لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمان الرحیم
ادبیات پایداری
کلبه عمو تُم
درس هشتم
دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205
پاسخ خودآزمایی
1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.
عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.
2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.
3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»
4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟
آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.
5
5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:
خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .
کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.
سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.
آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.
6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.
6
لغات واصطلاحات
خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)
دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده
قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست
سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی
سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم
هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد
حراج: فروش غیظ: غضب
سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی
پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم
مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان
مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود
تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی
متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه
تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده
مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا اُمیدی
به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی
لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات
تلو تلو خوردن: در حال افتادن
زمخت: خشن
حضّار: حاضرین
از جا در رفت: عصبانی شد
4
ادبیات پایداری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمان الرحیم
ادبیات پایداری
کلبه عمو تُم
درس هشتم
دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205
پاسخ خودآزمایی
1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.
عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.
2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.
3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»
4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟
آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.
5
5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:
خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .
کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.
سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.
آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.
6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.
6
لغات واصطلاحات
خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)
دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده
قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست
سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی
سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم
هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد
حراج: فروش غیظ: غضب
سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی
پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم
مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان
مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود
تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی
متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه
تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده
مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا اُمیدی
به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی
لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات
تلو تلو خوردن: در حال افتادن
زمخت: خشن
حضّار: حاضرین
از جا در رفت: عصبانی شد
4
ادبیات پایداری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمان الرحیم
ادبیات پایداری
کلبه عمو تُم
درس هشتم
دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205
پاسخ خودآزمایی
1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.
عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.
2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.
3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»
4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟
آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.
5
5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:
خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .
کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.
سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.
آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.
6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.
6
لغات واصطلاحات
خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)
دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده
قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست
سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی
سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم
هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد
حراج: فروش غیظ: غضب
سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی
پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم
مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان
مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود
تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی
متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه
تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده
مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا اُمیدی
به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی
لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات
تلو تلو خوردن: در حال افتادن
زمخت: خشن
حضّار: حاضرین
از جا در رفت: عصبانی شد
4
ادبیات پایداری