لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام
انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع هیچ گاه از عهده پاسخگوئی به نیازهای متنوع زندگی خویش برنمی آید. طبیعی است که پذیرفت هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است. زندگی اجتماعی نیز بر محور اصول و آداب و قوانین و روابطی تنظیم شده است، اسلام نیز به عنوان دینی که پاسخگوی نیازهای ضروری روحی و جسمی انسان ها در تمام عصرها و مکان هاست نه تنها روابط سازنده اجتماعی را مورد تأیید قرار داده و امضاء کرده است بلکه با پایه گذاری برخی از اصول در روابط اجتماعی اهمیت آنها را به جامعه ایمانی گوشزد کرده است. حقوق طبیعی از آنجا پیدا شده که طبیعت هدف دارد و با توجه به هدف ، استعدادهائی در وجود موجودات نهاده و استحقاق هائی به آنها داده است. انسان نیز از آن جهت که انسان است، از یک سلسله حقوق خاص که حقوق انسانی نامیده می شود برخوردار است و حیوانات از این نوع حقوق برخوردار نمی باشند. راه تشخیص حقوق طبیعی و کیفیت آنها مراجعه به خلقت و آفرینش است ، هر استعداد طبیعی یک سند طبیعی است برای یک حق طبیعی.
افراد انسان از لحاظ اجتماع مدنی همه دارای حقوق طبیعی مساوی و مشابهی میباشند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است، که بستگی دارد به کار و انجام وظیفه و شرکت در مسابقه انجام تکالیف. علت اینکه افراد بشر در اجتماع مدنی دارای حقوق طبیعی مساوی و متشابهی هستند این است که مطالعه در احوال طبیعت انسانها روشن می کند که افراد انسان (بر خلاف حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل) هیچکدام طبیعتا، رئیس یا مرئوس، مطیع یا مطاع، فرمانده یا فرمانبر، کارگر یا کارفرما، افسر یا سرباز به دنیا نیامده اند. تشکیلات زندگی انسانها طبیعی نیست، کارها و پستها و وظیفه ها به دست طبیعت تقسیم نشده است. فرضیه تشابه حقوق خانوادگی زن و مرد، مبتنی بر این است که اجتماع خانوادگی مانند اجتماع مدنی است. افراد خانواده دارای حقوق همانند و متشابهی هستند. زن و مرد با استعدادها و احتیاجهای مشابه درزندگی خانوادگی شرکت می کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست دارند. قانون خلقت بطور طبیعی برای آنها تشکیلاتی در نظر نگرفته و کارها و پستها را میان آنها تقسیم نکرده است. و اما فرضیه عدم تشابه حقوق خانوادگی مبتنی بر این است که حساب اجتماع خانوادگی از اجتماع مدنی جداست، زن و مرد با استعدادها و احتیاج های مشابهی در زندگی خانوادگی شرکت نمی کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست ندارند. قانون خلقت آنها را در وضع نامشابهی قرار داده و برای هر یک از آنها مدار و وضع معینی در نظر گرفته است.
حضور زن در اجتماع از نظر اسلام اسلام با همه توجهی که به خطر شکسته شدن حصار عفاف دارد - همانطور که روش این آئین پاک خدائی است که یک آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است و امتش را امت وسط می خواند - از جنبه های دیگر غافل نمی شود . زنان را تا حدودی که منجر به فساد نشود از شرکت در اجتماع نهی نمی کند . در بعضی موارد شرکت آنها را واجب می کند، مانند حج که بر زن و مرد متساویا واجب است و حتی شوهر حق ممانعت ندارد. و در بعضی موارد به ترخیص اکتفا می کند. چنانکه می دانیم جهاد بر زنان واجب نیست، مگر وقتی که شهر و حوزه مسلمین مورد حمله واقع شود و جنبه صددرصد دفاعی به خود بگیرد. در این صورت همانطور که فقهاء فتوا می دهند بر زنان نیز واجب می شود، ولی در غیر این صورت واجب نیست. در عین حال رسول خدا به برخی از زنان اجازه می داد که در جنگها برای کمک به سربازان و مجروحین شرکت کنند. قضایای زیادی در تاریخ اسلام در این زمینه هست. بر زنان واجب نیست که در نماز جمعه شرکت کنند مگر.. . آنکه حضور به هم رسانند. بعد از حضور واجب است شرکت کنند و ترک نکنند. بر زنان واجب نیست که در نماز عید فطر و عید قربان شرکت کنند ولی از شرکت دادن ممنوع نمی باشند. برای زنان صاحب هیئت و جمال شرکت در این مجامع مکروه است پیغمبر اکرم (ص) زنان خود را - با قید قرعه - با خود به سفر می برد.
بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند. پیغمبر اکرم از زنان بیعت گرفت، ولی با آنها مصافحه نکرد، دستور داد ظرف آبی آوردند، دست خود را در آن فرو برد و دستور داد زنان دست خویش در آب فرو برند ، همین را بیعت شمرد. عایشه گفت هرگز دست پیغمبر در همه عمر دست یک زن بیگانه را لمس نکرد . زنان را از تشییع جنازه منع نکرد ، گواینکه آنرا لازم هم نشمرد . رسول خدا ترجیح داد زنان در تشییع جنازه شرکت نکنند . در عین حال در موارد خاصی شرکت کرده اند و احیانا نماز خوانده اند . در روایات ما آمده است که وقتی زینب دختر بزرگ رسول اکرم وفات کرد زهرای مرضیه سلام الله علیها و زنان مسلمانان آمدند و بر وی نماز خواندند. از نظر روایات شیعه برای زنان جوان شرکت در تشییع جنازه مکروه است . علماء اهل تسنن از ام عطیه نقل کرده اند که گفت رسول اکرم ما را توصیه کرد که در تشییع جنازه شرکت نکنیم ولی منع نفرمود . در باب شرکت زنان در اینگونه موارد ، در کتب حدیث روایات ضد و نقیضی وارد شده است . از بعضی از آنها ممنوعیت شدید استفاده می شود . اما صاحب " وسائل " که خود محدث متبحری است با توجه به مجموع آثار و روایات اسلام می گوید : از مجموع روایات استفاده می شود که برای زنان رواست که برای مجالس عزا ، یا برای انجام حقوق مردم ، یا تشییع جنازه بیرون روند و در این مجامع شرکت کنند ، همچنانکه فاطمه علیها السلام و همچنین زنان ائمه اطهار در مثل این موارد شرکت می کرده اند . پس جمع بین روایات حکم می کند که روایات منع را حمل بر کراهت کند . پیغمبر اکرم زنان را اجازه می داد که به خاطر حاجتی که دارند بیرون روند و کار خویش را انجام دهند .
اختلاط زن و مرد از نظر اسلام اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملا آگاه است. نهایت مراقبت را دربرخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد. تا حدودی که منجر به حرج و فلج نشود،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مقدمه
شخصیتهای بزرگ و عالیقدر که از سوی پروردگار جهان برای هدایت و راهنمایی مردم از طریق وحی مبعوث و برانگیخته میگردند، رهبران آسمانی و پیامبران الهی نامیده می شوند. آنان در پرتو وحی که به تمام معنی آینه واقع نما هست و از هر گونه خطا و اشتباه مصون میباشد، جامعه را به خیر و رستگاری در هر دو جهان رهبری مینمایند.
به طور مسلم هر فردی لایق و شایسته مقام رهبری نیست و تنها افرادی میتوانند منصب رهبری را بر عهده گیرند، که یک سلسله شرایط زیر را دارا باشند:
در درجهی نخست باید معصوم از گناه باشند، و در طول زندگی کرد گناه نگردیده و دامن آنان آلوده به گناه نباشد. تنها باید در برابر گناه و هر نوع نافرمانی معصوم و بیمه گردند، بلکه باید در ابلاغ احکام و مقررات الهی، وحتی در زندگی روزمره نیز از هر نوع اشتباه و خطا مصون و محفوظ باشند، و نیز از هر نوع (بیماری) و( نقص عضوی ) که موجب تنفر ودری مردم از گرایش به آنها میشود، منزه و پیراسته باشند، تا بدین وسیله، موجبات دلگرمی وعلاقه ی مردمبهگرایش بهآئینی آنان فراهم گردد.زیر بنای تعالیم پیامبران را موضوع (وحی) و ارتباط با جهان غیبتشکیل میدهد.
رمز بعثت پیامبران، از دیدگاه قرآن و حدیث
از این بیان روشن گردید که یکی از اهداف پیامبران و یا به تعبیر دیگر یکی از علل بعثت آنان همان موضوع تعلیم بشر و تکمیل عقل و دانش ناقص اوست و این حقیقت به عبارتهای مختلف در قرآن واحادیث وارد شده است.
مثلا قرآن کریم رمز بعثت پیامبران را رفع اختلاف در میان بشر میداند، و میفرماید:« فبعث الله النبین مبشرین و منذرین و معهم الکتاب لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه»
«خداوند پیامبران را که بشارت دهنده بیم دهنده هستند برانگیخت و به آنان کتاب نازل نمود، تا درمیان مردم درباره ی مسائلی که در آن اختلاف دارند، داوری کند»
ناگفته پیداست ،اختلاف نظر حاکی از نارسایی فکر و کوتاهی دانش می باشد و پیامبران در پرتو وحی (کتاب) حقیقت هر موضوعی را که مردم پیرامون آن اختلاف دارند، روشن می سازند.
پیامبر عالیقدر اسلام ضمن روایتی تصریح میکند که هدف از بعثت تکمیل عقول بشر است و از این جهت است که باید عقل و دانش هر پیامبری ، از عقل و دانش امت وی بالاتر و برتر باشد:
«و لا بعث الله نبیاً و لا رسولاً حتی یستکمل العقل و یکون عقله أفضل من عقول أمته»
«خداوند هیچ پیامبر و رسولی را نیانگیخت، جز اینکه خردها را تکمیل نماید و از این نظر باید عقل اوبالاتر از عقول امت وی باشد».
امیر مؤمنان (ع) نیز فلسفه ی بعثت پیامبر اسلام (ص) را چنین تشریح می فرماید:
«إلی أن بعث الله سبحانه محمداً رسول الله لانجاذ علاقه و اتمام نبوته... و أهل الأرض یومئذ ملل متفرقه و أهواء منتشره و طوادفاً متشتئه بین مشبه لله بخلقه أو ملحد فی أسمه أو مشیر إلی غیره فهداهم به من الضلاله»
«خداوند محمد(ص) پیامبر خود را برانگیخت تا وعده ی خود را انجام دهد و نبوت را به او خاتمه دهد، و مردم جهان در ان روز دارای مذهبهای گوناگون، انحرافات زیاد و گروههای پراکنده بودند: گروهی خدا را به مخلوق وی تشبیه می کردن (برای او جسم و مکان معتقد بودند) و برخی در نامهای وی تصرف می نمودند، و گروهی به غیر خدا اشاره می کردند(و طبیعت را مؤثر واقعی می دانستند) پس پیامبر آنان را از گمراهی به شاهراه توحید هدایت نمود»
خلاصه بیان فوق این است که قصور و کوتاهی فکر بشر در مسائل خداشناسی و آنچه که مربوط به مبدأ و معاد است، سبب گردید که خداوند پیامبر اسلام را برای هدایت ملل جهان برانگیخت تا آنان را از چنگال تشبیه خداوند به مخلوق و تصرف در نامهای مقدس وی، گرایش به استقلال طبیعت نجات بخشند.
فصل اول
پیامبر اکرم ، بهترین الگوی الهی
«رسول خدا الگوست برای شما، یعنی از پیغمبر یاد بگیرید که چطور باشید.» این الگو بودن برای کسانی است که به خدا و قیامت امید وایمان داشته باشند و یادخدا باشند.
1-1 پیامبر اکرم و امام علی، پدران امت
پیغمبر پدر ما است. امیر المومنین پدر ماست.(انا و علی ابوا هذه الامه) اصلا ما که بندگی خدا رانمیکنیم... آقایانی که، خواهرانی که نماز نمی خوانند با چه کسی صحبت می کنند؟ آنها که به خدا رفیق نیستند با که رفیقند؟در دعای جوشن کبیر که ماه رمضان می خوانیم یکیش این است: (یا نعم الرفیق) خدایا تو خوب رفیقی هستی. باقی رفیقان شما را برای خودشان می خواهند خدا شما را برای خودتان می خواهد. فرق می کند کسی که شما را برای خودت می خواهد یا شما را برای خودش می خواهد. «لکم...»به نفعتان است. «فی رسول الله»آورده شده است. این «فی» چیست؟ نیامده (لقد کان رسول الله لکم أسوه) اگر عبارت این بود: (رسول الله لکم أسوه). این «فی» نبود، عبارت (رسول الله لکم أسوه)می آمد. یعنی مثل پیغمبر باشید. چه کسیمی تواند مثل پیغمبر و اصحاب ایشان باشد؟
2-1 پیروی از الگوهای نیکوی جامعه
«حسنه» یعنی چه؟ «حسنه» یعنی نیکو. چون ما اسوه بد هم داریم. به خانم میگوئیم چرا اینقدر مهرت گران است؟ میگوید چه چیزی ار فلان فامیلم کمتر است؟ فامیل برایش الگو است.
شخصی اسمش (محرم) بود می گفت من ماه محرم به عشق امام حسین دیوانه می شوم. آن وقت شعرش این بود میگفت: دیوانه شود محرم در ماه محرم. دوستش گفت در ماه صفر و در ده ماه دیگر هم. تو همیشه دیوانه هستی.«أسوه حسنه» یعنی اسوه نیکو. یعنی ببینید که چه کسی کار خوب کرد. ما باید از او یاد بگیریم یا او از ما یاد بگیرد؟ شما یک راهی را بروید که دیگران از شما یاد بگیرند. قرآن میگوید چرا همیشه نگاه میکنی که او چه لباسی پوشید مهریه آن چقدر است او چقدر مهمانی داد، چرا به آن نگاه می کنید؟ تو یک راهی را خلق کن آنان مثل تو باشند. تو رهبر باش، چرا آنها رهبر باشند؟ «واجعلنا للمتقین اماماً» الفرقان / 74 «واجعلنا» قرار بده برای اهل تقوا، امام. یعنی من برای متقین امام باشم.
امیر المومنین میفرماید: چرا در مدیریت رودر بایستی می کنید؟ بگوید نمره شما شانزده است، خجالت هم نداریم. مدیریت این است. (لا یکونن) یعنی نباشد (المحسن) یعنی نیکوکار، (و المسیئ) یعنی بدکار (عندک) یعنی نزد تو (بمنزله سواء ) حضرت امیر میفرماید مدیر خوب آن است که خوب و بد نزداش یک جور نباشد... .
«لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه»( الأحزاب / 21 )پیغمبر برای شما الگو بوده است معمولا آدمهای خوبمان، در یک زاویه خوبند. مثلا خطشان خوب است اما ممکن است صدایشان خوب نباشد. یا صدایشان خوب باشد خطشان خوب نباشد. صدا و خطشان خوب است رانندگی شان خوب نیست. صدا و خط و رانندگی شان خوب نیست. یعنی هر کسی که از هر جهت نمره اش بیست باشد این نایاب است.
پیامبر، اسوه حسنه. اسوه حسنه یعنی الگوی نمونه. در جنگ الگو بود، در صلح الگو بود، در بهداشت الگو بود، در همسری داری الگو بود، در عشق و محبت، در همه چیز الگو بودند.
3-1 سلام خدا به پیامبر، سلام پیامبر به کودکان
خدا به پیغمبر سلام میکند، خدا در قرآن به خیلیها سلام میکند. آیه قرآن است: «سلام علی أبراهیم» (الصافات/109 )خدا به ابراهیم سلام می کند.« سلام علی موسی و هارون»(الصافات/120) خدا به پیغمبر سلام می کند، آن وقت پیغمبر به یک بچه سلام می کند. از یک سمت خدا به پیغمبر سلام می کند از یک طرف پیغمبر به بچه سلام میکند. میفرمود من این حرکت را تا آخر عمر رها نمی کنم. پیشانیش را برای خدا روی خاک می گذارد، دوشش را برای بچه ها میدان ورزش می گذارد. پیغمبر سجده کرد (سبحانه ربی الاعلی و بحمده) بچه های خانه روی کمر پیغمبر باز میکنند، پیغمبر سجده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اجتماع و محیط
جهان اجتماعی : ساختار ذره ای اش
بودن انسان ، همانند حیوانات نیاز به حفظ روابط صلح آمیز دارد و در واقع اغلب رفتارهای ما و مصرف انرژی به این موضوع مربوط میشود. اینکه بزرگترین موارد منع شده سه گانه در اجتماع بشر، ساختارهای اجتماعی هستند ، اتفاقی نیست . بدون نیاز به صلح ، جنبه هایی از تجاوز ، قتل و دیگر خواهی وجود نخواهد داشت . مکانیزم های جلوگیری از فعالیت های جنسی در مورد هر فرد به صورت اتفاقی، یا قتل و خوردن آنهایی که پس از تمامی موارد در جهانی که توسط تاثیرات با ارزش به حرکت در می آید، عادتی منطقی به نظر خواهد رسید .
مردم نیازمند آسایش در زندگی شان هستند . در ساده ترین شکل از تعهد (پذیرندگی، اشتغال ، وعده ) اجتماعی ، به طور کلی به عدم وجود درگیری با دیگر مردم نیاز است؛ از طریق مذهب یا پارسایی برخی مردم، زندگی لذت بخش حاصل میشود. در این خصوص لائوتسه و پیروان تائوئیزم که اندیشه آنها به قرن بیستم پیش از میلاد بر می گردد، به نکته زیر اشاره میکنند : آیا وضعیت بشر و حتی راه هایی که ما را به یکدیگر مربوط می سازد با صرف نظر کردن از وابستگی ها بهتر فهمیده می شود ؟
برتری اجتماعی
برتری اجتماعی چیست که ما در مشغلههای اجتماعی اینقدر زمان و انرژی صرف آن می کنیم که از طرفی باستان شناسان محیطی تقریباً به طور کامل در تفسیرهایشان با بی اعتنایی به آن می پردازند ؟ استقرار ، حفاظت ، تولید مثل و روابط اجتماعی در میان انسان ها و جوامع بشری برنامه بنیادی زندگی آنها محسوب می شود . برای من، اجتماع همانند بنایی است که از طریق وابستگی های بین مردم یا گروه ها بواسطه موضوعی دو سویه شکل گرفته است. این همان تئوری عامل است (Agency theory) .
عوامل در هر مقیاسی می توانند باشند؛ از پی گیری های خاص و ایجاد حس زندگی شخصی یک زن یا مرد گرفته، تا شناسایی و امنیت ملل . بهره برداری از محیط فیزیکی به منظور ایجاد زندگی – مواد انرژی جان پناه و تولید مثل جنسی – به این معنی است که جامعه ایجاد و پرورانده شده است . فرار از موضوع برتری این جهان مادی در باستان شناسی محیطی، اصل بنیادی این کتاب است. ما قادر هستیم این عقاید را از طریق سبک نوعی محیط زیست فرهنگی جزایر کوچک بریتانیا که توسط زمین های کشاورزی احاطه شده اند ، پی گیری نماییم .
این زمین ها ، نقشی سنتی در مهار ( کنترل) حیوانات خانگی ، و یا نقشی سنتی در جلوگیری از فرار یا دور نگهداشتن آنها از محصولات کشاورزی ایفا می نمایند . همچنین مرزها نقش مفیدی در تامین منابع فیزیکی ( از قبیل رودخانه ، مناطق رشد و نمو و بادشکنها ) و نقشی مفید برای محصولات ثانویه رشد همانند الوارها ، نی ها و میوه ها ایفا می کند . تنوع جایگاه و مرز ، بسیار عظیم می باشد که این امر ، به محیط فیزیکی ، اقتصاد، رویدادهای تاریخی همانند حصارهای پارلمانی و سیستم های تصدی ، و ساختار اجتماعی جوامع مربوط می شود . البته به نظر می رسد بجای اینکه این موضوع را به عنوان طرحی مسلم از فعالیت های انسان بر ساختارهای گسترده تری از زمین و جامعه، صرفاً به منظور اهداف تجربی مورد توجه قرار دهند ، با آن با بی تفاوتی برخورد می کنند.
ساختارهای آگاهی
« هیبریس « - Hybris نوعی تاثیر متقابل اجتماعی محسوب می شود . ویژگی های شخصیتی خاص و روابط، در طی ساعات بیداری مورد بررسی قرار می گیرند؛ مثلاً این مورد در ارزیابی مشخصه ای به عنوان هدفی مناسب به منظور نوعی «هیبریس» و نتایج مربوط به صفت یک شخص مد نظر قرار می گیرد .
موارد زیر، از مقیاسی کوچک برخوردار هستند : ارزیابی های خاص نتایج موارد ویژه رفتار ، تلاش هایی به منظور بررسی روابط اجتماعی در مورد اطلاعات مختصر در خصوص متقضیات ( کیفیت های ) ویژه محل و اشخاص. اینها عملکردهای نوعی پی گیری محسوب میشوند؛ با این که از نظر کیفیت و مقیاس تفاوت دارند .
در مقابل ، طرح ها ، بسیار تحت تاثیر دانش قبلی هستند. از فلسفه انتظام صور فلکی عالم در ارتباط با جابجایی خورشید و نقاط دور دست یا بعنوان تجسماتی از بدن زن استفاده می کنیم اما درگیری کوچکی با روش فهم مردم و کاربرد این موارد در زندگی آنها به وجود می آید (1999 , Tilley ) . ما تجسماتی از حلقة زندگی بشر در آهنگری (1997, Hingley)، یا تجسماتی از مختصات مناظر طبیعی تپه قبرستان های خود داریم (1994, Tilley). اما نه آنقدر که اینها چگونه در عمل به طور مفصل مورد توجه قرار می گیرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
زن در جامعه امروز ما ...
قبل از اینکه شروع کنم :
انا انزلنا فی لیل تل قدر
شهادت شاه شیران علی (ع) رو به همه روزه داران و مسلمین جهان تسلیت می گویم.
ما در کشوری زندگی می کنیم که در اون حقوق زنها عین آب خوردن لگدمال میشه.عرفهای غلط و سنتهای پوچ ، هرکدام یک تیغه قیچی شده برای برش روح این شاهکار آفرینش…من امروز می خواهم اونی که تو دلمه بگم همین!!.البته می دونم که با این حرفها سیل توهین بسمت من سرازیر میشه و خیلی از خوانندگانم رو از دست میدم ولی حرفم را میزنم…من مطالب را طی چند بخش توضیح می دم که بخش اول رو به تاریخچه و اشاره ای به ذهنیت بعضی آقایون برای این فاجعه اختصاص دادم.به امید اینکه تا انتها با من باشید…
ماجرا از کجا آب می خوره..
ما ایرانیها مردمانی با ذهنهای شیشه ای هستیم ( ببخشید واقعیتی هستش ) که فقط ادعا داریم!همیشه غر میزنیم که حق ما رو خوردن ، وگرنه ما گل سر سبد آفرینشیم!همش میگیم ما خیلی میفهمیم و کارمون درسته و فقط امکانات نداریم!حالا به من بگید چند نفر از شما نگران ظلمیه که داره به زنان میشه؟ آیا تا حالا به این فکر کردین که کثیف ترین، ضد انسانی ترین و احمقانه ترین قانون قرن 21 در کشور ما به بالاترین سطح در حال اجراست؟
اصلاً 2زار براتون اهمیت داره که بخاطر این قانون ما در جهان بعنوان انسانهای نرسیده معروف شدیم ؟
قانونی که حق طلاق و ازدواج رو به مرد میده!!! عاملش هم فقط عدم منطق ما ایرانیهاست که ریشه از باستان داره و همچنین ورود تفکر مزخرف و تهی اعراب به فرهنگ ما هستش.
بخدا ضعف فرهنگی بعضیها کفرآدم رو در میاره..یارو راه می افته میگه عقل زن کمه!!من نمیدونم آدم عاقل این پرت و پلاها رو میگه؟ اون یکی به زن میگه ضعیفه!!
هنوز درصد خیلی بالایی از جوانهای ایرانی نمی تونن تا دور هم جمع میشن راجع به دخترها چاخان نکنن! موارد بی مزه تری هم هست.یارو خودش رو آخر کلاس میدونه!تظاهر میکنه که اصلاً به جنس مخالف اهمیتی نمیده!! (که اگر راست هم بگه از نظر عقلی مورد جدی داره.) خلاصه اظهار فضل هم میکنه میگه اینقدر با فرهنگ هستش که درگیر مسائل مهمتریه!!..
آخ..مامانم اینا…
دو روز بعدش میبینی آقا واسه حل مسائل جنسی و عقده های جنسی زن گرفته!!
آخه آقای با کلاس ازدواج رو حلال جنسی میدونه!! ( مرد شور اون مغز رو ببره )تو مغز بعضی ها هم که انگار گچ ریختن!یارو اومده جیغ میزنه میگه آهای ببینید ما چه بچه های خوبی هستیم!
در غرب دارن جسم زن رو با پول میخرن! دو هزارتا هم نشستن اونجا کلشون رو تکون میدن!
اینجوری…!
اما یکی نمیگه که ما هم داریم قیافه فرهنگی رو میگیریم که در اون روح زن رو با پول دارن میخرن!!..
حالا نشینی دو بامبی بزنی تو سر خودت؟!…واقعیت اینه که خیلی از آقایون از مردونگی فقط اسمش رو دارن . افرادی که درصد بالایی از اونها قادر به ارضای روحی و جسمی یک زن نیستند در حالی که فکر میکنن هستن و بعد از ازدواج تنها زن آنهاست که به دلیل این ضعف به دالان تنهایی پرت میشه.
مردها تربیت جنسی ندارند و متاسفانه فکر میکنند که ازپس اموربرمی آیند….درد خیلی وسیعتر از اینهاست.
یک مشت عرب بیابونگرد بیسواد که هیچگونه جذابیت و درک فکری و فهم انسانی نداشت برای حفظ یک زن برای خودش باید از سلاح دین استفاده میکرد تا بتونه شخصیت با ارزش اون رو به زنجیر بکشه.
ببین ما ایرانیها چه بدبختیم که داریم فرهنگ اونها رو قرقره میکنیم.
هیچ زنی حاضر نیست با مردی که زندگیش رو با مالکیت آغاز میکنه زمانی رو سپری کنه..
زن دوست داره تصاحب بشه نه اینکه اسیر بشه!! این دو تا با هم فرق داره !! عرب زن رو مثل اموال خونه اش میبینه ما هم همینطور!
این جمله اختیارش رو دارم!
چه اراجیفیه که آقایون تا زن میگیرن بلغور میکنن ، فکرم میکنن آدم حسابی شدن ؟!آقا متاهله (ژیپ بابا )
من متاسفم برای این کشور که هنوز اینقدر فرهنگ واردش نشده که بفهمند قباله ازدواجه نه قباله خرید!!