی
استرین
بیومکانیک آسیبهای ورزشی
قواعد پیشگیری «آمادگی جسمانی، آمادگی روانی، لوازم کار، بهداشت و مراقبتهای شخصی»
روشهای درمانی:
بررسی آسیبدیدگیهای بخشهای مختلف بدن
1- آسیبهای جمجمه
2- آسیبهای شانه
3- آسیبهای بازو
4- آسیبهای آرنج
5- آسیبهای ساعد
6- آسیبهای مچ دست
7- آسیبهای دست و انگشت
8- آسیبهای پشت
9- آسیبهای کشاله و مفصل ران
10- آسیبهای ران
11- آسیبهای زانو
12- آسیبهای پایین ساق پا
13- آسیبهای مفصل مچ پا
14- آسیبهای پا
آسیبهای اسکلتی (شکستگیها) سه استاد.
اصولاً باید شکستگی را یک آسیب بالقوه جدی تلقی کرد چون نه تنها اسکلت بلکه بافتهای نرم مجاور آن مانند عروق، اعصاب، تاندونها، رباطها، عضلهها و پوست دچار آسیب میشود.
شکستگی ممکن است نتیجهی یک ضربه مستقیم باشد مثل ضربه به ساق پا
یا غیرمستقیم باشد مثل از دست دادن تعادل و خوردن به زمین
«شکستگیها را میتوان به انواع طولی، عرضی، مایل، مارپیچی، فشرده، خرد شده، کمانی، ترکهای تقسیم کرد (جزوهی دکتر براتی)
هنگامیکه دو سر استخوان شکسته پوست را بشکافد شکستگی باز یا مرکب و زمانیکه پوست صدمه نبیند بسته یا ساده است.
اگر شکستگی سطح مفصل مجاور را نیز دربرگیرد شکستگی را مفصلی گویند.
شکستگی مفصلی:
داخل مفصلی: به داخل مفصل راه یافته است.
خارج مفصلی: به داخل مفصل راه نیافته است.
شکستگی ؟؟: نوع دیگری از شکستگی که در آن بخشی از استخوان که به ماهیچه یا رباط متصل است کنده میشود.
انواع مختلف جابهجایی استخوان در اثر شکستگی عبارت است از: زاویهدار شدن، چرخیدن و کوتاه شدن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
ضرورت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر در مراکز آموزشی ( 7 )
از جمله موضوعهای نگران کننده در عصر حاضر، توسعه آسیبهای اجتماعی بویژه موادمخدر میباشد که مراکز آموزشی «مدارس و دانشگاهها» را درنوردیده و به یکی از چالشهای فرا روی متولیان و دستاندرکاران امر آموزش و تربیت تبدیل شده است. بر این اساس به جای هرگونه انکار ـ کتمان و دست روی دست گذاشتن، ضرورت شناخت صحیح پدیده آسیبها ـ تجزیه و تحلیل روند آنها و ارائه نسخههای کاربردی لازم و عملیاتی نمودن آنها، از جمله موضوعاتی است که میتواند در جهت مهار و کنترل آسیبها مسئولین جوامع را موفق سازد. نتایج تحقیقات صورت پذیرفته و مراتب اعلامی از سوی مسئولین وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری حکایت از این واقعیت دارد که سیستم آسیبهای اجتماعی با حرکت منسجم و هوشمندانه، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را نشانه روی نموده است. بطوریکه بر اساس اعلام رسمی متولیان ذیربط در سال تحصیلی 1382 ـ 1381، 3/13 درصد دانشآموزان مقاطع سوم راهنمایی و متوسطه در معرض خطر مصرف موادمخدر بودهاند. ضمن آنکه 69/20 درصد دانشجویان ورودی سال تحصیلی 84ـ83 دانشگاههای تابع وزارت علوم در معرض خطر مصرف موادمخدر قرار داشتهاند. قابل ذکر است بر اساس آخرین یافتههای پژوهشی منتشر شده از سوی دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم در خصوص شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای تابع وزارت علوم در شهر تهران در سال تحصیلی 85ـ84 حکایت از این موضوع دارد که 17 درصد دانشجویان مشروب و 3/2 درصد تریاک و 2/2 درصد حشیش و 7/0 درصد قرصهای اکس و شیشه و 2/0 درصد هروئین و کراک را قبل از ورود به دانشگاه تجربه کردهاند.
شش عامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشآموزان به ترتیب عبارتند از:
1. ارتباط با دوستان و همسالان ناباب 2. کاهش کنترل خانوادگی 3. آلوده بودن فضای مدارس مزبور 4. آلوده بودن فضای محلههای موصوف 5. کاهش عزت نفس و پایین بودن خودباوری 6. ضعف اعتقادات دینی در همین راستا مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشجویان نیز عبارتند از: 1. وجود افراد مصرفکننده در شبکه دوستان و خویشاوندان 2. ضعف عملکرد آموزشی 3. وجود خانوادههای پرجمعیت و گسسته 4. ضعف گرایشان دینی 5. ضعف در پایگاه اقتصادی و اجتماعی 6. فقدان حمایت اجتماعی مناسب 7. کسب شادی و نشاط 8. دوری از استرس و اضطراب با امعان نظر به مؤلفههای فوقالاشاره، ضرورت توسعه و تقویت فعالیتهای پیشگیری از مصرف موادمخدر در سطح مراکز آموزشی (از دوران مهد کودک تا آموزش عالی) بصورت پیوسته، منسجم و برنامهای امری بدیهی میباشد تا بدین ترتیب شاهد مصونسازی یک سوم جمعیت کشور که آیندهسازان ایران اسلامی هستند، باشیم.
روشهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر در مدارس و دانشگاهها:
ا1. توجه به برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی بصورت آرام، مستمر و عمیق راجع به عوارض، پیامدها و تبعات سوء مصرف موادمخدر صنعتی و شیمیایی و طبیعی با هدف ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان متناسب با سن تقویمی و عقلی آنان. 2. توجه به برنامههای آموزشی با رویکرد آموزش مهارتهای زندگی بالاخص آموزش مهارتهای: حل مسأله ـ تصمیمگیری ـ ارتباطات فردی و اجتماعی ـ تفکر و خلاقیت ـ مقاومت در برابر خواستههای نامشروع دیگران و نه گفتن ـ ابراز وجود ـ مهارت تقویت معنویت و موضوعات دینی ـ مهارت مراقبت و صیانت جنسی ـ مهارت خودکنترلی و خویشتن نگهبانی ـ مهارت استفاده مناسب از زمان و غنیسازی اوات فراغت ـ خودشناسی و تقویت عوامل محافظتکننده و نفی رفتارهای پرخطر و ایجاد نگرش منفی نسبت به مصرف مواد اعم از سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ مواد صنعتی و شیمیایی و طبیعی در کلیه مقاطع مهد کودک ـ ابتدایی ـ راهنمایی ـ دبیرستان و دانشگاه با رعایت متغیرهای سن ـ جنسیت ـ موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ـ و با نیازسنجی مخاطبین در ابعاد مختلف شناختی ـ نگرشی و مهارتی با هدف ایجاد رفتارهای مثبت در گروههای سنی مختلف و مصونسازی اقشار دانشآموزی و دانشجویی از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر. 3. ترویج فرهنگ سلامت از طریق تقویت فعالیتهای جایگزین بویژه برنامههای ورزشی ـ هنری ـ اردوهای تفریحی برای غنیسازی اوقات فراغت گروههای سنی و بسط و گسترش روحیه نشاط ـ شادابی و امیدواری در جامعه. 4. توسعه اقدامات مشاورهای بویژه مشاورههای تلفنی و رایانهای و ارائه خدمات حمایتی و گسترش فعالیتهای مددکاری بویژه برای دانشآموزان و دانشجویان در معرض آسیب. 5. تقویت کانونها و تشکلهای دانشآموزی و دانشجویی برای انجام برنامههای مؤثر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر و تلاش برای ایجاد جنبش فراگیر اجتماعی پیشگیری از مصرف مواد. 6. تولید برنامههای جذاب از طریق انجام کارزار و عملیات رسانهای (Media Campaign) شامل تهیه و تولید مستمر برنامههای دیداری (تلویزیون ـ تئاتر ـ سینما) ـ شنیداری (رادیو) ـ نوشتاری (کتاب ـ بروشور ـ نشریه ـ تراکت) ـ الکترونیکی (لوحهای فشرده ـ ایجاد تالارهای گفتگوی مجازی (Chatroom) در خصوص پیشگیری و ضد الگو نشان دادن مصرف و خرید و فروش مواد و همزمان ارائه مدل و سبک مطلوب زندگی در عصر پیچیده هزارة سوم. 7. ایجاد اطاق فکر با هدف نهادینه سازی تفکر قبل از عمل و هماندیشی و تولید ایدههای جدید در حوزه ارتقاء سلامت با توجه به شرایط ناپایدار الگوها برای کودکان ـ نوجوانان و جوانان کشور. 8. ارتقاء سطح آگاهی و آموزش والدین دانشآموزان برای نحوه ارتباطات صحیح با فرزندان و شناخت علل و عوامل مؤثر در بروز اعتیاد نوجوانان. 9. برگزاری نمایشگاه و مسابقات و جشنوارههای هنری مختلف اعم از سرود ـ عکس ـ فیلم ـ مقالهنویسی ـ کتابخوانی ـ روزنامه دیواری ـ تئاتر ـ نقاشی و کاریکاتور به مناسبتهای مختلف و همچنین برپایی همایشهای علمی با رعایت و تناسب گروههای سنی دانشآموزی و دانشجویی با هدف روشن شدن موتورهای ذهنی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به راههای پیشگیری از مصرف موادمخدر. 10. درج متون مناسب و مفید آموزشی در کتب درسی مقاطع مختلف از دوران پیشدبستانی تا دوره آموزش عالی در خصوص ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به پیامدهای عوارض مصرف سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ موادمخدر طبیعی، صنعتی و شیمیایی. 11. فعالسازی نهادهای مدنی و غیردولتی برای سالمسازی محلهها. 12. ایجاد دانشکده آسیبهای اجتماعی به منظور رفع نیازهای علمی کشور. 13. توجه جدی به وضعیت خوابگاههای دانشجویی و ایجاد رفاه ـ شادابی و نشاط و غنیسازی اوقات فراغت با هدف پیشگیری از گرایش دانشجویان به سوءمصرف موادمخدر. 14. انجام مطالعات و پژوهشهای کاربردی به منظور شناخت عوامل تأثیرگذار در گرایش نوجوانان و جوانان به آسیبهای اجتماعی و تعیین نرخ شیوع اعتیاد در محیطهای آموزشی و اتخاذ تمهیدات مناسب برای مهار و کنترل اعتیاد و موادمخدر در جامعه دانشآموزی و دانشجویی. اگر چه طی چهار ساله اخیر برنامههای مناسبی برای کاهش تقاضا و پیشگیری از مصرف موادمخدر در مدارس با عنوان پیشگیری مدرسه محور ـ مدارس مروج سلامت و برنامه مهارتهای زندگی و نیز در دانشگاهها با عنوان سالمسازی محیطهای دانشجویی آغاز گردیده لیکن متولیان وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت میبایست نسبت به توسعه و تقویت برنامههای پیشگیری از مصرف موادمخدر متناسب با سرعت آسیبهای اجتماعی، برنامهریزی و حرکت نمایند. زیرا در عصر تغییرات پرشتابان و سرعت تحولات اجتماعی و فرهنگی مستمراً با پدیدههای نوظهور مواجه هستیم. در همین راستا دو سؤال اساسی فرا روی همه متولیان مراکز آموزشی ما خواهد بود. 1. آینده اعتیاد در مدارس و دانشگاهها چگونه خواهد بود؟ 2. اعتیاد آینده مدارس و دانشگاهها چیست؟ پاسخگویی به این دو سوال نیازمند آیندهپژوهی بوده که امید میرود کلیه متولیان ذیربط کمافیالسابق با همدلی و هماهنگی مناسب نسبت به مصونسازی کودکان ـ نوجوانان و جوانان از زلزله خاموش موادمخدر و اعتیاد و این جنگ بدون مرز گامهای بلند و مؤثر و مستمر برداشته و نسبت به تحقق فرمایش گهربار امام راحل مبنی بر اینکه «جلوگیری از اعتیاد بر همه واجب است» و نیز تحقق سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص اینکه «ایجاد یک زندگی سالم وظیفه اسلامی همه است» تلاش مضاعف نمایند.
پیشگیری از آسیب های اجتماعی در نوجوانی
۱۷ تیر ۱۳۸۷
امیرعباس میرزاخانی
مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح آسیب اجتماعی عبارت است از مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و ... همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها.
اگر در جامعه یی هنجارها مراعات نشود، منجر به بروز کجروی می شود و رفتارها دچار آسیب می شوند. به عبارتی آسیب، زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی، تخلفی صورت پذیرد. نبود پایبندی به هنجارهای اجتماعی منجر به پیدایش آسیب اجتماعی می شود. عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی به ویژه در نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم کرد. عوامل شخصیتی، عوامل فردی و عوامل اجتماعی از این دسته اند.
عوامل شخصیتی از جمله عوامل معطوف به نبود تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است. در افراد کجرو این ویژگی شخصیتی عبارت است از خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و نبود احساس مسوولیت برون گرا؛ تشنه هیجان و ماجراجویی و ... که هیچگاه به پیامد عمل خود نمی اندیشند و به طور معمول مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
افراد گاهی برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی غیرواقعی مرتکب جرائم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب به جرائم را فقط یک کار تفننی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند یا اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار کند، ولی فقط به خاطر چند روز زندگی خوش، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند.گروهی از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و نداشتن هدایت درست غرایزطبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند.در بررسی آسیب ها و انحرافات اجتماعی، می توان به علل اجتماعی انحرافات پرداخت.
آشفتگی کانون خانواده و طرد شدن از جامعه
از مولفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هرچند در بعضی از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما حضور وجودی و معنوی آنها برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت می گیرد. در برخی از خانواده ها پدر، مادر یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی ، مرگ والدین و ... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در اینگونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده و هیچ هدایت کننده یی در جریان زندگی ندارند، بنابراین در پاره یی از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، گرفتار ناملایمات می شوند.
چگونگی برخورد دوستان، خویشان و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تاثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها، قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی او از جامعه سرعت بیشتری پیدا می کند. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدنظر است. علاوه بر این، افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی و مشاغل پایین خود یا والدین شان رنج می برند نیز از سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند که احتمال دارد گاهی این افراد دچار ارتکاب جرم شوند.از دیدگاه جامعه شناسان و روانشناسان بیکاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بیکاری موجب می شود که افراد بیکار جذب مراکز تجمع افراد بزهکار شوند.
علاوه بر این، بیکاری زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت نمی تواند مخارج زندگی خود را تامین کند. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول تر و بهترین این راه هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تاثیر قاطع بیکاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد. در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه یی برخوردار است. کم بودن بضاعت مالی خانواده ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تامین پوشاک متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و ... زمینه بروز سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دلمشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می سازد. این امر موجب می شود این افراد برای التیام ناراحتی های ناشی از مشکلات خود به اقداماتی دست زده و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه ممکن است بسیاری از این افراد دست به ارتکاب اعمال ناشایست بزنند.
دوست ناباب و محیط
گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و منش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان قرار گیرد ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می شود.
تاثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تاثیر خانواده نیست چرا که فرد پس از خانواده منحصراى زیر نفوذ گروه قرار می گیرد. بدین روی اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تاثیر رفتار آنان قرار می گیرد و معتاد می شود چون از سویی ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع پذیرفتن آنهاست و از سوی دیگر معتادان هم علاقه مندند مواد مخدر را به طور دسته جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبتی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماعی بر خود بکاهند.
در این صورت اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده اش او را از مضرات اعتیاد مطلع نکرده باشد و در محیط اعتیاد زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود، زیاد است.محیط نیز از جمله عوامل تاثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته یا ناشایست است.
در پیدایش هر جرمی با تحلیل دقیق به این نتیجه می رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدفدار و مشخصی طرح ریزی شود امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود.نوجوانی و جوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی محسوب می شود و آخرین مرحله تحول شناختی و گذر از مرحله پیرو دیگران بودن به دوره مستقل بودن است؛ دوره یی که نوجوان به هویت واقعی خویش دست می یابد. نوجوان با خود می گوید؛ اکنون من دیگر کودک نیستم،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
درد ثانویه به آسیبهای نخاعی: علایم بالینی، شیوع و اصطلاحات
درد یک جزء همراه بسیار ناتوان کنندة آسیبهای نخاعی (SC1) است که باعث افزایش فشار بر بیمارانی میشود که در اثر این آسیبها دچار تروهای فیزیکی و عاطفی میباشند. با وجودی که از بین رفتن فعالیت مهم ترین عارضه آسیبهای نخاعی محسوب میشود، درد نقش مؤثری در توانایی چنین افرادی در بدست آوردن حد ایدهآل فعالیت خود دارد. نتایج یک همهپرسی در انگلستان نشان میدهد که در 11 درصد افرادی که به این مطالعه 37 درصد بیماران دچار آسیب نخاعی با ضایعات بالای قفسه درصدی و یا گردنی و 23 درصد بیماران با ضایعات پائین توراسیک و یا لومتوماکرال حاضر بودهاند به جای تسکین درد، فعالیت مثانه، روده و یا حتی فعالیت جنسی خود را از دست بدهند، نشان داده شده است.
با وجودی که ضایعات نخاعی یک مشکل شناخته شده میباشند عدم تناسب در میزان شیوع گزارش شده آن وجود دارد. بعلاوه لغات و روشهای بسیار متعدد و متفاوتی برای طبقهبندی انواع درد ناشی از ضایعات نخاعی استفاده میشود. این مقاله به بررسی اپیدمیولوژی و علایم بالینی درد ضایعات نخاعی پرداخته و روشها مختلف موجود برای تقسیمبندی آن را توضیح خواهد داد. ما از اصطلاحاتی که توسط کمیتة طرح ضربت درد پس از ضایعات نخاعی توسط انجمن جهانی مطالعه درد ابداع شده است استفاده خواهیم کرد.
اپیدمیولوژی
شیوع و رواج درد ضایعات نخاعی: مطالعات بسیاری به بررسی شیوع درد ضایعات نخاعی پرداختهاند. یک جمعبندی از مجموع 15 مطالعه در این رابطه نشان میدهد که حدود 69 درصد چنین بیمارانی دچار درد شده و تقریباً یک سوم آنها درد خود را شدید ذکر مینمایند. مطالعات متعدد جدیدتری نیز این یافتهها را تأیید کردهاند. مطالعهای روی 901 بیمار نشان داده است که شیوع درد مزمن حدود 66 درصد است. یک بررسی پرسش نامهای نیز شیوع حدود 66 درصد و دو مطالعه طولی نیز شیوع 64 درصدی در 6 ماه و 63 درصدی در 12 ماه در پیگیریهای پس از ترخیص از بیمارستان پیدا کردهاند.
میزان متوسط گزارش شده برای شیوع ضایعات نخاعی مزمن حدود 64 درصد بوده و یک سوم افراد مبتلا درد شدیدی را گزارش کردهاند. با این و جود تفاوتهای گستردهای در بین مقالات و مطالعات فردی وجود دارد. در یک بازنگری توسط Bonica، میزان متوسط شیوع بین 44 تا 90 درصد و درصد بیمارانی که درد شدید داشتهاند نیز بین 12 تا 30 درصد متغیر بوده است. مقادیر مشابهی در مطالعات جدیدتر نیز یافت شدهاند. در یک مطالعه اخیر انسیدانس دارد در طی بازپروریهای در حال بستری پس از ضایعات نخاعی تا 90 درصد بوده است.
ارتباط درد با سایر متغیرها. با وجودی که درد مشکل شایعی برای بیماران دارای ضایعات نخاعی است. فاکتورهای مداخلهگر در این رابطه شناخته شده نیستند. فاکتورهای متعددی ممکن است دارای اهمیت باشند مانند سطح نخاعی جراحت ایجاد شده، علت جراحت و آسیب، میزان کامل بودن ضایعه نخاعی و مسایل روانی اجتماعی.
این وظیفه که جراحات وارده به سطوح مختلف نخاع شامل نواحی گردنی، وسیلهای کرمی، انتهای نخاع و رشتهها انتهایی به احتمال بسیار زیادی همراه با درد خواهند بود فاقد شواهد تأیید کننده میباشد. آسیب نخاعی ناشی از زخم گلوله به احتمال بیشتری همراه با درد میباشد. این یافته بالینی که درد نورپاتیک در افرادی که ضایعة غیر کامل دارند بیشتر است توسط مطالعات اتوپسی مورد تأیید قرار گرفته است.
انواع زیر مجموعههای مختلف درد بطور شایعتری با انواع مختلف جراحات دیده میشوند. مطالعات متعددی بروز درد نورماتیک سگمنتال را به دنبال جراحات کانال مرکزی گردنی نشان دادهاند. چنین بیمارانی اکثراً از دردهای سوزنده و هیبرستیزی درد سنها و پاهای خود شکایت دارند. ارتباط بین جراحات غیر کامل گردنی و هیبرستزی سگمنتال توسط یک مطالعه آیندهنگر طولی تأیید شده است که در آن تنها ارتباط بارز بین فاکتورها و عوامل فیزیکی و درد شیوع بیشتر آلودمین در این بیماران بوده است. با وجود چنین شواهدی در مورد ارتباط بین عوامل فیزیکی و درد بدنبال ضایعات نخاعی، سایر مطالعات ارتباط بین وجود و یا شدت درد با سطح و یا میزان کامل بودن جراحت پیدا نکرده و در این رابطه عوامل روانی اجتماعی را مؤثرتر از عوامل فیزیکی شناختهاند. درد مزمن معمولاً همراه با علایم افسردگی و همچنین درک استرس بیشتر میباشد. آنالیز خوشهای اطلاعات بدست آمده از پرسشنامهها مؤید وجود ارتباط بین درد، اسپاستیسیتی، احساسات غیر طبیعی غیر دردناک، و اندوهگین است.
طبقهبندی انواع درد
عدم تناسب و تطابق گستردهای که بین شیوع گزارش شده ضایعات نخاعی و ارتباط چنین نوع دردی با فاکتورهای مختلف دیگر وجود دارد. ممکن است در اثر تفاوتهای فطری موجود بین روشهای مختلف طراحی (مطالعات پرسشنامهای، مصاحبه، مدت زمانبری شده از جراحت، شدت درد یا غیره) ایجاد شود. با این وجود، چنین ناهمخوانههایی میتوانند در اثر عدم وجود اتفاق نظر در رابطه با نوع دردی که باید در مطالعه قرار داشته باشد و یا اینکه چگونه آنها را تقسیمبندی نماییم ایجاد شده باشند. نیاز به یک طبقهبندی جامع و فراگیر در رابطه با درد ضایعات نخاعی غالباً مورد تأکید قرار میگیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
درد ثانویه به آسیبهای نخاعی: علایم بالینی، شیوع و اصطلاحات
درد یک جزء همراه بسیار ناتوان کنندة آسیبهای نخاعی (SC1) است که باعث افزایش فشار بر بیمارانی میشود که در اثر این آسیبها دچار تروهای فیزیکی و عاطفی میباشند. با وجودی که از بین رفتن فعالیت مهم ترین عارضه آسیبهای نخاعی محسوب میشود، درد نقش مؤثری در توانایی چنین افرادی در بدست آوردن حد ایدهآل فعالیت خود دارد. نتایج یک همهپرسی در انگلستان نشان میدهد که در 11 درصد افرادی که به این مطالعه 37 درصد بیماران دچار آسیب نخاعی با ضایعات بالای قفسه درصدی و یا گردنی و 23 درصد بیماران با ضایعات پائین توراسیک و یا لومتوماکرال حاضر بودهاند به جای تسکین درد، فعالیت مثانه، روده و یا حتی فعالیت جنسی خود را از دست بدهند، نشان داده شده است.
با وجودی که ضایعات نخاعی یک مشکل شناخته شده میباشند عدم تناسب در میزان شیوع گزارش شده آن وجود دارد. بعلاوه لغات و روشهای بسیار متعدد و متفاوتی برای طبقهبندی انواع درد ناشی از ضایعات نخاعی استفاده میشود. این مقاله به بررسی اپیدمیولوژی و علایم بالینی درد ضایعات نخاعی پرداخته و روشها مختلف موجود برای تقسیمبندی آن را توضیح خواهد داد. ما از اصطلاحاتی که توسط کمیتة طرح ضربت درد پس از ضایعات نخاعی توسط انجمن جهانی مطالعه درد ابداع شده است استفاده خواهیم کرد.
اپیدمیولوژی
شیوع و رواج درد ضایعات نخاعی: مطالعات بسیاری به بررسی شیوع درد ضایعات نخاعی پرداختهاند. یک جمعبندی از مجموع 15 مطالعه در این رابطه نشان میدهد که حدود 69 درصد چنین بیمارانی دچار درد شده و تقریباً یک سوم آنها درد خود را شدید ذکر مینمایند. مطالعات متعدد جدیدتری نیز این یافتهها را تأیید کردهاند. مطالعهای روی 901 بیمار نشان داده است که شیوع درد مزمن حدود 66 درصد است. یک بررسی پرسش نامهای نیز شیوع حدود 66 درصد و دو مطالعه طولی نیز شیوع 64 درصدی در 6 ماه و 63 درصدی در 12 ماه در پیگیریهای پس از ترخیص از بیمارستان پیدا کردهاند.
میزان متوسط گزارش شده برای شیوع ضایعات نخاعی مزمن حدود 64 درصد بوده و یک سوم افراد مبتلا درد شدیدی را گزارش کردهاند. با این و جود تفاوتهای گستردهای در بین مقالات و مطالعات فردی وجود دارد. در یک بازنگری توسط Bonica، میزان متوسط شیوع بین 44 تا 90 درصد و درصد بیمارانی که درد شدید داشتهاند نیز بین 12 تا 30 درصد متغیر بوده است. مقادیر مشابهی در مطالعات جدیدتر نیز یافت شدهاند. در یک مطالعه اخیر انسیدانس دارد در طی بازپروریهای در حال بستری پس از ضایعات نخاعی تا 90 درصد بوده است.
ارتباط درد با سایر متغیرها. با وجودی که درد مشکل شایعی برای بیماران دارای ضایعات نخاعی است. فاکتورهای مداخلهگر در این رابطه شناخته شده نیستند. فاکتورهای متعددی ممکن است دارای اهمیت باشند مانند سطح نخاعی جراحت ایجاد شده، علت جراحت و آسیب، میزان کامل بودن ضایعه نخاعی و مسایل روانی اجتماعی.
این وظیفه که جراحات وارده به سطوح مختلف نخاع شامل نواحی گردنی، وسیلهای کرمی، انتهای نخاع و رشتهها انتهایی به احتمال بسیار زیادی همراه با درد خواهند بود فاقد شواهد تأیید کننده میباشد. آسیب نخاعی ناشی از زخم گلوله به احتمال بیشتری همراه با درد میباشد. این یافته بالینی که درد نورپاتیک در افرادی که ضایعة غیر کامل دارند بیشتر است توسط مطالعات اتوپسی مورد تأیید قرار گرفته است.
انواع زیر مجموعههای مختلف درد بطور شایعتری با انواع مختلف جراحات دیده میشوند. مطالعات متعددی بروز درد نورماتیک سگمنتال را به دنبال جراحات کانال مرکزی گردنی نشان دادهاند. چنین بیمارانی اکثراً از دردهای سوزنده و هیبرستیزی درد سنها و پاهای خود شکایت دارند. ارتباط بین جراحات غیر کامل گردنی و هیبرستزی سگمنتال توسط یک مطالعه آیندهنگر طولی تأیید شده است که در آن تنها ارتباط بارز بین فاکتورها و عوامل فیزیکی و درد شیوع بیشتر آلودمین در این بیماران بوده است. با وجود چنین شواهدی در مورد ارتباط بین عوامل فیزیکی و درد بدنبال ضایعات نخاعی، سایر مطالعات ارتباط بین وجود و یا شدت درد با سطح و یا میزان کامل بودن جراحت پیدا نکرده و در این رابطه عوامل روانی اجتماعی را مؤثرتر از عوامل فیزیکی شناختهاند. درد مزمن معمولاً همراه با علایم افسردگی و همچنین درک استرس بیشتر میباشد. آنالیز خوشهای اطلاعات بدست آمده از پرسشنامهها مؤید وجود ارتباط بین درد، اسپاستیسیتی، احساسات غیر طبیعی غیر دردناک، و اندوهگین است.
طبقهبندی انواع درد
عدم تناسب و تطابق گستردهای که بین شیوع گزارش شده ضایعات نخاعی و ارتباط چنین نوع دردی با فاکتورهای مختلف دیگر وجود دارد. ممکن است در اثر تفاوتهای فطری موجود بین روشهای مختلف طراحی (مطالعات پرسشنامهای، مصاحبه، مدت زمانبری شده از جراحت، شدت درد یا غیره) ایجاد شود. با این وجود، چنین ناهمخوانههایی میتوانند در اثر عدم وجود اتفاق نظر در رابطه با نوع دردی که باید در مطالعه قرار داشته باشد و یا اینکه چگونه آنها را تقسیمبندی نماییم ایجاد شده باشند. نیاز به یک طبقهبندی جامع و فراگیر در رابطه با درد ضایعات نخاعی غالباً مورد تأکید قرار میگیرد.