لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
اخلاق ورزشی و خصوصیات یک ورزشکار
مسلمان ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد.
ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. آن چه معیار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "انّ اکرمکم عندالله اتقیلکم؛ گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست."
البته انسان پرهیزکار و با ایمان، هر چه قوی تر و نیرومندتر باشد، بهتر است، اما قوی بودن به تنهایی کافی نبوده و ملاک ارزش نخواهد بود؛ از این رو در حدیث نبوی می خوانیم: "المومن القوی خیر و احب من المومن ضّعیف؛ شخص با ایمان قوی و نیرومند، از شخص با ایمان ضعیف بهتر و دوست داشتنی تر است." در این حدیث، ابتدا کلمه "المومن" آورده شده و سپس کلمه "القوی" یا "الضّعیف"، و انسان با ایمان با یک انسان با ایمان دیگر مقایسه شده است، نه با یک انسان فاقد ایمان، زیرا انسان فاقد ایمان، ارزشی ندارد. نکته جالب توجه، این که انسان با ایمان اگر نیرومند و سالم باشد، می توند منشا آثار خیر بیش تری باشد و حتی بهتر و بیش تر عبادت کند و یا جهاد نماید. در این جا توجه شما را به قسمتی از رهنمودهای امام خمینی (ره) در این خصوص جلب می نمایم: "آن چه که پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است. آن مردهای با ایمان هستند، ورزش کاران با ایمان هستند، روحانی با ایمان و دانشگاهی با ایمان و ... این ها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دست های خائنانه کسانی که گاه می خواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت مادّی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند."
ایشان در ضمن بیان وظیفه ورزش کاران فرمودند: ورزش کاران دو وظیفه دارند: یکی ورزش جسمانی برای قوه پیدا کردن و قدرت پیدا کردن ... یکی هم پرورش روحانی، که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود، آن وقت قدرت جسمانی اش مضاعف می شود. شما کوشش کنید که آن قدرت را هم که قدرت الهی است، قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمومنین
علیه السلام در شما پیدا شود. که یک مرد روحانی قوی و جسمانی قوی بشوید، که هم جانب روحتان قوی باشد و هم جانب جسمتان قوی باشد." 2- امین بودن: ورزش کار مسلمان باید امین باشد. در مواردی از آیات قرآنی، "قوی بودن" با "امین بودن" قرین شده و گویا مکمّل یکدیگر دانسته شده اند. یکی از آن موارد، داستان حضرت موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام است.
وقتی "صفورا"، دختر حضرت شعیب علیه السلام می خواهد حضرت موسی علیه السلام را برای استخدام شدن به پدر خود پیش نهاد کند، به دو ویژگی مثبت وی اشاره نموده و می گوید: "یا ابت استاجره انّ خیر من استاجرت القوی الامین؛ پدرجان! موسی را استخدام نما، زیرا بهترین کسی که می توانی استخدام کنی، کسی است که قوی و امین باشد." به طور کلی اگر کسی قوی باشد، ولی امین نباشد، از کسی که ضعیف است، ولی او هم امین است، خطرناک تر خواهد بود. مورد دیگر، داستان حضرت سلیمان و بلقیس است. آن جا که حضرت سلیمان می خواهد به سرعت تخت بلقیس را از سرزمین سبا به کاخ خود بیاورد، می گوید: کدام یک از شما درباریان، تخت بلقیس را قبل از آن که تسلیم امر من شوند، نزد من خواهد آورد؟ عفریتی از جن می گوید: "انا اتیک به قبل ان تقوم من مقامک؛ من پیش از این که از جایت بلند شوی، آن را نزد خواهم آورد." و آن گاه اضافه می کند: "و انی علیه لقوی امین؛ و من بر این کار، قوی و امین هستم." و بدین ترتیب، خود را قوی و امین معرفی نموده و قوّت را در کنار امانت به کار می برد. 3- دانش و بینش: ورزشکار مسلمان باید دارای دانش و بینش وسیع باشد. ورزش کار مسلمان، همچنان که از نظر جسمی، قوی و نیرومند است، از جهت علمی نیز باید توانا و نیرومند باشد. متاسفانه اکثر ورزش کاران مسلمان، از این نکته غافل
بوده و هنگامی که وارد گود ورزش می شوند، درس، بحث، مطالعه و تحقیق را کنار می گذارند. نیرومندی بدنی و علمی برای یک انسان، بسان دو بال برای یک پرنده اند. پرنده هنگامی می تواند اوج گیرد که دو بال نیرومند داشته باشد، و داشتن یک بال- هر چند قوی و نیرومند- برای او کافی نیست. در قرآن حکیم، در این خصوص چنین می خوانیم: "وزاده بسطة فی العلم و الجسم؛ و او را [طالوت را] در دانش و قوت جسم فزونی بخشیده است." در باره حضرت داوود علیه السلام نیز که جوانی نیرومند و با ایمان بوده و به همین مناسبت توانسته بود بزرگ ترین رهبر کافران را به قتل رساند، می فرماید: "و قتل داوود جالوت و اتاه الله الملک و الحکمة و علّمه ممّا یشاء؛ و "داوود"، "جالوت" را کشت، و خداوند حکومت و دانش را به او بخشید، و از آن چه می خواست به او تعلیم داد." همچنین در باره او می فرماید: "وشددنا ملکه و اتیناه الحکمة؛ ما پایه حکومت او را محکم ساختیم و به او دانش دادیم." چنان که ملاحظه می شود، داوود علیه السلام از ایمان و قدرت بدنی کافی برخوردار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اخلاق و ورزش
پس از ورود ورزش به دنیای تجارت به نظر می رسد که اخلاقیات همچون خصیصه ذاتی ورزش است و حتی می توان گفت که ورزش اساسا اخلاقی است.
پس از ورود ورزش به دنیای تجارت به نظر می رسد که اخلاقیات همچون خصیصه ذاتی ورزش است و حتی می توان گفت که ورزش اساسا اخلاقی است. این نظریه تکیه بر اسطوره های شکوهمند ورزشی است: اسطوره هایی چون اسطوره جاودانگی ورزش در طول زمان، اسطوره ای که ورزش را از زمان های قدیم با طبیعت انسان هماهنگ می داند و اسطوره ای که ورزش را به نوعی از راه راست منحرف، انحصاری و ربوده شده می داند. اختلاف نظر در زمینه تفاوت میان ورزش برای ورزش و ورزش به منظور دستیابی به موفقیت و ایده آلی که به نوعی یک آرزوست بیشترین زمینه مباحث ورزشی است. اما تعریف واقعی ورزش کدام است؟ اگر تعریف ما براساس حس مشترک باشد، این تعریف هر نوع فعالیتی که تلاش فیزیکی را طلب کند. تفاوت های ورزش امروزی (نوین) با ورزش سنتی که بیشتر متکی به اخلاقیات بود، بسیار عمیق گشته است.
کانت معتقد است که شرط لازم اخلاق، وجود خداوند است. پیردوکوبرتن بنیانگذار دوره جدید بازی های المپیک اعتقاد مذهبی را ریشه اخلاقیات می داند. در واقع ورزش با اخلاقیات پیوستگی تنگاتنگی دارد. ورزش نیز اطمینان می بخشد و تسلی می دهد. ورزش در سطح بسیار وسیع، بانی یک دگرگونی عظیم اجتماعی و اخلاقی خواهد بود و قابلیت احیای فرهنگی نوین را به همراه خواهد داشت. ورزش باید نجات بخش جامعه از عوارضی همچون فساد، شرارت، بیکاری، لجام گسیختگی و اعتیاد است، پس اخلاقی است. جوهر اصلی ورزش اخلاق است که در نهایت درستکاری را ترویج می دهد. درستکاری اصل اساسی ورزش و اجتماع است.
امروزه هم اخلاقیات در ورزش پایه وفاداری به اصل انسان بودن است. اما سئوال این است. آیا اخلاقیات ورزشی واقعا وجود دارد؟ شاید وجود اخلاقیات در ورزش همان بیان اعتقاد به پاکی اصیل و آرمانی ورزش است. اگر همچون مارسل موس به «ایمان ضروری برای جامعه» اعتقاد داشته باشیم باید بپذیریم که ورزشکاران و تماشاگران به نوعی با اخلاقیات و ورزش جامعه سالم را می سازند.
بحث اخلاقیات در ورزش خودمان نیز همیشه یکی از چالش های این پدیده بوده است. این بار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی به این مسئله پرداخته است.
او با تأکید اعلام کرد با هر ورزشکاری که بخواهد با قیافه زنانه به میادین ورزشی وارد شود، برخورد جدی و مدیریتی می کنم. وی گفته است که بسیار زننده است که جوانان ما بخواهند با آرایش و ریخت و قیافه های زنانه به میدان مسابقه پا بگذارند و از همین حالا به شما تکلیف می کنم که با این روند به شدت برخورد کنید و اگر شما نکنید من برخورد می کنم و آنهایی که از دستم در بروند در آینده محروم خواهند شد و عذر چنین ورزشکارانی را خواهم خواست.
مهندس علی آبادی در جمع رؤسای فدراسیون های ورزشی همچنین گفت: شرکت در مراسم مذهبی از ارزش های بزرگ محسوب می شود، اما باید بدانید که مسائل فرهنگی تنها حضور در مراسم مذهبی نخواهد بود و همین که شما در این نشست از مسائل فرهنگی صحبت کنید، اولین قدم در راه اشاعه مسائل فرهنگی خواهد بود.
وی خطاب به ورزشکاران نیز تأکید کرد: انصافا برای ایران با قدمتی ۲۵۰۰ ساله و سابقه ۱۴۰۰ ساله دینی بسیار زننده است که ورزشکارانش با موهای رنگ شده و آرایش ابرو به میادین ورزشی بروند و این بی احترامی به جامعه است. از روحانیون بخواهید در اردوهای تیم ملی حضور یابند و به هدایت ورزشکاران بپردازند و ممکن است جوانان بدون توجه به انجام کاری بپردازند، نباید آنها را از جمع خود برانیم و باید به نرمی و ملاطفت آنها را ارشاد کنیم.
وی خطاب به رؤسای فدراسیون های ورزشی گفت: شما نگران دو تا سه مدال المپیک نباشید ،مسائل اخلاقی برای ما بیشتر از مدال های جهانی، المپیک و آسیایی اهمیت دارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره اقتصاد ورزش گفت: فدراسیون های ورزشی به صورت NGO تعریف شده اند و باید در راستای اقتصاد ورزش گام های جدی بردارید. با توجه به بودجه خوب سازمان تربیت بدنی و فدراسیون های ورزشی می توانیم شرکت قدرتمندی داشته باشیم که منابع مالی را که بلااستفاده مانده است را در آنجا برای انجام کارهای اقتصادی جمع کنیم و در این صورت بخشی از هزینه های سازمان نیز تأمین خواهد شد.
علی آبادی همچنین گفت: دیوان محاسبات با مقوله جذب ۳۰ درصد از اعتبارات دستگاه های دولتی برخورد خوبی داشته است و قرار است در جلسه هیأت دولت این موضوع به شکل دوفوریتی مطرح شود و در صورت تصویب آن مجموع این رقم بیشتر از اعتبارات سازمان تربیت بدنی خواهد بود.
وی همچنین گفت: برای همه ورزشکارانی که صاحب رکورد جهانی، المپیک و آسیایی می شوند قرار است با اختصاص مبلغ خاصی به صورت ثابت از آنها حمایت شود و این موضوع برای زنان و مردان مساوی است.
علی آبادی همچنین درباره تشکیل کمیته ۱۵ نفره ای خبر داد که قرار است عملکرد فدراسیون های ورزشی را کارشناسی و ارزیابی کند. این کمیته متشکل از ترکیبی از فدراسیون های ورزشی، مسئولان سازمان، کمیته ملی المپیک است و هر سه ماه یک بار این ارزیابی صورت خواهد گرفت و گزارش عملکرد فدراسیون ها هر سه ماه یک بار منتشر خواهد شد و هر نوع تصمیم بستگی به نتایج این عملکردها دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
اخلاق مدیریت
یکی از ارکان اساسی سعادت، در زندگی مادی و معنوی بشر ، اخلاق و فضائل اخلاقی است . زیرا در پرتو محاسن اخلاق و خلقیات حمیده ، موجبات تحکیم روابط اجتماعی فراهم می گردد، برخوردهای محبت بار که بر اساس یک سلسله اعتقادات اخلاقی صورت می گیرد شورد و نشاط را به کالبد زندگی می دمد و زندگی فردی و اجتماعی را در مسیر تعالی و تکامل ، بکام انسان گوارا می سازد.
