لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
برگرفته شده از مجموعه سخنرانیهای استاد مطهری رحمت الله علیهلغت تقوا این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در قرآن کریم به صورت اسمی و یا به صورت فعلی زیاد آمده است . تقریبا به همان اندازه که از ایمان و عمل نام برده شده و یا نماز و زکات آمده ، و بیش از آن مقدار که مثلا نام روزه ذکر شده ، از تقوا اسم برده شده است . در نهجالبلاغه از جمله کلماتی که زیاد روی آنها تکیه شده کلمه تقوا است . در نهجالبلاغه خطبهای هست طولانی به نام خطبه متقین . این خطبه را امیرالمؤمنین در جواب تقاضای کسی ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کنندهای از متقیان بکند . امام ابتدا استنکاف کرد و به ذکر سه چهار جمله اکتفا فرمود ولی آن شخص که نامش همام بن شریح بود و مردی مستعد و برافروخته بود قانع نشد و در تقاضای خود اصرار و سماجت کرد . امیرالمؤمنین ( ع ) شروع به سخن کرد و با بیان بیش از صد صفت و ترسیم بیش از صد رسم از خصوصیات معنوی و مشخصات فکری و اخلاقی و عملی متقیان سخن را به پایان رسانید . مورخین نوشتهاند که پایان یافتن سخن علی همان بود و قالب تهی کردن همام بعد از یک فریاد همان . مقصود اینست که این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است . در میان عامه مردم هم این کلمه زیاد استعمال میشود . این کلمه از ماده " وقی " است که به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است . معنای " اتقاء " احتفاظ است . ولی تاکنون دیده نشده که در ترجمههای فارسی ، این کلمه را به صورت حفظ و نگهداری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فهرست
عناوین صفحات
ایبیات فارسی
بیو گرافی استاد شهریار ..........................................................2
ادبیات فرهنگی ....................................................................17
زبان فارسی
مقدمه ...............................................................................18
انواع زبان .........................................................................18
طبقه بندی زبان های جهان ....................................................19
انواع زبان های قدیمی ..........................................................21
تعریف دستور زبان،صرف و نحو در زبان فارسی .......................22
کلام،جمله،کلمه،هجا،حرف ....................................................23
سخن کوتاه با اولیا ..............................................................24
ادبیات فارسی
بـیو گـرافـی استاد شهـریار
به قـلم جـناب آقای زاهـدی دوست استاد
اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.
گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.
شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود. غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است.
بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد.
شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزلهـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزلهـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نومیـدی و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان مخـتـلف آن عـشق حکـایت می کـند و غـزلهـا یا اشعـار دیگـری شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـیره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.
عـشقهـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزلهـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی و غـزلهـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد. برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد هـرچـه ملاحـضه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته است. زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است.
محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزلهـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
فهرست مطالب :
ردیف
موضوع
شماره
صفحه
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-
11-
12-
13-
14-
15-
مقدمّه
پرورش عقل
دو نوع علم
دعوت اسلام به تعلیم و تربیت
لزوم توأم بودن عقل و علم
فرق تربیت و اخلاق
شکل عبادت و برنامه ها تربیتی
نیت
ارکان نیّت
اهمیّت نیّت
انسان دوستی
محبّت
کار
چکیده
منابع
2
3
3
3
3
4
4
4
5
5
6
6
6
7
7
مقدمه:
استاد مطهّری و معناى آزادى :
در کلام مطهرى، آزادى سمت و سویى مى یابد که بنا به دلایلى نباید از انسان سلب شود. این عناصر عبارتند از این که بروز و ظهور استعدادهاى آدمى نیازمند فضاى آزاد است. در فضاى بسته و محیط خفقان آمیز و استبدادى و به عبارتى در فقدان آزادى هاى اجتماعى و سیاسى، زمینه اى براى بروز خلاقیت ها و استعدادها به وجود نمی آید. در فضاى مستبدانه اى که بر جامعه حاکم است، چاپلوسان و زبان بازان قدرت مى یابند و آزادگان و آزاداندیشان ذلیل و حقیر مى شوند، چرا که وضعیت موجود، اجازه چون و چرا کردن به خیرخواهان و مصلحان را نمى دهد. تنها آنان که زبان به مدح بگشایند، جایى و مقامى مى یابند و بس.
استاد مطهرى آزادى را یکى از لوازم حیات و تکامل ذکر کرده و معتقد است موجودات براى رسیدن به مرحله تکامل و رشد به سه عنصر «تربیت»، «امنیت» و «حریت» نیازمندند.
تربیت عبارتست از عواملی که موجود زنده برای تداوم بقاء به آن محتاج است. برای مثال موجود زنده برای رشد و نمو به عناصری چون نور و آب ، غذا و علاوه بر این ها، انسان به تعلیم و تربیت نیازمند است. امنیت، یعنى این که موجود زنده آن چه را در اختیار دارد، همانند حیات، ثروت، سلامت و ... از او سلب نگردد. و آزادى، یعنى «نبودن مانع. انسان هاى آزاد، انسان هایى هستند که با موانعى که در جلو رشد و تکاملشان هست، مبارزه مى کنند. انسان هایى هستند که تن به وجود مانع نمى دهند».
تحلیل مطهرى از آزادى اجتماعى در واقع همان آزادى سیاسى است که امروزه در ادبیات سیاسى به کار مى رود. آزادى سیاسى به طور کلى به نقش مردم در زندگى سیاسى اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی هایى است که فرد در حوزه اجتماع و در برابر حکومت داراست. از این رو آزادى بیان و حق اظهار نظر، آزادى قلم و مطبوعات، آزادى انتقاد و اعتراض و مواردى از این قبیل در شمار آزادى هاى سیاسى است.مطهرى فقدان آزادى هاى اجتماعى و سیاسى را یکى از گرفتارى هاى بشر در طول تاریخ ذکر مى کند و مى گوید: «یکى از مقاصد انبیا به طور کلى و به طور قطع این است که آزادى اجتماعى را تأمین کنند و با انواع بندگى ها و بردگى هاى اجتماعى و سلب آزادى هایى که در اجتماع هست مبارزه کنند.» ایشان براى اثبات آزادى اجتماعى در دین به آیه ۶۴ سوره آل عمران اشاره مى کند و در تفسیر آن مىگوید: «در مقام پرستش، جز خداى یگانه چیزى را پرستش نکنیم، نه مسیح را و نه اهرمن را. و این که هیچ کدام از ما دیگرى را بنده و برده خودش نداند و هیچ کس هم یک نفر دیگر را ارباب و آقاى خودش نداند.
پرورش عقل :
مسئله ی اول که باید بحث کنیم همان مسئله ی پرورش عقل و فکر است در این جا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
برگرفته از زندگی نامه ی استاد سلمان هراتی
سلمان هداتی در سال 1338 در روستایی مرزدشت از توابع تنکابن که روستایی زیبا و همجوار جنگل و دریاست دیده به جهان گشود.
سلمان پدر خود را این چنین توصیف کرده است:
پدرم کارگر است به مزرعه می آید با آفرین ستاره از آسمان صبح باز می گردد، و با اولین ستاره در آسمان شب، پدرم خورشید است.
وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و برای ادامه ی تحصیل به تنکابن رفت.
روزها در دکان خرازی کار می کرد و شبها درس می خواند سپس به بیمارستانی در تهران رفت و به کار مشغول شد. وی با توجه به شرایط سختی که داست به صورت متفرقه در امتحانات نهایی ششم دبیرستان شرکت کرد و قبول شد. در زمان انقلاب اسلامی در سال 1357 به سربازی رفت و در همان در رشته ی هنر تربیت معلم پذیرفته شد.
خودش اظهار نموده بود که از سال 50 به صورت حرفه ای پا به دنیای شعر گذاشته و به سرودن شعر مبادرت ورزید. سال 1361 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد و عاقبت در عصر جمعه نهم آبان ماه سال 65 در حادثه ی تصادف جان خود را از دست داد.
کتاب شعر سلمان شامل 3 دفتر است:
دفتر اول: «از آسمان سبز» مجموعه اشعار نو، غزل چهار پاره، مثنوی و دوبیتی شاعر است.
دفتر دوم: «دری به خانه ی خورشید» نیز از اشعار نو، غزل، مثنوی، رباعی تشکیل شده است.
دفتر سوم: در مجموعه اشعار سلمان مخاطب بلافاصله با دیدگاه و آرای وی رو در رو می شود در واقع شاعر بی پیرایه به طور مسلم اندیشه و بیان را که بر آن پایبند است مطرح می سازد. او پایبند اصول اخلاقی و تعهدات اجتماعی است.
سلمان از همگان می خواهد تا به هنجارهای اجتماعی سنن و باورهای دینی پایبند باشد. سلمان هراتی از شاعرانی بود که برخلاف بعضی به آنچه می گفت و می نوشت اعتقاد عمیقی داشت و اهل ظاهرسازی و ریاکاری نبود. علیرضا غزوه نیز می گوید: سلمان را باید آغازگر شعر اعتراض در ایران دانست، چرا که دارای سبک و زبانی ویژه است و نگاه واقع گرانه به مسائل اجتماعی دارد. هراتی شاعری مرگ آگاه است در پایان جا دارد به این مسئله اشاره شود که سلمان هراتی مدتی قبل از مرگش هنگامی که بر سر قبر سهراب سپهری حاضر می شود اعلام می کند که مدتی نخواهد گذشت که دار فانی را وداع خواهد کرد.
همسرش می گوید: سر قبر سهراب که رفتیم سلمان به دوستش گفته بود که همین روزها برایم اتفاقی خواهد افتاد مرا بیاورید و همین جا دفن کنید، و حادثه درست یک ماه و نیم بعد اتفاق افتاد و او در 6/7/1365 به ملکوت اعلاء پیوست.
( روحش شاد (
« بیایید ما هم همانند سهراب مرگ آگاه باشیم»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مقدمه
شاید بسیاری از مردم با شنیدن نام سید محمد حسین بهجت تبریزی بسرعت ندانند که مراد ازاین اعجوبه آسمان شعر و ادب کیست!؟
اما همه مردم ایران بخصوص آذربایجان شهریار را بخوبی می شناسند و اورا استاد شهریار خطاب می کنند.
بسیاری از شهروندان کشورمان حتی آنان که بیسواد و یا کم سوادند قادرند چند بیتی از اشعار فارسی و یا ترکی وی را زمزمه کنند. در واقع شهریار ترجمان شادیها و غمهای ملتی است که در زمان معاصرخود، هیچ شاعری را به صداقت درون، قوت معنا و فصاحت کلام او نیافته است !
کمتر خانواده ای است که کلیات اشعار شهریار را در کنار دیوان شمس مولانا و یا دیوان حافظ شیرازی در طاقچه خانه نداشته باشد. در واقع گنجینه کلیات اشعار سه زبانه شهریار همچون کتاب واجب الوجودی است که در بیوت عموم ایرانیان یافت می شود و نقش مسکن روح آزردگان و مرهم روان خستگان را ایفا می کند.
شهریار به دلیل عشق و ارادت بی پایانش به اهل بیت (ع)، توجه به حق و میل به عدل، لطافت طبع و حساسیت ذوق، تسلطش به زبانهای ترکی و فارسی و عربی و نیز احاطه اش در مسایل اجتماعی روزگار خویش ، شاعری است بسیار رشید، متعهد و مردمی که همچون حلقه ای محکم ، ارتباط معنوی و اتحاد اجتماعی اقوام مسلمان ایران را در اشعار نافذش متبلور کرده و قلوب ایرانیان را به هم مرتبط ساخته است.
او را به دلیل اشعار بی نظیر و روحیه بی بدیلش آخرین سخنسرای سلسله شاعران و ادیبان فارس زبان نیز گفته اند!
مقام استاد شهریار در سرایش اشعاری نغز به زبان ترکی آذربایجانی نیز بسیار رفیع است.
کلیات دیوان ترکی استاد شهریار بخصوص منظومه های منوره «حیدر بابایا سلام» (سلام به حیدر بابا) و نیز سهندیه که در نوع خود کم نظیرند و برترین شاهکار دوران عمر وی بشمار می روند، نشان از آگاهی وعشق شاعر به زبان شیرین مادریش ، جریان لطیف زندگانی مردم آذربایجان و نیز ادیبان خاموش خطه پر رمز و راز این سرزمین دارد.
وی در زبان عربی نیز اشعار بسیار مقتدرانه ای سروده و توانسته است مورد توجه ادیبان و شاعران شهیر عرب قرار گیرد.
در معروضه ذیل کوشش خواهد شد تا با بیان خصایل روحی و ظرایف کلامی استاد شهریار ، حتی المقدور از اشعار ترکی وی نیز شاهد مثال آورده شود، با این تذکر که ترجمه یک شعر از زبانی به زبانی دیگر به منظور درک معنای نهفته در آن به قول ناظم حکمت شاعر شهیر ترک ، به منزله کباب کردن قناری بر روی آتش جهت بهره مندی از اندک گوشت تن آن حیوانک است!
زندگی نامه استاد شهـریار
اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.
گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.
شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـفیه می شود. غالـب غـزل هـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است.
بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس