لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
بررسی دلایل بروز اختلالات روحی در زنان شاغل
زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
هرچه به جلو می رویم حضور زنان در اجتماع پررنگ تر می شود. زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
زنی که تا دیروز فقط در خانه فعالیت می کرد و عهده دار خانه داری و همسر داری بود و تنها دغدغه اش به چگونگی تربیت فرزندان معطوف می شد، امروز علاوه بر مسوولیت های پیشین بایستی در محیط اداره نیز به عنوان یک فرد کاری و پرتوان حضور داشته باشد و در راستای حفظ نقش خود به عنوان یک فرد مستقل در جامعه بکوشد. افزایش حضور زنان در عرصه های اجتماعی جدا از تاثیری که بر رشد شخصیت فرد و افزایش آگاهی های وی می گذارد در آینده نیز موجب تحکیم پایه های خانواده شده و به تربیت فرزندان سالم کمک می کند؛ چنانکه بارها گفته و شنیده ایم که پشت هر مرد موفقی زن موفق تری وجود دارد.
به رغم تمامی نتایج مثبتی که از حضور زنان در اجتماع حاصل می شود ولی پیامد های منفی هم وجود دارد که تنها متوجه خود زنان است و آن به خطرافتادن سلامت روانی آنهاست. افزایش میزان مراجعات به کلینیک های اعصاب و روان و نیز بالارفتن آمار ابتلا به بیماری های قلبی در زنان در چند سال اخیر همگی حکایت از تاثیرات منفی حضور پیش رونده زنان در مشاغل مختلف دارد.
یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند. استرس موقعیتی است که در آن شخص از نظر روحی به هم می ریزد و در هم می شکند و معمولاً با واکنش هایی نظیر مشت کردن انگشتان، انقباض عضلات و به هم فشردن دندان ها و برافروختگی چهره همراه است.
به طور کلی پژوهشگران استرس را وضعیتی توصیف می کنند که افراد مجبور به ایجاد تغییرات ناخواسته در جهت تطابق با حوادث و پیشامد های زندگی می شوند. بنابراین استرس تنها پاسخ های بدنی به تغییرات فیزیکی و نیازهای فیزیولوژیک نیست که پاسخ های روحی، هیجانی و رفتاری را نیز شامل می شود. مطالعات نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روحی و روانی ناشی از بروز استرس و اضطراب قرار دارند که این میزان در زنان شاغل خارج از منزل که مسوولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای منزل را نیز به عهده دارند بیشتر دیده می شود.
زنان شاغل در مواجهه با شرایط بحرانی در وضعیت پراسترس زندگی می کنند. آنها نسبت به مردان شاغل یا زنان خانه دار از تظاهرات بدنی (کابوس های شبانه، اختلالات گوارشی، ناراحتی کمر و ستون فقرات) به مراتب بیشتری شکایت می کنند، ضمن اینکه بیشتر از آنان نیز در معرض ابتلا به ناراحتی های خلق و خوی، نظیر افسردگی قرار دارند.
براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه ییل، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار از سلامت جسمی نامطلوبی برخوردارند. ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در زنانی که در کارشان تحت فشار شدید قرار دارند بیشتر از افراد دیگر است.
به نظر می رسد اگر زنان بتوانند به روش دلخواه و در مشاغل مناسب تا مراحل مدیریتی کار کنند، ریسک بیماری های قلبی در آنها پایین باقی می ماند. شاغل بودن زنان تنها به قرار گرفتن آنها در شرایط پراسترس محدود نمی شود. متاسفانه همراه با شاغل شدن، مصرف غذاهای آماده که به نسبت از چربی و کالری بیشتری برخوردارند و در گروه غذاهای پرکلسترول ناسالم به شمار می روند بیشتر می شود که این خود نقش مهمی در به خطر افتادن سلامت جسمی و بروز بیماری های قلبی ایفا می کند. ضمن اینکه تاثیر استعمال سیگار که در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار است و در موارد بحران زا بیشتر می شود را نباید نادیده انگاشت که آن خود نیز عامل مهمی در پایین بودن سطح سلامت زنان به شمار می رود.
زنان شاغل حتی بیشتر از مردان شاغل در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند که البته آن هم به الگوی رفتاری آنها مربوط می شود، مثلاً اینکه زنان در مقایسه با مردان زودتر دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند و امنیت خود را از دست می دهند. با اینکه زنان در موقعیت های اجتماعی نرم خو تر از مردان هستند و در کنترل خشم نیز موفق تر از آنها عمل می کنند ولی در مواجهه با موقعیت های پرخطر خیلی زود ثبات روحی و روانی خود را از دست می دهند و در بحران ها سریعاً پریشان و گیج می شوند.
در زمان پیشامد های ناگوار نظیر شرایط استرس زا فشار خون بالا رفته و ضربان قلب تند می شود که باعث ایجاد آشفتگی در جریان خون شده و آن هم فشار وارده به دیواره های شریان ها را افزایش می دهد. ترشح بیش از حد هورمون های استرس در گردش خون ممکن است باعث آسیب در جداره درونی شریان ها شود. پلاکت های موجود در خون (به حرکت درآمده توسط هورمون های استرسی) در جهت شروع عمل ترمیم جداره آسیب دیده بدان متصل می شود که در نتیجه این عمل ترمیمی، دیواره شریانی ضخیم رگ ها تنگ می شود. با توجه به اینکه گفته شد استرس تاثیر بسزایی در بروز بیماری های قلبی دارد تعجب آور نخواهد بود اگر بگوییم زنان شاغل رتبه اول را در ابتلا به بیماری های قلبی دارند.
استرس تنها یکی از عوامل تهدید کننده سلامت زنان شاغل است. زنان به علت نداشتن شرایط یکسان اجتماعی در جامعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. طبق آمار های رسمی اعلام شده، ۷ تا ۱۲ درصد از مردان در سراسر دنیا از افسردگی رنج می برند در حالی که این رقم در زنان به ۲۰ تا ۲۵ درصد می رسد.
تاکنون فرضیه های فراوانی برای کشف علل افزایش بروز افسردگی در بین زنان عرضه شده است ولی آنچه مشخص است میزان بروز افسردگی در زنان امروز به نسبت گذشته تفاوت بسیاری کرده است. در گذشته و تا قبل از ورود گسترده زنان به اجتماع تنها عوامل فیزیولوژیک بودند که به بروز افسردگی منجر می شدند. افسردگی پس از زایمان یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی در زنان است که در نوع شاغل و غیرشاغل تفاوتی ندارد.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده اجتماعی است که بیش از ۸۵ درصد مادران باردار پس از زایمان آن را تجربه می کنند. افسردگی پس از زایمان یک اختلال چند عاملی بوده و تغییرات هورمونی پس از زایمان عمده ترین دلیل پیدایش این مشکل است.
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که سابقه افسردگی در گذشته، فشار روانی ناشی از زایمان، مسوولیت نگهداری از نوزاد، مشکلات زناشویی، بیکاری، حمایت اجتماعی ناکافی، نوع زایمان، سن مادر هنگام زایمان، عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی و اضطراب پس از زایمان نیز از جمله عوامل ابتلا به افسردگی پس از زایمان به شمار می آیند.
همچنین، مشخص شده است افسردگی پس از زایمان اثرات ناگواری بر مادر، کودک و دیگر اعضای خانواده می گذارد؛ به صورتی که در مادران ناتوانی در انجام مراقبت از فرزند، خودکشی و احتمال افسردگی دائمی را افزایش داده و نیز در کودکان موجب ایجاد اختلال در برخی رفتارها و نیز اختلال در رشد و تعامل می شود. همانطور که گفته شد افسردگی پس از زایمان در اغلب زنان مشاهده می شود و مساله ای نیست که شاغل بودن زنان در آن دخالت فراوان داشته باشد. یکی از مهمترین عواملی که در چند دهه اخیر در بروز افسردگی های شدید در زنان تاثیر داشته مساله روابط کاری و شغلی است.
