لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اهمیت و آثار نماز در اسلام
تمام کوشش و تلاش ما در این بخش از بحث بر این است که فضیلت نماز را در دین اسلام تبیین نموده و اهمیت و جایگاه آن را روشن سازیم، به این معنی که اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات الهی را در دین از حیث درجه و مرتبه مورد ارزیابی قراردهیم نماز در چه مرتبهای از مراتب قراردارد و جایگاه آن در چه حدّی است؟ آیا میتوان آن را در عرض سایر تعالیم دینی قرارداد یا خیر نماز از جایگاه ویژهای در دین برخوردار میباشد؟
عناوینی که در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت در راستای همین هدف انتخاب شدهاند.
انشاء الله که بتوانیم در تعقیب این هدف خوانندگان محترم را مددی رسانده باشیم.
1 ـ ارزش و جایگاه نماز
نماز در مکتب انسان ساز اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و هیچ عملی از اعمال دینی و افعال عبادی با آن قابل مقایسه نمیباشد و اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات دین را درجه بندی نموده و مراتبشان را مشخص نمائیم نماز در بالاترین درجه و مرتبه تعالیم دینی قراردارد. و از چنان ارزشی برخوردار است که سایر ارزشهای دینی در عرض آن قرار نمیگیرند.
اگر درک و معرفت به ارزش نماز برای کسی حاصل گردد هرگز در آن کوتاهی نکرده و یا آن را ترک نخواهد نمود. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)چنین آمده است که: «هر گاه کسی به نماز ایستد رحمت الهی از آسمان بر او نازل میشود و فرشتگان اطراف او را احاطه میکنند و فرشتهای گوید: اگر این نماز گزار ارزش نماز را میدانست هیچ گاه از نماز منصرف نمیشد»
و یا علی(علیه السلام) در حدیثی میفرمایند: اوصیکم بالصلاةِ التی هی عمود الدین وقوام الاسلام فلا تغفلوا عنها.
«شما را سفارش میکنم به نمازی که ستون دین و قوام اسلام است پس از نماز غافل نشوید»
خداوند در شب معراج به نبی مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) حقایق بسیاری را نمایان و متجلی ساخت که یکی از آن حقایق که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آشکار گردید نماز بوده است که بصورت محملی از نور که چهل نوع از انواع نور در آن بود و اطراف عرش خدا را احاطه کرده بود ظاهر گردید. و به همین جهت آن سفیر الهی فرمودهاند الصلاة نورٌ. «نماز نور و روشنایی است»
پس کسی که با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنایی قراردارد و آنکه با نماز فاصله دارد از نور و روشنایی دور افتاده و خود را در محیط تاریکی و ظلمت انداخته است.
بنابر این میتوان نتیجه گرفت که مفهوم کلام نبی(صلی الله علیه وآله وسلم) این است که تارکین نماز در تاریکیاند و چونبه ارزش نماز در زندگی خود ارجی ننهادهاند نزد مسلمین فاقد اعتبار و ارزش اجتماعی بوده و ایشان را در زندگی دنیا و آخرت سعادتی نیست. ارزش و شخصیت آدمی به میزان اهمیت دادن او به ارزشهای دینی است و مؤمن واقعی از بیتوجهی و بیمبالاتی نسبت به تعالیم دینی و ارزشهای الهی مبرّاست. پس نماز را در دین جایگاهی بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در کالبد جسم، همانگونه که بدن بیسر و جسم بیروح را ارزشی نیست دین بینماز را خیری نخواهد بود.
2 ـ اهمیت نماز در ایجاد ارتباط خدا و خلق
فریضه نماز امری نیست که فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزدیک سازد و حلقه اتصال بین عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلکه این یکی از آثار و نتایج مطلوبی است که در زندگی نمازگزار ظاهر میشود. اثر دیگری که نماز در حیات مسلمین ایجاد میکند این است که در عین قرب الهی او را با جامعه انسانی پیوند داده و نسبت به سایر انسانها بلکه تمام همنوعانش ولو غیر مسلمان یک فرد مسئول بار میآورد. و این است روح نماز و تعبد به خدا که هرگز نمیگذارد فرد در مقابل خلق خدا بیتفاوت باقی بماند. و احساس مسئولیت اجتماعی نداشته باشد.
پس در نماز دو اثر عمده نهفته است یکی اثر فردی که موجب نزدیکی او با خدایش میگردد و دیگر اثر اجتماعی است که او را در جامعه فرد مسئول بار میآورد. یعنی نمیشود کسی اهل نماز و عبادت باشد و در عین حال نسبت به جامعه بشری و همنوعان خویش هیچ وظیفهای را احساس نکند.
فلذا به همین خاطر میبینیم که در آیات متعدد قرآن زکات در کنار صلاه (نماز) آمده است و این بدان معناست که اهل نماز اهل صدقات و زکات نیز هستند یعنی اهل نماز به فکر اجتماع خویش بوده و تلاش دارند که با دادن زکات و اعطای صدقات، جامعه را از فقر بیرون آورند.
واقیموا الصلاة وآتوا الزّکاة وماتقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله.
«و نماز را به پا دارید و زکات را ادا کنید. هر کار خیری برای خود از پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت»
و در آیه دیگر میفرماید: الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة وممّا رزقناهم ینفقون.
«(تقوا پیشگان) کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و نماز را بپا میدارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق میکنند»
و در آیهای بسیار زیبا چنین میفرمایند: الذین اِنْ مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزّکاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر.
«یاران خدا کسانی هستند که اگر در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند»
و از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمودند: لاتتمّ صلاةٌ إلاّ بزکاة. «نماز کامل نمیشود مگر با پرداختن زکات»
یعنی انسانهای نمازگزار همیشه به فکر سعادت و تعالی جامعه خویشند و نمیتوانند نسبت به آینده مردم جامعه خود بیتفاوت باشند. اگر مشاهده کنند که فقیرند به آنها زکات پرداخت میکنند و اگر ببینند که از سعادت و کمال خویش منحرف شدند آنان را امر به نیکی کرده و از اعمال
زشت باز میدارند و در همه حال و همه جا به نیکبختی و سعادت اجتماعی انسانها میاندیشند و معتقدند که سعادت بشر در پرتو خوبیها و اعتقاد به خدا و عمل به تعالیم دین نهفته است. و بقول اقبال لاهوری اهل نماز معتقد است که زندگی و حیات حمیده در خیمه ایمان لمیده است آنکه این ندیده گلی از باغ آن نچیده است.
لا اله باشد صدف گوهر نماز***قلب مسلم راجح اصغر نماز
در کف مسلم مثال خنجر است***قاتل فحشا و بغی و منکر است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«بسمه تعالی»
مقدمه:
خداوند متعال فرشتگان را آگاه مى سازد که بنیاد جامعه اى را روى زمین پى افکنده است که عناصر اصلى آن عبارت اند از: 1 ـ انسان 2 ـ زمین یا به طور کلى طبیعت 3 ـ پیوند معنوى انسان. این پیوند معنوى را قرآن ((استخلاف)) مى نامد. دو عنصر اول و دوم, در همه جوامع ثابت است اما مسئله ((پیوند)) و ((ارتباط)) میان انسان ها با یکدیگر و با طبیعت, متفاوت است. و این به عنصر چهارم و رکن بیرونى جامعه, یعنى خدا بستگى دارد که عمل تعیین جانشین در زمین را انجام داده است.
خلافت عمومى انسان:
اگر انسان مسئولیت جانشینى را آن چنان که او مى خواهد به جا آورد, عنصر سوم جامعه یعنى مسئله ((پیوند و ارتباط)) شکل مى گیرد .
دراین هنگام است که برادرى, صلح, آرامش, عدالت و برابرى تحقق مى یابد, اما اگر انسان خود را در برابر خداوند مسئول و متعهد نداند, به هر کس مسلط شود رابطه اش با آن فرد, رابطه حاکم و محکوم خواهد بود و به هر چیز دست یابد, رابطه اش با آن چیز رابطه مالک و مملوک خواهد بود, در نتیجه سرکشى, استثمار, استعمار و استکبار حاکم خواهد شد.
ارکان استخلاف:
عناصر یا ارکان ((استخلاف)) چهار طرف دارد:
1 ـ مستخلف که خداوند سبحان است و از جانب خود, روى زمین خلیفه تعیین مى کند.
2 ـ مستخلف که انسان هاى روى زمین هستند و از جانب خدا خلیفه روى زمین مى شوند.
3 و 4 ـ مستخلف علیه یعنى آن چه خلافت بر آن صورت گرفته است, که شامل انسان, طبیعت (زمین) و جامعه یا مسئله ((پیوند و ارتباط)) بین انسان ها با یکدیگر و با طبیعت است.
بدین ترتیب, قرآن جانشینى انسان را فعل خداوند مى داند و رابطه چهارطرفى را براى جامعه طرح کرده و طى آیات متعددى به انسان ها تذکر مى دهد که:
هوشیار و متوجه باشند و نقش خداوند را در جامعه و روابط اجتماعى آن به فراموشى نسپارند و روشن است جانشینى انسان ها براى آزمایش و امتحان است تا معلوم شود انسان هاى زمینى بر اساس سنت ((آزادى و اختیار و انتخاب)), روابط خود را با (خدا, خود, دیگران و طبیعت) چگونه تعیین مى کنند.
بعد از تبیین عناصر چهارگانه جامعه از دیدگاه قرآن کریم, به این مطلب بازمى گردیم که چگونه دین به عنوان سرشت بشر یکى از سنت هاى تاریخ است .
پیوند سنت تاریخى دین با جامعه:
در تبیین این پیوند اجتماعى و تاریخى دین, عناصر چهارگانه جامعه را از دو زاویه متفاوت بررسى مى نماییم:
آن گاه که از بالا و بعد آسمانى و از جانب خداوند (جعل تکوینى) به استخلاف و حاکمیت انسان بر زمین بنگریم, خداوند او را جانشین خود معرفى مى کند ((انى جاعل فى الارض خلیفه)) و اگر از پایین و بعد زمینى و از ناحیه انسان به این روابط نگاه کنیم و فطرت انسان ها را معیار و ملاک ارزیابى قرار دهیم, مسئله ((امانت دارى)) و ((مسئولیت)) مطرح مى شود.هم چنین پیوند چهارطرفه در ساختمان تکوینى قرار دارد و داخل در مسیر طبیعى و رهگذر تاریخى است و از آن جا که عرضه تکوینى صورت گرفته (جعل تکوینى