تأثیر محاسن اخلاق در زندگی اقوام و ملتها تا جائیست که هر گاه آنرا مایه حیات انسانی و فرهنگی جامعه بحاس آوریم مبالغ گوئی نکرده ایم.
اقوام روزگار باخلاق زنده اند
قومی که گشت فاقد اخلاق مرد نیست
مطالعة تاریخ این نکته را بما ثابت می کند که یکی از مهمترین عامل موفقیتها و پیروزیها ، و یا شکستها و ناکامیهای جوامع بشری " عامل اخلاقی " بوده است. ملتی که حرکتهای خود را در چارچوب محاسن اخلاق به پیش برد، قلة رفیع سعادت و پیروزی را فتح نمود و در هر جامعه ایکه فضائل اخلاقی قربانی رذائل شیطانی گردید سقوط و انحطاط دامنگیر آن مردم شد.
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان ، نمونه های فراوانی ، در جهت نمایش زیبائیها و زشتیها ، و نیز تأثیر هر یک از این نمونه ها در پیروزی و شکست امتهای پیشین را بیان داشته است که داستانها و قصص اقوام لوط ، هود ، صالح ، موسی سلیمان ، عیسی و ... بخشی از وقایع گذشتة تاریخ بشر می باشد.
پایه گذاران نهضت اخلاقی را باید پیامبران بزرگ خدا دانست ، زیرا آنها بودند که در طول تاریخ برا تربیت و سازندگی انسانها ، ضوابط و اصول اخلاق را ارائه دادند تا با طهارت فکرها و تطهیر دلها ، آلوده گیهای بیرونی و کدورتهای اجتماعی را از سطح جامع پاک سازند و انسان را در فضای معطّر محاسن و مصفّای اخلاق بکمال مطلوب برسانند. چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام ، اساس بعثت خویش را در تتمیم اخلاق می داند و می فرمایند:
" اِنَّما بُعِثْتُ لاُتَمِمَّ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ "
همانا من برای تکمیل والائیهای اخلاق برانگیخته شده ام.
باید توجه داشت که اجرای بخشی از اصول اخلاقی چون با خواهشهای نفسانی و ارضاء تمایلات حیوانی و شخصی انسان، تضاد دارد لذا مستلزم تحمل ناگواریها و دشواریهاست و این موضوع نیز قابل انکار نیست که در سایة رنج خویشتن داری و جهاد با نفس، گنج فلاح و پیروزی بدست می آید.
" قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّیها وَ قَدْ مَنْ دَسّیها "
کسیکه ضمی خویش را از اخلاق ناپسند تزکیه نماید رستگار است و هر آنکس که درون را به فساد و تباهی بکشاند زیانکار خواهد بود.
در اینجا با تکیه به سخنان پیشوایان دین ، به بخشی از برکات و زیبائیهائی که در سایة محاسن و مکارم اخلاق بدست می آید، اشاره می شود تا تأثیر اخلاق نیک در پیشرفت کار و دستیابی به سعادت روشن گردد:
حسن اخلاق مایه سعادت است:
" قالَ رَسُولُ اللّهَ (ص) : مِنْ سَعادَةِ الرَّجُلِ حُسْنُ الْخُلْقِ "
پیامبر خدا فرمود: یکی از عوامل سعادت انسان حسن خلق است.
حسن خلق مایه تحکیم روابط اجتماعی بر پایه مهر و محبت می شود:
" قالَ النَّبی (ص) : حُسْنُ الْخُلْقِ یثْبِتُ الْمَوَدَّةَ "
پیامبر اسلام فرمود: اخلاق نیک دوستی و محبت را تحکیم می بخشد.
حسن اخلاق سبب آبادانی و عمران جامعه است:
" قالَ الصّادِق (ع) : اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ یعْمُرانِ الدِّیارَ و یزَیدانِ فی الْاَعْمارِ "
امام صادق (ع) فرمود: نیکی کردن و خوش اخلاقی ، شهرها را آباد و عمرها را
زیاد می سازد.
حسن اخلاق نشانة رشد اندیشه و کمال عقل است:
" قالَ الصّادِق (ع) : اَکْمَلْ النّاسِ عَقْلاً اَحْسَنَهُمْ خُلْقاً "
کاملترین مردم از نظر عقل کسی است که اخلاقی نیکوتر داشته باشد.
حسن اخلاق مایة عزت و سربلندی است:
" قالَ عَلی (ع) : رُبَّ عَزیزٍ اَذَّلَّهُ خُلْقُهُ وَرُبَّ ذَلیلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ "
علی (ع) فرمود: چه بسا عزیزی که اخلاق بد ، مایه ذلت او گشته و چه بسا ذلیلی
که خوش اخلاقی او را به عزّت رسانده است.
حسن اخلاق زندگی مادّی انسان را بهبود می بخشد:
" قالَ الصّادِق (ع) : حُسْنُ الْخُلْقِ یزیدُ فی الرِزقِ "
امام صادق فرمود: اخلاق نیکو روزی آدمی را افزایش می دهد.
حسن اخلاق در قیامت ، کفة اعمال نیک را سنگین تر می سازد:
" قالَ رَسُولُ اللّهَ (ص) : مامِنْ شیئٍ اَثْقَلُ فی الْمیزانِ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ "
پیامبر خدا فرمود: چیزی در میزان اعمال، سنگین تر از خوش خلقی نیست.
مدیریت که فن اداره یک تشکیلات است در اداره و هدایت امکانات مادّی و انسانی ، ریزه کاریها و لطافتهای بسیاری را لازم دارد، زیرا نقش اخلاق مدیر، در گرم نگاهداشتن شورها و برانگیختن انگیزه ها ، و در انسجام واحدها و سرعت بخشیدن بکارها و بدست آوردن نتیجه ها چیزی است غیر قابل انکار.
مدیری که متخلق باخلاق مدیریت نباشد، قادر به کشیدن بار مسئولیت نخواهد بود. اخلاق برای مدیر بمنزلة مشاوری آگاه و معاونی آشناست که مشکلات را مشکل گشا است و مدیریت با استمداد از روشهای آمیخته به اخلاق انسانی می تواند بسیاری از نابسامانیها را سامان بخشد و میزان شورانگیزه ها را بالا بیاورد و به مجموعه ی تشکیلات روحیه ای از صفا و محبت بدهد و بیجهت نیست که پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
یا بَنی عَبْدِ الْمُطَّلِبُ، اِنَّکُمْ لَمْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمْوالِکُمْ فَاَلْقُوهُمْ بِطَلاقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبٌشْرِ.
ای فرزندان عبدالمطلب! شما نمی توانید با ثروتهای خود مردم را راضی کنید با گشاده روئی و برخورد نیکو با آنان روبرو شوید تا دلهایشان را بسوی خود معطوف دارید.
قرآن کریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اسلام را در مدیریت ، اخلاق نیک می داند و با صراحت می گوید:
فََبِِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْکُنْتَ فَظّاً غََلیظَ الْقَلْبِ الَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ .
حسن اخلاق و مهربانی تو با مردم رحمتی است از جانب خداوند ، و اگر تندخو و سخت دل
بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.
چه بسیارند مدیرانی که با داشتن خصوصیاتی همانند قاطعیت ، تخصص ، قدرت و آگاهیهای لازم در سطح بالا قرار داشته اند، ولی بخاطر عدم رعایت مسائل اخلاقی در حوزة مدیریت ، موفقیت مطلوب را کسب نکرده اند و در نتیجه با ناکامی روبرو شده اند.
حکیمی در مورد مدیریت و فرماندهی لشگر سخنی حکیمانه دارد و می گوید:
" شایسته است که در فرمانده لشگر ده خصلت از اخلاق حیوانات وجود داشته باشد:
جرأت شیر، و حملة خوک، و مکر روباه، و شکیبائی سگ برزخم، و شبیخون زدن گرگ، و نگهبانی کلنک (کرکی) ، و سخاوت خروس ، و مهرمانی مرغ بر جوجه ، و پرهیز کلاغ ، و چاقی تعرو. "
" خلاصه در مکتب اسلام هدف اصلی حسن خلق ، اطاعت اوامر الهی ، اداء تکلیف دینی ، و جلب رضای پروردگار است. نتایج معنوی اخلاق حمیده ، تکامل روح ، پاکی فکر ، تعالی معنوی ، غلبه بر هوای نفس ، تخلق بفضائل ، و نیل برستگاری ابدی است. و فوائد دنیوی آن گسترش دوستی ، حسن روابط اجتماعی ، کسب محبوبیت ، افزایش سود مادی و رفاه آسایش زندگی است. برعکس سوء خلق برای بشر، تیره روزی و بدبختی ببار می آورد و آدمی را از سعادت مادّی و معنوی باز می دارد."
برای اینکه مسائل اخلاقی مدیریت را مشخص کنیم به بخشی از آندسته که دارای اهمیتی بیشتر هستند اشاره نموده و هر یک از آنها را با توضیحی مختصر فهرست می نمائیم:
1- پوشش عیبها
انسانهای شاغل در یک مجموعه ، دارای روحیات و استعدادهای متفاوتی هستند فردی دارای ذوق و ابتکار و شخصی بی بهره از خلاقیت و استعداد ، جمعی کندتر و دسته ای تندتر، انسانی دلسوز و همکاری بی تفاوت ... که همة این تفاوتها و خصلتها بخاطر عوامل گوناگونی است که جای بحث آن در اینجا نیست ، ولی می توان گفت که یکی از عوامل مؤثر در این تفاوتها ، تربیت و شیوه های تربیتی است که موجبات بروز و ظهور خصلتهای مثبت و منفی را در انسان بوجودمی آورد.
کمبودهای تربیتی ، و نارسائیهای فرهنگی ، بسیاری از نواقص و زشتیها را در افراد موجبمی شوند که جبران خسارتهای ناشی از آن بسادگی میسر نخواهد بود و صد البته مدیر در حدّ امکان و مسئولیتش باید جلو نفوذ نقصها و سرایت زشتیها را بگیرد ولی آنچه که قابل دقت می باشد اینست که شیوة برخورد مدیریت با عیبها و نقصها چگونه باید باشد؟
مدیر می تواند در برخورد با عیبها از شیوه هائی استفاده کند که هم نقصها برطرف گردد و گامی در جهت سازندگی انسانها برداشته شود و از طرفی هم به نشاط محیط کار آسیبی نرسد که در اینجا بچند شیوه بطور مختصر اشاره می شود:
مدیر باید از برملا کردن عیوب همکاران خود که موجبات شکستن روحیه و شخصیت آنان است جداٌ خودداری کند، زیرا افشای نقصها و شکستن روحیه ها نه تنها در بسیاری از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
چکیده
1
مقدمه
2
اخلاق و مدیریت
3
مسایل اخلاقی در مدیریت
4
ویژگی های مسایل اخلاقی در مدیریت
6
تجزیه و تحلیل مسایل اخلاقی در مدیریت
9
اقتصاد و اخلاق مدیریت
9
حقوق و اخلاق مدیریت
10
فلسفه و اخلاق مدیریت
11
محتوای مدیریت اخلاقی و تأثیر اقتصاد بر آن
12
قانون و اخلاق مدیریت
13
انتخاب مدیریت اخلاقی
14
قانون؛ تبلور مدیریت اخلاقی در جامعه
15
ویژگی ها و شرایط اجرای قانون
16
قانون و اخلاق در مدیریت
18
زمینه های شکل گیری قانون... فرایندهای فردی
19
فرایندهای گروهی
20
فرایندهای اجتماعی
21
فرایندهای سیاسی
21
اخلاق در عمل
22
سودمند گرایی: تئوری فرجام گرایی
23
خلاصه مطالب
25
منابع و مآخذ
27
چکیده
در این مقاله به بحث در خصوص تأثیر اقتصاد بر مدیریت اخلاقی پرداخته می شود و با استخدام تئوری فرد برای مواجهه با یک مشکل اخلاقی ، روش تجزیه و تحلیل اقتصادی را بر اساس عوامل بازار بررسی می کند . اگر اخلاق و تناسب و تعادل در امور حاکم شود می توان انتظار مدیریتی صحیح و اخلاقی را داشت . مدیر باید با توازن در امور و سیاست « نتیجه و بهره برداری مناسب » بتواند یک سازمان ، یک نهاد وارگان را به خوبی اداره کند . امید است این تحقیق توانسته باشد عنوان «اخلاق در مدیریت » را متناسب با ارائه کار ، به صورت علمی و تئوری معرفی کند .
