لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نقش رژیم غذایی در بهبود اختلالات خلقی و عاطفی
نتایج ارزیابی ها نشان می دهد تغییرات ساده در رژیم غذایی افراد، می تواند تأثیر عمده ای در بهبود افسردگی ، اضطراب و اختلالات خلقی بگذارد، به نحوی که این گونه افراد نیاز مداوم به داروهای ضدافسردگی نخواهند داشت . البته محققان اعتقاد دارند جهت پیشبرد درمان ، بهتر است از روان درمانی و دارو درمانی نیز استفاده شود و تغذیه مناسب در کنار درمان اصلی رعایت شود. نتایج "تحقیق درباره ارتباط غذا و شرایط روحی و روانی افراد نشان می دهد" 80 درصد افرادمصاحبه شده گزارش داده اند وضعیت بهداشت روانی آنها وقتی رژیم غذایی خود را تغییر داده اند، بهبود یافته است و حدود یک چهارم آنها بیان داشته اند نسبتاً بهبودی یافته اند یا ناراحتی کمتری از افسردگی ، اضطراب یا تغییرات خلقی متحمل شده اند. برای تحقیق 200 نفر پرسشنامه ای را که جهت تعیین ارتباط بین تغییرات رژیم غذایی ، تغذیه و بهداشت روانی طراحی شده بود، تکمیل کردند.براساس پاسخ های ارائه شده 88 درصد کسانی که شیوه های کنترل و حفظ رژیم غذایی انجام داده بودند، بهبود یافتند.نتایج نشان می دهد افرادی به نتیجه مثبت و مطلوب رسیده اند که مصرف غذاهای استرس زا مانند شکر (80 درصد شرکت کنندگان )، کافئین (79 درصد شرکت کنندگان )، الکل (55 درصد شرکت کنندگان ) و شکلات (53 درصد شرکت کنندگان ) را کم یا ترک کرده اند و مصرف غذاهای کمک کننده را از قبیل آب (80 درصد شرکت کنندگان )، انواع سبزی (78 درصد شرکت کنندگان )، میوه (72 درصد شرکت کنندگان ) و روغن ماهی (52 درصد شرکت کنندگان ) افزایش داده اند. بنابراین تغییرات در الگوهای غذا خوردن ، می تواند مفید و نشاط بخش باشد، در صورتیکه غذا و میان وعده های غذایی با دقت انتخاب و میل شوند. در این میان صرف صبحانه را نباید فراموش نمود و هنگام احساس گرسنگی ، غذای میان وعده جهت میل کردن همراه داشته باشید.
تاثیر روغن ماهی در درمان افسردگی
سالهاست که پزشکان با جمع آوری اسفنج ها، مرجان ها و جلبک های دریایی به دلیل مواد شیمیایی که دارند،امیدوارند که بتوانند از آنها برای درمان بیمارتن خود استفاده کنند.به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه مرکزی به نقل از NEWSCIENTIST ،محققان به این نتیجه رسیده اند که ماهی ها به خصوص روغن ماهی به دلیل داشتن اسیدهای چرب امگا 3 دارای تاثیر ضد افسردگی می باشند.در ابتدا این نکته توجه دانشمندان را به خود جلب کرد که مردم کشورهایی که بیشتر ماهی مصرف می کنند کمتر در بین آنها افسردگی دیده می شود. همچنین زنان بارداری که در زمان بارداری خود از ماهی و غذاهای دریایی استفاده می کنند پس از زایمان کمتر مبتلا به افسردگی می شوند. بنابر این دانشمندان شروع به مطالعاتی برای یافتن دلیل آن نموده اند.اسید های چرب امگا 3روغن های اشباع نشده ای(بدون کلسترول) می باشند که بدن قادر به ساختن آنها نمی باشد و این مواد را می توان از غذاهای دریایی دریافت نمود.اسید چربی که تاثیر مستقیمی بر رشد مغز وعملکرد آن دارد با نام DHA می باشد.DHA گرفته شده از امگا 3 سازنده دیواره نورون ها می باشد. دکتر هیبلن می گوید:"بدن انسان قادر به ساختن DHA نمی باشد بنابر این آن را باید با رژیم غذایی به دست آورد."تحقیقات اولیه نشان داده که مصرف یک گرم اسیدهای چرب امگا 3 در روز می تواند درمان موثری برای افسردگی باشد، حال این اسید های چرب می تواند به شکل مکمل های تغذیه ای موجود در اکثر فروشگاههای مواد غذایی باشد ویا در ماهی خصوصا ماهی سالمون،ساردین و یا تن ماهی، که چندین بار در هفته مصرف می شود.دانشمندان می گویند که باید تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام گیرد، نه فقط یرای تاثیری که غذاهای دریایی در مورد افسردگی دارند بلکه در خصوص تاثیر این مواد بر روی اسکیزوفرنی، اختلال دو شخصیتی و رفتار های خشونتی.
نقش ماهی در کاهش افسردگی
روغن ماهی و بیماری افسردگی حاد
افسردگی حاد یک بیماری شناخته شده و وخیم روحی است که مربوط به تکرار دفعات بروز افسردگی، جنون( تغییرات سریع رفتاری، تحرک بیش از حد و شادمانی فوق العاده) یا هر دو می باشد. برای این بیماری معمولاً داروهایی استفاده می شود که متأسفانه چندان مؤثر نیستند و احتمال بروز مجدد بیماری بسیار زیاد است.
دانشمندان عموماً بر این باور هستند که این مشکل ناشی از فعالیت بیش از اندازه، در مسیر عبور سیگنال های ( پیام های) عصبی می باشد. اسیدهای چرب امگا-3 موجود در روغن ماهی قادرند از این فعالیت فوق العاده بکاهند و ثابت کنند که در درمان این اختلالات سودمند هستند.
مصرف ماهی و افسردگی
یکی از محققان در یکی از مقالات خود چنین اظهار می کند که به ارتباط متقاعدکننده ای میان مصرف ماهی و بروز افسردگی حاد دست یافته است. وی بر روی بروز سالیانه افسردگی حاد در بین 100 نفر در 9 کشور و ارتباط آن با مصرف ماهی مطالعه کرد و طبق تحقیقات خود متوجه شد ، بروز افسردگی در کشورهایی که میزان مصرف ماهی در آن ها کم است، بالا می باشد. در نیوزیلند با مصرف تنها 20 کیلوگرم ماهی در سال، میزان بروز افسردگی 8/5 درصد بود، در حالی که این میزان در کشور کره با مصرف سالانه بیش از 50 کیلوگرم ماهی تنها 3/2 درصد بود و در نهایت ژاپن با مصرف سالانه تقریباً 75 کیلوگرم ماهی دارای پایین ترین میزان( 12/0 درصد) بروز افسردگی می باشد.
این محقق خاطرنشان کرد که ممکن است عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر عوامل بر نتایج به دست آمده از تحقیقات او تأثیرگذار بوده باشد، اما به این مطلب نیز اشاره کرد که تراکم بالای اسید دکوزاهگزانوئیک ( یک اسید چرب مهم و اساسی موجود در ماهی) در پلاسمای خون، موجب افزایش سروتونین و در نهایت کاهش بروز افسردگی و خودکشی شده است.
روغن ماهی موجب تخفیف علایم بیماری شیزوفرنی می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
انواع افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.
راهبردهایی برای غلبه بر افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.
6- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.
9- به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.
10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.
12- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
13- به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است. 14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید.
16- شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
17- شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.
18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.
19- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.
20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید.
21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.
22- وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید.
23- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
در زندگی هر فردی فراز و نشیبهایی وجود دارد. این فراز ونشیبها تا وقتی که
بیش ازاندازه نباشند موجب می شوند زندگی ما جالب وچالش انگیز شود. امازمانی
که به طوراستثتایی احساس افسردگی و غمگینی می کنید یا زمانی که برای یگ
دو ره طولانی بی حوصله و گرفته هستید ، لازم است وضعیت را ارزیابی کنید و به دنبال پاسخهای مقایسه ای باشید.
علایم افسردگی
انجمن روانپزشکی آمریکا (1994) اظهار می دارد که ممکن است افراد دچارافسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه کنند. $ تغییر اشتها یا کم اشتها می شوند و وزن از دست می دهند و یا پر اشتها میشوند
$ بی خوابی یا خواب بیش از معمول و کاهش انرژی
$احساس بی ارزشی ، خود سرزنشی یا گناه زیاد وکاهش توانایی تفکر یا تمرکز
$افکار تکراری در باره مرگ ، افکار خود کشی
عوامل زیر بنایی افسردگی
تعدادی از پژوهشگران وجوه مشترک افرادی را که به احتمال زیاد افسرده
می شوند شناسایی کرده اند.و معتقدند افرادی که از افسردگی رنج می برند
سبک های زیر به صورت عادت در می آیند .آنها باید یاد بگیرند به خاطر حفظ
سلامتی خودشان از این سبک ها دست بردارند .
وابستگی غیرواقع بینانه به دیگران: افراد افسرده عزت نفس خود را به تایید دیگران می دانند.
برخوردار نبودن از سیستم حمایت اجتماعی: افراد مستعد افسردگی بیشتر
درونگرا و منزوی هستند. آ نها از مهارتهای لازم برای حفظ روابط حمایت کننده
استنفاده نمی کنند.
یک تمرکزبر خود افسرده ساز:افراد افسرده ساز ذهن خود را با مسایل
منفی مشغول می کنند وهرگز راهبردهای مقابله ای خود را تحقق نمی بخشند.
آسیب پذیری کمال گرایانه: افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند وچون
کامل نیستندخودشان را بی ارزش و زندگیشان را بیهوده تلقی می کنند.
-کنترل بیرونی: افراد افسرده فکر می کنند رویدادهای مهم زندگیشان خارج از
کنترل آنهاست.
تغبییر دادن موقعیت
مهمترین اصل در مورد تغییر دادن یک موقعیت ناخوشایند واقع بینی است .شما
باید این حقیقت را بپذیرید که بسیاری از رویدادهای زندگی که منجر به احساس
افسردگی شما می شوند خارج از کنترل شما هستند. بنابر این سا زگارانه نیست که
خودتان را با این گونه افکار غیر واقع بینانه ناراحت کنید.
((چرا باید این اتفاق می افتاد.))
((کاش طور دیگری عمل می کردم.))
((این منصفانه نیست.))
((کاش شانس دیگری داشتم.))
افراد افسرده خود را ناتوان و درمانده می کنند ، زیرا بسیاری از موقعیت ها را
ناخوشایند در نظر می گیرند.(رودولت وذون، 1989) . وقتی رویداد ناخوشایندی
درزندگی خارج ا زکنترلتان است به نفعتان است که حقیقت را قبول کنید وانرژیتان
را متمرکز بر ارزیابیها و پاسخهای مقابله ای خود کنید. خود خوری کردن در باره
رویدادی که نمی توانید تغییرش دهید هیچ نتیجه ای ندارد . رینولد نایبر در ((نیایش
آرامش )) خود این اولین مهارت مقابله ای را این طور جمع بندی می کند
((خدایا به ما رحمت عطا کن تا چیزها یی را که نمی توانیم تغییر دهیم با آرامش بپذیریم.شهامت عطا کن تا چیزهایی را که باید تغییر یابند تغییرشان بدهیم،وخرد عطا کن تابین این دو تمایز قایل شویم)).
مهارت مقابله ای1-پذیرفتن موقعیتهای ناخوشایند زمانی که خارج ازکنترل
شماست.ازجمله رویدادهای زندگی که گاهی می توانید برروی آنها تاثیربگذارید،
رویدادهایی هستند که به روابط بین فردی مربوط می شوند. اگر به دلیل آنکه کسی
با شما درست برخورد نکرده ،یا نیازهای شما را برآورده نکرده ، احساس ناراحتی
می کنید، می توانید از طریق مذاکره و گفتگو ، یا از طریق استفاده از مهارتهای
اجتماعی موقعیت را تغییر دهید. زمانی که افراد دیگر نیازهای ما را بر آورده
نمی کنند ،واکنش طبیعی ما نسبت به این برخورد گوشه گیر شدن ،عصبانی شدن وآویزان شدن لب ولوچه است. مفهوم پاسخ دهنده بودن یعنی اینکه وقتی شما چیزی
را از دیگران می خواهید غالبا باید اول خودتان آن را به دیگران بدهید.
وقتی تقاضایی دارید به جای انجام کارهایی که حاکی از جلب توجه دیگران از
طریق ایجاد احساس گناه در آنهاست ، بهتر است مستقیما وبا جرات تمام تقاضای خود رامطرح کنید. واقعیت این است که در خواست چیزی و سپس محروم شدن
از آن ناخوشایند نیست . با این حال صریح و رورا ست باشید حد اقل دیگران از
موضع شما مطلع می شوند. حتی اگر آنها چیزی را از شما دریغ کنند باز هم
می توانید از طریق ارزیابی های انطباقی و استفاده ازمهارتهای مقابله ای زندگی
خودتان را کنترل کنید.اگر شما می خواهید با شما خوب رفتار کنند شما هم باید با دیگران خوب رفتار کنید.
یک مهارت ارزشمند گوش دادن به خود واقعی خویش است . یاد بگیرید ارزیابیهای
اولیه غلطی را که موجب ناراحتی شمامی شوند زیر سؤال ببریدو اصلاحشان کنید.
کنترل بایدها ونبایدها
وقتی امیال و خواسته های افراد به صورت خواسته های مشخص با باید و حتما در می آید دچار افسردگی می شوند. افراد افسرده به جای این که بگویند
((متاسفم که شکست خوردم )) می گویند(( من نمی توانم شکست را تحمل کنم)).
افراد افسرده به جای این که بگویند (( چند نقطه ضعف دارم)). می گویند ((من شخص بی ارزشی هستم )).
ا فراد افسرده به جای بگویند ((در آینده هم تجارب مثبت وهم منفی خواهم داشت))
می گویند ((مطمئنم که آینده ام وحشتناک است)).
اتخاذ یک دیدگاه انعطاف پذیر نسبت به آینده
افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالا بیشتر ازافراد غیرافسرده آینده شان را منفی می بینند واحتمال دستیابی به تجارب خوشایندراکمتر
می دهند .(آندرسون ،1990،پیزنسکی ،هولت و گرینبرک ،1987). به همین دلیل افرادافسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیتهای با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیتهای نا خوشایند موجود می کنند . افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار ، کلی و درونی تلقی می کنند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
افسردگی مشکلی در بین جوانان
افـسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو، احـساسات، رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شما را تحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انسانی در مقاطع خاصی از زنـدگی خود به افسردگی دچار میگردد. نشانه ها و علایمافسردگی عبارتند از:
* غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی.* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاسبی ارزشی و در ماندگی - احساس تیره بختی.* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.* دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم تواناییدر اندیشیدن.* بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.* از دست دادن اشتها و کاهش وزن - یا پر خوری و افزایش وزن.* عدم تمایل به ملاقات با دیگران - یا وحشت از تنها ماندن - حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکست- احساس سربار بودن.* از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.* بیقراری و بیتابی - زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.* افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگرانی از گذشته و آینده.* مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن - تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - کمردرد.* افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران - افکار خود کشی.
انواع افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.
2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.
3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.
4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد.
5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.
علل پدید آمدن افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد :
* وراثت.* محیط های نا ایمن و خطرناک مانند: آلودگی هوا و آب.* محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.* درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.* ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.* از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.* شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.* بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.* شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.* تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.* در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.* استفاده از الکل، مواد مخدر و دیگر داروها.* تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و کافئین دار.* ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی و هم وابستگیها.* استرس . * الگوی تفکرات منفی.* عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی.* انزوا و گوشه گیری.
اغلب افراد جامعه جوانان را انسان هایی مضطرب و نگران تصورمیکنند؛یعنی افرادی با نوسانات عاطفی و هیجانات شدید و ناگهانی. جوانان با بسیاریازبرخوردهای جدید و فشارهای روانی خصوصاً در اوج دوران بلوغ روبه رو هستند و به این دلیل بعضی از آنان دچار مشکلات زیادی می گردند .
بیشتر مردم بنا به برداشت های شخصی،نوسانات عاطفی جوانان را جزئی ازتغییرات عادی و بخشی از دوره بلوغ می دانند .
با وجوداینمشخص گردیده که تمامی این نوسانات عاطفی نمی تواند ناشی از رشد و پیشرفت در دوره بلوغ و نوجوانی باشد . در حقیقت برای بسیاری از جوانان نشانه هایی مانند ناخوشایند بودن زندگی ، نارضایتی ، سردرگمی ، تنهایی و انزوا ، احساس بی ارزش بودن و رفتارهای ضد اجتماعی و ... ممکن است و یا می تواند نشانه هایی از افسردگی باشد .
سال ها تصور می شد که کودکان و نوجوانان به افسردگی مبتلا نمی شوند . اما در حال حاضر مشخص و تأکید شده است که جوانان هم مانند دیگر افراد ممکن است به بیماری افسردگی مبتلا گردند .
افسردگی حالتی است که به طور آشکار و مشخص با عواملی مانند : نوع زندگی روزانه ، انواع مشاغل اجتماعی ، عادی بودن زندگی روزمره و خوش و بشاش بودن بستگی دارد . متأسفانه در سی سال گذشته سرعت خودکشی در جوانان سه برابر شده است . از سویی دیگر می توان چنین برداشت نمود که افسردگی جوانان به درمان و برنامه های درمانی به شکل رضایت بخش جواب میدهد . به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
افسردگی در کودکان
تعریف افسردگی کودکان
افسردگی در کودک و بزرگسال معنای مشابهی ندارد و نشانه های هر کدام متفاوت است. به طور کلی ، افسردگی عبارت است از احساس درماندگی و به بن بست رسیدن ؛ گاهی این اختلال علائم جسمانی دارد و گاهی علائم روانی ؛ در بسیاری از موارد نیز علائم جسمانی و روانی همزمان دیده می شود
پژوهش ها نشان داده است که افسردگی می تواند از آغاز زندگی یعنی دوران نوزادی هم پدید آید. برای مثال ، زمانی که نوزاد به مرحله ای از رشد می رسد که مادر خود را می شناسد ( شش تا هشت ماهگی ) جدا شدن از مادر موجب بروز حالات افسردگی در طفل می شود. نشانه ها
کودک افسرده فاقد انرژی لازم است و احساس خستگی می کند . از لحاظ ظاهر نیز رنگی پریده دارد. تمرکز حواس او پایین می آید؛ چنانچه قادر به توجه کردن و تمرکز داشتن نیست و خود را فردی بی ارزش و بی کفایت احساس می کند. افکار مربوط به مرگ هم در او بروز می کند. فکر خودکشی ( البته بدون طرح و نقشه معین ) نیز در بعضی کودکان افسرده دیده می شود. کودکان افسرده به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمرکز، اغلب قادر به درس خواندن نیستند. یادگیری آنها کُند می شود و علاقه ای به درس و مدرسه نشان نمی دهند. افت تحصیلی برای آنها پیش می آید و حتی برخی از آنان ، پس از چند روز تعطیلی و به مدرسه رفتن ، ابراز بی علاقگی می کنند. به تدریج این فقدان تمایل ، به ترس از مدرسه تبدیل می شود. در این شرایط والدین معمولاً علت را در مدرسه جست و جو می کنند؛ در حالی که اغلب ، علت این نوع ترس افسردگی کودک است و از آن جا که کودکان افسرده بسیار به مادر وابسته می شوند نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن او هستند و به این ترتیب از مدرسه دوری می کنند. سردرد، دل درد ، سرگیجه و حالت تهوع از دیگر نشانه های جسمانی افسردگی است. از علائم رفتاری نیز می توان به این موارد اشاره کرد : کودکان افسرده معمولاً دروغ می گویند ، گاهی دزدی می کنند و بعضاً تمایل به کار خلاف دارند
علت ها
افسردگی یک بیماری است که علت های آن می تواند ژنتیکی ، روانشناختی ، زیستی یا محیطی باشد ؛ هر یک از عوامل ذکر شده می تواند ، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان به بروز افسردگی بینجامد. در صورتی که علت ، ژنتیکی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمون ها و مواد بیوشیمیایی بدن توجه کرد و در عوامل روانشناختی به رابطه ی والدین و کودک و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادر
افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. کودکان افسرده فرد ، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند. حتی بعضی از روانکاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان کرده اند که کودک افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی ، گویی عزاداری می کند.
شاید در پاره ای موارد به نظر برسد که کودک چیزی را از دست نداده ، اما مسلماً در بین چیزهایی که دارد. فقدان چیزی را احساس می کند؛ برای مثال ، کودک مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست ؛ یا پدر دارد ، اما پدر دلخواه را ندارد. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیک مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند . گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده ، تحقیر کننده و مقایسه کننده است که حالات افسردگی را در کودک به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم ، مادر خود افسرده است و کودک در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می کند.
به طور کلی چنانچه محیط زندگی کودک ، مطلوب نباشد ( از نظر محبت ، توجه و .... ) و نیازهایش ارضا نشود؛ خطر افسردگی برای او وجود دارد.
پیشگیری و درمان
خانواده و فضای روانی آن در پیشگیری از افسردگی و درمان این اختلال تأثیر بسیار دارد. البته در صورتی که افسردگی ، حاصل عوامل درونی باشد ، درمان آن قدری متفاوت است و بایستی کودک نزد روانپزشک متخصص برده شود و سپس روان درمانی صورت گیرد. اما برای درمان افسردگی های محیطی ( که بیشترین نوع افسردگی کودکان را شامل می شود ) ساختن فضایی دوستانه و صمیمانه ، فضایی که کودک در آن احساس کند همه دوستش دارند و نیازهایش را به موقع و به جا برآورده می کنند ، از مهمترین عوامل است.
پدر و مادر افرادی هستند که کودک به آنها علاقه بسیار دارد و وجودشان به ویژه در دوران کودکی لازم است. به علاوه ، ارتباطات منفی و عاری از عشق و پذیرش ، می توانند افسرده ساز باشند ؛ بنابراین وجود محیطی سرشار از عشق و محبت و روابطی سالم و صمیمی برای کودکان ضروری است و نبایستی آنان را از این نعمت محروم کنیم. همچنین باید بکوشیم روابط بچه ها با دوستان و بستگان به طریقی مثبت و مؤثر پیوسته برقرار باشد. آرزوها ، خواسته ها و تمایلات منطقی و طبیعی پاسخ داده شوند و سعی کنیم جلوی فقدان آنچه را که ضروری و لازم است بگیریم.
از دیگر عواملی که به بروز افسردگی کمک می کنند و برای پیشگیری ، باید به آنها توجه کرد. عبارت اند از: - جدا شدن از خانواده و منابع حمایت کننده عاطفی ؛- تعویض مدرسه و از دست دادن دوستان ؛- مهاجرت ؛- عوض کردن منزل ؛- تبعیض بین فرزندان و مقایسه کردن آنها با یکدیگر؛- به رخ کشیدن نکات منفی کودک و ابراز نکردن صفات مثبت او؛- از دست دادن عزیزان ، ( از آن جا که مرگ در اختیار بشر نیست. منظور از توجه در این زمینه آن است که خود و فرزندانمان در این شرایط برخورد مناسبی داشته باشیم) - شکایت والدین از ناراحتی های جسمانی که کودکان را نگران از دست دادن آنها می کند؛- مطرح کردن مسائل و مشکلات اقتصادی در حضور فرزندان ؛ - عنوان کردن حوادث و اتفاقات ناگوار اجتماعی ؛ در درمان کودکان افسرده توجه به علت افسردگی اهمیت فراوان دارد ؛ برای مثال چنانچه منبع حمایتی ای را که کودک از دست داده بشناسیم ، می توانیم جایگزین خوبی برای او در نظر بگیریم.
همان طور که قبلاً گفته شد. افسردگی در اثر فقدان به وجود می آید؛ بنابراین در درمان باید به فکر به دست آوردن چیزهای مطلوب و دوست داشتنی برای کودک باشیم.
اجازه دهیم کودک افسرده صحبت کند و احساس خود را بیان نماید. به احساس او احترام بگذاریم و سعی کنیم با تغییر رفتار خودمان تفسیر کودک از وقایع پیرامونش را عوض کنیم.