لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
نحوه تفکیک اراضی دولتی از اراضی اصلاحات ارضی
زمین از دیرباز به عنوان یک دارایی بسیار ارزشمند در میان حکام و افراد عادی بوده است. شاید در واقع یکی از علل اصلی و بنیادین تشکیل شهرها و وقوع مهاجرتها در سطح مکان همین علاقة ذاتی انسانها به زمین و مالکیت املاک بوده است. در این میان توجه انسانها به اراضی با قابلیت کشاورزی و اراضی مجاور آب بیش از بقیه بوده است. لیکن سران کشورها به لحاظ در اختیار داشتن قدرت معمولاً مالک قطعی و بلامنازع اراضی کشاورزی حاصلخیز محسوب می شدند. در واقع به نوعی با در اختیار گرفتن مالکیت این گونه اراضی، قدرت و پشتوانه خود را در رأس قدرت تکمیل و تضمین نمایند و در تمامی اعصار کشاورزان با کارکردن بر روی اراضی حکومت به گذران زندگی خود می پرداختند و از طرفی حکومت علاوه بر احیاء شدن مالکیت خود، تضمینی در اخذ مالیات خود از کشاورزان به دست می آورد. از طرفی در تمامی اعصار یکی از علل وقوع جنگهای خونین نیز توجه حکام بلاد به اراضی کشورهای همسایه بوده به همین جهت دولتها به نوعی برای دفاع از اراضی، خود را متولی آنها می دانستند . این مسأله تا دوران معاصر نیز ادامه داشت به طوری که در زمان حکومت رضاخان پهلوی، نا امن ترین دوران برای مالکیت خرده مالکین بود. زیرا رضاخان علناً اقدام به ضبط اراضی تحت تملک مالکین در نقاط مختلف کشور نمود و در این راه خونهای بی گناهی به زمین ریخت و در اندک مدتی رضاشاه پهلوی به یکی از بزرگترین زمین داران کشور تبدیل شد. این حرص بی پایان ناپذیر رضاشاه در ضبط اراضی مردم موجبات نارضایتی آنها را در سطح گسترده فراهم نمود و سرانجام به این دلیل و تعدادی دلایل دیگر رضاشاه سقوط کرد. پس از سقوط رضاشاه و باروی کار آمدن محمد رضا شاه پهلوی سراسر کشور در آشوب و ناامنی بسر می برد. محمد رضا شاه پهلوی به جهت سامان دادن به اوضاع و دعوت به ارامش مردم راه کارهای بسیاری را مورد آزمایش قرار داد ولیکن هیچ کدام موجبات آرامش مردم را فراهم نیاورد. سرانجام محمد رضا شاه پهلوی با بکارگیری حربه انقلاب سفید شاه و مردم موضوع اصلاحات ارضی را مطرح نمود و بر اساس این طرح بخشی از اراضی تحت تملک خانوادة سلطنتی و بخش عمدة اراضی خوانین را به مردم و زراعینی که سالیان متمامی بر روی این اراضی مشغول به کار بوده اند واگذار نمود. این اقدام محمدرضا شاه پهلوی در ظاهر امر بسیار خوشایند و مورد قبول و تصدیق مردم بود. ولی در باطن کاری ترین و اساسی ترین ضربه به پیکره و بدنه اقتصادی کشور ایران بود. در واقع محمدرضاه شاه پهلوی با تفکیک و قطعه قطعه کردن اراضی کشاورزی و تقسیم آن میان زارعین موجبات نابودی کشاورزی ایران را فراهم آورد. مختصراً به مضرات طرح اصلاحات ارضی محمد رضا شاه پهلوی می پردازیم. با توجه به شیوة آبیاری غیر صحیح در کشاورزی ایران و تعیین سهم آب و ساعات آبیاری، به دنبال تقسیم شدن اراضی یک پارچه خوانین فی ما بین کشاورزان ، سهمیه آب نیز در طول ساعات مختلف شبانه روز ما بین کشاورزان تقسیم می شد که در این میان مقادیر زیادی آب تلف شده و موجبات درگیری میان زارعین فراهم می شود.
از سوی دیگر با تقسیم زمین ها میان زارعین میزان برداشت محصول از اراضی به میزان قابل توجهی پایین می آید. ضمناً در بحث اخذ مالیات و خراج از محصولات بدست آمده نیز با عنایت به اینکه میزان محصول بدست آمده به میزان قابل توجهی رکود داشته به همان نسبت نیز میزان پرداخت مالیات به دولت نیز کاهش می یابد. در مجموع این اقدام محمد رضا شاه پهلوی فاقد هرگونه نکته مثبت می باشد. مضافاً اینکه در طول سالیان متمادی منشأ بروز اختلافات بسیاری در میان زارعین نیز بوده است. اختلافاتی که گاه منجر به منازعات خونین میان اشخاص و گاه اقوام مختلف نیز می شده است.
و شاید یکی از علل اساسی این اختلافات نیز نبود نظارت دولت بر نحوة فعالیت زارعین و نیز تقسیم بندی ها کدخدامنشانه اراضی میان یکدیگر بوده است و با عنایت به وجود اختلاف سلیقه میان افراد گاه این گونه تقسیم بندی ها برخلاف میل و سلیقه گروهی از زارعین صورت می گرفته که در نهایت با درگیری خونین میان قبایل مواجه می شدیم.
پس با جمع بندی بحث اراضی موضوع واگذاری اصلاحات ارضی از سوی محمدرضا شاه پهلوی اولین گام در خصوص بیان تفاوتهای میان اراضی دولتی و اراضی موضوع اصلاحات ارضی را برداشته ایم . در جمع بندی بحث اراضی موضوع اصلاحات ارضی ذکر همین نکته کافی به نظر می رسد که اراضی که قابلیت کشت و برداشت محصول را داشته اند و در طول سالیان متمادی توسط زارعین برای خوانین مورد کشت و زرع قرار می گرفته از سوی محمد رضا شاه پهلوی به افراد و زارعین واگذار گردید. که معایب این طرح نیز به تفصیل برشمرده شد. حال به تعریف و بیان مصادیق اراضی دولتی می پردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
اصلاحات ساختاری آموزش و پرورش درمانی بر دردهای کهنه
* باید رویکرد اصلاحی در خصوص سازمان و تشکیلات آموزشی را به عنوان یک تحول اساسی در نظر گرفت.* بسیاری از فرصتها و موانع تحقق آموزش و پرورش کارآمد، فراتر از مرزهای سازمانی قرار دارند* تشکیلات مستقل تحت عنوان معاونت پرورشی، درکنار معاونت آموزشی، بیش از هر چیز نقش تربیتی مدیر، معلم و دیگر کارکنان را مورد خدشه قرار می دهد.
ساختار سازمانی پیکره و قالب فعالیتهای هر سازمان را تشکیل می دهد. به وسیله ساختار، تحقق هدفها با تعیین وظایف و فعالیتهای مورد نیاز و توزیع آن میان بخشها و افراد و تصریح سطوح ارتباطات پیگیری می شود. ساختار عاملی اساسی در جهت کارآمدی سازمانها به شمار می آید. از طریق ساختار، تصویری نسبتاً روشن از مجموع فعالیتهای یک سازمان که در راستای تحقق هدفها انجام می پذیرد، ارایه می گردد.عوامل گوناگونی در تدارک ساختار سازمانی دخیل هستند، هدفها مؤثرترین نقش رادر این زمینه بر عهده دارند. هدفها راهنمای طراحان ساختار سازمانی هستند. ساختارها وسیله تحقق اهداف هستند و از این رو باید هماهنگی کامل میان این دو وجود داشته باشد. اهداف با داشتن اهمیت ویژه، بهترین ملاک برای ارزیابی میزان کارآمدی ساختار هستند.علاوه بر این محیط درون و بیرون سازمان و تغییرات در رسالت و اهداف نیز بر طراحی ساختار تأثیر می گذارد. با این توصیف تغییر و تحول و بهسازی ساختار سازمانی از اقدامات مستمر وحیاتی برای یک سازمان پویا به شمار می آید.نظامهای آموزشی در این میان بیش از سایر نظامها محتاج بازنگری و بهبود در ساختار وتشکیلات خود هستند. آموزش و پرورش با برعهده گرفتن نقش گذرگاه در توسعه جامع و پایدار جوامع و برای انجام مطلوب آن لاجرم باید بهسازی ساختار سازمانی رابه عنوان یک اولویت اساسی در دستور کار خود داشته باشد و برای آن برنامه ارایه دهد.تحمل بار سنگین مسؤولیتهای آموزش و پرورش جز با طراحی و اجرای ساختار و تشکیلات کارآمد میسر نخواهد شد. به عبارت دیگر ساختار و تشکیلات است که نحوه سازماندهی منابع موجود رادر جهت دستیابی به اهداف مشخص می کند. اگر ساختار و تشکیلات به صورت شایسته پیش بینی نگردد، منابع اتلاف می شود، تعادل سازمانی بر هم می خورد و وصول به اهداف دور از دسترس می گردد.نظام آموزشی ایران نیز همواره با چالش بهبود کارآمدی ساختار و تشکیلات روبرو بوده است و هرازگاهی نیز به همین منظور ساختار و برنامه های آن دستخوش تغییر و تحول گردیده است. در بررسیهای متعدد نیز بر ضرورت اصلاح و تغییر مستمر ساختار نظام آموزشی بر حسب نیازهای جدید تأکید شده است. بویژه در شرایط جدید جامعه و در رویارویی با چالشهای محیطی در نیل به یک توسعه همه جانبه از آموزش و پرورش انتظار می رود با نوسازی، بازسازی و بهسازی ساختار خود، نقش جدی تری را در این روند بر عهده گیرد. به عبارت دیگر در شرایطی که جامعه تصمیم به توسعه فراگیر دارد، آموزش و پرورش باید برای بر عهده گرفتن نقش و جایگاه واقعی خود در این عرصه تلاش وسیع تر را به عمل آورد و برای نیل به آن به طراحی ساختار سازمانی مناسب دست زند.در این راستا اخیراً با تصویب ادغام تشکیلات آموزشی و پرورشی در شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش می رود تا با عملی نمودن بحث مذکور، فصل جدیدی در اصلاحات ساختاری نظام آموزشی کشور گشوده شود.همه آنهایی که از نزدیک با نظام آموزشی کشور آشنایی دارند، خوب می دانند که این نظام سالهاست با بیماریهای مزمن ساختاری دست و پنجه نرم می کند و از ناحیه آنها در رنج بوده و هست.مسائل ساختاری در وزارت آموزش و پرورش ضمن اتلاف منابع بی شمار انسانی و مالی، بعضاً موجبات انحراف از اهداف و آرمانهای نظام آموزشی را نیز در پی داشته است. علاوه بر این ساختار غیرضروری و غیرکارآمد با اشغال نمودن ظرفیتهای نظام آموزشی مانع از ایجاد ساختارهای جدید مورد نیاز گردیده است.همزمانی و یکپارچگی امر آموزش و پرورش موضوعی است که بسیار پیش از این توسط صاحبنظران تعلیم و تربیت حل شده و مورد پذیرش قرار گرفته است و از این رو برای معرفی مفهوم آموزش و پرورش نیز غالباً از یک واژه استفاده می شود.نگاه دوگانه نسبت به امر آموزش و پرورش که بر جدایی این مفهوم و فرآیند و در نتیجه بر لزوم ایجاد ساختار وتشکیلات جداگانه پای می فشرد، امروز دیگر طرفداری ندارد. در واقع نگرش مذکور قادر به ارایه پاسخی مناسب برای توجیه تعارض حاصل از این اندیشه در نقش تربیتی معلم و سایر کارکنان مدرسه نمی باشد.تشکیلات مستقل تحت عنوان معاونت پرورشی، درکنار معاونت آموزشی، بیش از هر چیز نقش تربیتی مدیر، معلم و دیگر کارکنان را مورد خدشه قرار می دهد. گرچه قصد طراحان آن نیز هرگز چنین مطلبی نبوده است. نگاه یکپارچه به امر آموزش و پرورش که اصولاً به واسطه طراحی و اجرای ساختاری واحد پدید می آید، تلاش دارد تا وظیفه ذاتی و بعضاً مغفول مانده پرورشی را در میان همه دست اندرکاران امر آموزش و پرورش احیا و تقویت کند. با این اقدام ظرفیتهای بیشتری به صورت رسمی درمسؤولیت پرورشی دانش آموزان درگیر خواهند شد و معلم یامدیر با استناد به حضور مربی تربیتی در مدرسه، از انجام مسؤولیتهای خود در این زمینه قصور و صرف نظر نخواهند نمود. هرچند که آنها با وجود مربی تربیتی، به دلیل آمیختگی امر آموزش و پرورش هرگز از امر پرورش دانش آموزان جدا نبوده اند.با این توصیف ادغام معاونت پرورشی بامعاونت آموزشی نه تنها حذف وظیفه ضروری پرورش دانش آموزان از عرصه نظام آموزشی کشور نمی باشد، بلکه تقویت پایه های آن است که با انتقال امر پرورش دانش آموزان به بستر واقعی و طبیعی خود، در همراهی با امر آموزش دانش آموزان دنبال می شود.بدیهی است در این تحول برخی از فعالیتهای غیرقابل انتقال معاونت پرورشی نظیر تربیت بدنی و ورزش و فعالیتهای فوق برنامه همچنان در ساختار آموزش و پرورش پیش بینی و انجام آنهاتداوم خواهد یافت و مربیان تربیتی در نقشهای جدید سهم بیشتری را درخدمت به آموزش و پرورش دریافت خواهند داشت.اصلاح ساختار و تشکیلات آموزش و پرورش گرچه امروز با بحث ادغام معاونتهای پرورشی و آموزشی آغاز شده ولی قطعاً به آن ختم نمی شود. این حرکت ضروری باید تا کارآمد سازی ساختار نظام آموزشی در همه ابعاد ادامه یابد.در حال حاضر ساختار و تشکیلات بویژه در حوزه ستاد و اجرایی دارای اشکالات عمده و آسیب زایی است که مانع از بروز خلاقیت و نوآوری در سطوح پایین تر و مدرسه و درنتیجه تحقق کارآمد اهداف و آرمانهای نظام آموزشی گردیده است.بسیاری از نوآوریهای سازمانی در عرصه ساختار و تشکیلات آموزش و پرورش، نظیر شوراها در سطوح مختلف و رویکرد مدرسه محوری هنوز بواقع فاصله شعار تا عمل را نپیموده اند.زدودن تمرکز و اقتدار بیش از اندازه در نظام آموزشی، با وجود اقبال چشمگیری که در گفتار و شعار برای نیل به آن وجود دارد، همچنان مانعی اساسی در جهت پویایی نظام آموزشی کشور به شمار می آید.هنوز رویکرد آموزش و پرورش مشارکت جو، به دلیل نگرشهای انحصارطلبانه در نظام آموزشی ما امکان تحقق رابه دست نیاورده است. ریشه این دشواریها که قابلیت و توانایی عمومی را برای حل مسائل آموزشی به رسمیت نمی شناسد، عمدتاً در ساختار نظام اقتدارگرای آموزشی نهفته است. کارآمد نمودن ساختار و تشکیلات درنظام آموزشی کشور به همان اندازه که اهمیت دارد، نیل به آن نیز دشوار است. بویژه مقاومتهای بسیاری ممکن است در مقابل اقدامهای اصلاح طلبانه در این زمینه به وجود آید که باید با برخوردهای مناسب با آنها برخورد شود.باید رویکرد اصلاحی در خصوص سازمان و تشکیلات آموزشی را به عنوان یک تحول اساسی در نظر گرفت و برای تحقق آن به صورتی نظام مند تلاش نمود. باید منابع و علل ایستادگی در برابراین تحول و همچنین روشهای مقابله با آنها شناسایی شود تا بتوان حرکت تحولی را در مسیر، زمان و مراحلی مشخص دنبال کرد.بدیهی است بسیاری از فرصتها و موانع تحقق آموزش و پرورش کارآمد، فراتر از مرزهای سازمانی قرار دارند که باید شناسایی و موردتوجه قرار گیرند.آغاز و انجام اصلاحات آموزشی گام نهادن در مسیر دشواری است که نظام آموزشی برای بقای اثربخش خود ناچار به طی آن است. انجام اصلاحات آموزشی در این مرحله به مثابه شناسایی و درمان بیماریهایی است که نظام آموزشی کشور ما را بیش از پیش رنجور نموده است. در مرحله بعد قطعاً بعد مراقبت و پیشگیری از ابتلای مجدد به آفتهای آزاردهنده سازمانی مورد توجه قرار خواهد گرفت.آنچه پیداست این است که تمامی اسباب و لوازم اصلاحی ساختار و تشکیلات در مجموعه امکانات کشور وجود دارد و بویژه اهتمام جدی ملی برای نیل به این مهم و حمایت فرهنگیان از این اقدامات سرمایه بزرگی است که تحقق چنین آرمانی را قابل وصول می سازد.
منبع: مجلات مدیریتی آموزش و پرورش
رجب محمدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
نیاز به اصلاحات سیستم توزیع برق و آموزش مشترکان
سیستم توزیع نیروی برق دارای پراکندگی جغرافیایی زیادی است. افزایش حجم و پیچیدگی سیستم مذکور بتدریج در الزامات کنترل و پایش پارامترهای سیستم تغییراتی را به وجود آورده است. تعداد مشترکان برق به صورت تصاعدی در حال فزایش است. بیشتر تاسیسات برق در حال حاضر توجه بیشتری را به اصلاحات بخش تولید نیرو و انتقال معطوف کردهاند. مشترکان مرتبط با شبکه توزیع به استمرار تامین نیروی دارای کیفیت خوب نیازمندند. تجهیزات برقی یا الکترونیکی بسیار ظریفی که نیازمند یک نیروی برق با کیفیت هستند به بازار عرضه می شوند. در اصل، کیفیت خوب برق به سطح ولتاژ مناسب مربوط میشود.رشد سریع در تقاضای برق در سراسر جهان قابل انتظار است. بسیاری از کشورها از جمله هندوستان به منظور افزایش کارایی و کاهش هزینههای خود، در حال تجدید ساختار صنعت نیروی برق است. محیط رقابتی بازار برق ایجاد شده و این موضوع، ساختار و مالکیت صنعت تامین نیرو را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بخش توزیع اینک از مشارکت بخش خصوصی استقبال میکند که این امر باعث ترغیب به رقابت خواهد شد. هر طرف خواهد کوشیدتا مشترکانی راجذب کرده و تلاش خواهد کرد تا کیفیت تامین نیرورا حفظ کند. ما برای تضمین این که ولتاژ و استمرار نیروی تحویلی به مشترکان رادر یک سطح قابل قبولی نگه خواهیم داشت نیاز به سیستمهای موثر و کارا داریم. ایمنی و به صرفه بودن عملیات نیز از یکی دیگر از جوانب مذکور محسوب میشود.در صورتی که اصلاحات انجامی در بخش توزیع، کیفیت خوب نیروی برق را تضمین کند آنگاه مشترکان ترغیب خواهند شد تا از حداکثر نیروی برق استفاده کنند. یک تصمیم غیرعاقلانه توسط مشترکان مبنی بر استفاده از حداکثر نیرو بدون بهینهسازی استفاده از برق، بار سنگینی را بر آنها تحمیل خواهد کرد. انتظار نداریم که آنها برای صرفهجویی در هزینه، برق خود را خاموش یا قطع کنند ولی میتوانیم روشهای صرفهجویی در نیروی برق توسط آنها را با گزینش تجهیزات برقی دارای کیفیت مناسب، آموزش دهیم. در صنایع هندوستان در اکثر موارد، کیفیت محصولات نهایی حفظ نمیشود آنها به منظور کاهش هزینه تولید خود از کیفیت آن میکاهند. تولیدات یاد شده کارآیی در انرژی نداشته و بدون ارایه خروجی مطلوب، نیروی بیشتری را نیز مصرف میکنند. از این رو باید آموزشهای لازم به مشترکان داده شود به طوری که بتوانند در بهرهبرداریهای خاص از تجهیزات مناسبی استفاده کنند.ما برای تضمین تامین پایا و مستمر نیرو از پستهای توزیع برق و بهرهبرداری موثر و کارا از برق توسط مشترکان باید روی طراحی، معیارهای مناسبی جهت حفظ سیستم توزیع و برنامه آموزشی جامعی در مورد مشترکان تاکید کنیم. نویسندگان متعددی در حیطه مدیریت بار و آموزش اپراتور، نظریات و کمکهای خود را ارایه کردهاند ولی هیچ کدام از آنها در مورد آموزش مشترکان حرفی به میان نیاوردهاند. قبل از طرحریزی یک برنامه آموزشی مناسب،به منظور اتخاذ تصمیم در مورد سرفصل دروس و طرح کاری آموزشهای یاد شده، نیاز به تحقیق و مطالعه مشترکان در مناطق مختلف وجود دارد.این مقاله در اساس، جوانب متعدد آموزش مشترکان را برجسته میسازد. همراه با استدلالهای انجامی، نتایج آزمایشات مختلف نیز ارایه میشود.اصلاحات در سیستم توزیع نیرو:مسوولیت تامین مستمر نیروی مشترکان متعدد مناطق مختلف در اصل بر عهده افراد بهرهبردار و تعمیر و نگهداری سیستم است. روز به روز بر بار سیستم یاد شده افزوده میشود ولی سیستم نیرو همگام با آن گسترش نمییابد. این امر به تریپهای متناوب سیستم میانجامد. بار اضافی بر خطوط توزیع و تامینکنندگان نیرو و خارج از محدوده ایمنی آنها تحمیل میشود که باعث افزایش افتهای توزیع میشود. حتی اگر ما از افتهای نیروی ناشی از دزدیهای رخداده صرفنظر کنیم سایر افتهای فنی مرتبط با حجم نامناسب سیمها و بار نامتوازن، مقدار بسیار قابل توجهی را به خود اختصاص میدهند. افتهای ناشی از هارمونیکهای تولیدی در سیستم توسط تجهیزات مدرن تا بحال مورد توجه واقع نشدهاند. بار سیستم توزیع نیرو نیز متعادل و متوازن نمیشود. مشترکان، به دلخواه خود به برق متصل میشوند. اگر یک فاز از برق قطع میشود او وسایل و تجهیزات خود را به فاز دیگری وصل میکند. سیستم توزیع در خانه مشترک، بوسیله یک سیمکش خصوصی نگهداری میشود در حالی که اداره ذیربط از کمبود شدید نیروی بهرهبردار رنج میبرد.اصلاحات سیستم توزیع بطور طبیعی شامل جوانب بهرهبرداری سیستم به شرح مندرج در زیر میشود:1- اندازهگیری (کنتور خوانی) پستهای برق2- تعادل بار3- تعمیر و نگهداری خط4- پاسداری و ایمنسازی خط5- برنامهریزی مجدد یا ناحیهبندی فیدر (در صورت بروز خطا) و طراحی6- سوییچینگ ظرفیت به منظور کنترل ولتاژ7- تعمیر و نگهداری پستهای برق8- ممیزی انرژی 9- تجزیه و تحلیل پارازیت یا جریان مزاحم10- کنترل سطح ولتاژ توسط OLTC11- حفظ و نگهداری کارکنان مناسب ویژه تعمیر و نگهداریآموزش مشترکان:عادات مصرف برق هندیها به شکل جدی ناکارآمد است. آنها بطور طبیعی از کیفیات محصولات در دسترس در بازار اطلاعی ندارند. نمیدانند که الزامات بهینه در قبلا نیازشان چیست و چگونه و کجا یک وسیله برقی را نصب کنند. هر فرد در مورد خانهسازی، دوختن لباس و تهیه غذا و غیره بیش از اندازه مورد نیاز برق مصرف میکند. برخی از افراد زندگی خود را بر پایه درآمد خود پیریزی نمیکنند زیرا با کمال بیدقتی و نابخردانه مصرف کرده و میشود گفت که ولخرجی میکنند. آنها موفق به استفاده بهینه از دانش و آگاهی خود – درصورت وجود- نمیشوند و در اغوا شدن در قبال محیط فریبآمیز خود استعداد نشان میدهند. این وظیفه آموزش است که رفتارهای آنها را اصلاح کرده و آنها را تربیت کند.ما در آموزش مشترکین باید در وهله نخست، مشترکین را در گروههای مختلف طبقهبندی کنیم. این طبقهبندی هم میتواند بر اساس گروه درآمد باشدو هم میتواند بر پایه طبقهبندی تحصیلی و آموزشی انجام پذیرد. یک طبقهبندی فرعی دیگر نیز میتواند بر اساس نوع تجهیزات برقی مورد استفاده در زندگی روزمره آنها صورت بگیرد. پیش از طراحی سرفصلهای آموزشی باید در وهله اول به سوالات زیر توجه کنیم:1- چرا به مشترکان آموزش میدهیم؟2- چه چیزی باید آموزش داده شود؟ – فعالیتها، نگرشها و غیره3- آموزش در کجا باید اجرا شود(در خانههای مشترکان یا مراکز آموزش)؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
رانت جویی مانعی در پیشبرد اصلاحات اقتصادی
یکی از معضلات اساسی اقتصاد کشورهای در حال توسعه، بویژه کشورهای صادرکننده نفت، وجود رانت و رانت جویی است. اقتصاد ایران نیز طی دورانهای مختلف همواره با این مسئله مواجه بوده است.
مهمترین عامل ایجاد رانت و رانت جویی در اقتصاد ایران، وجود منبع طبیعی نفت و درآمدهای نفتی حاصل از صدور آن بوده و می باشد. این عامل به همراه سایر عوامل شکل گیری رانت جویی، از جمله وجود انحصارات مصنوعی، ارائه انحصاری کالاها و خدمات دولتی، صدور مجوزهای انحصاری برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، تخصیص از ارزان و اعتبارات بانکی، باج دهی های سیاسی، وجود دستگاههای اجرائی نامرئی سیاستگذاران، تخفیف قیمت کارشناسی در فروش اموال دولتی و … موجب گسترش و رواج رانت جویی و در نتیجه اقتصاد رانتی در کشور شده است که خود مشکلات و نارسائیهای عدیده ای را در اقتصاد کشور ایجاد کرده است.
وجود رانت جویی در اقتصاد تک پایه ای ایران،منجر به نهادینه شدن فساد مالی، حذف وجدان کار، گسترش قاچاق کالاهای مشمول رانت، تضعیف تولید ملی، تبعییض ناروا، کاهش کارایی و بهره وری، کاهش انگیزه تولید،تشویق نیروی کار متخصص به کسب رانت و بازماندن از کار فکری مولد، توقف رشد تکنولوژی در جامعه، گسترش دلال بازی از بین رفتن عدالت اجتماعی و اقتصادی و انباشت سرمایه در دست گروهی خاص که تنها از امتیاز و برتری وابستگی به منابع قدرت برخوردارند و بسیاری مسائل و مشکلات عدیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دیگر شده است. بدین ترتیب وجود رانت جویی در اقتصاد، عملاً ابزارهای شکوفایی اقتصاد و اصلاحات اقتصادی را ناکارآمد و ناتوان ساخته و با مه آلود کردن فضای سیاسی، اقتصادی، قضایی و اطلاعاتی بستر مناسب برای اصلاحات اقتصادی را از جامعه سلب می نماید. از اینرو، مبارزه و حذف هر گونه زمینه های رشد و شکل گیری رانت جویی به عنوان مهمترین ابزار در پیشبرد برنامه اصلاحات معرفی می گردد.
تحلیل اقتصادی رانت جویی در نظام بودجه ریزی دولتی ایران
این پژوهش به تحلیل اقتصادی رانتجویی درنظام بودجهریزی دولتی ایران میپردازد و هدف از آن این است که چارچوب تحلیلی به دست داده شود که به درک روشنتر ما از علل، منابع و شرایط رانتجویی در بودجهریزی دولتی ایران کمک کند. از اینرو، چارچوب تحلیلی که به دست داده شده است، آوردهی تحلیلی پژوهش نیز میباشد. روش پژوهش تحلیلی ـ توصیفی و نوع آن کتابخانهای است. همچنین، برنامهی پژوهشی که در دستور کار قرار گرفته است نظریهی انتخاب عمومی میباشد. به عبارت دیگر، این پژوهش، با پیروی از روششناسی برنامههای پژوهش علمی ارائه شده توسط لاکاتوش، میکوشد در چارچوب نظریهی انتخاب عمومی به بررسی یکی از اساسیترین آسیبهای مدیریت دولتی منافع عمومی در ایران بپردازد.
چارچوب تحلیلی که در این پژوهش برای بررسی رانتجویی در بودجهریزی دولتی ایران ساخته شده است، براساس نحوهی تعامل دولت و مردم استوار میباشد. این تعامل در قالب چهار الگوی اقناع مالی، مبادله مالی، اجبار مالی و امتناع مالی طراحی شده است. با ملاحظه ساختار سیاسی ـ اقتصادی ایران، استدلال شده که تعامل دولت و مردم در کشور براساس ترکیبی از سه الگوی 1) مبادله مالی ضعیف 2) اجبار مالی ملایم و 3) امتناع مالی نسبتاً قوی قابل تحلیل میباشد. سپس، براساس این سبد تعامل، رانتجویی طیف کارگزاران بودجهریزی دولتی ایران ـ یعنی رأیدهندگان، سیاستمداران و بوروکراتها ـ و گروههای فشار تحلیل گردیده است. تحلیلها حاکی از آنند که محیط سیاسی ـ نهادی که تصمیمات و سیاستهای بودجهای در آن ساخته میشوند و نیز فرایندهایی که این تصمیمات و سیاستها از طریق آنها پیاده و اجرا میگردند، زمینه را برای انتقال خودسرانه و غیر توافقی منابع عمومی بودجه به طرف افراد و گروههایی از طیف کارگزاران بودجه و گروههای فشار فراهم میکنند.
همچنین، براساس چارچوب تحلیلی مزبور، شاخص برای ارزیابی رانتجویی در بودجه دولتی ایران معرفی و مقدار آن برای سالهای 83 – 1375 به تفکیک قوای مقننه، مجریه، قضائیه و دستگاههای خارج از سه قوه و نیز به طور سرجمع محاسبه شده است. افزون بر این، در این پژوهش، به ساختار هزینهای و درآمدی بودجه دولتی نیز پرداخته شده است. در این میان برخی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 118 صفحه
قسمتی از متن .docx :
1-1- مقدمه
انسانها در بدو تولد همچون کاغذی سفیدند که هنوز چیزی بر آن نوشته نشده است و هر آنچه بر آنها بنویسیم در آینده همان را خواهیم خواند. بعبارت دیگر شخصیت اجتماعی و فرهنگی فرزندان توسط رسانه ها، خانواده، مدرسه و محیطهای اجتماعی دیگر ساخته می شود. عملکرد و تأثیر این منابع بر افراد یکسان نیست، اما بر اساس نتایج تحقیقات بیشترین تأثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان و در نتیجه شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از 6 سالگی پایه ریزی می شود و افراد این زمان را بیشتر در خانواده می گذرانند. در مواقعی که خانواده بتواند با روابط آموزشی صحیح فرزند را به سمت خود جذب کند، تأثیر نیروهای دیگر به حداقل خواهد رسید (منادی، 1384).
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را بوجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارۀ جهان فرا می گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد، شیوه های سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد و به عبارتی اجتماعی می شود (حسینی نسب،احمدیان و روانبخش،1384).
رابطۀ والدین با فرزندان یا شیوه های فرزندپروری در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگون را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسایی، رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارتهای اجتماعی، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین از جملۀ این اهداف هستند. پارسونز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد (اعزازی،1376، نقل از منادی،1384).
بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت روابط والـدین با فــرزندان در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد.
همانطور که سهرابی و حسنی (1386) عنوان می کنند که شیوه های فرزندپروری والدین هم یک عامل ایجاد کننده و هم یک عامل بازدارندۀ رفتارهای ضد اجتماعی در نوجوانان است. مطالعاتی که نشان داده اند رفتارهای ضد اجتماعی در اثر شیوه های فرزندپروری نامناسب افزایش می یابند، بیشتر بر شیوه های فرزندپروری استبدادی یا سهل گیر تأکید دارند.
اثرات و نفوذ خانواده در رشد کودک و نوجوان بی شمار است. خویشتن پنداری و احساس ارزشمندی نوجوانان از نگرشهای اعضای خانواده نسبت به او نشأت می گیرد. هرگاه والدین در هر یک از مراحل رشد به کودک مسئولیتی در خـــور توانش بدهند، به تدریج دربارۀ خــــود به عنوان یک فــرد قابل اعتماد و شایسته می اندیشد. اگر والدین صادقانه به او محـبت کنند، او دوست داشتن دیگران و یاری رساندن به دیگران را یاد می گیرد و بالاخره اگر والدین از اعتماد او نسبت به استقلال یافتن جلوگیری بعمل نیاورند، او قادر خواهد بود در خلال دورۀ نوجوانی به درجه و میزان لازمی از آزادی دست یابد و به تدریج خود را از وابستگی کودکانه رها سازد (نوابی نژاد،1373).
تمامی این موارد در نهایت به افزایش شایستگی اجتماعی فرزند می انجامد. همانطور که ابوالقاسمی و همکاران (1390) شایستگی اجتماعی را توانایی عملکرد انسان در اجرای استقلال شخصی و مسئولیت پذیری اجتماعی، توانایی مراقبت از خود و یاری رساندن به دیگران می دانند.
با توجه به اهمیت دورۀ نوجوانی و بحرانی بودن آن لزوم پژوهشی مبنی بر ارتباط شیوه های فرزندپروری والدین و شایستگی های اجتماعی فرزند- والد با پذیرش اجتماعی دانش آموزان نوجوان احساس می شد. امید است یافته های این تحقیق با توصیف وضعیت موجود شیوه های فرزندپروری والدین و ارتباط آن با شایستگی اجتماعی و پذیرش اجتماعی فرزندان بتواند اطلاعات پایه برای برنامه ریزی آینده در اختیار مسئولان امور بهداشتی و آموزشی کشور قرار دهد. همچنین می تواند منبع اطلاعاتی آموزنده ای برای والدین در زمینۀ شیوۀ تربیتی و پیامدهای آن بر رشد اجتماعی نوجوانان باشد.
1-2- بیان مسئله
امروزه توجه به مسئلۀ نوجوانان در کلیۀ کشورهای جهان بصورت یک مسئله حاد علمی و تربیتی درآمده است و در حقیقت یکی از مشکلات مهم زندگی اجتماعی به شمار می رود. با توجه به چالش های دورۀ نوجوانی شگفت آور نیست که نوجوانان به عنوان گروه در معرض خطر برای مشکلات رفتاری در نظر گرفته شوند.نوجوانی رهایی از وابستگی های کودکانه به والدین و بزرگسالان و دستیابی به استقلال و خودکفایی در عرصه های گوناگون زندگی است. فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی دشوار و پر کشمکش است. نوجوان در دورۀ گذر از وابستگی به استقلال و جدایی از والدین تلاش می کند نقشهای عاطفی و اجتماعی جدیدی را کسب کند. بسیاری از والدین به هنگام گذر فرزندشـــان از این مرحــــله با آنان دچـــار تعارض و کشمکش می گردند. این کشمکش همراه با دوگانگی روانی خود نوجوان دربارۀ ترس از جدایی از والدین و نیاز به استقلال یابی می تواند پیامد منفی و نابهنجار داشته باشد. تربیت فرزند اگر به شکل سالمی صورت بگیرد هم باعث رشد استقلال وی در مسیری صحیح خواهد شد و هم روابط صمیمانه وی با والدین حفظ خواهد گردید.
(سید فاطمی، رحمانی، برادران رضایی و صداقت،1388).
روانشناسان رشد نیز از دهه 1920 به بعد علاقمند بودند که چگونه والدین، رشد اجتماعی و شایستگی را در کودکان پرورش می دهند (علیزاده و آندرایس،2002، نقل از رحمتی، اعتمادی و محرابی، 1386).
اجتماعی شدن فرایندی است که از طریق آن یک فرهنگ به اعضای خود می آموزد عملکرد خود را با راههایی که از نظر اجتماعی مورد پذیرش است هماهنگ کنند. اجتماعی شدن برای انسان ضروری است چرا که انسان فاقد غرایزی است که رفتارهای خاصی را برای موقعیتهای ویژه ای مشخص کند. ما باید بیاموزیم که در موقعیتهای مختلف چگونه احساس، اندیشه و رفتار کنیم. این فرایند از طریق تأثیر والدین، رسانه های گروهی، همسالان، مدرسه و مذهب صورت می گیرد. همانطور که ما بزرگ می شویم نقشها تغییر می یابند، بنابراین اجتماعی شدن یک فرایند همیشگی است. اما در طی کودکی و نوجوانی به علت انعطاف پذیری نسبی در روش اهمیت ویژه ای دارد. اجتماعی شدن در زمینۀ فرهنگی و اجتماعی خاصی صورت می گیرد و تجربۀ نوجوان از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. همچنین تجربۀ نوجوانان حتی در یک فرهنگ خاص نیز ممکن است کاملاً مختلف باشد (بیابانگرد، 1379).
از مقوله های مرتبط با اجتماعی شدن، پذیرش اجتماعی می باشد.
مفهوم پذیرش اجتماعی حرف زدن و رفتار کردن مطابق انتظارات دیگران است. پذیرش اجتماعی همانند یک پیوستاری است که در یک انتهای آن پذیرش اجتماعی خیلی بالا، یعنی افرادی قرار دارند که نظرات و تجربیات خود را در مصاحبه ها و پاسخگویی به سؤالات تغییر می دهند و در انتهای دیگر پذیرش اجتماعی پایین است و افرادی را شامل می شود که به هیچ وجه نظرات و تجربیات خود را تغییر نمی دهند و طبیعی است که اغلب افراد در حد وسط قرار دارند (گنجی، 1384).
حال چون انسان موجودی اجتماعی است و با محیطهای اجتماعی مختلف در ارتباط است از هر محیطی چیزی می آموزد تا در مجموع از فرد بدون هویت به شخص اجتماعی تبدیل شود. در گذر از فرد بدون هویت به شخص اجتماعی فعالیت جامعه پذیری نسبت به وی اعمال می شود. عوامل متعددی در شکل گیری هویت نوجوان نقش دارند، عواملی مانند خانواده، مدرسه، محلۀ زندگی، نهادهای اجتماعی، مذهبی و رسانه های گروهی. مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. شیخــــاوندی در مورد تأثیر خــــانواده بر شخــصیت فرزندان معتقد است کـــه بر اساس مطالعـات روانی – اجتماعی ملاحظه شده است که فرزندان در خانواده های سختگیر سر بر طغیان می زنند و خشونت به خرج می دهند یا احساس گناه و محرومیت می کنند و در خود فرو می روند (شیخاوندی،1373).
مقدار بسیار زیادی از متون مربوط به اجتماعی شدن معطوف به کارهایی است که والدین برای نوزادان، کودکان و نوجوانان انجام می دهند. مصداق بارز این موضوع آن است که کودکان از کسانی که آنها را نگهداری می کنند چیزهای زیادی یاد می گیرند (برنادرز،1384).
یکی از نیرومندترین رویکردها در این زمینه مطالعه ای تحت عنوان شیوه های فرزند پروری می باشد که توسط دارلینگ (1999) صورت گرفته است. شیوه فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد – کودک را در طول دامنۀ گسترده ای از موقعیتها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را بوجود می آورد (علیزاده و آندرایس، 2002، نقل از رحمتی، اعتمادی و محرابی، 1386).
خانواده اولین و مهمترین نهاد در تاریخ و تمدن انسانی است که افراد بشر در آن با شیوه های زندگی جمعی و تفاهم و سازگاری با دیگران آشنا می گردند. خانواده مناسبترین بستر فعلیت یافتن قابلیتها و استعدادها و تواناییهای انسانی است و بخـــش عظیمی از ابعــاد شخصیت افراد همچون رفتارهای اجــتماعی در آن شکـل