مقدمه
مدیریت . مهمترین عامل در حیات رشد و بالندگی و یا از بین رفتن نهادها ، سازمان ها و اجتماع است و مدیر روند حرکت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب را هدایت می کند و در هر لحظه برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست . در این مقاله با عنوان اخلاق و مدیریت به بررسی طبیعت مشکلات اخلاقی در نهادها پرداخته شده است : بررسی مشکلات موجود و نیز رقابت های پیچیده ای به منظور برقراری توازن بین منافع اقتصادی و تعهدات اجتماعی .
اخلاق در مدیریت بر این اساس که روابط ما با اعضای جامعه ای که در آن فعالیت داریم چگونه است و چگونه باید متمرکز گردد ، استوار است . بدون شک مهمترین و حساس ترین مسأله در مدیریت ایجاد تعادل و توازن بین عملکرد اقتصادی و عملکرد اجتماعی است.
اخلاق در مدیریت امروزه از مسائلی نظیر ارتشاء ، دزدی و تبانی فراتر می رود . هنگام مواجهه با چنین مسائلی چگونه باید تصمیم گیری کرد و چه چیزی صحیح ، مناسب و عادلانه است . در این مقاله شیوه ی تصمیم گیری ما در قبال جامعه و مسائل مدیریتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد .
اخلاق و مدیریت
مسایل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی می دهند. این مسایل بسیار فراتر از مشکلات مربوط به ارتشا، تبانی و دزدی بوده و به محدودههایی نظیر خریداری شرکتهای دیگر، سیاستهای بازاریابی و سرمایه گذاری های کلان نیز گسترش یافته اند. یک شرکت بزرگ، یک شرکت کوچک تر را به روش معمول مذاکره به منظور خرید سهام، مالک می شود و سپس به هنگام ادغام دو شرکت، مشخص می شود که بعضی پست های موجود در یک شرکت در شرکت دیگر نیز وجود دارد.
«صحیح»، «مناسب» و «منصفانه» واژه هایی اخلاقی هستند. آنها بیانگر نوعی قضاوت درباره رفتار ما با دیگراناند که باید منصفانه باشند. ما معتقدیم که راههای صحیح و خطا در برخورد با دیگران، رفتارهای مناسبو نامناسب و تصمیمات منصفانه وغیر منصفانه وجود دارد.این باورها، استانداردهای اخلاقی ما هستند. استانداردهای اخلاقی میان افراد مختلف، متفاوت است و هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که یک استاندارد اخلاقی خاص درست یا نادرست است، مگر این که ثابت شود آن استاندارد به راستی نوعی تعهد اخلاقی در قبال دیگران به وجود می آورد و منفعتی برای خود در بر ندارد. مشکل این است که حتی در ساده ترین موقعیت ها، تشخیص و بازشناسی «ما» و «دیگران» خاصه بین «منافع» و «تعهدات» دشوار بوده و این امر به ویژه در پیوند با مدیریت حاد می شود. چرا؟ گروه هایی مختلف در یک شرکت فعالیت می کنند که عبارت اند از: مدیران سطوح مختلف با وظایف متفاوت، کارگران با مهارت ها و تجربیات گوناگون، فروشندگان مواد مختلف، توزیع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
اخلاق ورزشی و خصوصیات یک ورزشکار مسلمانایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد.
ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. آن چه معیار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "انّ اکرمکم عندالله اتقیلکم؛ گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست."
البته انسان پرهیزکار و با ایمان، هر چه قوی تر و نیرومندتر باشد، بهتر است، اما قوی بودن به تنهایی کافی نبوده و ملاک ارزش نخواهد بود؛ از این رو در حدیث نبوی می خوانیم: "المومن القوی خیر و احب من المومن ضّعیف؛ شخص با ایمان قوی و نیرومند، از شخص با ایمان ضعیف بهتر و دوست داشتنی تر است." در این حدیث، ابتدا کلمه "المومن" آورده شده و سپس کلمه "القوی" یا "الضّعیف"، و انسان با ایمان با یک انسان با ایمان دیگر مقایسه شده است، نه با یک انسان فاقد ایمان، زیرا انسان فاقد ایمان، ارزشی ندارد. نکته جالب توجه، این که انسان با ایمان اگر نیرومند و سالم باشد، می توند منشا آثار خیر بیش تری باشد و حتی بهتر و بیش تر عبادت کند و یا جهاد نماید. در این جا توجه شما را به قسمتی از رهنمودهای امام خمینی (ره) در این خصوص جلب می نمایم: "آن چه که پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است. آن مردهای با ایمان هستند، ورزش کاران با ایمان هستند، روحانی با ایمان و دانشگاهی با ایمان و ... این ها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دست های خائنانه کسانی که گاه می خواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت مادّی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند."
ایشان در ضمن بیان وظیفه ورزش کاران فرمودند: ورزش کاران دو وظیفه دارند: یکی ورزش جسمانی برای قوه پیدا کردن و قدرت پیدا کردن ... یکی هم پرورش روحانی، که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود، آن وقت قدرت جسمانی اش مضاعف می شود. شما کوشش کنید که آن قدرت را هم که قدرت الهی است، قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمومنین علیه السلام در شما پیدا شود. که یک مرد روحانی قوی و جسمانی قوی بشوید، که هم جانب روحتان قوی باشد و هم جانب جسمتان قوی باشد." 2- امین بودن: ورزش کار مسلمان باید امین باشد. در مواردی از آیات قرآنی، "قوی بودن" با "امین بودن" قرین شده و گویا مکمّل یکدیگر دانسته شده اند. یکی از آن موارد، داستان حضرت موسی علیه السلام و دختران حضرت شعیب علیه السلام است.
وقتی "صفورا"، دختر حضرت شعیب علیه السلام می خواهد حضرت موسی علیه السلام را برای استخدام شدن به پدر خود پیش نهاد کند، به دو ویژگی مثبت وی اشاره نموده و می گوید: "یا ابت استاجره انّ خیر من استاجرت القوی الامین؛ پدرجان! موسی را استخدام نما، زیرا بهترین کسی که می توانی استخدام کنی، کسی است که قوی و امین باشد." به طور کلی اگر کسی قوی باشد، ولی امین نباشد، از کسی که ضعیف است، ولی او هم امین است، خطرناک تر خواهد بود. مورد دیگر، داستان حضرت سلیمان و بلقیس است. آن جا که حضرت سلیمان می خواهد به سرعت تخت بلقیس را از سرزمین سبا به کاخ خود بیاورد، می گوید: کدام یک از شما درباریان، تخت بلقیس را قبل از آن که تسلیم امر من شوند، نزد من خواهد آورد؟ عفریتی از جن می گوید: "انا اتیک به قبل ان تقوم من مقامک؛ من پیش از این که از جایت بلند شوی، آن را نزد خواهم آورد." و آن گاه اضافه می کند: "و انی علیه لقوی امین؛ و من بر این کار، قوی و امین هستم." و بدین ترتیب، خود را قوی و امین معرفی نموده و قوّت را در کنار امانت به کار می برد. 3- دانش و بینش: ورزشکار مسلمان باید دارای دانش و بینش وسیع باشد. ورزش کار مسلمان، همچنان که از نظر جسمی، قوی و نیرومند است، از جهت علمی نیز باید توانا و نیرومند باشد. متاسفانه اکثر ورزش کاران مسلمان، از این نکته غافل بوده و هنگامی که وارد گود ورزش می شوند، درس، بحث، مطالعه و تحقیق را کنار می گذارند. نیرومندی بدنی و علمی برای یک انسان، بسان دو بال برای یک پرنده اند. پرنده هنگامی می تواند اوج گیرد که دو بال نیرومند داشته باشد، و داشتن یک بال- هر چند قوی و نیرومند- برای او کافی نیست. در قرآن حکیم، در این خصوص چنین می خوانیم: