لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
موضوع تحقیق:
امام سجاد (ع)
دوره ای که امام سجاد (ع)در آن زندگی میکرد،دورانی بود که همه ارزش های دینی دست خوش تحریف و تغییرامویان قرار گرفته و مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی(مدینه)،می بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند احکام اسلامی بازیچه ئ دست افرادی چون ابن زیاد،حجاج و عبدالملک بن مروان بود. اینان برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می گرفتند و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپردند. در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرد و ارزش های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است.امام سجاد در این شرایط، شخصیتی بودند که همه ی مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته ی مرام و روش او قرار گرفتند.
یکی از محدثین می گفت:« ما رإیت هاشمیا افضل من علی بن الحسین ولا افقه منه». از جاحظ نیز نقل شده است که می گفت«درباره ی شخصیت علس بن حسین، شیعی، معتزلی،خارجی عامی وخاصی همه یکسان می اندیشند وهیچ کدام تردیدی در برتری و تقدم او(بر سایرین) ندارند».
حضرت را که اهل سجده بود و آثار ان بر پیشانیش ظاهر بود«ذی الثفنات» می گفتند. اوردند که وقتی ان حضرت وضو می گرفت رنگ چهره اش دگرگون می شد. وقتی علت را می پرسیدند،فرمودند«اتدرون بین یدی من ارید ان اقوم».
در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین نیز زبان زد بوده اند و پس از شهادت او فهمیدند که 100 خانواده از انفاق و صدقات او زندگی می کردند.امام در مسافرت نسبش را از همراهان پنهان می کرد. از ایشان سوال شد که: ما بالک اذاسافرت کتمت نسبک اهل الرفقه؟ ان حضرت فرمودند: دوست ندارم به نام رسول خدا چیزی را بگیرم که نمی توانم مانند ان را به دیگری بدهم.
امام سجاد وشیعیان:
در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط،از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی قرار گرفتند.شیعیان واقعی امام حسین که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند،در کربلا به شهادت رسیدند.زندگی امام سجاد در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعی کوفه را از امام گرفته بود.
در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد می بایست کار را از صفر شروع کند مردم را بسمت اهل بیت بکشاند.
تاریخ گواه است که امام سجاد در طول 34 سال فعالیت،شیعه را از یکی از سخترین دوران های حیات خویش عبور داد.دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله ی زبیریان و امویان نشان روشنی ندارند.
در این سال ها2 نهضت شیعی در عراق رخ داد.یکی از 2نهضت نهضت توابین بود که رهبری ان را سلیمان بن صردخزاعی به همراهی چند تن از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند و رابطه سیاسی خاصی بین توابین و امام سجاد وجود نداشته و انچه بیشتر رنگ نهضت شیعه را نشان داد
شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه هایی عاطفی آن است یعنی توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن علی و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه.
امام سجاد پس از حادثه کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه ی مرده با در دسترس گرفتن رهبری آن وجود ندارد. به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر،با وجود قدرت دیگر احزاب،خطراتی را در پی داشت که به ریسک آن نمی ارزید.به همین دلیل ماهیت حرکت امام در دوران امامت آن حضرت به خوبی نشان می دهد که حرکت امام تنها یک حرکت سیاسی نبوده و در بسیاری از موارد به وضوح بر کنار از سیاست به معنای مشخص فعالیت سیاسی بوده است.
برخورد های امام با امویان
اولین بر خورد امام با حاکمان اموی پس از واقعه کربلا در رویارویی با عبید الله بن زیاد بود،مدتی بعد از واقعه کربلا،مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان،شورش حره را سامان دادند.این شورش به رهبری عبدالله معروف به غسیل الملائکه بود که رنگ آن ضد اموی و علیه یزید و زندگی ضد اسلامی و غیر دینی او بود امام سجاد و دیگر هشمیان موضع موافقی در این ماجرا نداشت به همین دلیل شمار از افراد خانواده ی خویش از شهر خارج شد.
کوچکترین موضع امام به عنوان رهبر شیعه خطیرترین پیامد را برای شیعه داشت به همین دلیل در این حادثه که چندان خط و ربط روشن،بلکه درستی نداشت شرکت نداشت.زمانی نیز که مسلم بن عقبه،معروف به مسرف،حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد و یکی از بزرگترین جنایات عصر اموی را مرتکب گردید با علی بن حسین به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت.مسلم از مردم چنان بیعت گرفت که خود را برده ی یزید بدانند ولی با علی بن حسین به صورت عادی بیعت شد.
صرف نظر از اینکه در موضع گیری ائمه باید وضع سیاسی و مخالفت نظامی و ایجاد تشکیلات و مبارزه را در نظر بگیریم شرایط خاص هر دوره وظیفه هر امام در هر موقعیت و شرایطی، اقتضای عمل خاصی را دارد.
امام سجاد در روایتی فرمود:کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک گوید،همچون کسی است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده مگر آنکه در تقیه باشد.
تکیه بر اصل تقیه گرچه قرآنی است اما از لحاظ فقهی بیشتر از ناحیه امامانی تاکید گردید که خود گرفتار آن بودند.
در جمع باید گفت، ملایمت امام در برخورد با امویان ،سبب شد تا امام زندگی ازادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند. به علاوه بعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد.تمجیدهای فراوان از امام که از زبان عالم اهل سنت باقی مانده شاهد این گفته است.
بهره گیری امام سجاد از دعا:
هنگامی که جامعه دچار انحراف شده،روحیه ی رفاه طلبی و دنیا زدگی بر آن غلبه وفساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی ان را در محاصره قرار داده و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای تنفس وجود نداشت، امام سجاد توانست ازدعا برای بیان بخشی از عقاید خود استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت و عبادت و بندگی خداوند ایجاد کند.
صحیفه ی سجادیه ی مشهور ،که اندکی بیش از 50 دعا را در بردارد ،تنها بخشی از دعاهای امام سجاد است که گرد آوری شده است.
تکیه امام در پیوند دادن محمد و ال او ، امری است که خداوند آن را ضمن دستور بر صلوات بر رسول آورده و اهمیت زیادی برای بیان عقاید شیعی دارد.
یکی از مضامین مهم سیاسی – دینی صحیفه ، طرح مساله امامت است.مفهوم امامت به صورت یک مفهوم شیعی ، که علاوه بر جنبه داشتن احقیت برای خلافت و رهبری ، جنبه های الهی عصمت و بهره گیری از علوم انبیا و مخصوصا پیامبر اکرم را در حدی بالا نشان می دهد.
گریه امام سجاد در قالب این دعاها و بندگی و عبادت واقعی امام ، درسی آموزنده برای جامعه ی فاسد ان روز بود که بنی امیه اسلام را مورد تمسخر قرار داده بودند . بدین ترتیب گریه ی امام نیز خود به خود موجب گردید تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا هشیار شوند . این علاوه بر ان بود که امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد نقل می فرمود.
امام سجاد و بردگان
از تلاش های امام، که هم جنبه ی دینی داشت و هم سیاسی، توجه به قشری بود که بویژه از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصا در عصر امویان مورد شدیدترین فشار های اجتماعی بوده و از محرومترین طبقات جامعی اسلامی در قرون اولیه به شمار می رفتند.امام سجاد همانند امیر المومنین که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد،کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.
زمانی که امام سجاد از مسجد خارج می شد شخصی بدو دشنام گفت،موالی امام بر او هجوم بردند اما امام آنها را از این کار باز داشت و فرمود آنچه از باطن ما بر او مستور مانده بیش از این است که می گوید و به این ترتیب او را شرمنده ساخت و سر انجام مورد لطف امام قرار گرفت.
امام باقر (ع):
پنجمین امام شیعه ، محمد بن علی بن حسین است که به باقر شهرت یافته است.مادر آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن بن علی است.بدبن ترتیب امام باقر نخستین کسی است که پدرش ار نسل امام حسین و مادرش از نسل امام حسن است.
