لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
زن در فرهنگ غرب
سرّ این که جهان غرب در خصوص این امر نیز فرهنگ منحط غلطى دارد و متأسفانه برخى افراد که از فرهنگى غنى و قوى اسلام بىاطلاعند، گوش به تبلیغات سوء آنان مىدهند، این است که انسانشناسى آنها همانند جهانبینى آنها است به عبارت دیگر،در انسانشناسى آنها فرع بر جهانبینى آنان است و جهانبینى آنها است در حد «مَا هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا الاَّ الدَّهْرُ»(1) است، چون جهاد را در نشئه طبیعت خلاصه مىکنند، و از ماوراى طبیعت سهمى ندارند. انسان را نیز در قلمرو طبیعت خلاصه مىکنند و صرفا تنشناسند، نه انسانشناس.
کسى که به انسانشناسى از دیدگاه جهانشناسى مادى مىنگرد، هرگز در جهان سیر عمودى ندارد و نمىداند که مبدأ و متناهى سیر زندگى انسان چیست. او براى انسان مقامى برتر از آن چه که در نشئه طبیعت است قائل نیست و مسائلى از قبیل فرشته، ملک و وحى براى او مفهوم ندارد.»
آزادى زن و حقوق بشر
شکى نیست که اسلام در راه آزاد کردن زن از قید اسارت و استقلال دادن به او در اراده و عمل، پیشقدم است و غربىها در این امر از اسلام تقلید نمودهاند.
«قبل از گسترش نظام تابناک اسلام، زن در جهان، به خصوص در سرزمین اروپا، موجودى بىارزش بود و در قاموس آمارگران بشریت، با هیچ طبقهاى سرشمارى و آمارگیرى نمىشد.
دانشمندان و فلاسفه آن روز مىگفتند: آیا در نهاد این اعجوبه هستى روح و روانى وجود دارد یا نه؟ و اگر داشته، روح انسانى است یا حیوانى؟ و به فرض آن که روح انسانى است، وضع اجتماعى آن در برابر مردان، آیا مانند بردگان است یا کمى بهتر از آن؟! و خلاصه، در مورد زنان مىگفتند: زن، گوىِ بازى بازىکنان شهوت، و کالاى کامرانى هوسبازان است؛ زن باید تسکینبخش درد مرد و سبب خالى کرن کیسه شهوت او باشد و در تمام مراحل زندگى، همچون سایه پیرو مرد قرار گیرد.»
در قرن بیستم میلادى ، براى اولین بار در غرب ، حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد.انگلستان که قدیمىترین کشور دمکراسى به شمار مىرود، فقط در اوائل قرن بیستم میلادى ، براى زن و مرد حقوق مساوى قائل شد.
«در ایالات متحده آمریکا با آن که در قرن هیجده ضمن اعلام استقلال، به حقوق عمومى بشر اعتراف کرده بودند، در سال 1920 میلادى قانون تساوى زن و مرد را در حقوق سیاسى تصویب کردند. همچنین فرانسه در قرن بیست تسلیم این امر شد.از این رو، براى اولین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر، که پس از جنگ جهانى دوم از طرف سازمان ملل متحد منتشر شد، در مقدمه آن قید شد:
«از آنجا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق بشر و مقام و ارزش فرد انسانى و تساوى حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام کردهاند.»
پیشگامان این نهضت، آزادى و تساوى حقوق او را با مرد مکمل و متمم نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود، دانستند و مدعى شدند که بدون تأمین و آزادى زن و تساوى حقوق او را با مرد سخن از آزادى زن و عدم تساوى حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشکلات خانوادگى یکجا حل مىشود.
حقوق بشر از دیدگاه غرب درباره خانواده، به طور کلى درباره حقوق زن بر مبناى آزادىهایى استوار شده است که به هیچ وجه نمىتوان گفت آن آزادىها بر مبناى امور طبیعى و منطقى بنا شده است؛ زیرا اولاً، اگر آن آزادىها منطقى و طبیعى بود، نمىبایست نظام خانوادگى جوامع غرب و حتى جوامعى از مشرق زمین و مسلمانان که کورکورانه و از روى تقلید یا به وسیله جاهطلبىهاى حکومتهاى خودباختهشان به آن شکل درآمدهاند به چنین وضع اسفبارى مبتلا گردند و انواع ناراحتىهاى جسمانى روانى و سقط جنینها و بىهویتىها ایجاد گردد.
ثانیا، حقوق بشر از دیدگاه غرب که نویسندگان مىبایست قدرى از علوم انسانى مطلع باشند، متأسفانه تفاوتى بین مساوات و عدالت را در نظام حقوقى خود رعایت نکردهاند. آنان به جاى این که عدالت را مطرح کنند و عدالت را مبناى حقوق قرار دهند مساوات را جایگزین کردهاند.
آن مساواتى که آنان منظور کردهاند بانظر به وضع بیولوژى و فیزیولوژى و روانى بین دو صنف زن و مرد وجود ندارد. اگر فرهنگ غرب که ریشه اساسى حقوق بشر غرب را تشکیل مىدهد، این حقیقت را باور داشت که قانون باید بر مبناى واقعیت باشد و نه شهوترانىها و سودجویىها و لجاجتها و خودخواهىها، عدالت را در این مورد مىپذیرفت نه مساوات بى اساس را و گرنه هیچ منطق قابل دفاعى نمىتواند او را از این خلاف محسوس برهاند»
این نهضت در عین این که یک سلسله بدبختىها را از زن گرفته، بدبختىها و بیچارگىهاى دیگرى براى او و براى جامعه بشریت به ارمغان آورد.
«زن غربى تا اوایل قرن بیستم از سادهترین و پیش پا افتادهترین حقوق محروم بوده است و تنها در اویل قرن بیست بود که مردم مغرب زمین به فکر جبران مافات افتادند و چون این نهضت دنباله نهضتهاى دیگر در زمینه «تساوى» و «آزادى» بود، همه معجزهها را از معنى این دو کلمه خواستند، غافل از این که تساوى و آزادى مربوط است به رابطه بشرها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ارزش شهادت و شهید در اجتماع
قبلا گفتیم که هر شهادت نورانیتی در اجتماع به وجود می آورد و تشبیه کردیم آن را به نورانیتی که برخی اعمال خیر و از خودگذشتگی ها در قلب فرد ایجاد می کند. قلب که صفا و جلا پیدا کرد وهدایت یافت تاریکیها زایل می شود، راه نمودارتر می گردد. این مطلب سوژه ای عالی است برای بحث درباره ارزش شهادت وشهدا، و مخصوصا از نظر آثار قیام حسینی در جهان اسلام و از نظر اینکه امام اگر به قصد شهادت هم حرکت کرده باشد منطقی صحیح دارد.
جمله : ان الله شاء ان یراک قتیلا اگر سند صحیح داشته باشد، از لحاظ مطلب و معنی سخن درستی است.
هدف مقدس و حس تعالی و تقدس
کلمه شهید و شهادت از کلمات رائج معمولی است که فقط در مورد بعضی افراد استعمال می کنیم. هر کشته یا مرده ای شهید نیست . روزی صدها نفر کشته می شوند و هزارها نفر می میرند و به آنها شهید نمی گوئیم.
اطراف کلمه شهید را هاله ای از قدس و تعالی احاطه کرده است. به کسی شهید گفته می شود که در یک راه مقدس و برای هدفی مقدس جان خود را از دست بدهد.
شهید سه خصوصیت دارد: یکی اینکه در راه هدف مقدس کشته می شود، دیگر اینکه جاودانگی می یابد ، سوم آن چیزی که قبلا گفتیم که آنها محیط پاک می دهند. گفتم مقدس و نگفتم بزرگ. ممکن است مقصد، بزرگ و با اهمیت باشد ولی مقدس نباشد. اسکندر که آرزوی جهانگیری را تعقیب می کرد هدف به اصطلاح بزرگ داشت ولی مقدس نبود و بلکه عالی هم نبود. کسی که در این راه کشته بشود در چشم بشر احترام و تقدس ندارد.
او دائره خودپرستی خود را توسعه داه بود . همچو شخصی اگر همه کرات آسمانی را هم تسخیر کند عملش جنبه تقدس و احترام پیدا نمیکند. عمل آنوقت مقدس است که هدفی بیرون از خودپرستی داشته باشد، فقط به خاطر تکلیف و وظیفه انجام شود، خصوصا تکالیفی که بشر در برابر نوع و اجتماع دارد.(( المقتول دون عیاله و ماله )) شهید است چون به خاطر وظیفه و شرافت و تکلیف وجدان و دیانت انجام می گیرد نه به خاطر جلب منفعت مادی. حالا اگر انسان ، المقتول دون العدل و الحریه ، دون التوحید و الایمان باشد قداست و قدیسیش به درجاتی بالاتر است.
حس تعالی و تقدس حسی است اصیل در بشر و از صمیم روح بشر سرچشمه می گیرد مثل حس حقیقت خواهی (علم) ، نیکی خواهی (اخلاق) ، زیبائی خواهی (جمال) و این خود یکی از معماهای وجود بشر است که در برابر اموری ماوراء منافع محسوس و ملموس خود یک نوع تعظیم و تکریمی دارد و سر تعظیم فرود می آورد.
البته هر میل و طلبی از وجود یک احتیاج عینی حکایت می کند منتهای ام رمبدا این احتیاج عینی جهازات بدن نیست، همان مرتبیه مستقل روح انسان است.
سرسلسله مقدسات بشر ذات احدیت است. خداوند قدوس است ، منزه از جمیع نقصانات است علی الاطلاق . هو الله الذی لا اله الا هوالملک القدوس . . و لهذا مقدس ترین اعمال بشر مبارزه با شرک و بت پرستی است.
قیامهای مقدس
قیامهای مقدس و نهضتهای مقدس از انبیاء عظام شروع شده. در قرآن کریم در سوره الشعراء جهاد مقدس انبیاء را خلاصه کرده است؛ داستان موسی و ابراهیم و نوح و هود و لوط و صالح و شعیب و خاتم الانبیاء را ذکر می کند که در راه مبارزه با بت پرستی و ظلم و بیدادگری و جهل و تعصب و تقلید و اسراف و تبذیر و افساد در ارض و فحشاء و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کرده اند. مقدسات بشر هم از اینها تجاوز نمی کند.
امام حسین همان راهی را رفت که آن انبیاء رفتند و البته برای امام حسین وضعی پیش آمد که برای دیگران پیش نیامد . اعتراض به اینکه امام حسین چرا فداکاری کرد و تسلیم نشد و حفظ جان نکرد، اعتراض به همه انبیاء و اولیاء ا ست. اساساً دین برای گذشت و فداکاری است، منطق دین ایثار است: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.
علاقه به جان و به پدر و فرزند و همسر و خویش و تبار و سرمایه و شغل و حرفه و مسکن، طبیعی هر انسان است و بسیاری از اینها طبیعی هر حیوانی است. دین آمده است برای اینکه انسان را علاقمند و شیفته اموری عالیتر کند و درسی عالیتر بیاموزد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ارزش شهادت و شهید در اجتماع
قبلا گفتیم که هر شهادت نورانیتی در اجتماع به وجود می آورد و تشبیه کردیم آن را به نورانیتی که برخی اعمال خیر و از خودگذشتگی ها در قلب فرد ایجاد می کند. قلب که صفا و جلا پیدا کرد وهدایت یافت تاریکیها زایل می شود، راه نمودارتر می گردد. این مطلب سوژه ای عالی است برای بحث درباره ارزش شهادت وشهدا، و مخصوصا از نظر آثار قیام حسینی در جهان اسلام و از نظر اینکه امام اگر به قصد شهادت هم حرکت کرده باشد منطقی صحیح دارد.
جمله : ان الله شاء ان یراک قتیلا اگر سند صحیح داشته باشد، از لحاظ مطلب و معنی سخن درستی است.
هدف مقدس و حس تعالی و تقدس
کلمه شهید و شهادت از کلمات رائج معمولی است که فقط در مورد بعضی افراد استعمال می کنیم. هر کشته یا مرده ای شهید نیست . روزی صدها نفر کشته می شوند و هزارها نفر می میرند و به آنها شهید نمی گوئیم.
اطراف کلمه شهید را هاله ای از قدس و تعالی احاطه کرده است. به کسی شهید گفته می شود که در یک راه مقدس و برای هدفی مقدس جان خود را از دست بدهد.
شهید سه خصوصیت دارد: یکی اینکه در راه هدف مقدس کشته می شود، دیگر اینکه جاودانگی می یابد ، سوم آن چیزی که قبلا گفتیم که آنها محیط پاک می دهند. گفتم مقدس و نگفتم بزرگ. ممکن است مقصد، بزرگ و با اهمیت باشد ولی مقدس نباشد. اسکندر که آرزوی جهانگیری را تعقیب می کرد هدف به اصطلاح بزرگ داشت ولی مقدس نبود و بلکه عالی هم نبود. کسی که در این راه کشته بشود در چشم بشر احترام و تقدس ندارد.
او دائره خودپرستی خود را توسعه داه بود . همچو شخصی اگر همه کرات آسمانی را هم تسخیر کند عملش جنبه تقدس و احترام پیدا نمیکند. عمل آنوقت مقدس است که هدفی بیرون از خودپرستی داشته باشد، فقط به خاطر تکلیف و وظیفه انجام شود، خصوصا تکالیفی که بشر در برابر نوع و اجتماع دارد.(( المقتول دون عیاله و ماله )) شهید است چون به خاطر وظیفه و شرافت و تکلیف وجدان و دیانت انجام می گیرد نه به خاطر جلب منفعت مادی. حالا اگر انسان ، المقتول دون العدل و الحریه ، دون التوحید و الایمان باشد قداست و قدیسیش به درجاتی بالاتر است.
حس تعالی و تقدس حسی است اصیل در بشر و از صمیم روح بشر سرچشمه می گیرد مثل حس حقیقت خواهی (علم) ، نیکی خواهی (اخلاق) ، زیبائی خواهی (جمال) و این خود یکی از معماهای وجود بشر است که در برابر اموری ماوراء منافع محسوس و ملموس خود یک نوع تعظیم و تکریمی دارد و سر تعظیم فرود می آورد.
البته هر میل و طلبی از وجود یک احتیاج عینی حکایت می کند منتهای ام رمبدا این احتیاج عینی جهازات بدن نیست، همان مرتبیه مستقل روح انسان است.
سرسلسله مقدسات بشر ذات احدیت است. خداوند قدوس است ، منزه از جمیع نقصانات است علی الاطلاق . هو الله الذی لا اله الا هوالملک القدوس . . و لهذا مقدس ترین اعمال بشر مبارزه با شرک و بت پرستی است.
قیامهای مقدس
قیامهای مقدس و نهضتهای مقدس از انبیاء عظام شروع شده. در قرآن کریم در سوره الشعراء جهاد مقدس انبیاء را خلاصه کرده است؛ داستان موسی و ابراهیم و نوح و هود و لوط و صالح و شعیب و خاتم الانبیاء را ذکر می کند که در راه مبارزه با بت پرستی و ظلم و بیدادگری و جهل و تعصب و تقلید و اسراف و تبذیر و افساد در ارض و فحشاء و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کرده اند. مقدسات بشر هم از اینها تجاوز نمی کند.
امام حسین همان راهی را رفت که آن انبیاء رفتند و البته برای امام حسین وضعی پیش آمد که برای دیگران پیش نیامد . اعتراض به اینکه امام حسین چرا فداکاری کرد و تسلیم نشد و حفظ جان نکرد، اعتراض به همه انبیاء و اولیاء ا ست. اساساً دین برای گذشت و فداکاری است، منطق دین ایثار است: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.
علاقه به جان و به پدر و فرزند و همسر و خویش و تبار و سرمایه و شغل و حرفه و مسکن، طبیعی هر انسان است و بسیاری از اینها طبیعی هر حیوانی است. دین آمده است برای اینکه انسان را علاقمند و شیفته اموری عالیتر کند و درسی عالیتر بیاموزد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ارزش شهادت و شهید در اجتماع
قبلا گفتیم که هر شهادت نورانیتی در اجتماع به وجود می آورد و تشبیه کردیم آن را به نورانیتی که برخی اعمال خیر و از خودگذشتگی ها در قلب فرد ایجاد می کند. قلب که صفا و جلا پیدا کرد وهدایت یافت تاریکیها زایل می شود، راه نمودارتر می گردد. این مطلب سوژه ای عالی است برای بحث درباره ارزش شهادت وشهدا، و مخصوصا از نظر آثار قیام حسینی در جهان اسلام و از نظر اینکه امام اگر به قصد شهادت هم حرکت کرده باشد منطقی صحیح دارد.
جمله : ان الله شاء ان یراک قتیلا اگر سند صحیح داشته باشد، از لحاظ مطلب و معنی سخن درستی است.
هدف مقدس و حس تعالی و تقدس
کلمه شهید و شهادت از کلمات رائج معمولی است که فقط در مورد بعضی افراد استعمال می کنیم. هر کشته یا مرده ای شهید نیست . روزی صدها نفر کشته می شوند و هزارها نفر می میرند و به آنها شهید نمی گوئیم.
اطراف کلمه شهید را هاله ای از قدس و تعالی احاطه کرده است. به کسی شهید گفته می شود که در یک راه مقدس و برای هدفی مقدس جان خود را از دست بدهد.
شهید سه خصوصیت دارد: یکی اینکه در راه هدف مقدس کشته می شود، دیگر اینکه جاودانگی می یابد ، سوم آن چیزی که قبلا گفتیم که آنها محیط پاک می دهند. گفتم مقدس و نگفتم بزرگ. ممکن است مقصد، بزرگ و با اهمیت باشد ولی مقدس نباشد. اسکندر که آرزوی جهانگیری را تعقیب می کرد هدف به اصطلاح بزرگ داشت ولی مقدس نبود و بلکه عالی هم نبود. کسی که در این راه کشته بشود در چشم بشر احترام و تقدس ندارد.
او دائره خودپرستی خود را توسعه داه بود . همچو شخصی اگر همه کرات آسمانی را هم تسخیر کند عملش جنبه تقدس و احترام پیدا نمیکند. عمل آنوقت مقدس است که هدفی بیرون از خودپرستی داشته باشد، فقط به خاطر تکلیف و وظیفه انجام شود، خصوصا تکالیفی که بشر در برابر نوع و اجتماع دارد.(( المقتول دون عیاله و ماله )) شهید است چون به خاطر وظیفه و شرافت و تکلیف وجدان و دیانت انجام می گیرد نه به خاطر جلب منفعت مادی. حالا اگر انسان ، المقتول دون العدل و الحریه ، دون التوحید و الایمان باشد قداست و قدیسیش به درجاتی بالاتر است.
حس تعالی و تقدس حسی است اصیل در بشر و از صمیم روح بشر سرچشمه می گیرد مثل حس حقیقت خواهی (علم) ، نیکی خواهی (اخلاق) ، زیبائی خواهی (جمال) و این خود یکی از معماهای وجود بشر است که در برابر اموری ماوراء منافع محسوس و ملموس خود یک نوع تعظیم و تکریمی دارد و سر تعظیم فرود می آورد.
البته هر میل و طلبی از وجود یک احتیاج عینی حکایت می کند منتهای ام رمبدا این احتیاج عینی جهازات بدن نیست، همان مرتبیه مستقل روح انسان است.
سرسلسله مقدسات بشر ذات احدیت است. خداوند قدوس است ، منزه از جمیع نقصانات است علی الاطلاق . هو الله الذی لا اله الا هوالملک القدوس . . و لهذا مقدس ترین اعمال بشر مبارزه با شرک و بت پرستی است.
قیامهای مقدس
قیامهای مقدس و نهضتهای مقدس از انبیاء عظام شروع شده. در قرآن کریم در سوره الشعراء جهاد مقدس انبیاء را خلاصه کرده است؛ داستان موسی و ابراهیم و نوح و هود و لوط و صالح و شعیب و خاتم الانبیاء را ذکر می کند که در راه مبارزه با بت پرستی و ظلم و بیدادگری و جهل و تعصب و تقلید و اسراف و تبذیر و افساد در ارض و فحشاء و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کرده اند. مقدسات بشر هم از اینها تجاوز نمی کند.
امام حسین همان راهی را رفت که آن انبیاء رفتند و البته برای امام حسین وضعی پیش آمد که برای دیگران پیش نیامد . اعتراض به اینکه امام حسین چرا فداکاری کرد و تسلیم نشد و حفظ جان نکرد، اعتراض به همه انبیاء و اولیاء ا ست. اساساً دین برای گذشت و فداکاری است، منطق دین ایثار است: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.
علاقه به جان و به پدر و فرزند و همسر و خویش و تبار و سرمایه و شغل و حرفه و مسکن، طبیعی هر انسان است و بسیاری از اینها طبیعی هر حیوانی است. دین آمده است برای اینکه انسان را علاقمند و شیفته اموری عالیتر کند و درسی عالیتر بیاموزد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن
جایگاه زن از نظر اجتماعی
بسی جای ستایش است که احسن الخالقین ؛ نهایت لطف و مرحمت خود را نسبت به صنف زن ، چه در نظام تکوین و چه در مقام تشریع مبذول داشته ، چنانکه حضور و استعداد زن را به مقتضای وجود انسانیش در تمام امور مترقی و متعالی اجتماعی ؛ اعلام و اظهار فرمود و زینت بخش امور اختصاصی او که سکون و آرامش خانواده و پرورش فرزندان و بقای نسل انسان است ، قرار داد . و همچنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله که مظهر کمال لطف و عنایت پروردگار عالم به ابنای بشر است در صدر اسلام از زنان ، الگوهای انسانی ، ایمانی ، اجتماعی و سیاسی حتی نظامی و جنگی و ایثارگری و فداکاری تربیت نمود .
در ادامه اجتماعی بودن زن را از پیام یک جوان پاسدار که از سنگر رزم به عنوان « خواهرم » فرستاده ، استفاده نماییم :
خواهرم ! مخاطب من در این نامه تنها تو نیستی ، بلکه همه خواهرانی هستند که خون اسلام در رگ و روح انسانی در تن دارند ، مخاطب من می باشند .
خواهرم ! آن روز که با تن پوش پارسایی پا به عرصه دانشگاه نهادی ، نقشه های شوم استکبار نقش بر آب شد ، حضور متعهدانه تو در دانشگاه و حوزه نشان داد که تو جهل و فساد را رد کردی علم و عفت را برگزیدی .
خواهرم ! تو را در نماز جمعه و جماعت دیدم و در محراب عبادت ؛ تسبیحات حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را تکرار می کردی .
خواهر گرامی من ! هستند کوته بینانی که نوع زن را طلاپرست و تجمل گرا می دانند اما من با دو چشم خود دیدم که هزاران زن مسلمان ایرانی ؛ کویتی ، لبنانی . .. تمام زیورهای خویش را در راه دفاع از اسلام محمدی تقدیم داشتند .
اما بیانات امام خمینی قدس سره : « همه زن و مرد خصوصا خانمها که در صف اول این نهضت بودند ، زحمت کشیدند برای اینکه تحقق پیدا کند و همه نظرشان این بود که یک جمهوری اسلامی عدل الهی ایجاد گردد »
خلاصه : با اینکه هیچ زمانی برای تعلیم و تربیت زن ، امکانات لازم و تبلیغ صحیح و دلسوزانه ای وجود نداشته ، بلکه جامعه بیشتر ، از وجود زن به سود خود استفاده نموده و کمتر قدمی برای شکوفایی استعدادهای او برداشته است ، ولی باز هم چنانکه محصوص است ، زنان از هیچ کار علمی و هنری و صنعتی و سیاسی منزوی نبوده و حضور با صلابت خود را در تمام امور اجتماعی ، محفوظ داشته اند .
جایگاه زن از نظر فردی
شک نیست که انسان در نظام خلقت ، خلیفة الله و اشرف مخلوقات و افضل موجودات جهان هستی است . و نیز شک نیست که این جمعیت انسانهای روی زمین ، هنز زنان این جهان است که به خلافت احسن الخالقین آنان را به وجود آورده و پرورش داده اند ، چنانکه منادی حق ، قرآن کریم گویای این مطلب است که :
« ... وَ جَعَلَ لَکُم مِن اَزواجِکُم بَنِینَ وَ حَفَدََةً... » ( برای شما از زوجهاتان فرزند و فرزند فرزند قرار دادیم ) (نحل /72)
بنابراین ، اگر انسان گل سرسبد جهان هستی و افضل مخلوقات جهان است و هیچ موجودی حتی هیچ علم و هنر و صنعتی به ارزش وجودی انسان نمی رسد ، پس هیچ عالم و هنرمند و صنعتگری نیز به ارزش وجودی مادران و پرورش دهنده انسانها که زنان جهانند نخواهد رسید . علاوه بر اینکه اگر به ازای هر پدری ، مادر متصور است بالاخره مادری هست که به اذن باری تعالی به تنهایی مادر است !
« ای مریم ! خدا تو را به فرزندی بشارت می دهد که اسمش مسیح ، عیسی بن مریم است و در دنیا و آخرت ، صاحب جاه و از نزدیکان پروردگار است » ( آل عمران / 45)
این است شانیت اختصاصی و موقعیت جهانی زن که مکیال و میزان ارزش وجودی اوست و تعیین کننده موقعیت او در عالم کبیر ، چنانکه فرزندان او یعنی انسانها هستند که مکیال و میزان و تعیین کننده ارزشهای تمام اشیای جهان هستی می باشند . این سخن باری تعالی است در نوازش و تشکر از زنان که : « ... حَمَلَتهُ اُمُهُ کُرهاً وَ وَضَعَتهَُ کُرهاً ... » ( احقاف /15) ، زیرا تحمل زخمت فرزندان اکثرا به عهده مادران است که پدران حتی آنانی که متعهد و وظیفه شناس هستند نمی توانند از عهده کار مادری مادران بر آیند ، زیرا « هر کسی را بهر کاری ساختند ... ، چنانکه امام سجاد علیه السلام درباره حقوق مادر فرمودند :
« اما حق مادرت این است که بدانی زمانی تو را پذیرفت و به سینه چسباند و با شیره جان پرورانید که احدی حاضر نبود تو را بپذیرد . و با جمیع اعضا و جوارح به تو توجه نمود و باکی نداشت که تو سیر باشی و او گرسنه ، تو سیراب باشی و خود تشنه ،تو پوشیده باشی و او برهنه ، خود در آفتاب و تو در سایه ، تو در خواب باشی و خود بیدار و سرما و گرماها تحمل نمود که تو زنده بمانی ، بنابراین ، استطاعت تشکر از او را نداری مگر به توفیق الهی »
این حدیث شریف ، ضمن قدردانی از حق مادران ، وظیفه آنان را گوشزد نمود و درس درس آموزنده ای برای مادران بیان فرموده است ، زیرا فرزند ثمره وجود انسانند ، چنانکه در هیچ موردی ، سرمایه گذاران انسانی مانند سرمایه گذاری برای فرزندان سودمند و با ارزش نخواهد بود .
خلاصه : شایسته است مادران ، خود را به زیور تقوا بیارایند و بدون اطلاع از قوانین شرعی قدمی برندارند که برای آنان مسئولیت و پشیمانی به بار آورد و بدانند که از تمام اعمال و مال و اولاد آنان آنچه برایشان سودمند است ، تقوای آنان است که قرآن کریم می فرماید :« از خدا بترسید و جز خیر و خوبی مگویید » ( نساء/9)
مقدمه
1. وجود غریزه جنسى و جذّابیت هر یک از مرد و زن براى یکدیگر، صلابت و قدرت جسمى برتر مرد و لطافت و ضعف جسمانى زن و علاقه بیشتر وى به تبرّج و خودنمایى در مقایسه با مرد، از امورى است که نمى توان انکار کرد. با توجه به این ویژگى ها، اگر زن بدون ضابطه، به هر شکل و قیافه اى در عرصه عمومى و در
محل کار و اداره حاضر شود و خود را در برابر دیدگان مردان به نمایش بگذارد، جامعه اى که محل کار و تلاش اقتصادى و تأمین نیازهاى مادى و کسب فضایل اخلاقى و کمالات معنوى است،2 به صحنه نمایش جذّابیت هاى جنسى و میدان تاخت و تاز امیال و شهوات تبدیل مى شود و این آثار مخرّب و زیان بارى در پى خواهد داشت.
حضور بى ضابطه زن در حوزه عمومى، نه تنها موفقیتى براى وى به ارمغان نخواهد آورد، بلکه کرامت انسانى و شخصیت واقعى او را نیز از بین خواهد برد و زن را طعمه دام صیادان شهوت پرست کرده، او را از قله بلند عزّت و کرامت، به پرتگاه ذلّت شهوت ساقط خواهد کرد. چنین زنى نه تنها نخواهد توانست در بعد مادى، همگام با مردان به تلاش و فعالیت اجتماعى بپردازد و از