لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
ادبـیـات داسـتـانـی
هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن به جنبه های تاریخی و واقعیش غلبه کند و نیز به آثار روایتی منثور ادبیات داستانی گویند. شامل قصه، رمان، رمانس داستان کوتاه می شود.
قصه: به آثاری که در آن ها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست قصه می گویند. حوادث قصه را به وجود می آورند و دارای زبانی نقلی و روایتی هستند. و سه خصوصیت عمده قصه ها عبارتند از: خرق عادت، پیرنگ ضعیف و کلی گرایی. قصه ها معمولاً پایانی خوش دارند.
رمانس: قصه خیالی منثور یا منظومی است که به وقایع غیرعادی و شگفت انگیز توجه کند و ماجرای عجیب و غریب و عشقبازی های اغراق آمیز یا اعمال سلحشورانه را به نمایش گذارد. تریستان و ایزوت ژوزف بدیه.
رمان: مهمترین و معروف ترین شکل تبلور یافته ادبی روزگار ماست. دن کیشوت سروانتس شاهزاده خانم کلو مادام دولافایت و رمان های آلن رنه لوساژ ژیل بلاس
نثر روایتی خلاقه ای با طول شایان توجه و پیچیدگی خاص که با تجربه انسانی همراه با تخیل سر و کار داشته از طریق توالی حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیت ها در صحنه ای مشخص شرکت کنند.
داستان کوتاه: داستان و روایت به نسبت کوتاه خلاقه ای است که نوعاً سر و کارش با گروهی محدود از شخصیت هاست که در عمل منفردی شرکت دارند و غالباً با مددگرفتن از وحدت تأثیر بیشتر به آفرینش حال و هوا تمرکز می یابد تا داستان گویی. (ادگار آلن پو، گوگول، گی دو موپاسان، چخوف، کافکا، جویس، لاردنر، همینگوی ...)
انواع داستان کوتاه:
1-داستانهای پیرنگی: حادثه پردازانه با پایانی شگفت انگیز و لطیفه دار. (عروسک پشت پرده هدایت و هدیه کریسمس اوهنری کباب غاز جمال زاده.)
2- برشی از زندگی: (وسه چخوف و یه ره نچکا علوی)
3- داستان های نمادین و تمثیلی: (پزشک دهکده کافکا، قفس صادق چوبک.
4- داستان های شخصیتی: (سلمانی لاردنر ،شوهرآمریکایی جلا ل آل احمد)
5- داستان هایی با لحظه تجلی یا ظهور: (خرچسونه میرصادقی، مردگان جیمز جویس.)
6- داستان هایی با روایت ساده و بی آلایش: از عملی که هنرمندانه ساخته شده و در پس ظاهر مفهومی دارد. (ده سرخپوست همینگوی و عدل چوبک.)
7- ترکیب از داستان کوتاه و مقاله با پیرنگ های متعدد.
سه خصوصیت مهم داستان کوتاه:
1-پیرنگ غنی، 2-روانشناسی فردی و گروهی و تجزیه و تحلیل های روحی و خلقی، 3-حقیقت مانندی.
داستان:
تصویری است عینی از چشم انداز و برداشت نویسنده از زندگی. داستان نمایشی کوششی است که سازگاری افکار و عواطف را موجب می شود.
تعریف داستان: داستان اصطلاحی برای روایت یا شرح و روایت است و دربرگیرنده نمایش تلاش و کشمکشی است میان دو نیروی متضاد و یک هدف.
اگر دو نیروی متضاد در درون یک شخص تجلی یابند آن شخصیت اصلی خوانده می شود.
ای. ام. فورستر: داستان نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان. در مثل ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ می آید.
ارکان داستان از نظر ارسطو: آغاز، میانه، پایان.
داستان برای چیست؟
1ـ گذراندن اوقات فراغت و سرگرمی و لذت بردن از خیال پردازی.
2-کنجکاوی و آرزوی درک کنه واقعیت و به بیانی دیگر دریافت اطلاعات. (شاهکارهای ادبی)
نقل داستان به شیوه های مختلف صورت می گیرد و این شیوه ها (زاویه دید) بین نویسنده و مخاطب ارتباط برقرار می کند و باخبر می شویم که برای شخصیت ها در صحنه داستان، حوادثی اتفاق می افتد. نظم و ترتیب این حوادث بر عهده پیرنگ است و پیرنگ مواد و مصالح را از داستان می گیرد و آنها بر اساس علت و معلولی تنظیم می کند و به آن آغاز و میانه و پایانی می دهد تا مضمون یا دورنمایه را مجسم کند.