روز تولد آن حضرت را در برخی از نقل ها اول رجب و در برخی دیگر سوم صفر دانسته اند.سال تولد امام در منابع متعددی 57 هجری و در برخی 56 یا 58، سال تولد آن حضرت دانسته شده است.روز رحلت امام را هفتم ذی حجه وبرخی ربیع الاول و یا ربیع الثانی دانسته اند.
امام پنجم شیعیان،افزون بر لقب شاکر و هادی به طور عمده به لقب باقر شهرت یافته است.معنای باقر شکافنده است.
موقعیت علمی امام باقر(ع)
بی تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت،امام باقر در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمین های اسلامی پر بوده است.موقعیت علمی ایشان به مثابه شخصیت عالم و فقیه، به عنوان نماینده علوم اهل بیت بسیاری را وا می داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند.
او همانند پدرش امام سجاد که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود.بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی در باره مقام علمی و موقعیت فقهی حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده است که استاد اسد حیدر آنرا در کتاب خود گرد آورده است.
به جرات می توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امیر المومنین سند بخش عمده ای بیشترین قسمت روایات به امام باقر و صادق منتهی می گردد و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه ی آنروز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد را پیدا کردند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
یادداشت مترجمان
چـنان که پوشیده نیست اعتقاد به امامت و امامان دوازده گانه : از ارکان باورداشت شیعیان است کـه بـدون ایـن ویژگى دیگر نتوان کسى را شیعى خواند,چنان که با داشتن این اعتقاد نمى توان مـسـلـمـانى را غیرشیعى دانست و لذابسیار طبیعى است که دانشمندان عرصه تشیع جد و جهد فراوان به کار بندندتا حقانیت این اصل آسمانى را به کرسى صحت نشانند و اظهار دارند که اعتقاد بـه امـامـت نـه باورى است طایفه اى و مقطعى که اصلى است در ژرفناى دل پیروان اهل بیت که رسـتـنـگـاهى جز استدلال و حجت و برهان ندارد و درهمین راستاست که شهید مهدى سماوى ((1)) با نگاهى عمیق و دیدى دقیق این مقوله را به بحث گرفته و بر آن است تا این اصل را با بیان مـوضـع قـرآن و سـنـت نسبت بدان روشن سازد و با سیر در آیات کریم قرآنى و احادیث پیامبر9 , این مفهوم خدشه ناپذیر الهى را در سویداى دل موحدان بنشاند و بر وجدان انسانى نهیب زند که هر کس از امامت روى برتابد به تشنه اى ماند که از چشمه گواراى هدایت و رهیابى روى برتافته است و دیگر نخواهد توانست جگر تفتیده خودرا با خنکاى کوثر سیراب سازد.اگـر چـه شـایـد شـهـیـد سـمـاوى خود از جرگه کسانى باشد که دلباخته این آیین است و پاى استدلالیان را چوبین مى داند ولى به هر حال از آن جا که قلم برداشته ناگزیر راه استدلال و اقناع اذهان را در پیش گرفته تا حقانیت این آیین را به پیروان اندیشه و برهان نیز ثابت کند و این پیام را فـراپـیـش نـهـد کـه امـامـت نـه تـنـهـا جـان و دل پیروان اهل بیت را تسخیر کرده که اندیشه و استدلال استدلالیان را نیز در گرو خود دارد و به هر روى کسى که به این عرصه درآیدخواه با دل خواه با برهان جذب این آیین مى شود.چکیده سخن این که خواندن کتاب حاضر را براى پیروان اهل بیت : و دیگران توصیه مى کنیم , چه , پـیـروان اهـل بـیـت بـا مـطـالعه دقیق آن بر راه خویش استوارتر خواهند گشت و دیگران نیز به بـاورداران امـامـت در ایـن بـاور که دارندحق خواهند داد و این اصل را به عنوان اصلى استوار بر مـنطق و استدلال و به دور از نقش آفرینى احساس و عاطفه خواهند شناخت تا همین گامى باشد درمـسـیـر آشـنـایى هر چه افزونتر با اصول و مبانى یکدیگر و مقدمه اى گردد برهمدلى و درک متقابل که ما را به سوى وحدت مطلوب پیش مى برد.والسلام على من اتبع الهدى30 /7/1373
طرح بحث
مـسـؤولـیت سخن پژوهشگر را در رها بودن در گفتار محدود مى کند, پس او اگر چه دراندیشه خود آزاد است , ولى در تعبیر و بیان خویش آزاد نیست .به همین سبب شخص دیندار از خداى خود مـى هـراسـد, خدایى که در دین خود حق را تشریع فرموده و وى را ازعدم رعایت محرمات و عدم الـتـزام در نقل و مدح و سرزنش ـ در حدود صداقت وعدالت ـ و عدم توقف بهنگام ظهور شبهات بازداشته است .اسـلام بـه گونه اى خاص روابط را شگفت آورتر از هر مذهب دیگر مشخص کرده است وصداقت و عـدالـت را در بحرانى ترین حالات خشم مورد تشویق قرار داده است و دستورداده به حق اعتراف شـود, اگر چه به زیان فرد باشد یا بر او گران آید .اسلام اجازه نمى دهد به گونه اى داد سخن داد کـه اهل حق را ناخوش آید یا به ارزشهاى آنها تجاوزشود: لایحب اللّه الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان اللّه سمیعاعلیما. ((2)) اسـلام غـیـبـت و بهتان را حرام کرده است و سخن چینى , ستم , دروغ , نسبت ناروا دادن ودشنام بناحق را ممنوع ساخته است و اجازه نداده سخنانى را به خدا ببندیم که اطلاعى از آن نداریم .از جمله تعالیم اسلام در این زمینه این است : (یـا ایـها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم ولانساء من نساءعسى ان یکن خـیـرا مـنهن ولا تلمزوا انفسکم ولا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظلمون , ((3)) یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرامن الظن ان بعض الظن اثم ولاتجسسوا ولایـغـتـب بـعـضـکـم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتقواللّه ان اللّه تواب رحیم .((4)) بـه عـلاوه تـوصیه هاى حکیمانه دیگر .اسلام بویژه از وارد آوردن شکاف به اخوت اسلامى و درهم ریـخـتـن وحـدت و ایـجـاد فروپاشى موکدا نهى کرده است و این در حالى است که با قاطعیت از مـسـلـمـان مـى خـواهد که سخن حق را بگوید و هنگام یارى رساندن به حق و سرکوب باطل در گـرفـتـن مـوضعى مثبت و ثمربخش کوتاهى نورزد .کسى که درابراز حق سکوت کند شیطانى گنگ است و امر به معروف و نهى از منکر و دعوت به سوى خدا از بزرگترین و مهمترین واجبات در شـریـعـت اسـلامـى اسـت : و مـن احـسـن قولاممن دعا الى اللّه و عمل صالحا و قال اننى من الـمـسلمین .((5)) موضع یک مسلمان درهر آنچه مى گیرد و یا پس مى زند باید موضعى همراه با هشیارى و پرهیز باشد: و مایلفظمن قول الا لدیه رقیب عتید. ((6)) دارنـده یک روح بزرگ حتى اگر متدین هم نباشد, راضى نخواهد شد سخن خود را آن قدر پایین آورد و بـه مـراتـب پـسـت نزول دهد که شرافت را مخدوش کند و کرامت و آبرو رااز میان ببرد و جوانمردى را نابود سازد .این در صورتى است که مسؤولیتى اخلاقى یاعرف اجتماعى نافذى وجود نداشته باشد که این امور را ارزیابى کند و دروغگو را موردانتقاد قرار دهد تا در نتیجه چنین کسى در نظر دیگران شخصیتى متزلزل یابد و مقامش در جامعه خرد شود.بـا الـهام از چنین مسؤولیتى است که سخن پیرامون موضع پیامبر اکرم (ص ) نسبت به خلافت در دیـن یک مسلمان اهمیتى بسزا مى یابد, ولى کندوکاو مسلمانان درباره این مساله به گونه اى که بى هیچ انسجام و پیوند مطلوبى در همیارى و ارتباط میان ایشان همداستانى آنها را مخدوش سازد و بـه دوسـتـى مـحـتـوم آنـها آسیب رساند همان چیزى است که اسلام با آن مبارزه مى کند و به شدیدترین شکل آن را ممنوع مى دارد.در سخن گفتن پیرامون خلافت , اگر سخن پاک باشد و بیان , نیکو و عبارت , راستین و نقل قول , صحیح دیگر جاى هیچ گونه خدشه اى نخواهد بود .مادامى که منبع مسلمانان یعنى کتاب و سنت مورد تقدیس همه مسلمانان است , بازگشت و التزام به آن دو با مقتضیات قولى و عملى آنها همان حقى خواهد بود که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
عدالت حضرت محمد (ص)
آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور اغاز شد .
بعثت پیامبر اکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ؛ بی عدالتی ؛ تبعیض ؛ جهل و فساد بیرون آمده و به سوی توحید ؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.
مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی ؛ مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید و می توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .
رسول خدا (ص) در روز 27رجب در مکه مکرمه دعوت به خدا را آغاز کرد و سالها بعد در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد .
حضرت محمد(ص)دین مبین اسلام را به مردمی عرضه کرد که جملگی در آتش جهل می سوختند و دعوت او چنان دلنشین بود که به سرعت دیوارهای جهل و خرافات را فرو ریخت و مردم موج موج به اسلام گرویدند .
رسول خدا در مدینه منشور حکومتی اسلام را پایه ریزی و همه مردم را در اداره حکومت شریک کرد .
حضرت محمد (ص) سالها به صورت پنهانی مردم مکه را به سوی خدا دعوت کرد و آن زمان ندا آمد که دعوت آشکار کن ؛ دشمنان چنان عرصه را بر او تنگ کردند که به دستور خدا هجرت آغاز کرد . پیامبر گرامی اسلام پس از 13سال توقف در مکه در اثر فشار و اذیت و آزار قریش از طرف خداوند مامورشد به مدینه هجرت کند ؛ هجرت پیامبر و مسلمانان به مدینه ؛ فصل تازه ای در زندگی پیغمبر اکرم (ص)و اسلام گشود ؛ همچون کسی که از محیط آلوده و خفقان آور به هوای آزاد و سالم پناه برد .هجرت پیامبر (ص)و مسلمانان از مکه به مدینه برای پی ریزی زندگی اجتماعی اسلام ؛ نخستین گام بلند در پیروزی و گسترش اسلام و جهانی شدن آن بود .مبعث نبی اکرم اسلام در سراسر ایران اسلامی با شکوه خاصی گرامی داشته می شود .
شهروندان تهرانی نیز همه ساله به همین مناسبت مراسم و جشن هایی را در اماکن مذهبی مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند .مردم با آذین بندی و چراغانی خیابانها ؛ معابر؛ مساجد و شرکت در مراسم جشن ارادت خالصانه خود را به خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله (ص)نشان می دهند .
عدالت، بارزترین نکته حکومت امیر المومنین (علیه السلام)
اگر به زندگى امیرالمؤمنین و حوادث دوران تقریبا پنجسالهى حکومت آن حضرت نگاه کنیم، مىبینیم عمدهى آنچه براى آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشى از عدالتخواهى ایشان بود. این نشان مىدهد که مسألهى عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهى و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه مىشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامى این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادى نیست؛ عدالت در همهى امور و شؤون زندگى بسیار دشوار است. این همان چیزى است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتى و شأن الهى، آن را وجههى همت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «والله لان ابیت على حسک السعدان مسهدا، و اجر فى الاغلال مصفدا، احب الى من أن القى الله و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصبا لشىء من الحطام»؛ یعنى از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکشند و روى خارهاى مغیلان هم با تن عریان بکشانند، حاضر نیستم حتى به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهى مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود مىآورد. امیرالمؤمنین ایستادگى کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛
عدالت امام مهدی (عج):
روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک