لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
پلان، فرم بنا و نحوه ی قرارگیری آن
در حوزه ی اقلیمی سرد و کوهستانی، بناها دارای پلان و بافت متراکم و فشرده می باشند. فرم بنا باید به گونه ای باشد که سطح تماس آن را با سرمای خارج کمتر نماید تا حرارت کمتری از درون به بیرون انتقال یابد. لذا از حجامی نظیر مکعب یا مکعب مستطیل استفاده می نمایند تا نسبت سطح خارجی بنا به حجم داخل آن کاهش یابد و آن را در حداقل ممکن نگه دارد.
ساختمان ها بین 20 درجه به طرف غرب و 45 درجه به سمت شرق و در سایه باد یکدیگر و خارج از سایه آفتای هم، در محور شمالی- جنوبی مستقر می شوند.
اتاقهای کوچک با ارتفاع کم
در نواحی سرد و برفی، باید از ایجاد اتاق ها و فضاهای بزرگ داخل بنا اجتناب نمود چرا که با افزایش سطح تماس آنها با فضای سرد بیرونی، گرم کردن این فضای وسیع مشکل خواهد بود.
بنابراین در این مناطق سقف تاق ها را پائین تر از اتاقهای مشابه در سایر حوزه های اقلیمی در نظر می گیرند تا حجم اتاق کاهش یابد و سطح خارجی نسبت به حجم بنا حداقل گردد. ارتفاع کم سقف در تالارها و اتاق های مهم و طاق راسته ها و حجره های بازارهای این مناطق نیز مشهود است.
بازشوهای کوچک
در این مناطق برای جلوگیری از تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا از بازشوهای کوچک و به تعداد کم استفاده می کنند. در صورت بزرگ بودن پنجره ها، استفاده از سایبان الزامی است. بازشوها در ضلع جنوبی برای استفاده ی هر چه بیشتر از تابش آفتاب، بزرگتر و کشیده تر انتخاب می شوند. همچنین از استقرار بازشوها در جهت بادهای سرد می بایست پرهیز نمود. پنجره های دوجداره نیز برای رساندن تبادل حرارتی به حداقل ممکن مناسبترند. در ضمن به منظور جلوگیری از ایجاد سوز در داخل و خروج حرارت داخلی به خارج از ساختمان، میزان تعویض هوای داخل و تهویه ی طبیعی را باید به حداقل رسانید.
در مقایسه با اقلیم گرم و خشک ابعاد بازشوها در این حوزه ی اقلیمی برای استفاده از انرژی حرارتی حاصل از تابش افتاب افزایش یافته است.
دیوارهای نسبتا قطور
قطر زیاد دیوارها نیز به نوبه ی خود از تبادل حرارتی بین فضای داخل بنا و محیط بیرونی ساختمان جلوگیری می کند. معیارهای معماری اقلیم سرد و کوهستانی و گرم و خشک تقریبا مشابه است و تنها تفاوت آنها در منابع حرارت دهنده می باشد که در اقلیم گرم و خشک این منبع از سمت بیرونی بنا و در اقلیم سرد از سمت داخل فضا می باشد. لذا باید در این اقلیم به کمک مصالح بنایی قطر دیوارها را زیاد نمود تا این جداره بتواند به عنوان منبع ذخیره حرارت فضای داخل بنا عمل نماید.
دیوارهای قطور، گرما و حرارت تابش افتاب روزانه را در طول شب حفظ و به تعدیل دمای داخل ساختمان کمک می نمایند.
در معماری بومی و یا گرمای ناشی تا حد ممکن تلاش می شود تا به شکل طبیعی یا با استفاده از بخاری و یا گرمای ناشی از حضور افراد، پخت و پز یا حیوانات، بنا را گرم نمود.
بام ها مسطح
ابنیه سنتی در کوهپایه های شمالی سلسله کوه های البرز دارای بام های شیب دار و در مناطق کوهستانی، غالبا مسطح هستند.
بام های شیب دار در صورت مناسب بودن پوشش آن به مراتب از بام های مسطح بهترند چرا که آب باران را به سهولت از روی بام دور می کنند. ولی در صورت کاهگلی بودن پوشش بام، قدرت آن در باربر رطوبت و باران و به ویژه برف بسیار تضعیف خواهد شد. چرا که اب ناشی از ذوب تدریجی برف وارد سقف کاهگل می گردد و بنا مرطوب و نم دار می گردد. به همین دلیل به محض بارش برف، آن را از روی چنین بامی پارو می کنند و باغلتکی سنگی و کوچک، بام را دوباره غلتک می کشند تا پوشش کاهگلی آن مججدا متراکم و سوراخ های ایجاد شده در اثر نفوذ اب مسدود گردد.
انتخاب بام های مسطح در اقلیم سرد مشکلی ایجاد نمی نماید چرا که با نگهداری برف بر روی بام از آن به عنوان عایق حرارتی در مقابل سرمای زیاد هوای خارج که چندین درجه کمتر از درجه حرارت برف است استفاده می شود و همچنین فضای زیر اسکلت خرپا که کاربرد انباری دارد، عایق مناسبی بین فضای داخل و خارج بنا خواهد بود. لذا دو جداره بودن سقف بنا در این اقلیم برای حفظ گرمای بنا حائز اهمیت است.
در روستاها جهت نگهداری چارپایان، اگر خانه دو طبقه باشد، معمولا در طبقه ی زیرین چارپایان نگهداری می شوند و طبقه دوم مسکونی می باشد. بدین طریق سطح تماس فضای طویله و محیط مسکونی با سرمای خارج کم می شود و سقف بین دو طبقه از هر دو طرف گرم می گردد که برای هر دو طبقه مفید است. اگر خانه یک طبفه باشد آغل و طویله غالبا در پائین حیاط است به طریقی که ساکنین خانه دید مستقیم جهت مراقبت از احشام داشته باشند.
نوع مصالح
مصالح مورد استفاده در ابنیه سنتی در مناطق سرد و کوهستانی مانند سایر حوزه های اقلیمی از مصالح موجود در آن اقلیم است. این مصالح باید از ظرفیت و مقاومت حرارتی خوبی برخوردار باشند تا گرمای بنا را در فضای داخلی آن حفظ نمایند.
لذا بدنه ی این ابنیه از سنگ (یا چوب، ملات کاهگل، خشت و آجر) و پوشش سقف و بام از تیرهای چوبی و کاهگل می باشد. از سنگ و مصالح مقاوم و سنگین برای پی سازی بنا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
ویژگیهای اقلیمی و مختصات جغرافیایی
محدودهای از ایران اسلامی که با حدود 46929 کیلومترمربع نام آذربایجان شرقی بخود گرفته است، درگوشه شمالغرب فلات ایران قرار دارد. رود ارس، حدود شمالی آن را با جمهوری های آذربایجان، نخجوان و ارمنستان مرتبط و رود قطور و آبهای دریاچه ارومیه، حدود غربی آنرا با استان آذربایجان غربی همجوار میکند.
در جنوب، کشیدگی رشته کوهها، دره ها، جلگه ها و دشتها باعث پیوستگی استان با آذربایجان غربی و زنجان میشود. درشرق دره رودخانه دره رود و کوههای سبلان و چهل نور و گردنه صائین و رود قزل اوزن در جنوب این خطه را از استان اردبیل جدا میسازد.
ازنظرمختصات جغرافیایی، مدارهای َ26 و ْ39 و َ45 و ْ36 شمالی منتهی الیه شمالی و جنوبی، و نصف النهارات 5 و ْ45 و َ22 و ْ48 منتهی الیه غربی و شرقی استان را میپوشاند.
توپوگرافی منطقه، یکی از عوامل مهم آفرینش ویژگیهای اقلیمی آذربایجان شرقی و عامل اصلی تنوع در آن میباشد. ارتفاع و تغییرات آن و جهت گیری رشته کوهها در برابر جریانات هوایی، عوامل توپوگرافیک شکل یابی کلیمایی یک منطقه است. استان آذربایجانشرقی از تنوع اقلیمی قابل توجهی برخورداراست؛ به طوری که در 50 روز ازسال شاهد یخبندان و درگرمترین ساعات روزماههای گرم تابستان دربرخی مناطق، درجه حرارت بالای 40 درجه سانتیگراد است. میزان نزولات جوی دراستان به طور متوسط از 250 الی 600 میلی متر در نوسان میباشد.
سیمای استان ازهفت واحد کوهستانی و دره ها وجلگه های میان آنها میباشد که عبارت از: قره داغ، میشو و مورو، قوشاداغ، سبلان، سهند، بزقوش و تخت سلیمان است. شمالی ترین و بزرگترین این واحدها رشته کوه قره داغ میباشد
رودخانه اجی چای با طول 260 کیلومتراز ارتفاعات سبلان و دامنه های سهند سرچشمه میگیرد. رودهای ورکش صوفیان، دریان، اسکو نیز از رودهای حوضه این استان است.
رود ارس در محدوده آذربایجان شرقی توسط 18 رودخانه کوچک و بزرگ که از چند کیلومتر تا 280 کیلومتر طول دارد تغذیه میشود و با 3367 میلیون مترمعکب آبدهی سالانه، پرآبترین رود استان به شمار میاید. آب وهوای آن در تابستان بسیار معتدل و در زمستان نسبتا سرد است. میانگین بارندگی شهر تبریز به طور متوسط 270 میلیمتر میباشد.
استان آذربایجان شرقی دارای 16 شهرستان است که عبارتند از: آذرشهر، اسکو، اهر، بستان آباد، بناب، تبریز، جلفا، سراب، شبستر، کلیبر، مراغه، مرند، ملکان، میانه هریس، هشترود.
مرکز استان آذربایجان شرقی شهر تبریز است که وسعتی درحدود 11800 کیلومتر مربع دارد. درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز حمدالله مستوفی و یاقوت حموی مینویسند:
بنای تبریز از زبیده، زن هارون الرشید است. وی به بیماری تب نوبه مبتلا بوده، روزی چند در آن حوالی اقامت کرده و دراثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماری زبیده زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را (( تب ریز)) بگذارند.
قدیمی ترین ذکر نام تبریز را در کتیبه سارگن دوم پادشاه اشور خواهیم یافت.
ویژگیهای جغرافیایی بازار
بازار و مسجد جامع نمودار بخش مرکزی شهرهای ایران است و هرگاه بخواهیم به تجزیه و تحلیل جغرافیایی این دو پدیده جالب اسلامی که خاص کشورهای مسلماننشین دنیاست، بپردازیم، شاید بتوانیم الگو و قالبی جغرافیایی از بخش مرکزی تمام شهرهای ایران بدست دهیم تا ضمن آشنایی با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی این بخش، تفاوتهای آنرا نیز با بخش مرکزی شهرهای اروپایی و آمریکایی بشناسیم.
ویژگیهای جغرافیایی بخش بازار تبریز را میتوان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
بازار نماینده مطمئن و دیرپای فرهنگ و اجتماع گذشته شهر تبریز است و شاید هیچیک از شهرهای ایران، بازار تاثیری این چنین عظیم در تاریخ فرهنگ و اقتصاد مردم نداشته است.
بازار تبریز، تنها محلی است که در آن، تجارت، مذهب، فرهنگ و عامل اجتماعی به هم پیوسته است. از این رو از نظر جغرافیایی شهری، تنوعی در نقش و وظیفه آن مشاهده میگردد. اصولاً از قرون وسطی به بعد، بازارهای نقش تجاری، مذهبی، سیاسی و اجتماعی خود را با هم و توام در جامعه شهری اعمال کردهاند. روی این اصل، بازار در مطالعات جغرافیایی شهری، تنها محل داد و ستد نمیباشد.
بازار تبریز محل برخورد عقاید و تماس افکار و فرهنگ گروه متحد شهری با گروههای روستایی و قبیلهای و فرهنگ وابسته به آنهاست.
هر بخشی از بازار، اختصاص به صنف معینی دارد و هر صنفی محل خود را مییابد، چنانکه اغلب فروشندگان شمع و عطر به علل مذهبی در مجاورت مسجد بزرگ تبریز گرد هم آمدهاند. گاهی این اصناف آنچنان پیوندی با صنف خود دارند که در ماههای محرم و صفر با مشارکت هم و به نام صنف خود مراسم عزاداری برپا میکنند.
نقش معینی که پارهای از خیابانهای اصلی و بعضی از خیابانهای فرعی در بخش مرکزی شهرهای دنیا ایفا میکنند، در شهر تبریز به عهده بازارها، سراها و تیمچهها است. مثل بازار کفاشان، بازار سراجان، از طرفی سراها و تیمچهها نیز نظیر خیابانهای فرعی شهرهای اروپا و امریکا تکمیل کننده نقش این بازارها به شمار میروند، چنانکه تیمهچههای رضوی یا حاج شیخ، هاشمیه، امید در بازار کفاشان در معاملات چرم و کفش و تیمچه مظفریه و امیر در تجارت فرش در تکمیل بازار مربوطه بسیار موثر میباشند.
وقتی خیابانهای مهم و پررفت و آمد، مرزهای بخش مرکزی شهر تبریز را قطع میکنند، به تدریج مغازهها و سراهای معتبر به سوی این خیابانها کشیده میشوند و بخشهایی کماهمیت و کمدرآمد بازار در مناطق دور از آن باقی میمانند، مثلاً عبور خیابانهای تربیت و شهدای تبریز (شاهبختی سابق) بازار شیشهگرخانه و بازار امیر را که پررونقترین و زیباترین بازارهای تبریز میباشند، اعتبار و اهمیت خاصی بخشیده یا عبور خیابان دارایی از تقاطع بازار کفاشان و خیابان خاقانی از بازارچه خیابان و بازار رنگی به همان نسبت به آنها اهمیت اقتصادی داده است. روی این اصل اصناف و مغازهداران ثروتمندی نظیر جواهرفروشان، تجار فرش، واردکنندگان منسوجات، تریکوبافان، زرگران و کتابفروشان و لوکسفروشان در همین دو بازار جای گرفتهاند و این عامل جغرافیایی در بخش مرکزی شهر تبریز به اندازهای موثر افتاده است که اگر از خیابان شهدا (شاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
اثر اقلیمی – خاکی بر مبنای محصول بذر اسفرزه ،بارهنگ و پسیلیوم
چکیده
سه گیاه اسفرزه ،بارهنگ، پسیلیوم ( متعلق به تیره بارهنگ ) که از منابع مهم تولید طبیعی موسیلاژ جهان شناخته شده و در فلات ایران بهتر از دیگر نقاط می روید . در این تحقیق از نظر کمیت ، کیفیت و افزایش بذر در سطح زراعی تحت اثر عوامل اقلیمی- خاکی برخی مناطق الگویی در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است . بذر این گیاه محتوی مقادیر زیادی موسیلاژ است که بیشتر از استفاده های دارویی و صنعتی شهرت دارد .
در حال حاضر بازار بی رقیب عرضه موسیلاژ به تقاضای جهانی ، از ان هندوستان است . ضرورت این تحقیق از آن جهت بود که نشان دهد آیا ایران می تواند از نظر هدفهای یاد شده در مقاله بر هندوستان برتری دارد؟
با توجه به پراکنش طبیعی این گیاهان در فلور ایران سه منطقه کشت دراطراف تهران شامل : باغ گیاه شناسی ملی ایران در ناحیه چیتگر ، مزرعه پژوهشی دانشکده علوم دانشگاه تهران در منطقه مردآباد کرج و ایستگاه پژوهشی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در ناحیه آبسرد نزدیک دماوند و دو منطقه کشت در اطراف اصفهان : یکی در محوطه دانشگاه اصفهان و دیگری در ناحیه کبوتر آباد آن شهر ، در نظر گرفته شده است. این گیاهان دست کم در سه نوبت متوالی : اوایل بهار ، اواسط بهار و اواخر بهار در قالب طرح بلوکهایی به کلی تصادفی ( چهار تکراری ) با در نظر گررفتن فاصله کاشت پایه ها در هر بلوک کشت شوند .
با توجه به طول دوره کشت ومنطقه مناسب ، می توان نتیجه گرفت که کشت اسفرزه در تهران و کشت پسیلیوم و بارهنگ در اصفهان بیشتر مقرون به صرفه است . به طور کلی مناسبترین زمان و مکان کشت جهت تولید محصول بذر بارهنگ ، کشتهای دوم در محوطه دانشگاه اصفهان و کشت اول ناحیه کبوتر آباد به ترتیب با مقادیر 275 و 230 گرم بر متر مربع است .
بالاترین مقدار محصول بذ رمربوط به کشت اول اسفرزه در ناحیه همند ، برابر 310 گرم بر متر مربع است . بهترین زمان و مکان کشت پسیلیوم از نظر محصول بذر کشت اوایل بهار در کبوتر آباد با 175 گرم بر متر مربع است . از طرفی مقایسه میانگین محصول بذر در مناطق مختلف کشت نشان می دهد که این محصول برای اسفرزه در همند ( 208 گرم بر متر مربع ) ، برای بارهنگ در محوطه دانشگاه اصفهان ( 232 گرم بر متر مربع ) و برای پسیلیوم در کبوتر آباد ( 195 گرم بر متر مربع ) بیشتر از نقاط دیگر بوده واسفرزه بیشتر از بارهنگ و این یکی بیشتر از پسیلیوم محصول می دهد .
مقدمه
بررسیها نشان می دهد سه گیاه مورد مطالعه از منابع مهم تولید طبیعی موسیلاژ در جهان به شمار می رود . این سه گیاه متعلق به سرده پلانتاگو از تیره پلانتاژیناسه (بارهنگ ) است . این تیره بیشتر از نظر استفاده دارویی و صنعتی دانه برخی از گونه ها آن اهمیت دارد . در این پژوهش با توجه به نتایج حاصل از مطالعه موسلاژ در گونه های دیگر ، سه گونه پلانتاگو به نامهای اسفرزه ، بارهنگ معمولی و پسیلیوم که به لحاظ مصارف پیش گفته بیش از سایر گزینه ها مطرح است ، در سطح زراعی مورد استفاده قرار گرفته است .
روش مطالعه
با توجه به گستره های طبیعی این گیاهان در ایران و نظر به خصوصیتهای اقلیمی – خاکی این گستره ها ، سه منطقه کشت در اطراف تهرانودر منطقه کشت در اطراف اصفهان به منظور پرورش زراعی گونه های یاد شده ، همراه یکدیگر و در کنار هم در نظر گرفته شده و با استفاده همه جانبه از منابع مطالعاتی مختلف و پیشرفتهای علمی و عمومی در این زمینه ، اقدامهای لازم برای اجرای کار تحقیق شروع شد .
سه منطقه اطاف تهران عبارتند از :
باغ گیاه شناسی ملی ایران در ناحیه چیتگر کیلومتر 15 بزگراه تهران کرج با طبیعت معتدل و خاک شنی بسیار سبک .
مزرعه پژوهشی دانشکده علوم دانشگاه تهران در ناحیه مرد آباد کرج با طبیعت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
پلان، فرم بنا و نحوه ی قرارگیری آن
در حوزه ی اقلیمی سرد و کوهستانی، بناها دارای پلان و بافت متراکم و فشرده می باشند. فرم بنا باید به گونه ای باشد که سطح تماس آن را با سرمای خارج کمتر نماید تا حرارت کمتری از درون به بیرون انتقال یابد. لذا از حجامی نظیر مکعب یا مکعب مستطیل استفاده می نمایند تا نسبت سطح خارجی بنا به حجم داخل آن کاهش یابد و آن را در حداقل ممکن نگه دارد.
ساختمان ها بین 20 درجه به طرف غرب و 45 درجه به سمت شرق و در سایه باد یکدیگر و خارج از سایه آفتای هم، در محور شمالی- جنوبی مستقر می شوند.
اتاقهای کوچک با ارتفاع کم
در نواحی سرد و برفی، باید از ایجاد اتاق ها و فضاهای بزرگ داخل بنا اجتناب نمود چرا که با افزایش سطح تماس آنها با فضای سرد بیرونی، گرم کردن این فضای وسیع مشکل خواهد بود.
بنابراین در این مناطق سقف تاق ها را پائین تر از اتاقهای مشابه در سایر حوزه های اقلیمی در نظر می گیرند تا حجم اتاق کاهش یابد و سطح خارجی نسبت به حجم بنا حداقل گردد. ارتفاع کم سقف در تالارها و اتاق های مهم و طاق راسته ها و حجره های بازارهای این مناطق نیز مشهود است.
بازشوهای کوچک
در این مناطق برای جلوگیری از تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا از بازشوهای کوچک و به تعداد کم استفاده می کنند. در صورت بزرگ بودن پنجره ها، استفاده از سایبان الزامی است. بازشوها در ضلع جنوبی برای استفاده ی هر چه بیشتر از تابش آفتاب، بزرگتر و کشیده تر انتخاب می شوند. همچنین از استقرار بازشوها در جهت بادهای سرد می بایست پرهیز نمود. پنجره های دوجداره نیز برای رساندن تبادل حرارتی به حداقل ممکن مناسبترند. در ضمن به منظور جلوگیری از ایجاد سوز در داخل و خروج حرارت داخلی به خارج از ساختمان، میزان تعویض هوای داخل و تهویه ی طبیعی را باید به حداقل رسانید.
در مقایسه با اقلیم گرم و خشک ابعاد بازشوها در این حوزه ی اقلیمی برای استفاده از انرژی حرارتی حاصل از تابش افتاب افزایش یافته است.
دیوارهای نسبتا قطور
قطر زیاد دیوارها نیز به نوبه ی خود از تبادل حرارتی بین فضای داخل بنا و محیط بیرونی ساختمان جلوگیری می کند. معیارهای معماری اقلیم سرد و کوهستانی و گرم و خشک تقریبا مشابه است و تنها تفاوت آنها در منابع حرارت دهنده می باشد که در اقلیم گرم و خشک این منبع از سمت بیرونی بنا و در اقلیم سرد از سمت داخل فضا می باشد. لذا باید در این اقلیم به کمک مصالح بنایی قطر دیوارها را زیاد نمود تا این جداره بتواند به عنوان منبع ذخیره حرارت فضای داخل بنا عمل نماید.
دیوارهای قطور، گرما و حرارت تابش افتاب روزانه را در طول شب حفظ و به تعدیل دمای داخل ساختمان کمک می نمایند.
در معماری بومی و یا گرمای ناشی تا حد ممکن تلاش می شود تا به شکل طبیعی یا با استفاده از بخاری و یا گرمای ناشی از حضور افراد، پخت و پز یا حیوانات، بنا را گرم نمود.
بام ها مسطح
ابنیه سنتی در کوهپایه های شمالی سلسله کوه های البرز دارای بام های شیب دار و در مناطق کوهستانی، غالبا مسطح هستند.
بام های شیب دار در صورت مناسب بودن پوشش آن به مراتب از بام های مسطح بهترند چرا که آب باران را به سهولت از روی بام دور می کنند. ولی در صورت کاهگلی بودن پوشش بام، قدرت آن در باربر رطوبت و باران و به ویژه برف بسیار تضعیف خواهد شد. چرا که اب ناشی از ذوب تدریجی برف وارد سقف کاهگل می گردد و بنا مرطوب و نم دار می گردد. به همین دلیل به محض بارش برف، آن را از روی چنین بامی پارو می کنند و باغلتکی سنگی و کوچک، بام را دوباره غلتک می کشند تا پوشش کاهگلی آن مججدا متراکم و سوراخ های ایجاد شده در اثر نفوذ اب مسدود گردد.
انتخاب بام های مسطح در اقلیم سرد مشکلی ایجاد نمی نماید چرا که با نگهداری برف بر روی بام از آن به عنوان عایق حرارتی در مقابل سرمای زیاد هوای خارج که چندین درجه کمتر از درجه حرارت برف است استفاده می شود و همچنین فضای زیر اسکلت خرپا که کاربرد انباری دارد، عایق مناسبی بین فضای داخل و خارج بنا خواهد بود. لذا دو جداره بودن سقف بنا در این اقلیم برای حفظ گرمای بنا حائز اهمیت است.
در روستاها جهت نگهداری چارپایان، اگر خانه دو طبقه باشد، معمولا در طبقه ی زیرین چارپایان نگهداری می شوند و طبقه دوم مسکونی می باشد. بدین طریق سطح تماس فضای طویله و محیط مسکونی با سرمای خارج کم می شود و سقف بین دو طبقه از هر دو طرف گرم می گردد که برای هر دو طبقه مفید است. اگر خانه یک طبفه باشد آغل و طویله غالبا در پائین حیاط است به طریقی که ساکنین خانه دید مستقیم جهت مراقبت از احشام داشته باشند.
نوع مصالح
مصالح مورد استفاده در ابنیه سنتی در مناطق سرد و کوهستانی مانند سایر حوزه های اقلیمی از مصالح موجود در آن اقلیم است. این مصالح باید از ظرفیت و مقاومت حرارتی خوبی برخوردار باشند تا گرمای بنا را در فضای داخلی آن حفظ نمایند.
لذا بدنه ی این ابنیه از سنگ (یا چوب، ملات کاهگل، خشت و آجر) و پوشش سقف و بام از تیرهای چوبی و کاهگل می باشد. از سنگ و مصالح مقاوم و سنگین برای پی سازی بنا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
ویژگیهای اقلیمی و مختصات جغرافیایی
محدودهای از ایران اسلامی که با حدود 46929 کیلومترمربع نام آذربایجان شرقی بخود گرفته است، درگوشه شمالغرب فلات ایران قرار دارد. رود ارس، حدود شمالی آن را با جمهوری های آذربایجان، نخجوان و ارمنستان مرتبط و رود قطور و آبهای دریاچه ارومیه، حدود غربی آنرا با استان آذربایجان غربی همجوار میکند.
در جنوب، کشیدگی رشته کوهها، دره ها، جلگه ها و دشتها باعث پیوستگی استان با آذربایجان غربی و زنجان میشود. درشرق دره رودخانه دره رود و کوههای سبلان و چهل نور و گردنه صائین و رود قزل اوزن در جنوب این خطه را از استان اردبیل جدا میسازد.
ازنظرمختصات جغرافیایی، مدارهای َ26 و ْ39 و َ45 و ْ36 شمالی منتهی الیه شمالی و جنوبی، و نصف النهارات 5 و ْ45 و َ22 و ْ48 منتهی الیه غربی و شرقی استان را میپوشاند.
توپوگرافی منطقه، یکی از عوامل مهم آفرینش ویژگیهای اقلیمی آذربایجان شرقی و عامل اصلی تنوع در آن میباشد. ارتفاع و تغییرات آن و جهت گیری رشته کوهها در برابر جریانات هوایی، عوامل توپوگرافیک شکل یابی کلیمایی یک منطقه است. استان آذربایجانشرقی از تنوع اقلیمی قابل توجهی برخورداراست؛ به طوری که در 50 روز ازسال شاهد یخبندان و درگرمترین ساعات روزماههای گرم تابستان دربرخی مناطق، درجه حرارت بالای 40 درجه سانتیگراد است. میزان نزولات جوی دراستان به طور متوسط از 250 الی 600 میلی متر در نوسان میباشد.
سیمای استان ازهفت واحد کوهستانی و دره ها وجلگه های میان آنها میباشد که عبارت از: قره داغ، میشو و مورو، قوشاداغ، سبلان، سهند، بزقوش و تخت سلیمان است. شمالی ترین و بزرگترین این واحدها رشته کوه قره داغ میباشد
رودخانه اجی چای با طول 260 کیلومتراز ارتفاعات سبلان و دامنه های سهند سرچشمه میگیرد. رودهای ورکش صوفیان، دریان، اسکو نیز از رودهای حوضه این استان است.
رود ارس در محدوده آذربایجان شرقی توسط 18 رودخانه کوچک و بزرگ که از چند کیلومتر تا 280 کیلومتر طول دارد تغذیه میشود و با 3367 میلیون مترمعکب آبدهی سالانه، پرآبترین رود استان به شمار میاید. آب وهوای آن در تابستان بسیار معتدل و در زمستان نسبتا سرد است. میانگین بارندگی شهر تبریز به طور متوسط 270 میلیمتر میباشد.
استان آذربایجان شرقی دارای 16 شهرستان است که عبارتند از: آذرشهر، اسکو، اهر، بستان آباد، بناب، تبریز، جلفا، سراب، شبستر، کلیبر، مراغه، مرند، ملکان، میانه هریس، هشترود.
مرکز استان آذربایجان شرقی شهر تبریز است که وسعتی درحدود 11800 کیلومتر مربع دارد. درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز حمدالله مستوفی و یاقوت حموی مینویسند:
بنای تبریز از زبیده، زن هارون الرشید است. وی به بیماری تب نوبه مبتلا بوده، روزی چند در آن حوالی اقامت کرده و دراثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماری زبیده زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را (( تب ریز)) بگذارند.
قدیمی ترین ذکر نام تبریز را در کتیبه سارگن دوم پادشاه اشور خواهیم یافت.
ویژگیهای جغرافیایی بازار
بازار و مسجد جامع نمودار بخش مرکزی شهرهای ایران است و هرگاه بخواهیم به تجزیه و تحلیل جغرافیایی این دو پدیده جالب اسلامی که خاص کشورهای مسلماننشین دنیاست، بپردازیم، شاید بتوانیم الگو و قالبی جغرافیایی از بخش مرکزی تمام شهرهای ایران بدست دهیم تا ضمن آشنایی با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی این بخش، تفاوتهای آنرا نیز با بخش مرکزی شهرهای اروپایی و آمریکایی بشناسیم.
ویژگیهای جغرافیایی بخش بازار تبریز را میتوان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
بازار نماینده مطمئن و دیرپای فرهنگ و اجتماع گذشته شهر تبریز است و شاید هیچیک از شهرهای ایران، بازار تاثیری این چنین عظیم در تاریخ فرهنگ و اقتصاد مردم نداشته است.
بازار تبریز، تنها محلی است که در آن، تجارت، مذهب، فرهنگ و عامل اجتماعی به هم پیوسته است. از این رو از نظر جغرافیایی شهری، تنوعی در نقش و وظیفه آن مشاهده میگردد. اصولاً از قرون وسطی به بعد، بازارهای نقش تجاری، مذهبی، سیاسی و اجتماعی خود را با هم و توام در جامعه شهری اعمال کردهاند. روی این اصل، بازار در مطالعات جغرافیایی شهری، تنها محل داد و ستد نمیباشد.
بازار تبریز محل برخورد عقاید و تماس افکار و فرهنگ گروه متحد شهری با گروههای روستایی و قبیلهای و فرهنگ وابسته به آنهاست.
هر بخشی از بازار، اختصاص به صنف معینی دارد و هر صنفی محل خود را مییابد، چنانکه اغلب فروشندگان شمع و عطر به علل مذهبی در مجاورت مسجد بزرگ تبریز گرد هم آمدهاند. گاهی این اصناف آنچنان پیوندی با صنف خود دارند که در ماههای محرم و صفر با مشارکت هم و به نام صنف خود مراسم عزاداری برپا میکنند.
نقش معینی که پارهای از خیابانهای اصلی و بعضی از خیابانهای فرعی در بخش مرکزی شهرهای دنیا ایفا میکنند، در شهر تبریز به عهده بازارها، سراها و تیمچهها است. مثل بازار کفاشان، بازار سراجان، از طرفی سراها و تیمچهها نیز نظیر خیابانهای فرعی شهرهای اروپا و امریکا تکمیل کننده نقش این بازارها به شمار میروند، چنانکه تیمهچههای رضوی یا حاج شیخ، هاشمیه، امید در بازار کفاشان در معاملات چرم و کفش و تیمچه مظفریه و امیر در تجارت فرش در تکمیل بازار مربوطه بسیار موثر میباشند.
وقتی خیابانهای مهم و پررفت و آمد، مرزهای بخش مرکزی شهر تبریز را قطع میکنند، به تدریج مغازهها و سراهای معتبر به سوی این خیابانها کشیده میشوند و بخشهایی کماهمیت و کمدرآمد بازار در مناطق دور از آن باقی میمانند، مثلاً عبور خیابانهای تربیت و شهدای تبریز (شاهبختی سابق) بازار شیشهگرخانه و بازار امیر را که پررونقترین و زیباترین بازارهای تبریز میباشند، اعتبار و اهمیت خاصی بخشیده یا عبور خیابان دارایی از تقاطع بازار کفاشان و خیابان خاقانی از بازارچه خیابان و بازار رنگی به همان نسبت به آنها اهمیت اقتصادی داده است. روی این اصل اصناف و مغازهداران ثروتمندی نظیر جواهرفروشان، تجار فرش، واردکنندگان منسوجات، تریکوبافان، زرگران و کتابفروشان و لوکسفروشان در همین دو بازار جای گرفتهاند و این عامل جغرافیایی در بخش مرکزی شهر تبریز به اندازهای موثر افتاده است که اگر از خیابان شهدا (شاه