عواملی نظیر تحقیر شخصیت زنان در جامعه یا دشواری شرایط برای رسیدن آنها به اهداف مورد نظرشان همگی می تواند افسردگی های شدید را در آنها به دنبال داشته باشد و این موضوع همانطور که در سطور پیشین نیز گفته شد ارتباط مستقیمی با نوع واکنش های غالباً مدارامآبانه زنان در برخورد با شرایط بحرانی دارد که در بیشتر موارد به شخصیت خود آنها آسیب می رساند. زنان در وضعیت های مشکل سریع تر از مردان به این تفکر می رسند که قدرت انجام کاری را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
گفتار درمانی
اختلالات بلعیدن: طرح روشی برای ارزیابی پزشکی قانونی
چکیده
جهت یک طبقهبندی صحیح اشکال در بلعیدن غذا، تحقیقات مفید و سودمند ریختشناسی که قادر به تحلیل ساختارهای تشریحی دستگاه گوارش باشد، بدون شک ضروری است، اما مهمترین بررسیها، بررسی کاربردی نظیر ویدئوفلورسکوپی، ارزیابی فایبر اپتیک آندوسکوپیک بلعیدن، سینتی گرافی اروفارینو گلویی (حلقی)، فشارسنجی و pHسنجی است. نتایج این آزمایشات در مورد بیمارانی که از ناراحتیهای بلعیدن رنج میبرند، ما را قادربه تشخیص مقدار آسیب دائمی میکند. به عنوان پیامد آسیب رسیدن به دستگاههایی که برای بلعیدن طراحی شدهاند که باید به گونهای باشد که حداقل عملکرد نسبی را معیوب کند یا کاهش دهد، اما تا اندازهای که شناخته شود و به روشی اندازهگیری شود. از یک دیدگاه قانونی تغییرات در بلعیدن، بر اثر آسیب رسیدن به ترکیبات دستگاه گوارشی تنفسی، میتواند در جرم و جنایتها نسبت به افراد یافت شود و خصوصاً در میان کسانی که به آنها جراحت بدنی وارد میشود. در موارد مدنی، بلکه در روندهای بیمهی خصوصی و اجتماعی، تشخیص پارامترهای مورد استفاده به عنوان مرجع برای ارزیابی و تعیین کمیت جراحت و آسیب بر حسب بازپرداخت ضروری است. در صورت تایید سلامتی کامل از لحاظ بیولوژیکی، جراحت یا آسیب به عنوان یک صدمه یا آسیب مهم و حتمی به برخورداری از سلامتی روانی و بدنی به عنوان یک کیفیت زندگی و حیات درنظر گرفته میشود. معیاری که معمولاً بطور بینالمللی بکار میرود. مفهوم راندمان روحی ـ بدنی را محاسبه میکند. با وجود این، در پزشکی قانونی ایتالیا، هیچ فهرستی برای ارائه تعریف کاملی از تغییرات و دگرگونیهای بلعیدن وجود ندارد. اگر شخصی از اختلالات حلقی و گلویی مستثنی شود. در اینجا یک جدول ارزیابی که اشکالات بعلیدن را به پنج دسته طبقات مهم پیش رونده تقسیم میکند، پیشنهاد میشود.
مقدمه
بلعیدن فرآیند بسیار پیچیدهای است که ترکیبات عصبی و ماهیچهای متعددی را به یک روش هماهنگ و ترتیبی شامل میشود و بنابراین اختلالات در بلعیدن به هفت مرحله طبق نواحی تشریحی و آناتومیکی مربوط به بلعیدن طبقهبندی میشوند.
اکنون ارزیابی قانونی اشکال در بلعیدن اساساً اجزاء حلق و گلو را بدون درنظر گرفتن دیگر ترکیبات و عملکردهای آناتومیک درگیری در عمل بلع مورد بررسی قرار میدهد. خصوصاً بدون درنظر گرفتن ظواهر حنجرهای گلویی. در مقابل، به عقیده ما یک بررسی کامل و جامع در مورد مشکلات بلع باید صورت میگرفت و نباید بیشتر از این حد فقط پیشروی غذا در معده درنظر گرفته شود، بلکه باید شرایطی که یک فرآیند پیچیدهتر و مفصلتر را دربر میگیرد و نیاز به ترکیبات عصبی و ماهیچهای متعدد با هماهنگی ترتیبی دارد که این ترکیبات عصبی و ماهیچهای، ناحیهی دهان تا مری را دربر میگیرد درنظر گرفته شود.
در مورد بیماری که از اشکالات بلع رنج میبرد، اولین اقدام مهم، جستجوی چند ارتباط سببی بین یک پروندهی کیفری و مدنی مهم از لحاظ قانونی یا پروندهی بیمهی خصوصی یا اجتماعی و تغییرات در بلعیدن است. در دومین اقدام، تمرکز باید بر روی آسیب با ارجاع به حیطههای قانونی ذکر شده در بالا قرار گیرد.
عنصر اصلی جهت ارزیابی صحیح اشکال در بلعیدن، اطلاعات تشخیصی ـ بالینی با دقت بدست آمده است که الزاماً باید شامل آنالیز علت و مولد بیماری باشد که این آنالیز باید مبتنی بر مطالعات کاملاً مستند، عینی و قابل تکرار علائم شناسایی بیماری باشد.
بنابراین، اگر اختلالی در بلعیدن وجود دارد، باید اثبات شود و هر ارتباط سببی با پدیده آسیب دیدگی باید شرح داده شود.
نمودار بالینی اختلال در بلع باز هم مباحثهای باقی میماند؛ با وجود این، اکثر نویسندگان بر این عقیدهاند که سودمندترین طبقهبندی، از یک دیدگاه بالینی ـ تشخیصی، طبقهبندی بر اساس علتشناسی است (جدول 2).
جهت یک طبقهبندی صحیح اشکال در بلعیدن، اولین مرحلهی مهم معاینهی دقیق بیمار از لحاظ گفتار در علائم بیماری ـ بالینی است که برای آن هیچ ابزار خاصی (آزمایش بالینی) نیاز نیست. اگرچه، و به ویژه برای مطالعات قانونی، بررسیهای ابزاری ریختشناسی، با قابلیت آنالیز عینی و قابل تکرار ساختارهای آناتومیکی دستگاه گوارش، نظیر آندوسکوپی و پرتونگاری مقطعی محاسبه شده (CT) یا (MRI) بدون شک ضرری هستند، اما مهمترین بررسیها، بررسیهای دارای ماهیت کاربردی هستند که میتوانند اطلاعاتی در مورد توانایی بیماری در بلعیدن فراهم کنند.
روشهای ابزاری جهت بررسی عملکرد بلع
ویدیو فلوروسکوپی (شکل 1) در حال حاضر استاندارد و معیار طلایی برای تشخیص و متعاقباً درمان در حال طرحریزی در موارد اختلال در بلع محسوب میشود. با وجود این، از آنجایی که به علت تماس بیمار با مقادیر بیشتر رادیو اکتیویته (پرتوافشانی) تکرار آن مشکل است، به ویژه در طول یک برنامهی پیگیری و تماس با بیمار پس از تشخیص یا درمان که نیاز به آزمایشات رادیولوژیکی دارد، روش ایدهآلی محسوب نمیشود. محدودیتهای دیگر مربوط میشود به همکاری بیمار (او باید به بخشی انتقال داده شود که آزمایشات صورت میگیرد)، اگر هر مقدار بزاق فرو برده شود، آزمایشات چیزی را مشخص نمیکند و کمیت فرو بردن قابل امکان مقدار غذا که مربوط به نای و حفره نای میشود را تعیین نمیکند.
ارزیابی بلعیدن مربوط به آندوسکوپی فایبر اپتیک (FEES) اکنون اولین روشی است که به طور معمول در بیماران مبتلا به اشکال در بلع بکار میرود. از آنجایی که کاربرد آن آسان است، بیمار آن را راحت تحمل میکند (آزمایشات بالینی امکان دارد) و مقرون به صرفه است (شکل 2). وقتی نوک آندوسکوپ در تماس با ساختارهای آناتومیکی متعدد هیپوفارینکس و لارینکس قرار میگیرد، این روش همچنین برای آزمایش حساسیت آنها سودبخش است.
شکل 1. ویدئو فلورسکوپی: بیمار عمل لوزهی توسعه یافته را از طریق مندیبولوتمی بعد از رادیوتراپی قبل از عمل برای آماس سرطانی در لوزه سمت راست پذیرفته است. آزمایشات ویدئو فلورسکوپی، جبرانهای عملکردی خوبی را در بیماران با داشتن مشکل هم در بلع مایعات و مواد نیمه جامد به دنبال احیای گفتار درمانی به معرض نمایش گذاشت.
شکل 2. ارزیابی آندوسکوپی فایبر اپتیک بلعیدن: بالس جامد کمرنگ در قسمتهای حنجرهای (پیکانهای مشکی) در بیماران مبتلا به Amyotorophic lateral sclerosis
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
عنوان : اختلالات ارتباطی
نام استاد : سرکارخانم کاظمی
گردآورندگان: سوگل قهرودی
لیلا ملکی
مهتاب میرزایی
مراحل رشد گویائی
منظور از زبان ، همان زبان لفظی است که بمیزان توانائی و نضج دستگاههای صوتی بنابر تمرین وممارست وعادل حاصل می شود؛ و همچنین به سطح توافق عقلی ، حرکتی و حسی شخص مربوط است . زیرا دانسته شده است که دستگاههای صوتی ، چون عضلات دهان ، زبان و حنجره هر یک ؛ پیش از تولد ، باندازه لازم رشد ونمو پیدا می کنند؛و چنانچه متعاقبا دچارعارضه ای یا بیماری نشوند، بموقع از عهده ی وظایف خویش برخواهند آمد .
مراحل ظهور صداهای لفظی کودک
گریه و فریاد تولد
آغاز زندگی هرکودکی ، همزمان و بمحض تولد ، توام با گریه و فریاداست که علت آن داخل شدن هوا در ریه ی نوزاد است و هیچگونه ارتباطی با وضع مزاجی او ندارد .
اگر چه صدای نوزاد نیرومند،با فریاد شدید و تند وصدای کودک نحیف،با فریاد خفیف و منقطع همراه است و این فریاد و گریه ها ، به نسبت شدت و ضعف آنها ، می توانند به نوع ولادت و چگونگی وضع مزاجی نوزاد هم بستگی داشته باشد ،مع ذلک از حیث روانشناسی و مسائل مربوط به آن هیچگونه اهمیتی ندارد.
مرحله ی صداهای هیجانی و عاطفی
صداهای نوزاد از بدو تولد تا پایان دو ماهگی بتدریج در حال تغییر محسوسی است و کم کم – بطور ارادی –بدان وسیله نسبت به انعکاس حالات انفعالی و میلهای خود می پردازد ؛ تا آنجا که پس از چندی ، در طول سن دو ماهگی ، آگاهانه ، با احساس هر گونه درد و ناراحتی ،با فریادهای تند و شدید و در حالت خشم ، با صدا و فریاد طولانی و بهنگام دلتنگی با فریادهای پی در پی ومنقطع هیجانات و امیال خود را بروز می دهد .
مرحله ی آواز
در این مرحله ، کودک بتدریج اصوات و الفاظی را که از دهانش خارج می کند، می شنود و با لذت بردن از آن، بصورت فریاد ، آن الفاظ را مرتبا تکرار می کند ؛ که از تکرار مکرر آن الفاظ ، صدای کودک بمنزله ی آواز به گوش می رسد.
براساس آزمایشهای لویس و پری یر ، صداهای اولیه ی کودک ،به حروف متحرک مربوط است ، و حروف ساکن ، پس از اینکه انقباض اعضای دستگاه گویائی محدودتر شد ظاهر می شوند که این خود به رشد بدنی و نضج دستگاه کودک بستگی خواهد داشت .
مرحله ی تقلید
نوزاد تا دو ماهگی ، بنابر انفعالات درونی و حالات روانی خویش ، عکس العمل نشان می داد ، اما بین ماههای دوم تا هشتم تولد ، شادی و رضایت خود را بطور آشکار؛ازطریق صدا ، به بعضی از اطرافیانش ابراز می دارد. یعنی صداهای او در این مرحله معنی دار می شود. بتدریج که کودک رشد می یابد، برخی از اصواتی را که می شنود ، تقلید می کند و برای تقلید درست ، کودک وادار میشود که با توجه و دقت ، به اصواتی که می شنود ، گوش دهد .تا آنجا که بین ماههای هشتم و دهم ، در عمل تقلید مهارت می یابد و در پایان یکسالگی ، واکنش های روشنی از حالات هیجانی و عاطفی خویش ، از خود ظاهر می سازد .
مرحله ی معانی
کودک ، یادگیری و بالاخره مهارت در سخن گفتن را از راه دیدن (ادراک بصری ) و شنیدن ( ادراک سمعی )فرا میگرد.باین معنی هنگامیکه کودک ،توپ یا عروسکی را می بیند ، مادر نام آنرا بزبان می آورد و سپس موقعیکه آن شیئی در دستهای کودک قرار میگیرد ( ادراک لمسی ) ، مادر نام آن شیئی را شمرده و بدفعات تکرار می کند. پس از چندی کودک ، با دیدن هر نوع توپ و یا عروسکی با فریاد نامش را بزبان می آورد. بهمین ترتیب است که کودک با دیدن سایر اشیاء پیرامونش ، که توجهش را جلب می کند ، بکمک مادر و یا اطرافیان نزدیکش ، نام اشیاء را می آموزد و تکرار می کند.
همین کار امکانات عقلی کودک افزایش پیداغ می کند ، تشخیص ودانائی او در بکار بردن الفاظ وکلمات بمعنای خود ، بیشتر می شود وکم کم هر کلمه و کلام را، بمعنا وبمورد خویش بکار میبرد و دیگر هر مردی را بابا و هر حیوانی را سگ نمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
نتایج حاصل از بررسی زنان باردار مبتلا به اختلالات هایپرتانسیو در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در سال 1382
با توضیحات لازم در ذیل ذکر می شود:
فراوانی انواع اختلالات هایپرتانسیو در زنان باردار مبتلا به اختلالات هایپرتانسیو بارداری:
در کل 55 نفر از زنان باردار بستری در بیمارستان حضرت رسول اکرم در سال 1382 مبتلا به اختلالات هایپرتانسیو بارداری بودند که از این تعداد 3 نفر مبتلا به اکلامپسی بودند (معادل 5/5 درصد)، 12 نفر مبتلا به پره اکلامپسی شدید بودند (معادل 8/21 درصد)، 17 نفر مبتلا به پره اکلامپسی بودند (معادل 9/30 درصد)، 4 نفر مبتلا به هایپرتانسیون مزمن بودند (معادل 3/7 درصد)، 10 نفر مبتلا به هایپرتانسیون حاملگی بودند (معادل 2/18 درصد) و 9 نفر مبتلا به پره اکلامپسی افزوده شده بر هایپرتانسیون مزمن بودند (معادل 4/16 درصد)
- فراوانی اختلالات هایپرتانسیون در زنان باردار:
با توجه به تعداد کل زنان باردار بستری در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در سال 1382 که 642 نفر بوده است، فراوانی اختلالات هایپرتانسیو در دوران بارداری 5/8 درصد بوده است که شامل اکلامپسی در 4/0 درصد - موارد پره اکلامپسی شدید در 8/1 درصد موارد – پره اکلامپسی در 6/2 درصد موارد – هایپرتانسیون مزمن در 6/0 درصد موارد – هایپرتانسیون حاملگی در 5/1 درصد موارد و پره اکلامپسی افزوده شده بر هایپرتانسیون مزمن در 4/1 درصد موارد می شده است.
انواع اختلالات هایپرتانسیو به این صورت تعیین شدند:
1- هایپرتانسیون حاملگی: فشار خون mmHg90/140 اولین بار در طی حاملگی و فقدان پروتئینوری
1-2- پره اکلامپسی: فشار خون mmHg90/140 بعد از هفتة 20 حاملگی و پروتئینوری مساوی یا بیش از mg300 در 24 ساعت یا مساوی یا بیش از +1 در تست نواری ادرار.
2-2- پره اکلامپسی شدید: فشار خون mmHg110/160 و پروتئینوری در حد 2 گرم در 24 ساعت و یا مساوی یا بیش از +2 در تست نواری ادرار و علائم شدت پره اکلامپسی (علائم اخطار آمیز اکلامپسی): سردرد پایدار – اختلالات بینایی – درد اپی گاستر
3- اکلامپسی: تشنج های غیرقابل انتساب به سایر علل، در زنان مبتلا به پره اکلامپسی
4- پره اکلامپسی افزوده شده به هایپرتانسیون مزمن: شروع جدید پروتئینوری در حد مساوی یا بیش از mg300 در 24 ساعت در زمان هایپرتانسیوی که قبل از هفتة 20 فاقد پروتئینوری بوده اند.
5- هایپرتانسیون مزمن: فشار خون مساوی یا بیش از 90/140mmHg قبل از حاملگی یا تشخیص داده شده قبل از هفتة 20 حاملگی
2- سن
پس از آمارگیری مادران به گروههای سنی مختلف تقسیم شدند و فراوانی اختلالات هایپرتانسیو در هر یک از این گروههای سنی مشخص شد:
گروه سنی 18 سال و کمتر (6/3 درصد)
گروه سنی 24-19 سال (7/32 درصد)
گروه سنی 29-25 سال (1/29 درصد)
گروه سنی 34-30 سال (3/27 درصد)
گروه سنی35 سال و بیشتر (3/7 درصد)
میانگین سنی مادران در هر یک از اختلالات هایپرتانسیو تعیین شد: اکلامپسی 26 سال، پره اکلامپسی شدید 27 سال، پره اکلامپسی 27 سال، هایپرتانسیون مزمن 24 سال، هایپرتانسیون حاملگی 29 سال و پره اکلامپسی افزوده شده بر هایپرتانسیون مزمن 25 سال.
3- سن حاملگی:
در این قسمت سن حاملگی با توجه به LMP بیماران مشخص شد و در تعدادی معدودی هم که LMP قابل اطمینان نبود از گزارش سونوگرافی نیز جهت تعیین سن حاملگی کمک گرفته شد و سن حاملگی به چند گروه تقسیم شد و سپس فراوانی اختلالات هایپرتانسیو در آنها تعیین شد:
سن حاملگی کمتر از 20 هفته (1/1 درصد)
سن حاملگی 24-20 هفته (4/5 درصد)
سن حاملگی 28-25 هفته (4/5 درصد)
سن حاملگی 32-29 هفته (20 درصد)
سن حاملگی 36-33 هفته (4/25 درصد)
سن حاملگی بیشتر از 37 هفته (8/41 درصد)
لازم به ذکر است که میانگین سن حاملگی در این بیماران 34 هفتگی بوده است.
در 5/41% موارد اکلامپسی و انواع مختلف پره اکلامپسی سن حاملگی کمتر از 34 هفته بوده و در 5/58% موارد سن حاملگی بیشتر از 34 هفته بوده است.
4- پاریتی (تعداد زایمان ها):
فراوانی اختلالات هایپرتانسیو در پاریتی 5-0 که در بیماران دیده شده تعیین شد:
PO: 2/58 درصد، 1P: 3/27 درصد، 2P: 1/9 درصد، 4P: 8/1 درصد،5P: 6/3 درصد
فراوانی اختلالات هایپرتانسیو برحسب پاریتی را به این صورت نیز می توان بیان کرد: نولی پار: 2/57 درصد، پرایمیپار: 3/27 درصد، مولتی پار: 5/14 درصد.
5- بیماری زمینه ای: بر اساس بیماری های موجود در بیماران تحت بررسی فراوانی اختلالات هایپرتانسیو مشخص شد: 43 نفر (معادل 1/78 درصد) بیماری زمینه ای نداشتند، 12 نفر از بیماران، بیماری زمینه ای داشتند که به این صورت بوده است: 3 نفر، هایپرتانسیون مزمن داشتند، 1 نفر بیمار کلیوی (FSGN) و 1 نفر پسودوتومورسربری و 1 نفر تشنج داشتند و 6 نفر نیز UTI داشتند.
6- میزان فشار خون به هنگام مراجعه:
1-6- میزان فشار خون به چند محدوده تقسیم شده است و فراوانی اختلالات هایپرتانسیو در آنها مشخص شده است.
فشار خون >90/140 میلیمتر جیوه (این بیماران قبل از حاملگی فشار خون 90-100/60 داشته اند): در 7 نفر (معادل 7/12 درصد)
فشار خون 110/160 – 90/140 میلیمتر جیوه: در 31 نفر (معادل 3/56 درصد)
فشار خون 120/200-110/160 میلیمتر جیوه: در 11 نفر (معادل 20 درصد)
فشار خون 120/200 میلیمتر جیوه (از این جهت ذکر شده است که خطر عوارض مغزی و قلبی در این محدوده از فشار خون بیشتر است): در 6 نفر (معادل 11 درصد)
2-6- میزان فشار خون را می توان به صورت فشار خون >110/160 mmHgو فشار خون 110/160mmHg نیز تقسیم بندی نمود و به این صورت شدت پره اکلامپسی مشخص می شود:
فشار خون >110/160mmHg در 69 درصد موارد
فشار خون 110/160 mmHg در 31 درصد موارد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نقش رژیم غذایی در بهبود اختلالات خلقی و عاطفی
نتایج ارزیابی ها نشان می دهد تغییرات ساده در رژیم غذایی افراد، می تواند تأثیر عمده ای در بهبود افسردگی ، اضطراب و اختلالات خلقی بگذارد، به نحوی که این گونه افراد نیاز مداوم به داروهای ضدافسردگی نخواهند داشت . البته محققان اعتقاد دارند جهت پیشبرد درمان ، بهتر است از روان درمانی و دارو درمانی نیز استفاده شود و تغذیه مناسب در کنار درمان اصلی رعایت شود. نتایج "تحقیق درباره ارتباط غذا و شرایط روحی و روانی افراد نشان می دهد" 80 درصد افرادمصاحبه شده گزارش داده اند وضعیت بهداشت روانی آنها وقتی رژیم غذایی خود را تغییر داده اند، بهبود یافته است و حدود یک چهارم آنها بیان داشته اند نسبتاً بهبودی یافته اند یا ناراحتی کمتری از افسردگی ، اضطراب یا تغییرات خلقی متحمل شده اند. برای تحقیق 200 نفر پرسشنامه ای را که جهت تعیین ارتباط بین تغییرات رژیم غذایی ، تغذیه و بهداشت روانی طراحی شده بود، تکمیل کردند.براساس پاسخ های ارائه شده 88 درصد کسانی که شیوه های کنترل و حفظ رژیم غذایی انجام داده بودند، بهبود یافتند.نتایج نشان می دهد افرادی به نتیجه مثبت و مطلوب رسیده اند که مصرف غذاهای استرس زا مانند شکر (80 درصد شرکت کنندگان )، کافئین (79 درصد شرکت کنندگان )، الکل (55 درصد شرکت کنندگان ) و شکلات (53 درصد شرکت کنندگان ) را کم یا ترک کرده اند و مصرف غذاهای کمک کننده را از قبیل آب (80 درصد شرکت کنندگان )، انواع سبزی (78 درصد شرکت کنندگان )، میوه (72 درصد شرکت کنندگان ) و روغن ماهی (52 درصد شرکت کنندگان ) افزایش داده اند. بنابراین تغییرات در الگوهای غذا خوردن ، می تواند مفید و نشاط بخش باشد، در صورتیکه غذا و میان وعده های غذایی با دقت انتخاب و میل شوند. در این میان صرف صبحانه را نباید فراموش نمود و هنگام احساس گرسنگی ، غذای میان وعده جهت میل کردن همراه داشته باشید.
تاثیر روغن ماهی در درمان افسردگی
سالهاست که پزشکان با جمع آوری اسفنج ها، مرجان ها و جلبک های دریایی به دلیل مواد شیمیایی که دارند،امیدوارند که بتوانند از آنها برای درمان بیمارتن خود استفاده کنند.به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه مرکزی به نقل از NEWSCIENTIST ،محققان به این نتیجه رسیده اند که ماهی ها به خصوص روغن ماهی به دلیل داشتن اسیدهای چرب امگا 3 دارای تاثیر ضد افسردگی می باشند.در ابتدا این نکته توجه دانشمندان را به خود جلب کرد که مردم کشورهایی که بیشتر ماهی مصرف می کنند کمتر در بین آنها افسردگی دیده می شود. همچنین زنان بارداری که در زمان بارداری خود از ماهی و غذاهای دریایی استفاده می کنند پس از زایمان کمتر مبتلا به افسردگی می شوند. بنابر این دانشمندان شروع به مطالعاتی برای یافتن دلیل آن نموده اند.اسید های چرب امگا 3روغن های اشباع نشده ای(بدون کلسترول) می باشند که بدن قادر به ساختن آنها نمی باشد و این مواد را می توان از غذاهای دریایی دریافت نمود.اسید چربی که تاثیر مستقیمی بر رشد مغز وعملکرد آن دارد با نام DHA می باشد.DHA گرفته شده از امگا 3 سازنده دیواره نورون ها می باشد. دکتر هیبلن می گوید:"بدن انسان قادر به ساختن DHA نمی باشد بنابر این آن را باید با رژیم غذایی به دست آورد."تحقیقات اولیه نشان داده که مصرف یک گرم اسیدهای چرب امگا 3 در روز می تواند درمان موثری برای افسردگی باشد، حال این اسید های چرب می تواند به شکل مکمل های تغذیه ای موجود در اکثر فروشگاههای مواد غذایی باشد ویا در ماهی خصوصا ماهی سالمون،ساردین و یا تن ماهی، که چندین بار در هفته مصرف می شود.دانشمندان می گویند که باید تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام گیرد، نه فقط یرای تاثیری که غذاهای دریایی در مورد افسردگی دارند بلکه در خصوص تاثیر این مواد بر روی اسکیزوفرنی، اختلال دو شخصیتی و رفتار های خشونتی.
نقش ماهی در کاهش افسردگی
روغن ماهی و بیماری افسردگی حاد
افسردگی حاد یک بیماری شناخته شده و وخیم روحی است که مربوط به تکرار دفعات بروز افسردگی، جنون( تغییرات سریع رفتاری، تحرک بیش از حد و شادمانی فوق العاده) یا هر دو می باشد. برای این بیماری معمولاً داروهایی استفاده می شود که متأسفانه چندان مؤثر نیستند و احتمال بروز مجدد بیماری بسیار زیاد است.
دانشمندان عموماً بر این باور هستند که این مشکل ناشی از فعالیت بیش از اندازه، در مسیر عبور سیگنال های ( پیام های) عصبی می باشد. اسیدهای چرب امگا-3 موجود در روغن ماهی قادرند از این فعالیت فوق العاده بکاهند و ثابت کنند که در درمان این اختلالات سودمند هستند.
مصرف ماهی و افسردگی
یکی از محققان در یکی از مقالات خود چنین اظهار می کند که به ارتباط متقاعدکننده ای میان مصرف ماهی و بروز افسردگی حاد دست یافته است. وی بر روی بروز سالیانه افسردگی حاد در بین 100 نفر در 9 کشور و ارتباط آن با مصرف ماهی مطالعه کرد و طبق تحقیقات خود متوجه شد ، بروز افسردگی در کشورهایی که میزان مصرف ماهی در آن ها کم است، بالا می باشد. در نیوزیلند با مصرف تنها 20 کیلوگرم ماهی در سال، میزان بروز افسردگی 8/5 درصد بود، در حالی که این میزان در کشور کره با مصرف سالانه بیش از 50 کیلوگرم ماهی تنها 3/2 درصد بود و در نهایت ژاپن با مصرف سالانه تقریباً 75 کیلوگرم ماهی دارای پایین ترین میزان( 12/0 درصد) بروز افسردگی می باشد.
این محقق خاطرنشان کرد که ممکن است عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر عوامل بر نتایج به دست آمده از تحقیقات او تأثیرگذار بوده باشد، اما به این مطلب نیز اشاره کرد که تراکم بالای اسید دکوزاهگزانوئیک ( یک اسید چرب مهم و اساسی موجود در ماهی) در پلاسمای خون، موجب افزایش سروتونین و در نهایت کاهش بروز افسردگی و خودکشی شده است.
روغن ماهی موجب تخفیف علایم بیماری شیزوفرنی می شود.