لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
اخرالزمان از دیدگاه ادیان مختلف
مهدویت
مقدمه
دغدغه های زندگی مادی از یک سو ودلهره های روحی از طرف دیگر جهان را دگرگون کرده است . روزانه شاهد کشتارهای دسته جمعی مظلومان جهان درفلسطین، افغانستان و...هستیم . تنها بارقه ای که دلهای مستضعفان را مجذوب خود میکند وامید را در چشم های غمدیده شان زنده میگرداند نوید ظهور منجی انسان است .این امید منحصر به شیعیان و مسلمانان نیست بلکه در همه ادیان زنده جهان اعتقاد به ظهور منجی وجود دارد . در این میان ادیان بزرگ جهان، اسلام زرتشت، مسیحیت ویهودیت گوی سبقت را از دیگران ربوده وبیشتر در این باره سخن گفته اند . از آنجا که در باره موعود در اوستا سخن بسیار گفته شده و محققان کتابهای زیادی نوشته اند بر آنیم تا بصورت اجمالی وگذرا تنها به بررسی این موضوع در تورات وانجیل بپردازیم وبررسی های تفصیلی را به آینده موکول کنیم .
ولقد کتبنا فی الزبور بعدالذکران الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/105)
در تورات از علائم ظهور، وظائف منتظرین ، دوران پس از ظهور، شخص مسیحا ومدینه فاضله ای که پس از آن به وجود می آید سخن گفته شده است . وسعی نموده مخاطبان خود را به آینده امیدوار کرده واز این طریق تحمل مشکلات وسختی ها را آسان نماید. اگر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد ودرنگ نخواهد کرد؛ بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند وتمامی قومها را برای خویشتن فراهم می آورد .1 همان طور که در متن تورات آمده است موعود جهانی تمام امتها را نزد خود جمع میکند وتمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد واین همان تشکیل حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه در اسلام است .هنگامه ظهور برای زمان ظهور علائم ونشانه هایی در تورات ذکر شده است که با دقت در آنها میتوان رابطه بین آنها و پیشگویی های اسلام پیدا کرد . به عنوان مثال (صیحه آسمانی) را یاد آور میشود واینکه نوای عدالت وبشارت ظهور او از آسمانها اعلام میشود. آسمانها عدالت اورا اعلام کنند وجمیع قومها جلال اورا می بینند و پرستندگان بتها ی تراشیده خجل میشوند. 2
حتی در بخشی از تورات به قائم اشاره شده است واینکه همه انسانهایی که در آن عصر زندگی میکنند رستگاری خواهند دید. در آن زمان امیر عظیمی که برای قوم تو قائم است بر خواهد خواست و چنان زمان ننگی خواهد شد که از حینی که بین امت بوجود آمده است تا امروز نبوده است ودر آن زمان هر یک از قوم تو که دردفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد. 3
در بررسی آنچه درباره موعود در تورات آمده است می بینیم که به زنده شدن مردگان وبر خواستن ایشان از قبور نیز اشاره شده است. بسیاری از آنانکه در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهد شد اما اینان به جهت حیات جاودانی وحکیمان مثل روشنایی افلاک خواهند درخشید وآنانی که بسیاری را به راه عدالت رهبری مینماید مانند ستارگان خواهند بود تاابدالاباد. 4 همان طور که از متن تورات برمی آید انسانهای سعید ودرستکاری که قبل از ظهور از دنیا رفته اند هنگامه ظهوراز خاک بر می خیزند و چون ستار گانی می درخشند، دراسلام نیز به این موضوع تصریح شده است . به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام)میفرمایند : هرکس چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاران قائم خواهد بود واگر پیش از قیام او بمیرد از خاک برمی خیزد وبه یاری او می شتابد .5
شخص مسیحا:
مسیحا در نگاه تورات روی هم رفته انسانی نهالی از نسل سلطنتی داوود است وقداست او تنها به سبب موهبتها ی طبیعی او خواهد بود زیرا امتهای مشترک بدست اونابود خواهند شد وبنی اسرائیل بنا به نظریه تلمود قدرت جهانی خواهد داشت . نظر تورات پیرامون تاریخ ظهور عدم اطمینان به اختلاف شدیدی در دیدگاه ربانیون پیرامون تاریخ آمدن مسیحا وجود داشت . تعداد زیادی از عقاید افراط آمیز که کاملا قاطعانه در این باب سخن گفته وبر تعدادی از سنتها ومحاسبات عرفانی استوار شده که در آن زمان از احترام خاصی برخوردار بوده اند یک عقیده قدیمی وجود داشت که جهان شش هزار سال ادامه خواهد داشت ودر هزاره هفتم نابود خواهد شد این هزاره ها به تعداد روزها آفرینش تناسب دارد . نخستین هزاره را (بایر) می دانستند. زیرا هیچ وحیی در آن نبود ، در هزاره دوم دوران (شریعت) یا وحی بود و هزاره سوم را روزگاری می دانستند که آمدن مسیحا در آن انتظار می رود . ربی حنینا می گوید : هنگامی که چهارصد سال از ویرانی اورشلیم بگذرد اگر کسی مزرعه ای را که هزار دینار ارزش دارد به یک دینار بفروشد آن را خریداری نکن زیرا آمدن مسیحا نزدیک است چیزی دست تورا نخواهد گرفت . هنگامی که مشاهده شد بسیاری از این تاریخ ها گذشت ومسیحا نیامد ربانیون مردم را از چنین محاسباتی بر حذر داشتند . زیرا اگر محاسباتی که ایشان گفته اند غلط از آب در می آمد مردم یکسره از آمدن او نومید خواهند شد آنان معتقدند یکی از شرطهای خدا با بنی اسرائیل این است که ایشان در باره آخر الزمان اصرار نکنند . ورازهای آن را فاش نسازند بر اساس یک عقیده قدیمی یکی از شرطهای آمدن مسیحا این است که مردم از نجات کاملا نومید باشند ، اعتقاد مسلط ربانیون این بود که اگر بنی اسرائیل حتی برای یک روز از گناهان خود توبه کنند آمدن او جلو خواهد افتاد . عموما تصور می شد که ظهور او در ماه (نیسان) یا (تشری) خواهد بود . البته در این که ظهور منجی در چه ماهی از سال رخ میدهد ، اسلام نیز نظراتی ارائه داده است که بنا به نظریه مشهور در فصل بهار یا در نوروز که همان (نیسان) است ظهور خواهد کرد . نظریه سعدیا درباره آمدن علت آزمودن سخت وطولانی بنی اسرائیل اینست که آن امتحان بدلیل گناه قوم یا برای آزمایش استحکام ایشان است . سختی آزمون ها نشانه نزدیک شدن پادشاهی مسیحا است . رنج های بنی اسرائیل باید سرانجام خاتمه یابد زیرا خداوند کاملا عادل است. واین همان فلسفه غیبت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در آیین اسلام است. هر کس به سبب ایمان به ما بخندد وما را به علت رنج کشیدنمان احمق بداند در حالی که ما با انکار ملیتمان شادوکامیاب زندگی می کنیم ،این کس خود احمق است زیرا بازده که ما برای ایمانمان متحمل ومتعهد شده ایم. وی مانند کسی است که تا کنون روئیدن گندم را ندیده باشد وبا مشاهده بذر پا شیدن بر کشاورزان بخندد . چنین فردی نمیداند که کشاورز هنگام خرمن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست
1- مقدمه ( تطبیق ادیان و وحدت آنها)
2- خدا در ادیان بزرگ
3- آفرینش در ادیان چهارگانه
آفرینش در دین زرتشت
آفرینش در دین یهود
آفرینش در دین مسیح
آفرینش در دین اسلام
4- جهنم و بهشت در ادیان چهارگانه
جهنم و بهشت در مزدیسنی
جهنم و بهشت در یهود
جهنم و بهشت در مسیحیت
جهنم و بهشت در اسلام
5- نماز و شرایط آن در ادیان سه گانه
نماز در دین مزدیسنی( زرتشتی) و شرایط آن
نماز و شرایط در دیانت مسیح
نماز و شرایط آن در دین اسلام
6- روزه در ادیان چهارگانه
روزه در دین مزدیسنی
روزه در دین یهود
روزه در دیانت مسیح
روزه در بین مسلمانان
مقدمه :
تطبیق ادیان ووحدت آنها
ابناء بشر در بدو پیدایش پیوسته از چیزهایی مانند، غرش طوفان، رعد و برق، زلزله، سیل، جانوران درنده و امراض در هراس و وحشت بوده و بتدریج برای رهایی از شر آنها به اشیاء دیگری چون در ختان یا حیوانات و اصنام بیجان و یا برخی از مواهب طبیعت چون خورشید،ماه و آسمان عقیده پیدا کردند و برای آنها نیروی سحرآمیز قایل شدند که این عمل را تا امروز تابو(Tabu ) می نامند که متأسفانه هنور در برخی از ادیان دنیای امروز وجود دارد. بتدریج تابوئیزم جای خود را به توتمیزمTotemism یا حیوان پرستی داد و در این دوره انسانها متوسل به حیوانات مقدس و جانورانیکه در باور آنها حافظ و حامی روحانی بود گردیدند و سپس آنیمیزم Animism( پرستش ارواح مردگان و اجداد) جایگزین آنها گردید در همان اوان مذهب، فتی شیزم(Fetishism ) که در آن اشیاء و اجسام را پرستش و عبادت می کردند بوجود آمد وبالاخره به مرور زمان بت پرستی و پس از آن یکتاپرستی بوجود آمد. دانشمندان انتروپولوژی(Antheropology ) بر این باورند که گذشت زمان و تکامل نیازهای بشری، پی در پی دوایر وسیعتر و جامعه های بزرگتر بوجود آمده، بطوریکه قبایل و عشایر بیابانگر و صحرانشین بدوی به صورت سکنه ی ده و روستا و قریه و پس از آن به شکل مردم شهرها و بلاد درآمدند، همچنین عقاید ساده ی بدوی در نزد وحشیان و طوایف همجی(Hamajy ) ابتدایی ساکن درجنگلها و غارها که مبتنی بر مبادی تابوئیزم و توتمیز و فیتی شیزم بوده، پس از تشکیل جوامع مدنی و بالارفتن فکر و اندشه اقوام و امم در مراحل تمدن، صورت ادیان بزر ملی حاصل نمود. همین ناموس گوناگونی ادوار مدنیت در دو وادی نیل و فرات و نیز در دو شبه جزیزه ی یونان و ایتالیا و حتی در زوایای قاره های بزرگ دنیا از زمانی بس قدیم بوقوع پیوسته است، یعنی از امتزاج و آمیزش قبایل و طوایف ساده ی بدوی، تمدن انسانی اندک اندک طی مراحل نموده، پس از گذشت قرنها بصورت روستاها ودهکده های پراکنده درآمد و آنها نیز رشد و نمو حاصل نموده و شهرهای بزرگ و پرجمعیت بوجود آورده اند و بالاخره پس از هزاران سال در هر گوشه ای ملت و قومی بزرگ بوجود آوردند که سرانجام بنام ملل گوناگون باستانی جهان در تاریخ بشریت ثبت شده اند.
عواملی که این گوناگونی را بوجود آورده فراوانند و این سیر تکاملی بیشتر در اثر تنازع بقا و اختلاط و آمیزش افراد قبایل با یکدیگر و در تحت ریاست و امر یک رهبر و پیشوا بنام پدر قوم قرار گرفته است. آن پدر و پیشوا اندک اندک جنبه تقدیس یافته و رب الارباب آن قوم به شمار رفته است و پس از مرگ آن پیشوا برایش تندیسی ساخته و آنرا پرستش نمودند ماند زروان درنزد ایرانیان باستان و آمون رع و اوزیریس در نزد مصریها و ماردوخ( مردوک) نزد بابلی ها و زئوس نزد یونانیان و ژوپیتر نزد رومیان هر یک از آن ملل برای خدایان خود و روابط آنها با خدای کل و رب الارباب، افسانه ها و اساطیر بسیار خلق و اختراع کرده اند. مذهب مصریان قدیم نیز از اطاعت این قانوت تکامل(Evolution ) مستثنی نبوده است، در آنجا مانند مبادی ساده ی بدوی یعنی پرستش اوراح آنی میزم(Animism ) و ایمان به روانهای مجرده ی عینی مبدأ ظهور و پیدایش الهه بعنوان( شی مقدس) یا تابو یا جانور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
ادیان ایران باستان
میدانیم که اصل و ریشه مذاهب مترقی جهان از عقائد ساده اقوام بدوی و قبائل و عشائر همجی ، که هزاران سال قبل در جهان می زیسته اند، نشأت گرفته است. از این رو در مقام تحقیق از مذهب ایرانیان باستانی نیز باید اصل و مبدأ آن را در افسانه ها و اساطیر آریائی های سفید پوست، هزاران سال قبل از این، جستجو کنیم . همان قوم و نژادی که در قرون قدیمه قبل از تاریخ مکتوب یا لااقل از هزاره دوم و سوم قبل از میلاد در فلات ایران نمایان شده اند.در طول مدت افزون از جهار هزار سال یک سلسله تحولات فکری و تندیشه های مذهبی در مردم آریائی نژاد این آب خاک به ظهور رسیده است که از مبادی بدوی چون فتیشیزم و آنیمیزم و پرستش مظاهر طبیعت آغاز شده و در عصر حاضر به دیانت شیعه امامیه که از فرق اسلام و مذهب رسمی امروز ما ایرانیان می باشد ، پایان می پذیرد.
در هزاره اول قبل از میلاد در اثر آمیزش آرین ها با سکنه بومی در ایران و هند فرهنگ و تمدن جدیدی در آن دو کشور به ظهور رسیده و لسان های ایشان که قبلا لهجه های محلی بوده و بعدا صورت تکامل حاصل کرده ، زبانهای مستقلی شدند. مانند فرس قدیم ( عصر کتیبه های دوره هخامنشی ) یا زبان ماد ( عصر کتاب اوستا) یا زبان سانسکریت ( عصر کتب چهارگانه ودا) یا زبان پهلوی قدیم ( عصر پارت ها) .این زبانها ی قدیم در ایران زمین اکنون مورد تکلم نیست و جزء زبانهای مرده قرار گرفته اند ولی در هندوستان زبان سانسکریت هنوز زنده و موجود و کتب مقدسه هندوها حافظ آن است.
هم چنین در دین و اعتقادات نیز عقائد آریائی های باستانی در هند و ایران مشترک بوده اند، کتیبه لوحی که در بوغازکوی در نزدیکی آنکارا از عصر تمدن هیت ها در سال 1907 م . کشف گردید اشاره به اسامی خدایانی می کند که آن خدایان در نزد آرین های قدیم مورد پرستش بوده اند و تاکنون نیز در هند معبودیت دارند. مانند : آلهه میترا ، ایندرا ، وارونا که هر سه هم در ودا و هم در اوستا مذکورند. خلاصه آئین های تازه وارد در مدت ده قرن با بومیان ایران آمیخته و آئین پرستش طبیعت را با عقائد مغان بومی که اعتقاد به نور و ظلمت و ایمان به سحر و جادو بود ترکیب کردند تا نوبت به ظهور دین عام مزدیسنی رسید.
به هر حال اگر بخواهیم ادیان ایران باستان را طبقه بندی نمائیم، می شود آنها را به صورت زیر دسته بندی نمود:
آئین مغان
آئین مهرپرستی یا میترائیسم
دین زردشت
آئین مانی
آئین مزدک
تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی
مراد این دانشمندان از دین، دین وحیانى و الهى است نه هر چه که نامدین بر او نهاده مىشود. ومنظور آنها دین بشرى و ادیانىکه ساخته انسان است و ریشه در نیازهاى آدمى دارد، نمی باشد. و منظور آنها دینی نیست که بر پایه بت پرستى یا اعتقاد به نیروهاى جادویى و مانند آن باشد. بلکه منظور آنها از دین ادیانى است که ریشه در غیب دارند و پایه و اساس آنها بر وحى و پیام الهى استوار است، و انسان نهسازنده دین بلکه دریافت کننده پیام الهى است که باید به آناعتقاد پیدا کرده و به محتواى وحى ملتزم شده و سلوک فردى واجتماعى خود را بر آن اساس تنظیم کند.
علامه طباطبایی با بیان اینکه دین تنها به نیایش و ستایش خدا نپرداخته، بلکه برای کلیه شئون فردی و اجتماعی انسان دستورهایی جامع و مقرراتی مخصوص وضع نموده است، می گوید:
دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است.
ایشان در تفسیر المیزان بعد از غیر تقلیدی دانستن پیروی از دین مینویسد: دین مجموعه ای از معارف مربوط به مبدأ و معاد و قوانین اجتماعی ، از عبادات و معاملات که از طریق وحی و نبوت به بشر رسیده، نبوتی که صدقش با برهان ثابت شده و نیز مجموعه از اخبار که مخبر صادق ازآن خبر داده، مخبری که باز صادق بودنش به برهان ثابت شده است .
در جا دیگر می نویسد:دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظرى نیست; زیرا علم نظرى به تنهایى مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است .
ذیل آیه27 سوره روم نیز می نویسد: «لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة»،دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است.
ونیز بیان می کند که: دین روش مخصوصى است در زندگى که صلاح دنیا را به طورى که موافق کمال اخروى و حیات دایمى حقیقى باشد تامین مىنماید. پس در شریعت باید قانونهایى وجود داشته باشد که روش زندگانى را به اندازه احتیاج، روشن سازد.
استاد مطهری رحمه الله علیه مینویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شدهاند و به آن دعوت نموده اند.
سید مجید ظهیری مینویسد : دین مجموعه تعالیمی است که از طریق غیر عادی کسب معرفت یعنی وحی بدست میآید.
دکتر بیوک علیزاده در تعریف کاربردی از دین مینویسد: ادیان، علی العموم، برای پیروان خود سه کار انجام داده اند :
1- توصیفی از جهان هستی و جایگاه آدمی در آن بدست داده اند (جهان بینی). 2- بر اساس توصیف یاد شده شیوه زندگی خاصی را توصیه نموده اند. 3- آن توصیف و شیوة زندگی مبتنی بر آن را در قالب اعمالی نمادین و سمبلیک که همان عبادیات هستند متبلور کرده اند. در جای دیگر می نویسد: « ان الدین فى عرف القرآن هو السنةالاجتماعیة الدائرة فى المجتمع و ان السنن الاجتماعیه اما دین حق فطرى و هو الاسلام او دین محروف عن الدین الحق و سبیلالله عوجا »; دین در عرف قرآن، سنت اجتماعى حاکم بر جامعه مىباشد و سنتهاى اجتماعى یا دین حق و فطرى است که همان اسلام مىباشد یا دین منحرف از راه خدا و تحریف شده است.
آیة الله جوادى آملى می نویسد:دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسانها باشد.
ومی نویسد: دین مجموعه عقاید و قوانین و مقرراتى است که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مىگوید و هم اخلاق و شئونزندگى او را تحت پوشش قرار مىدهد و به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید و اخلاق و قوانین و مقرراتى است که براى اداره جامعهانسانى و پرورش انسانها در اختیار انسان قرار دارد.
با توجه به این تعریف روشن مىگردد ، دینى که مبتنى بر وحى استاز بخشهاى گوناگون تشکیل مىشود یک بخش آن عقاید است یعنى حقایقو واقعیاتى که باور و اعتقاد به آنها از مسلمانان خواسته شدهاست مانند خدا، وجود قیامت و معاد، نبوت و بهشت و دوزخ و امثالآنها.
بخش دیگر آن اخلاقیات است یعنى تعالیمى که فضائل و رذایلاخلاقى را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس از رذایل و تخلق به فضائل را به وى ارائه داده است. بخش دیگر آن شریعت و مناسک و احکام و مقررات است که چگونگىتنظیم روابط اجتماعى حقوقى و مدنى و سلوک اجتماعى و کیفیتروابط اقتصادى و سیاسى و نظامى در این بخش قرار مىگیرد
استاد محمدتقى مصباح یزدی در تعریف دین می آورد : کلمه دین به مجموعهاى از عقاید، اخلاقیات، احکام و قوانین فردى و اجتماعى اطلاق مىشود و ادیان آسمانى آیینهایى هستند که از طرف خداى متعال به پیغمبران وحى شدهاند
در جای دیگر یادآوری می کند: دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهاى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید.
محمد جواد باهنرمی نویسد: دین عبارت از نظام اعتقادى، عملى و اخلاقى به هم پیوستهاى است که از جانب خدا بر پیامبران وحى شده است تا مردم را بر آن اساس، ارشاد و راهنمایى نمایند .
دانشمند گرامی فضل الله کمپانی میگوید : دین به معنای وسیع آن عبارتست از شناختن خدا و دانستن وظایف آدمی در برابر او و انجام آنها و دانستن تکلیف شخص نسبت به وجود خود و همنوعان خود و همچنین نسبت به حیوانات و بلکه سایر موجودات و همه اینها از غریزه فطری انسان سرچشمه میگیرد.بنابراین دین شامل تکالیف ثلاثه میشود یعنی تکالیف الهی که شامل تکالیف نظری و عملی است که تکالیف نظری همان اصول اعتقادات است و تکالیف عملی همان عبادات میباشد، تکالیف اجتماعی که مبتنی بر تکالیف حقوقی و اخلاقی است. تکالیف فردی که شامل تکالیف جسمی و روحی است .
مولانا جلال الدین رومی می فرماید :
چون ز خود رستی همه برهان شدی
چون که گفتی بنده ام سلطان شدی
علامه اقبال لاهوری در تعریف دین مینویسد:
چیست دین برخاستن از روی خاک
تا که آگه گردد از خود جان پاک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
ادیان
تشکیلات مذهبى و حوزههاى دینى هر یک از ادیان در برمه، اکثراً در همان مکانهاى عبادتی، زیارتی، معابد و مساجد دایر مىباشد، رهبران مذهبى در قسمتى از این مکانها به رتق و فتق امور پیروان خود مىپردازند،و در موقع لزوم فعالیتهاى تبلیغى جهت ترویج ادیان خود را انجام مىدهند. البته به غیر از بودائیانى که خود داراى تشکیلات عظیم تعلیم و تربیت در گوشه و کنار این کشور مىباشند. ذیلاً عبادتگاههاى ادیان مهم در کشور برمه، جهت آگاهى خوانندگان به استثناء معابد بودائى درج مىگردد.
۱. کلیساى آگوستین (St. Augustine's Church) مخصوص مسیحیان پیرو رُمن کاتولیک - Roman Catholic
۲. کلیساى صلیت مقدس - Church of the Holy cross مخصوص مسیحیان آنگلیکن (Anglican) و همچنین مدرسه کلیسا (School Church (children)) براى کودکان و کلیساى مقدس سهگانه کاتدرال - Cathedral of the Holy Trinity Church
۳. کلیساى انگلیسى متودیست - Methodist - English Church و مدرسه همین کلیسا که براى پیروان مسیحى مِتودیست و فرزندان آنها بنا گردیده.
۴. براى مسیحیان پیرو فرقه باپ تیست (Baptist) کلیساى امانوئل - Immanuel Church
۵. براى ارمنیان (Armenian) مسیحى کلیساى ارامنه - Armanian - church
۶. براى یهودیان پرستشگاه یهود - Jewish Synagogue که سفارت اسرائیل (Israeli Embassy) نامیده مىشود
۷. براى هندوها معابد سرى سرى شیواکریشنا - Sristi shiva krishna و سرى سرى دورگا - Sristi Durga، معبد بزرگ هندو - Hindu Temple و براى سیکها (Sikh Temple) معبد سیک بنا گردیده، که هر یک کلیه امور مربوط به پیروان خود را بر عهده دارند.
حجاب در ادیان الهی
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد*آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. .
فطری بودن پوشش حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خوردآنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. . بعد ادامه میدهد: و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوندْ خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید. بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریاناند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسی از پوست بدیشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَٔ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّهِٔ؛آنگاه که آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده عورتشان آشکار گردید. و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند. طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بودهاند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه بر اثر اغوای شیطان لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بودهاند بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی، حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگها ولو به طور موقت، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکّر هر یک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت میکند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدنها ایجاد نشده است؛ بلکه انسانهای نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسانها، به طور فطری بدان گرایش داشتهاند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملتها و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بهطور کامل از بین نرفته است. اگر به لباس ملّی کشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن میبینیم. دقّت در لباس ملی کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن ملل و اقوامی که زنان آنها دارای حجاب بودهاند، بینیاز میسازد و به خوبی اثبات میکند که حجاب در میان اکثر ملتهای جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملّت خاصی نداشته است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمردهاند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کردهاند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است؛ پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتابهای مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدّعاست. حجاب در شریعت زرتشت اَشو زرتشت با توصیهها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایههای حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملّی در ظاهر عرف خود رعایت میکنند، در عمق روح آنان متحکّم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تأمین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحرافهای اخلاقی پنهان، بیمه کند. قسمتی از پند و اندرزهایی که اَشو زرتشت به پیروان خود توصیه نموده را نقل میکنیم، تا این اقدام مهم اشو زرتشت بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالی و آموزش ریشههای حفظ حجاب» و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطن، روشنتر شود. او میفرماید: ای نوعروسان و دامادان روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد. ای مردان و زنان! راه راست را دریابید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مقدمه :
یهود یا جهود یکی از ادیان الهی است که بنیان گذار آن حضرت ابراهیم (ع) است . اما چون حضرت موسی صاحب شریعت بود وقوم بنی اسراییل را از مصر نجات داد , این دین به نام وی شهرت یافت . واژه یهودی که خود منسوب است به ((یهودا)) یکی از فرزندان حضرت یعقوب , بعد از حضرت سلیمان و تجزیه بنی اسراییل متداول شد زیرا لقب حضرت یعقوب اسراییل بود و فرزندان او را هم بنی اسراییل می گفتند ونه یهود .گاهی هم در اصطلاح به آنها کلیمی می گویند که این واژه منصوب است به (کلیم الله)که از القاب حضرت موسی است . قدیمی ترین واژهای که این قوم بدان نامیده شده اند , کلمه عبری است .زیرا یهودیان عبری نژادند که آن شاخه ای از نژاد سامی می باشد .
چادر نشینان عبرانی در حدود هزارو چهارصد سال قبل از میلاد از رود اردون گذشته وارد سرزمین فلسطین شدند .
معنای واژه عبری بعضی گفته اند به معنی عبور از رود فرات یا اردون است . اما تحقیقات دانشمندان بیانگر آن است که (عبری) از یک ریشه بوده و به معنی ((بدوی))و ((بیانگرد))است, وچون در اصل عبرانیها از بیابانهای عربستان به سرزمین فلسطین هجوم آوردند , آنهارا عبرانی یعنی بدوی گفتند. قوم عبرانی قبل از حضرت ابراهیم (ع) موحد نبوده وبه خدایان گوناگون که از آن تعبیر به ((الوهیم) یا ((الیم)) یعنی خدایان می کردند اعتقاد داشتند .
از جمله کوههای آتشفشان نیمه خاموش که در آن سرزمین وجود داشت برای آنها مقدس بوده است و گاهی قربانی های خونین خود را بر روی صخرههای این کوهها انجام می دادند .کلمه ((بعل)) را هم که به معنی خداوند ومالک زمین است از کنعانیان اقتباس کردند وآن را خدای حاصلخیزی وخیر و برکت شمردند . درباره زندگی پس از مرگ معتقد بودند که مردگان گودالی تاریک به نام ((شه عول ))بی آنکه پاداش ویا سزایی باشد در بدبختی بسر مبردند .
نخستین پیشوای توحید :
در بین قرون 19-16پیش از میلادحضرت ابراهیم که به عبری او را ((ابرام )) میخوانند و به معنی (پدر عالیقدر) است ظهور کرد وقوم خود را به سوی خداوند یکتا دعوت نمود .حضرت ابراهیم در میان یهودیان و مسیحیان و مسلمانان بسیار مقدس است .و از آنجا که وی در همه انبیاء بنی اسراییل و نیز از نیای بزرگ حضرت محمد(ص) است ,به ( (شیخ الانبیا)) معروف است . بنا به مقتضیات اوضاع اجتماعی , حضرت ابراهیم (ع) با زنش سارا و برادرزاده اش لوط وهمراه با عشیره خود از شهر ((اور)) واقع در جنوب بین النهرین , رهسپار حران شد . مطابق روایت تورات مهاجرت حضرت ابراهیم از شهر (اور ) به کنعان در زمان ((امرافل))پادشاه شنعار که ظاهرا"همان حامورابی پادشاه بابل است , انجام گرفت . هنگامی که حضرت ابراهیم نود ونه ساله بود , خداوند بر او ظاهر شد وگفت:(من هستم خدای قادر مطلق, پیش روی من بخرام وکامل شو ,و عهد خویش را در میان خود تو خواهم بست , وتو را کثیر خواهیم گردانید , تا تو را و بعد از تو ذریت تو را خدا باشم . اما تو عهد مرا نگهدار , و بعد از تو هر ذکوری از شما باید ختنه شود و...) واز آن تاریخ (ختان)بین یهودیان وسپس مسلمانان معمول شد , اما مسیحیان از آن عدول کردند .
حضرت ابراهیم پس از چندی با همسر خود رهسپار مصر شد . ابراهیم به سبب نازا بودن زنش سارا , با کنیزی از اهالی مصر به نام هاجر ازدواج کرد وصاحب فرزندی به نام اسماعیل شد . در یکصد سالگی ساره آبستن شده و اسحاق فرزند دومش به دنیا آمد .اسحاق به کنعان می آید و در آنجا سکونت اختیار می کند . وی دارای دو فرزند پسر است نخستین آن ((عیسو )) نام دارد ,اسحاق مایل است که وی را وارث عهد خود گرداند . لیکن زنش گرایش به یعقوب فرزند دیگر دارد . به همین جهت زوجه اسحاق , پوست بزغاله بر تن یعقوب کرده وآن را نزد اسحاق که در آن هنگام به کم بینایی مبتلا شده بود میبرند . اسحاق ندانسته برای یعقوب دعا کرده و او را به جای (عیسو )برکت می دهد .بعد که متوجه می شود دیگر کار از کار کذشته است .یعقوب جانشین اسحاق میشود , وی در یک شب تا صبح با خداوند کشتی میگیرد . اما چون خداوند حریف یعقوب نمی شد , خداوند یعقوب را به ((اسراییل ))به معنی پهلوان خدا ملقب فرمود . در همین زمان حضرت موسی بن عمران در یک خانواده ای از از سبط(لاوی)متولد شد .مادرش پس از مدتی از بیم فرعون او را در سبد قرار داد و به نیل انداخت . دختر یا همسر فرعون آن سبد را بر نیل دید وآن را گرفت , چون چشم او بر طفل افتاد دلش به حال او سوخت و در جستجوی دایه ای بر آمد , بر حسب اتفاق مادر موسی به عنوان دایه برگزیده شد و فرز ند خود را موسی نامید . که به زبان مصری به معنی بر گرفته از آب است. بدین ترتیب موسی در دربار فرعون بزرگ شد . موسی روزی مردی قبطی (مصری )را دید که مردی از بنی اسراییل را میزند ,به کمک آن مرد آمد و قبطی را کشت . روز دیگر موسی از ترس بگریخت و به شبه جزیره سینا رفت و در مدین به حضور حضرت شعیب رسید و مدتی به گوسفندان شعیب مشغول بود . در همین زمان روزی در صحرای سینا به کوه(( حریب))یا((جبل الله))رسیدآتشی دید که درمیان درختی که از آن ندایی برخاست و می گفت :((ای موسی ,به پیش آی ونعلین خیش را از پای بی رون کن زیرا مکانی که در آن ایستاده ای , زمین مقدس است . ومن یهوه هستم خدای پدرانت )) .پس او را امر فرمود که به مصر رود , وقوم بنی اسراییل را از بندگی نجات دهد .بنابراین بعثت حضرت موسی از این جا آغاز گردید .
احکام عشره(فرمان های دهگانه) :
پس از آنکه موسی قوم خود را از دست لشکریان فرعون نجات داد وارد صحرای سینا شد . در همین ایام ((یهوه)) خدای بنی اسراییل , موسی را به بالای کوه طور فرا خواند و اصول دین یهود را به وی وحی فرمود . احکام عشره که در واقع اصول دین یهود است, به این قرار است :
1)من ((یهوه))خدای تو هستم که تو را ا زکشور مصر و سزمین بندگی واسارت بیرون آوردم .جزٍمن خدای دیگر نخواهی داشت .
2)من برای تو نه بتی ونه تصویر ی از آنچه در بالای آسمان ها وبر روی زمین ودر آبهای زیر زمین قرار نمی دهم . زیرا که من ((یهوه))خدای تو میباشم,خدای غیوری هستم .
3)تونباید نام مرا به باطل ببری زیرا مرتکب چنین گناهی در خور مجازات خواهد بود .