پیرنگ (الگوی حادثه)
تعریف ارسطو: پیرنگ ترکیب کننده حوادث و تقلید از عمل است.
تعریف پیرنگ: پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می کند.
پیرنگ نه تنها به شکل اثر مربوط است، بلکه با محتوای آن نیز ارتباطی عمیق دارد.
تفاوت پیرنگ با داستان:
پیرنگ کالبد و استخوان بندی وقایع است و سلسله حوادث را از آشفتگی بیرون می آورد و داستان وحدت هنری پیدا می کند و باید توجه کرد که پیرنگ خلاصه داستان نیست.
1-پیرنگ به شخصیت وابسته است:
1-شخصیت محوری داستان: شخصیت اصلی یا محوری
2-شخصیتی که در برابر شخصیت اصلی یا قهرمان قرار می گیرد: شخصیت مخالف
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن ...
تعداد صفحات : 1 صفحه
ادبیات آورده اند که نو شیروان عادل را در شکار گاهی صیدی کباب کـــــردهبـــــودنـــد و نمک نبود.
غلامی را به روستا فرستاد تا نمک حاصل کند .
گفت: زینهارتا نمک به قیمت بستانـــی تا رسمی نگردد و دیه خراب نشود.
گفتند: این قدر چه خللکند؟
گفت بنیاد ظلم در جهان اول اندک بوده است و به مزید هر کس بدین درجه رسیده است اگــــر زباغ رعیت ملـــک خـــورد سیبی بر آورنـــد غلامان او درخت از بیـــــــخ بـــه پنج جوجه کـــه سلطان ستم روا دارد زننــــد لشکـریا نش هزار مرغ به سیـــخ حکایت مردم آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد.
درویش را مجالانتقام نبود.
سنگ را با خود همی داشت تا وقتی که ملک را بر آن لشکری خشم آمد و اورا در چاه کرد.
درویش در آمد و سنگش در سر انداخت.
گفتا: تو کیستی و مرا این سنگچــــــرا زدی؟
گفت: من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدیگفت: چندین وقت کجا بودی؟
گفت: از جاهت می اندیشیدم اکنون که در چاهت دیدم فرصتغنیمت شمردم . نــا سزایی را چـــو بینی بخت یــار عاقلان تسلیم کــردند اختیـــــــــــــار چـــون نـــداری ناخن درنده تیـــز باددان آن به که کم گیـــری ستیـــــز هـــر کــه با پولاد بازو پنجه کـــرد ساعـــد مسکین خـــود را رنجه کرد بــــاش تا دستش ببنـــد روزگــــار پس به کام دشمنـــان مغـزش بـــر آر رســـــتم نقل است که چون عبدالله خان ازبک ، خراسان را متصرف شد ، بر سر قبر رستم بیامد و این بیت بخواند سر از خاک بردار و ایران ببین بکــام دلیــران تــوران ببیـن وزیر او گفت : رستم جوابی دارد که اگر مرخص باشم عرض کنم گفت : بگو، گفت : رستم در جواب میگوید : چو بیشه تهی ماند از نره شیر شغــالان به بیشه درآیند دلیر چو بیشه زشیران تهی یافـتند سگـان فـرصت روبهی یافتنـد دعــــــــا لوئیز لدن ، زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس ، با نگاهی مغموم.
وارد خوار و بار فروشی محله شدو با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خوار و بار به او بدهد .
به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.
جانگ لاوس هونگ صاحب مغازه با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند .
زن نیازمند در حالی که اصرار می کرد گفت : « آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را می آورم » .
جان گفت نسیه نمی دهد .
مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می شنید به مغازه دار گفت : «ببین این خانم چه می خواهد خرید این خانم با من .» خوار و بار فروش گفت : لازم نیست خودم می دهم لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت : اینجاست .
« لیست ات را بذار رو ترازو به اندازه وزنش هر چه خواستی ببر .» !! لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد ، از کیفش تکه کاغذی در آورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت .همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت .
خوار و بار فروش باورش نمی شد .
مشتری لبخند رضایت بر لبش نشست . مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن اجناس بر روی کفه ترازو نمود .
آن قدر چیز گذاشت تا دو کفه ترازو با هم برابر شدند.
سپس با دلخوری کاغذ را
متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخ ادبیات
ابتدای مرحله انسانیت را باید هنگام پیدایش کلمهو کلام دانست و با همین وسیله بود که انسانیت انسان آشکار گردید. در واقع انسانیت از آنروز آغاز شد که موجودی نیم انسان و نیم حیوان در غار با بر روی درختی نشست و مغز خود را برای بافتن و اختراع علاماتی صوتی بکار انداخت که بتواند معرف دسته ایی از اشیا مشابه باشد. مانند کلمه حابه برای همه خانه ها و انسان برای همه انسان ها از آنروز برای پیشرفت عقلی انسانراه جدیدی بازشد که پایان ندارد زیرا کلمه برای فکر منزلت افرار کار را دارد
نظر باینکه تاریخ دورانهای ابتدایی از حدس و تخمین تجازو نمی کند در مورد پیدایش تکلم نیروی خیال می تواند در فضای سیعی بپرواز درآید. شاید بوان فت که نخستین دکل تکلم و زبان گشودن انسان- که می توان آن را ارتباط با دیگران بوسیله علامات نامید- همچون فریاد عاشقانه یک حیان برای حیوانی دیر بوده است. اگر چنین باشد، می توان گفت سراسر جنگلها و بیشه ها پر از لغاتی است که جانوران متعدد بوسیله آنها با یکدیگر سخن می گویند. گارنر در مورد پرگویی تمام باشد بی بوزنتگان لااقل بیست نوع صوت و تعداد زیادی اشاره پیدا کرده است از همین اصواتو لغاب حقیر استکه س از تکمیل سیصد کلمه تشکیل شده که پاره ای از قبایل عقب افتاده با آن سخن می گویند و رفع احساس می کنند.
درنزد مردم ابتدایی برای انتقال فکر، ایما و اشاره مقدم بر زبان و سخن گفتن بوده است توسل باشاره در میان هندیان امریکا باندازه ای حایز اهمیت استه مردم قبیله آراپاهو مانند بسیاری از مردم امروز جهان نمی تانستنددر تاریکی مطاب خود را به یکدیگر تفهیم کنند شاید نخستین کلماتی که انسان به آنها پی برده و ادا کرده فریادهایی مانند صدای حیوانات برای بیان پاره ای عاطف بوده است. پس از هزاران سال تغییرات و بطور آتی که برای لغت و زبان پیش آمدهف هی ربانی نیست ک در حال حاضر صدها لغت تقلیدی در آن موود نباشد مانند خرخر کردن، خش خش کردن، نق نق کردن نظایرآنها شاید ریشه بسیاری از لغات درزبانهای مختلف از همین راه ایجاد شده است.
شک نیست که نسلهای زیادی از مردم پشت سر هم آمده و رفته اند با انسان توانسته است از اسامی خاص اسم کلی و مطلق را استخراج کند در میان بسیاری از قبایل کلماتی که دلالت بر رنگها- بدون سنگی باشیا رنگین- داشته باشد و همچنین واژه های نماینده محردابی مانند: نغمه، نوع مکان، عقل، کمیت و نظایر آنها وجود ندارد . پیدایش این کلمات مجرد ظاهرا نتیجه ترقی فکر نشری ارتباط آنها با تفکر انسانی، ارتباط علت و معلولی است این کلمات همچون افزارها ادواتی هستند که بدقت فکر کمک کرده و در واقع رموز و علایم تمدن بشمار می روند.
کلمات و الفاظ نه تنها وسیله اندیشیدن واضح و روشن بلکه سبب پیدایش بهبودی در سازمان اجتماعی بوده است. با ظهور لغات وسیله جدیدی برای اتصال و ارتباط افراد با یکدیگر پیدا شد. بطوریکه مذهب و عقیده واحدی توانست افراد یک ملت را در قالب متجانس واحدی قالب ریزی کند.
بزرگترین فایده کلمات و الفاظ پس از توسعه فکر، آموزش و پرورش است. درمیان ملتهای ابتدایی تربیت بسیار ساده و بدون پیچ و خم بود و بصورت عملی تعلیم داده می شد این نوع تربیت سرعت کودک را سرحد رشد می رسانید در قبیله اوماها یک بچه ده ساله آنچه را که پدرش می داند تقریبا می داند در قبایل آلئوت بچه ده ساله برای خود خانه می سازد احیانا زن هم اختیار می کند با چنین اوضاع و احوال یک بچه دوازده ساله فردی کامل است و نمی تواند از دوران نسبتا طولانی و اطمینان بخش کودکی عصر جدید استفاده کند.
آن محیط زندگی که انسان فطری در آن بسر می برد، بطور نسبی دارای وضعی ثابت بود، و آنقدر که نیازمند شجاعت و تکامل شخصیت بود، بتوانایی عقلی احتیاج نداشت نهمین جهت همه کوش یک پدر ابتدایی آن بود که شخصیت فرزند خود را خوب بسازد، چنانچه یک پدر امروزی همش مصروف بر آن است که قدرت عقلی کودک خود را سخت پرورش دهد او سعی داشت که مردی بسازد وهرگز در اندیشه آن نبود که دانشمند و محققی تربیت کند. در ضمن این تشریفات آمادگی جوان برای کشیدن بار جنگ مسئولیت زناشویی مورد آزمایش قرار می گرفت.
ملل ابتدایی در تربیت از خط نویسی کم استفاده می کرده و شاید اصلاً از آن بهره نمی گرفته اند. بعضی از قبایل در نتیجه آمیزش با ملتهای متمدنی که باستعمار و استثمار آنان شتافته اند، خط نویسی را فراگرفته و برخی با وجود آنه مدت پنج هزار سال است با ملتهای خط نویس آشنایی دارند، هنوز قادر ننوشتن خط نیستند. این مردم ناچار حافظه ای قوی دارند. آنچه را که می خواهند بفرزندان خود بیاموزند با صدای بلند می خوانند و فرزندان پس از شنیدن در خاطر نگاه می دارند و باین ترتیب تاریخ مختصری قبیله و آداب و سنن فرهنگی سینه به سینه منتقل می شود. بدون شک اختراع خط نویسی در ابتدا با مخالفت شدید رجال دینی مواجه شده و این مردم بعنوان آنکه خط نویسی سبب انهدام اخلاق و تخریف آینده بشر خواهد شد، بمخالفت با آن برخاسته اند.
بدیهی است که مادر خصوص اصل پیدایش این افزار شگفت انگیز جز توسل بحدس و تخمین راهی نداریم. ممکن است ریشه پیدایش خط با من کوزه گری ارتباط داشته و یا با توسعه ارتباط بازرگانی میان قبیله ها، مردم خود را نیازمند وضع رموز و علایم کسی دیده باشید.
قطعا نخستین صروت این نشانه ها و علامتها تصاویری بوده است که کالای رد وبدل شده و حساب طرفین را نشان می داده است. بدون شک علامتهای نماینده اعداد زودتر از سایر نشانه های کتابت اختراع شده و اعداد در ابتدا بصورت خطوط موازی بوده که انگشتان دست را نمایش می داده است. واژه های five (پنج)انگلیسی و fund آلمانی و pente یونانی همه از یک ریشه مشتق شده اند که معنی آن دست است. علامتی که رومیان با آن عدد پنج را نمایش می داده اند صورت V را دارد که دستی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
(مقدمه )
تعریف ادبیات
گذشته : مجموعه آثار مکتوب و بر جامانده
حال : شعر و نثر داستانی و نمایشی و نوشته های ادبی و شاعرانه
تعریف مکتب یا سبک ادبی : ابتکار در زبان و معانی و شیوه ی بیان
تعریف ادبیات مردمی فارسی : ادبیات عرفانی که با زندگی و فرهنگ مردم پیوند دارد .
درس اول
خط تصویری : کشیدن تصویر چیزها به دور از ظرافت برای انتقال مفهوم
مراحل خط ... خط تصویری .... علامت نویسی .... منفی نگاری .... الفبایی
اولین بار الفبا .... فنیقی ها : سه هزار سال قبل از میلاد
الفبا در ایران = چند صد سال قبل از میلاد ..... مارها .... به تقلید از فنیقی ها
( انواع خط )
دوره رواج
تعداد
حروف
جهت نوشتن
علا نامگذاری
میخی
اوستایی
پهلوی
باستان و هخامنشینان
اواخر ساسانی
اشکانیو ساسانی
36
44
22
چپ به راست
راست به چپ
راست به چپ
چون شکل حروف و وسیله نوشتن آن شبیه میخ است
خط نوشتن کتاب مذهبی اوستا
از ریشه پرثو = پهلو
از نام قوم اشکانی گرفته شده
بخش های اوستا : یسنا – یشتها – ویسپرد – وندیداد –خرده اوستا حاوی مناجاتها و ستایشها
تعریف زبان فارسی : زبان ایران پیش از اسلام
مراحل زبان
1- فارسی باستان : در زمان هخامنشی – نوشتن فرمانها و نامه های شاهان
شرقی شمالی
2- فارسی میانه : جنوبی
غربی شمالی : پهلوانیک
جنوبی : پارسی میانه
3-فارسی نو تحول فارسی از اسلام با تأثیر از زبان و دستور عربی
پیوستگی دوره سامانی با دوران اسلامی :
مهم ترین نوشته ها به فارسی میانه : خدای نامه
تأثیر خدای نامه
1- نوشتن سیرالملوک
2- شاهنامه ها شاهنامه منثور عبدالرزاق توسی منبع شاهنامه فردوسی
3- تاریخ نویسی
4- نوشتن کتابهای اخلاقی و آموزشی ، قابوسنامه – بحر الفواید – نصیحه الملوک – اخلاق ناصری
5- ادبیات داستانی : هزار افسان منشا هزار ویک شب – خسرو شیرین – هفت پیکر
تقسیم بندی دوره های تاریخ ادبیات بر اساس : شاخص های ادبی است .
شاخص های ادبی کسانی هستند که :
1-ویژگی های آثار ادبی گذشته بطور مستقل و کامل در آثار آنهاست .
2- به دلیل درک درست از مقتضیات اجتماعی و فرهنگی و .... به خلق آثار می پردازند .
3- در روزگار خود و بعد از خود مورد احترام یا بغض یا تقلید قرار می گیرند .
علت عدم هماهنگی دوره های ادبی با تقسیمات سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی :
- سلسله های تاریخی و حوادث سیاسی فقط سیر تحول یک دوره تا دوره دیگر را کند یا تند می کند و با دوره های ادبی ارتباط مستقیم ندارند .
عصر پیش از رودکی
اوضاع سیاسی و اجتماعی
1- شکست ساسانیان از اعراب در جنگ فتح الفتوح (نهاوند) به دلیل نابسامانی اقتصادی و اجتماعی
2- دو قرن کشمکش مداوم در ایران
3-جنگ ایرانیان مخالف : به آفرید – المقفع – ابومسلم خراسانی
4-علاقه ایرنیان به یادگیری زبان عربی
5-تشکیل حکومتهای و نیمه مستقل و سامانی در شرق و شمال شرق
( درس دوم ) : پیشگامی ایرانیان
تأثیر اسلام بر ایرانیان به دلیل - فرهنگ نیرومند
- اندیشه استوار
- سیبویه فارسی : بزرگترین عالم علم نحو
- اخفش : شاگرد سیبویه و خلیل بن امر = واضع علم عروض (صاحب تحسین کتاب لغت فارسی )
علل تأثیر ایرانیان در نشر علوم انسانی
1-راه یافتن ایرانیان به دستگاه حکومت به ویژه در عصر عباسی
2- آشنایی قبلی ایرانیان با مسائل دینی و برخورد مذاهب و معتقدات عامل توجه مسلمانان به دانش های روزگار شد .
3-ترجمه علوم مختلف در فرهنگ ایران به زبان عربی باعث روحیه علمی مناسب با فرهنگ اسلامی شد .
(شعوبیه)
- به دلیل سیاست سخت گیرانه بنی امیه نسبت به ایرانیان ، آنها را بنده و فرودست می دانستند .
- چون اعراب زیر بار نرفتند ایرانیان مسأله برتری عجم بر عرب را مطرح کردند.
و در آثار خود به تحقیر اعراب پرداختند و همین گروه به شعوبیه معروف شدند .
در مخالفت با بنی امیه :
1- مختار ثقفی در سال 65 در کوفه – به خونخواهی حسین بن علی (ع) بر ضد امویان
2-ابومسلم خراسانی 129- برانداختن امویان و حکومت عباسیان
فارسی نو : (دری)
- کلمه دری = منسوب به در
- در اصطلاح : زبان دولتی دستگاه ساسانی
- دنباله پهلوی ساسانی و پهلوی اشکانی - ابندا در ایران رایج بوده
- بعد از اسلام در حکومتهای مستقل و نیمه مستقل خراسان و ماوراء النهر رسمیت یافت
- در امور اداری دربار و نوشتن آثار ادبی به کار می رفت
-پیش از رسمی شدن خط عربی بجای پهلوی در کتابهای اسلامی اشعار و جمله ها و ضرب المثل هایی از زبان دری با خط عربی است .
خط عربی
- قدیمی ترین کتاب به خط فارسی = الانبیه عن حقایق الادویه = اسدی توسی = 447 سال = در زمینه پزشکی
نخستین سخن سرایان فارسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
ادبیات شفاهی کودکانه
چکیده:
مترادف فرهنگ عامه ،فولکلور است و به آن بخش از هنر گفته می شود که به صورت شفاهی منتقل می شود. یکی از شاخه های فولکلور، ادبیات شفاهی است که شامل روایت های منظوم مانند ترانه ها ،لالایی ها ،نوحه ها،بازی های منظوم و...،همچنین روایت های منثور ماننداسطوره ها، قصه ها،چیستان ها، افسانه هاو...می باشد.
استفاده از ادبیات عامه جهت غنی تر شدن ارتباط والدین با فرزندان الزامی است.برای تقویت زبان مادری کودکان،باید شعر و قصه با زبان شنیداری و گفتاری سروده شود.
در حقیقت همه شاعر به دنیا می آیند ؛اما والدینی که درک عمیقی از عالم کودکی دارند؛می توانند استعداد فرزندانشان را بارور سازند.
اصولا کودکان با زبان برخوردی کاربردی دارند. ادبیات فولکلوریک کمک شایانی به زبان نوشتاری کودکان می کند.
نتیجه ی درخشان نوشتن به زبان کودک، پدید آمدن پیوندی صمیمانه تر میان کودک و ادبیات و به ویژه آنان وآفرینندگان این ادبیات خواهد بود .
کودکان بیش از آنکه ما بتوانیم به آنان بیاموزیم ؛می توانند به ما بیاموزند.
واژه های کلیدی و مهم :
فولکلور،ادبیات شفاهی،ادب عامه،اسطوره،نثر مسجع،سبک و سیاق ،سرودواره
تعریف فرهنگ عامیانه
"فولکلور (Folklore) در زبان فارسی به فرهنگ مردم، فرهنگ عامه، دانش عوام، فرهنگ توده و... ترجمه گردیده استو ناظر بر پژوهشهایی است که در زمینه عادات، آداب و مشاهدات، خرافات و ترانههایی که از ادوار قدیم باقی ماندهاند .
کلمه فولکلور از دو جزء تشکیل شده است:
1) فولک((folkبه معنای مردم و عامه ،توده مردم نظایر آن وکمابیش عوام در معنای غیر تخفیف آمیز آن،در برابر خواص که نخبگان و فرهیختگان جامعهاند.
2) لور( Lore) یعنی دانش، ادب به معنای قدیم این کلمه که متفاوت با ادبیات است و بیشتر مترادف با فرهنگ مجموعهای از " معارف " و دانستنیها و دانش و بینش غیر تخصصی است و مجموعاً بهترین معادل این کلمه یعنی کلمه فولکلور، فرهنگ عامه است.
البته در تعریف این کلمه هنوز هم بین علمای این علم اختلاف است.اما نقطه ی مشترکی در همه این تعریف ها هست و آن به شیوه انتقال این دانش بر می گردد. فولکلور به آن بخش از دانش و هنر گفته میشود که به صورت شفاهی و زبان به زبان، از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.
ادب عامه یا ادب شفاهی :
یکی از شاخه های فرهنگ عامیانه یا فولکلور،ادب عامه یا شفاهی است که شامل قصه ها،افسانه ها ، اسطوره ها، وترانه ها و تصنیف ها، بازی ها، امثال وحکم، متل ها و چیستان هایی است که شفاهاً از فردی به فرد دیگر یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این مجموعه، از مشترکات فرهنگی یک ملت و عامل پیوند آنان است. این نوع ادبیات در واقع بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم، شیوه ی کار و تولید آن ها و نشان دهنده ی رفتار و منش و اندیشه و احساس و مذهب و اخلاق و اعتقادات هر جامعه است که بعضاً هنوز هم صورت مکتوب نیافته و ثبت وضبط نشده است .
با مطالعه در آثار مهم کلاسیک،اعم از شعر و نثر، پی می بریم که دست مایه ی این آثار به طور مستقیم و غیر مستقیم ادب شفاهی و عامه بوده است. آیا شاهنامه فردوسی جزگردآوری و بازآفرینی روایات گذشتگان است ؟
ساختمان ادبیات عامه بر دو اصل واقع گرایی و خیال پردازی استوار است که از آمیختن این دو، صورت هایی دلپذیر و زیبا و مقبول به وجود می آید .محتوا و درون مایه ی آن نیز اغلب برداشت ها و تلقی های ساده و بی پیرایه اقوام ابتدایی و روستایی از زندگی و مرگ، جهان لاهوت و ناسوت، کاینات و طبیعت، آرزوها،تصویر مدینه ی فاضله ی انسانی و ....است. هنر شفاهی، زبانی روان و ساختی بی پیرایه دارد چرا که از زبان مردمانی ساده نقل می شود .در هنر شفاهی بر اثر بیان و انتقال، دخل و تصرفاتی صورت می گیرد تا بتواند در هر جامعه ای با نظام اجتماعی و تفکر آن جامعه انطباق یابد و هم نوا گردد. از این روست که از یک قصه، اسطوره، شعر و متل عامه با یک مضمون و محتوا، روایات و گونه های مختلفی یافت می شود. این روایات و گونه ها از زبان گویندگانی ناشناس نقل شده است. شاید بتوان گفت، گونه های ادب عامه حاصل و بازتاب ذهن جمعی افراد جامعه است که به منظور ارائه ی طریق و دستور عمل زندگی و شناساندن ارزش های اجتماعی به اعضای جامعه پدید می آیند. بنابراین ادب عامه یکی از ابزارهای مطالعه در جوامع گذشته است.
نقش آموزشی ادب عامه را نباید از نظر دور داشت چرا که تجربیات مفید و ارزنده را با اشکال گوناگون به نسل بعد منتقل می سازد. ادب عامه موجب استحکام رفتارهای اجتماعی می شود و اصول اخلاقی را تحکیم می بخشد. ادب عامه تلاش انسان هاست در گریز از محدودیت ها و ناکامی ها و نا برابری های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت های گوناگون و به همین جهت است که آروزها و تمنیات درونی و قلبی خود را با آرامش خیال در قالب افسانه ها و قصه ها وترانه ها بیان می کنند. ادب عامه که گنجینه ای برای ادبیات مکتوب محسوب می شود، نقش مهمی در دوام و پایداری فرهنگ قومی و استمرار آن در تاریخ دارد. اکنون به اختصار انواع ادب عامه و جلوه های گوناگون آن را از نظرمی گذرانیم.
روایت های منثور:
روایت های منثور ادبیات شفاهی بیشتر شامل اسطوره ها، افسانه ها ،قصه ها، مثل هاو چیستان هاست .
اسطوره ها:
در جوامع ابتدایی، اسطوره، گزارشی حقیقی بوده است. از وقایعی که می پنداشتند در گذشته ی دور اتفاق افتاده و با توسل به آن ها،به رغم جهل و ابهام و بی اعتقادی های موجود، همواره پاسخی مطمئن و صریح پیش روی خود داشتند.اسطوره ها عموماً متضمن اصولی عقیدتی و ایمانی هستند که درباره ی اصل جهان بشر، زندگی و مرگ، خصایص انسان و حیوان و...در قالب داستان مطالبی را ارائه می دهند.شخصیت های اسطوره معمولاً آدمی زاد نیستند ولی صفات و خصوصیات آدمی زادگان را دارند. اسطوره ها معمولاً از جامعه ای به جامعه ی دیگر منتقل می شود. از مشهورترین اساطیر عامه می توان به قوس و قزح، بختک، مشی و مشیانه، نسناس، قاف، سیمرغ و اژدها اشاره کرد.
افسانه ها: