لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
اسلام
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از دینهای ابراهیمی جهان است.[۱] پیرو این دین را مسلمان میگویند. آنها بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است.[۲] این دین هم اکنون از نظر تعداد رسمی پیروان در مکان دوم و پس از دین مسیحیت جای دارد.
ریشهٔ واژه
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلحآمیز؛ تسلیم شدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق گردیدهاست. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) میتوان موارد زیر را نام برد:
سلام به معنای «صلح» که همچنین به عنوان درود هم است. [نیاز به ذکر منبع]
السلام (آرامش) یکی از ۹۹ نام خدا در قرآن. [نیاز به ذکر منبع]
مسلمان، کسی که از اسلام تبعیت میکند؛ کسی خود را به خداوند تسلیم میکند.
باورها
اسلام برای هر فردی با شهادتین آغاز میشود. شهادتین به زبان آوردن دو جملهٔ «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است که به ترتیب به معنای هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمد پیامبر اللهاست است. فردی که تصمیم به ایمان آوردن به اسلام را دارد باید این دو جمله را بر زبان آورده و آنها را باور کند.
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از قبیل آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فرو فرستاد. همه مسلمانان بر این باورند که محمد آخرین پیامبر خدا و مکمل همهٔ آنها است. در نتیجه سخنان او و کتابش تا روز قیامت برای بشریت وجود دارند. مسلمانان بر این باورند که بخشهایی از کتابهای تورات و انجیل فراموش شدهاند، اشتباه تفسیر یا نوشته شدهاند یا توسط دنبالهروان آنها تحریف گشتهاند در نتیجه پیام اصلی آنها از بین رفتهاست. آنها با باور به این مساله، معتقدند که قرآن به عنوان آخرین کتاب وحی شده به انسانها برای تصحیح آن کتابها نازل شدهاست.[نیاز به ذکر منبع]
باور مسلمانان بر آن است که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی بوده و این اصول در قرآن گردآمده اند. متون اسلامی این طور بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه جزو دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و گاهی اوقات دیگر معتقدان) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند. [۳]
باورهای بنیادین در دین اسلام
توحید، معاد، نبوت از اصولی است که بین همهٔ مسلمانان مشترک است. بعضی از زیرشاخههای اسلام به خصوص شیعیان به جز این سه اصل، دو اصل عدل و امامت را نیز جزء اصول میدانند. البته به این دو اصل اصول مذهب گفته میشود.
نام خدا
الله نام ویژه خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای عربی-اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژه خدا استفاده میکنند. واژه الله پیش از ظهور اسلام نیز در عربستان وجود داشتهاست و نام خدای بزرگ و آفریدگار جهان بوده که بتها به عنوان رابط و واسطهٔ او در ادارهٔ جهان به وی کمک میکردهاند. اعراب پیش از اسلام ازاینرو جهت نزدیکی و ارتباط با الله به عبادت بتها میپرداختند و آنها را در اداره جهان میانجی فیض میدانستند.
نامگذاری پیروان
پیروان اسلام را در فارسی مسلمان میخوانند و در نوشتارهای عربی «مسلم». به اضافه اینکه در آموزه های اسلامی بنا بر سخنان خداوند در قرآن کتاب مقدس مسلمانان، ادیانی که تمام پیامبران الهی آن را ترویج کردهاند یک دین است و همه آنها تحت عنوان اسلام خوانده میشوند؛ پس پیروان دیگر پیامبران الهی تا زمانی که آیین آنها توسط پیامبر بعدی نسخ نشده بود، مسلمان محسوب میشوند.
مذهبها و زیرشاخه ها
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی تقسیم میشوند. هر یک از این دو فرقه دارای انشعاباتی هستند .به عنوان مثال صوفی گری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
قوانین
پارهای از قوانین اسلام مابین بیشتر ادیان و ایدئولوژیها (اعم از اینکه خود را الهی بنامند یا زمینی) مشترک است. از جمله این قوانین میتوان به احترام به والدین، یاری به یتیمان،خوش رفتاری با همسر، و ... اشاره نمود. از پیامبر اسلام در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که:«کاملترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاقترین آنهاست و شایستهترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند».
برخی قوانین اسلام دارای ویژگیها، شروط، محدودیتها و تعاریف ویژه خود هستند و انجام آنها مستلزم رعایت آن شروط و ویژگیها است. مانند ازدواجکردن، پرهیز از ظلم و ستم به خود و غیر[نیاز به ذکر منبع]،دستگیری مستمندان عدم خودکشی و... اشاره کرد.
کتاب مقدس
قرآن، کتاب مقدس و آسمانی مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم کم کم در طول بیست و سه سال نازل شده.»[۶]
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند. تمام مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه خواندن متن، تفسیر و احیانا ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به حدی است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم الخط واحدی استفاده میکنند.مسلمانان روی بی خطا بودن کتاب قرآن تاکید دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
اسلام
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از دینهای ابراهیمی جهان است.[۱] پیرو این دین را مسلمان میگویند. آنها بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است.[۲] این دین هم اکنون از نظر تعداد رسمی پیروان در مکان دوم و پس از دین مسیحیت جای دارد.
ریشهٔ واژه
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلحآمیز؛ تسلیم شدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق گردیدهاست. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) میتوان موارد زیر را نام برد:
سلام به معنای «صلح» که همچنین به عنوان درود هم است. [نیاز به ذکر منبع]
السلام (آرامش) یکی از ۹۹ نام خدا در قرآن. [نیاز به ذکر منبع]
مسلمان، کسی که از اسلام تبعیت میکند؛ کسی خود را به خداوند تسلیم میکند.
باورها
اسلام برای هر فردی با شهادتین آغاز میشود. شهادتین به زبان آوردن دو جملهٔ «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است که به ترتیب به معنای هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمد پیامبر اللهاست است. فردی که تصمیم به ایمان آوردن به اسلام را دارد باید این دو جمله را بر زبان آورده و آنها را باور کند.
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از قبیل آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فرو فرستاد. همه مسلمانان بر این باورند که محمد آخرین پیامبر خدا و مکمل همهٔ آنها است. در نتیجه سخنان او و کتابش تا روز قیامت برای بشریت وجود دارند. مسلمانان بر این باورند که بخشهایی از کتابهای تورات و انجیل فراموش شدهاند، اشتباه تفسیر یا نوشته شدهاند یا توسط دنبالهروان آنها تحریف گشتهاند در نتیجه پیام اصلی آنها از بین رفتهاست. آنها با باور به این مساله، معتقدند که قرآن به عنوان آخرین کتاب وحی شده به انسانها برای تصحیح آن کتابها نازل شدهاست.[نیاز به ذکر منبع]
باور مسلمانان بر آن است که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی بوده و این اصول در قرآن گردآمده اند. متون اسلامی این طور بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه جزو دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و گاهی اوقات دیگر معتقدان) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند. [۳]
باورهای بنیادین در دین اسلام
توحید، معاد، نبوت از اصولی است که بین همهٔ مسلمانان مشترک است. بعضی از زیرشاخههای اسلام به خصوص شیعیان به جز این سه اصل، دو اصل عدل و امامت را نیز جزء اصول میدانند. البته به این دو اصل اصول مذهب گفته میشود.
نام خدا
الله نام ویژه خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای عربی-اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژه خدا استفاده میکنند. واژه الله پیش از ظهور اسلام نیز در عربستان وجود داشتهاست و نام خدای بزرگ و آفریدگار جهان بوده که بتها به عنوان رابط و واسطهٔ او در ادارهٔ جهان به وی کمک میکردهاند. اعراب پیش از اسلام ازاینرو جهت نزدیکی و ارتباط با الله به عبادت بتها میپرداختند و آنها را در اداره جهان میانجی فیض میدانستند.
