لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
انتخابات مجلس و حق حاکمیت ملت
حدود دو ماه تا زمان برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است. چرا باید به پای صندوق های رای برویم و برای مجلس نماینده انتخاب کنیم؟ در انتخابات به چه کسانی رای بدهیم و آنها رابه عنوان نماینده به مجلس بفرستیم؟ و ... در مقاله ای با عنوان انتخابات مجلس و حق حاکمیت ملت که توسط دکتر علی صباغیان نوشته شده به این موضوع پرداخته شده که با هم می خوانیم تا در تصمیم گیری برای شرکت یا عدم شرکت تصمیم درستی بگیریم حدود دو ماه تا زمان برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است.به موازات نزدیک شدن موعد انتخابات بحث و گفتوگو پیرامون آن در محافلمختلف،سیاسی، حزبی، مطبوعاتی مردمی و حتی خانوادگی گسترش یافته است، به طوری که از این بحثها بر میآید هم اکنون توده مردم به عنوان انتخاب کنندگان با پرسشهای عدیدهای درباره اهمیت، چگونگی و نتایج احتمالی این انتخابات روبهرو هستند.از میان پرسشهای مطرح شده برای مردم دو پرسش از اهمیت اساسی برخوردار است: اول این که چرا باید به پای صندوقهای رای بروند و برای مجلس نماینده انتخاب کنند؟ و پرسش دوم که به طور منطقی بعد از پرسش اول مطرح میشود این است که در انتخابات به چه کسانی رای دهند؟ و آنها رابه عنوان نماینده به مجلس بفرستند؟به طور طبیعی پاسخ پرسش دوم را مردم در روندی که از ماهها قبل آغاز شده و تا زمان انتخابات ادامه دارد و در روزهای تبلیغات رسمی انتخاباتی به اوج خود خواهد رسید و با بهرهگیری از رسانههای جمعی و مطبوعات و پرسوجو ازکسانی که اطلاعات بیشتری دارند،خواهند یافت.بر این اساس در این مقال قصد پرداختن به این امر نیست بلکهنوشتار حاضر بدون آنکه بخواهد وارد بحث حقوقی "حق" یا "تکلیف بودن" رأی دادن شود،درصدد آن است تا با نگاهی به برخی از اصول قانون اساسی گامی در راه روشنتر شدن دلایل و ضرورت حضور مردم در انتخابات مجلس بردارد. تردیدی نیست چنانچه این ضرورت به خوبی برای رایدهندگان روشن گردد کمک بزرگی به آنها در یافتن نمایندگان مطلوب ارائه خواهدکرد و در جستجوی پاسخ پرسش دوم آنها را یاری خواهد نمود.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است فصل پنجم را به "حق حاکمیت ملت" اختصاصداده است.در چارچوب این فصل و طی اصل پنجاه و ششم قانوناساسی جمهوری اسلامی تصریح میکند:"حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است، هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرفی که در اصول بعد می آید اعمال میکند".قانون اساسی در اصول بعد هنگامی که در صدد بیان "طرق اعمال" حق خداداد حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش است به سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه به عنوان قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران اشاره میکند.این قانون در اصول پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم هنگام بیان چگونگی اعمال قوه مقننه اعلام میدارد که "اعمال قوه مقننه از طریق مجلسشورای اسلامی است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل میشود" و "در مسائل بسیار مهم، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی ومراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد."اگر چه قانون اساسی جمهوری اسلامی مراجعه مستقیم به آراء مردم برای اداره امور مهم ، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به عنوان راهی برای اعمال حق خداداد تعیین سرنوشت اجتماعی ملت توسط آنها در نظر گرفته است اما محدودیت هایی نیز بر سر این راه قرار داده است..محدودیت هایی همچون اجازه مراجعه به همهپرسی تنها درمسائل بسیار مهم اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و یاضرورت تصویب درخواست مراجعه به آراء عمومی توسط دو سوم مجموع نمایندگان مجلس گستره بهرهگیری از این شیوه را برای اعمال حق حاکمیت ملت تنگ کرده است.گذشته از این،مسائل و مشکلات اجرایی همهپرسی به عنوان شیوهای از مردمسالاری مستقیم به طور کلی کاربرد آن را در دنیای نوین محدود کرده است. به همین دلیل در کشور ما نیز طی بیست سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد تاکنون تنها سه بار از همهپرسی استفاده شده است:اول برایتصویب نظام جمهوری اسلامی، دوم برای تصویب قانون اساسی و سوم برای تصویب اصلاحات قانون ساسی.مشکلات عدیدهای که امکان استفاده از همهپرسی به عنوان شیوه مستقیم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش را محدود کرده راه را به سوی شیوه دیگری گشوده است و آن اعمال حق تعیین سرنوشت اجتماعی ملت از طریق "نماینده سالار" یاد میشود.بر همین اساس، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ششم بر این امر تاکید دارد و بیان میکند:"در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظائر اینها".آنچه از اصول فوقالذکر قانون اساسی جمهوری اسلامی برمیآید عبارت است از:1 - حاکمیت مطلق بر جهان و انسان متعلق به خداوند است.2 - خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است.3 - هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند.4 - هیچکس نمیتواند این حق الهی را در خدمت منافع فرد یاگروهی خاص قرار دهد.5 - ملت این حق خداداد را از طرقی همچون مجلس شورای اسلامی اعمال میکنند.6 - با توجه به این که همیشه امکان حضور مستقیم همه مردم برای اعمال حاکمیتشان بر سرنوشت اجتماعیشان وجود ندارد پس آنها باید نمایندگانی انتخاب کنند و به مجلس بفرستند.7 - انتخاب نماینده مجلس نیز از طریق برگزاری انتخابات با آراء مستقیم صورت میگیرد .بنابر این مقدمات و با توجه به جایگاهی که مجلس در زمینه اعمال حق حاکمیت ملت دارد مشخص میشود که انتخابات مجلسشورای اسلامی از مهمترین تجلیگاههای حق حاکمیت مردم به حساب میآید و مردم نیز اگر خواهان اعمال این حق خدادادی خود هستند با حضور فعال در انتخابات میتوانند به اینخواسته خود دست یابند.از سوی دیگر، با توجه به اختیارات و صلاحیت هایی که قانون اساسی جمهوری اسلامی به مجلس شورای اسلامی اعطا کرده ازلحاظ حقوقی و نظری نقش این نهاد در اداره امور سیاسی، اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور از اهمیت خاصی برخوردار است و نوع نمایندگانی که در آن حضور می یابند براین امرتاثیرگذار است.قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل هفتاد و یکم صلاحیت قانونگذاری در کشور را به مجلس شورای اسلامی داده و تصریحمیکند:"مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند". همچنین اصل هفتاد و ششم نیز بیان میدارد که" مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد".این اختیارات گسترده همراه با نظارت های مختلف سیاسی، اقتصادی و مالی که در حیطه وظایف و صلاحیت های مجلس قرار دارد اهمیت آن را در نظام سیاسی کشور دوچندان میکند و اگرچه طبق اصل شصتم قانون اساسی "اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیما بر عهده رهبری گذارده شده از طریق رئیس جمهور و وزراء است" و طبق اصل شصت و یکم "اعمال قوه قضائیه به وسیله دادگاه های دادگستری است" اما در واقع فرو افتادن سایه قوه مقننه و مجلس بر سر این دو قوه برچگونگی اعمال آنها تاثیرگذار است.طبق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی از طریق دادن رای اعتماد در آغاز به کار دولت جدید، در ترکیب آن تاثیر بسیار زیادی دارد و بعد از آن نیز با نظارت سیاسی که از طریق سوءال، استیضاح و رای عدم اعتمادبه وزرا صورت میگیرد، کل روند اجرایی را تحتالشعاع قرار میدهد.از لحاظ مالی نیز مجلس نقش عمدهای در سمت و سوی فعالیت های مختلف دارد.مجلس برنامههای پنجساله پیشنهادی دولت را باید تصویب کند ،با تصویب بدون تغییر این لوایح و یا با ایجاد تغییرات گسترده در آنها میتواند مسیر اجرایی امور کشور را در کنترل داشته باشد. همچنین لوایح بودجه سالانه کل کشور که در واقع سند مالی دخل و خرج کشور و تعیینکننده سمت و سوی فعالیت های اقتصادی، صنعتی، بازرگانی، اجتماعی و فرهنگی طی مدت یک سال است هر سال باید به تصویب مجلس برسد.گذشته ازاین پس از تصویب قانون بودجه مجلس با نظارتی که از طریقدیوان محاسبات بر اجرای بودجه انجام میدهد عملیات وفعالیتهای مالی کلیه وزارتخانهها، موءسسات، شرکت های دولتی و سایر دستگاه هایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده میکنند را کنترل مینماید.به طور خلاصه این که در کشوری که بنابر قانونگرایی گذاشته شده همه امور باید طبق قانون انجام گیرد و نهادیکه متولی اصلی قانونگذاری است مجلس شورای اسلامی میباشد. قوانین خوب و منطقی مصوب این نهاد میتواند حلال مشکلات باشد و بر عکس ناتوانی در فهم مسائل و یا بیدقتی درتنظیم قوانین از سوی مجلس نه تنها باری از مشکلات کم نخواهد کرد بلکه بر پیچیدگی های آن نیز خواهد افزود.بنابر این، در پاسخ به این سئوال که چرا باید مردم درانتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کنند؟ به طورخلاصه میتوان گفت اول برای اعمال حق خدادادی تعیین سرنوشت اجتماعی خود و دوم برای تاثیرگذاری بر روند امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و سوق دادن آنهابه سمت مطلوب.تردیدی نیست رای دهندگان با درک اهمیت حضورشان در انتخابات به دنبال شناخت نامزدهای نمایندگی مجلس خواهند رفت و کسانی را انتخاب خواهند کردکه به بهترین وجه بتوانند "نمایندگی" آنها را در امور مهم فوق الذکر بر عهده گیرد.
سه شنبه دوم بهمن 1386
موارد متعدد مغایرت قوانین انتخابات مجلس با یک انتخابات آزاد /کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و ع
کمیته ی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه انتخابات مجلس در ایران آزاد نیست به نام خدا بررسی تطبیقی قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران با اسناد بینالمللی راجع به انتخابات آزاد، سالم و عادلانه پیرو شکلگیری کمیتهی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و اعلام ضوابط و معیارهای انتخابات آزاد، این کمیته با اعتقاد و التزام کامل به وحدت ملی و استقلال و تمامیت ایران زمین و تقدم منافع ملی بر مصالح فردی و گروهی به مقایسهی مفاد قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران با معیارهای بیستگانهی مندرج در اطلاعیهی یاد شده پرداخته و نتیجهی این بررسی و تطبیق را به شرح زیر اعلام میدارد: مبنا و مستند حقوقی این نوشتار و همچنین بیانیهی پیشین، (ضوابط و معیارهای بیستگانهی انتخابات آزاد)، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اعلامیهی جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تاریخ ۱۹۴۸، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶ و بیانیه اتحادیه بین المجالس مصوب ۲۶ مارس ۱۹۹۴ بوده است که سه سند بینالمللی یادشده به شیوههای گوناگون به تایید دولت و مجلس ایران نیز رسیده و از این رو، بنا بر مادهی ۹ قانون مدنی ایران در حکم قوانین داخلی محسوب شده و لازم الاتباع تلقی میشوند. لازم به ذکر است که آزادیهای مصرح در قانون اساسی ایران ناظر بر انتخابات، منعکسکنندهی موازین مقرر در اسناد یاد شده میباشد. لازم به یادآوری است که در تدوین قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، برخی از استانداردهای یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه نظیر دورهای بودن، رایگیری مخفی، نظارت رسمی بر نحوهی اخذ، شمارش و خواندن آرا و نظایر آن رعایت شده است. از این رو، اطلاعیهی حاضر بر آن است تا صرفا به تبیین موادی از این قانون که با سایر مفاد آن و همچنین اسناد یاد شدهی بالا در تعارض است، بپردازد. کمیتهی انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بر این باور است که قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران در موارد زیر با معیارهای انتخابات آزاد، تعارض جدی داشته و به موجب تعهدی که نمایندگان مجلس ایران در نشست اتحادیهی بینالمجالس در سال ۱۹۹۴ میلادی بر آن تأکید داشتهاند، کلیهی قوانین راجع به انتخابات گوناگون را باید با معیارهای مندرج در بیانیهی صادره از سوی نهاد بینالمللی مذکور، تطبیق دهند و قوانینی را که مخالف این معیارهاست، اصلاح کنند. مهمترین مغایرتهای قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران با معیارهای مندرج در اسناد یادشده به شرح زیر است: ۱. ماده ۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مقرر میدارد: " نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی بهعهده شورای نگهبان میباشد. این نظارت، استصوابی و عام و در تمام مراحل در کلیه امورمربوط به انتخابات، جاری است ". افزون بر انتصابی بودن شورای نگهبان، نظارت استصوابی به گونهی مقرر در مادهِی ۳ قانون انتخابات و آییننامههای مربوطه با بند بیستم معیارهای بیستگانه که: " اعمال هر گونه نظارت استصوابی توسط نهادهای حکومتی تحت هر عنوان باشد، نادیده انگاشتن حقوق شهروندی و مخدوش ساختن انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است " در تعارض است. توضیح این که: نخست، چنانچه منابع حقوق عمومی را مشتمل بر قانون، عرف، رویهی قضایی، دکترینهای حقوقی، نظریات مشهور فقهی و معاهدات پذیرفته شدهی بینالمللی بدانیم "، نظارت استصوابی بر انتخابات " فاقد پشتوانهی تبیینی در منابع یاد شده میباشد. دوم این که نظارت استصوابی به نحو مقرر در مادهی ۳۰ خارج از حیطهی معنایی نظارت بوده و بیتردید با عملیات اجرایی در تداخل میباشد. سوم این که این نوع نظارت استصوابی با بندهای سهگانهی مادهی ۲۱ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، مادهی ۲۵ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، بندهای ۱ و ۷ بیانیهی اتحادیهی بینالمجالس راجع به معیارهای انتخابات آزاد و عادلانه در تعارض است. چهارم این که احراز صلاحیت داوطلبان نمایندگی مردم در مجلس، به عنوان وکلای مردم در اجرای امور مربوط به آنان، تنها در صلاحیت موکلان، یعنی خود مردم است. این نوع از نظارت در تعارض با قانون اساسی و حق حاکمیت مردم و معنا و مفهوم نمایندگی و وکالت است. پنجم این که بند نهم اصل ۱۱۰ قانون اساسی به صراحت مقرر میدارد: « صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میآید باید قبل از انتخابات به تایید شورای نگهبان برسد. » مفهوم مخالف این اصل آن است که ورود شورای نگهبان به مقولهی تعیین صلاحیت در سایر انتخابات، خلاف قانون اساسی است. تاکید و درج عبارت " پیش از انتخابات" در مورد داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری و عدم تسری آن به دیگر انتخابات از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی به این معناست که در واقع نظارت شورای نگهبان در انتخابات مجلس صرفا مربوط است به فرآیند رایگیری و شمارش آرا و نه مراحل پیش از آن. هر چند در انتخابات ریاست جمهوری نیز اختیارات شورای نگهبان محدود است به احراز شرایط مقرر در اصل ۱۱۵ قانون اساسی و نه فراتر از آن. ۲. بندهای ۱ و ۳ مادهی ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی به مواردی نظیر: " اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقهی فقیه " به عنوان شرایط انتخاب شوندگان در هنگام ثبت نام اشاره دارند. درج این شرایط در قانون انتخابات با بندهای ۲، ۳ و ۱۰ معیارهای بیستگانه در تعارضاند. توضیح این که درج این شرایط در یک قانون عادی، مانند قانون انتخابات، نخست با اصل بیست و سوم قانون اساسی در تعارض است زیرا اعتقاد یک امر درونی و قلبی است و اقدام برای احراز و یا عدم احراز آن از مصادیق تفتیش عقاید محسوب میشود. دوم این که، این شرایط از جمله امور ذهنی هستند که در حیطهی شناخت و داوری دقیق، نمیتوانند قرار گیرند. سوم این که این شرایط به عنوان شرط لازم جهت کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی با مواد ۱۸ و ۱۹ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، مواد ۱۸ و ۱۹ میثاق و بندهای ۱ و ۳ مادهی ۳ و مفهوم قسمت دوم بند ۱ مادهی ۴ بیانیهی اتحادیهی بینالمجالس راجع به معیارهای انتخابات آزاد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
انتخابات
انتخابات فرایندی دموکراتیک، و یک عامل مهم برای تشکیل ارگانهای حکومتی در جوامع مدنی میباشد. در انتخابات معمولاً افرادی که برای تصدی مسئولیتهای حکومتی نامزد شدهاند اقدام به تبلیغات گسترده مینمایند و مردم بر اساس نوع برنامه و خط مشی این افراد، رای خود را به صندوقهای رای میاندازند.[نیازمند منبع] در کشورهای مختلف بسته به نوع دموکراسی که در آنجا اجرا میشود نهادهای متفاوتی مسئولیت اجرا و یا نظارت بر انتخابات را به عهده دارند.
انتخابات ممکن است به صورت پایاندورهای ، میاندورهای، یا زودهنگام انجام شود. همچنین ممکن است که گسترهٔ رایدهندگان در انتخابات متفاوت باشد، مانند تفاوتی که بین انتخابات ملی (رئیس جمهور) و انتخابات شهری (نمایندگان مجلس) دیده میشود.
تعیین مسئولان اصلی کشور
در بسیاری از کشورهای دنیا، قانون اساسی، تعیین افرادی که مسئولیتهای کلیدی در کشور را به عهده میگیرند، منوط به انتخابات کردهاست. منظور از مسئولیتهای کلیدی مواردی مانند ریاست جمهوری، نمایندگی در مجلس (نظیر مجلس شورای اسلامی در ایران، مجلس عوام در انگلستان، یا مجلس سنا در امریکا)، و مواردی از این دست است.
در ایران، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و اعضای شوراها باید از طریق انتخابات تعیین شوند. [۱] همچنین اعضای مجلس خبرگان نیز با انتخابات تعیین میشوند.[نیازمند منبع] شورای نگهبان، مسئولیت نظارت بر تمام موارد یاد شده را به عهده دارد. [۲] سایر ارگانهایی که در انتخابات در ایران نقش دارند، عبارتاند از مجلس شورای اسلامی و ستاد انتخابات کشور در وزارت کشور و هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات مستقر در شورای نگهبان.
اگرچه در مورد ساختارهایی نظیر شورای اسلامی شهر و روستا، مجامع صنفی و غیره هم انتخابات انجام میشود اما این دسته انتخابات در قانون اساسی پیشبینی نشده، و هر سازمان یا ساختاری با توجه به آییننامهاش عمل میکند.
همهپرسی دربارهٔ یک موضوع ملی
گاهی برای اجماع در مورد یک موضوع ملی اقدام به برگزاری انتخابات میشود. به عنوان نمونه، در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ هجری شمسی، در ایران انتخابات به منظور پایهگذاری حکومت جمهوری اسلامی انجام شد، که ۹۸ درصد از رایدهندگان در آن انتخابات، به برقراری نظام جمهوری اسلامی رای موافق دادند.[نیازمند منبع] نمونهٔ دیگری از این گونه انتخابات، در اواخر قرن بیستم در تیمور شرقی انجام شد که در آن مردمان این کشور پس از سالها مبارزه، رای بر استقلال کشورشان از سلطهٔ دولت اندونزی دادند.[نیازمند منبع] مورد دیگری که میتوان از آن یاد کرد همه پرسی برای قانون اساسی اتحادیه اروپا بود که در همان مراحل اولیه با رای مخالف مردم هلند و فرانسه مواجه شد.
بحث انتخابات یکی از بحث های اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. از لحاظ کمی، اتخابات زیادی در طول 25 سال بعد از انقلاب اسلامی ایران داشته ایم که ازمنظرکثرت شرکت کنندگان در انتخابات و میزان استقبال مردم بسیار چشمگیر بوده است و شاید در کمتر کشور یا نظامی از نظام های دنیا این آمار از شرکت کنندگان در انتخابات وجود داشته باشد.در تمامی انتخابات،اعم از انتخابات مربوط به همه پرسی قانون اساسی و ریاست جمهوری،مجلس شورای اسلامی و شوراها،شاهد این استقبال بوده ایم..در زمینه حضور و مشارکت گسترده مردم یک نکته قابل توجه است، و آن اینکه برای حضور مردم، افراد و گروه ها در اداره امور کشور چه نقشی قایل هستیم و آیا این حضور را تنها یک نقش تزیینی می دانیم و به آن صرفاً به مثابه اعلام پشتیبانی نگاه می کنیم؟ یا برای آرای مردم و شرکت آنها در انتخابات نقش سازنده ای قایل هستیم و آن را در تصمیم گیری ها، مؤثر فرض می کنیم و عدم شرکت آنها در اداره امور کشور را باعث ایجادمشکل در کارها می دانیم؟ از حضور مردم در واقع این دو وجه را می توان برداشت کرد. در قرائت یک گروه، حضور مردم صرفاً یک تکلیف، یک وظیفه و یک اعلام پشتیبانی است و در بعضی قرائتها حضور مردم، نقش آفرین و سازنده است و از این لحاظ اتکا به آرای مردم در انتخابات اهمیت دارد.با نگاهی به قوانین اساسی برخی کشور ها می توان این دو برداشت را کاملاً ملاحظه کرد. به عنوان مثال یک برداشت، تفسیری است که قانون اساسی ما دارد و دیگری، برداشتی است که قانون اساسی یک کشور مسلمان دیگر، یعنی عربستان سعودی مطرح کرده است. شاید این قانون اساسی به معنی دقیق کلمه، قانون اساسی نباشد؛ در واقع دستور العملی است مشتمل بر یک سلسله اصول که ملک فهد تحت عنوان قانون اساسی حدود 8 سال پیش صادر کرده است. یکی از نکات قابل توجه اینکه این دستورالعمل، نظام حکومتی را نظام سلطنتی و موروثی اعلام می کند و می گوید مردم با پادشاه بیعت و از او اطاعت می کنند. درآنجا هم حضور مردم نفی نشده است اما نه به