لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران
«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» انقلاب اسلامى ایران یکى از بزرگترین رویدادهاى تاریخى در قرن بیستم است. جهان در سال 1357 شمسى شاهد ظهور یک جهان بینى و خیزش یک ایدئولوژى با نام انقلاب اسلامى شد. قطعا در حافظه تاریخى ملت ایران و ملل دنیا خواهد ماند که رادمردى از تبار ائمه(ع) و فقط با پشتوانه ایمان، با مبارزات پانزده ساله خود توانست تمام افکار جهانیان را به خود جلب نماید. او در آخرین یادگارى هاى خود مى گوید: این انقلاب دستاورد میلیونها انسان ارزشمند است. این انقلاب سیطره استعمار را در ایران براى همیشه از بین برد و سعادت فرزندان کشور را بیمه نمود. رهبرى فرهمند کاریزماتیک با رویکرد اسلامى امام خمینى توانست بر کلیه فرمولهاى حسابگرانه غربى ها در جهان پیروز گردد. او علاوه بر اینکه خود را سرباز دین و مکتب مى دانست، از مشروعیت مردمى نیز بهره مى جست و رفراندوم او براى تائید انقلاب اسلامى یکى از بى نظیرترین جلوه هاى حضور مردم در عرصه اجتماعى است. یاد آن روزى که بهمن گل ببار آورده بود وان زمستانى که مستان را بهار آورده بود یاد باد آن دل تپید ن هاى مشتاقان یار وان عجب نقشى که آن زیبانگار آورده بود ما بر این اعتقادیم که انقلاب اسلامى ریشه اى کاملا فرهنگى دارد على رغم اینکه واقفیم حضور فرهنگى غرب از جمله آمریکا و انگلیس در ایران یک توالى چند صد ساله دارد، اما این حضور در دهه هاى قبل از پیروزى انقلاب رنگ و جلوه ویژه اى به خود گرفته بود. تسلط فرهنگى و حقوقى و تدوین قانون کاپیتولاسیون، پوشش کاملا غربی، در محاق ماندن و در حاشیه ماندن فرهنگ دینى که با باور مردم گره خورده بود سبب شد تا عاملین فرهنگى کشور یعنى فرهنگیان و معلمان در خط مقدم مبارزه به جنب و جوش بیفتند. هزاران فرهنگى از جمله دانش آموزان با تاسى به پیام آور انقلاب یعنى امام خمینی، خود را براى حضورى چشمگیر آماده مى کردند. شرکت در مجالس و محافل بحث، بسط ایدئولوژى انقلاب، تنویر تفکر انقلابی، مبارزه با فقر فرهنگی، سوق دادن اذهان به تمدن دینى ایرانی، مقابله با توطئه هاى فرهنگی، پرهیز دادن جوانان و نوجوانان از جذابیتهاى فرهنگى غرب از جمله سینما و مجالس لهو و لعب، تبیین خودباورى در جوانان و نوجوانان، تحلیل اندیشه هاى نویسندگان غرب ستیز و دهها مولفه دیگر که زحمت پرداخت آن را معلمان به دوش مى کشیدند. مى دانیم چه بسیار معلمانى که در این راه از جان خویش نیز گذشتند حتى مى توان چندین استان کشور را نام برد که اولین شهید آن نیز از بین معلمان بوده است. رسالت دیگر معلمان که بر خلاف سرمایه گذارى غرب در ایران عملى شد پس از ورود امام به ایران بود. پس از پانزده سال فراق و دوری، این بزرگمرد تاریخ به وطن خود بازگشت. رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست دوران بسیار سخت و دشوارى بود اما براى طراحان و صاحبان انقلاب، شیرین. نقش آگاه سازى و حمایتى فرهنگیان با رویکرد تازه اى آغاز شد. در این برهه حساس، فرهنگیان از معدود قشرهایى بودند که مىتوانستند مسئولیتهاى نهادهاى انقلابى و ادارى را به عهده بگیرند و در دوران تثبیت انقلاب اسلامى نقش بى بدیل معلمان بر کسى پوشیده نیست. معلمى با همه سادگى هایش رئیس جمهور مى شود و معلمى دیگر نخست وزیر؛ او شهید همیشه زنده رجایى و یار وفادارش شهید باهنر مى باشد. نظم، تواضع، انصاف، عدالت، مدارا، معنویت، خلوص، قناعت، آزاد اندیشی، عدم تکلف، صبوری، خیرخواهی، پرکاری، تعادل در اندیشه و روش و منش خوب و هر آن چیزى که معلم شهید مطهرى در کتاب معلم نمونه ذکر مى کند، در شهید گرانقدر رجایى حلول مى نماید و او مرد دیگرى درتاریخ زرین انقلاب اسلامى مى شود و افتخارى براى فرهنگیان که همیشه به عنوان الگو برایشان باقى مى ماند. معلمان متعهد تصمیم مى گیرند در شرایط سخت انقلاب خود را براى تصدى نهادها و مسئولیتها آماده کنند و تعداد بى شمارى از این وزارتخانه، مامور در نهادهاى سیاسی، اجتماعى فرهنگى مى شوند که همچنان ادامه دارد. یعنى در پرونده انقلابیون ایران اگر بررسى به عمل آید، معلمان نقش پررنگى را ایفاء کرده اند که در هر حال به عنوان یادگار در اذهان مانده است. غربى ها از جمله پیر استعمارگر و آمریکاى متجاوز در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و بعد از آن تنها راه مقابله با ملتها را در حوزه فرهنگ و اندیشه مطالعه کرده اند. آنها دریافتند؛ تنها حوزه اى که اگر آسیب ببیند و این آسیب دیدگى مى تواند به بهاى ریزش و از هم پاشیدگى ساختار یک حکومت منجر شود، حوزه فرهنگى است. از این حیث سعى نمودند از طریق رسانه ها و فراورده هاى فرهنگی، کتاب، فیلم، لباس، مد و... وارد شوند. در این میان آنهایى که با بیست میلیون جوان و نوجوان مستقیما در ارتباط بودند معلمان بودند و همچنان معلمان هستند. انسانهایى که على رغم دورماندن از حقوق اجتماعى خود نسبت به دیگر اقشار، با نجابت و تعهد بر سرمنشور و پیمان خویش باقى ماندند! زیرا هدف مقدس، تعهد آور است و تعهد، مسئولیت مى آفریند و مسئولیت بدون رنج، معنى واقعى خود را پیدا نمى کند. مسئولیت خطیرى که معلمان در بدو انقلاب اسلامى با آن روبرو بودند تغییر در نوع گفتمان و ادبیات انقلاب اسلامى بود. همچنان بعد از پیروزى انقلاب نیز این ادبیات دستخوش حوادث بود. گروهها و دسته بندیهاى مختلف با لباس مدافع انقلاب، خود را در آستین انقلاب پنهان نموده و سعى مى کردند در کانون جوانان و نوجوانان نفوذ نمایند که در این میان، فرهنگیان با تجلیل و تجزیه صحیح انقلاب در سرکلاسها اطمینان و اعتماد بیشترى را از طرف دانش آموزان به خود جلب کردند. پر بیراهه نیست که بگوییم کانونهاى فرهنگى از جمله رسانه ملى صدا و سیما، وزارت ارشاد اسلامی، آموزش عالی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اندیشة پیروزی نهائی
نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم ، گسنرش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبة ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینة فاضله و جامعة ایدهآل ، و بالاخره اجراء این ایدة عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به «مهدی» تعبیر شده است ، اندیشهای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی با تفاوتها و اختلافهائی بدان مؤمن و معتقدند .
زیرا این اندیشه ، به حسب اصل و ریشه ، قرآنی است . این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام ، پیروزی نهائی ایمان اسلامی ، غلبة قطعی صالحان و متقیان ، کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران برای همیشه و آینده درخشان و سعادتمندانة بشریت را نوید داده اشت .
این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده ، و طرد عنصر بدببتی نسبت به پایبان کار بشر است ، که طبق بسیاری از نظریهها و فرضیهها فوقالعاده تاریک و ابتر است .
انتظار فرج :
امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی ، در زبان روایات اسلامی ، « انتظار فرج » خوانده شده است و عبادت – بلکه افضل عبادات شمرده شده است . اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر اسنتتاج میشود و آن اصل « حرمت یأس از روح الله » است .
مردم مؤمن به عنایات الهی ، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسبیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرائی نمیگردند . چیزی که هست این انتظار فرج و این عدم یأس از روح الله در مورد یک عنایت عمومی و بشری است ، نه شخصی یا گروهی ؛ و به علاوه ، توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داد ه است .
دوگونه انتظار
انتظار فرج و آرزو و امید و دلبستن به آینده دو گونه است : انتظاری که سازنده و نگهدارنده است ، تعهد آور است ، نیرو آفرین و تحریک بخش است ، به گونهای است که میتواند نوعی عبادت و حق پرستی شمده شود ؛ و انتظاری که گناه است ، ویرانگراست ، اسارت بخش است ، فلج کننده است و نوعی « اباحیگیری » باید محسوب گردد .
این دو نوع انتظار فرج ، معمول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود ، از دو نوع بینش دربارة تحولات و انقلابات تاریخی ناشی میشود . از این رو لازم است اندکی دربارة دگرگونیها و تحولات تاریخی به بررسی بپردازیم .
ما هنگامی که معلولی را با طبیعت کلی یک علت بسنجیم و آن را لازمة آن طبیعت به طور کلی و عام و شامل نیابیم ، نام تصادف روی آن میگذاریم .
امور تصادفی تحت ضابطة کلی در نمیآید و قانونی علمی نمیتواند داشته باشد ، زیرا قوانین علمی عبارت است از جریانات کلی و عمومی طبیعت .
ممکن است کسی تحولات تاریخی را یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی یعنی اموری که تحت قاعده و ضابطهای کلی در نمیآید بداند ، از آن جهت که مدعی شود جامعه چیزی جزء مجموعهای از افراد با طبایع فردی و شخصی نیست ، مجموع حوادثی که به وسیلة افراد به موجب انگیزههای فردی و شخصی به وجود میآید منجر به یک سلسله حوادث تصادفی میشود و ان حوادث تصادفی منشأ تحولات تاریخی میگردد .
نظریة دیگر این است که جامعه به نوبة خود ، مستقل از افراد ، طبیعت و شخصیت دارد و به اقتضای طبیعت و شخصیت خود عمل میکند ، شخصیت جامعه عین شخصیت افراد نیست ، بلکه تاز ترکیب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ، شخصیتی واقعی و حقیقی به وجود میآید ، آن چنانچه در هر مرکب از مرکبات بی جان یا جاندار چنین است . علیهذا جامعه ، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، یعنی طبق طبیعت خود عمل میکند و عملها و عکسالعملهایش طبق یک سلسله قوانین کلی و عمومی قابل توضیح است
پس تاریخ آنگاه فلسفه دارد و آنگاه تحت ضابطه و قاعدة کلی در میآید و آنگاه موضوع تفکر و مایة تذکر و آیینه عبرت و قابل درسآموزی است که جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد و اگر نه جز زندگی افراد چیزی وجود ندارد و اگر درسی و عبرتی باشد درسهای فردی از زندگی افراد است ، نه درسهای جمعی از زندگی اقوام و ملل ، علیهذا برداشت داشتن از تاریخ و تحولات آن که بدان اشاره شد ، فروع بر مسأله طبیعت و شخصیت داشتن جامعه است .
قرآن و تاریخ
مسأله انتظار فرج که موضوع بحث این گفتار است ضمن اینکه بحثی فلسفی و اجتماعی است ، بحثی دینی و اسلام است و همچنانکه گفتیم ریشه قرآنی دارد . پس قبل از آن که درباره چگونگی انتظار به بررسی بپردازیم باید نظر قرآن را درباره جامعه و سرگذشت متحول و متغیر آن که تاریخ است روشن کنیم .
در این که قرآن مجید تاریخ را به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و شناسائی ، یک موضوع تفکر و مایة÷ تذکر و آیینة عبرت یاد میکند جای تردید نیست ولی آیا قرآن به تاریخ به چشم فردی مینگرد یا به چشم اجتماعی ، آیا قرآن تنها نظرش به این است که زندگی افرادی را برای عبرت سایر افراد طرح کند یا نظرش به زندگی جمعی است ، لااقل زندگی جمعی نیز منظور نظر قرآن هست ؟ و به فرض دوم آیا از قرآن میتوان استنباط کرد که جامعه ، مستقل از افراد ، حیات و شخصیت و مدتع و اجل و حتی شعور و ادراک و وجدان و ذوق و احساس و نیرو دارد یا نه ؟ و بنابراین فرض آیا از قرآن کریم می توان استنباط کرد که بر جامعه ها و اقوامم وامم ((سنت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اندیشة پیروزی نهائی
نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم ، گسنرش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبة ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینة فاضله و جامعة ایدهآل ، و بالاخره اجراء این ایدة عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به «مهدی» تعبیر شده است ، اندیشهای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی با تفاوتها و اختلافهائی بدان مؤمن و معتقدند .
زیرا این اندیشه ، به حسب اصل و ریشه ، قرآنی است . این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام ، پیروزی نهائی ایمان اسلامی ، غلبة قطعی صالحان و متقیان ، کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران برای همیشه و آینده درخشان و سعادتمندانة بشریت را نوید داده اشت .
این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده ، و طرد عنصر بدببتی نسبت به پایبان کار بشر است ، که طبق بسیاری از نظریهها و فرضیهها فوقالعاده تاریک و ابتر است .
انتظار فرج :
امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی ، در زبان روایات اسلامی ، « انتظار فرج » خوانده شده است و عبادت – بلکه افضل عبادات شمرده شده است . اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر اسنتتاج میشود و آن اصل « حرمت یأس از روح الله » است .
مردم مؤمن به عنایات الهی ، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسبیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرائی نمیگردند . چیزی که هست این انتظار فرج و این عدم یأس از روح الله در مورد یک عنایت عمومی و بشری است ، نه شخصی یا گروهی ؛ و به علاوه ، توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داد ه است .
دوگونه انتظار
انتظار فرج و آرزو و امید و دلبستن به آینده دو گونه است : انتظاری که سازنده و نگهدارنده است ، تعهد آور است ، نیرو آفرین و تحریک بخش است ، به گونهای است که میتواند نوعی عبادت و حق پرستی شمده شود ؛ و انتظاری که گناه است ، ویرانگراست ، اسارت بخش است ، فلج کننده است و نوعی « اباحیگیری » باید محسوب گردد .
این دو نوع انتظار فرج ، معمول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبة خود ، از دو نوع بینش دربارة تحولات و انقلابات تاریخی ناشی میشود . از این رو لازم است اندکی دربارة دگرگونیها و تحولات تاریخی به بررسی بپردازیم .
ما هنگامی که معلولی را با طبیعت کلی یک علت بسنجیم و آن را لازمة آن طبیعت به طور کلی و عام و شامل نیابیم ، نام تصادف روی آن میگذاریم .
امور تصادفی تحت ضابطة کلی در نمیآید و قانونی علمی نمیتواند داشته باشد ، زیرا قوانین علمی عبارت است از جریانات کلی و عمومی طبیعت .
ممکن است کسی تحولات تاریخی را یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی یعنی اموری که تحت قاعده و ضابطهای کلی در نمیآید بداند ، از آن جهت که مدعی شود جامعه چیزی جزء مجموعهای از افراد با طبایع فردی و شخصی نیست ، مجموع حوادثی که به وسیلة افراد به موجب انگیزههای فردی و شخصی به وجود میآید منجر به یک سلسله حوادث تصادفی میشود و ان حوادث تصادفی منشأ تحولات تاریخی میگردد .
نظریة دیگر این است که جامعه به نوبة خود ، مستقل از افراد ، طبیعت و شخصیت دارد و به اقتضای طبیعت و شخصیت خود عمل میکند ، شخصیت جامعه عین شخصیت افراد نیست ، بلکه تاز ترکیب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ، شخصیتی واقعی و حقیقی به وجود میآید ، آن چنانچه در هر مرکب از مرکبات بی جان یا جاندار چنین است . علیهذا جامعه ، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، یعنی طبق طبیعت خود عمل میکند و عملها و عکسالعملهایش طبق یک سلسله قوانین کلی و عمومی قابل توضیح است
پس تاریخ آنگاه فلسفه دارد و آنگاه تحت ضابطه و قاعدة کلی در میآید و آنگاه موضوع تفکر و مایة تذکر و آیینه عبرت و قابل درسآموزی است که جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد و اگر نه جز زندگی افراد چیزی وجود ندارد و اگر درسی و عبرتی باشد درسهای فردی از زندگی افراد است ، نه درسهای جمعی از زندگی اقوام و ملل ، علیهذا برداشت داشتن از تاریخ و تحولات آن که بدان اشاره شد ، فروع بر مسأله طبیعت و شخصیت داشتن جامعه است .
قرآن و تاریخ
مسأله انتظار فرج که موضوع بحث این گفتار است ضمن اینکه بحثی فلسفی و اجتماعی است ، بحثی دینی و اسلام است و همچنانکه گفتیم ریشه قرآنی دارد . پس قبل از آن که درباره چگونگی انتظار به بررسی بپردازیم باید نظر قرآن را درباره جامعه و سرگذشت متحول و متغیر آن که تاریخ است روشن کنیم .
در این که قرآن مجید تاریخ را به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و شناسائی ، یک موضوع تفکر و مایة÷ تذکر و آیینة عبرت یاد میکند جای تردید نیست ولی آیا قرآن به تاریخ به چشم فردی مینگرد یا به چشم اجتماعی ، آیا قرآن تنها نظرش به این است که زندگی افرادی را برای عبرت سایر افراد طرح کند یا نظرش به زندگی جمعی است ، لااقل زندگی جمعی نیز منظور نظر قرآن هست ؟ و به فرض دوم آیا از قرآن میتوان استنباط کرد که جامعه ، مستقل از افراد ، حیات و شخصیت و مدتع و اجل و حتی شعور و ادراک و وجدان و ذوق و احساس و نیرو دارد یا نه ؟ و بنابراین فرض آیا از قرآن کریم می توان استنباط کرد که بر جامعه ها و اقوامم وامم ((سنت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
این که، چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی و واژگونی رژیم 2500 ساله ی شاهنشاهی، نقش اصلی و اساسی داشته اند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از سال 1341 که نهضت مقدس امام خمینی قدس سره آغاز شد، تا سال 1357 که این نهضت به ثمر رسید با ظهور انقلابی بی نظیر که ثمره ی آن تحقق نظام جمهوری اسلامی بود، همواره تنی چند از عالمان مجاهد، با یاری مردم فقیر و زجر کشیده، خود را به آتش و خون زدند و با تحمل سختی های بسیار مبارزه را تا پیروزی نهایی ادامه دادند.
در طی این سال ها، ضمن نبردِ نابرابر ایمان و کفر، منادیان حق و حقیقت دینی، با الگو قرار دادن مبارزات صدر اسلام، و با جدّیت وصف ناپذیر، نهضت مقدس امام خمینی« قدس سره» را استمرار بخشیدند و روحیه ی سلطنت ستیزی را تقویت کردند و در هر مناسبتی با نام رهبر تبعیدی خود حرکت انقلابی جمعیت های تظاهر کننده را پرشتاب و با توان ساختند.
قیام 15 خرداد نقطه ی عطفی در تاریخ مبارزات ملت قهرمان ایران است، که رهبری داهیانه ی امام خمینی« قدس سره» و یاری روحانیان انقلابی در تداوم آن، طی یک دوره ی پانزده ساله، نقش اساسی داشته است. و در همه ی آن سال ها سال روز 15 خرداد هیچ گاه در سکوت و خاموشی سپری نشد؛ زیرا که 15 خرداد برای امت قهرمان و شهید پرور ایران، از اهمیت و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده و خواهد بود.
15 خرداد، روز قیام خونین مردم جان برکفی بود که، به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند و علیه نظام ستمشاهی شوریدند. 15 خرداد روز آغاز نهضت مقدس اسلامی، روز عصیان علیه طاغوت و طاغوتیان و روزی بود که ملت ایران زیر بیرق اسلام گرد آمد و برای مقابله با دشمنان اسلام و قرآن وارد صحنه شد و پشت رژیم ستمشاهی را به لرزه انداخت.
در سحرگاه 15 خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانه ی امام در قم یورش بردند و امام خمینی« قدس سره» را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه ی فیضیه، طی سخنان کوبنده ای پرده از جنایات شاه و اربابان امریکایی و اسراییلی او برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کردند.
هنوز چند ساعتی نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانه هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه در آمد. همین صحنه، در همان روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و مردم ایران با قیام گسترده ی خود نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند. به همین جرم بود که گلوله های شلیک شده از خشم و کینه ی حکومت شاه، قلب صدها مسلمان انقلابی به پا خاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاک و خون کشید. بدین ترتیب، تاریخ ایران اسلامی و تاریخ مبارزات امت اسلامی، در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامه ی رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.
ماه محرم هر سال، یادآور قیام امام حسین بن علی «علیه السلام» است. امام حسین «علیه السلام» همواره مشعل فروزانی برای نهضت های اسلامی است و جامعه ی تشیع در طی قرن ها، به یاد امام حسین« علیه السلام» می گرید و خون او را حیات بخش نهال آزادی و حق و عدالت می داند. مسلمان شیعه در هر کجای دنیا باشد، دهم محرم را به عنوان عاشورای امام حسین« علیه السلام» می شناسد و پیوندی معنوی و نامرئی با امام حسین« علیه السلام» او را به تفکر در قیام خون و شهادت می برد و بر حسب استعداد، نکاتی از پیامِ امام حسین« علیه السلام» را از فراز نسل ها می گیرد. چه بسیار انسان های والا که با لحظاتی در یاد امام حسین «علیه السلام» همه عوامل ذلت و خواری را کنار گذاشته اند و در راه حق و پیوستن به مکتب او جان باخته اند. با حضور این نقطه ی درخشان، فرارسیدن محرم 1383قمری و پا بر جا بودن حوزه ی قم با وجود تلاشی که دولت در تعطیل آن نمود، معنی بسیار داشت. معنی حضور امام حسین علیه السلام در مبارزه ای بزرگ. به همین جهت رژیم حاکم می بایست تدابیر لازم را کرده باشد تا، به هر ترتیب از محرم بگذرد. اعلامیه ی شهربانی کل کشور، عباراتی داشت که نگرانی دولت را می رساند و از مردم مسلمان سوگواری مشروع می خواست، یعنی سوگواری که توأم با دعای به تاج و تخت شاه باشد و زیانی به منافع امپریالیسم امریکا و انگلیس نرساند. اما رهبر بیدار نهضت، تمام قوا را مجهز کرد، تا محرم صورت واقعی خود را باز یابد و به همین لحاظ در پیامی که امام خمینی« قدس سره» به وعاظ و گویندگان دینی و هیأت های مذهبی داد، فرمود:
«... دستگاه جبار ... درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین و سران هیأت عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند.
لازم است تذکر دهم که، این التزامات علاوه بر آن که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان، مجرم و قابل تعقیب هستند...
... عجب است دستگاه، بی پروا ادعا دارد که قاطبه ی ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستانها، قرا و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت، خفقان ایجاد می کند. اگر این ادعا صحیح است، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا، از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت 6 میلیونی به همه ملل جهان ظاهر، والاّ اشاعه اکاذیب برای تشویق افکار عامه بر خلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است... حضرات مبلغین ... از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند، (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا و اَنْتُم الْاَعْلَونْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینْ). آقایان بدانند، که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست... خطر اسراییل و عمال آن را به مردم تذکر دهید... سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است... از سخط خدای تعالی بهراسید. اگر به واسطه ی سکوت شماها به اسلام لطمه ای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسؤول هستید... از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید...»
ملاحظه می شود، امام تکلیف خود را به چه ترتیب انجام می داد. و با دقت اوضاع را بررسی می کرد و نتایج به دست آمده را در اختیار مبارزان می گذاشت. همان طور که در آن دهه ی محرم، وعاظ تنها لعن و نفرت و اظهار انزجار نسبت به یزیدِ دودمان اموی نداشتند، بلکه با نوحه سرایی و خواندن اشعار انقلابی برای کشتگان مدرسه فیضیه، به یاری امام حسین «علیه السلام» می شتابند، خطر اسراییل را برای امت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران
«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» انقلاب اسلامى ایران یکى از بزرگترین رویدادهاى تاریخى در قرن بیستم است. جهان در سال 1357 شمسى شاهد ظهور یک جهان بینى و خیزش یک ایدئولوژى با نام انقلاب اسلامى شد. قطعا در حافظه تاریخى ملت ایران و ملل دنیا خواهد ماند که رادمردى از تبار ائمه(ع) و فقط با پشتوانه ایمان، با مبارزات پانزده ساله خود توانست تمام افکار جهانیان را به خود جلب نماید. او در آخرین یادگارى هاى خود مى گوید: این انقلاب دستاورد میلیونها انسان ارزشمند است. این انقلاب سیطره استعمار را در ایران براى همیشه از بین برد و سعادت فرزندان کشور را بیمه نمود. رهبرى فرهمند کاریزماتیک با رویکرد اسلامى امام خمینى توانست بر کلیه فرمولهاى حسابگرانه غربى ها در جهان پیروز گردد. او علاوه بر اینکه خود را سرباز دین و مکتب مى دانست، از مشروعیت مردمى نیز بهره مى جست و رفراندوم او براى تائید انقلاب اسلامى یکى از بى نظیرترین جلوه هاى حضور مردم در عرصه اجتماعى است. یاد آن روزى که بهمن گل ببار آورده بود وان زمستانى که مستان را بهار آورده بود یاد باد آن دل تپید ن هاى مشتاقان یار وان عجب نقشى که آن زیبانگار آورده بود ما بر این اعتقادیم که انقلاب اسلامى ریشه اى کاملا فرهنگى دارد على رغم اینکه واقفیم حضور فرهنگى غرب از جمله آمریکا و انگلیس در ایران یک توالى چند صد ساله دارد، اما این حضور در دهه هاى قبل از پیروزى انقلاب رنگ و جلوه ویژه اى به خود گرفته بود. تسلط فرهنگى و حقوقى و تدوین قانون کاپیتولاسیون، پوشش کاملا غربی، در محاق ماندن و در حاشیه ماندن فرهنگ دینى که با باور مردم گره خورده بود سبب شد تا عاملین فرهنگى کشور یعنى فرهنگیان و معلمان در خط مقدم مبارزه به جنب و جوش بیفتند. هزاران فرهنگى از جمله دانش آموزان با تاسى به پیام آور انقلاب یعنى امام خمینی، خود را براى حضورى چشمگیر آماده مى کردند. شرکت در مجالس و محافل بحث، بسط ایدئولوژى انقلاب، تنویر تفکر انقلابی، مبارزه با فقر فرهنگی، سوق دادن اذهان به تمدن دینى ایرانی، مقابله با توطئه هاى فرهنگی، پرهیز دادن جوانان و نوجوانان از جذابیتهاى فرهنگى غرب از جمله سینما و مجالس لهو و لعب، تبیین خودباورى در جوانان و نوجوانان، تحلیل اندیشه هاى نویسندگان غرب ستیز و دهها مولفه دیگر که زحمت پرداخت آن را معلمان به دوش مى کشیدند. مى دانیم چه بسیار معلمانى که در این راه از جان خویش نیز گذشتند حتى مى توان چندین استان کشور را نام برد که اولین شهید آن نیز از بین معلمان بوده است. رسالت دیگر معلمان که بر خلاف سرمایه گذارى غرب در ایران عملى شد پس از ورود امام به ایران بود. پس از پانزده سال فراق و دوری، این بزرگمرد تاریخ به وطن خود بازگشت. رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست دوران بسیار سخت و دشوارى بود اما براى طراحان و صاحبان انقلاب، شیرین. نقش آگاه سازى و حمایتى فرهنگیان با رویکرد تازه اى آغاز شد. در این برهه حساس، فرهنگیان از معدود قشرهایى بودند که مىتوانستند مسئولیتهاى نهادهاى انقلابى و ادارى را به عهده بگیرند و در دوران تثبیت انقلاب اسلامى نقش بى بدیل معلمان بر کسى پوشیده نیست. معلمى با همه سادگى هایش رئیس جمهور مى شود و معلمى دیگر نخست وزیر؛ او شهید همیشه زنده رجایى و یار وفادارش شهید باهنر مى باشد. نظم، تواضع، انصاف، عدالت، مدارا، معنویت، خلوص، قناعت، آزاد اندیشی، عدم تکلف، صبوری، خیرخواهی، پرکاری، تعادل در اندیشه و روش و منش خوب و هر آن چیزى که معلم شهید مطهرى در کتاب معلم نمونه ذکر مى کند، در شهید گرانقدر رجایى حلول مى نماید و او مرد دیگرى درتاریخ زرین انقلاب اسلامى مى شود و افتخارى براى فرهنگیان که همیشه به عنوان الگو برایشان باقى مى ماند. معلمان متعهد تصمیم مى گیرند در شرایط سخت انقلاب خود را براى تصدى نهادها و مسئولیتها آماده کنند و تعداد بى شمارى از این وزارتخانه، مامور در نهادهاى سیاسی، اجتماعى فرهنگى مى شوند که همچنان ادامه دارد. یعنى در پرونده انقلابیون ایران اگر بررسى به عمل آید، معلمان نقش پررنگى را ایفاء کرده اند که در هر حال به عنوان یادگار در اذهان مانده است. غربى ها از جمله پیر استعمارگر و آمریکاى متجاوز در سالهاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و بعد از آن تنها راه مقابله با ملتها را در حوزه فرهنگ و اندیشه مطالعه کرده اند. آنها دریافتند؛ تنها حوزه اى که اگر آسیب ببیند و این آسیب دیدگى مى تواند به بهاى ریزش و از هم پاشیدگى ساختار یک حکومت منجر شود، حوزه فرهنگى است. از این حیث سعى نمودند از طریق رسانه ها و فراورده هاى فرهنگی، کتاب، فیلم، لباس، مد و... وارد شوند. در این میان آنهایى که با بیست میلیون جوان و نوجوان مستقیما در ارتباط بودند معلمان بودند و همچنان معلمان هستند. انسانهایى که على رغم دورماندن از حقوق اجتماعى خود نسبت به دیگر اقشار، با نجابت و تعهد بر سرمنشور و پیمان خویش باقى ماندند! زیرا هدف مقدس، تعهد آور است و تعهد، مسئولیت مى آفریند و مسئولیت بدون رنج، معنى