انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌ (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌

مقدمه‌ توسعه و تنوع فعالیتهای اقتصادی در کشور و کوشش در جهت خصوصی‌سازی شرکتهای دولتی و عملیات تصدی دولت به افزایش شمار و گسترش دامنه فعالیتهای شرکتهای سهامی عام و بسط فزاینده بازار سرمایه در طول دهه گذشته انجامید؛ و نیاز به اعمال نظارت مالی بر واحدهای تولیدی، بازرگانی و خدماتی را در جهت حفظ منافع عمومی، حفظ حقوق و منافع صاحبان سرمایه و دیگر اشخاص ذیحق و ذینفع تشدید کرد. رفع این نیاز مستلزم فراهم‌سازی اطلا‌عات مالی قابل اعتماد، مربوط و قابل مقایسه توسط شرکتها و موسسات مختلف و تهیه و ارائه آن مستلزم استفاده از خدمات حسابداران حرفه‌ای در واحدها و همچنین استفاده از حسابداران حرفه‌ای مستقل در بررسی اطلا‌عات و حسابرسی صورتهای مالی است. با تصویب قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفه‌ای حسابداران در سال 1372 و تصویب آئین‌نامه‌های مربوط و اساسنامه جامعه حسابداران رسمی در سالهای 1374 تا 1379، جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1380 با عضویت شماری از حسابداران با سابقه تشکیل شد. به‌دنبال آن، موسسات حسابرسی جدیدی تشکیل شد و تعدادی حسابدار رسمی جدید در سالهای 1381 و 1382 انتخاب شدند. در سال 1382 حسابرسان و موسسات حسابرسی معتمد بورس اوراق بهادار نیز انتخاب شدند و به این ترتیب، حسابداری حرفه‌ای در ایران دوران تازه‌ای از فعالیت، رشد و توسعه را آغاز کرد. نقش، وظیفه و مسئولیت حسابداران حرفه‌ای در قبال جامعه، صاحبان سرمایه و دیگر اشخاص ذیحق و ذینفع ایجاب می‌کند که آنان اصول عمومی اخلا‌ق حسنه را در همه جنبه‌ها رعایت و به آئین‌رفتار حرفه‌ای مدّون و منسجمی پای‌بند باشند تا پذیرش، اعتبار و احترام اجتماعی را که لا‌زمه فعالیت در هر حرفه تخصصی است، بدست آورند. در این مقاله، ابتدا چند نکته درباره اخلا‌ق و آئین رفتار بطور اعم گفته می‌شود؛ بعد، توضیح مختصری راجع به اخلا‌ق و آئین رفتار حرفه‌ای داده خواهد شد؛ پس از آن، اصول بنیادی آئین رفتار حرفه‌ای حسابداران بیان می‌شود؛ و در ادامه، چند مطلب که به نظر می‌رسد طرح آن در شرایط کنونی مناسبت بیشتری دارد عنوان خواهد شد. در تعریف اخلا‌ق‌ علا‌مه علی‌اکبر دهخدا در لغتنامه، اخلا‌ق را جمع <خلق و خویها> و علم اخلا‌ق را <دانش بد و نیک‌خویی‌ها> ‌تعریف کرده است و آن را یکی از <سه بخش فلسفه یا حکمت عملیه> می‌داند که عبارت است از <تدبیر انسان نفس خود را یا یک تن خاص را>. دکتر حسن انوری در فرهنگ بزرگ سخن، اخلا‌ق را <مجموعه عادت‌ها و رفتارهای فرهنگی پذیرفته میان مردم یک جامعه> تعریف کرده و در ادامه به <رفتار شایسته و پسندیده> عطف می‌دهد. دائره‌المعارف مصاحب علم اخلا‌ق را <بررسی و تعیین ارزش اعمال انسانی برحسب اصول اخلا‌قی >تعریف کرده است و اضافه می‌کند که درباره وجدان انسان و مسئولیت او از لحاظ اعمالش، نظریه‌های مختلفی در طی تاریخ ابراز شده و اصحاب فلسفه‌های مختلف، عوامل گوناگونی چون دین، فطرت و تجربه را اساس اخلا‌ق دانسته‌اند. در دائره‌المعارف بریتانیکا گفته شده است اصطلا‌ح اخلا‌ق(Ethics) در مورد تئوریها و سیستمهای ارزشهای اخلا‌قی نیز کاربرد دارد. در این دائره‌المعارف، اخلا‌ق به سه شاخه یا رشته تقسیم شده: اخلا‌ق نظری، اخلا‌ق هنجاری و اخلا‌ق کاربردی. اخلا‌ق نظری یا فرااخلا‌ق(Metaethics) به موضوعات مرتبط با ماهیت مفاهیم و قضاوتهای اخلا‌قی می‌پردازد. اخلا‌ق هنجاری یا دستوری(Normative Ethics) ضوابط و معیارهایی برای چگونه زندگی کردن فراهم می‌آورد و در آن، خوب و بد، درست و نادرست و نظایر آن تعریف و چگونگی انتخاب بین آنها و راه درست عمل کردن را براساس قواعد معین بیان می‌کند. اخلا‌ق‌کاربردی(Applied Ethics) در واقع ادامه اخلا‌ق هنجاری است که در آن کاربرد تئوریهای اخلا‌ق هنجاری در اخلا‌قیاتی نظیر حقوق بشر، برابری نژادی و جنسیتی، عدالت و مسائل مشابه مورد بحث واقع می‌شود. اخلا‌ق و آئین‌رفتار حرفه‌ای‌ اخلا‌ق و رفتار حرفه‌ای قاعدتاً در شاخه اخلا‌ق کاربردی قرار می‌گیرد و حاوی یک نظام ارزشی است که براساس آن، بد و خوب، و درست و نادرستِ رفتارِ صاحبان یک حرفه تعریف و بیان می‌شود. برای روشن شدن این تعریف باید به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول این که مراد از حرفه چیست و سوال دوم این که به چه کسانی حسابدار



خرید و دانلود تحقیق در مورد درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌ (word)


تحقیق در مورد درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌ (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌

مقدمه‌ توسعه و تنوع فعالیتهای اقتصادی در کشور و کوشش در جهت خصوصی‌سازی شرکتهای دولتی و عملیات تصدی دولت به افزایش شمار و گسترش دامنه فعالیتهای شرکتهای سهامی عام و بسط فزاینده بازار سرمایه در طول دهه گذشته انجامید؛ و نیاز به اعمال نظارت مالی بر واحدهای تولیدی، بازرگانی و خدماتی را در جهت حفظ منافع عمومی، حفظ حقوق و منافع صاحبان سرمایه و دیگر اشخاص ذیحق و ذینفع تشدید کرد. رفع این نیاز مستلزم فراهم‌سازی اطلا‌عات مالی قابل اعتماد، مربوط و قابل مقایسه توسط شرکتها و موسسات مختلف و تهیه و ارائه آن مستلزم استفاده از خدمات حسابداران حرفه‌ای در واحدها و همچنین استفاده از حسابداران حرفه‌ای مستقل در بررسی اطلا‌عات و حسابرسی صورتهای مالی است. با تصویب قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفه‌ای حسابداران در سال 1372 و تصویب آئین‌نامه‌های مربوط و اساسنامه جامعه حسابداران رسمی در سالهای 1374 تا 1379، جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1380 با عضویت شماری از حسابداران با سابقه تشکیل شد. به‌دنبال آن، موسسات حسابرسی جدیدی تشکیل شد و تعدادی حسابدار رسمی جدید در سالهای 1381 و 1382 انتخاب شدند. در سال 1382 حسابرسان و موسسات حسابرسی معتمد بورس اوراق بهادار نیز انتخاب شدند و به این ترتیب، حسابداری حرفه‌ای در ایران دوران تازه‌ای از فعالیت، رشد و توسعه را آغاز کرد. نقش، وظیفه و مسئولیت حسابداران حرفه‌ای در قبال جامعه، صاحبان سرمایه و دیگر اشخاص ذیحق و ذینفع ایجاب می‌کند که آنان اصول عمومی اخلا‌ق حسنه را در همه جنبه‌ها رعایت و به آئین‌رفتار حرفه‌ای مدّون و منسجمی پای‌بند باشند تا پذیرش، اعتبار و احترام اجتماعی را که لا‌زمه فعالیت در هر حرفه تخصصی است، بدست آورند. در این مقاله، ابتدا چند نکته درباره اخلا‌ق و آئین رفتار بطور اعم گفته می‌شود؛ بعد، توضیح مختصری راجع به اخلا‌ق و آئین رفتار حرفه‌ای داده خواهد شد؛ پس از آن، اصول بنیادی آئین رفتار حرفه‌ای حسابداران بیان می‌شود؛ و در ادامه، چند مطلب که به نظر می‌رسد طرح آن در شرایط کنونی مناسبت بیشتری دارد عنوان خواهد شد. در تعریف اخلا‌ق‌ علا‌مه علی‌اکبر دهخدا در لغتنامه، اخلا‌ق را جمع <خلق و خویها> و علم اخلا‌ق را <دانش بد و نیک‌خویی‌ها> ‌تعریف کرده است و آن را یکی از <سه بخش فلسفه یا حکمت عملیه> می‌داند که عبارت است از <تدبیر انسان نفس خود را یا یک تن خاص را>. دکتر حسن انوری در فرهنگ بزرگ سخن، اخلا‌ق را <مجموعه عادت‌ها و رفتارهای فرهنگی پذیرفته میان مردم یک جامعه> تعریف کرده و در ادامه به <رفتار شایسته و پسندیده> عطف می‌دهد. دائره‌المعارف مصاحب علم اخلا‌ق را <بررسی و تعیین ارزش اعمال انسانی برحسب اصول اخلا‌قی >تعریف کرده است و اضافه می‌کند که درباره وجدان انسان و مسئولیت او از لحاظ اعمالش، نظریه‌های مختلفی در طی تاریخ ابراز شده و اصحاب فلسفه‌های مختلف، عوامل گوناگونی چون دین، فطرت و تجربه را اساس اخلا‌ق دانسته‌اند. در دائره‌المعارف بریتانیکا گفته شده است اصطلا‌ح اخلا‌ق(Ethics) در مورد تئوریها و سیستمهای ارزشهای اخلا‌قی نیز کاربرد دارد. در این دائره‌المعارف، اخلا‌ق به سه شاخه یا رشته تقسیم شده: اخلا‌ق نظری، اخلا‌ق هنجاری و اخلا‌ق کاربردی. اخلا‌ق نظری یا فرااخلا‌ق(Metaethics) به موضوعات مرتبط با ماهیت مفاهیم و قضاوتهای اخلا‌قی می‌پردازد. اخلا‌ق هنجاری یا دستوری(Normative Ethics) ضوابط و معیارهایی برای چگونه زندگی کردن فراهم می‌آورد و در آن، خوب و بد، درست و نادرست و نظایر آن تعریف و چگونگی انتخاب بین آنها و راه درست عمل کردن را براساس قواعد معین بیان می‌کند. اخلا‌ق‌کاربردی(Applied Ethics) در واقع ادامه اخلا‌ق هنجاری است که در آن کاربرد تئوریهای اخلا‌ق هنجاری در اخلا‌قیاتی نظیر حقوق بشر، برابری نژادی و جنسیتی، عدالت و مسائل مشابه مورد بحث واقع می‌شود. اخلا‌ق و آئین‌رفتار حرفه‌ای‌ اخلا‌ق و رفتار حرفه‌ای قاعدتاً در شاخه اخلا‌ق کاربردی قرار می‌گیرد و حاوی یک نظام ارزشی است که براساس آن، بد و خوب، و درست و نادرستِ رفتارِ صاحبان یک حرفه تعریف و بیان می‌شود. برای روشن شدن این تعریف باید به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول این که مراد از حرفه چیست و سوال دوم این که به چه کسانی حسابدار



خرید و دانلود تحقیق در مورد درآمدی بر اخلاق و آئین رفتار حسابداران حرفه‌ (word)


تحقیق در مورد رابطه دین و اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

رابطه دین و اخلاق :

 

آیا اخلاق و مسائل مربوط به آن مستقل از دین هستند یا منشا دینی دارند ؟ سؤالی است که نظریات گوناگونی بعنوان جواب بدنبال داشته است برخی اخلاق را دینی می دانند و اخلاق منهای دین را غیر ممکن ( مانند اشاعره ) و برخی دیگر اخلاق را امری عقلی و فطری میدانند و بی نیاز از دین ( مانند سکولارها و ملحدان و ... )( اخلاق خودکفا ) و برخی دیگر حد وسط راگرفته و گفته اند : اخلاق دینی و عقلی است .

اما قبل از اینکه رابطه دین و اخلاق مطرح شود نیاز است که منظور از دین و اخلاق مشخص شودآنچه که محل بحث فعلی است دین اسلام و اخلاق با مبنای کمال طلبی و با هدف تقرب الی الله است .

پس سؤال اصلی این می شود که : آیا اسلام بعنوان دین یک سیستم اخلاقی مستقلی دارد یا نه ؟

و بعبارتی آیا علم اخلاق اسلامی بعنوان یک علم اسلامی است یا یک علم فرار دینی است گو اینکه اسلام آنرا پذیرفته باشد .

اگر جواب سوال مذکور این باشد که مسائل اخلاقی و علم اخلاق یک علم فرادینی و مستقل است قهرا سؤال بعدی ( رابطه فقه و اخلاق ) موضوعا منتفی می شود زیرا فقه می شود علم اسلامی و اخلاق علم غیر دینی ( عقلی ) اما اگر جواب چنین باشد که اسلام بعنوان یک دین کامل و جامع یک نظام و سیستم اخلاقی مستقل دارد چنانکه نظام اقتصادی ،‌نظام سیاسی ، نظام حقوقی و ... دارد این سؤال مطرح می شود که علم فقه و علم اخلاق چه رابطه ای با هم دارند و آیا اصلا دو علمند یا یک علم و اگر دو علمند مرز بین این دو و تفاوت بین آنها چیست ؟

اجمالا می توان گفت : اگر جامعیت اسلام و کامل بودن آنرا بپذیریم و نگاهی به متون دینی ( قرآن و سنت ) داشته باشیم که آیات و روایات فراوانی درباره اصول اخلاقی و جزئیات آن دارد اذعان خواهیم نمود که اسلام یک نظام اخلاقی و تربیتی جامع و کامل آورده است ( المیزان جلد 1 ص 358 ) و اما اشتراک بعضی از اصول اخلاقی اسلام با مکاتب دیگر دلیل بر غیر اسلامی بودن نیست . ( دقت شود )

( رابطه فقه و اخلاق در اسلام )

یا رابطه قانون با اخلاق

رابطه بین فقه و اخلاق و مز بین ایندو چگونه و کدام است ؟

شاید کسی را نتوان یافت که بگوید هر کدام از فقه و اخلاق حوزه ای کاملا مستقل و بی ارتباط با دیگری دارد بنابراین دو فرض بیشتر باقی نمی ماند و آن اینکه آیا هر دو علمند و مرز مشخصی بین ایندو وجود ندارد یا اینکه دو علمند و دارای مشخصات و نقاط مشترک اند ؟

با توجه به اینکه اکنون فقه و اخلاق بعنوان دو علم مطرحند و هر کدام کتابها و نوشتارهای مخصوص بخود را دارند گروهی در صدد بررسی و بیان نقاط مشترک و مختصات این دو برآمده اند که ذیلاً به آنها اشاره می شود :

الف – نقاط مشترک :

1- هر دو برای تنظیم روابط چهارگانه انسان و اصلاح فرد و جامعه اند .

2- هر دو از حکمت عملی بشمار می روند .

3- هر دو مربوط با فعال اختیاری بشرند .

4- هر دو دارای احکام خمسه تکلیفیه اند .

5- هر دو مبتنی بر مصالح و مفاسد بوده و مفاهیمشان معقول ثانی فلسفی اند .

6- هر دو مستند به عقل و وحی اند .

7- منشا الزام هر دو وحی است .

8- بعضی از افعال مانند غیبت ،‌قذف و ... مشترک در هر دو علمند ولی حیثیت بحث در هر کدام با دیگری متفاوت است .

ب- نقاط تمایز :

1- قلمرو فقه وسیع تر از اخلاق است . ( در فقه – اقتصاد ،‌سیاست و ... نیز مطرح است )

2- در فقه اسقاط تکلیف هدف است ولی در اخلاق رسیدن به کمال و دستیابی به فضائل

3- فقه غالبا ضامن اجرای بیرونی دارند ( حکومت ) ولی ضامن اجرای اخلاق فقط وجدان درونی است .

4- در فقه ثواب و عقاب مطرح است ولی در اخلاق نه

5- فقه علم ظاهری و اخلاق علم باطنی (جوارجی –جوانحی )

6- از نظر احکام گاهی با هم تفاوت و حتی تضاد پیدا می کنند – مثلا ممکن است فعلی از نظر فقهی حرام باشد ولی از نظر اخلاقی ممدوح و بعکس مانند ایثار در بعضی موارد – حیله های شرعی – ( مثالها فراوان غزالی )

7- کمال و سعادت هدف مستقیم اخلاق است و در فقه هدف مستقیم سقوط تکلیف و صحت عمل است و مع الواسطه بهدف کمال و سعادت ناظر است .

8- در اخلاق افعال ارزشی مورد بحث است و در فقه مطلق افعال از حیث تکلیف

9- گزاره های اخلاقی اخباری اند گزاره های فقهی انشائی

10 – در فقه حکم افعال بیان می شود ولی در اخلاق روش کسب فضائل ورفع رذائل نیز مطرح می شود .

( تفکیک فقه و اخلاق مزیِّت یا آسیب ؟)

آنچه که عملا اتفاق افتاده است جدائی این دو علم است اما تاریخ تفکیک و انگیزه تفکیک مطلبی است که قابل دقت و جای بحث و بررسی است

سؤالات اساسی و مهمی که در خور توجه بوده و نیازمند پاسخ محققانه و مستدل می باشد این است که آیا جداسازی اخلاق از فقه امری بایسته و ضروری بوده است ؟ دلیل بایستگی و ضرورت چیست ؟ و مرز بین دو حوزه کدام است ؟ و آیا این تفکیک پیامدهای منفی نداشته است ؟ و اگر داشته است راه حل از بین بردن یا به حداقل رساندن دین تبعات منفی چیست ؟

برای اینکه اهمیت این سؤالها تا حدی روشن شود نکاتی چند را متذکر می شویم :

1- در متون دینی ما و منابع اصیل دین یعنی کتاب و سنت فقه و اخلاق و عقائد کاملا در هم تنیده است بطوریکه در صدر آیه فقهی و ذیل آن اخلاقی یا اعتقادی است یا صدر آیه اخلاقی و ذیل آن اعتقادی یا فقهی است وهکذا در روایات ( بعنوان نمونه بآیات 35 حج – 177 – 179 – 197 بقره – 36 نساء – 17 لقمان و ... رجوع شود . )

و این درهم ریختگی خود سری و حکمتی دارد که قابل دقت و تامل است .

بنظر می رسد چون هدف اسلام کمال انسان است و حصول این هدف وابسته مجموعه معارف دینی است بطوریکه هر یک از نقشها مکمل دیگری است و هر کدام بدون دیگری اثر لازم را ندارد و لذا این مجموعه بصورت ترکیبی و در هم آمیخته بیان شده است . و تقسیم معارف به بخشهای مختلف بلحاظ ابعاد مختلف وجودی بشری است .

2- نکته دوم – با توجه به آیات و روایات و نظر اندیشمندان اخلاقیو فلسفی مسئله اخلاق و تهذیب و تزکیه نفس از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در درجه بندی معارف پس از عقائد و قبل از فقه قرار می گیرد .

بعنوان نمونه آیات و روایاتی ذکر می شود که نشان دهنده اهمیت خاص مسائل اخلاقی است .

در برخی آیات تهذیب و تزکیه جزو اهداف اصلی بعثت شمرده شده است ( هو الذی بعث فی الامیین ... و یزکیهم و یعلمهم ( سوره جمعه ) و نیز در سوره آل عمران و سوره بقره ) و در آیاتی فلاح و رستگاری و جای گرفتن در بهشت در گرو تهذیب و تزکیه دانسته شده است قد افلح من زکاها ( الشمس ) اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه حفی الماوی . و هکذا

و در روایات نیز جهاد با نفس بخاطر اهمیت آن جهاد اکبر نامیده شده ( حدیث مشهور نبوی میان شیعه و سنی ) و نیز روایت : انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق . و از امام هفتم در ضمن روایتی آمده است : ... و الزم العلم مادلک علی صلاح قلبک و اظهر لک فساده . و هکذا اهمیت مسئله اخلاق از نظر اندیشمندان نیز به نمونه های ذیل اشاره می شود .

برخی علماء از اخلاق به فقه اکبر تعبیر می نمایند در مقابل فقه اصغر که همان فقه اصطلاحی است.

و امام راحل در چهل حدیث خود در ذیل حدیث اول بهشت و جهنم را تقسیم می کند به بهشت و جهنم اعتقادی ،‌اخلاقی و عملی و می فرماید : غالبا وصف جهنم و بهشت که در کتاب و اخبار شده جهنم و بهشت اعمال است .... و اشاره خفیه ای نیز به بهشت و جهنم اخلاق که اهمیتش بیش تر است شده است ... در هر حال آنچه راجع به بهشت و جهنم اخلاق گفته اند مصیبتی است که طاقت شنیدنش را هم نداریم ... جهنم اعمال که جهنم سهل و آسان و سرد و گواراست مال کسانی است که اهل معصیت اند ولی برای اشخاصی که ملکه فاسده و رذیله باطله پیدا کرده اند از فبیل ملکه طمع ،‌حرص ... جهنمی است که نمی شود تصور کرد الخ .

مرحوم علامه طباطبایی در المیزان مجلدات 1 ص 354 - 4 ص 109 - 5 ص 269 - 10 ص 135 اخلاق را مبنا و اساس و روح روایتی فقهی می داند و توحید را روح و مبنای اخلاق و تمام هدف معارف قرآنی را توحید می داند .

مرحوم علامه جعفری ره در مجلد 24ص 304 تفسیر و شرح نهج البلاغه می فرماید : دین یعنی اخلاق و اخلاق یعنی دین شاهد دیگری بر اهمیت اخلاق تربیت و تبوبیت بزرگوار نسبت با احادیث معصومین است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد رابطه دین و اخلاق


تحقیق در مورد جهان ینی و اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فصل اول

 

فصل دوم

 

فصل سوم

 

بین جهان‏بینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئى‏است و زیر پوشش «علم کلى‏» (جهان‏بینى) قرار دارد; چون این علم موضوع‏خود راکه‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏کند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را هم‏علوم طبیعى اثبات مى‏کند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهان‏بینى‏اظهار نظر مى‏کند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مى‏شود جهان‏بینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولى‏جهان‏بینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.

در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مى‏شود. پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏برد و مى‏فرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع‏» چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مى‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزنده‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.

البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏آید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیه‏السلام) در باره آن فرموده‏اند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه‏» .

بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏اند علم نافع به شمار نمى‏آیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا» و نیز مى‏فرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه‏» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست. کسى که علم را براى مقامهاى دنیا، جلب

1. مراد از «علم کلى‏» که عهده‏دار اثبات موضوع علم اخلاق و سایر علوم جزئى است همان فلسفه نظرى است که متکفل هستى‏شناسى و شناخت‏حقایق (جهان‏بینى) است و از آن به «علم اعلى‏» نیز تعبیر مى‏شود.

توجه و احترام مردم و یا برخوردارى از زرق و برق بیشتر طلب کند، خود را ارزان مى‏فروشد. او عالم است ولى عاقل نیست. و دیگران که راه دنیا را طى کرده‏اند، بیشتر و بهتر از این شخص، حطام دنیا را فراهم کرده‏اند و از آن لذت مى‏برند. پس این گونه از علوم هم علوم غیر نافع به شمار مى‏آید.

نیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه «همام‏» در وصف متقیان مى‏فرماید: «ووقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم‏» و این تنها در باره سامعه نیست‏بلکه در مورد سایر اعضا هم هست، یعنى جز به علم نافع، به چیز دیگرى گوش نمى‏دهند; به این معنا که الفاظ آن را مى‏شنوند و معانى را ادراک مى‏کنند ولى وقتى سودمند نبودن آن را ببینند رها مى‏کنند; مثلا، درسوره «زمر» مى‏فرماید: «فبشر عباد× الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏» آنان، نخست اقوال و مکاتب گوناگون را مى‏شنوند و سپس تشخیص مى‏دهند که کدام زیانبار و کدام نافع است و آنگاه به آنچه نافع است دل مى‏سپارند و گوش مى‏دهند. گوش فرادادن یعنى اطاعت کردن و پذیرش.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جهان ینی و اخلاق


تحقیق در مورد دین و اخلاق زیست محیطى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین و اخلاق زیست محیطى (1)

نویسنده : عطیه فاضل دربندی

چشمهاى جهانیان به ما دوخته شده است؛ آنان مى خواهند اسلام را از رفتار ما بشناسند. این رفتار و کردار ماست که مى تواند اسلام واقعى را به جهانیان بنمایاند. نگاهى گذرا به آیات قرآن و زندگى معصومان روشن مى سازد که عدالت در رفتار و کردار از مهم ترین فضایل اخلاقى است؛ اما عدالت نه فقط در میان انسانها، بلکه در برخورد با نعمتهاى الهى و دیگر موجودات که چون ما حیات دارند و شاید گاه در تصدیق و تکریم مقام ربوبیّت از ما پیش تر باشند نیز مطرح است. اینکه با دست یافتن به تکنیک و فن آورى، با حیوانات و گیاهان با بدى و بى توجهى رفتار کنیم خلاف عدالت است.

امروزه با اینکه دستگاههاى تولیدى و ماشینى گسترده شده و همه چیز را تحت الشعاع قرار داده، دامدارى و کشاورزى مهم ترین بخش از زندگى انسان را تشکیل مى دهد. نیاز به این دو تا آن پایه مهم است که گاه کشورهاى قدرتمندى همچون روسیه براى رفع نیازمندى خود ناچار مى شوند با دادن امتیازهاى سیاسى، به سوى کشورهاى قطب مخالف، دست نیاز دراز کنند.

از این رو در اسلام و تعلیمات حیات آفرین آن، دامدارى و کشاورزى اهمیت بسیارى یافته است. اسلام، مسلمانان را به این دو تشویق نموده که به عنوان نمونه، سخنى چند را یادآور مى شویم: [1]

«پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ به یکى از بستگانش فرمود: چرا در خانه ات برکت نمى آورى. عرض کرد: منظورتان از برکت چیست؟ فرمود: گوسفند شیرده! سپس اضافه فرمود: هر کس در خانه خود گوسفند شیرده یا گاو ماده داشته باشد، سر تا پا برکت است.» [2]

«از پیامبر نقل شده که درباره اهمیت گوسفند فرمود: گوسفند سرمایه بسیار خوبى است.» [3]

در تفسیر نور الثقلین ذیل آیات مورد بحث از امام امیرالمؤمنان على ـ علیه السلام ـ مى خوانیم:

«بهترین چیزى که انسان در خانه براى خانواده خود تهیه مى کند گوسفند است، هر کس در منزل خود گوسفندى داشته باشد، در هر روز فرشتگان خدا دو بار او را تقدیس مى کنند.»

ممکن است شرایط تربیت کردن گوسفند در خانه براى بسیارى فراهم نباشد، ولى هدف اصلى این است که به تعداد خانواده ها تولید و تربیت گوسفند به طور مستمر انجام گیرد. در اهمیت زراعت نیز همین بس که امیرمؤمنان على ـ علیه السلام ـ مى فرماید:

«من وجد ماءً و تراباً ثم افتقر فابعده اللّه.» [4]

«هر کس آب و خاکى داشته باشد و با این حال فقیر باشد، خدا او را از رحمت خویش دور کند.»

بدیهى است این گفتار بزرگ، همان گونه که درباره یک فرد صادق است درباره یک ملت نیز صدق مى کند؛ مردمى که آب و خاک به قدر کافى دارند و امّا باز هم به دیگران نیازمندند، مسلم است که از رحمت الهى به دورند!

از پیامبر ـ صلى الله علیه وآله وسلم ـ نقل شده است که فرمود:

«علیکم بالغنم و الحرث فانهما یروحان بخیر و یغدوان بخیر.» [5]

«بر شما باد که به تربیت گوسفند و کشاورزى بپردازید که در رفت و آمد هر دو (آغاز و انجامشان) خیر و برکت است.»

از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:

«ما فى الاعمال شىء احب الى اللّه من الزراعة.» [6]

«هیچ عملى نزد خدا از زراعت محبوب تر نیست.»

همچنین در حدیثى از امام صادق ـ علیه السلام ـ مى خوانیم:

«الزارعون کنوز الانام یزرعون طیباً اخرجه اللّه عز و جل و هم یوم القیامة احسن الناس مقاماً و اقربهم منزلة یدعون المبارکین.» [7]

«کشاورزان گنجهاى مردم اند، غذاى پاکیزه را که خداوند ارزانى داشته زراعت مى کنند و آنها در روز قیامت برترین مقام را دارند و به خدا نزدیک ترند و آنها را به نام "مبارکها" صدا مى زنند.»

وقتى امامان معصوم تا این حد از کشاورزى و دامدارى سخن مى گویند، چگونه ما به خود اجازه مى دهیم که این چنین با طبیعت رفتار کنیم؟ شاخه اى را بشکنیم و درختى را ریشه کن کنیم؛ یا وقتى حیوانى را مى بینیم، با نهایت بى رحمى با آن رفتار مى کنیم. ما سرمشقى بهتر از پیامبران و امامان معصوم نداریم و باید از آنان درس بگیریم. آیا نمى دانیم که آن بزرگواران چگونه با این طبیعت زیبا که به بیان قرآن هر دم در حال حمد و ثناى پروردگار است، رفتار مى کردند؟

بحثهاى خود را درباره نمودهاى اخلاق زیست محیطى، در ضمن چند فصل به شما خوانندگان ارجمند تقدیم مى داریم.

فصل اول: اخلاق زیست محیطى در قرآن کریم

سلیمان در وادى مورچگان

پرواضح است که سخن به میان آوردن از این داستان، نشان از اهمیت موضوع براى پروردگار عالمیان دارد. خداوند در آیه 18 سوره نمل مى فرماید:

(حتى اذا اتوا على واد النمل قالت نملة یا ایها النمل ادخلو مساکنکم لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون)

«تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچه اى گفت: اى مورچگان! به لانه هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمى فهمند!»

سلیمان با آن لشکر عظیم حرکت کرد تا به سرزمین مورچگان رسید. مورچه اى از مورچگان، همنوعان خود را مخاطب قرار داد و آنها را از خطر احتمالى آگاه ساخت.

از عبارت «در حالى که نمى فهمند» برداشت مى شود که عدالت سلیمان حتى بر مورچگان ظاهر و آشکار بود؛ چرا که مفهومش این است که اگر آنها متوجه باشند، حتى مورچه ضعیفى را پایمال نمى کنند و اگر پایمال کنند، بر اثر عدم توجه آنهاست. در آیه بعد چنین آمده است:

(فتبسم ضاحکاً من قولها وقال رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت علىَّ و على والدىَّ و ان اعمل صالحاً ترضه و ادخلنى برحمتک فى عبادک الصالحین)

«(سلیمان) از سخن او تبسمى کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحى که موجب رضاى تو گردد، انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.»

در اینکه چه چیز سبب خنده سلیمان شد، مفسران سخنان گوناگونى دارند؛ اما برخى گفته اند این خنده شادى بود؛ چرا که سلیمان متوجه شد حتى مورچگان به عدالت او و لشکریانش اعتراف دارند و تقواى آنها را مى پذیرند. برخى دیگر گفته اند که سلیمان از آن شاد شد که با آن همه حشمت و مکنت و قدرت، مورى زیر پاى لشکریان او آزرده نمى شود.

آنچه شایان توجه است آن که سلیمان با داشتن آن قدرت و حکومت بى نظیر، از خدا مى خواهد تا به وى توفیق دهد همیشه عمل صالح انجام داده و در زمره بندگان شایسته باشد. روشن است که هدف نهایى سلیمان قدرت نیست. او همه اینها را مقدمه اى براى جلب خشنودى و رضاى خدا مى داند. [8]

داستان هدهد و ملکه سبا

در سوره نمل، در ادامه داستان سلیمان آمده است:

(و تفقَّد الطیر فقال مالى لا ارى الهد الهد ام کان من الغائبین لاَُعَذِّبَنَّهُ عذاباً شدیداً و لا ذبحنَّه او لیاتینى بسلطان مبین) [9]

«(سلیمان) در جست و جوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت: چرا هدهد را نمى بینم یا اینکه او از غائبان است؟ من او را قطعاً کیفر شدیدى خواهم کرد یا او را ذبح مى کنم یا دلیل روشنى براى من بیاورد.»

اینکه سلیمان هدهد را ندید و در جست و جوى او برآمد، به وضوح بیانگر این حقیقت است که وى به دقت، مراقب اوضاع حکومت خود بود و حتى غیبت یک مرغ از چشم او پنهان نمى ماند! اینکه سلیمان ابتدا گفت: «من او را نمى بینم» و سپس افزود «یا اینکه او از غائبان است» ممکن است اشاره به این باشد که او بدون عذر موجهى حضور نداشته یا با عذر موجهى غیبت کرده است.

سلیمان براى اینکه حکم غیابى نکرده باشد و در ضمن غیبت هدهد بر دیگر پرندگان ـ و بلکه مأموران حکومت ـ اثر منفى نگذارد افزود: من او را قطعاً کیفر شدیدى خواهم داد، یا او را ذبح مى کنم؛ مگر اینکه براى غیبتش دلیل روشنى بیاورد. منظور از «سلطان» در اینجا دلیلى است که مایه تسلط انسان بر اثبات مقصودش شود و تأکید آن به وسیله «مبین» براى این است که این پرنده متخلّف «حتماً» باید دلیل روشنى براى تخلف خود اقامه کند.

در حقیقت سلیمان بى آنکه عجله اى در کار داورى به خرج داده باشد، در صورت ثبوت تخلف، تهدید لازم را انجام داد و حتى براى تهدید خود دو مرحله قائل شد که متناسب با مقدار گناه بوده است. او با این کار خود نشان داد که حتى در برابر پرنده ضعیفى، تسلیم دلیل و منطق است و هرگز بر قدرت و توانایى خود تکیه نمى کند.

نکته جالب آنکه سلیمان به حدى به لشکریان خود و حتى پرندگانى که مطیع فرمان او بودند آزادى و امنیت و جسارت داده بود که هدهد بدون ترس و با صراحت به او مى گوید: «من به چیزى آگاهى یافتم که تو از آن آگاه نیستى.» برخورد او با سلیمان همچون برخورد درباریان چاپلوس با سلاطین جبار که براى بیان یک واقعیت، نخست مدتى تملق مى گویند، نبود. اینها همه آثار دیانت و عدالت و خداترس بودن سلیمان است. [10]

سلیمان حکیمى بود که در عین قدرت جز با منطق سخن نمى گفت و حتى در گفت و گو با پرنده اى همچون هدهد، حق و عدالت را زیر پا نمى نهاد.

فصل دوم: اخلاق زیست محیطى در نهج البلاغه



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و اخلاق زیست محیطى