لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
نماز و آثار آن
مقدمه :
شناخت معبود محبت او را در دل ایجاد میکند و انسان را به پرستش و راز و نیاز با معبود خویش وا میدارد و نماز موجب آرامش انسان میگردد. فلسفهی عبادت همانگونه که در آیات متعددی آمده، بندگی و عبادت است که این بندگی مایهی عزت و سلامت انسان میباشد. این بندگىکردن، سودى به خدا نمىرساند بلکه مایهی عزّت و سعادت خود انسان است وگرنه خداوند بىنیاز مطلق است.
ریشههای عبادت در چهار عنوان خلاصه میشود: عظمت وجودی خدا، احساس نیاز و وابستگی به او، سپاس از نعمتهای بیکران خداوندی و فطرت خداجوی انسان.
اگر انسان بخواهد در این دنیا با آگاهی و آزادی و شخصیّت انسانی زندگی کند، باید هدف داشته باشد و این هدف رسیدن به کمال مطلوب است. این امر باعث میشود در برابرکمال مطلق تسلیم شویم و سر به سجده برداریم.
انسان در کل سرشتی خدا آشنا، خداگرا و خدا پرست دارد و خود و جهان را وابسته به خالقی میداند که سرچشمهی همهی خوبیها و زیباییهاست، انسان که از درون گرایشی به خدا احساس میکند. تمایلی مقدس و متعالی که او را گاه و بیگاه به نجوا با خدا مینشاند و وادارش میکند که رازهای درونی خود را بیواسطه با او در میان بگذارد. و در حقیقت نماز برقرار ساختن ارتباط بین یک موجود بینهایت کوچک بهیک موجود بینهایت بزرگ در حال معرفت است.
نماز جلوهی بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبادت است آن که بندهی آفریدگار است و این بندگی را احساس میکند میداند و باور دارد، که در برابر او مطیع و فرمان بردار است و به سجده میافتد با او راز میگوید و نیاز میطلبد و بهیاد ما میاندازد که بندهای بیش نیستیم. در سایهی نماز نیازهای روحی معنوی انسان تأمین و انسان بهیک آرامش واقعی دست مییابد؛ و نیز نماز یک سپاسگزاری در برابر نعمتهای بیکرانی است که حق تعالی به ما ارزانی داشته است.
بنا به گفتهی امام رضا(ع) نماز اقرار بندگی به خداوند(عز و جل)، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان، و نیز درخواست عفو و بر طرف ساختن آثار گناهان و بزرگ داشت خداوند و یاد خدا است. نماز این حقیقت والا و سازنده، بیان کنندهی بینهایت گرایی آدمیان میباشد. اما چرا ما نماز میخوانیم و برای ما واجب شده است؛ این بندگی کردن و نماز سودی به خدا نمیرساند، بلکه مایهی عزت و سعادت انسان است و چرا که خداوند بینیاز مطلق است. نماز موجب تکامل روح، تقویت اراده، بهداشت روان، مصونیّت و خود نگهداری و بازدارنده از فحشا و منکر و گناه و تزکیه انسان میشود. حقیقت نماز از نظر امام رضا(ع): «صله و موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده از راه رحمت و عنایت و نماز مطالبهی وصال و تقرب بنده به سوی خداست»... و کسانی که نماز نمیخوانند دلیل ترک نمازشان ندانستن فلسفهی نماز و آشنا نبودن به فواید آن بوده و اصولاً نسبت به نماز احساس نیاز نمیکند. و لذا آشناشدن و آشناکردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزو نیاز ماست، جزو زندگی و حیات ماست و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی میکند امری ضروری میباشد.
اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، خود از عوامل ترک نماز به شمار میآید. آشناشدن و آشناکردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزو نیاز ماست، جزو زندگی و حیات ماست و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی میکند، به واسطه آن به آرامش و تعادل روانی میرسیم، چنان که خداوند میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند». نماز پاسخ به حس پرستش است، نماز درمان افسردگی و اضطراب، نگرانی، تزلزل شخصیت، از خود بیزاری، ناامیدی و ارتباط برقرارکردن با مبدأ پاکیها، اراده و توانایی مطلق و کمال مطلق است. با نماز، خودپرستی و آثار آن، که محور گناهان است (خودبینی، خود بزرگ بینی، خودستایی، حسادت و دیگر امراض روحی) از بین میرود مردان الهی در زمان گرفتاریها به نماز پناه میبرند.
از دیگر آثار نماز تشکّر از خدایی است که ولىّ نعمت ماست که هر چه داریم از اوست. البته این سپاس، براى خدا سودى ندارد، بلکه براى خودمان مفید است و نشان معرفت ماست. انسان، اسیر محبّت دیگران است و نعمت و نیکى، انسان را به مقام سپاس و تشکّر مىکشد. اگر کسى نعمتى به ما بخشید و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مىشویم. نماز، نوعى سپاس از نعمتهاى فراوان و بىشمار اوست. حضور قلب در نماز را که پایه استوار دین و برترین اعمالهاست. خداوند آنانی که از نماز غفلت میکنند را نکوهش میکند، با این که نمازگزارند و این نکوهش بدان سبب نیست که نماز را فراموش و ترک کردهاند. پیامبر(ص) در مورد برتری کمال نماز میفرمایند: «هر کس که دو رکعت نماز بخواند و در نمازش چیزی از دنیا او را به خود مشغول نسازد، خداوند گناهش را میآمرزد» و نیز میفرمایند: «تنها آن مقدار از نمازت پذیرفته است که در آن حضور قلب باشد».
نماز و تاثیر آن در دورى از زشتىها
پیشتر خاطر نشان گردید:کسى که به ضعف اراده مبتلا است و على رغماعتقاد به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور یاد شده باز مرتکب گناهمىشود، اگر واقعا قصد اصلاح خویش را دارد، باید قبل از هر چیز با به کار بستنبرخى از ریاضتهاى شرعى ارادهاش را تقویت کند، آن گاه با ارادهاى قوى درمقابل خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى بایستد.
و نیز تاکید شد:ریاضتى که در راس همه ریاضتهاى شرعى است و درتقویت اراده تاثیر به سزایى دارد، روزه گرفتن است، آن هم با شرایط و ضوابطىکه بدانه اشاره شد.
اکنون سخن ما این است:یکى دیگر از امورى که در تقویت انسان بسیار موثراست و او را در غلبه بر غرایز و امیال نفسانى یارى مىرساند، به پاداشتن نمازاست.
بدون تردید اگر انسان موفق شود نماز را با همه آداب و مقررات مربوط به آن بهجا آورد، به برکت آن بسیارى از گناهان را ترک گفته و کم کم به یارى خدا، به طورکلى از عصیان فاصله مىگیرد.خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم مىفرماید:
و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر ; (1) نماز را به پا دار، بهدرستى که نماز(انسان را)از کارهاى زشت و ناپسند باز مىدارد.»
و نیز مىفرماید:
یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ; (2) اى مؤمنان[در کارها]از صبر[روزه]و نماز کمک بگیرید.»
مطلبى که در این جا لازم است مورد تاکید قرار گیرد، این است که حظ وبهرهاى که نماز گزاران از نماز خویش مىبرند، یک سان نیست;زیرا نماز را مانندبسیارى از امور، ظاهر و باطنى است.اگر نماز گزار از نماز، به ظاهر قناعت کندو از روح و باطن آن غفلت ورزد، بهره او از نماز بسیار محدود و ناچیز است.بر خلاف نمازگزارى که از ظاهر بگذرد و به باطن نماز راه یابد;چرا که چنینشخصى به اندازه عمق نمازش از فواید و آثار نماز بهرهمند خواهد بود.
بنابر این، این که قرآن مىفرماید:نماز انسان را از گناه باز مىدارد، یا این کهمىفرماید:در کارها از نماز کمک بگیرید، معنایش این نیست که هر گونه نمازىبا هر کیفیتى، چنان آثارى را به دنبال خواهد داشت، بلکه ابتدا باید دید، نماز تاچه اندازه از شرایطى که به آن عمق مىبخشد بهرهمند است، آن گاه به تعیینخاصیتها و آثار آن پرداخت و سپس آنها را از نماز توقع داشت.