لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
رنسانس و سه انقلاب فکری:
نوزایی یا رنسانس(Renaissance) جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلابهای علمی و اصلاحات مذهبی و تغییرات هنری در اروپا شد. عصر نوزایی دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید است. معمولا شروع دوره نوزایی را در قرن چهاردهم در شمال ایتالیا میدانند. این جنبش در قرن پانزدهم شمال اروپا را نیز فراگرفت.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رِنسانس (نوزایی) مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
سه انقلاب فکری پایه هایی اساسی عصر رنسانس را تشکیل میدهند:
1- انقلاب فکری کوپرنیک
2- انقلاب فکری گالیله
3- انقلاب فکری دکارت
1- انقلاب فکری کو پرنیک:
کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و بجای زمین ، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد. بااین نظر زمین دیگر مرکز جهان و انسان نیز دیگر اشرف مخلوقات نبود. این نخستین بحران وجدان انسان غربی بود. زیرا انسان موجودی بود در کیهان بیکران.
نظریه خورشید محوری، انقلاب فکری بزرگی بود زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاههایش را درباره فرضیه خورشید مرکزی به اختصار بیان کرده بود.
نوشته کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نامآور گردانید اما کوپرنیک هنوز نظریهاش را قابل عرضه در محافل علمی نمیدانست و سالهای بعد را صرف تحقیقات دقیق و جمعآوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد.
در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک رشته سخنرانی درباره نظریه او برای پاپ و گروهی از کاردینالها در واتیکان ترتیب داد. در ۱۵۳۶ که تحقیقات کوپرنیک به اتمام رسید دیگر در اروپا دانشمندی نبود که درباره نظریه انقلابی او چیزی نشنیده باشد و بسیاری در گوشه و کنار قاره خواستار انتشار آن بودند. او حتی در کلیسا نیز حامیان پرنفوذی داشت؛ کاردینال نیکلاس فون شونبرگ در نامهای خطاب به کوپرنیک نوشت: «... ای مرد فاضل امیدوارم که تقاضای مرا بیجا ندانی ولی مؤکداً از تو استدعا میکنم که کشف خود در باب کائنات را در معرض قضاوت دیگر نخبگان جهان قرار دهی و ضمنا در اولین فرصت ممکن شرحی از نظریه خود را همراه با جداول و هرچه که به آن مربوط است برای من ا رسال داری...» این نامه تشویقآمیز اگر چه برای کوپرنیک بسیار ارزشمند بود ولی کافی نبود تا او را به انتشار نظریه انقلابیاش متقاعد کند.
وی همچنان به تکمیل تحقیقات خود ادامه داد تا سال ۱۵۳۹ که با ریاضیدانی به نام گئورگ یواخیم رتیکوس آشنا گردید و او را به شاگردی پذیرفت. این دو با هم نظریه جدید را مطالعه کردند. پس از دو سال رتیکوس با استفاده از اصول تئوری کوپرنیک کتاب ناراتیو پریما را درباره حرکت زمین نوشت و در ۱۵۴۲ به نام کوپرنیک بخشی از پژوهش او در مثلثات را منتشر کرد. در برابر اصرار شدید رتیکوس بالاخره کوپرنیک پذیرفت که شرح کاملی درباره نظریه خود فراهم کند و آن را به نورنبرگ بفرستد تا با نظارت او به چاپ رسد. سرانجام کتاب در ۱۵۴۳ منتشر شد.
2- انقلاب فکری گالیله:
در عصر رنسانس دومین انقلاب فکری را گالیله کرد که فزیک را مستقل از الهیات ساخت شاخص ترین متفکر رنسانس گالیله است. گالیله مفهومی تازه از حقیقت یعنی طبعیت را اعلام کرد که بنیاد های تعالیم کلیسا را متزلزل کرد. گالیله می گفت : حقیقت طبعیت همواره در برابر چشم های ماست. این حقیقت چیزی نیست که یک بار به انبیای بنی اسرائیل و حضرت مسیح وحی شده باشد. حقیقت طبعیت همواره در برابر چشمان ماست. اما برای فهم این حقیقت باید با زبان ریاضی آشنا بود. زبان این حقیقت اشکال هندسی یعنی دایره و بیضوی و مثلث و امثالهم است.که در کتاب مقدس سخنی از ریاضی و هندسه به میان نیامده است. گالیله علم فزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیه گاه علم فزیک از آن پس خرد انسان بود.
گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار میرود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده میکنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت میشوند در بر میگیرد گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
گالیلئو گالیله در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیههای فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن ۴ پیش از میلاد میزیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار میآمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک میکرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمیآمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط میکنند گالیله ادعا میکرد که این قاعده اشتباه است به طوری که میگویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن ۵ کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).
بعدها این اصل که به قانون "سقوط آزاد" یا "اصل هم ارزی" معروف شد، اساس فیزیک مدرن را بنا نهاد. آلبرت اینشتین، تئوری معروف خود "نسبیت عام" را بر پایه درستی همین اصل نگاشته است.
گالیله همچنان موفق به ساختن یک نوع دوربین گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت« ونیز» تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کرهای صاف و صیقلی میدانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر میسازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکههای خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال ۱۶۱۰ تمام این نتایج را در جزوهای به نام« کتاب قاصد »آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او میپرسیدند چرا تعداد سیارات را ۷ نمیداند و حال آنکه تعداد فلزات ۷ است و شمعدان معبد ۷ شاخه دارد ودر کله آدمی ۷ سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیههای علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن میگشتند مردود میشمرد. نزدیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 149
چکیده :
ایده آل هر جامعه انسانی تربیت و شکوفا کردن نیروها و استعدادهای نسل جوان آن می باشد که در این راستا خانواده ها اولین نقش را دارند . زیرا کودک در خانواده چشم می گشاید و تا 7 سالگی که آماده تحیل می گردد فقط در فضای تربیتی خانواده قرار دارد . ولی فضای خالی بین مدرسه و خانه را هیچ نهادی به طور مشخص به عهده نگرفته است . این فضای خالی شامل اوقات فراغت بچه و به خصوص فصل تعطیلی مدارس که تقریباً طولانی است می شود . علاوه بر این بیشتر وقت کودکان در مدارس به تعلیم علوم مختلف می گذرد و پرورش و تربیت استعدادها و خلاقیت ها تقریباً در سیستم آموزشی ما وجود ندارد پس سازمان یا نهادی می باشد که سیستم برنامه ریزی آن بر اساس یا پایه پرورش افکار و خلاقیتهای کودکان باشد . زیرا در غیر این صورت سهل ترین نتیجه آن بیکار ماندن قوای فکری و روانی کودکان است . در واقع هدف های اصلی مراکز فرهنگی تربیتی کودکان پر کردن اوقات فراغت آنها به بهترین صورت و پرورش فعالیتها و استعدادهای آنان است . اوقات فراغت پر ارزشترین موقعیت برای اندیشه و تفکر می باشد .
حمایت مستمر و موثر کودکان در اوقات فراغت و در تعطیلات تابستانی نه تنها آسیب پذیری اجتماعی و کج روی اخلاقی آنها را در هر شرایطی به حداقل می رساند بلکه آنان را در برابر همه آسیب ها و تهاجمات مصون می نماید .
در مقایسه با سایر کشورها دارای بیشترین اوقات فراغت و تعطیلات هستیم و اگر برای پر کردن مطلوب و بهینه اوقات فراغت کودکان برنامه نداشته باشیم بدیهی است که آنها خود به این کار اقدام خواهند کرد در آن صورت نیز بد آموزی ها و مشکلات رفتاری و اخلاقی در پیش خواهند داشت.
مقدمه :
فرق بین معماری کودکان و بزرگسالان چیست ؟ آیا این دو نوع معماری با هم فرق دارد ؟
آیا معماری یک بنا از سنی به سن دیگر تغییر پذیر است ؟
بی شک این تغییر اجباری به نظر می آید . بعدهای یعنی برای کودکان امری است که همگان بدان برخورد کرده ایم . اطاقی که در طفولیت بزرگ می شود بعد از گذشت سالها کوچک است . دیوار بلند اینک حصارک کوتاهی است ، این خود گویای مسئله سن و مقیاس کودک بوده و با در نظر گرفتن اینکه تلاش عملی کودک معیار می باشد جواب سئوال بالا مثبت است .
اطفال با حرکات سریع ، روح سرکش ، آزادی سرشت و بازیگوشی و خارج بودن از تیپهای بزرگسال ساختاری دیگر به طرح می دهند .
فضای ساخته شده چه مفهومی برای کودک دارد ؟ درک کودک از فضا با درک ما کاملاً متفاوت است . او تمام تصاویر معمارانه را بر حسب هوش لحظه ای و تخیلش بکار می برد . کودک دوست دارد فضایی قابل تغییر در اختیار داشته باشد تا بتواند ردپایی از خود در آن بجای بگذارد و بدین ترتیب نقاط مشابه ویژه خود را بوجود آورد . اینگونه احساس تعلق به محیط دست می یابد .
محیطهای مناسب برای کودکان :
منظور از طرح و اجرای محیط مناسب برای کودکان فراهم نمودن بستر و عاملی موثر جهت تحقق قابلیتهای بالقوه وجودی برای شناخت وجوه شناختی و جسمی و تضمین رشد کامل آنهاست .
نقش محیط فیزیکی با توجه به مطالعات گذشته از یک سو به عنوان بستری برای شکل گیری قالبهای فطری و طرح کلی ایجاد وجودی وی از سوی دیگر عاملی موثر برای پایه ریزی و گسترش داشته های ذهنی ، محتوای شناخت و مهارتهای بدنی وی در نظر می گیریم .
جابجایی ، خراب کردن ، ساختن و نظایر آنها ، فعالیتهایی هستند که به اولویت امکان بوجود آوردن دنیایی در مقیاس خودش را می دهد .
کودک در فضایی احساس تعلق می کند که در آن ردپایی از خود بر جای بگذارد و محیط باید قابلیت تجهیز و نشانه گذاری توسط کودک را داشته باشد .
محیط و بتسر مناسب رشد کودکان شامل آن اماکن و مسیرهای ارتباطی است که علاوه در برآورده ساختن مقاصد در نظر گرفته شده برای هر یک پاسخگوی نیازهای وجودی کودکان در مراحل رشد بوده و با تواناییهای آن نیز هماهنگ باشد .
کودک قبل از هر چیز به ارضاء عاطفی و احساس پیوند با محیط فیزیکی و اجتماعی خود نیازمند است بنابراین استفاده محیط مناسب ، وجود محرکها و انگیزه های لازم و منطبق با هر مرحله رشد کودک است .
یکی دیگر از ویژگیهای محیط مناسب ، انطباق داشتن با توانایی شناختی و ادراکی کودکان است .
هوا شناسی شهر بجنورد:
شهر بجنورد در طول جغرافیایی 19 و 57 و عرض جغرافیایی 28 و 37 و با ارتفاع 1091 متراژ سطح دریا در فاصله هوایی 574 کیلومتری تهران و 220 کیلومتری مشهد در دامنه رشته کوههای آلاداغ که ادامه رشتهبه موازات مرز ایران و شوروی قرار دارد – بجنورد اقلیم در داخل جلگه ای است که از چهار جهت محور کوههای بلند است به همین دلیل آب و هوای این شهرستان معتدل، نیمه معتدل مرطوب است. بجنورد در منطقه ای با زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل قرار گرفته است. بنابراین تابش در این منطقه دارای اهمیت است. بالاترین درجه حرارت در تابستان حدود 35 است و در زمستان ها کاهش دما تا 28 نیز مشاهده شده است. میانگین دمای هوا 14 می باشد. رطوبت رطوبت نسبی بجنورد 75-45 و میزان متوسط بارندگی این شهرستان 280 میلی متر است که هر چه بسوی غرب می رویم بر میزان بارندگی افزوده می شود با توجه به آمار اداره هواشناسی بجنورد حداکثر و حداقل های مربوط به حرارت به رطوبت، یخبندان ذکر می شود.
حداکثر مطلق حرارت 3/42 درجه مربوط به ماه اوت 1361
حداقل مطلق حرارت 5/29 مربوط به ماه ژانویه 1343
بیشترین متوسط 2415 درجه مربوط به ماه جولای
کمترین متوسط 4/0 درجه مربوط به ماه ژانویه
متوسط رطوبت 54/0
بر اساس روش آبروژه جزء اقلیم سرد و خشک محسوب می شود. شروع و خاتمه فصل خشک از 10 خرداد لغایت 20 آبان و شدت فصل خشک 190 روز
جهت بادها:
بادهایی که به سمت بجنورد می وزند از چهار جهت است که تقریباً جنوب غربی و جنوب شرقی را نیز تحت تأ ثیر قرار داده و کوتاه مدت و بسیار گرم و خشک بوده و در تابستان می وزد و تا حد امکان باید از ورود این باد به داخل ساختمان جلوگیری می کنیم (کاملاً ضلع غرب را تحت تأتثیر قرار می دهد که بایستی تا حد امکان از قرار دادن سطوح شیشه ای جلوگیری کنیم که البته با توجه به نور آفتاب نیز می توان با کاشتن درختانی تا حدودی تأثیر قرار داده و در زمستانها به مدت کوتاهی حدود 1 الی 2 ماه بر روی شهر می وزد، بسیار سرد و خشک است و باید از ورود آن به ساختمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اختلا ل های وسواس فکری و عملی (bisorber Compulsional-odsessional) پدیده های جدیدی نیستند. نمونه داستانی برجسته آن لیدی مکبث است; در میان شخصیت های افسانه ای لیدی مکبث شکسپیر فریاد می زند: «بیرون شو، کله کثیف!» او مکررا دست های خود را می شوید و به صورت آشکار علا یم وسواسی دارد. از مبتلا یان مشهور به این اختلا ل، نویسنده بزرگ جان بونیان، اصلا ح گر مذهبی مارتین لوتر و نظریه پرداز مشهور تکامل چارلز داروین همگی مبتلا به این اختلا ل فلج کننده بوده اند. وسواس فکری چیست؟ وسواس عملی چیست؟ وسواس فکری که ترجمه کلمه (odsession) می باشد نوعی فکر، تکانه یا تصویر ذهنی مزاحم و تکراری است که کاملا ناخواسته به ذهن هجوم می آورند. وسواس های فکری معمولا از جانب فرد به عنوان افکاری بی معنی، ناپذیرفتنی، غیرعقلا نی، مقاومت ناپذیر و گاها زشت تجربه می شوند. فردهنگام تجربه وسواس شدیدا مضطرب و آشفته می گردد.وسواس عملی که ترجمه کلمه (Compulsion) می باشد در اکثر موارد پاسخی است به یک وسواس فکری. برخلا ف وسواس فکری که «همیشه» در ذهن فرد وجود دارد، وسواس عملی «معمولا » در رفتار فرد دیده می شود. بدین ترتیب وسواس عملی عبارت است از رفتار یا اعمال ذهنی تکراری و ظاهرا هدف مند. برای روشن تر شدن ماهیت وسواس های فکری و عملی به مثال های زیر توجه کنید.
وسواس فکری
بسیاری از آدمیان گه گاه افکار ناخواسته ای دارند که شرم آور یا حتی خطرناک است که نمی توانند آنها را ارادی و هشیارانه از ذهن خویش بیرون کنند. این حالت به ویژه در مواقع فشار روانی اتفاق می افتد مثل مواقعی که منتظر دیدن یک شخص مهم یا دوست داشتنی هستیم، لحظه های قبل از شروع امتحان را از سر می گذرانیم و... این افکار ناخواسته گذرا طبیعی هستند و فقط عده قلیلی هستند که به وسواس دچار می شوند. محتوای عمده وسواس های فکری که این عده کم تجربه می کنند شامل موارد زیر است: 1- آلودگی: افکار مربوط به آسیب دیدن بر اثر تماس با چیزهایی که خطرناک تصور می شوند مانند کثافت، میکرب، ادرار، مدفوع، خون، تشعشع، سم و غیره. (مثال: شانه آرایشگر دارای ویروس ایدز بود. بیمارانی وجود دارند که برای خلا صی یافتن از این فکر وسواسی آلودگی زمان استحمام خود را به 6 ساعت یا بیشتر افزایش می دهند) 2- به خود یا دیگران صدمه جسمی زدن: مثال: به بچه ام آسیب خواهم رساند. گاها بیماران مبتلا به وسواس فکری شکایت می کنند که از دست زدن به چاقوی آشپزخانه می ترسند چرا که در ذهن آنها بیم آن می رود به خود یا دیگری آسیب برسانند، لذا از این بابت شدیدا احساس اضطراب می کنند. 3- رفتار غیرقابل پذیرش از لحاظ اجتماعی: این مورد شامل فکرهای مزاحم پیرامون داد زدن، ناسزا گفتن، کتک زدن دیگری و غیره می شود. مثال: ممکن است این قدر جیغ بکشم که آبرویم برود. 4- مذهب: در موارد بسیاری بیماران شکایت می کنند علی رغم اعتقادات محکم دینی، افکار کفرآمیز در رابطه با خدا یا ائمه به ذهنشان خطور می کند. این گروه به دلیل محتوای خاص افکارشان شدیدا احساس گناه کرده و حتی ممکن است به واسطه این احساس گنه کاری به افسردگی نیز مبتلا شوند. 5- امور جنسی: این مورد شامل اشتغال ذهنی درباره اندام های تناسلی و روابط جنسی غیرقابل پذیرش می شود. 6- صدمه های اتفاقی: افکار وسواسی در این موارد بر اثر آلودگی یا لطمات جسمی نیستند بلکه به تصادف یا بیماری و موارد مشابه مربوط می شوند. مثال: وقتی در طول یک خیابان رانندگی می کنم دائما این فکر به ذهنم خطور می کند که ممکن است کسی را زیر گرفته باشم. افکار وسواسی تنها به شش مورد فوق محدود نمی شوند و دامنه گسترده ای دارند. وسواس عملی
همان طور که پیش از این اشاره شد وسواس عملی عبارت است از رفتار یا اعمال ذهنی تکراری که بیمار برای کاهش پریشانی ناشی از افکار وسواسی یا جلوگیری از رویدادی هولناک آن را انجام می دهد. اعمال و رفتارهای وسواسی طبق یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام می شود; برخلا ف وسواس های فکری که موجب اضطراب می شوند، وسواس های عملی برای کاهش دادن اضطراب یا پریشانی انجام می گیرند. مثال هایی از وسواس های عملی که معمولا گزارش می شوند عبارت اند از: 1- کوشش برای پاکیزگی و نظم که گاهی اوقات از راه تشریفاتی مفصل که ساعت ها و حتی قسمت عمده ای از روز به طول می انجامند، صورت می گیرد. وسواس هایی که به شستشو و پاکیزگی مربوط می شوند چنانچه به دفعات تکرار شوند به مشکلا ت جسمی و پزشکی منجر می شود. مثلا دهها بار مسواک زدن یا شستن بدن می تواند به التهاب لثه ها و مشکلا ت پوستی ختم شود که درمان را با مشکل جدی مواجه می کند. 2- اجرای عملی خاص مثلا با طمانینه فراوان غذا خوردن یا احساس اجبار به اجرای این عمل که بعد از هر 200 متر راه رفتن بایستی 3 مرتبه به دور خود چرخید. 3- وارسی کردن های مکرر و سرزدن های مکرر برای حصول یقین از اینکه کارهای قبلی درست اجرا شده باشد مثلا اینکه چراغ، شیر گاز یا شیر آب بسته است، پنجره باز نیست و در قفل است. 4- اجتناب از اشیای خاص مثل پرهیز از هر چیز قرمز رنگ. 5- مبادرت به اعمال تکراری، جادویی و حفاظتی مثل شمردن، ادای برخی ارقام، همراه داشتن طلسم یا دست زدن به قسمت خاصی از بدن و...همان گونه که متوجه شده اید وسواس های فکری و عملی به یکدیگر مربوط هستند و معمولا الگوی رایج بدین صورت است که ابتدا ذهن فرد از یک فکر وسواسی مهار نشدنی و پایدار لبریز می شود، سپس خود رامجبور به انجام عملی مشخص می کند. برای مثال بیمار فکر می کند در طول رانندگی کسی را با ماشین کشته است (فکر وسواسی)، این فکر چنان ذهن بیمار را اشباع می کند که مجبور می شود از همان مسیری که آمده برگردد و خیابان ها را به دقت نگاه کند تا مطمئن شود کسی را زیر نگرفته است (وسواس عملی). از آنجا که این دور باطل در طول روز بارها و بارها تکرار می شود سرانجام سبب درماندگی و اخلا ل در کارکرد روزانه می شود.
تاثیرات و عوارض اختلا ل وسواس فکری - عملی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
رنسانس و سه انقلاب فکری:
نوزایی یا رنسانس(Renaissance) جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلابهای علمی و اصلاحات مذهبی و تغییرات هنری در اروپا شد. عصر نوزایی دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید است. معمولا شروع دوره نوزایی را در قرن چهاردهم در شمال ایتالیا میدانند. این جنبش در قرن پانزدهم شمال اروپا را نیز فراگرفت.
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهٔ پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رِنسانس (نوزایی) مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل روم و یونان با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
سه انقلاب فکری پایه هایی اساسی عصر رنسانس را تشکیل میدهند:
1- انقلاب فکری کوپرنیک
2- انقلاب فکری گالیله
3- انقلاب فکری دکارت
1- انقلاب فکری کو پرنیک:
کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و بجای زمین ، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد. بااین نظر زمین دیگر مرکز جهان و انسان نیز دیگر اشرف مخلوقات نبود. این نخستین بحران وجدان انسان غربی بود. زیرا انسان موجودی بود در کیهان بیکران.
نظریه خورشید محوری، انقلاب فکری بزرگی بود زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاههایش را درباره فرضیه خورشید مرکزی به اختصار بیان کرده بود.
نوشته کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نامآور گردانید اما کوپرنیک هنوز نظریهاش را قابل عرضه در محافل علمی نمیدانست و سالهای بعد را صرف تحقیقات دقیق و جمعآوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد.
در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک رشته سخنرانی درباره نظریه او برای پاپ و گروهی از کاردینالها در واتیکان ترتیب داد. در ۱۵۳۶ که تحقیقات کوپرنیک به اتمام رسید دیگر در اروپا دانشمندی نبود که درباره نظریه انقلابی او چیزی نشنیده باشد و بسیاری در گوشه و کنار قاره خواستار انتشار آن بودند. او حتی در کلیسا نیز حامیان پرنفوذی داشت؛ کاردینال نیکلاس فون شونبرگ در نامهای خطاب به کوپرنیک نوشت: «... ای مرد فاضل امیدوارم که تقاضای مرا بیجا ندانی ولی مؤکداً از تو استدعا میکنم که کشف خود در باب کائنات را در معرض قضاوت دیگر نخبگان جهان قرار دهی و ضمنا در اولین فرصت ممکن شرحی از نظریه خود را همراه با جداول و هرچه که به آن مربوط است برای من ا رسال داری...» این نامه تشویقآمیز اگر چه برای کوپرنیک بسیار ارزشمند بود ولی کافی نبود تا او را به انتشار نظریه انقلابیاش متقاعد کند.
وی همچنان به تکمیل تحقیقات خود ادامه داد تا سال ۱۵۳۹ که با ریاضیدانی به نام گئورگ یواخیم رتیکوس آشنا گردید و او را به شاگردی پذیرفت. این دو با هم نظریه جدید را مطالعه کردند. پس از دو سال رتیکوس با استفاده از اصول تئوری کوپرنیک کتاب ناراتیو پریما را درباره حرکت زمین نوشت و در ۱۵۴۲ به نام کوپرنیک بخشی از پژوهش او در مثلثات را منتشر کرد. در برابر اصرار شدید رتیکوس بالاخره کوپرنیک پذیرفت که شرح کاملی درباره نظریه خود فراهم کند و آن را به نورنبرگ بفرستد تا با نظارت او به چاپ رسد. سرانجام کتاب در ۱۵۴۳ منتشر شد.
2- انقلاب فکری گالیله:
در عصر رنسانس دومین انقلاب فکری را گالیله کرد که فزیک را مستقل از الهیات ساخت شاخص ترین متفکر رنسانس گالیله است. گالیله مفهومی تازه از حقیقت یعنی طبعیت را اعلام کرد که بنیاد های تعالیم کلیسا را متزلزل کرد. گالیله می گفت : حقیقت طبعیت همواره در برابر چشم های ماست. این حقیقت چیزی نیست که یک بار به انبیای بنی اسرائیل و حضرت مسیح وحی شده باشد. حقیقت طبعیت همواره در برابر چشمان ماست. اما برای فهم این حقیقت باید با زبان ریاضی آشنا بود. زبان این حقیقت اشکال هندسی یعنی دایره و بیضوی و مثلث و امثالهم است.که در کتاب مقدس سخنی از ریاضی و هندسه به میان نیامده است. گالیله علم فزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیه گاه علم فزیک از آن پس خرد انسان بود.
گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار میرود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده میکنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت میشوند در بر میگیرد گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
گالیلئو گالیله در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیههای فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن ۴ پیش از میلاد میزیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار میآمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک میکرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمیآمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط میکنند گالیله ادعا میکرد که این قاعده اشتباه است به طوری که میگویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن ۵ کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).
بعدها این اصل که به قانون "سقوط آزاد" یا "اصل هم ارزی" معروف شد، اساس فیزیک مدرن را بنا نهاد. آلبرت اینشتین، تئوری معروف خود "نسبیت عام" را بر پایه درستی همین اصل نگاشته است.
گالیله همچنان موفق به ساختن یک نوع دوربین گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت« ونیز» تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کرهای صاف و صیقلی میدانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر میسازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکههای خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال ۱۶۱۰ تمام این نتایج را در جزوهای به نام« کتاب قاصد »آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او میپرسیدند چرا تعداد سیارات را ۷ نمیداند و حال آنکه تعداد فلزات ۷ است و شمعدان معبد ۷ شاخه دارد ودر کله آدمی ۷ سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیههای علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن میگشتند مردود میشمرد. نزدیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تراجمی از زندگی و تحولات فکری جلال آل احمد
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
جلال آل احمد اسمی که در تاریخ معاصر ایران در جای جای عرصه های ادبیات، سیاست و فرهنگ و مبارزه و انقلاب دیده می شود.
جلال آل احمد متولد سال 1302 تهران است. پدر او سید احمد آل احمد از علمای طراز اول معاصر شهید مدرس بوده است.
او خود می گوید:
در خانواده ای روحانی (مسلمان-شیعه) بر آمده ام و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهر هام در مسند روحانیت مردند. و حالا برادر زاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانیند و این تازه اول عشق است .
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 . بی اغراق سر هفت تا خواهر آمده ام. که البته هیچ کدامشان کور نبودند. اما جز چهار تاشان زنده نماندند .کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. تا وقتیکه وزارت عدلیه (( داور)) دست گذاشت روی محضر ها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد. (1)
جلال در خانواده ای رشد و نمو که توسط رضاخان پهلوی و اصلاحات غربی او هر روز عرصه بر آن تنگ تر می شد. همانطور که دیگر مذهبی ها و روحانیون را مخصوصا بعد از شهادت مدرس به کنج انزوا رانده بود.
جلال در این دوره رشد می کند و با ناباوری شرایط اجتماعی را درک می کند که در آن روحانیت هیچ جایگاه قابل توجهی نداشت. و یا در حال از دست دادن موقعیتش بود.
دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: (برو بازار کار کن) تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من بازار را رفتم اما دارلفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم . روز ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شبها درس. و با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست « جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهر هام که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح « دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم- در سال 1322- یعنی که زمان جنگ. به این ترتیب که جوانکی با انگشتری عقیق و دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشت و خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور قوی نیروهای اشغال کننده را. (2)
در این دوره جلال با تمهیدات پدر عازم سفر به نجف برای ادامه تحصیلات دینی می شود. اما در این سفر که بیش از دوماه طول نکشید جو خشک و مقدس مآب حاکم بر حوزه علمیه آن روز نجف او را کلا از دین و دینمداری زده کرد و او بدون انگشتری عقیق و در حالی که گرایشات شیعی اش را کنار گذاشته بود از نجف به تهران بر می گردد.(3)
جنگ که تمام شد دانشکده ادبیات (دانشسرای عالی) را تمام کرده بودم. و معلم شدم. 1326. در حالیکه از خانواده بریده بودم وبا یک کراوات و یکدست لباس نیم دار آمریکایی که خدا عالم است از تن کدام سرباز به جبهه رونده ای کنده بودند تا من بتوانم پای شمس العماره به 80 تومان بخرمش.
سه سالی بود که عضو حزب توده بودم. سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی اشنا شدم و مجله « پیمان» و بعد « مرد امروز» و «تفریحات شب» و بعد مجله « دنیا» و مطبوعات حزب توده ... و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم« انجمن اصلاح». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهایش مجانی فنارسه درس میدادیم و عربی و آداب سخنرانی. و روزنامه دیواری داشتیم و به قصد وارسی کار احزابی که همچو قارچ روییده بودند هر کدام مامور یکیشان بودیم و سرکشی میکردیم به حوزه ها و میتینگهاشان ... و من مامور حزب توده بودم و جمعه ها بالای پسقلعه و کلک چال مناظره و مجادله داشتیم که کدامشان خادمند و کدام خائن و چه باید کرد و از این قبیل ... تا عاقبت تصمیم گرفتیم که دسته جمعی به حزب توده بپیوندیم. جز یکی دو تا که نیامدند. و این اوایل سال 1323. دیگر اعضای آن انجمن « امیر حسین جهانبگلو» بود و «هوشیدر» و «عباسی» و «دارابزند» و «علینقی منزوی» و یکی دو تای دیگر که یادم نیست. پیش از پیوستن به حزب، جزوه ای ترجمه کرده بودم از عربی به اسم « عزاداریهای نامشروع» که سال22 چاپ شد و یکی دو قران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم که انجمن یک کار انتفاعی هم کرده. نگو که بازاریهای مذهبی همه اش را چکی خریده اند و سوزانده. اینرا بعد ها فهمیدیم. پیش از آن هم پرت و پلاهایی نوشته بودم در حوزه تجدید نظر های مذهبی که چاپ نشده ماند و رها شد.(4)
اگر چه فعالیت های اجتماعی را جلال از دوران دبیرستان آغاز کرده بود اما فعالیت جدی اجتماعی و سیاسی او در زمان بعد از جنگ دوم در قالب حزب توده آغاز شد.