لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد
دانشکدۀ هنر و معماری اردکان
موضوع تحقیق:
وقایع انقلاب اسلام
«در یک نگاه کلی»
استاد راهنما:
جناب آقای قانعی
تهیه و تنظیم:
زمستان 87
وقایع انقلاب اسلامی در یک نگاه کلی
مقدمه
انقلاب اسلامى ایران یکى از شگفتانگیزترین پدیدههاى تاریخ اسلام و ایران است. این پدیده در عصرى شکل گرفت که نظام جهانى به دو قطب، یعنى غرب لیبرالیسم و شرق کمونیسم تقسیم شده بود و فضاى حاکم بر این دو نظام نیز مملو از شعارها و اندیشههاى مادى بود. بدین سبب مذهب و معنویت جایگاهى در عرصهى سیاسى و اجتماعى این دو قطب نداشت.شکلگیرى هر نهضتى خارج از حیطهى سیاسى این دو قطب، محکوم به فنا و نابودى بود؛ لذا با توجّه به نظام جهانى حاکم بر عصرِ وقوع انقلاب اسلامى، که شکلگیرى هر حرکت ضدّ استبدادى و ضدّ استعمارى، در قالب شرق کمونیسم و هر حرکت سنّت گریز و نوگرایى، در قالب لیبرالیسم قرار مىگرفت. انقلاب اسلامى ایران، از وراى همهى معادلات جهانى آن روزگار، طلوع کرده و به لطف خداوند متعال و رهبرى امام خمینى رحمهالله ، مجاهدت و حمایت همه جانبهى مردم متدیّن ایران از این نهضت، فضا و اندیشهى حاکم جهانى را در هم ریخته و نظام مبتنى بر شریعت را در این کشور بر پا نمود. بنابراین، انقلاب اسلامى یکى از بزرگترین رخدادهاى اجتماعى قرن معاصر است که در جهانى سراسر تغییر و تحوّل، مرزهاى طبیعى جوامع را به غایت در نوردیده و سرنوشت بومى ملتها را به قوت به هم پیوند زده است.
10فروردین 1340 (پنج شنبه)
ـ وفات آیتالله العظمی حاج سید حسین بروجردی
آیتالله العظمی حاج سید حسین بروجردی با سی واسطه نسبت به حضرت امام حسن مجتبی (ع) میرساندند. در سال 1253 ش در بروجرد متولد شده و در سن 18 سالگی برای تکمیل تحصیل به اصفهان رفت و پس از ده سال به نجف اشرف عزیمت نموده و به درس آیتالله خراسانی وارد گردید. ایشان پس از مراجعت و اقامت در بروجرد به قم مهاجرت کرده و به عنوان مرجع تقلید شیعیان جهان معرفی گردیدند و مدت 16 سال مرجعیت عامه را عهدهدار بودند.
16 مهر 1340 (یک شنبه)
ـ تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی
رژیم پهلوی بعد از وفات آیتالله بروجردی زمینه را برای پاک کردن اسلام از متن فعالیتهای مردم ایران مناسب دید و به این دلیل قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی را به تصویب دولت و مجلس وقت رساند و آن را در مطبوعات اعلام کرد. در این قانون قسم به قرآن و شرط مسلمان بودن برای نمایندگان مجلس حذف شده بود و همین باعث اعتراض علمای اسلام و مردم مسلمان گردید.
8 آذر 1341 (جمعه)
ـ لغو قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی
با اعتراض علمای اسلام از جمله آیتالله روحالله خمینی و آیتالله حائری و دیگر علما و حضور گسترده مردم در پشتیبانی از علمای اسلام پس از مکاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغی اعلام کرد.
19 دی 1341 (چهارشنبه)
ـ اعلام انقلاب سفید
رژیم پهلوی و در رأس آن محمدرضا در جهت خواستهای استعمارگرانه امریکا و همچنین تغییر فکر مردم ایران دستورالعمل دیکته شده استکبار را که در کشوهای دیگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفید به مردم ایران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت.
2بهمن 1341 (سه شنبه)
ـ تظاهرات مردم در تهران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران
«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» انقلاب اسلامى ایران یکى از بزرگترین رویدادهاى تاریخى در قرن بیستم است. جهان در سال 1357 شمسى شاهد ظهور یک جهان بینى و خیزش یک ایدئولوژى با نام انقلاب اسلامى شد. قطعا در حافظه تاریخى ملت ایران و ملل دنیا خواهد ماند که رادمردى از تبار ائمه(ع) و فقط با پشتوانه ایمان، با مبارزات پانزده ساله خود توانست تمام افکار جهانیان را به خود جلب نماید. او در آخرین یادگارى هاى خود مى گوید: این انقلاب دستاورد میلیونها انسان ارزشمند است. این انقلاب سیطره استعمار را در ایران براى همیشه از بین برد و سعادت فرزندان کشور را بیمه نمود. رهبرى فرهمند کاریزماتیک با رویکرد اسلامى امام خمینى توانست بر کلیه فرمولهاى حسابگرانه غربى ها در جهان پیروز گردد. او علاوه بر اینکه خود را سرباز دین و مکتب مى دانست، از مشروعیت مردمى نیز بهره مى جست و رفراندوم او براى تائید انقلاب اسلامى یکى از بى نظیرترین جلوه هاى حضور مردم در عرصه اجتماعى است. یاد آن روزى که بهمن گل ببار آورده بود وان زمستانى که مستان را بهار آورده بود یاد باد آن دل تپید ن هاى مشتاقان یار وان عجب نقشى که آن زیبانگار آورده بود ما بر این اعتقادیم که انقلاب اسلامى ریشه اى کاملا فرهنگى دارد على رغم اینکه واقفیم حضور فرهنگى غرب از جمله آمریکا و انگلیس در ایران یک توالى چند صد ساله دارد، اما این حضور در دهه هاى قبل از پیروزى انقلاب رنگ و جلوه ویژه اى به خود گرفته بود. تسلط فرهنگى و حقوقى و تدوین قانون کاپیتولاسیون، پوشش کاملا غربی، در محاق ماندن و در حاشیه ماندن فرهنگ دینى که با باور مردم گره خورده بود سبب شد تا عاملین فرهنگى کشور یعنى فرهنگیان و معلمان در خط مقدم مبارزه به جنب و جوش بیفتند. هزاران فرهنگى از جمله دانش آموزان با تاسى به پیام آور انقلاب یعنى امام خمینی، خود را براى حضورى چشمگیر آماده مى کردند. شرکت در مجالس و محافل بحث، بسط ایدئولوژى انقلاب، تنویر تفکر انقلابی، مبارزه با فقر فرهنگی، سوق دادن اذهان به تمدن دینى ایرانی، مقابله با توطئه هاى فرهنگی، پرهیز دادن جوانان و نوجوانان از جذابیتهاى فرهنگى غرب از جمله سینما و مجالس لهو و لعب، تبیین خودباورى در جوانان و نوجوانان، تحلیل اندیشه هاى نویسندگان غرب ستیز و دهها مولفه دیگر که زحمت پرداخت آن را معلمان به دوش مى کشیدند. مى دانیم چه بسیار معلمانى که در این راه از جان خویش نیز گذشتند حتى مى توان چندین استان کشور را نام برد که اولین شهید آن نیز از بین معلمان بوده است. رسالت دیگر معلمان که بر خلاف سرمایه گذارى غرب در ایران عملى شد پس از ورود امام به ایران بود. پس از پانزده سال فراق و دوری، این بزرگمرد تاریخ به وطن خود بازگشت. رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست دوران بسیار سخت و دشوارى بود اما براى طراحان و صاحبان انقلاب، شیرین. نقش آگاه سازى و حمایتى فرهنگیان با رویکرد تازه اى آغاز شد. در این برهه حساس، فرهنگیان از معدود قشرهایى بودند که مىتوانستند مسئولیتهاى نهادهاى انقلابى و ادارى را به عهده بگیرند و در دوران تثبیت انقلاب اسلامى نقش بى بدیل معلمان بر کسى پوشیده نیست. معلمى با همه سادگى هایش رئیس جمهور مى شود و معلمى دیگر نخست وزیر؛ او شهید همیشه زنده رجایى و یار وفادارش شهید باهنر مى باشد. نظم، تواضع، انصاف، عدالت، مدارا، معنویت، خلوص، قناعت، آزاد اندیشی، عدم تکلف، صبوری، خیرخواهی، پرکاری، تعادل در اندیشه و روش و منش خوب و هر آن چیزى که معلم شهید مطهرى در کتاب معلم نمونه ذکر مى کند، در شهید گرانقدر رجایى حلول مى نماید و او مرد دیگرى درتاریخ زرین انقلاب اسلامى مى شود و افتخارى براى فرهنگیان که همیشه به عنوان الگو برایشان باقى مى ماند. معلمان متعهد تصمیم مى گیرند در شرایط سخت انقلاب خود را براى تصدى نهادها و مسئولیتها آماده کنند و تعداد بى شمارى از این وزارتخانه، مامور در نهادهاى سیاسی، اجتماعى فرهنگى مى شوند که همچنان ادامه دارد. یعنى در پرونده انقلابیون ایران اگر بررسى به عمل آید، معلمان نقش پررنگى را ایفاء کرده اند که در هر حال به عنوان یادگار در اذهان مانده است. غربى ها از جمله پیر استعمارگر و آمریکاى متجاوز در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و بعد از آن تنها راه مقابله با ملتها را در حوزه فرهنگ و اندیشه مطالعه کرده اند. آنها دریافتند؛ تنها حوزه اى که اگر آسیب ببیند و این آسیب دیدگى مى تواند به بهاى ریزش و از هم پاشیدگى ساختار یک حکومت منجر شود، حوزه فرهنگى است. از این حیث سعى نمودند از طریق رسانه ها و فراورده هاى فرهنگی، کتاب، فیلم، لباس، مد و... وارد شوند. در این میان آنهایى که با بیست میلیون جوان و نوجوان مستقیما در ارتباط بودند معلمان بودند و همچنان معلمان هستند. انسانهایى که على رغم دورماندن از حقوق اجتماعى خود نسبت به دیگر اقشار، با نجابت و تعهد بر سرمنشور و پیمان خویش باقى ماندند! زیرا هدف مقدس، تعهد آور است و تعهد، مسئولیت مى آفریند و مسئولیت بدون رنج، معنى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
موضوع تحقیق:
نظریه های کارل مارکس
استاد راهنما:
جناب آقای جمالی راد
درس مربوطه:
اصول علم سیاست
نوع تحقیق:
سیاسی
محقق:
الناز گرائی
شماره دانشجوئی:
84354734
بهار 1385
فهرست
عنوان
صفحه
- ناسیونالیسم و بورژوازی
-ناسیونالیسم و پرولتاریا
-ناسیونالیسم و انقلاب پرولتاریایی
-تشابهات و تفاوتهای ناسیونالیسم و مارکسیسم
مقدمه:
کارل مارکس فیلسوف سوسیالیست آلمانی در سال 1818 متولد شد او صاحب آراء و افکار تازه در اقتصاد، سیاست و اجتماع بود و یکی از موجدین مکتب سوسیالیست افراطی به شمار می آید. کتاب مشهور سرمایه CAPITAL خلاصه ایست از آراء و عقاید مارکس. وی به دستیاری انگلس نخستین مانیفست کمونیسم را تدوین کرد و خود موسس اولین کنگره بین المللی کمونیسم گردید. فلسفه او که به مارکسیسم مشهور است بر اساس ماتریالیسم استوار گردیده و کلیة تحولات اقتصادی و حتی تاریخی را معلول عوامل مادی می داند و با تمرکز سرمایه در دست عده ای معدود مخالف و رژیم سرمایه داری را محکوم به زوال و راه تأمین یک سیستم عادلانه را در استقرار رژیم تعاون در اقتصاد و بالابردن ارزش کار و جانشین ساختن کار به جای سرمایه می داند کارل مارکس در سال 1883 درگذشت.
-ناسیونالیسم و بورژوازی:
مارکس کتاب مانیفست کمونیست، تاریخ جامعة بشری را بر اساس مبارزه طبقاتی توصیف می کند، آزاده و برده نجیب زاده و طبقه عوام، لرد و رعیت، ارباب و صنعتگر و کارگر و در یک کلمه مستکبر و مستضعف همیشه رویاروی هم قرار داشتند. مبارزه مستکبر و مستضعف یا به بازسازی انقلابی جامعه منتهی می گردد یا به انهدام مشترک طبقات متنازع جامعة معاصر به دو طبقه تقسیم می گردد که دقیقاً رودرروی هم قرار دارند. بورژوازی و پرولتاریایی از نظر مارکس طبقات اجتماعی بازیگران واقعی در فرایند تاریخ هستند تحولاتی ملی و محلی صرفاً جنبه ای از این فرایند را تشکیل می دهند و به طوری که گفته ایم شود نقش کم اهمیتی را ایفا می کنند مگر اینکه یک ملت برحسب تصادف و در اثر وقوع نقطه عطفی در تاریخ جهان بتواند خود را در راس پیشرفت کل بشریت قرار دهد این موضوع در درک اینکه چرا مارکس آنقدر به ناسیونالیسم کم توجه بوده است مهم می باشد برای او لازم است که ملتها، دولتها و شهرها در زمینه و از دیدگاه جایگاهشان در روابط طبقاتی و همچنین در منازعة طبقاتی که در سطح جهانی رخ می دهد مطالعه و ارزیابی گردند مارکس بی پرده اشاره کرده است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی
مقدمه
سازمان و مدیریت اجرایی جمهوری اسلامی ایران می تواند به کار آمدی حداکثری خود نایل گردد اگر ابهامات موجود در آن بدقت شناسایی و به صورت علمی ارزیابی شوند. از الزامات یک سازمان کارآمد داشتن شفافیت در تعریف نقشی است که هر یک از ارکان و نهاد های آن سازمان به عهده می گیرند. این تعریف نقش ها قاعدتا باید مورد قبول ارکان و نهاد های مختلف باشد و تجلی خود را در اظهارات و نحوه همکاری بینابینی نشان دهد . در غیر این صورت ابهام در نظر، موجب ابهام در عمل می گردد. هدف ما در این فصل انجام آسیب شناسی به عنوان مقدمه ضروری در رفع معضلات سازمان اجرایی جمهوری اسلامی ایران است. برای ورود به موضوع، اظهارات زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
" من فکر میکنم که اگر در سطح مسؤلین هر کسی در جایگاه قانونی خویش به وظایف خود عمل کند، یک بخش مهمی از مشکلات حل میشود. نباید تداخل در کارها بشود. سیاست کلی را مقام معظم رهبری تعیین میکند و اگر چند نفر دیگر بلند شدند و سیاست کلی تعیین کردند، این مداخله است، نباید کسی در کار دولت دخالت کند و همینطور در کار قوه قضاییه یا مقننه یعنی هر کسی سر جای خودش وظایفش را انجام دهد."
" در سطح نخبگان مشکلی داریم تبیین مفاهیم کلیدی دوره خودمان است. ما تعریف کاملی از آزادی، دموکراسی و جامعه اسلامی ارائه نکردهایم. باید هرچه زودتر این مفاهیم بنیادین را تعریف و تفسیر کنیم و تفاوت بین آزادی و دموکراسی اسلامی را با آزادی و دموکراسی غربی مشخص کنیم" (1).
این اظهارات را میتوان تاییدی برای قاعده ابهام در نظر، ابهام در عمل تلقی کرد، زیرا تا زمانی که مفاهیم کلیدی خوب تعریف نشده باشند و تا هنگامی که این مفاهیم نزد دست اندرکاران، تعاریف متفاوت و گاه متضادی داشته باشند، آنگاه این ابهامات، به شکلی خود را در عمل نشان خواهند داد. اینک مواردی را در چند بخش در معرض ارزیابی صاحب نظران قرار میدهیم.
1- جایگاه و نقش مجلس خبرگان رهبری
هنگامی که ساختار مدیریتی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شفافیت لازم نرسیده باشد و نوعی وفاق حداقل در سطح نخبگان بوجود نیاید آنگاه میتوان انتظار داشت که مشکلات و ابهامات در همه جای نظام سیاسی بروز یابد. از جمله تفاوت دیدگاهها را میتوان در مورد مجلس خبرگان رهبری مشاهده نمود:
" در آستانه برگزاری انتخابات خبرگان قرار داریم و با این همه، هنوز چنانکه باید و شاید درباره ماهیت مجلس خبرگان و جایگاه آن در ساختار سیاسی کشور، تفاهم و توافق چندانی میان جناحهای سیاسی وجود ندارد. بخشی از این ابهامات و سردرگمیها به خاطر عدم وضوح و شفافیت دیدگاههای سیاسی و منظومههای اندیشگی و دکترین های سیاسی پایهای در میان نخبگان کشور است" (2).
" بعضی رابطه مردم و خبرگان رهبری را کشفی میدانند و بعضی معتقد هستند که رابطه مردم و خبرگان کشفی نیست بلکه انتخابی است و آنها (یعنی خبرگان رهبری) وکیل مردم هستند" (3).
ارائه مباحث نظری در این سطح را میتوان نشانه وجود ابهام در رابطه با مبانی نظریه جمهوری اسلامی تلقی نمود، چنانچه در فصل دوم مورد ملاحظه قرار گرفت. بخشی از ابهامات را میتوان به مورد ترکیب مجلس خبرگان مرتبط دانست چنانچه دیدگاههای متفاوت را ذیلاً مورد ملاحظه قرار میدهیم:
" در خصوص مجلس خبرگان، قانون اساسی رسیدگی به صلاحیت کاندیداها را به خود خبرگان واگذار کرده است. مجلس خبرگان آیین نامهای تصویب کرده که مطابق آن رسیدگی به صلاحیت داوطلبان کاندیداتوری مجلس خبرگان برعهده فقهای شورای نگهبان است. از نظر من این خبرگان، خبرگان جامعی که باید رهبری را انتخاب و بر اختیارات و وظایف او نظارت کند، نیست" (4).
چنان که میبینیم در ارتباط با ترکیب نمایندگان در خبرگان رهبری، آرا و نظرات گوناگونی وجود دارد که این تفاوت آرا، موجب بروز تأثیرات مهمی در تثبیت و کارآمدی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگردد. این بدان سبب است که تفاوتها جنبه اساسی دارند و به نوبة خود، موجب تولید ابهامات زیادی میگردند که آثار خود را در عمل باقی میگذارد. به عنوان مثال به نظر میرسد بعضی از صاحب نظران را اعتقاد بر این است که ترکیب نمایندگان باید متناسب با ترکیب جمعیتی باشد و بلحاظ جایگاه رهبری در نظام سیاسی، بیشترین تلاش لازم باید به عمل آید که نمایندگان مجلس خبرگان بر آیند خوبی از جامعه باشند.
از طرف دیگر اعتقاد برخی دیگر از صاحب نظران بر این است که مهمترین وجه ممیزه رهبری، فقاهت است و بدین خاطر، ترکیب نمایندگان را به ترکیب جمعیتی کشور نمیتوان نزدیک کرد، بلکه باید به جمعیت فقها و اسلام شناسان کشور نزدیک کرد .
این در حالی است که عدهای را اعتقاد بر این است که اهل فقاهت بودن دلیل کافی برای عضویت در مجلس خبرگان نیست، زیرا فقاهت اگرچه شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. باید شرایط
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
موسیقی اسلامی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
از آنجا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمیگرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبهرو بوده است.
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ تاریخچه
۱.۱ موسیقی در بغداد
۱.۲ موسیقی ایرانی
۱.۳ موسیقی اسپانیای مسلمان
۱.۴ موسیقی در نزد ترکان مسلمان
۲ منبع
[ویرایش] تاریخچه
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی مینمودند. فارابی انکار میکرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابنزیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.
[ویرایش] موسیقی در بغداد
در بغداد، خلفای عباسی چون هارونالرشید و مأمون از موسیقی حمایت مینمودند، در زمان متوکل و منتصر همچنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقیدانان برجسته چون ابنطاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.
[ویرایش] موسیقی ایرانی
ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یکدیگر وام گرفتهاند. بسیاری از موسیقیدانهای بغداد، ایرانیتبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه نیشابوری.
[ویرایش] موسیقی اسپانیای مسلمان
در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمانروایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازهخوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس میشدند؛ بزرگترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گامهای فیثاغورث مبتنی بود.
[ویرایش] موسیقی در نزد ترکان مسلمان
ترکان سلجوقی، دوستداران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمالالزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو مینواخت و به ستایشگری میپرداخت.
موسیقی دوره کلاسیک
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را تغییر دهید. در پایان، پس از ویکیسازی این الگوی پیامی را بردارید.
پیشنهاد شده است که این مقاله یا بخش با موسیقی کلاسیک ادغام گردد. (بحث).
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)
۱.۱ نشانههای سبک موسیقی کلاسیک
۱.۲ ریتم، میزان و تمپو در موسیقی کلاسیک
۱.۳ هارمونی و تنالیته
۱.۴ موتیف، تم، بسط و گسترش تمی
۱.۵ فرمهای مرسوم دوره کلاسیک
۱.۶ ارکستر و سازها
[ویرایش] موسیقی دوره کلاسیک (۱۸۰۰ - ۱۷۰۰)
واژه کلاسیک و کلاسیسیسم، معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شدهاست اما اغلب با معانی مختلف، در اصل عنوان سبک یک دوره خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر، واژه کلاسیک بر پدیدهای اطلاق میشود که میتواند در اکثر دورههای مختلف تاریخ موسیقی با کار برود و تکرار شود. مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه کلاسیک به شمار میآید در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره رمانتیک محسوب میشود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است. بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولاً مقوله آهنگسازی میتواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی میتوان گفت که پالسترینا (آهنگساز قرن شانزدهم) قرنها به عنوان نمونه کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظر قرار داشته و آثارش مدل اصیلی برای دیگر آهنگسازان بودهاست.
واژه کلاسیک در موارد استعمال کلی آن، هنگامی مفهوم بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونههایی که از شوبرت و پالسترینا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم میتوان بتهون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو، کوارتت زهی محسوب کرد. بدون این که هیچ قضاوتی راجع به موقعیتش در تاریخ سبکهای موسیقی انجام گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبکها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی به وجود میآورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد. آیا بتهون کلاسیک است یا رمانتیک او نسبت به این که چه مفهومی به کلمات داده شوند میتواند هر دوی آنها باشد.
تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دورهای که با نسل کوانتس و هانس و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها شروع شد، اطلاق میکنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. اواخر این دوره را به طور واضح نمیتوان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم (با جریان نئوکلاسیسم) ادامه داشت. این که چه وقت و در کجا کلمه کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست. تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر میشود. (تاریخ موسیقی، تالیف لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)
شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قدی و بند تقلیدها، بیان، معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمیهای اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد - در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی - به عبارت دیگر، در دوره کلاسیک با ایده هنر به خاطر هنر برخورده میشد. که از آن زمان تا کنون هم چنان همراه موسیقی جریان دارد.
در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد. پروفسور شایت از باخ به خاطر تصنعی بودن و پیچیدگی آثارش که زیبایی طبیعی ملودی را مبهم میکند انتقاد کرد.
قرن هجدهم مصادف بود باجریان روشنی فکر، تنویر افکار، یا آزادی از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت، طغیانی بود علیه متافیزیکها و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی و به نفع طبیعی و ساده بودن، علیه قدرت طلبی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی و تعلیم و تربیت همگانی. جریان تنویر افکار کاملاً بر جنبههای عملی و تجربیات عین تکیه داشت و آزاد منشی، برابری و تکامل از اصول اولیه آن وبد. اولین رهبران این جنبش لوک و هیوم در انگلستان و مونته سکیو و ولتر در فرانسه بودند. شکل و نمود اصلی دوره تنویر افکار و روشنگری در ابتدا نسبتاً منفی بود، اما چنین خلایی که بیشتر به وسیله منقدان مخرب به جای مانده بود، به زودی با ایده جدیدی که در آن طبیعت و غرایز طبیعی یا احساسات انسان را منبع حقیقی دانش و اعمال درست میپنداشت، پر شد. ژان ژاک رو سو یکی از پیشوایان اصلی این شکل جدید از جریان تنویز افکار و روشنگری بود که بعد از سال ۱۷۶۰ تأثیر عمیقی بر ادبیات و شاعران فیلسوف آلمانی به جای گذاشت. لذایذ و خوش گذرانیهای فردی در زندگی درونی، خود یک پدیده اصلی و مشخص این جریان است. (تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی)
فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن هیجدهم نقش چندانی نداشتند، بلکه سیستم فکری خود جوابگو و در عین حال تأثیر پذیر از شرایط زندگی بود. انتقادات اجتماعی از شرایط زندگی خصوصاً قبل از انقلاب فرانسه، شدت یافت و با شروع انقلاب صنعتی پیشرفتها و کشفیات علمی در زمینههای مختلف صورت گرفت. طبقه متوسط مورد توجه قرار گرفت و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد. دوره تنویر افکار و روشنگری در کلی یک جنبش بشر دوستانه و جهان میهنی بود که در آن ایدههای انسان دوستی به سرعت در سرتاسر اروپا گسترش یافت. از میان بزرگانی که به این جنبش بشر دوستانه کمک کردند، میتوان از پادشاه فردریک کبیر پروس و شاعرانی چون گوته و آهنگسازانی چون موتسارت (در اپرای فلوت سحر آمیز)، بتهون (سمفونی شماره ۱۹) یا شیلر در (سرود شادی) نام برد.
با ظهور طبقه متوسط اجتماع و توجه خاص به آن، قرن هیجدهم قدمهایی در راه عمومی کردن هنرها و یادگیری آنها برداشت که در نتیجه فلسفه، علم، ادبیات و هنرهای زیبا عامه مردم را مد نظر قرار دادند نه گروه اندک متخصصان و آگاهان را. داستانها و نوشتهها به تدریج شروع به تصویر زندگی روزانه و احساسات معمولی مردم کردند که از طرف عامه مورد استقبال قرار گرفت. این عوامل باعث تغییر در زندگی طبقه متوسط اجتماع شد و آن را به عنوان قطب مهمی در سیاست گذاری، اقتصاد و فرهنگ مطرح کرد و افراد این طبقه فرصتی یافتند که در فرهنگ اجتماعی و هنر نقش مهمی داشته باشند. تغییرات اقتصادی در موسیقی نیز تأثیر گذاشت و به همین دلیل کمپانیهای اپرائی و سالنهای اپرای اکثر دربارهای کوچک به دلیل اقتصادی تعطیل شدند ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم آن تا حدی مورد توجه قرار گرفت. افراد جامعه در تشکل انجمنها و مراکز هنری یکی از حامیان پرقدرت موسیقیدانان شدند و برای آنان کنسرتهای عمومی که در آنها بلیط فروخته میشد ترتیب دادند.
این امر باعث افزایش شنودندگان و دوستداران عمومی موسیقی و همچنین رشد موسیقیدانان آماتور گردید، در حالی که قبلاً اشراف حامی موسیقی، موسیقیدانان را همیشه در خدمت خود داشتند و شنیدن موسیقی آنها منحصر بود به درباریان و میهمانان آنها. (سه آهنگساز، اثر رومن رولان، ترجمه حمید عنایت)
در سال ۱۷۲۵ در پاریس یک سری کنسرتهای عمومی بر پا شد. در سال ۱۷۶۳ کنسرتهای دیگری به وسیله هیلر به نام کنسرت گاواند هاوس در لایپزیک ترتیب داده شد که تا سال ۱۸۷۱ دوام یافت در سال ۱۷۵۱ اولین سمفونی در کنسرت اسپیریچوال اجرا شد و از آن پس سمفونی به عنوان یک فرم مشخص از موسیقی آلمان تثبیت گردید. کنسرت آماتور، گروسس کنسرت و هم چنین تعدادی از کنسرتهای دیگر که توسط موتسارت و بتهون دروین بر پا شد از جمله برنامههای اجرایی این قرن بود.
چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیعی افزایش یافت و مجلههایی درباره موسیقی نیز به چاپ رسید، لذا! موسیقیدانهای آماتور طبیعتاً موسیقی دلخواه و ساده خود را به راحتی خریداری کردند و میتوانستند انتقاداتی بر موسیقی را نیز در مجلات مختلف بخوانند که این خود قدمهای مهمی در راه عمومی کردن موسیقی بود. در لندن، پاریس و بروکسل تعداد زیادی از موسیقی سازی آلمان به چاپ رسید و مجموعهای از سمفونیها تحت عنوان لاملودیا جرمانیکا به چاپ رسید. در این دوره بود که اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.
همانطور که گفته شد یکی از مهم ترین خصوصیات موسیقی قرن هیجدهم جهان میهنی بودن آن و به حداقل رسیدن اختلافات ملی گرایی بود. حاکمانی که در یک کشور به دنیا آمده بودند در کشورهای دیگر حکمروایی میکردند، مثلاً پادشاهان آلمانی در انگلستان، سوییس و هلند و پادشاهان اسپانیایی در ناپل. ولتر که فرانسوی بود در دربار فردریک کبیر پروس اقامت گزیده بود و شاعر ایتالیایی متاستازیو در دربارهای آلمانی در ونیز. موسیقیدانان اپرای ایتالیایی در کشورهای دیگر مشغول به کار بودن. کلاً یک زبان مشترک موسیقی بر سر تا سر اروپا حکمفرما بود. در دوره کلاسیک، آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبکهای موسیقی دیگر کشورها داشتند، بنابراین سبک موسیقی آلمان ترکیبی بود از عوامل مختلف موسیقی کشورهای دیگر. چنانکه تلمان به خود میبالید که تقریباً قادر است که هر سبک موسیقی را بنویسد. موتسارت از مانهایم میگفت (هفتم فوریه ۱۷۷۸) که میتوانند تمام انواع سبکهای مختلف آهنگسازی را تقلید کند و به کار گیرد. به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی جهانی پیدا کرد و تمام ملل گوناگون بدون هیچ گونه تفاوتی در هر سطح از آگاهی میتوانستند آن را بفهمند، بنابراین موسیقی زبان بشریت شد. گلوک در یکی از نامههایش اظهار میدارد که آرزو داشت یک موسیقی قوی بنویسد که با تمام قلبها در سر تا سر دنیا صحبت کند و مورد قبول همه مردم باشد و نیز اختلافات مسخره موسیقیهای مختلف ملل را بزداید. اظهار مشهور هایدن نیز در این رابطه چنین است زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل هم است. این چنین جهانی شدن زبان موسیقی امکانی را به وجود آورد که علی رغم تمام پیشرفتهای تکنیکی موسیقی که با سامارتینی، پلاتی، واگن زایل و اشتامیتس شروع شد و در بتهون به حد کمال خود رسید. همواره به سادگی و قابل فهم بودن گرایش داشته باشد. (تفسیر موسیقی از کلاسیک تا دوره معاصر، تالیف سعدی حسنی)
به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک را هنر لذت بخشیدن به وسیله تسلسل و ترکیبات صداهای مطبوع و موافق با ساختمانی گویا و معقول فارغ از پیچیدگیها و تزیینات فراوان تعریف کردهاند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات فراوان تعریف کردهاند. این نوع موسیقی برخلاف دوره باروک باید فاقد تزیینات و پیچیدگیهای کنترپوانتیک که برای عموم شنوندگان قابل درک نیست، باشد. ژان ژاک روسو موسیقی اوایل کلاسیک را چنین تعریف میکند. خواندن دو ملودی همزمان شبیه به شنیدن دو سخنرانی مختلف در یک زمان استبه منظور با قدرت شدن آن.
همانظور که ذکر شد، مهم ترین ویژگی اوایل دوره کلاسیک، ساده کردن هر چه ممکن تمام فرمهای موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر میشود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئلهای بود که موسیقیدانان به آن میپرداختند. در اوایل قدن نوزدهم بود که تئوری هارمونی به عنوان اصولی ترین عامل موسیقیایی مورد مطالعه آهنگسازان قرار گرفت. برای اولین بار در تاریخ موسیقی دیگر ملاک زیبایی یک قطعه، همسازی اصواب پلی فونیکی (همانند دوره باروک) نبود، بلکه حاکمیت نامحدود و آزاد ملودی که اغلب دارای اکمپانیمان سادهای بود، زیبایی یک اثر موسیقی را تعین میکرد. در این دوره آنقدر اهمیت ملودی زیاد بود که حتی در مواردی آکمپانیمان نیز الزامی نبود. در این رابطهاست که هایدن در اواخر عمرش میگوید اگر شما میخواهید بدانید که آیا یک ملودی واقعاً زیباست یا نه، باید آن را بدون آکمپانیمان بشنوید. (تاریخ موسیقی، اثر لوست مارتیروسیان، ترجمه سیروس کرباسی)
[ویرایش] نشانههای سبک موسیقی کلاسیک
به طور کلی، سبک مسیقی کلاسیک به دو دسته تقسیم میشود: ۱. سبک موسیقی اوایل کلاسیک که تا سالهای ۱۷۷۰ را در بر میگیرد و شامل دو سبک روکوکو و اکسپرسیو است. سبک روکوکو خصوصاً در فرانسه نزخ گرفت و واژه فرانسوی سبک گالانت اغلب به عنوان مترادف آن به جایش به کار برده میشد. بانی سبک اکسپرسیو که بعداً رواج یافت، آهنگسازان آلمانی بودند و معادل آن در زبان آلمانی (سبک حساس و وقار) است. این دو سبک حاصل و نتیجه اهمیت بخشیدن به دو صدای طرفین در موسیقی باروک است. اما در قرن هیجدهم، خط باس اهمیت، رهبری و استقلال کنترپوانتیک خود را از دست داد و صرفاً حمایت کننده ملودی شد در حالی که صداهای میانی فقط پرکننده هارمونی بودند. سبک روکوکو یا گالانت در مجامع باوقار اشرافی ظهور کرد و سبکی بسیار ظریف، دقیق، چابک، شوخ، آسان، پرجلال و شکوه بود. روکوکو همان شیوه زینت و آذین بیش از حد دوره باروک است ولی بدون بزرگی و عظمت. از سوی دیگر سبک اکسپرسیو (به معنی رسا و پرمعنی) در ارتباط بیشتری با طبقه متوسط جامعه قرار داشت و در کل سبک بورژاواها بود. این سبک برخلاف روکوکو نه تنها پرطمطراق و پرزینت نبود، بلکه گاهی به طور عمد و اغراق آمیزی ساده بود.