نامگذاری پیروان
پیروان اسلام را در فارسی مسلمان میخوانند و در نوشتارهای عربی «مسلم». به اضافه اینکه در آموزه های اسلامی بنا بر سخنان خداوند در قرآن کتاب مقدس مسلمانان، ادیانی که تمام پیامبران الهی آن را ترویج کردهاند یک دین است و همه آنها تحت عنوان اسلام خوانده میشوند؛ پس پیروان دیگر پیامبران الهی تا زمانی که آیین آنها توسط پیامبر بعدی نسخ نشده بود، مسلمان محسوب میشوند.
مذهبها و زیرشاخه ها
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی تقسیم میشوند. هر یک از این دو فرقه دارای انشعاباتی هستند .به عنوان مثال صوفی گری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
قوانین
پارهای از قوانین اسلام مابین بیشتر ادیان و ایدئولوژیها (اعم از اینکه خود را الهی بنامند یا زمینی) مشترک است. از جمله این قوانین میتوان به احترام به والدین، یاری به یتیمان،خوش رفتاری با همسر، و ... اشاره نمود. از پیامبر اسلام در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که:«کاملترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاقترین آنهاست و شایستهترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند».
برخی قوانین اسلام دارای ویژگیها، شروط، محدودیتها و تعاریف ویژه خود هستند و انجام آنها مستلزم رعایت آن شروط و ویژگیها است. مانند ازدواجکردن، پرهیز از ظلم و ستم به خود و غیر[نیاز به ذکر منبع]،دستگیری مستمندان عدم خودکشی و... اشاره کرد.
کتاب مقدس
قرآن، کتاب مقدس و آسمانی مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم کم کم در طول بیست و سه سال نازل شده.»[۶]
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند. تمام مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در نحوه خواندن متن، تفسیر و احیانا ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به حدی است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم الخط واحدی استفاده میکنند.مسلمانان روی بی خطا بودن کتاب قرآن تاکید دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
ادیان قدیم در عربستان
پیش از آن که دعوت اسلام در عربستان آغاز شود و در نتیجه مساعی حضرت رسول و مجاهدین اولیه تمام قبایل عرب تحت یک لواء درآیند و تابع یک حکم و پیرو یک رشته آیین و آداب متحد شوند ، افراد هر قبیله اخلاق و آداب و دین مخصوصی داشتند و هر یک محکوم امر و پیرو فرمان و مقتضای رأی رئیس خود بودند .
با (نگاهی به وضع جغرافیایی عربستان پر واضح است )که این سرزمین وسیع غیر از یکی دو نقطه هیچ مرکز مساعدی ندارد که یا به علت حاصلخیزی و یا ثروت معدنی یا علتی دیگر مردم را به خود جلب نماید و بالنتیجه در آن، بلاد آباد بزرگ و اجتماعات مفصل به وجود آید بلکه برخلاف وسعت بی پایان شبه جزیره و سختی آب و هوا و ندرت آب و مواد معیشت علاوه بر آن که طبعاً از عدد جمعیت می کاهد ، آنها را هم که تصادف تاریخ به چنین سرزمین نامساعدی انداخته باشد ، پیوسته به حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر مجبور می سازد و مابین قبایل مختلفه بیابانها و اراضی لم یزرع غیر قابل عبور چنان فاصله می شود که گویی هر کدام از ایشان در جزیره ای از جزایر بعیده اقیانوس بی کرانی ساکنند و از حال یکدیگر بی خبر .
این کیفیت هیچ وقت نمی گذاشته است که جمیع ساکنین عربستان با وجود کمی عده همه گرد یکدیگر جمع آیند و به اصطلاح امروز تشکیل ملتی واحد دهند چه ملت از جماعتی تشکیل می شود که منافع مادی و معنوی مشترک داشته باشند و یک رشته آداب قومی واحد که آن نیز نتیجه سالها زیستن با یکدیگر است ، ایشان را به هم مرتبط سازد و نسبت به هم پیوسته و متحد نگاه دارد .
گذشته از اینکه این مقتضی در عربستان وجود نداشته ، خلاف آن یعنی تنافر قبایبل از یکدیگر و اختلاف اخلاق و آداب و ادیان همیشه حکمفرما بوده و هیچ وقت هم از لحاظ مادی و نظر جلب نفع عربستان و مساکن آن لیاقت آن را نداشته است که دول جهانگیر خارجی با منفعت جویان داخلی ، خود را به تسخیر سراسر آن به زحمت بیندازند و اساساً این کار با وسایل ناقص قدیم و وضع جغرافیایی ناسازگار عربستان در آن ایام امکان پذیر نبود .
اگر چه پیغمبر اسلام با شمشیر و موعظه حسنه و وعد وعید قلوب جمیع قبایل عرب را تابع یک ایمان کرده و همه از این نظر سالک مسلکی واحد شده اند اما همین که آن شور و جوش اولی رو به آرامش گذاشته و مصالح دنیایی ایمان قلبی را مغلوب کرده عربستان به همان حالت اول برگشته و بدویت که تنها معیشت مقتضی این قبیل اقالیم است به قوت سابق عود کرده و همان تعصب جاهلیت و تفرق و تشتت احیا شده است و امروز نیز عربستان با وجود سلطنتهای اسمی و نظارت دولت مقتدر خارجی و وسایل تمدن جدید از این لحاظ چندان با قرون قبل از اسلام فرق نکرده .
به همین ملاحظات در میان قبایل عربستان تحقیق تمدن و آداب قومی مفصل و دین و آیینی شایسته اعتنا از جهات عقلانی و فکری بی مورد و خارج از موضوع است فقط چنانکه در سایقاً هم گفتیم وضع جغرافیایی عربستان که تقریباً در همه جای آن یکسان بوده است که بعضی از آنها مثل مهمان نوازی و وفای به عهد و کرم و جوانمردی و رشادت پسندیده و بعضی دیگر مثل کینه جویی و دزدی و غارتگری و زنده در خاک کردن دختران که از شدت غیرت عرب ناشی شده نکوهیده است .
در میان قبایلی که با متمدنین مجاور همسایگی و رفت و آمد داشتند و یا آن که از این ملل تجاوز و مسافرین و مبلغینی به مساکن ایشان راه یافته بودند ، آداب و عقاید و آرائی نفوذ یافته بود مقتبس از این ملل خارجی و عرب بتدریج آنها را مورد احترام و پرستش خود قرار داده بودند . چنانکه جمعی از عرب به دین صائبین یعنی آیین ستاره پرستان قدیم کلده و بابل و گروهی به کیش زردشتی و جماعتی به مذاهب یهود و عیسوی آشنا شده بودند، لیکن اغلب قبایل به همان درجه بت پرستی که در مرحله دیانت پست ترین درجات است باقی بودند و از هر قبیله بت مخصوصی داشتند که از چوب یا فلز یا سنگ یا عاج می ساختند و آن را در نقطه ای می گذاشتند و جمیع افراد آن قبیله به زیارت و پرستش آن می رفتند ، چنانکه ودّ بت قبیله کلب در محل دومة الجندل قرار داشت و سواع بت قبیله هذیل و یغوث بت قبیله مذحج و نسر ( کرگس) بت ذوالکلاع در یمن و یعوق بت قبیله همدان و لات بت بنب ثقیف در طائف بود .
بت مخصوص قریش غزّی و منات بت دو قبیله اوس و خزرج و هبل بزرگترین اصنام این قبایل را در خانه کعبه جا داده بودند و کعبه قبل از ظهور اسلام بزرگترین بتخانه عربستان و زیارتگاه و مطاف بت پرستان عرب زده است .
از آداب مخصوص عرب که قسمتی از آنها هم از آداب عبرانیان مقتبس است و اسلام نیز آنها را باقی گذارده عدم ازدواج با محارم و زن پدر و حج خانه کعبه و احرام و عمره و طواف و سعی و رمی جمره و غسل و ختان و بریدن دست دزد و نذر و قربانی و غیره است . برخلاف این آداب اسلام به شدت زنده در خاک کردن دختران و بسیاری دیگر از آداب زشت و تعصبهای جاهلیت را نهی نموده است .
مکه علاوه بر آن که بتخانه بزرگ و زیارتگاه و مقصد حجاج عرب بود به علت وقوع آن بر محل تقاطع چندین راه کاروانی مم همیشه قوافلی از یمن و بلاد غساسنه و سواحل خلیج فارس و عمان و بحر احمر به آنجا برای تجارت می آمدند و قریش ساکن مکه هم هر سال دو سفر به قصد داد و ستد یکی در زمستان به سمت یمن دیگری در تابستان به طرف جبل حوران و بصری می نمدند .
این کیفیت یعنی مطاف و مزار بودن کعبه و موقع تجارتی آن بتدریج ساکنین آن را به تأسیساتی جهت رفاه حال زوار و تجار وادار کرد و جهت جمعی از مردم آنجا مناصبی پیدا شد که غالباً به ارث می رسید و در خاندان یا قبیله ای باقی می ماند .
اهم این مشاغل مأموریت کلیدداری و پرده داری خانه کعبه بود که به عربی آن را سدانت و مأمور آن را سادن می گویند و شخص سادن که در میان قبیله خود حکم همان کاهن را در میان بنی اسرائیل داشت ، رئیس قبیله خویش نیز بود یعنی قبیله ای که این شغل در میان ایشان می گشت سدانت را جز به رئیس خود به دیگری نمی دادند .
در مکه شخص دیگری صاحب السّقایة نام داشت و مأموریت او این بود که چون در مکه آب به قدر کافی وجود نداشت با مشک و شتر برای رفاه حجاج و زوار آب شیرین از خارج بیاورد . صاحب الرّفادة شخص دیگری بود که از نذور و موقوفاتی که عرب به عنوان خانه کعبه می دادند برای زیارت کنندگان و فقرا طعام کافی فراهم نماید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
فرهنگ وقف در مکاتب و ادیان
<<فرهنگ وقف در مکاتب و ادیان>>
نادر ریاحی سامانی
وقف در فرهنگ سومریان
در بین سومریان ، بیشتر خدایان در معابد بودند و برای آنها هدایایی از مال و خوراک و ...می آوردند... در خرابه های سومری لوحه ای به دست امده است که در آن پاره ای دعاها نوشته شده است. این دستور دینی عجیب نیز در آن جا دیده می شود : (بره جانشین و فدیه آدمی است وی بره ای را به جای جان خود بخشیده است ) کاهنان از راه همین هدایا و قربانی ها از دیگر طبقات مردم سومری مال دارتر و نیرومند تر شدند. 1
وقف در فرهنگ مصریان قدیم
مردم مصر در قدیم با فکر وقف اجمالا آشنا بودند املاکی بر خدایان ، معبدها و مقبره ها اختصاص می یافت تا درآمد آنها به مصرف تعمیرات نوسازی اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران دینی ) و خادمان برسد و این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته می شد. امروزه در مصر الواحی وجود دارد که حاکی از مطلب فوق الذکر است از قدیمی ترین آنها لوحه شماره 72 است. (راهنمای ماسبیرو) در این لوحه نقوشی وجود دارد که حکایت از وقف املاک برای برخی کاهنان در خانواده چهارم (سلسله چهارم فراعنه مصر ) می کند. این لوحه در فهرست موزه ، ذیل شماره 8432 آمده است. (در نشریه وزارت اوقاف مصر به نام وزارة الاوقاف بین الماضی و الحاظر به این لوحه اشاره شده است ) باز تاریخ برای ما بازگو می کند که رمسیس دوم املاک فراوانی به معبد ابیدوس بخشید و مراسم ویژه ای جهت تملیک آن املاک در حضور جمع کثیری از مردم بر پا کرد ، تا مردم در این امر خیر از وی پیروی کنند . (تاریخ قانون مصر قدیم از دکتر شفیق شحاته ، ص 90 به بعد )
1- دورانت ، ویل ، تاریخ تمدن ، ترجمه احمد آرام سازمان آموزشی انقلاب اسلامی ، چاپ سوم ، 1370 ، ص 154
مردم مصر در قدیم، با بهترین شکل وقف اولادی آشنا بودند ، اعیان املاکی حبس می شد و درآمد آنها به خانواده و یا اولاد واقف اختصاص می یافت و این حق بعد از آنها به اولادشان می رسید تا از عواید آنها بهره مند شوند و حق انتقال اعیان املاک را به غیر نداشتند مصریان قدیم با نظارت تولیت نیز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگتر از هر طبقه واگذار میکردند و در اسناد وقف به صراحت از نقل موقوفه منع می شدند. سندی اخیرا از شخصی به نام متی از خانواده پنجم پیدا شده که این شخص موسسه ای به نفع فرزندانش در قالب هبه به وجود آورده و در آن به پسر بزرگترش دستور داده که از عواید آن موسسه به برادرانش بدهد ، ولی اموال قابل نقل به احدی نیست و اداره آن همیشه با پسر بزرگتر از طبقات موقوف علیهم است. 1
1- عبید الکبیسی ، محمد ، احکام وقف در شریعت اسلام 39/1 ، ترجمه احمد صادقی گلدر ، اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران ، چاپ اول 1366.
کاهنان از آنچه به عنوان نذر و قربانی به خدایان تقدیم می شد ، می خوردند و می نوشیدند و همچنین از زمین های مربوط به معابد و خدمات دینی خویش درآمد سرشاری به چنگ می آوردند.1
معابد مصر سهم قابل توجهی از غنائم جنگی را از کشورهای گشوده شده در زمان او (رامسس _ متوفی به سال 1225 ق _ م ) و جانشینانش به مصر سرازیر می شد ، به خود اختصاص داده بودند. معابد در آن زمان 107000 برده در اختیار داشتند که به اندازه یک سی ام جمعیت مصر بود، اراضی متعلق به این معابد حدود 300000 هزار هکتار یعنی یک هفتم اراضی قابل کشت مصر می شد.
تعداد چهارپایان 500000 رأس بود و درآمد 169 شهر مصر و شام به آن ها تعلق داشت و این درآمد هنگفت از پرداخت مالیات بر درآمد معاف بوده است. 2
وقف در فرهنگ بابل
در مدنیت بابل ، معبد نقشی بسیار مهم دارد. در شهرهای بین النهرین معبد همیشه از بلندترین و مرتفع ترین ابنیه بوده است که در وسط شهر از خشت خام یا آجر پخته قد برافراشته و بر بام همه خانه ها و مساکن مردم مشرف بوده است و در برابر مذبح در داخل معبد انواع حیوانانت و فواکه و مبلغ های بسیار وجه نقد و جنس به رسم قربانی نیاز خدای آن معبد می شده . در آنجا بوده است که مدارس برای تعلیم منشیان و نویسندگان خط میخی برپا کرده و این طبقه را تربیت می نموده اند . اضافه بر آن معبد مرکزیت کسبی و تجاری نیز داشته است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
اخــــلاق معـــاشــرت
و
اخلاق ادیان جهانی
فهرست مطالب
مقدمه........................................................................................................
آیین دوستی ............................................................................................
ابراز دوستی..............................................................................................
سلام و مصافحه ......................................................................................
ادب..........................................................................................................
اخلاق در ادیان دینی ..............................................................................
فهرست منابع ومواخذ ...........................................................................
مقدمه
دوست داریم زندگى هایمان، سرشار از صمیمیت و خونگرمى و صفا باشد. حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت هایمان نشات گرفته از «فرهنگ قرآنى » و تعالیم مکتب باشد. و این، یعنى «زندگى مکتبى ». پایدارى و استحکام رابطه هاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است که برگرفته از «حقوق متقابل » افراد جامعه باشد. در اینکه «چگونه باید زیست » و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، نکته اى است که در بحث «آداب معاشرت » مى گنجد.
بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دینى ما بر پایه «ارتباط »،«صمیمیت »، «تعاون »، «همدردى » و «عاطفه » استوار است. جلوه هاى این فرهنگ بالنده نیز در دستورالعملهاى اخلاقى اسلام دیده مى شود.
«زندگى مکتبى »، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنه هاى مختلف زندگى است، نه با شعار و ادعا. به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهاى دینى در مقوله رفتار، هماهنگ باشد، به همان اندازه زندگیهایمان «مکتبى » است. مسلمان باید به گونه اى در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینى خودش زندگى کند که با شهامت و افتخار، بتواند «امضاى دین »را پاى همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام » داشته باشد و الگوى اسلامى را بر زندگى خویش در خانه و جامعه، سایه افکن سازد.
«آداب برخورد»، «دید و بازدید»، «رفت و آمد»هاى خانوادگى و دوستانه،نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف، «دوستى » و حد و حدود آن، مراعات «حقوق دیگران »، «ادب و سپاس و احترام »، از جلوه هاى بارز اخلاق معاشرت است. این گونه رابطه هاى اجتماعى، با عنوانهاى مختلف و در شرایط گوناگون انجام مى گیرد.
گاهى به صورت «صله رحم » است; در ارتباط با اقوام و بستگان.گاهى نام «عیادت » به خود مى گیرد; در مورد بیماران. گاهى نسبت به برادران وخواهران دینى، عنوان «زیارت » مى یابد، گاهى با همسایگان است، گاهى بامستمندان. گاهى هم بر محور اطعام است و گاهى به شکل مسافرتهاى دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر». گاهى هم براى شرکت در مجلس عقدو عروسى یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیت گویى است.
به هر حال، همه اینها نوعى «رابطه » و «معاشرت » است و نشان دهنده منش انسانى و فرهنگ اخلاقى هر فرد. اسلام نیز در این باره ها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب، گوشه اى از معارف و آموزشهاى دین در این زمینه ها رامرور مى کنیم.
باشد که «فرهنگ خودى » و «هویت دینى » را پاس بداریم و با افتخار وسربلندى و رها از سلطه فرهنگى بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحى، زندگى وروابط خویش را بر پایه ارزشهاى برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)،سامان بخشیم و براى نسلهاى آینده هم «ادب و اخلاق » را میراث بگذاریم.
آنچه پیش روى شماست مجموعه اى است از رهنمودهاى اخلاق دینى درمعاشرت با دیگران که نخست، در سالهاى 78 - 1376 در مجله پیام زن با عنوان «اخلاق معاشرت » انتشار یافت و اینک با اندکى بازنگرى تقدیم مى گردد.
قم - جواد محدثى.
اسفند 1378 ش.
آیین دوستى
نعمت «دوست »
از قدیم گفته اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. دوست، همدم تنهاییهاى انسان، شریک غمها و شادیها، بازوى یارى رسان در نیازمندیها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها ومشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است. بعضى از مردم، به خاطر خصلتهاى خودخواهانه یا توقعات بالا یاتنگ نظرى یا سختگیرى یا دلایل دیگر، نمى توانند براى خود، دوستى برگزینند و از «تنهایى » درآیند. این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعى ناتوانى و بى دست و پایى است.
هم دوست یافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم دوستیهاى تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوندزدن و برقرارساختن. على(ع) مى فرماید:
«اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجز منه من ضیع من ظفربه منهم »; (1) .
ناتوانترین مردم کسى است که از دوستیابى ناتوان باشد. ناتوانتر ازاو کسى است که دوستان یافته را از ست بدهد و قدرت حفظ آنها رانداشته باشد.
تامل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیه هایى سبب مى شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، یا آنکه ازآغاز، نتواند دوستى براى خویش بگیرد، ضرورى است. سعدى گفته است: «دوستى را که به عمرى فراچنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.».
همرنگ و هماهنگ
دوستان هر کس، مبناى قضاوت دیگران نسبت به اخلاق وشخصیت و افکار او است. بعلاوه، تاثیرپذیرى انسان از دوستان، درسنین مختلف، چه کودکى، چه جوانى و چه حتى میانسالى، بسیاراست. از این رو دقت در گزینش «دوست موافق »، به سلامت اخلاقى ورفتارى انسان کمک مى کند. به فرموده حضرت على(ع):
«الصاحب کالرقعة فاتخذه مشاکلا»; (2) .
دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم شکل و هم سان با خودت برگزین.
ارتباط قلبى و درونى میان انسانها، به پیوندهاى اجتماعى وبیرونى مى انجامد. روابط اجتماعى هم، در روحیات و اخلاق افراد، اثرمى گذارد. بنابراین، آنان که به تعالى فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل خصیت خویش علاقه مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، «معیارهاى مکتبى » را لحاظ کنند و به آنچه از دوست «مى گیرند»،اهتمام ورزند. اینکه گفته اند:
تو اول بگو با کیان زیستى. پس آنگه بگویم که تو کیستى.
پس آنگه بگویم که تو کیستى. پس آنگه بگویم که تو کیستى.
نشان دهنده معیار «دوستان » در ارزیابى شخصیت یک فرد است که مردم نیز آن را در داوریها و ارزیابیهاى خویش به کار مى گیرند.
این سخن زیباى حضرت رسول(ص)، خواندنى و شنیدنى است:
«مثل الجلیس الصالح مثل العطار، ان لم یعطک من عطره اصابک من ریحه ومثل الجلیس السوء مثل القین ان لم یحرق ثوبک اصابک من ریحه »; (3) .
مثل همنشین شایسته و خوب، مثل عطار است، که اگر از عطرخودش هم به تو ندهد، ولى از بوى خوش او به تو مى رسد، و مثل همنشین بد، همچون کوره پز آهنگرى است که اگر لباس تو را هم(جرقه هاى آتش کوره) نسوزاند، ولى بوى کوره به تو مى رسد! این همان سروده حکمت آمیز سعدى است، در مورد گل خوشبوى در حمام، که در اثر همنشینى با گل، معطر مى شود و از «کمال همنشینى » بهره مى برد، «و گرنه من همان خاکم که هستم! ... .».
دوست شایسته
در منابع دینى، در اینکه «دوست خوب » کیست؟ و با چه کسانى بایددوستى و مودت داشت و از معاشرت و همنشینى چه کسانى باید پرهیزکرد، و ... احادیث بسیارى است، با رهنمودهاى کاربردى و جالب.
در صدد بررسى و نقل این گونه احادیث نیستیم، اما در قلمروبحث از آداب معاشرت با دوست و آیین دوستى، توجه به نکاتى که به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضرورى است. همان معیارها، حاوى دستورالعمل چگونگى معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به یکى از این روایات، اشاره مى کنیم.
امام حسن مجتبى(ع) در بستر بیمارى بود و پس از آن مسمومیت که به شهادتش منجر شد، در دیدارى که جناده (از اصحاب وى) باحضرت داشت، امام چنین توصیه فرمود:
«اصحب من اذا صحبته زانک، واذا خدمته صانک و اذا اردت منه معونة اعانک و ...»; (4) .
با کسى همنشینى و مصاحبت و دوستى کن که:
1- هرگاه با او همنشین شدى، مایه آراستگى تو باشد،
2- آنگاه که خدمتش کنى، تو را نگهبان باشد،
3- هرگاه از او یارى خواستى، کمکت کند،
4- اگر سخنى گفتى، تو را تصدیق کند،
5- اگر (بر دشمن) حمله بردى، قدرت و صولت تو را بیفزاید،